گرد آورنده: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
کار وقتی برای خدا باشد، دیگر انسان خوف از چیزی ندارد. حضرت علیبنالحسین - سلامالله علیه - در آن بحبوبه که بود و چه میشد، راجع به اینکه همه حاصل مٌقدّر است که باید کشته بشوید، اینطور نقل میکنند اهل منبر که عرض کرد به امام - (علیهالسلام) - که أوَلَسنَا عَلَی الحقَّ؟ ما بحق نیستیم؟ فرمود: چرا. گفت: پس چرا بترسیم از مُردن: فَإذاً لانُبَالی بِالَموتِ. وقتی ما بحقّیم، ما بحقّیم. هیچ اشکالی در این نیست که ما بحقّیم، ما در مقابل باطل ایستادهایم. باطل عبارت است از رژیم سلطنتی جابر. و شما مسلمان متعهد در مقابل یک همچو رژیمی و در مقابل دستجاتی که تأیید او را میکردند که ابرقدرتها بودند و سایر قدرتها، شماها بحقّید - وقتی شماها بحقّید، از این که ما با [فلان] همراهی نمیکند چه باکی. خوب، من که بحقّم، من تکلیفم را دارم عمل میکنم، حالا شما با من موافقت کنید. نخیر مخالفت کنید، ده تا هم فرض کنید که چوب لای چرخ بگذارید، من کارم را دارم انجام میدهم. رسیدم به آن کاری که انجام دادم، دو تا چیز بردم: یکی ثواب خدا، یکی رسیدن به مطلب. نرسیدم، ثواب خدا سر جای آن هست، شکست توی کار نیست. شما ملّت شکست نمیخورید انشاءالله، و به پیش میروید، و انشاءالله همه این مشکلات تمام خواهد شد. (1)
شما قوی باشید، چنانچه هستید. شما ورزشکارید و ورزشکارها قویاند و مؤمن. ایمانتان را حفظ کنید و از این حرفهایی که اینها میزنند و گفتگوهایی که میکنند ابداً خوف به خودتان راه ندهید. و توجّه به این داشته باشید که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید و کسانی که در هر جا هستند باید مملکت را به عنوان اینکه مال خودشان است، خودشان حفظ بکنند. (2)
این کارهای شما از جهات مختلف ارزش دارد. یکیش همین است که رسیدگی به حال مستضعفین [است] اینهایی که در سالهای طولانی در رنج بودند. در عذاب بودند. این خودش یک مسألهای است که هرکس اعانت کند به یک مؤمنی، مثل این است که به خدا اعانت کرده باشد. یکی هم اینکه شماها بروید کار انجام بدهید. شماها راه بیفتید در دهات و در جاهای دیگر، و جادهسازی کنید با این که کار شما مثلاً نیست...همین که شما میروید آنجا و آنها میبینند که از شهرها اشخاصی آمدند برای رسیدگی به حال آنها، همین یک ارزشی خودش دارد. یک ارزش دیگر این است که آنها را تقویت میکند. روح آنها تقویت میشود و انشاءالله من امیدوارم اینطوری که همه ملّت قیام کردند برای اینکه مملکت خودشان را درست بکنند، خرابیهای چندین ساله را هم جبران بکنند. همین اجتماعشان پشتوانهاش خداست و یَدُالله مَعَ الجَماعَة یک جمعیت وقتی کاری را میخواهند انجام بدهند زود انجام میگیرد. و این مایه دلخوشی است. و هیچ وقت هم ما مأیوس نخواهیم شد از این کارهایی که پیش میآید و با قدرت، با قوّه، پیش میرویم. (3)
مردم هم باید خودشان با هم دست به هم بدهند. مملکت مال خودشان است، باید مملکت خودشان را، خودشان درست بکنند. به مردم باید حالی کرد که خوب، یک نهضتی شد و این موانع مرتفع شد؛ به مجرد رفع موانع که نمیشود که فوراً همه چیز درست بشود. حالا وقت کار است، وقت عمل است؛ نه وقت صحبت. حرفها را باید کنار گذاشت و عمل کرد. (4)
در هر صورت، الآن برای همه چیز مشکلات است. مشکلات برای کشاورزی هست و باید رفع بشود؛ به همّت همه باید رفع بشود. مشکلات برای کارخانهها هست؛ آن هم باید به همّت همه رفع بشود. مأیوس نباید شد. میتوانید انشاءالله، میتوانیم خودمان سرپای خودمان بایستیم و مملکتمان را اصلاح بکنیم؛ لکن باید آن کمکاریهای سابق و آن بیکاریهای سابق، آن اداره نشستن سابق و هیچ کارنکردنها، این حال از بین برود. یک اداره عریض و طویلی برای یک امری که هیچ احتیاجی به آن نیست؛ یا برای امری که با ده نفر میشود اداره کرد، پانصد نفر مینشانند آنجا حقوق میدهند! بیخودی! شکست مملکت ما را از این امور است. افراد را هم تنبل بار آوردند که دیگر کار کردن برایشان مشکل است. همان بنشینند توی ادارات و سیگار بکشند! دیگران هم اینطور بار آمدهاند. کشاورزیمان هم به هم خورده است. همه چیزمان الآن به هم خورده است. باید با همّت، دست به هم بدهیم تا اینکه این امور را اصلاحش بکنیم. اگر هم یک مشکلاتی هست که باید به دولت تذکّر داده بشود، خوب، البته ما به دولت تذکّر میدهیم. مشکلات را آنها باید حل بکنند. اگر شماها یک مشکلات دارید، آنها باید حل بکنند. ممکن است که پیشنهادش را بدهید به دفتر، تا من چنانچه یک مشکلی باشد رفع بکنم؛ یا لازم باشد که من یک تذکّری بدهم به دولت؛ تذکّر بدهم. (5)
آن قدری که به دانشگاهها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد بکنند، بلکه آنها را به مسیر دیگری ببرند، به راه دیگری ببرند، شاید به جاهای دیگر اینقدرها عنایت نداشتند. در یک همچو مسیری که آنها عمال خودشان را وادار کردند و جوانهای ما را به مسیر دیگری بردند، شما متوقع نباشید که فوراً آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملّت بیایند، لکن مأیوس نباشید. ملّت راه خودش را پیدا کرده است، شما جوانها راه خودتان را پیدا کردید. اگر امروز نشود تصفیه، فردا تصفیه میشود. ناچار از این تصفیه است؛ یعنی یک ملّتی که فهمیده مرضش چیست. ابتدای هر چیزی فهم این است که ما گرفتاریمان چیست. در این پنجاه سال ما را از این که بفهمیم گرفتاریمان چیست اغفال کرده بودند. ما آن میکروبهای فاسد را و مفسد را برای خودمان درمان میدانستیم! ما آنهایی که ما را به تباهی میکشیدند برای خودمان معالج میدانستیم. ما را اینطور درست کرده بودند، با آن تبلیغات دامنهدارشان به ما اینطور حالی کرده بودند که شما باید هرچه که میخواهید، هر تمدنی که میخواهید، هر فرهنگی میخواهید، از غرب باید برای شما بیاید، خودتان ندارید. (6)
شما متوقع نباشید که همین امروز بتوانید طیّاره درست کنید. میگ درست کنید. البتّه الآن نمیشود، اما مأیوس نباشید از اینکه میتوانیم درست کنیم. باید بیدار بشوید، بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید. وقتی این فکر در یک ملّتی پیدا شد و این اراده در یک ملّتی پیدا شد، کوشش میکند و دنبال کوشش این مطلب حاصل میشود. یأس از جنود ابلیس است، یعنی شیطانها انسان را به یأس وا میدارند. همین ابلیسهایی که میبینید در طول تاریخ ملّتهای ضعیف را مأیوس کردهاند. همینهایی که به ملّتهای ضعیف تزریق کردند که ما هیچ نمیدانیم و هیچ نمیتوانیم. همینهایی که به ملّتهای ضعیف به واسطه وابستگیشان به خارج گفتند که ما باید غربی باشیم. ما ارتشمان هم باید از غرب برایش یک کسی بیاید. کارخانههایمان هم باید از غرب بیاید راهش بیندازد. ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم. و امید، که از جنودالله است در خودمان زنده بکنیم. به خودمان امیدوار باشیم. تکیه به اراده خودمان بکنیم. تبع اراده دیگران نباشیم. (7)
یک قدر هم مردم را آگاه کنیم به اینکه آقا، در انقلاب فراوانی نعمت بودن - ولو گران است. گرانی سرسامآور هم است - لکن بودن این نعمت در بین مردم، این یکی از نعمتهای بزرگ خداست که در انقلابات دیگر این حرفها نیست در کار. الآن هم در بعضی از جاهایی که یک انقلابی شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اینهاست، ناله میکنند. بنابراین، ما نباید توقع داشته باشیم که همه مسائل درست بشود و تمام افرادی که دارند کار میکنند، در دولت هستند، تمامشان یک آدمهای مهذّب باشند. نیست همچو چیزی، نمیشود یک همچو چیزی. ما نداریم الآن کسانی که بروند همه جا و مردم را دعوت کنند. حوزهها مجهز نیستند، برای این کارها نبودند، از باب این که همه چیز از دست آنها خارج بود، حتی تبلیغ نمیتوانستند درست بکنند، از این جهت، نمیتوانستند این کار را [انجام بدهند]. الآن ما کمبود داریم نسبت به روحانیت، کمبود داریم نسبت به مبلغ، کمبود داریم نسبت به این مسائل و باید بتدریج درست بشود. مأیوس نشوید و انشاءالله با خدا هستیم و خدا با ما هست. ما میخواهیم که مملکت را اسلامیاش کنیم به همه معانی. همه شما آرزویتان هم همین است که این مملکت اسلامی بشود و هم احکام اسلام در آن جاری بشود و یک همچو آرزویی که ما داریم، خداوند ما را تأیید میکند انشاءالله. انشاءالله، خداوند همه شما را تأیید کند، موفق باشید، مؤید باشید و مردم را هدایت کنید. مشکلات را طوری کنید که مردم خیال نکنند که ما الآن مشکلاتی داریم که دیگر قابل حل نیست. نه، مشکلاتی هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل میشود همه. (8)
من معتقدم که شما و همه کسانی که به کاری اشتغال دارید باید دو جهت را مراعات کنید: یکی اتّکا به خدا و تلاش برای کسب رضایت او در جهت قطع هرگونه وابستگی این مملکت به اجانب است؛ چون برای جمهوری اسلامی ایران عیب است که دستش پیش دیگران دراز باشد. و دوم اینکه هیچ گاه از کارها مأیوس نشوید؛ چون همه چیز یکدفعه درست نمیشود و کارهای بزرگ باید بتدریج صورت گیرد و این بستگی به اراده انسان دارد، وقتی انسان اراده کرد به پیش میرود. شما ببینید در همین قضایای انقلاب عدهای میگفتند مگر میشود بدون اسلحه با آنها طرف شد؟ اما وقتی که ملت اراده کرد موفق گردید و اکنون شما کمرتان را محکم ببندید و آن افکاری که همه کارها را شرق و یا غرب باید انجام بدهد از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه را خودتان انجام دهید. از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه را خودتان انجام دهید. الحمدالله کشور ما جوانهای با استعداد و کارآمد زیاد دارد و کسی بالای سر آنها نیست که مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصی مداخله کنند، و یا آنها را در حد معمول کارگری نگه دارد. اکنون محیط برای فعالیت شما باز و زیاد است و من دعا میکنم که شما در این کار بزرگی که بناست انجام بدهید موفق باشید. (9)
2- در برخورد با مشکلات، باید قوی بود.
3- مشکلات و موانع بتدریج رفع میشود.
2- تزلزل در روحیه و سستی در برخورد با مسائل و گرفتاریها، خواست دشمنان است و مشکلات را چند برابر میکند.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
کار وقتی برای خدا باشد، دیگر انسان خوف از چیزی ندارد. حضرت علیبنالحسین - سلامالله علیه - در آن بحبوبه که بود و چه میشد، راجع به اینکه همه حاصل مٌقدّر است که باید کشته بشوید، اینطور نقل میکنند اهل منبر که عرض کرد به امام - (علیهالسلام) - که أوَلَسنَا عَلَی الحقَّ؟ ما بحق نیستیم؟ فرمود: چرا. گفت: پس چرا بترسیم از مُردن: فَإذاً لانُبَالی بِالَموتِ. وقتی ما بحقّیم، ما بحقّیم. هیچ اشکالی در این نیست که ما بحقّیم، ما در مقابل باطل ایستادهایم. باطل عبارت است از رژیم سلطنتی جابر. و شما مسلمان متعهد در مقابل یک همچو رژیمی و در مقابل دستجاتی که تأیید او را میکردند که ابرقدرتها بودند و سایر قدرتها، شماها بحقّید - وقتی شماها بحقّید، از این که ما با [فلان] همراهی نمیکند چه باکی. خوب، من که بحقّم، من تکلیفم را دارم عمل میکنم، حالا شما با من موافقت کنید. نخیر مخالفت کنید، ده تا هم فرض کنید که چوب لای چرخ بگذارید، من کارم را دارم انجام میدهم. رسیدم به آن کاری که انجام دادم، دو تا چیز بردم: یکی ثواب خدا، یکی رسیدن به مطلب. نرسیدم، ثواب خدا سر جای آن هست، شکست توی کار نیست. شما ملّت شکست نمیخورید انشاءالله، و به پیش میروید، و انشاءالله همه این مشکلات تمام خواهد شد. (1)
شما قوی باشید، چنانچه هستید. شما ورزشکارید و ورزشکارها قویاند و مؤمن. ایمانتان را حفظ کنید و از این حرفهایی که اینها میزنند و گفتگوهایی که میکنند ابداً خوف به خودتان راه ندهید. و توجّه به این داشته باشید که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید و کسانی که در هر جا هستند باید مملکت را به عنوان اینکه مال خودشان است، خودشان حفظ بکنند. (2)
این کارهای شما از جهات مختلف ارزش دارد. یکیش همین است که رسیدگی به حال مستضعفین [است] اینهایی که در سالهای طولانی در رنج بودند. در عذاب بودند. این خودش یک مسألهای است که هرکس اعانت کند به یک مؤمنی، مثل این است که به خدا اعانت کرده باشد. یکی هم اینکه شماها بروید کار انجام بدهید. شماها راه بیفتید در دهات و در جاهای دیگر، و جادهسازی کنید با این که کار شما مثلاً نیست...همین که شما میروید آنجا و آنها میبینند که از شهرها اشخاصی آمدند برای رسیدگی به حال آنها، همین یک ارزشی خودش دارد. یک ارزش دیگر این است که آنها را تقویت میکند. روح آنها تقویت میشود و انشاءالله من امیدوارم اینطوری که همه ملّت قیام کردند برای اینکه مملکت خودشان را درست بکنند، خرابیهای چندین ساله را هم جبران بکنند. همین اجتماعشان پشتوانهاش خداست و یَدُالله مَعَ الجَماعَة یک جمعیت وقتی کاری را میخواهند انجام بدهند زود انجام میگیرد. و این مایه دلخوشی است. و هیچ وقت هم ما مأیوس نخواهیم شد از این کارهایی که پیش میآید و با قدرت، با قوّه، پیش میرویم. (3)
مردم هم باید خودشان با هم دست به هم بدهند. مملکت مال خودشان است، باید مملکت خودشان را، خودشان درست بکنند. به مردم باید حالی کرد که خوب، یک نهضتی شد و این موانع مرتفع شد؛ به مجرد رفع موانع که نمیشود که فوراً همه چیز درست بشود. حالا وقت کار است، وقت عمل است؛ نه وقت صحبت. حرفها را باید کنار گذاشت و عمل کرد. (4)
در هر صورت، الآن برای همه چیز مشکلات است. مشکلات برای کشاورزی هست و باید رفع بشود؛ به همّت همه باید رفع بشود. مشکلات برای کارخانهها هست؛ آن هم باید به همّت همه رفع بشود. مأیوس نباید شد. میتوانید انشاءالله، میتوانیم خودمان سرپای خودمان بایستیم و مملکتمان را اصلاح بکنیم؛ لکن باید آن کمکاریهای سابق و آن بیکاریهای سابق، آن اداره نشستن سابق و هیچ کارنکردنها، این حال از بین برود. یک اداره عریض و طویلی برای یک امری که هیچ احتیاجی به آن نیست؛ یا برای امری که با ده نفر میشود اداره کرد، پانصد نفر مینشانند آنجا حقوق میدهند! بیخودی! شکست مملکت ما را از این امور است. افراد را هم تنبل بار آوردند که دیگر کار کردن برایشان مشکل است. همان بنشینند توی ادارات و سیگار بکشند! دیگران هم اینطور بار آمدهاند. کشاورزیمان هم به هم خورده است. همه چیزمان الآن به هم خورده است. باید با همّت، دست به هم بدهیم تا اینکه این امور را اصلاحش بکنیم. اگر هم یک مشکلاتی هست که باید به دولت تذکّر داده بشود، خوب، البته ما به دولت تذکّر میدهیم. مشکلات را آنها باید حل بکنند. اگر شماها یک مشکلات دارید، آنها باید حل بکنند. ممکن است که پیشنهادش را بدهید به دفتر، تا من چنانچه یک مشکلی باشد رفع بکنم؛ یا لازم باشد که من یک تذکّری بدهم به دولت؛ تذکّر بدهم. (5)
آن قدری که به دانشگاهها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد بکنند، بلکه آنها را به مسیر دیگری ببرند، به راه دیگری ببرند، شاید به جاهای دیگر اینقدرها عنایت نداشتند. در یک همچو مسیری که آنها عمال خودشان را وادار کردند و جوانهای ما را به مسیر دیگری بردند، شما متوقع نباشید که فوراً آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملّت بیایند، لکن مأیوس نباشید. ملّت راه خودش را پیدا کرده است، شما جوانها راه خودتان را پیدا کردید. اگر امروز نشود تصفیه، فردا تصفیه میشود. ناچار از این تصفیه است؛ یعنی یک ملّتی که فهمیده مرضش چیست. ابتدای هر چیزی فهم این است که ما گرفتاریمان چیست. در این پنجاه سال ما را از این که بفهمیم گرفتاریمان چیست اغفال کرده بودند. ما آن میکروبهای فاسد را و مفسد را برای خودمان درمان میدانستیم! ما آنهایی که ما را به تباهی میکشیدند برای خودمان معالج میدانستیم. ما را اینطور درست کرده بودند، با آن تبلیغات دامنهدارشان به ما اینطور حالی کرده بودند که شما باید هرچه که میخواهید، هر تمدنی که میخواهید، هر فرهنگی میخواهید، از غرب باید برای شما بیاید، خودتان ندارید. (6)
شما متوقع نباشید که همین امروز بتوانید طیّاره درست کنید. میگ درست کنید. البتّه الآن نمیشود، اما مأیوس نباشید از اینکه میتوانیم درست کنیم. باید بیدار بشوید، بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید. وقتی این فکر در یک ملّتی پیدا شد و این اراده در یک ملّتی پیدا شد، کوشش میکند و دنبال کوشش این مطلب حاصل میشود. یأس از جنود ابلیس است، یعنی شیطانها انسان را به یأس وا میدارند. همین ابلیسهایی که میبینید در طول تاریخ ملّتهای ضعیف را مأیوس کردهاند. همینهایی که به ملّتهای ضعیف تزریق کردند که ما هیچ نمیدانیم و هیچ نمیتوانیم. همینهایی که به ملّتهای ضعیف به واسطه وابستگیشان به خارج گفتند که ما باید غربی باشیم. ما ارتشمان هم باید از غرب برایش یک کسی بیاید. کارخانههایمان هم باید از غرب بیاید راهش بیندازد. ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم. و امید، که از جنودالله است در خودمان زنده بکنیم. به خودمان امیدوار باشیم. تکیه به اراده خودمان بکنیم. تبع اراده دیگران نباشیم. (7)
یک قدر هم مردم را آگاه کنیم به اینکه آقا، در انقلاب فراوانی نعمت بودن - ولو گران است. گرانی سرسامآور هم است - لکن بودن این نعمت در بین مردم، این یکی از نعمتهای بزرگ خداست که در انقلابات دیگر این حرفها نیست در کار. الآن هم در بعضی از جاهایی که یک انقلابی شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اینهاست، ناله میکنند. بنابراین، ما نباید توقع داشته باشیم که همه مسائل درست بشود و تمام افرادی که دارند کار میکنند، در دولت هستند، تمامشان یک آدمهای مهذّب باشند. نیست همچو چیزی، نمیشود یک همچو چیزی. ما نداریم الآن کسانی که بروند همه جا و مردم را دعوت کنند. حوزهها مجهز نیستند، برای این کارها نبودند، از باب این که همه چیز از دست آنها خارج بود، حتی تبلیغ نمیتوانستند درست بکنند، از این جهت، نمیتوانستند این کار را [انجام بدهند]. الآن ما کمبود داریم نسبت به روحانیت، کمبود داریم نسبت به مبلغ، کمبود داریم نسبت به این مسائل و باید بتدریج درست بشود. مأیوس نشوید و انشاءالله با خدا هستیم و خدا با ما هست. ما میخواهیم که مملکت را اسلامیاش کنیم به همه معانی. همه شما آرزویتان هم همین است که این مملکت اسلامی بشود و هم احکام اسلام در آن جاری بشود و یک همچو آرزویی که ما داریم، خداوند ما را تأیید میکند انشاءالله. انشاءالله، خداوند همه شما را تأیید کند، موفق باشید، مؤید باشید و مردم را هدایت کنید. مشکلات را طوری کنید که مردم خیال نکنند که ما الآن مشکلاتی داریم که دیگر قابل حل نیست. نه، مشکلاتی هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل میشود همه. (8)
من معتقدم که شما و همه کسانی که به کاری اشتغال دارید باید دو جهت را مراعات کنید: یکی اتّکا به خدا و تلاش برای کسب رضایت او در جهت قطع هرگونه وابستگی این مملکت به اجانب است؛ چون برای جمهوری اسلامی ایران عیب است که دستش پیش دیگران دراز باشد. و دوم اینکه هیچ گاه از کارها مأیوس نشوید؛ چون همه چیز یکدفعه درست نمیشود و کارهای بزرگ باید بتدریج صورت گیرد و این بستگی به اراده انسان دارد، وقتی انسان اراده کرد به پیش میرود. شما ببینید در همین قضایای انقلاب عدهای میگفتند مگر میشود بدون اسلحه با آنها طرف شد؟ اما وقتی که ملت اراده کرد موفق گردید و اکنون شما کمرتان را محکم ببندید و آن افکاری که همه کارها را شرق و یا غرب باید انجام بدهد از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه را خودتان انجام دهید. از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه را خودتان انجام دهید. الحمدالله کشور ما جوانهای با استعداد و کارآمد زیاد دارد و کسی بالای سر آنها نیست که مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصی مداخله کنند، و یا آنها را در حد معمول کارگری نگه دارد. اکنون محیط برای فعالیت شما باز و زیاد است و من دعا میکنم که شما در این کار بزرگی که بناست انجام بدهید موفق باشید. (9)
راهبردهای تصریحی:
1- در انجام تکلیف، یأس راه ندارد.2- در برخورد با مشکلات، باید قوی بود.
3- مشکلات و موانع بتدریج رفع میشود.
نکات استنباطی:
1- همان طوری که مسائل و مشکلات در طول زمان به وجود آمده است، رفع شدن آنها نیز محتاج به زمان و اتّکال به خداوند است.2- تزلزل در روحیه و سستی در برخورد با مسائل و گرفتاریها، خواست دشمنان است و مشکلات را چند برابر میکند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج9، صص 413 و 414.
2. صحیفه امام (ره)، ج10، ص 457.
3. صحیفه امام (ره)، ج11، صص70 و 71.
4. صحیفه امام (ره)، ج7، ص 375.
5. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 366.
6. صحیفه امام (ره)، ج10، صص 388 و 389.
7. صحیفه امام (ره)، ج 13، ص 536.
8. صحیفه امام (ره)، ج15، ص 514.
9. صحیفه امام (ره)، ج17، ص 282.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج