گرد آورنده: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
اینها میخواهند که نگذارند این نهضت به آخر برسد. تا میتوانستند همه جمع شدند که نگذارند محمدرضا برود، همه قوا جمع شدند که نگذارند او برود؛ خوب؛ نشد؛ ملّت قیام کردند و نشد، بعد که او رفت،جمع شده بودند که بختیار را نگه دارند که آن هم تالی او بود، او هم یکی از نوکرها بود. بعد که او [را] هم ملّت خارجش کرد. کوشش میکردند که خوب [شاه] باشد. بعد از اینکه یک عدّهای، حتی اشخاص محترم، هم کوشش به اینکه خود او بماند، بعدش کوشش به اینکه بختیار باشد، و بعد از کوشش به اینکه این شورای سلطنتی باشد و ما انتخابات را درست کنیم، اینها همه یک [برنامه]هایی بود که هی تزریق میکردند، که یک اشخاص بیاطّلاعی از آنها قبول میکردند و طرح میدادند؛ ملّت قبول نکرد این حرف را از آنها، همه اینها را زد کنار. حالا که همه [را] زدند کنار و از آن جهت هم مأیوس هستند، بعد آمدند سراغ انتخابات، انتخابات را منع میکردند؛ یک دسته تحریم کردند، بعضیها تحریک کردند قضیه رفراندم را؛ .... و بعضیها آتش زدند! گروهی آتش زدند صندوقها را! با سلاح نگذاشتند مردم رأی بدهند، خوب، اینجا هم شکست خوردند، و مردم رأی دادند: رأیی که در دنیا سابقه نداشت. اکثریتی که در دنیا سابقه نداشت [رأی] دادند اینها. از این هم دستشان کوتاه شد، بعد آمدند سراغ قانون اساسی. باز بنا کردند یک کارشکنی کردن که نه، باید مجلس مؤسسان باشد. اگر مجلس مؤسسان نباشد چه خواهد شد! برای اینکه نگذارند جلو برود، از این هم دستشان کوتاه شد، حالا افتادند دنبال همین که همین هیأت هم نگذارند درست بشود. اصلاً تمام اینها یک نقشههای حساب شده است. نه آن کسی که در سرحدات و اینها به اسم مثلا کمونیستی و به اسم نمیدانم کذا شلوغکاری میکنند، اینطور است که یک دستهای خودشان همینطوری آمدهاند میکنند. نه اینکه هروئین و رواج هروئین در سرتاسر مملکت... همینطوری شده، و من باب اتفاق شده است؛ نه، اینها همه روی نقشه است. (1)من اینطور احساس میکنم که باقیمانده رژیم مأیوس شدند. مأیوس شدند از اینکه بتواند دیگر یک کاری انجام بدهند. دلیل مأیوس شدن، این دست زدن به این ترورها و به این کارهای خرابکاری است. خوب، لابد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران را ترور کردند، لکن موفق نشدند. سه تا گلوله اصابت کرده است به یکی از علمای تهران. اینها دلیل بر ضعف است. کسی که خودش را دیگر ضعیف میداند و از بین رفته میداند به این امور تخریبی دست میزند، و در اطراف کشور میخواهد یک شلوغکاریهایی بکند و اذهان را مشوّش کند و به خیال خودشان ارعاب کنند، در صورتی که ملّت ما دیگر نمیترسند از اینها. خود آنها که بودند با همه قوایشان ملّت از آنها نترسید! در خیابانها از بچههای کوچک تا مردهای بزرگ، زنها، مردها، رفتند در کوچهها و در خیابانها و فریاد کشیدند، و با فریاد «الله اکبر» و اسلامی شکست دادند آنها را. بنابراین، یک خیال باطلی است که اینها میکنند که با یک ترور یک شخصی، یا فرض کنید که یک پایگاهی را یک وقت یک تخریبی بکنند، دیگر کاری میتوانند انجام بدهند. اینها مأیوس از این مسائلند، از این جهت یک همچو خرابکاریهایی میکنند و باید ملّت قوی باشد و با قوّت نفس، با اراده مصمم، پیش برود. (2)
چنانچه من توده را، در حزب توده، آن اوّلش را - حالا که دیگر من بیاطلاعم، خیلی درست نمیدانم - اوّلی که حزب توده پیدا شد، آن شخصی که این حزب را درست کرد، و همه میگفتند که این از مثلاً شوروی است و از اینهاست، از روسیه است، سرچشمه گرفته اینها، آن شخص همسفر من بود در مکه و در بیروت، که ما برای انتظار کشتی سیزده روز بودیم، این هم آنجا بود و میآمد پیش ما، یک آدم نمازخوان، حج برو و خیر هم بود! لکن خوب، تحت نظر یک دسته آن وقت؛ که به نظر میآمد که انگلیسها، حزب توده را درست کردند. حزب تودهای که منتسب به یک قشر دیگری است، آنها درستش کردند. حالا هم همینطور به نظر آدم میآید که بعضی از این احزابی که چپگرایی میکنند، و خودشان را میچسبانند به چین، یا میچسبانند به شوروی، به نظر آدم اینطور میآید که نه، اینها یک اشخاصی هستند که امریکا درست کرده برای ما که شلوغ بکنند اینجا و صدا ایجاد کنند و دوباره آنها برگردند. دلیل من بر این مطلب این است که اینها یکی از کارهایشان قضیه رفتن در پیش کشاورزها اوّل میرفتند و میگفتند، کشاورزی را جلو میگرفتند که اصلاً کشاورزی نکنند! اینجا زورشان نرسید. بعد میرفتند که نگذارند اینها جمع بکنند. آنجا هم که مأیوس شدند، و مردم جمع کردند؛ بعد شروع کردند خرمنها را آتش زدند. (3)
بفهمانید به اینهایی که اینطور کارهای ناجوانمردانه میکنند که دیگر نمیتوانند با یک همچو کارهایی اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلکه این نحو کشتن که به طور ناگهانی و دزدکی میکشند، این دلیل بر شکست آنهاست. اگر اینها قدرتی داشتند، در میدان بودند و شما هم در میدان، و ملّت ما آنها را عقب زد. دیگر این آشفتگیهای جزئی و این دست و پا زدنهایی که گاهی یک کسی را به شهادت میرسانند، گاهی یک دزدی میکنند، سرگردنهها دزدی میکنند، این دغلبازیها دلیل بر این است که اینها دیگر مأیوس هستند و شکست خورده هستند. شما هم قویدل باشید و از این شهادتها ابداً باکی نداشته باشید. مردانه همانطوری که تا حالا قیام کردید و نهضت کردید و این سد عظیم را شکستید. (4)
در این وقتی که مملکت ایران مبتلاست به اینطور مصیبتها. که البته از یک طرف مصیبت است و از یک طرف هم سرفرازی برای یک ملّت، که در راه هدف تا پای جان ایستاده است و همه جوانهای ما در این راه مشترک هستند، و بسیاری از آنها برای شهادت از من دعا میخواهند و من دعای پیروزی میکنم برای آنها که خداوند همه آنها را حفظ کند و همه شما جوانها را برای کشور ما حفظ کند. امیدوارم که از اینجا به بعد هم که مشکلات برای کشورتان زیاد است، و این ریشههای فاسد الآن در ایران هستند، و چون مأیوس شدهاند دست به یک همچون جنایاتی مثل ترور شخصیتهای محترم میزنند و البته آنها خیال این را دارند که ما را و شما را سست کنند در این جهاد اسلامی و اینها غافل از این هستند که وقتی که جهاد برای خدا شد، برای اسلام شد، جهادی است که جهاد معنوی است، نه جهاد صوری و مادّی. وقتی بنا شد که جهاد معنوی باشد تا آن فرد آخر هم برای جهاد حاضر است. (5)
شما تا حالا مملکت مال خودتان نبوده. شما زحمت میکشیدید دیگران نفعش را میبردند. زحمتها مال خودتان باشد. دیانتتان محفوظ باشد. همه حیثیت مملکتتان محفوظ باشد. این جهت الهیتش را حفظ کنید. این خدایی بودن را حفظ کنید. این خدایی بودن را حفظ کنید. و مرتبه دوم اجتماعتان را حفظ کنید. این اختلافاتی که گاهی وقتها مثلاً توی دهات پیدا میشود، توی شهرستانها پیدا میشود، وقتی بررسی کنید اختلافات سر یک چیزهای جزئی است که ارزش این را ندارد که انسان با آنها برای آن چیزهای جزئی اختلاف کند. حالا دستها زیاد هست برای ایجاد اختلاف. حالایی که از هر جهت مأیوس شدند و دیدند که قدم به قدم این ملّت دارد پیش میرود، نمیخواستند که این ملّت پیش برود. و این مرد خائن از ایران برود، اقدام کردید و بیرونش کردید.
بعدش نمیخواستند که آن جانشینهای فاسدش بیرون بروند، آن هم اقدام کردید و بیرونشان کردید، بعد هم نمیخواستند که این جمهوری اسلامی را و مردم به آن رأی بدهند، باز اقدام کردید و پیروز شدید. بعد هم نمیخواستند که مجلس خبرگان پیدا بشود، باز هم رأی دادید و پیروز شدید. بعد هم نمیخواستند که قانون اساسی را مردم به آن رأی بدهند، باز هم رأی دادید و پیروز شدید. اینها میبینند در هر قدم پیروزی با شماست. هرچه آنها جدّیت میکنند و سمپاشی میکنند در این ملّت تأثیر نمیکند. حالایی که خیلی سمپاشی کردند و بساط درست کردند، و یک قشر بزرگی از ملّت ما که همه هم مسلمان هستند ومیل دارند که اسلام در این عالم پیدا بشود، در این محیط پیدا بشود، بازیشان دادند که آنها قهر کنند و رأی ندادند. در عین حال شانزده میلیون رأی دادند به این قانون اساسی. شانزده میلیون معنایش این است که آن مقداری که حق رأی داشتند رأی دادند. یک عدّه کمی هم رأی خلاف دادند. صدی نود رأی دادند. شاید هم یک قدری بیشتر. (6)
المُؤمِنُونَ اخوَة مؤمنون، همه، نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه عجم و نه هیچجا، همه مؤمنین برادرند. این قرآن است. اینها که میخوانند این برادرها را از هم جدا کنند در هرجا با یک نغمهای وارد میشوند، و اذهان صاف جوانها را، اذهان صاف اشخاصی که در روستاها هستند، اینها را تبلیغ میکنند، و بر ضد برادرهای خودشان آنها را تجهیز میکنند. این دست آنهایی است که تمام حیثیات این مملکت را در طول تاریخ و خصوصاً در این پنجاه سال از بین بردند و تمام غارتگریها را اینجا کردند. و حالا چون از این جهت مأیوس شدند دنبال اینطور توطئهها برآمدند. آنها فهمیدند که ضربه را از اخوت اسلامی کشور ما خوردند؛ اخوت اسلامی عملی. همه یک کلام میگفتند. همه یک صدا درمیآوردند. همه «الله اکبر» میگفتند. همه اتّکال به خدا داشتند. همه جمهوری اسلامی میخواستند. این جهت که همه با هم بودند و یکصدا جمهوری اسلامی میخواستند. ضربهای بود که بر امریکا و رفقای امریکا خورد. آنهایی که تبع بودند. آنها الآن یافتهاند که ضربه را از کجا خوردند. همان نقطهای را که از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند. همان چیزی را که موجب شکست آنها شده است حالا هدف قرار دادند. به همان وضعی که شما پیروز شدید آنها حمله کردند. (7)
آن چیزی که میخواهم به شما آقایان بگویم، اینها از اوّل معلوم شد که بنای شیطنت داشتند؛ همانطوری که دولتهای بزرگ اینطور هستند. آنها یک دفعه یک کسی را نمیآورند خلقالساعه در اینجا بگذارند که کار انجام بدهد. آنها از اوّلی که نقشه استعمار همه جا را کشیدند، در هر جایی مأمورینی دارند. بسیار مقدّس، بسیار خوب، در لباس ملّیت، در لباس روحانیت؛ در همه چیزها دارند آنها. یک وقت آدم میبیند که این آدمی که سی سال میگفت که آی ملّت، ملّت کذا، یک وقت بختیار از کار در میآید. باید خیلی توجّه به این معنا داشته باشید که اینها، از آنهایی نباشند که در آن آنها باشد. ممکن است یک وقت یک جمعیتی را منحرف کنند با تبلیغات و با [این] چیزها، یواش یواش منحرف کنند و ممکن است وقتی که از انحراف عاجز شدند، انفجار درست کنند. یا انحراف یا انفجار. الآن اینها همه مأیوسند از اینکه ملّت ایران را اینها بتوانند منحرف کنند. اینها هر کاری کردند ملّت ایران فهمید اینها منحرف هستند. هر صحبتی کردند، انحرافشان معلوم شد. هر عملی کردند، انحرافشان معلوم شد و الآن مأیوسند از اینکه بتوانند به طور سیاسی عمل بکنند؛ به طور سیاسی که از آن بهرهبرداری سیاسی بکنند. از ایران، اینها همهشان دیگر مأیوسند. امریکا هم مأیوس است. البته امریکا برای دراز مدت تا دویست سال بعد هم ممکن است نقشههایی داشته باشد. اما اینهایی که به طور بچهگانه دارند عمل میکنند. اینها دیگر کارشان، همه چیز تمام شد. اما وقتی کارشان تمام شده و مأیوس از همه جا شدهاند، مثل همان گربهای که به شیر میپرد، وقتی مأیوس شد [ند]، همان کار را میکنند. (8)
من در محضر شما آقایان و در محضر ملّت، یک مطلب از مسائل داخلی باید عرض کنم و یک مطلب هم از مسائل منطقه: در مسائل داخلی، آنطور که احساس میشود و به من اطلاع داده شده است، یک جریانی در کار است که میخواهند با این جریان ایجاد اختلاف بین ملّت بکنند. اینها که از هیچ راهی تاکنون نتوانستهاند توفیق پیدا بکنند، هرجور اقدامی کردند؛ اقدام نظامی کردند، هجمه به کشور ما کردند، جنگ ایجاد کردند، در داخل جنجالها و کارهایی راه انداختند، ترورها را کردند و انفجارات را انجام دادند و دیدند که با این ملّت ما مستحکمتر شده است و از میدان خارج نمیشود و - البته هم باید خارج نشود؛ برای اینکه ملّتی که برای خدا قیام کرده است و برای اسلام قیام کرده است و حکومت اسلامی را به دست آورده است با این مسائل کنار نخواهد رفت و این درّ گرانبهایی [را] که به او رسیده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد کرد - بعد از اینکه از این راههای مختلف اینها مأیوس شدند و طرفی نبستند، باز به آن مسألهای [رسیدند] که در همه دنیا مطرح است؛ که اختلاف ایجاد کنید تا بتوانید سلطه پیدا کنید و حکومت کنید، دوباره یک جریان اختلافی در ایران - یعنی، جریانی که با آن جریان میخواهند ایجاد اختلاف بکنند - به چشم میخورد. (9)
راهبردهای تصریحی:
1- با اینکه دشمن مأیوس است ولی باید در برابر او بیدار و هوشیار بود.2- کارهای ناشیانهی دشمن و عوامل آنها بیانگر یأس شدید او از ملّت است.
3- دشمنان، در هر مرحله که ملّت میخواهد قدمی به پیش بردارد، دست به تحرّک میزنند تا او را مأیوس و از اقدام باز دارند.
نکته استنباطی:
1- دشمن که در مصاف با ملّت ایران خود را بازنده دیده است با تمام هستی و قوّت خود برای ضربه زدن به نظام به میدان آمده است که لازم است در برابر این تحرکات هوشیار بود.پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج 8، ص 398.
2. صحیفه امام (ره)، ج 9، ص 95.
3. صحیفه امام (ره)، ج 9، صص 184 و 185.
4. صحیفه امام (ره)، ج 10، ص 441.
5. صحیفه امام (ره)، ج 11، صص 333 و 334.
6. صحیفه امام (ره)، ج 11، صص 349 و 350.
7. صحیفه امام (ره)، ج 11، صص 367 و 368.
8. صحیفه امام (ره)، ج 15، صص 202 و 203.
9. صحیفه امام (ره)، ج 15، ص 364.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج