بررسي و تحليل افسردگي در كودكان با رويكرد پيشگيري-سبب شناختي
نويسنده:رضا اخوان
منبع:قدس
منبع:قدس
( NAMI )، در حدود دو درصد كودكان 6 تا 12 ساله و 4 درصد نوجوانان به افسردگي عمده مبتلا هستند. برخي حملات افسردگي، خيلي شديد ولي نسبتاً كوتاه مدت هستند. برخي ديگر، شدت كمتري دارند، اما ممكن است چند سال ادامه يابند. كودكان پس از آسيبهايي مانند مرگ پدر و مادر، بيماري يا جدايي والدين ممكن است دچار افسردگي شوند. در ساير موارد، علت اين تغيير حال و وضع رواني در كودكان زياد واضح نيست.
متخصصان، افسردگي را به شيوه هاي مختلفي رده بندي مي كنند. دو رده عمومي افسردگي به قرار زير است:
افسردگي عمده: اين نوع افسردگي كه افسردگي باليني يا افسردگي تك قطبي نيز خوانده مي شود، نوع حاد و شديد افسردگي است كه به درمان نياز دارد. اغلب بيماراني كه دچار حمله افسردگي عمده مي شوند، احتمالاً در آينده نيز اين حملات براي آنها تكرار خواهد شد.
افسردگي دو قطبي: اين نوع افسردگي كه قبلاً بيماري شيدايي- افسردگي خوانده مي شد، داراي دوره هاي متناوب شيدايي و افسردگي است. نشانه هاي افسردگي دو قطبي در كودكان و نوجوان تا حدودي با آنچه در بالغين وجود دارد، متفاوت است.
متخصصان از شيوه هاي ديگري نيز براي رده بندي انواع افسردگي در كودكان استفاده مي كنند. از جمله:
افسرده خويي: شكل مزمني از افسردگي خفيف كه حداقل دو سال پايدار باشد. كودكاني كه دچار افسرده خويي باشند، هميشه حالت غمگيني دارند.اختلال سازگاري همراه با افسردگي: يك نوع حمله افسردگي كه پس از يك تغيير عمده در زندگي؛ مثل مرگ كسي كه دوستش داريم يا يك فاجعه بزرگ رخ مي دهد. علت افسردگي كاملاً روشن نيست. به نظر مي رسد تغيير مواد شيميايي مغز در آن نقش داشته باشد. در برخي كودكان، افسردگي ممكن است ريشه ژنتيكي داشته باشد. غمگيني مداوم، زودرنجي، تحريك پذيري و يك نوع حس كلي نوميدي، از جمله حالتهايي است كه در كودكان افسرده وجود دارد. آنان ممكن است علاقه اي به فعاليتهاي جديد از خود نشان ندهند و نيز ممكن است ديگر از فعاليتهايي كه قبلاً برايشان دلپذير و خوشايند بود، لذت نبرند. اين كودكان ممكن است با مشكلات تحصيلي و الگوهاي رفتاري پرخاشگرانه يا ضداجتماعي رو به رو گردند. برخي ديگر ممكن است دچار تغيير وزن يا اختلال در الگوي خواب شوند. بسياري از كودكان افسرده از خستگي دايم و كمبود انرژي شكايت دارند. آنان حتي ممكن است درباره آرزوي مرگ يا موضوعات ديگري از اين قبيل كه نشان دهنده افكار مربوط به خودكشي است، صحبت كنند.
به اولياء توصيه مي شود كه درصدد مراقبت پزشكي از هر كودكي كه داراي نشانه هاي افسردگي عمده است و تأثير منفي آن بر كيفيت زندگي اش آشكار شده برآيند. اگر پزشك متخصص كودكان مشكوك شود كه شايد كودك دچار افسردگي باشد از والدين كودك مي خواهد كه براي ارزيابي بيشتر و درمان او به روانپزشك متخصص كودك و نوجوان يا ديگر متخصصان سلامت روان مراجعه كنند. درمان افسردگي در كودكان معمولاً شامل روان درماني، دارودرماني يا تركيبي از اين دو است. روان درماني ممكن است به صورت فردي يا خانوادگي باشد. براي درمان از طريق دارودرماني نيز معمولاً از داروهاي ضدافسردگي استفاده مي شود.
برخي حملات افسردگي، شديد ولي نسبتاً كوتاه هستند. برخي ديگر خفيف ترند اما ممكن است سالها ادامه داشته باشند. كودكان معمولاً پس از آسيبهايي نظير از دست دادن يكي از والدين، جدايي پدر و مادر يا بيماري شديد آنان (سرطان، ديابت و...) دچار افسردگي مي شوند. كودكاني كه مورد اذيت و آزار يا بي توجهي قرار گرفته باشند نيز در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به افسردگي قرار دارند. در بعضي موارد، كودكان ممكن است با وجود هيچ رويداد يا دليل روشني نيز دچار افسردگي گردند. يك كودك ممكن است تنها يك دوره افسردگي را تجربه كند و يا چند دوره كه در فواصل آن حال عادي داشته باشد. يك دوره افسردگي نوعاً بين 6 تا 9 ماه به طول مي انجامد. كودكاني كه يك بار دچار حمله افسردگي شده باشند در خطر ابتلا به حمله اي ديگر در مدت 5 سال قرار دارند. همچنين به گفته اتحاديه ملي بيماري رواني در آمريكا (NAMI)، اين كودكان 5 برابر بيشتر از كودكاني كه دچار افسردگي نشده اند، احتمال دارد كه در بزرگسالي دچار افسردگي گردند. در بعضي موارد، افسردگي يك كودك پيش از آنكه سالها بعد دوباره ظاهر گردد، بهبود مي يابد. در موارد ديگر، كودكان ممكن است افسردگي هاي مداومي داشته باشند كه نيازمند درمان تا دوران بزرگسالي است.
كودكان و بالغيني كه افسردگي دارند، اغلب در معرض اختلالات رواني ديگر مانند اختلالات تغذيه اي، خودزني، اختلال اضطراب، اختلالات يادگيري يا مشكلات سوء مصرف مواد قرار دارند. به علاوه، طبق آمارهاي آكادمي روان پزشكي كودكان و بزرگسالان آمريكا (AACAP)، حدود يك سوم كودكان بين 6 تا 12 ساله كه دچار افسردگي عمده شوند، در آينده دچار افسردگي دو قطبي خواهند شد. كودكاني كه به افسردگي دچارند هميشه قادر نيستند يا تمايل ندارند كه با پدر و مادر خود درباره وضعيتشان صحبت كنند. به اين دليل، پدر و مادرها بايد مراقب نشانه هاي افسردگي در كودكان خود باشند. به پدر و مادرها توصيه مي شود كه درباره افكار و احساسات كودكانشان از آنها سؤال كنند. به علاوه، پدر و مادرها مي توانند با يك متخصص سلامت روان درباره اين كه هيجانات يا رفتار كودكانشان نشان دهنده وجود مشكل است يا نه مشورت كنند.
افسردگي عمده: شامل حداقل يك دوره از اين اختلال (كه افسردگي باليني يا تك قطبي هم خوانده مي شود) كه همراه است با حالت غمگيني پايدار و نشانه هايي مانند افكار خودكشي، از دست دادن علاقه نسبت به فعاليتهايي كه قبلاً خوشايند بودند، تغييرات عمده در وزن يا الگوي خواب، و كناره گيري اجتماعي. اين وضعيت مي تواند به ساير اختلالات رواني مانند اختلالات تغذيه اي نيز بينجامد. كودكاني كه افسردگي عمده را تجربه كرده باشند به احتمال زياد در آينده نيز دچار حملات افسردگي خواهند شد.
اختلال دو قطبي: اين اختلال كه قبلاً بيماري شيدايي - افسردگي ناميده مي شد، مستلزم دوره هاي متناوب تغيير شديد حال و وضع رواني (شيدايي و افسردگي) است. وضع بيمار در دوره هاي افسردگي مشابه افسردگي عمده است. دوره هاي شيدايي شامل نشانه هايي چون نياز كمتر به خواب، تند حرف زدن، افكار رقابت جويانه و رفتار شتاب زده و نسنجيده است. نشانه هاي اختلال دو قطبي در جوانان تا حدودي با بزرگسالان متفاوت است. براي مثال، كودكاني كه در مرحله شيدايي اند بيشتر از بزرگسالان زودرنج، تحريك پذير و داراي رفتارهاي تخريبي مي باشند. سرخوشي آنان نيز معمولاً كمتر از بزرگسالان است. تشخيص اختلال دو قطبي در كودكان مي تواند بسيار مشكل باشد، زيرا نشانه ها و علايم آن ممكن است با اختلالات شايع ديگر در كودكان چون اختلال نقص توجه/ بيش فعالي ( ADHD ) و اختلال رفتاري اشتباه گرفته شود.
افسرده خويي: يك نوع افسردگي خفيف مزمن كه حداقل يك سال در كودكان پايدار باشد. كودكاني كه افسرده خويي دارند هميشه غمگين به نظر مي رسند و حالت زودرنجي و تحريك پذيري در آنها نمايان تر از افسردگي است. افسرده خويي در كودكان ممكن است با ADHDو ساير وضعيت هاي رواني و پزشكي ارتباط داشته باشد. بيماراني كه دچار افسرده خويي اند، به افسردگي عمده مبتلا مي شوند و برعكس.
اختلال سازگاري: نوعي حمله افسردگي كه پس از يك تغيير عمده در زندگي مانند مرگ يك عزيز و يا يك فاجعه عمده بروز مي كند. دوره سازگاري در كودكاني كه دچار اين اختلال باشند، بيشتر از حد عادي مورد انتظار طول مي كشد يا اينكه اين دوره با فعاليتهاي روزانه آنان تداخل پيدا مي كند.
دلايل بالقوه افسردگي در كودكان
علل افسردگي كاملاً شناخته شده نيست. به نظر مي رسد تغييرات در مواد شيميايي مغز باعث آن باشد. اين مواد شيميايي كه انتقال دهنده هاي عصبي خوانده مي شوند، پيامها را بين سلولهاي عصبي در مغز رد و بدل مي كنند. برخي از اين انتقال دهنده هاي عصبي عامل تنظيم حالت و وضع رواني انسان هستند. اعتقاد بر اين است كه برخي از انتقال دهنده هاي عصبي، به ويژه نوراپينفرين، سروتونين و دوپامين باعث تغيير حالت مي شوند. در برخي كودكان، به نظر مي رسد افسردگي داراي ارتباط ژنتيكي باشد. بر اثر بيماريهاي خانوادگي و ارثي، ممكن است بعضي كودكان با سطح ناكافي از انتقال دهنده هاي عصبي تنظيم حالت، به دنيا آيند. اين امر اغلب به افسردگي منجر مي شود. در ساير موارد، رويدادهاي پراسترس، مانند مرگ يك عزيز، مي تواند سطح اين انتقال دهنده هاي عصبي را در كودكان تغيير دهد و باعث افسردگي كودك گردد. كودكاني كه بيشتر در خطر ابتلا به افسردگي قرار دارند، آناني هستند كه داراي اختلالاتي مانند ADHD ، اختلال يادگيري، اختلال رفتاري و اختلال اضطراب باشند. سابقه سوء استفاده، بي توجهي و بيماريهاي شديد (مانند سرطان و ديابت) نيز كودكان را در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به افسردگي قرار مي دهد. در بسياري موارد، افسردگي در نتيجه تركيبي از عوامل ژنتيكي و محيطي پديد مي آيد. در بعضي موارد نيز منشأ آن زياد واضح نيست.
متخصصان، افسردگي را به شيوه هاي مختلفي رده بندي مي كنند. دو رده عمومي افسردگي به قرار زير است:
افسردگي عمده: اين نوع افسردگي كه افسردگي باليني يا افسردگي تك قطبي نيز خوانده مي شود، نوع حاد و شديد افسردگي است كه به درمان نياز دارد. اغلب بيماراني كه دچار حمله افسردگي عمده مي شوند، احتمالاً در آينده نيز اين حملات براي آنها تكرار خواهد شد.
افسردگي دو قطبي: اين نوع افسردگي كه قبلاً بيماري شيدايي- افسردگي خوانده مي شد، داراي دوره هاي متناوب شيدايي و افسردگي است. نشانه هاي افسردگي دو قطبي در كودكان و نوجوان تا حدودي با آنچه در بالغين وجود دارد، متفاوت است.
متخصصان از شيوه هاي ديگري نيز براي رده بندي انواع افسردگي در كودكان استفاده مي كنند. از جمله:
افسرده خويي: شكل مزمني از افسردگي خفيف كه حداقل دو سال پايدار باشد. كودكاني كه دچار افسرده خويي باشند، هميشه حالت غمگيني دارند.اختلال سازگاري همراه با افسردگي: يك نوع حمله افسردگي كه پس از يك تغيير عمده در زندگي؛ مثل مرگ كسي كه دوستش داريم يا يك فاجعه بزرگ رخ مي دهد. علت افسردگي كاملاً روشن نيست. به نظر مي رسد تغيير مواد شيميايي مغز در آن نقش داشته باشد. در برخي كودكان، افسردگي ممكن است ريشه ژنتيكي داشته باشد. غمگيني مداوم، زودرنجي، تحريك پذيري و يك نوع حس كلي نوميدي، از جمله حالتهايي است كه در كودكان افسرده وجود دارد. آنان ممكن است علاقه اي به فعاليتهاي جديد از خود نشان ندهند و نيز ممكن است ديگر از فعاليتهايي كه قبلاً برايشان دلپذير و خوشايند بود، لذت نبرند. اين كودكان ممكن است با مشكلات تحصيلي و الگوهاي رفتاري پرخاشگرانه يا ضداجتماعي رو به رو گردند. برخي ديگر ممكن است دچار تغيير وزن يا اختلال در الگوي خواب شوند. بسياري از كودكان افسرده از خستگي دايم و كمبود انرژي شكايت دارند. آنان حتي ممكن است درباره آرزوي مرگ يا موضوعات ديگري از اين قبيل كه نشان دهنده افكار مربوط به خودكشي است، صحبت كنند.
به اولياء توصيه مي شود كه درصدد مراقبت پزشكي از هر كودكي كه داراي نشانه هاي افسردگي عمده است و تأثير منفي آن بر كيفيت زندگي اش آشكار شده برآيند. اگر پزشك متخصص كودكان مشكوك شود كه شايد كودك دچار افسردگي باشد از والدين كودك مي خواهد كه براي ارزيابي بيشتر و درمان او به روانپزشك متخصص كودك و نوجوان يا ديگر متخصصان سلامت روان مراجعه كنند. درمان افسردگي در كودكان معمولاً شامل روان درماني، دارودرماني يا تركيبي از اين دو است. روان درماني ممكن است به صورت فردي يا خانوادگي باشد. براي درمان از طريق دارودرماني نيز معمولاً از داروهاي ضدافسردگي استفاده مي شود.
درباره افسردگي در كودكان
افسردگي يك بيماري رواني است كه باعث احساس غمگين بودن، عصبانيت، نااميدي يا ناكامي در افراد براي مدتي طولاني مي شود و كاركرد رواني- اجتماعي را مختل مي كند. افسردگي عمده (حاد) در دو درصد كودكان 6 تا 12 ساله و چهار درصد نوجوانان ديده شده است. طبق آمار منتشر شده از سوي اتحاديه ملي بيماريهاي رواني در آمريكا ( NAMI )، تقريباً 20 درصد از كل جوانان، بعدها در زندگي خود حداقل يك نمونه از افسردگي عمده را تجربه خواهند كرد. همه ما در لحظاتي از زندگي خود احساس ناراحتي و غم مي كنيم. كودكان نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. اما افسردگي چيز ديگري است. افسردگي يك احساس شديد غمگيني و از دست دادن علاقه به فعاليتهاي مختلف است كه در لذت بردن از زندگي تداخل ايجاد مي كند. در گذشته، متخصصان بر اين باور بودند كه كودكان دچار افسردگي نمي شوند. اما اكنون دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه افسردگي در واقع بسيار هم در بين كودكان شايع است. همچنين اختلالات رواني در جوانان در مقايسه با بالغين، نسبت به دارو درماني مقاوم تر است و احتمال بيشتري براي مزمن شدن دارد.برخي حملات افسردگي، شديد ولي نسبتاً كوتاه هستند. برخي ديگر خفيف ترند اما ممكن است سالها ادامه داشته باشند. كودكان معمولاً پس از آسيبهايي نظير از دست دادن يكي از والدين، جدايي پدر و مادر يا بيماري شديد آنان (سرطان، ديابت و...) دچار افسردگي مي شوند. كودكاني كه مورد اذيت و آزار يا بي توجهي قرار گرفته باشند نيز در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به افسردگي قرار دارند. در بعضي موارد، كودكان ممكن است با وجود هيچ رويداد يا دليل روشني نيز دچار افسردگي گردند. يك كودك ممكن است تنها يك دوره افسردگي را تجربه كند و يا چند دوره كه در فواصل آن حال عادي داشته باشد. يك دوره افسردگي نوعاً بين 6 تا 9 ماه به طول مي انجامد. كودكاني كه يك بار دچار حمله افسردگي شده باشند در خطر ابتلا به حمله اي ديگر در مدت 5 سال قرار دارند. همچنين به گفته اتحاديه ملي بيماري رواني در آمريكا (NAMI)، اين كودكان 5 برابر بيشتر از كودكاني كه دچار افسردگي نشده اند، احتمال دارد كه در بزرگسالي دچار افسردگي گردند. در بعضي موارد، افسردگي يك كودك پيش از آنكه سالها بعد دوباره ظاهر گردد، بهبود مي يابد. در موارد ديگر، كودكان ممكن است افسردگي هاي مداومي داشته باشند كه نيازمند درمان تا دوران بزرگسالي است.
كودكان و بالغيني كه افسردگي دارند، اغلب در معرض اختلالات رواني ديگر مانند اختلالات تغذيه اي، خودزني، اختلال اضطراب، اختلالات يادگيري يا مشكلات سوء مصرف مواد قرار دارند. به علاوه، طبق آمارهاي آكادمي روان پزشكي كودكان و بزرگسالان آمريكا (AACAP)، حدود يك سوم كودكان بين 6 تا 12 ساله كه دچار افسردگي عمده شوند، در آينده دچار افسردگي دو قطبي خواهند شد. كودكاني كه به افسردگي دچارند هميشه قادر نيستند يا تمايل ندارند كه با پدر و مادر خود درباره وضعيتشان صحبت كنند. به اين دليل، پدر و مادرها بايد مراقب نشانه هاي افسردگي در كودكان خود باشند. به پدر و مادرها توصيه مي شود كه درباره افكار و احساسات كودكانشان از آنها سؤال كنند. به علاوه، پدر و مادرها مي توانند با يك متخصص سلامت روان درباره اين كه هيجانات يا رفتار كودكانشان نشان دهنده وجود مشكل است يا نه مشورت كنند.
انواع افسردگي در كودكان و تفاوت آنها
چند نوع مختلف افسردگي وجود دارد كه يك كودك ممكن است به آن مبتلا شود. اين انواع عبارتند از:افسردگي عمده: شامل حداقل يك دوره از اين اختلال (كه افسردگي باليني يا تك قطبي هم خوانده مي شود) كه همراه است با حالت غمگيني پايدار و نشانه هايي مانند افكار خودكشي، از دست دادن علاقه نسبت به فعاليتهايي كه قبلاً خوشايند بودند، تغييرات عمده در وزن يا الگوي خواب، و كناره گيري اجتماعي. اين وضعيت مي تواند به ساير اختلالات رواني مانند اختلالات تغذيه اي نيز بينجامد. كودكاني كه افسردگي عمده را تجربه كرده باشند به احتمال زياد در آينده نيز دچار حملات افسردگي خواهند شد.
اختلال دو قطبي: اين اختلال كه قبلاً بيماري شيدايي - افسردگي ناميده مي شد، مستلزم دوره هاي متناوب تغيير شديد حال و وضع رواني (شيدايي و افسردگي) است. وضع بيمار در دوره هاي افسردگي مشابه افسردگي عمده است. دوره هاي شيدايي شامل نشانه هايي چون نياز كمتر به خواب، تند حرف زدن، افكار رقابت جويانه و رفتار شتاب زده و نسنجيده است. نشانه هاي اختلال دو قطبي در جوانان تا حدودي با بزرگسالان متفاوت است. براي مثال، كودكاني كه در مرحله شيدايي اند بيشتر از بزرگسالان زودرنج، تحريك پذير و داراي رفتارهاي تخريبي مي باشند. سرخوشي آنان نيز معمولاً كمتر از بزرگسالان است. تشخيص اختلال دو قطبي در كودكان مي تواند بسيار مشكل باشد، زيرا نشانه ها و علايم آن ممكن است با اختلالات شايع ديگر در كودكان چون اختلال نقص توجه/ بيش فعالي ( ADHD ) و اختلال رفتاري اشتباه گرفته شود.
افسرده خويي: يك نوع افسردگي خفيف مزمن كه حداقل يك سال در كودكان پايدار باشد. كودكاني كه افسرده خويي دارند هميشه غمگين به نظر مي رسند و حالت زودرنجي و تحريك پذيري در آنها نمايان تر از افسردگي است. افسرده خويي در كودكان ممكن است با ADHDو ساير وضعيت هاي رواني و پزشكي ارتباط داشته باشد. بيماراني كه دچار افسرده خويي اند، به افسردگي عمده مبتلا مي شوند و برعكس.
اختلال سازگاري: نوعي حمله افسردگي كه پس از يك تغيير عمده در زندگي مانند مرگ يك عزيز و يا يك فاجعه عمده بروز مي كند. دوره سازگاري در كودكاني كه دچار اين اختلال باشند، بيشتر از حد عادي مورد انتظار طول مي كشد يا اينكه اين دوره با فعاليتهاي روزانه آنان تداخل پيدا مي كند.
دلايل بالقوه افسردگي در كودكان
علل افسردگي كاملاً شناخته شده نيست. به نظر مي رسد تغييرات در مواد شيميايي مغز باعث آن باشد. اين مواد شيميايي كه انتقال دهنده هاي عصبي خوانده مي شوند، پيامها را بين سلولهاي عصبي در مغز رد و بدل مي كنند. برخي از اين انتقال دهنده هاي عصبي عامل تنظيم حالت و وضع رواني انسان هستند. اعتقاد بر اين است كه برخي از انتقال دهنده هاي عصبي، به ويژه نوراپينفرين، سروتونين و دوپامين باعث تغيير حالت مي شوند. در برخي كودكان، به نظر مي رسد افسردگي داراي ارتباط ژنتيكي باشد. بر اثر بيماريهاي خانوادگي و ارثي، ممكن است بعضي كودكان با سطح ناكافي از انتقال دهنده هاي عصبي تنظيم حالت، به دنيا آيند. اين امر اغلب به افسردگي منجر مي شود. در ساير موارد، رويدادهاي پراسترس، مانند مرگ يك عزيز، مي تواند سطح اين انتقال دهنده هاي عصبي را در كودكان تغيير دهد و باعث افسردگي كودك گردد. كودكاني كه بيشتر در خطر ابتلا به افسردگي قرار دارند، آناني هستند كه داراي اختلالاتي مانند ADHD ، اختلال يادگيري، اختلال رفتاري و اختلال اضطراب باشند. سابقه سوء استفاده، بي توجهي و بيماريهاي شديد (مانند سرطان و ديابت) نيز كودكان را در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به افسردگي قرار مي دهد. در بسياري موارد، افسردگي در نتيجه تركيبي از عوامل ژنتيكي و محيطي پديد مي آيد. در بعضي موارد نيز منشأ آن زياد واضح نيست.