اصول آموزش نماز به كودكان و نوجوانان (2)
نويسنده:محمدرضا مطهري
منبع: سايت انديشه قم
منبع: سايت انديشه قم
تكاليف سنگين، زود هنگام و خارج از طاقت و توان كودك، ممكن است صدمهاي جبران ناپذير بر اعتقادات ديني و مذهبي كودكان وارد آورد. در تعاليم اسلامي، توصيههاي فراواني در زمينه آموزش تدريجي مسائل ديني آمده است. امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: وقتي كودك به سن سه سالگي رسيد، از او بخواهيد كه هفت بار عبارت «لا اله الا الله» را بگويد. سپس، او را به حال خود وا گذاريد تا به سن سه سال و هفت ماه و 20 روز برسد. در اين هنگام، به او آموزش دهيد كه هفت بار بگويد: «محمد رسول الله». سپس، تا چهار سالگي او را آزاد بگذاريد. در آن هنگام، از وي بخواهيد كه هفت مرتبه عبارت: صلي الله عليه و آله» را تكرار نمايد. سپس تا پنج سالگي او را آزاد بگذاريد. در اين وقت، اگر كودك دست راست و چپ خود را تشخيص داد، او را در برابر قبله قرار دهيد و سجده را به او بياموزيد، در سن شش سالگي، ركوع، سجده و ديگر اجزاي نماز را به او آموزش دهيد. وقتي هفت سال او تمام شد، به او بگوييد كه دست و صورت خود را بشويد (در مورد وضو نيز بتدريج وضو گرفتن را بياموزيد). سپس، به او بگوييد كه نماز بخواند. آنگاه كودك را به حال خود وا گذاريد تا نه سال او تمام شود... در اين هنگام، وضو گرفتن صحيح را به او بياموزيد و او را به نماز خواندن واداريد[1].
درباره روزه گرفتن نيز وضع به همين ترتيب است. امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «ما اهل بيت هنگامي كه كودكانمان به پنج سالگي رسيدند، دستور ميدهيم كه نماز بخوانند. پس شما كودكان خود را از هفت سالگي به نماز دستور دهيد. و در هفت سالگي، ما امر ميكنيم تا به اندازه توانايي شان، نصف روز يا بيشتر يا كمتر روزه بگيرند، هنگامي كه تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب آمد، دستور ميدهيم كه افطار كنند. اين عمل، براي آن است كه به روزه گرفتن عادت نمايند، پس، شما كودكان (پسران) خود را در نه سالگي به اندازه توانايي شان به روزه گرفتن امر كنيد و چون تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب شد، افطار كنند»[2].
تعاليم اسلام به صورت تدريجي به مردم عرضه شده، و قرآن هم تدريجاً بر مردم خوانده شده است. متأسفانه، بعضي از والدين و مربيان قصد دارند در فرصتي كوتاه و خيلي سريع، فراگيران خود را به سر منزل مقصودي كه در ذهن خود دارند برسانند; بدون اينكه فرصت دست يابي خود بخودي آن را فراهم كنند.
صاحبنظران تعليم و تربيت در اين باره چنين اظهار نظر كرده اند: «اگر پيام تربيتي با سرعت و تعجيل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازي از جانب كودك صورت گيرد هر چند مظاهر يك انتقال صوري انجام گرفته است ، اثر آن پايدار و ماندني نخواهد بود».
لذا، بهتر است كودك هر چيزي را اندك ولي آن اندك را خوب ياد بگيرد و هضم و جذب نمايد; و گرنه، ديگران و خود را با دانش سطحي و قشري خويش گول خواهد زد. آنچه تاكنون مشخص شده، نشان دهنده آن است كه سرعت بيش از اندازه و به دور از توانمندي و جذب ظرفيت طبيعي كودك، فرآيند درون سازي مفاهيم تربيتي را مختل ميسازد. در واقع، هماهنگي مشترك بين توانايي و قابليت تربيت شونده از يك سو و امكانات مناسب تربيتي از سوي ديگر، سرعت متناسبي را ميطلبد كه تشديد يا تخفيف بيش از حد آن، به اختلال در فرايند تربيت و حتي اختلال در تعادل شخصيت تربيت شونده منجر ميگردد.
انسان موجودي چند بعدي و چند كانوني است. اسلام نيز كه دين جامع و كاملي است، به تمام نيازهاي انسان توجه دارد. براي رشد، تعالي و كمال بشر لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تكامل يابند. بيتوجهي به همه ابعاد وجودي انسان يا توجه بيش از حد به يك بعد و ناديده گرفتن ابعاد ديگر، جامعيت و وحدانيت وجود آدمي را ناديده ميگيرد و انساني يك بعدي و تك ساختي ميسازد[4]. اگر انسان را فقط در يك بعد ببينيم و او را در همان بعد تربيت كنيم. در حقيقت موجبات نابودي شخصيت انساني او را فراهم كرده ايم. متأسفانه، بيشتر انسانها و بسياري جوامع، فاقد اين اصل در زندگياند، و در دام افراط يا تفريط غلطيدهاند. ريشهي بسياري از انحرافات: فردي، اجتماعي، اخلاقي و رواني را ميتوان در رعايت نكردن اصل تعادل جستجو كرد.
ميانه روي در عبادت هم بايد مراعات شود. درست است كه توصيهها و تشويقهاي پيشوايان دين، هر انسان محب پروردگار را به انجام دادن عبادات راغب ميگرداند، اما تواناييها و آمادگيهاي روحي او نيز شرط است. اگر او با تحميل عبادت بر خود، لذت عبادت را از خويش سلب كند و خود را در آن امر به تكلف اندازد، نه عبادت او عبادتي سالم محسوب ميشود، و نه خود او از عبادتش بهرهي معنوي ميبرد»[5].
ظرفيت انسان براي عبادت، يك ظرفيت محدود است. لذا بايد سعي شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بين برود، عبادت تحميلي ميشود. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند:
«ان هذا الدين متين فأوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عبادة الله الي عباد الله فتكونوا كالداكب المنبت الذي لاسفراً قطع ولاظهراً ابقي» [6]
دين اسلام، ديني متين، محكم، منطقي و مبتني بر ملاحظات دقيق رواني و اجتماعي است. لذا، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم سفارش ميكند كه با مدارا و متانت حركت كنيد و عبادت خود را مغبوض و منفور نفس خويش قرار ندهيد. يعني، طوري عمل نكنيد كه نفس شما عبادت را دشمن بدارد، بلكه طوري عمل كنيد كه نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن شود.
مانند اسب سواري نباشيد كه در اثر تندي و شتاب زياد كه ميزان توانايي مركوب را در نظر نميگيرد و فقط تازيانه را ميشناسد ـ، نه خود به مقصد ميرسد و نه براي مركب او كمر و توانايي ميماند. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم همان طور كه با غرق شدن در مسائل مادي و شهواني مخالف بودند، با رهبانيت و عبادتهاي صوفيانه نيز مخالفت ميكردند. ايشان در برخورد با كساني كه نسبت به مسائل زندگي بي اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، فرمودند: «بدن شما و زن، فرزند و يارانتان حقوقي بر شما دارند و بايد آنها را رعايت كنيد».
امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: در جواني، سخت مشغول عبادت بودم، پدرم به من فرمودند: فرزندم! (زياد خود را خسته مساز) كمتر از اين مقدار هم ميتواني انجام دهي. بدرستي كه خداوند اگر بندهاي را دوست داشته باشد، به عبادت اندك او راضي خواهد شد»[7].
فجيع عقيلي گويد: «امام حسن عليه السلام به من فرمودند: هنگامي كه پدرم در حال احتضار بودند، شروع به وصيت كردند و فرمودند: در عبادت ميانه رو باش، و آن چه را كه هميشه ميتواني انجام دهي و در توان تو است، انجام ده»[8]. متأسفانه عدهاي از والدين، مبلغان و مربيان به دليل نا آگاهي از مراحل رشد و تحول رواني كودكان و نوجوانان و همچنين بي اطلاعي از شيوه و روشهاي برخورد ائمه اطهار عليهم السلام در اين زمينه، با اتكا به دانستهها و تجربيات غير علمي و غلط خويش، اعمالي را مرتكب ميشوند، كه بعضاً مضر به حال كودكان و نوجوانان است. علاقه مفرط برخي والدين به مذهبي شدن فرزندانشان و اصرار بيش از حد آنان در اين زمينه، بي توجهي به توان، استعداد و نيازهاي روحي و رواني كودكانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبي همچون بدبيني به مذهب را در پي خواهد داشت.
دكتر قائمي در اين باره مينويسد: «براي تقويت و ايجاد رفتاري ثابت و عادتي استوار در كودك و نوجوان، بايد از مجراي تكرار وارد شد. بسيار از افكار و اعمال، در سايهي تمرين و عمل مكرر در انسان تثبيت ميشوند. حتي ايمان آدمي هم، نوعي تثبيت در سايهي عمل است، «لا يثبت الايمان إلاّ بالعمل» [10]هر قدر عمل مكرر باشد، امكان تثبيت آن بيشتر خواهد بود.
همچنين در تربيت ديني اين اصل وجود دارد كه از راه ظاهر و عمل ظاهري، ميتوان در باطن نفوذ داشت; و بر عكس.
درباره روزه گرفتن نيز وضع به همين ترتيب است. امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «ما اهل بيت هنگامي كه كودكانمان به پنج سالگي رسيدند، دستور ميدهيم كه نماز بخوانند. پس شما كودكان خود را از هفت سالگي به نماز دستور دهيد. و در هفت سالگي، ما امر ميكنيم تا به اندازه توانايي شان، نصف روز يا بيشتر يا كمتر روزه بگيرند، هنگامي كه تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب آمد، دستور ميدهيم كه افطار كنند. اين عمل، براي آن است كه به روزه گرفتن عادت نمايند، پس، شما كودكان (پسران) خود را در نه سالگي به اندازه توانايي شان به روزه گرفتن امر كنيد و چون تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب شد، افطار كنند»[2].
تعاليم اسلام به صورت تدريجي به مردم عرضه شده، و قرآن هم تدريجاً بر مردم خوانده شده است. متأسفانه، بعضي از والدين و مربيان قصد دارند در فرصتي كوتاه و خيلي سريع، فراگيران خود را به سر منزل مقصودي كه در ذهن خود دارند برسانند; بدون اينكه فرصت دست يابي خود بخودي آن را فراهم كنند.
صاحبنظران تعليم و تربيت در اين باره چنين اظهار نظر كرده اند: «اگر پيام تربيتي با سرعت و تعجيل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازي از جانب كودك صورت گيرد هر چند مظاهر يك انتقال صوري انجام گرفته است ، اثر آن پايدار و ماندني نخواهد بود».
لذا، بهتر است كودك هر چيزي را اندك ولي آن اندك را خوب ياد بگيرد و هضم و جذب نمايد; و گرنه، ديگران و خود را با دانش سطحي و قشري خويش گول خواهد زد. آنچه تاكنون مشخص شده، نشان دهنده آن است كه سرعت بيش از اندازه و به دور از توانمندي و جذب ظرفيت طبيعي كودك، فرآيند درون سازي مفاهيم تربيتي را مختل ميسازد. در واقع، هماهنگي مشترك بين توانايي و قابليت تربيت شونده از يك سو و امكانات مناسب تربيتي از سوي ديگر، سرعت متناسبي را ميطلبد كه تشديد يا تخفيف بيش از حد آن، به اختلال در فرايند تربيت و حتي اختلال در تعادل شخصيت تربيت شونده منجر ميگردد.
4ـ اصل اعتدال و ميانه روي در آموزش مسائل ديني
اعتدال و ميانه روي، زير بناي تعاليم اسلام است; به طوري كه در همه دستورها و مقررات آن، از هر گونه افراط و تفريط جلوگيري شده است. اصل تعادل، از اصولي است كه در قرآن كريم بدان عنايت شده است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: «و كذالك جعلناكم امة وسطاً»[3] (و شما را امت ميانه و معتدل قرار داديم).همچنين، در حيات سراسر نوراني پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم و ائمه هدي عليهم السلام ـ، اين اصل را در همه اعمال و رفتارشان مشاهده ميكنيم. امام علي عليه السلام درباره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: «سيرته القصد» (سيره اش تعادل و ميانه روي بود).انسان موجودي چند بعدي و چند كانوني است. اسلام نيز كه دين جامع و كاملي است، به تمام نيازهاي انسان توجه دارد. براي رشد، تعالي و كمال بشر لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تكامل يابند. بيتوجهي به همه ابعاد وجودي انسان يا توجه بيش از حد به يك بعد و ناديده گرفتن ابعاد ديگر، جامعيت و وحدانيت وجود آدمي را ناديده ميگيرد و انساني يك بعدي و تك ساختي ميسازد[4]. اگر انسان را فقط در يك بعد ببينيم و او را در همان بعد تربيت كنيم. در حقيقت موجبات نابودي شخصيت انساني او را فراهم كرده ايم. متأسفانه، بيشتر انسانها و بسياري جوامع، فاقد اين اصل در زندگياند، و در دام افراط يا تفريط غلطيدهاند. ريشهي بسياري از انحرافات: فردي، اجتماعي، اخلاقي و رواني را ميتوان در رعايت نكردن اصل تعادل جستجو كرد.
ميانه روي در عبادت هم بايد مراعات شود. درست است كه توصيهها و تشويقهاي پيشوايان دين، هر انسان محب پروردگار را به انجام دادن عبادات راغب ميگرداند، اما تواناييها و آمادگيهاي روحي او نيز شرط است. اگر او با تحميل عبادت بر خود، لذت عبادت را از خويش سلب كند و خود را در آن امر به تكلف اندازد، نه عبادت او عبادتي سالم محسوب ميشود، و نه خود او از عبادتش بهرهي معنوي ميبرد»[5].
ظرفيت انسان براي عبادت، يك ظرفيت محدود است. لذا بايد سعي شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بين برود، عبادت تحميلي ميشود. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند:
«ان هذا الدين متين فأوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عبادة الله الي عباد الله فتكونوا كالداكب المنبت الذي لاسفراً قطع ولاظهراً ابقي» [6]
دين اسلام، ديني متين، محكم، منطقي و مبتني بر ملاحظات دقيق رواني و اجتماعي است. لذا، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم سفارش ميكند كه با مدارا و متانت حركت كنيد و عبادت خود را مغبوض و منفور نفس خويش قرار ندهيد. يعني، طوري عمل نكنيد كه نفس شما عبادت را دشمن بدارد، بلكه طوري عمل كنيد كه نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن شود.
مانند اسب سواري نباشيد كه در اثر تندي و شتاب زياد كه ميزان توانايي مركوب را در نظر نميگيرد و فقط تازيانه را ميشناسد ـ، نه خود به مقصد ميرسد و نه براي مركب او كمر و توانايي ميماند. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم همان طور كه با غرق شدن در مسائل مادي و شهواني مخالف بودند، با رهبانيت و عبادتهاي صوفيانه نيز مخالفت ميكردند. ايشان در برخورد با كساني كه نسبت به مسائل زندگي بي اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، فرمودند: «بدن شما و زن، فرزند و يارانتان حقوقي بر شما دارند و بايد آنها را رعايت كنيد».
امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: در جواني، سخت مشغول عبادت بودم، پدرم به من فرمودند: فرزندم! (زياد خود را خسته مساز) كمتر از اين مقدار هم ميتواني انجام دهي. بدرستي كه خداوند اگر بندهاي را دوست داشته باشد، به عبادت اندك او راضي خواهد شد»[7].
فجيع عقيلي گويد: «امام حسن عليه السلام به من فرمودند: هنگامي كه پدرم در حال احتضار بودند، شروع به وصيت كردند و فرمودند: در عبادت ميانه رو باش، و آن چه را كه هميشه ميتواني انجام دهي و در توان تو است، انجام ده»[8]. متأسفانه عدهاي از والدين، مبلغان و مربيان به دليل نا آگاهي از مراحل رشد و تحول رواني كودكان و نوجوانان و همچنين بي اطلاعي از شيوه و روشهاي برخورد ائمه اطهار عليهم السلام در اين زمينه، با اتكا به دانستهها و تجربيات غير علمي و غلط خويش، اعمالي را مرتكب ميشوند، كه بعضاً مضر به حال كودكان و نوجوانان است. علاقه مفرط برخي والدين به مذهبي شدن فرزندانشان و اصرار بيش از حد آنان در اين زمينه، بي توجهي به توان، استعداد و نيازهاي روحي و رواني كودكانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبي همچون بدبيني به مذهب را در پي خواهد داشت.
5ـ اصل تكرار و مداومت در آموزش مسائل ديني
تكرار و استمرار، خود بخود سبب يادگيري درست، سرعت عمل و كسب مهارت در هر زمينهاي ميشود. همه، مَثَل معروف: «كار نيكو كردن از پر كردن است» را شنيده اند. و همه نيز واقفند كه بازي يا رانندگي روي يخ، فقط در نتيجهي تمرين و تكرار ممكن است. هيچ كس نميتواند منكر باشد كه اگر مفاهيم و لغات آموخته شده از زبان بيگانه تمرين و تكرار نشوند، دير يا زود به دست فراموشي سپرده ميشود.[9]دكتر قائمي در اين باره مينويسد: «براي تقويت و ايجاد رفتاري ثابت و عادتي استوار در كودك و نوجوان، بايد از مجراي تكرار وارد شد. بسيار از افكار و اعمال، در سايهي تمرين و عمل مكرر در انسان تثبيت ميشوند. حتي ايمان آدمي هم، نوعي تثبيت در سايهي عمل است، «لا يثبت الايمان إلاّ بالعمل» [10]هر قدر عمل مكرر باشد، امكان تثبيت آن بيشتر خواهد بود.
همچنين در تربيت ديني اين اصل وجود دارد كه از راه ظاهر و عمل ظاهري، ميتوان در باطن نفوذ داشت; و بر عكس.
پی نوشت ها:
[1] . سادات، راهنماي پدران و مادران، ج 2، 159; يكصد و چهارده نكته درباره نماز، 66.
[2] . طباطبائي، سنن النبي، 157.
[3] . بقره / 143.
[4] . مطهري، مقدمهاي بر مفاهيم و كاربردهاي راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، 68 69.
[5] . مظلومي، با تربيت مكتبي آشنا شويم، 142.
[6] . كليني، اصول كافي، ج 2، 86 87.
[7] . كليني، اصول كافي، ج 2، 87.
[8] . نوري، مستدرك الوسائل، ج 1، 130; مسلم، صحيح، ج 3، 144.
[9] . شعباني، مهارتهاي آموزشي و پرورشي، 23.
[10] . كليني، اصول كافي، ج 1، كتاب الفكر و الايمان.