مقدمهاى بر تزكيه و محاسبه نفس
منبع:مجله حضور
چکیده
اسلام اقيانوس ژرفى است كه گوهرهاى فراوانى در آن نهفته است. يكى از اين گوهرها انديشههاى ناب روانشناسى است. در ميان توصيههاى روانشناختى اسلامى، تهذيب نفس از جايگاه ويژهاى برخوردار است. توصيههاى اخلاقى و سفارش به تهذيب نفس از جمله رايجترين و گستردهترين سفارشات اسلامى است كه حجم عظيمى از آيات قرآنى و احاديث و روايات را به خود اختصاص داده است. دانشمندان و صاحبنظران اسلامى نه تنها با تاكيدات فراوانى توصيه به تهذيب نفس نمودهاند، بلكه خود الگوى تهذيب نفس بودهاند. گذشته از نمونههاى فراوان در ميان سير و سلوك پيامبر گرامى اسلام (ص) ، و ائمه اطهار، و پيشوايان دينى، از صدر اسلام تا زمان حاضر، مىتوان از سير و سلوك امام خمينى (ص) ، به عنوان بارزترين نمونه تهذيب نفس در زمان ما نام برد. اگر امام خمينى (ره) توانستند بر رژيم تا دندان مسلحى كه تحتحمايت استكبار جهانى بود، غلبه نمايند، بدون شك يكى از دلايل آن، اعتقاد فكرى و عملى ايشان به تهذيب نفس بوده است. سيرى در انديشههاى امام خمينى (ره)، نشان مىدهد كه شايد هيچ موضوعى به اندازه تهذيب نفس، ذهن ايشان را به خود مشغول نكرده بوده است و آثار ارزندهاى را در اين زمينه به يادگار نهادند.
در آخرين توصيههاى خود به نزديكان و اعضاى خانواده خود و دولتمردان جمهورى اسلامى ايران، همواره اين ندا را تكرار كردند كه: از خود شروع كنيد. به خودسازى بپردازيد، و همواره به ياد داشته باشيد كه لحظهاى از وسوسههاى شيطان در امان نيستيد. قدر جوانى خود را بدانيد، و تا فرصت داريد، به تهذيب نفس بپردازيد كه فردا دير است. علاوه بر اين، امام راحل، در اثر ارزنده خود، چهل حديث، محاسبه نفس را روشى براى خودسازى و تهذيب نفس معرفى كردهاند، و با توصيههائى در زمينه مشارطه، مراقبه و محاسبه، روشهائى عملى، و قابل اجرا، براى تهذيب نفس ارائه نمودهاند، كه از ديدگاه روانشناختى داراى اهميت ويژهاى است، و جاى دارد به طور جدى در برنامه روزانه روانشناس مسلمان قرار داده شود. در غير اين صورت روانشناس غيرمهذب، قادر به ايفاى نقش واقعى خود، در برابر امت اسلامى، نخواهد بود.
ايشان تزكيه نفس را مقدم بر هر تلاش ديگرى مىدانستند، و آن را جهاد اكبر مىناميدند. اثر ارزندهاى نيز در اين زمنيه تحت عنوان مبارزه با نفس يا جهاد اكبر به يادگار گذاشتند. به نظر مىرسد هدف دشمنان فرهنگ اسلامى در شرايط كنونى اين باشد كه جامعه اسلامى توسط خود مسلمانان به انحطاط كشيده شود. در اين جا يك نكته ظريف روانشناسانه نيز قابل تامل است، و آن اين است كه در يك جامعه اسلامى به خاطر تاكيدات مكرر و سفارشات و پند و اندرزها و امر و نهىهاى فراوان، اگر مراقب نباشيم، حالات روانى ما به سوى حالتهاى متضاد، گرايش مىيابند، و ما خود بدون آن كه متوجه باشيم، عاملين اصلى تهاجم فرهنگى خواهيم بود، كه در اين صورت دشمنان انقلاب اسلامى به كمك خود ما، به هدف خود كه تهى كردن جامعه اسلامى از محتواى اسلامى آن است، خواهند رسيد. مبادا آن روزى كه جامعه اسلامى تجلى ارزشهاى اسلامى نباشد، و از اسلام تنها ظاهر و پوستهاى ديده شود.
تزكيه نفس، از موضوعات اساسى روانشناسى اسلامى است كه در روانشناسى غربى جايگاهى ندارد. بنابراين مىتوان گفت: تزكيه نفس يكى از وجوه افتراق روانشناسى اسلامى و روانشناسى غربى است. در واقع روانشناس مسلمان، بدون تزكيه نفس، قادر نخواهد بود نقش خود را به عنوان يك روانشناس در امت اسلامى ايفا كند. روانشناسى كه اعتقاد به تزكيه نفس ندارد، و حاضر نيست عادتهاى نامطلوب اخلاقى و نفسانى خود را بپذيرد و كنار بگذارد، زيانش براى جامعه اسلامى، بيشتر از نفعش خواهد بود. بنابراين بر برنامهريزان نظام روانشناسى كشور است كه لحظهاى در برنامهريزىهاى خود ترديد كنند و از خود سئوال كنند آيا تزكيه نفس كه از موضوعات اساسى فرهنگ اسلامى است و حجم عظيمى از آيات و روايات و احاديث را به خود اختصاص داده است، در نظام كنونى روانشناسى كشور جايگاهى دارد؟
سئوال ديگر اين است كه آيا نظام كنونى روانشناسى، مشاوره و تربيتى كشور پاسخگوى نيازهاى جامعه اسلامى ايران هستيا خير؟
آيا اين همه صرف وقت، انرژى و نيروى انسانى در بسيارى از اين رشتهها بازده اقتصادى، اجتماعى، علمى و فرهنگى لازم را دارد؟
اگر انسان بداند از كجا آمده است، اكنون در چه وضعيتى است، و در نهايتبه كجا خواهد رفت، آنگاه درمىيابد كه تزكيه نفس بهترين رهتوشه انسان است كه لحظهاى در آن ترديد جايز نيست. اين موضوع به خصوص در مورد اولياء و مربيان اهميت ويژهاى مىيابد. امام (ره)، به صراحت گفتهاند: "مربى مردم بايد خودش منزه باشد مهذب باشد" (صحيفه نور جلد 7 صفحه 186). در جاى ديگر مىگويند: ماه رمضانها مىآيد و مىرود و ماهها يكى پس از ديگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه كه باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است، و شما توجهتان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روز كه دستتان نمىرسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دستتان رسيد خداى نخواسته عكس آن بود؟...
"اولياء خدا آن چيزى كه پيششان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غير خدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا، تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است، از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ما ظاهر مىشود (صحيفه نور، جلد 18، صفحه 18).
آلودگى نفس، تدريجى است، و هيچكس نيز در امان نيستبايد هوشيار بود. امام (ره) در اين زمينه در ديدار با نمايندگان مجلس مىفرمايند:
"همه اينهائى كه مىبينيد فاسد شدند اينطور نبودند كه اينها از اول به اين درجه از فساد بودند... اينطور هم نبودند كه يك دفعه جهش كرده باشند از يك مرتبهاى به مرتبه بالاى فساد، اينطور هيچ وقت نبوده است. اين به تدريج واقع شده است... شيطانى كه در باطن انسان استبا كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد. . . همه اينهائى كه فاسد شدند به تدريج فاسد شدند، هيچكس يك دفعه فاسد نشده است و هيچ يك از ماها هم بايد تصور نكنيم كه مامون از اين هستيم كه فاسد بشويم...
"اگر محاسبه كند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار دهد كه امروز تو اين صحبت را كردى، اين مبدا، مبدا شيطانى بوده است، نه مبدا انسانى و الهى، ممكن است كمكم دنبال اين برود كه اصلاح كند، و اگر اين كار را نكند و همان رويه را تعقيب بكند، هيچ بعيد ندانيد كه يك نفر زاهد، عابد مسلمان، يك انسان فاسد شقى از كار درآيد.
آنچه لازم استبيان شود اين است كه انسان تا تنبه پيدا نكند كه مسافر است و لازم است از براى او سير و داراى مقصد است و بايد به طرف آن مقصد ناچار حركت كند و حصول مقصد ممكن است، "عزم" براى او حاصل نشود و داراى "اراده" نگردد (چهل حديث، صفحه 174).
"اخلاص چهل روزه اين است آثار و فوايدش، پس شما كه چهل سال يا بيشتر در جمع اصطلاحات و مفاهيم در هر علمى كوشيديد و خود را علامه در علوم مىدانيد، و در قلب خود اثرى از حكمت و در لسان خود قطرهاى از آن نمىبينيد، بدانيد تحصيل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلكه براى شيطان و هواى نفس كوشش كرديد. پس اكنون كه ديديد از اين علوم كيفيت و حالى حاصل نشد، چندى براى تجربه هم باشد به اخلاص نيت و تصفيه قلب از كدورات و رذايل بپردازيد، اگر از آن اثرى ديديد آن وقتبيشتر تعقيب كنيد (چهل حديث، صفحه 394).
"پس اى عزيز، در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عمل حساب بكش و او را در برابر هر پيشآمدى استنطاق كن كه آيا اقدامش در خيرات و امور شريفه براى چيست؟ مىخواهد براى خدا مسئله بفهمد يا بگويد يا مىخواهد خود را از اهل آن قلمداد كند؟ چرا سفر زيارتى كه رفته با هر وسيله است به مردم مىفهماند؟ چرا صدقاتى را كه در خفا مىدهد راضى نمىشود كه كسى از او مطلع نشود؟
"ملتفت باش كه در مناظره با نفس گول شيطنت او را نخورده باشى و عمل ريايى را با صورت مقدس به خوردت ندهد.
"اگر ما بنده مخلص خدائيم چرا شيطان در ما اينقدر تصرف دارد. اگر شما مخلصيد، چرا چشمههاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده؟ پس بدان اعمال ما براى خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بيدرمان همين جاست (چهل حديث صفحه 50-51).
"مثلا اگر دكترى شما را از كورى نجات داد، فطرتا او را احترام مىكنيد و اگر از مرگ نجات داد، بيشتر احترام مىكنيد. اكنون ملاحظه كن نعمتهاى ظاهره و باطنه كه مالك الملوك، جل شانه، به ما رحمت كرده، كه اگر جن و انس بخواهند يكى از آنها را به ما بدهند، نمىتوانند و ما از آن غفلت داريم...
"همينطور قدرى متذكر شو ساير نعم الهى را از قبيل صحتبدن... و قواى باطنه از قبيل خيال، و وهم و عقل و غير آن، كه هر يك منافعى دارد، كه حد ندارد. تمام اينها را مالك الملوك به ما عنايت فرموده، بدون اين كه از او بخواهيم، و بدون اين كه بر ما منتى تحميل فرمايد. و به اينها نيز اكتفا نفرموده، و انبياء و پيغمبران فرستاده و كتبى فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت... را به ما نموده... بدون اين كه به طاعت و عبادت ما احتياجى داشته باشد، يا به حال او طاعت و معصيت ما فرقى كند.
فقط از براى نفع خود ما، امر و نهى فرموده. بعد از تذكر اين نعمتها، و هزاران نعمتهاى ديگر، كه حقيقتا از شمردن كل آن تمام بشر عاجز است، چه برسد به جزئيات آن، آيا در فطرت شما احترام همچو منعمى لازم است؟ و آيا خيانت نمودن به همچو ولى نعمتى از نظر عقل چه حالى دارد؟ (چهل حديث، صفحه 10-11).
"اى عزيز، اوليا را به خود قياس مكن، و قلوب انبياء و اهل معارف را، گمان مكن مثل قلوب ماست. دلهاى ما غبار توجه به دنيا و مشتهيات آن را دارد و آلودگى در شهوات، نمىگذارد مرآت تجليات حق شود، و مورد جلوه محبوب گردد (چهل حديث، صفحه 455).
"آنچه مهم است، براى امثال ما، آن است كه اكنون كه محروميم از مقامات اوليا، انكار آنها را هم نكنيم، و تسليم باشيم كه تسليم امر اوليا خيلى فايده دارد، و انكار خيلى مضر است (چهل حديث، صفحه 437).
"هركس كه مىخواهد صحبت كند، بايد توجه كند كه چه مىخواهد بگويد، آيا در اين چيز رضاى خدا هست، آيا دعوت به خودش هست، يا دعوت به خدا، بعد هم كه صحبت كرد بنشيند كه آيا اين صحبتبراى اين بود، يا براى آن. اين راهى استبراى سير انسان به خدا كه مراقبت كند از خودش، و بعد از مراقبت، محاسبه نمايد.
"عالم محضر خداست. در محضر خدا معصيت نكنيد".
اين مقاله بر اساس طرح پژوهشى 751247 مصوب شوراى محترم پژوهشى دانشگاه اصفهان و با همكارى مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خمينى (ره) استان اصفهان تهيه شده است. خواهر پروين نكوئى در تهيه فيشها مولف را يارى نمودهاند بدين وسيله تقدير و تشكر خود را از ايشان و ساير همكاران گرامى اعلام مىدارد.
اسلام اقيانوس ژرفى است كه گوهرهاى فراوانى در آن نهفته است. يكى از اين گوهرها انديشههاى ناب روانشناسى است. در ميان توصيههاى روانشناختى اسلامى، تهذيب نفس از جايگاه ويژهاى برخوردار است. توصيههاى اخلاقى و سفارش به تهذيب نفس از جمله رايجترين و گستردهترين سفارشات اسلامى است كه حجم عظيمى از آيات قرآنى و احاديث و روايات را به خود اختصاص داده است. دانشمندان و صاحبنظران اسلامى نه تنها با تاكيدات فراوانى توصيه به تهذيب نفس نمودهاند، بلكه خود الگوى تهذيب نفس بودهاند. گذشته از نمونههاى فراوان در ميان سير و سلوك پيامبر گرامى اسلام (ص) ، و ائمه اطهار، و پيشوايان دينى، از صدر اسلام تا زمان حاضر، مىتوان از سير و سلوك امام خمينى (ص) ، به عنوان بارزترين نمونه تهذيب نفس در زمان ما نام برد. اگر امام خمينى (ره) توانستند بر رژيم تا دندان مسلحى كه تحتحمايت استكبار جهانى بود، غلبه نمايند، بدون شك يكى از دلايل آن، اعتقاد فكرى و عملى ايشان به تهذيب نفس بوده است. سيرى در انديشههاى امام خمينى (ره)، نشان مىدهد كه شايد هيچ موضوعى به اندازه تهذيب نفس، ذهن ايشان را به خود مشغول نكرده بوده است و آثار ارزندهاى را در اين زمينه به يادگار نهادند.
در آخرين توصيههاى خود به نزديكان و اعضاى خانواده خود و دولتمردان جمهورى اسلامى ايران، همواره اين ندا را تكرار كردند كه: از خود شروع كنيد. به خودسازى بپردازيد، و همواره به ياد داشته باشيد كه لحظهاى از وسوسههاى شيطان در امان نيستيد. قدر جوانى خود را بدانيد، و تا فرصت داريد، به تهذيب نفس بپردازيد كه فردا دير است. علاوه بر اين، امام راحل، در اثر ارزنده خود، چهل حديث، محاسبه نفس را روشى براى خودسازى و تهذيب نفس معرفى كردهاند، و با توصيههائى در زمينه مشارطه، مراقبه و محاسبه، روشهائى عملى، و قابل اجرا، براى تهذيب نفس ارائه نمودهاند، كه از ديدگاه روانشناختى داراى اهميت ويژهاى است، و جاى دارد به طور جدى در برنامه روزانه روانشناس مسلمان قرار داده شود. در غير اين صورت روانشناس غيرمهذب، قادر به ايفاى نقش واقعى خود، در برابر امت اسلامى، نخواهد بود.
مقدمه
از جمله دلايل تاثير سخنان امام خمينى (ره)، بر امت اسلامى ايران، اين است كه سخنان ايشان برخاسته از انديشههاى ناب اسلامى، و به ويژه از سرچشمه وحى، قرآن كريم، بوده است. دليل ديگر تاثير سخنان امام، اين است كه ايشان به آنچه مىگفتند عميقا معتقد بودند، و خود را ملزم به عمل به آنها مىدانستند. يكى از موضوعاتى كه بطور مكرر در سخنان و آثار امام (ره)، تكرار مىشد، سفارش به تزكيه نفس بود. ايشان در ديدار با روحانيون، مربيان، مسئولين، و در بسيارى از موقعيتها اين ندا را تكرار مىكردند كه: از خود شروع كنيد و تا جوان هستيد به خودسازى بپردازيد.ايشان تزكيه نفس را مقدم بر هر تلاش ديگرى مىدانستند، و آن را جهاد اكبر مىناميدند. اثر ارزندهاى نيز در اين زمنيه تحت عنوان مبارزه با نفس يا جهاد اكبر به يادگار گذاشتند. به نظر مىرسد هدف دشمنان فرهنگ اسلامى در شرايط كنونى اين باشد كه جامعه اسلامى توسط خود مسلمانان به انحطاط كشيده شود. در اين جا يك نكته ظريف روانشناسانه نيز قابل تامل است، و آن اين است كه در يك جامعه اسلامى به خاطر تاكيدات مكرر و سفارشات و پند و اندرزها و امر و نهىهاى فراوان، اگر مراقب نباشيم، حالات روانى ما به سوى حالتهاى متضاد، گرايش مىيابند، و ما خود بدون آن كه متوجه باشيم، عاملين اصلى تهاجم فرهنگى خواهيم بود، كه در اين صورت دشمنان انقلاب اسلامى به كمك خود ما، به هدف خود كه تهى كردن جامعه اسلامى از محتواى اسلامى آن است، خواهند رسيد. مبادا آن روزى كه جامعه اسلامى تجلى ارزشهاى اسلامى نباشد، و از اسلام تنها ظاهر و پوستهاى ديده شود.
تعريف
براى روشن شدن مطلب بايد ابتدا ببينيم منظور از تزكيه نفس چيست؟ تزكيه نفس عبارت است از پاك كردن نفس خود از آلودگىهاى اخلاقى به منظور گام برداشتن در جهت فضائل اخلاقى، كه در نهايت موجب كمال و سعادت واقعى در دنيا و آخرت مىشود.تزكيه نفس، از موضوعات اساسى روانشناسى اسلامى است كه در روانشناسى غربى جايگاهى ندارد. بنابراين مىتوان گفت: تزكيه نفس يكى از وجوه افتراق روانشناسى اسلامى و روانشناسى غربى است. در واقع روانشناس مسلمان، بدون تزكيه نفس، قادر نخواهد بود نقش خود را به عنوان يك روانشناس در امت اسلامى ايفا كند. روانشناسى كه اعتقاد به تزكيه نفس ندارد، و حاضر نيست عادتهاى نامطلوب اخلاقى و نفسانى خود را بپذيرد و كنار بگذارد، زيانش براى جامعه اسلامى، بيشتر از نفعش خواهد بود. بنابراين بر برنامهريزان نظام روانشناسى كشور است كه لحظهاى در برنامهريزىهاى خود ترديد كنند و از خود سئوال كنند آيا تزكيه نفس كه از موضوعات اساسى فرهنگ اسلامى است و حجم عظيمى از آيات و روايات و احاديث را به خود اختصاص داده است، در نظام كنونى روانشناسى كشور جايگاهى دارد؟
سئوال ديگر اين است كه آيا نظام كنونى روانشناسى، مشاوره و تربيتى كشور پاسخگوى نيازهاى جامعه اسلامى ايران هستيا خير؟
آيا اين همه صرف وقت، انرژى و نيروى انسانى در بسيارى از اين رشتهها بازده اقتصادى، اجتماعى، علمى و فرهنگى لازم را دارد؟
ضرورت
تهذيب نفس، موجب تقوا، خويشتندارى، نورانيت دل، روشنبينى، و آيندهنگرى مىشود، و چنان قدرت روحانى عظيمى در يك رهبر ايجاد مىكند كه ملتى يك صدا پشتسر او به مبارزه برمىخيزند، و با دستهاى خالى بر رژيم تا دندان مسلحى، تنها به مدد اعتقاد و ايمان ، پيروز مىشوند و استكبار جهانى را تحقير مىكنند. (مراجعه شود به فرمايشات حضرت امام (ره) در اين زمينه كه: آمريكا گفته است جمهورى اسلامى ايران ما را تحقير كرد).اگر انسان بداند از كجا آمده است، اكنون در چه وضعيتى است، و در نهايتبه كجا خواهد رفت، آنگاه درمىيابد كه تزكيه نفس بهترين رهتوشه انسان است كه لحظهاى در آن ترديد جايز نيست. اين موضوع به خصوص در مورد اولياء و مربيان اهميت ويژهاى مىيابد. امام (ره)، به صراحت گفتهاند: "مربى مردم بايد خودش منزه باشد مهذب باشد" (صحيفه نور جلد 7 صفحه 186). در جاى ديگر مىگويند: ماه رمضانها مىآيد و مىرود و ماهها يكى پس از ديگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه كه باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است، و شما توجهتان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روز كه دستتان نمىرسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دستتان رسيد خداى نخواسته عكس آن بود؟...
"اولياء خدا آن چيزى كه پيششان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غير خدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا، تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است، از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ما ظاهر مىشود (صحيفه نور، جلد 18، صفحه 18).
آلودگى نفس، تدريجى است، و هيچكس نيز در امان نيستبايد هوشيار بود. امام (ره) در اين زمينه در ديدار با نمايندگان مجلس مىفرمايند:
"همه اينهائى كه مىبينيد فاسد شدند اينطور نبودند كه اينها از اول به اين درجه از فساد بودند... اينطور هم نبودند كه يك دفعه جهش كرده باشند از يك مرتبهاى به مرتبه بالاى فساد، اينطور هيچ وقت نبوده است. اين به تدريج واقع شده است... شيطانى كه در باطن انسان استبا كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد. . . همه اينهائى كه فاسد شدند به تدريج فاسد شدند، هيچكس يك دفعه فاسد نشده است و هيچ يك از ماها هم بايد تصور نكنيم كه مامون از اين هستيم كه فاسد بشويم...
"اگر محاسبه كند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار دهد كه امروز تو اين صحبت را كردى، اين مبدا، مبدا شيطانى بوده است، نه مبدا انسانى و الهى، ممكن است كمكم دنبال اين برود كه اصلاح كند، و اگر اين كار را نكند و همان رويه را تعقيب بكند، هيچ بعيد ندانيد كه يك نفر زاهد، عابد مسلمان، يك انسان فاسد شقى از كار درآيد.
مامون نيست هيچ كس. از كجا آغاز كنيم؟
اكنون كه ضرورت و اهميت تزكيه نفس به عنوان يك تكليف و جهاد عظيم براى مسلمانان و به ويژه روانشناسان مسلمان مطرح شد، اين سؤال اساسى مطرح مىشود كه از كجا آغاز كنيم و چگونه اين راه نجات و رستگارى را دنبال كنيم؟ در زير به برخى از توصيههاى حضرت امام(ره) در اين زمينه اشاره مىشود.1- يقظه و بيدارى
"اول منزل از منازل انسانيت منزل يقظه و بيدارى است، چنانچه مشايخ اهل سلوك در منازل سالكان بيان فرمودهاند.آنچه لازم استبيان شود اين است كه انسان تا تنبه پيدا نكند كه مسافر است و لازم است از براى او سير و داراى مقصد است و بايد به طرف آن مقصد ناچار حركت كند و حصول مقصد ممكن است، "عزم" براى او حاصل نشود و داراى "اراده" نگردد (چهل حديث، صفحه 174).
2- نيت خالص
"اى عزيز، علاج، در اين است كه انسان كه مىخواهد علمش الهى باشد وارد هر علمى كه شد مجاهده كند و با هر رياضت و جديتى شده قصد خود را تخليص كند. سرمايه نجات و سرچشمه فيوضات، تخليص نيت و نيتخالص است... در حديث وارد است كه كسى كه اخلاص ورزد از براى خدا چهل "صباح"، جارى گردد چشمههاى حكمت از قلبش به زبانش."اخلاص چهل روزه اين است آثار و فوايدش، پس شما كه چهل سال يا بيشتر در جمع اصطلاحات و مفاهيم در هر علمى كوشيديد و خود را علامه در علوم مىدانيد، و در قلب خود اثرى از حكمت و در لسان خود قطرهاى از آن نمىبينيد، بدانيد تحصيل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلكه براى شيطان و هواى نفس كوشش كرديد. پس اكنون كه ديديد از اين علوم كيفيت و حالى حاصل نشد، چندى براى تجربه هم باشد به اخلاص نيت و تصفيه قلب از كدورات و رذايل بپردازيد، اگر از آن اثرى ديديد آن وقتبيشتر تعقيب كنيد (چهل حديث، صفحه 394).
"پس اى عزيز، در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عمل حساب بكش و او را در برابر هر پيشآمدى استنطاق كن كه آيا اقدامش در خيرات و امور شريفه براى چيست؟ مىخواهد براى خدا مسئله بفهمد يا بگويد يا مىخواهد خود را از اهل آن قلمداد كند؟ چرا سفر زيارتى كه رفته با هر وسيله است به مردم مىفهماند؟ چرا صدقاتى را كه در خفا مىدهد راضى نمىشود كه كسى از او مطلع نشود؟
"ملتفت باش كه در مناظره با نفس گول شيطنت او را نخورده باشى و عمل ريايى را با صورت مقدس به خوردت ندهد.
"اگر ما بنده مخلص خدائيم چرا شيطان در ما اينقدر تصرف دارد. اگر شما مخلصيد، چرا چشمههاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده؟ پس بدان اعمال ما براى خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بيدرمان همين جاست (چهل حديث صفحه 50-51).
3- سپاس نعمتهاى بيكران الهى
"از امورى كه انسان را معاونت كامل مىنمايد در مجاهده با نفس و شيطان، و بايد انسان سالك مجاهد خيلى مواظب آن باشد، تذكر است. بدان كه از امور فطريه كه هر انسان فطرتا بدان حكم مىكند، احترام منعم است. و هركس در كتاب ذات خود اگر تاملى كند، مىبيند كه مسطور است كه بايد از كسى كه به انسان نعمتى داد، احترام كند. و معلوم است، هرچه نعمتبزرگتر باشد، و منعم در آن انعام بىغرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازمتر و بيشتر است."مثلا اگر دكترى شما را از كورى نجات داد، فطرتا او را احترام مىكنيد و اگر از مرگ نجات داد، بيشتر احترام مىكنيد. اكنون ملاحظه كن نعمتهاى ظاهره و باطنه كه مالك الملوك، جل شانه، به ما رحمت كرده، كه اگر جن و انس بخواهند يكى از آنها را به ما بدهند، نمىتوانند و ما از آن غفلت داريم...
"همينطور قدرى متذكر شو ساير نعم الهى را از قبيل صحتبدن... و قواى باطنه از قبيل خيال، و وهم و عقل و غير آن، كه هر يك منافعى دارد، كه حد ندارد. تمام اينها را مالك الملوك به ما عنايت فرموده، بدون اين كه از او بخواهيم، و بدون اين كه بر ما منتى تحميل فرمايد. و به اينها نيز اكتفا نفرموده، و انبياء و پيغمبران فرستاده و كتبى فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت... را به ما نموده... بدون اين كه به طاعت و عبادت ما احتياجى داشته باشد، يا به حال او طاعت و معصيت ما فرقى كند.
فقط از براى نفع خود ما، امر و نهى فرموده. بعد از تذكر اين نعمتها، و هزاران نعمتهاى ديگر، كه حقيقتا از شمردن كل آن تمام بشر عاجز است، چه برسد به جزئيات آن، آيا در فطرت شما احترام همچو منعمى لازم است؟ و آيا خيانت نمودن به همچو ولى نعمتى از نظر عقل چه حالى دارد؟ (چهل حديث، صفحه 10-11).
4- دوران جوانى زمانى مناسب
"هر قدر در جوانى انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانى خداى نخواسته مهذب نشد، بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است، و دشمن قوى. اراده انسان ضعيف مىشود، و جنود ابليس در باطن انسان قوى، ممكن نيست ديگر آن وقت، اگر هم ممكن باشد، بسيار مشكل است. از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد، الان هر قدمى كه شما بر مىداريد رو به قبر است. . . فكر اين مطلب را بكنيد كه قضيه نزديك شدن به مرگ است، و هيچكس هم سند به شما نداده است كه 120 سال عمر مىكنيد... هيچ كس سندى ندارد. ممكن است همين حالا خداى نخواسته، سندى نيست. بايد فكر كنيد، بايد در اين مطالب تامل كنيد، مراقبه كنيد. اخلاق خودتان را مهذب كنيد، مهذبتر كنيد انشاءالله (صحيفه نور، جلد1، صفحه125).5- توجه به نقطه ضعفهاى خود
"بىعيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد... و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيتبرسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد. دنبال اين نباشد كه ببنيد چه حسنى دارد، براى اين كه دنبال اين كه چه عيبى دارد، مىشود كه انسان در صدد رفع آن برآيد، و دنبال اين كه چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان، و نمىتواند عيوب خودش را ببيند (صحيفه نور، جلد 17، صفحه 161).موانع تزكيه نفس
اكنون كه به برخى از عوامل تزكيه نفس از ديدگاه امام خمينى (ره) ، اشاره شد، بهتر استبه موانع تزكيه و تهذيب نفس نيز، از ديدگاه ايشان، نظرى شود. به اميد اين كه روشنگرى بيشترى در موضوع بحثحاصل شود.1- رجاء سعه وقت
"از موانع بزرگ يقظه و بيدارى كه اسباب نسيان مقصد و نسيان لزوم سير شود، و اراده و عزم را در انسان مىميراند، آن است كه انسان گمان كند، وقتبراى سير، وسيع است. و اين حال طول امل، و درازى رجاء، و ظن بقاء، و اميد حيات، و رجاء سعه وقت، انسان را از اصل مقصد، كه آخرت است، و لزوم سير به سوى او، و لزوم اخذ رفيق، و زاد طريق، باز مىدارد و انسان به كلى آخرت را فراموش مىكند، و مقصد از ياد انسان مىرود (چهل حديث، صفحه 176).2- حب دنيا
"همه خطاها از حب دنيا است. از حب شهرت است. اين حب را از دل خود بيرون كنيد. بميرانيد اين حب را و زنده شويد، به زندگانى اسلام (صحيفه نور، جلد 5، صفحه 166).3- انكار مقامات
"بدترين خارهاى طريق كمال و وصول به مقامات معنويه، ... انكار مقامات و مدارج غيبيه معنويه است، كه اين انكار روح شوق را مىميراند... و آتش عشق را خاموش مىكند، و انسان را از طلب بازمىدارد (چهل حديث صفحه 507)."اى عزيز، اوليا را به خود قياس مكن، و قلوب انبياء و اهل معارف را، گمان مكن مثل قلوب ماست. دلهاى ما غبار توجه به دنيا و مشتهيات آن را دارد و آلودگى در شهوات، نمىگذارد مرآت تجليات حق شود، و مورد جلوه محبوب گردد (چهل حديث، صفحه 455).
"آنچه مهم است، براى امثال ما، آن است كه اكنون كه محروميم از مقامات اوليا، انكار آنها را هم نكنيم، و تسليم باشيم كه تسليم امر اوليا خيلى فايده دارد، و انكار خيلى مضر است (چهل حديث، صفحه 437).
4- علم بدون ايمان
"من چندان عقيده به علم فقط ندارم، و علمى كه ايمان نياورد، حجاب اكبر مىدانم (چهل حديث، صفحه 457).5- دعوا و مجادله
"دعواهاى ما دعوائى نيست كه براى خدا باشد... همه ما از گوشمان بيرون كنيم كه دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلامى دعوا مىكنيم... دعواى من و شما، و همه كسانى كه دعوا مىكنند همه براى خودشان است (صحيفه نور، جلد 14، صفحه 245).6- لذتهاى دنيوى
"بدان كه نفس در هر حظى كه از اين عالم مىبرد، در قلب اثرى از آن واقع مىشود، كه آن تاثر از ملك و طبيعت است و سبب تعلق آن استبه دنيا. و التذاذات، هرچه بيشتر باشد، قلب از آن بيشتر تاثر پيدا مىكند، و تعلق و حبش بيشتر مىگردد، تا آن كه تمام وجهه قلب به دنيا و زخارف آن گردد. و اين، منشا مفاسد بسيارى است. تمام خطاهاى انسان، و گرفتارى به معاصى، و سيئات براى همين محبت و علاقه است (چهل حديث، صفحه 123).راههاى تزكيه نفس
1- صراط مستقيم
"صراط مستقيم، آن صراطى است، كه يك طرفش اينجاست، و يك طرفش خداست. مستقيم، راه صاف است. هر انحرافى از هر طرف، انحرافى است كه انسان را از راهش بازمىدارد. و مىكشدش به طرف ظلمتها (صحيفه نور، جلد 12، صفحه 126).2- مراقبه
"بايد خودتان، مراقبتخودتان را بكنيد، و وادار كنيد كسانى از شما مراقبت كنند. بايد هميشه انسان مراقب خود باشد. مىخواهد نماز بخواند، مراقبت كند از نمازش، كه مبادا دست او در كار باشد، دست نفس اماره در كار باشد. . . همه بايد از خودشان مراقبت كنند (صحيفه نور، جلد 16، صفحه 175).3- محاسبه
"محاسبه يكى از امورى است كه در سير انسانى بايد باشد كه در آخر شب فكر كند به اين كه تو امروز كه با اين آقا اختلاف دارى ... ريشهاش چيست؟ براى خداست؟ اين عيبى كه شما در او مىگوئيد در خودتان نيست؟ اين چيزى را كه در ديگران بزرگ مىشماريد، و در خودتان هرچه مىتوانيد كوچكش مىكنيد، و پردهپوشى مىكنيد، اين عمل شيطانى نيست؟ (صحيفه نور، جلد 18، صفحه 47)."هركس كه مىخواهد صحبت كند، بايد توجه كند كه چه مىخواهد بگويد، آيا در اين چيز رضاى خدا هست، آيا دعوت به خودش هست، يا دعوت به خدا، بعد هم كه صحبت كرد بنشيند كه آيا اين صحبتبراى اين بود، يا براى آن. اين راهى استبراى سير انسان به خدا كه مراقبت كند از خودش، و بعد از مراقبت، محاسبه نمايد.
4- احساس در محضر خداوند بودن
دائمى كردن نام و ياد خداوند در انديشه و اعمال، و احساس حضور در محضر خداوند، مىتواند بسيار راهگشا و مفيد باشد، و بارها مورد تاكيد امام خمينى (ره) قرار گرفته است. به عنوان نمونه مراجعه كنيد به سخن معروف ايشان:"عالم محضر خداست. در محضر خدا معصيت نكنيد".
نتيجهگيرى
تزكيه نفس، يكى از موضوعات اساسى روانشناسى است كه آثار درمانى و پيشگيرى فراوانى داردو متاسفانه به دليل تسلط روانشناسى غربى، بر نظام روانشناسى كشور، و بىتوجهى به اين موضوع در روانشناسى غربى، تاكنون مورد غفلت واقع شده است. سزاوار است كه آثار روانى و اجتماعى تزكيه نفس، و راههاى عملى آن، به ويژه براى جوانان با روشهاى مناسب، و قابل اجرا تهيه و تدوين شود، و آثار آن مورد بررسى تجربى، و تجزيه و تحليل علمى، قرار گيرد. به اميد اين كه، با وارد شدن اين موضوع حياتى و انسانى در برنامه روزانه روانشناس مسلمان، موجبات افزايش ميزان كارآئى نظام روانشناسى كشور، فراهم گردد.اين مقاله بر اساس طرح پژوهشى 751247 مصوب شوراى محترم پژوهشى دانشگاه اصفهان و با همكارى مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خمينى (ره) استان اصفهان تهيه شده است. خواهر پروين نكوئى در تهيه فيشها مولف را يارى نمودهاند بدين وسيله تقدير و تشكر خود را از ايشان و ساير همكاران گرامى اعلام مىدارد.