به صورت منفی با خود حرف زدن میتواند برای دوستیها، روابط، کار و زندگی شما زهر آگین باشد. ما باید درک کنیم که افکار ما کاملاً در اختیار ما هستند. وقتی که فکر کردن و گفتن چیزهای بد را به خود رها میکنید، شما شروع به دیدن و گفتن چیزهای خوب میکنید. بنابراین این عبارتهای منفی را رها کرده و به جای آن ذهن خود را با افکار مثبت تغذیه کنید.
با خود مثل کسی حرف بزنید که به او علاقه مند هستید.
"برن براون"
یک صدای آرام در ذهن شما وجود دارد که به صحبت کردن ادامه میدهد. این صدای داخلی افکار شما را بازتاب میدهد که میتواند مثبت باشند یا منفی و یا هیچ کدام نباشد. مشکل این است که برای ما آسان است که افکار خود را به سمت چیزهای منفی سوق دهیم. سپس این افکار وارد جهان میشوند و شما شروع به جذب منفیها میکنید.
خود را کم ارزش کردن، احساس عزت نفس پایینی داشتن، احساس حسادت، خود را با دیگران مقایسه کردن، چنگ زدن به چیزها و وضعیتهایی که در اطراف شما هستند، همه لوازم خلق یک زندگی منفی هستند که باعث میشوند شما از درون خودتان را مجازات کنید. اما یک موضوع خوبی که وجود دارد این است که کنترل افکارمان در دستان خودمان است و ما میتوانیم آنها را به سمت افکار مثبت سوق دهیم. یک سرود ساده مانترا است که میتوانید سر دهید: برای هر فکر منفی که بدن خود را با آن تغدیه میکنید، دو چیز مثبت را دنبال کنید؛ چیزهایی که در مورد خودتان دوستشان دارید و ببینید که چگونه چیزها در جای خود میافتند. از همه مهمتر اینکه نادیده گرفتن چیزهای ساده و کوچک را در زندگی رها کنید. با غریبهها صحبت کنید، مسافتهای طولانی را پیاده روی کنید، به یک شهر جدید سفر کنید و با طبیعت ارتباط برقرار کنید. این چیزهای ساده زیباهایی طبیعت هستند. از آنها لذت ببرید.
مهم نیست که چگونه زندگی میکنید، چه احساس رقت انگیز یا شلوغی دارید، سعی کنید نفس بکشید. همیشه محلی است که شما میتوانید برای لحظهای در آن توقف کرده و نفس بکشید. هر چیزی را که در زندگی اشتباه شد گرامی بدارید؛ هر چیزی را که شما اشتباه انجام دادید. نفس بکشید و آن را قبول کنید. روی آن کار کنید. در این مقاله 15 عبارت منفی که شما به طور پیوسته در ذهن خود دارید گرد آوری شده است، این عبارات را باید با چیزهای مثبت جایگزین کنید.
چیزهایی که باید گفتن آنها را به خود رها کنید :
جملهای که باید رها کنید: من نمیتوانم آن را انجام دهم.
به جای آن بگویید: من آن را انجام خواهم داد.
این افسردهترین و ناامید کنندهترین جملهای است که میتوانید به خودتان بگویید. چون وقتی به گفتن این جمله شروع میکنید تمایل دارید که آن را ابراز کنید. وقتی که شما معتقد هستید که نمیتوانید، پس چگونه آن را انجام خواهید دادید؟ سعی کنید به جای آن بگویید: من میتوانم، من خواهم! خواهید دید که چگونه برخی چیزها برای شما اتفاق خواهند افتاد.
جملهای که باید رها کنید: من بیارزشم.
به جای آن بگویید: من ارزش آن را دارم.
شما ممکن است این را قبلاً شنیده باشید اما حالا وقت آن است که معنی آن را درک کنید. شما به خاطر دلیلی زاده شدهاید. آن را در ذهن خود تغذیه کنید؛ این کار به طور اتوماتیک وار به شما حس ارزش میدهد. یک چیز کوچک مثل مورچه روی حفظ تعادل محیط تأثیر دارد، آیا شما در مورد خودتان شک دارید؟؟ باارزش بودن هرگز یک انتخاب نیست بلکه حق حیات است.
جملهای که باید رها کنید: من مثل xyz (شخصی که تحسین میکنید) نیستم. من هرگز نمیتوانم مثل او شوم.
به جای آن بگویید: من بهترین نسخه خودم هستم.
بزرگترین اشتباهی که ما مرتکب میشویم مقایسه کردن خودمان با دیگران است. چرا شما باید مثل کس دیگری شوید در حالی که شما در هستی خود بینقص و کامل هستید. هر کس منحصر به فرد است. هر کس چالشهای خودش را دارد. اگر چیزی را در مورد خودتان دوست ندارید و چیزی را در مورد دیگران میپسندید، یاد بگیرید که آن چیز را در خودتان گسترش دهید. اما سعی نکنید از دیگران تقلید کنید یا خودتان را تغییر دهید چون روش دیگران برای شما کار ساز نیست. مردم تغییر نمیکنند. مردم رشد میکنند و استنتاج میکنند. بنابراین مقایسه کردن خودتان را با دیگران رها کنید و خودتان را باور داشته باشید.
جملهای که باید رها کنید: من باید کامل باشم.
به جای آن بگویید: من به طور بینقصی کامل هستم.
نقصهایتان شما را کامل میکنند. نفصهایتان شما را به فردی تبدیل کرده است که اکنون هستید. عیبهای خود را پنهان نکنید و آنها را قبول کرده و بپذیرید. چون اگر شما آن عیبها، لکهها و نقصها را نداشتید، چه کسی بودید؟ و باید به شما بگویم که دنیا به افراد کامل پاداشی نمیدهد. شما به زودی عیبهایتان را خواهید پذیرفت و به زودی بینقص خواهید شد.
جملهای که باید رها کنید: من به اندازهی کافی خوب نیستم.
به جای آن بگویید: من آنچه را که باید داشته باشم، دارم.
چه کسی این را میگوید؟ شما برای چه کسی به اندازهی کافی خوب نیستید؟ گفتن چنین چیزهایی به خودتان فقط شما را تحقیر میکنند و به هیچ وجهی منفعتی برای شما ندارند. خودتان را باور داشته باشید. به جای اینکه بگویید "من خوب نیستم" بگویید "من به اندازهی کافی تیز هستم. من هر چیزی را که باید باشد، دارم."
جملهای که باید رها کنید: من بازنده هستم.
به جای آن بگویید: من یاد گیرنده هستم.
اگر این را بگویید پس حتماً بازنده هستید. آسیب زدن به خودتان را رها کنید. هر اشتباهی که انجام دادید چیز باارزشی به شما یاد داد و راههایی را به شما یاد داد که نباید انجام دهید. هر داستان مؤفقیتی یک سری شکستهایی دارد. بنابراین از آنها یاد بگیرید و دوباره تلاش کنید.
جملهای که باید رها کنید: نمیتوانم باور کنم که آن چیز اتفاق افتاده است.
به جای آن بگویید: آن چیز اتفاق افتاده است.
پذیرش، کلید حرکت کردن و جلو رفتن است. آن چیز اتفاق افتاده است و تمام شده است. شما میتوانید به خاطر آن گریه کنید اما نمیتوانید آن را تغییر دهید. های های گریستن در مورد آن اتفاق آن را تغییر نخواهد داد. تنها چیزی که ممکن است، پذیرفتن و رها کردن آن است. حرکت کرده و به پیش بروید.
جملهای که باید رها کنید: من ارزش دوست داشتن را ندارم.
به جای آن بگویید: من خودم را دوست دارم. من شایسته آن هستم.
" تو باید خودت را دوست داشته باشی." یادتان میآید وقتی معلم مدرسهتان میگفت باید همسایهتان را مثل خودتان دوست داشته باشید؟ اما وقتی کسی خودش را دوست ندارد چگونه میتواند دیگران را دوست داشته باشد؟ چیز خوبی که در مورد دوست داشتن وجود دارد این است که فراوان است و یک قانون طلایی دارد: آن را باید از خودتان شروع کنید.
جملهای که باید رها کنید: آن را بعداً انجام خواهم داد.
به جای آن بگویید: من آن را دقیقاً الان انجام میدهم.
همان طور که گفتهاند رنج نظم و انضباط کمتر از رنج حسرت خوردن دربارهی انجام ندادن آن است. میدانید که دیر به هرگز تبدیل میشود و فردا هیچ وقت نمیآید. پشت گوش انداختن و به تعویق انداختن کارها را رها کنید. آوردن عذر و بهانهها را رها کنید. شما آخر سر به وضعیت بغرنجی خواهید رسید و آن را در هر صورت انجام خواهید داد. پس آن را حالا انجام دهید.
جملهای که باید رها کنید: مردم دربارهی من چه فکر میکنند و چه میگویند.
به جای آن بگویید: مهم نیست که مردم دربارهی من چه میگویند.
آخرین باری که بدون توجه به دیگران و قوانین عمومی اجتماعی، کاری برای خوتان انجام دادید کی بود؟ چه کاری دوست داشتید انجام دهید اگر کسی از شما انتقاد نمیکرد؟ مهم نیست که شما چه کاری انجام دادید، مردم همیشه بعد از اینکه شما اتاق را ترک کنید چیزی برای گفتن دارند. بنابراین چرا اهمیت میدهید؟ اجازه ندهید که دیگران بر رؤیاهای شما مسلط شوند. برای یک بار هم که شده کاری را که قلبتان آرزوی آن را دارد انجام دهید؛ خواهید دید که چقدر احساس آزادی و راحتی خواهید کرد. مردم دربارهی شما چیزهای منفی نخواهند گفت، از شما انتقاد نخواهند کرد و یا چیزهایی از این قبیل نخواهند گفت.
جملهای که باید رها کنید: من تنها هستم.
به جای آن بگویید: من در تنها بودن، تنها نیستم.
من با شما موافقم که ما نمیتوانیم همیشه تنها باشیم؛ مطمئناً هیچ کدام از ما نمیتوانیم تنها زندگی کنیم. میدانم که هرکسی برای زندگی تلاش میکند اما تعداد کمی از ما دقیقاً با یک چیز مشابه در گیر هستیم و احساسات مشابهی را تجربه میکنیم. اگر توانستید با کسی صحبت کنید که با شما ارتباط دارد خوب است. اما اگر نتوانستید ذهن خود را با افکار منفی پر کنید. به خاطر داشته باشید هر کسی در زندگی احساس درماندگی میکند بنابراین چنین احساسی ایرادی ندارد. شما در تنها بودن، تنها نیستید. همان طور که قبلاً گفتم ارتباط با طبیعت میتواند به شما کمک کند.
جملهای که باید رها کنید: من نمیتوانم آنها را ببخشم.
به جای آن بگویید: من باید ببخشم تا فراموش کنم.
نگه داشتن کینهها را رها کنید. نگذارید که زندگیتان با قلبی آکنده از نفرت سپری شود. این فقط یک روش دیگر برای آسیب زدن به خودتان است. من از شما نمیخواهم که آنها را ببخشید چون ممکن است آنها درست یا نادرست باشند. آنها را ببخشید چون باعث میشود خودتان احساس آرامش بکنید. خود را آزاد کنید. ببخشید تا فراموش کنید.
جملهای که باید رها کنید: من از خودم نفرت دارم.
به جای آن بگویید: من ارزش دوست داشتن را دارم.
آیا میخواهید به هر روش ممکن به خودتان آسیب بزنید؟ اگر از خودتان نفرت داشته باشید، افرادی را جذب خواهید کرد که با نگاه اهانت آمیز و تحقیر آمیز به شما مینگرند. در این صورت چه خواهد شد؟ عشق و محبت زیادی در اطراف شما وجود دارد، آنها را روی خودتان بریزید و عشق و محبت را جذب کنید.
جملهای که باید رها کنید: من فکر میکنم عشق یک دروغ است.
به جای آن بگویید: من فکر میکنم باید به عشق یک فرصت دیگر بدهم.
نپذیرفتن روابط در آینده را رها کنید چون روابط گذشته برای شما کار ساز نبودند. شما در گذشته عاشق شدید و قلبتان شکست. همهی ما آن را تجربه کردهایم. در واقع شما خوش شانس بودید که با این چرخه عشق آشنا شدید. شما به عنوان یک فرد بالغ بزرگ شدید. روابطتان به شما تجربههایی را آموزش دادند. شما بر اثر تجربیات گذشته به این باور رسیدهاید که روابط در یک شکست عاطفی تمام خواهند شد، با این فکر شاید این گونه شود. یک فرصت دیگر به عشق بدهید. ناکامیهای گذشته را همانجا دور بریزید.
جملهای که باید رها کنید: ای کاش من داشتم.
به جای آن بگویید: من ممنونم که . . . . را دارم.
برای هر چیزی که دارید ممنون باشید. برای هر چیز کوچکی که در زندگی خود دارید ممنون باشید. همین حالا شما به یک طراح کفش نیاز دارید چون یک نوجوان سر زنده عکسی را در اینستای خود گذاشته است و شما هم میتوانید آن کار را انجام دهید. افرادی هستند که کشته مرده این هستند که پاهای خود را با آن بپوشانند. بنابراین برای همه چیزهای کوچکی که دارید ممنون و سپاس گذار باشید. شما میتوانستید در آینده بدتر از این باشید.