برگردان: حسین محمدی
تاریخ دقیق تهیهی اولین نقشه به درستی مشخص نیست، ولی به نظر میرسد قدیمیترین نقشههای باقیمانده، تابلویی از گل رس است که در بابل کشف شده است و نقشهای که حدود ثبتی اراضی دورهی نیل را نشان میدهد و هر دو حدود پنج هزار سال قدمت دارند.
آثار و نوشتههای جغرافیدانان یونان باستان نشان میدهد که افرادی چون اراتوستن و پوزیدونیوس از نواحی و راههای شرق مدیترانه نقشههایی تخمینی تهیه کردند، ولی نوشتهها و آثار بطلمیوس از تهیه نقشههای دقیقتری از دنیای شناخته شدهی آن روز (خشکیهای بین اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند) حکایت دارد. بطلمیوس که در مرکز بزرگ علمی اسکندریه کار میکرد، توانست با استفاده از فنون ستاره شناسی، محاسبات ریاضی و جمع آوری اطلاعاتی در مورد موقعیت مراکز مختلف و محاسبهی طول و عرض جغرافیایی نقاط، تصویری از جهان را همراه با مدارها و نصف النهارها روی یک نقشه رسم کند که در نوع خود دقیق و جامع بود؛ به طوری که تا هزاران سال به عنوان یک منبع مهم و مستند استفاده میشد. میتوان گفت که بنیان تهیهی نقشه و رونق کارتوگرافی در دوران باستان مدیون زحمات و خدمات علمی بطلمیوس بوده است.
در سدههای وسطی یا دوران سکوت فکر و اندیشه و رکود علم و دانش، همهی علوم از جمله جغرافیا و فعالیت نقشه کشی سیر قهقرایی پیمود. در این دوره نظریههای مسطح بودن زمین، شناور بودن آن در آب و مستطیل یا چهار گوش بودن آن مطرح شد و در سایه آن نقشههای نمادین مطرح میشد که در آن جهان شناخته شده، آن روزگار به شکل TO بوده بیت المقدس در مرکز و آسیا در شمال آن قرار داشت و اطراف آن را اقیانوس پوشانده بود.
در سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی، با شروع حرکت هیأتهای بازرگانی، تحقیقاتی و مبلغان مسیحی، از جمله پلان کارپن، گیون دوروبروک و مارکوپولو به چین، و اطلاعات و نتایجی که از این سفرها حاصل شد، تا حدود زیادی دیدگاه و نظر اروپاییان نسبت به آن چه از یونان باستان باقیمانده بود، تغییر کرد و با توجه به چاپ آثار بطلمیوس به وسیلهی اعراب، زمینهی حرکتی نو در اطلاعات جغرافیایی و فعالیت نقشه کشی فراهم آمد.
عصر اکتشافهای جغرافیایی و در نتیجه سفرهای اکتشافاتی و تحقیقاتی سیاحان، دریانوردان و ماجراجویان پرتغالی و اسپانیایی و باز شدن افقهای جدید بر روی مردم و آگاهی آنها از قارهها و جریانهای آبی و راههای دریایی و سرزمینهای جدید، زمینههای تهیهی نقشههای جدیدتر و دقیقتر و اصلاح نقشههای قدیمی را فراهم کرد.
در سدهی پانزدهم نقشههای به نسبت دقیقی از جهان تهیه شد که دارای محاسبات طول و عرض جغرافیایی بود. در این نقشهها به تبعیت از نقشهی بطلمیوس، اسامی شهرها و مکانها و مسیر رودخانهها، مسیرهای جهانگردان و کاشفان داخلی، دریاچههای داخلی و توپوگرافی نواحی مختلف دیده میشد و رابطهی تنگاتنگی با سفر و مطالعات میدانی وجود داشت. در این زمان در دانشگاه وین یک مرکز بزرگ تحقیقات نجوم، هندسه و جغرافیا به وجود آمد و دانشمندانی چون جورج بارخ و ژوهانس ریگومانتانو با استفاده از مبانی نجومی به تعیین موقعیتهای زمین و تعین مراکز مختلف آن پرداختند و موفق شدند تعدادی نقشهی توپوگرافی همراه با طول و عرض جغرافیایی مناطق از اروپا تهیه کنند. بنابراین، میتوان گفت در فاصلهی سدههای پانزدهم و شانزدهم به علت استفاده و بهره گیری از شبکه مثلثاتی در رسم نقشهها و اندازه گیری مساحتها و به کارگیری الیداد در تعیین زاویهی انحراف میان نقاط، در تهیهی نقشههای توپوگرافی تغییر و تحول چشمگیری پدید آمد.
در اواسط سدهی پانزدهم اکتشافهای بزرگ جغرافیایی و مجموعهای از اسناد و تصاویر به دست آمد که در تهیهی نقشه و ساختن کرههای جغرافیایی تأثیر مهمی داشت و اختراع صنعت چاپ و عکاسی در سال 1450 میلادی نیز موجبات تأسیس بنگاههای بزرگ تهیه و انتشار نقشه، چون مرکاتور در هلند و بنگاههای دیگر فرانسه را به وجود آورد. مارتین بهایم توانست کرهای را بسازد که در آن تمامی بخشهای تازه شناخته شده زمین نشان داده میشد. و والد سیمولر در کتاب خود "مقدمه بر کیهان شناسی" پیشنهاد کرد که قارهی شناخته شده به وسیلهی آمریکو وسپوس به نام این مسافر ایتالیایی نام گذاری شود، بعدها میبینیم در سال 1570 نام آمریکا در نقشههای جغرافیایی آلمان ثبت میشود. در این ایام ضرورت تهیه نقشه و نقشه نگاری برای استفاده در جنگها مورد توجه فرماندهان نظامی قرار گرفت و نقشه نگاری و تهیهی اطلسهای بزرگ در کشور فرانسه فعالیتی دولتی تلقی شد.در سال 1628 جانسون از کشور هلند به تهیهی نقشههایی از آفریقا دست زد که در آن مرزهای آفریقا، مراکز شهری، رودخانهها، صحاری و حتی حیوانات دیده میشد، ولی نواحی داخلی این قاره خیلی دقیق و شناخته شده نبود. در کشور فرانسه روش مثلث بندی و اندازه گیری زوایا موجب شد تا سیستم نقشه برداری تکمیل شود و در زمان لوئی چهاردهم برای اولین بار عملیات نقشه برداری در مقیاس کشور صورت گرفت.
در سدهی هفدهم به کمک فنون و وسایلی چون تلسکوپ، پاندول، جدولها لگاریتمی و الیداد، نقشه کشی و تهیهی نقشههای جغرافیایی بسیار متحول و از تمام نواحی اروپا نقشههای توپوگرافی تهیه شد.
در سال 1700 دلیسل از کشور فرانسه نقشههایی تهیه کرد که در آن موقعیت دقیق محل قارههای آفریقا و آمریکای جنوبی مشخص شده بود و کناره این قارهها با دقت زیادی کشیده شد و در سال 1748 نیز دوانویل نقشههایی از چین و آفریقا تهیه کرد که دارای اطلاعات بسیار دقیقی بود و تا 1/5 سده اعتبار علمی داشت.
در سدهی هجدهم کشور بریتانیا به خاطر ناوگان مجهز دریایی خود یکی از قدرتهای بزرگ و مسلط بر دریاها و اقیانوس بود و نیاز به تهیهی نقشههای مختلف دریایی داشت. در این زمان شهرت لندن به عنوان مرکزی برای تهیه و رسم نقشهها، از پاریس و آمستردام هم بیشتر شد و کارتوگرافان انگلیسی به تقلید از دلیسل و دوانویل به تهیهی نقشههای مختلف دست زدند.
در فاصله سالهای 1757-1735 جان هاریسون زمان سنج دریایی را اختراع کرد و این امر موجب شد تا شرایط دیانوردی و نقشه نگاری به کلی دگرگون شود، و از آن پس در کشورهای انگلستان و فرانسه هیأتهای اکتشافاتی اقیانوسی تشکیل شد، و در پایان سدهی هجدهم غیر از نواحی داخلی قارهها در نقشههای جهان نما به تقریب همهی مناطق شناخته شده بود.
در ابتدای سدهی هجدهم تمایز محسوسی میان جغرافیدان و نقشه نگار وجود نداشت. پیشرفتهای نقشه نگاری در اواسط این سدهی موجب پیدایش پیشهی جدید مهندسی جغرافیا شد که کار آنان نقشه برداری بود و گروهی از آنان نیز ناپلئون را در لشکرکشی به مصر همراهی میکردند، ولی متأسفانه جغرفیدانان به ندرت توانستند به خوبی از این مصالح گردآوری شده استفاده کنند، تا این که در سال 1800 نقشه برداری به صورت مهندسی صرف درآمد و جدایی نقشه نگاری از جغرافیا، شتابی تازه به خود گرفت و جغرافیدانان تنها از پیشرفتهای فنی این علم (نقشه برداری) استفاده کردند، همانند امروز که از پیشرفتهای حاصل از سنجش از راه دور، عکسهای هوایی، GIS و GPS استفاده میکنند.
در اواسط سدهی هجدهم نقشه کشی در کشور فرانسه بسیار پیشرفت کرد. یکی از علتهای این پیشرفت وجود پدر و پسری به نام کاسینی در یک خانوادهی منجم و نقشه بردار بود. آنها موفق شدند از خاک فرانسه نقشههایی تهیه کنند که شامل 68 صفحه یا لوح با مقیاس 8600: 1 بود. این نقشهها ابزار و کارآمد و گران بهایی برای احداث راهها و پیشبرد عملیات نظامی محسوب میشد. در پایان سدهی هجدهم نقاط سفید در نقشههای جغرافیایی تنها به قلمروهای قطبی و درون قارهها اختصاص داشت.
در فاصلهی سالهای 1724 تا 1814 کارتوگراف معروف ایتالیایی، ریزی زانون ضمن دیدار از کشورهای اروپایی به تهیهی نقشه از کشورهای ایتالیا، لهستان و آلمان دست زد، و در آلمان نیز در فاصله سدههای هفدهم و هجدهم "جاگر" دو اطلس بزرگ از آلمان تهیه کرد، و در سدهی نوزدهم در فرانسه نقشههای بزرگ مقیاس توپوگرافی، زمین شناسی و ژئومورفولوژی و قانونهای پرتوافکنی به وسیلهی ژرماین به وجود آمد. در همین زمان در کشورهای روسیه، سویس و ممالک اسکاندیناوی نیز به علت شرایط سیاسی، اقداماتی برای تهیهی نقشه انجام شد، چون عملیات جنگی بدون وجود نقشههای دقیق امکان پذیر بود. به طور کلی، میتوان گفت در سدههای نوزدهم و بیستم به علت گسترش فعالیتهای استعماری، اغلب کشورهای جهان به نوعی تحت سیطره اروپا قرار گرفتند و گسترش و نفوذ مسیحیت در داخل قارهها احتیاج به نقشهی این نواحی داشت و به همین علت، با شناختهتر شدن این نواحی در نقشههای این دوره، دیگر جای خالی وجود نداشت.
در سدهی نوزدهم وقوع انقلاب صنعتی، توسعهی وسایل حمل و نقل و ساخت راه آهن و تثبیت سیمهای تلگراف در اعماق دریاها و سفرهای دریایی و هوایی، نیاز به تحول و تکامل در کارتوگرافی را بیشتر کرد، و بدیهی است در این ارتباط تحول در امر چاپ و رنگ آمیزی در صنعت نقشه کشی نیز تأثیرات زیادی داشت. در کنار این تحولات، افزایش فعالیتهای تجاری و آمار اقتصادی نیاز به نقشههای توزیع مراکز تجاری، مراکز تولید و مصرف را افزایش داد که نتیجهی آن تهیهی اطلس و نقشههای مختلف آب و هوایی، نژادی و تجاری بوده است.
از سال 1970 میلادی در اولین سمپوزیوم دانشگاه کوئینز انتاریو بر دیجیتالی (عددی) کردن نقشه کشی تأکید شد. امروزه کارتوگرافی بیشتر با رایانه انجام میشود و برای ترسیم نمودارها و نقشههای توپوگرافی و موضوعی از نرم افزارهای متعدد استفاده میشود.
منبع مقاله :
بانت، آلیستر؛ (1392) جغرافیا چیست؟ ترجمهی حسین محمّدی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ نخست