جنگ روانی از منظر قرآن و سیره نبوی
منبع:فصلنامه معرفت
مقدمه
تاریخ جنگ روانی از تاریخ حیات بشر جدا نیست، اما همیشه با این عنوان به كار گرفته نشده است و مانند سایر مفاهیم، در بستر تاریخ و همراه با مقتضیات زمان و مكان، متحول بوده و سیر تطور خود را تا به امروز پیموده است، به گونهای كه در عصر حاضر، با استفاده از فنآوری، بر پیچیدگی آن افزوده شده است.در تعریف جنگ روانی، آمده است: «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فكری دشمن، با توسل به شیوههایی كه موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود» . (1)
در قرآن كریم، آیات زیادی وجود دارد كه بیشتر آنها ناظر به جنگهای صدر اسلام در عصر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله میباشد.بخشی از این آیات در مقام پاسخگویی به جنگ روانی دشمن بوده و در صدد است كه آنها را خنثی كند، بخش دیگری از آیات، كه جنبه تعرضی دارد، میخواهد روحیه طرف مقابل را تحت تاثیر قرار داده، به تسلیم وادارد; بخشی دیگر از آیات نیز در زمانی كه مسلمانان احساسضعف وشكست میكنند، درصدد تقویت روحیه آنان است.
با مطالعه سنت نیز میتوان روایات متعددی را در این زمینه ذكر كرد.از مهمترین روایات در این باب، روایاتی است كه حاكی از جواز به كاربردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعة» . (2)
جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» به معنای «مكر، حیله و فریب» است. (3)
در فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است.علامه حلیرحمه الله در كتابهای تذكره و منتهی بر این مطلب، ادعای اجماع نموده است. (4)
روایاتی كه علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ بدان استدلال نمودهاند، گویای جواز جنگ روانی است.
پیامبراكرم صلی الله علیه وآله با نقشی همه جانبه، كه در جنگها به كار گرفته بود، دگرگونی بزرگی در آیین نبردهای جدید به وجود آورد.وی جنگ را به تمام جبههها كشاند و از هر سلاحی كه میتوانستبهره گرفت; همچنان كه نبرد همه جانبه در تمام جبههها جریان داشت، «جنگ روانی» نیز با شدت مورد استفاده قرار میگرفت. جنگهای مسلحانه نتیجه عوامل نظامی، اقتصادی و روانی است و به همین دلیل به «نبرد همه جانبه» تعبیر میشود. (5)
قرآن كریم به مسلمانان ماموریت داده است تا كلیه نیروها و امكاناتی را كه میتوان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم كنند: «و شما بر (مقابله) با آنها، هر چه در توان دارید، از آلات جنگی و اسبان تازه نفس و آماده، برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید.و بر دیگران كه شما بر دشمنی آنان مطلع نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و...» (انفال 8: 60) مرحوم طبرسی در اینباره مینویسد: «اطلاق آیه "من قوه" شامل انواع سلاحها، افراد آموزشدیده، تاسیسات و آموزشگاههای نظامی، استحكامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تكاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحكام باورهای ایدئولوژیك و بالاخره، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی كه میتوان به خدمت جنگ درآورد، میگردد» . (6)
با توجه به گستره بحث «جنگ روانی در قرآن و سیره نبوی» ، از میان ابزارها و مكانیسمهای جنگ روانی، در این نوشتار، فقط موضوع «شایعه» مورد بررسی قرار میگیرد.
تعریف شایعه
آنچه عموما «شایعه» نامیده میشود، عبارت از شرح، پیشبینی و توصیف رخدادهایی است كه غالبا در قالب غیررسمی و تایید نشده توسط منابع مسؤول شكل میگیرد، ولی با این وجود، از سوی بخش عظیمی از تودهها به طور جدی مورد قبول قرار میگیرد.در مطالعه «شایعه» با دو تصور مختلف مواجه هستیم.برخی آن را یك پیام میدانند كه از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد، با این ملاحظه كه فرد آغازین زنجیره انتقال، یك شاهد عینی است كه گزارش او با حقیقت مطابق بوده و تحریفها در فرایند انتقال صورت میگیرد.عنصر اساسی و تحلیل، همان گزارش، و مساله اصلی آن، بیان علت انتقال است.از آنجا كه حالت طبیعی ارتباطات، یك هنجار درست فرض میشود، شایعه، یك حالت مرضی و نابهنجار به حساب میآید.برخی دیگر شایعه را ترسیم و نمایش مختصر یك واقعه تصور میكنند كه در تعامل مردمی كه درگیر حادثهاند، به طور فشرده بیان میشود.در این دیدگاه، عنصر تحلیل، موقعیت و شرایط است و مساله اصلی معلوم كردن این نكته است كه آن موضوع چگونه تفسیر میشود. (7)آلپورت و پستمن در كتاب روانشناسی شایعه، «شایعه» را چنین تعریف میكنند: «شایعه اصطلاحی است كه به یك اندیشه واقعی معین و ارائه شده اطلاق میگردد تا شنونده بدان باور یابد.شاید معمولا از فردی به فرد دیگر، از طریق كلمات شفاهی انتقال مییابد، بی آنكه نیاز به دلیل و مدركی داشته باشد» . (8)
در تعریف دیگری آمده است: «شایعه، ترویجخبری ساختگی است و واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایی، رعبآفرینی و یا تحریف استوار است، در بیان چنین خبری، جنبه كمرنگی از حقیقت و یا تفسیری خلاف واقع از خبری صحیح گنجانده شده است، هدف از پخش چنین خبری، تاثیر نهادن بر افكار عمومی، ملی، جهانی و یا نوعی دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی و یا اقتصادی در قلمرو یك كشور یا جهان است» . (9)
شایعه میتواند در زمینههای گوناگونی مانند جنگ، شورشها و هیجانات، حوادث ناگوار، افزایش قیمتها، روابط سیاسی و مسائل اقتصادی بروز نماید و از آنجا كه دارای زمینهها و موضوعهای خاصی است، توجه بدان موقتی است; در شرایط مساعد، ظهور میكند و با فقدان شرایط از بین میرود.شایعه لزوما ساخته ذهن و خیال، دور از واقعیت و یا دروغ محض نیست، بلكه میتواند در شكلگیری و انتشار، بعد كمرنگی از حقیقت را در خود داشته باشد.
در زبان قرآن، واژههایی كه به نوعی میتوانند مفهوم شایعه (اخباری كه صحت و سقم آن به تایید نرسیده است) را افاده كند، به چشم میخورد. «خرص» ، «تقول» و «اختلاق» از این نمونهها هستند. «خرص» ، گفتاری استبر اساس ظن و تخمین ساخته و پرداخته شود، خواه با واقعیت مطابق باشد یا خیر. (10)
قرآن كریم میفرماید: «آنچه میگویند از روی نادانی است و جز از روی خرص سخن نمیگویند.» (زخرف: 20) در آیه دیگری میفرماید: «مرگ بر خراصون; آنان كه به غفلت در جهل فرو ماندهاند.» (ذاریات: 10- 11) از این آیات برمیآید كه عنصر اساسی خرص، ظن و گمان و زمینه مشوب به ناآگاهی است و خرص لزوما خلاف واقع نیست، از اینرو، تفسیر خرص به «كذب» درستبه نظر میرسد.
كلمه «تقول» ، كه با لفظ «علیه» متعدی میشود، به معنای نسبت دادن چیزی به كسی است، بدون هیچگونه استناد و دلیل.قرآن كریم میفرماید: «و اگر پیامبر برخی سخنان را از خود بر ما ببندد...» (الحاقه: 44) این واژهها نیز عبارت از بافتن سخنان و مطالبی است كه به تایید نرسیده.
واژه «اختلاق» نیز معنای لفظ پیشین را دارد، در قرآن كریم آمده است: «ما در این آخرین آئین، چنین سخنی نشنیدهایم و این جز بافته و پرداخته نیست.» (ص: 7) كلماتی نیز به فرایند شایعهپراكنی و بعضا به اهداف آن اشاره دارد; از آن جمله است; شیوع، اذاعه و ارجاف. «شیوع» و «اشاعه» به معنای پراكندن، گسترش و انتشار آمده است.از اینرو، میگویند: "شاع الحدیث و التسر و اشاعه صاحبه و رجل مشیاع" (11) در قرآن كریم، در بیان ماجرای «افك» آمده است: «برای كسانی كه دوست دارند درباره مؤمنان تهمت زنا شایع شود، در دنیا و آخرت، عذابی دردآور مهیاست.» (نور: 19) واژه «اذاعه و ذیوع» به معنای ظهور و انتشار است.گویند: «رجل مذیاع» ; یعنی كسی كه راز را افشا میكند و جمع آن «مذاییع» است. (12)
حضرت علی علیه السلام در وصف مؤمنان راه یافته میفرماید: «نه مفسدهجو هستند و نه فتنهانگیز، نه در پی اظهار و اشاعه (فحشا) هستند و نه مردمی سفیه و لغوگو» . (13)
لفظ «اذاعه» علاوه بر معنای «انتشار و پراكندن» ، بر «اظهار» نیز دلالت دارد.قرآن كریم میفرماید: «و چون خبری، چه ایمنی و چه ترس، به آنهابرسد، آن را درهمه جااظهارمیكنند.» (نساء: 83) واژه «ارجاف» نیز - چنانكه پیش از این گفته شد - به معنای اشاعه باطل و اخبار دلهرهآور و نگرانكننده است.این كلمه در اصل به معنای اضطراب است، به این دلیل، به دریا «رجاف» گویند; زیرا در لرزش و جنبش است. «ارجاف مردم به چیزی» به معنای پخش اخباری است كه موجب پریشانی و سراسیمگی شود.بنابراین، واژه ارجاف به هدف شایعهپراكنی نیز اشاره دارد.
قرآن كریم در سوره نور، نحوه انتقال و انتشار شایعه را (در حدیث افك) چنین تشریح میكند: «آنگاه كه سخن را از دهان یكدیگر میگرفتید و چیزی بر زبان میراندید كه درباره آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید كه كاری خرد و آسان است و حال آنكه نزد خدا كاری بزرگ بود.» (نور: 15) «تلقی» گرفتن سخنی است كه دیگری گفته و تقیید آن به «السنه» برای دلالتبر آن است كه خبر مزبور بدون تحقیق و تدبر، زبان به زبان میگردد.جمله «و تقولون بافواهكم» عطف بر جمله گذشته است و در حقیقت، تفسیر آن محسوب میشود. (14)
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت كه «شایعه» خبری است كه زبان به زبان میگردد و بدون هیچگونه تفحص و تحقیق و حصول یقین از صحتیا سقم آن، به صورت شفاهی میان افراد انتشار مییابد و اگرچه به نظر خرد و آسان میآید، ولی میتواند پیامدهای گران و زیانباری برای جامعه داشته باشد.
پیشینه شایعه در اسلام
در تاریخ اسلام نیز آنجا كه ابهام و اهمیت رخدادی قطعی بود، شایعات رواج و قوت میگرفت.چون جنگ بدر با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت، پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را از اثیل به مدینه فرستاد تا این خبر را به مردم برسانند.آنها روز یكشنبه و در نیمروز به مدینه رسیدند و در دره عمیق از هم جدا شدند.عبدالله در محله بالای مدینه و زید در محله پایین به خانه انصار سر میزدند و میگفتند: ای گروه انصار، شما را مژده باد به سلامت رسول خدا و كشته و اسیرشدن مشركان! عتبه و شیبه و پسران ربیعه و دو پسر حجاج، ابوجهل، ابوالبختری، زمعة بن اسود و امیة بن خلف كشته شدند و سهیل بن عمرو و گروه زیادی به اسارت درآمدند! بچهها از پی عبدالله بن رواحه حركت میكردند و فریاد میكشیدند: "ابوجهل بدكار كشته شد."زید نیز چون به مصلی رسید، پیام را ابلاغ كرد.مردم حرف زید را باور نمیكردند و میگفتند زید گریخته است.این حرف مسلمانان را به خشم آورد و ترسیدند.مردی از منافقان به اسامه بن زید گفت: پیامبر شما و همراهانش كشته شدهاند.مرد دیگری از منافقان به ابوالباب گفت: یاران شما چنان پراكنده شدهاند كه هرگز جمع نخواهند شد. بیشتر اصحاب محمد صلی الله علیه وآله و خود او كشته شدهاند.نشانه قتل محمد، شتر اوست كه زید بر آن سوار است و آن را میشناسیم، زید هم گریخته است و از ترس نمیفهمد كه چه میگوید.
اسامه پسر زید میگوید: نزد پدر آمده پرسیدم: اینكه میگویی راست است؟ زید گفت: آری، به خدا راست است، پسركم! از اینرو، اسامه نزد آن منافق برگشت و گفت: تو از كسانی هستی كه نسبتبه پیامبر صلی الله علیه وآله و مسلمانان شایعهپراكنی میكنند.چون رسول خدا بیاید، گردنت را خواهد زد.منافق گفت: این چیزی بود كه من از مردم شنیده بودم. (15)
در ماجرای مذاكرات صلح حدیبیه، پیامبر صلی الله علیه وآله نیز متقابلا نمایندگانی به سوی قریش فرستاد تا هدف آن حضرت را كه زیارت خانه خدا بود، بیپرده به سران شرك ابلاغ كنند.نخستخراش بن امیة خزاعی مامور ابلاغ پیام گردید، اما آنان شتر او را پی كردند و نزدیك بود او را را بكشند كه با وساطتخویشان او، نجات یافت.بدینروی، پیامبر صلی الله علیه وآله، كه جدا میخواستند مشكل را از راه مذاكره و دگرگون ساختن افكار سران قریش حل كنند، برای بار دوم تصمیم گرفتند كسی را به نمایندگی اعزام كنند كه دست او به خون قریش آلوده نباشد.این ماموریت متوجه عمر بن خطاب شد، اما او به دلایل و بهانههایی از این كار امتناع ورزید و پیشنهاد كرد كه عثمان بن عفان این كار را بر عهده گیرد.از اینرو، عثمان راهی مكه شد و در پناه ابان بن سعید بن عاص وارد شهر گردید.قریش به عثمان اجازه طواف كعبه دادند.اما از بازگشت عثمان جلوگیری كردند تا شاید در این مدت، راه حلی پیدا كنند.بر اثر تاخیر نماینده پیامبر، هیجان و اضطراب عجیبی در میان مسلمانان پدید آمد و شایعه قتل عثمان به شدت در میان طرفین در منطقه رواج یافت و منجر به موضعگیری نظامی پیامبر گردید.از اینرو، شرایط مساعدی پدید آمد و شایعه مزبور قوت گیرد.ابهام و اهمیت موضوع، دو عامل اساسی رواج و انتشار شایعه گردید. (16)
بنابراین، برای تكمیل فرایند شایعه و انتشار آن در سطحی مطلوب، باید انگیزههای روانی به ایجاد و تعذیه مستمر آن كمك نماید. (17)
انواع شایعه
تلاشهای زیادی از سوی پژوهشگران برای تقسیم شایعات صورت گرفته، اما به دلیل آنكه روابط اجتماعی به هم پیوسته و انگیزههای درونی جوامع متفاوت است، نمیتوان تقسیمی فراگیر به دست داد كه در همهجا نافذ و قابل انطباق باشد. بدینروی، زاویه نگرش به شایعات و تقسیم آنها، گاه از حیث موضوعی است كه شایعات درباره آن پرداخته میشود و گاه به انگیزههایی است كه در ورای آن وجود دارد و گاهی نیز به عامل زمان و یا آثار و نتایج اجتماعی كه در مردم به جای میگذارد، بیساو، (Bysaw) با توجه به عامل زمان، سعی كرده استشایعات را در سه دسته عمده تقسیمبندی كند: (18)الف.شایعات خزنده: شایعاتی هستند كه به آرامی منتشر میشوند و مردم آن را به طور پنهانی به یكدیگر منتقل میكنند و مطالبی كه در جامعه علیه مسؤولین آن، برای مشوه ساختن چهره نظام پخش میگردند، از اینگونه شایعات هستند.
ب.شایعات تند و سریع (آتشین) : شایعاتی هستند كه چون آتش به خون میزند.این نوع شایعات در زمانی كوتاه گروه وسیعی را تحت پوشش میگیرند.آنچه درباره حوادث و فجایع و پیروزیها و شكستهای بزرگ در زمان جنگ منتشر میشوند، از اینگونه شایعات است.
ج.شایعات غوطهور (غواص) : اینگونه شایعات هرگاه شرایط را مساعد بیابند، قوت میگیرند.در غیر اینصورت، مستتر میگردند تا بار دیگر موقعیت فراهم شود.اخبار و مطالبی كه در جنگها درباره آلودهسازی آبها، وحشیگری دشمن در برخورد با زنان و كودكان پخش میشود، از این نوع شایعات هستند.
علاوه بر این، تقسیمهای دیگری نیز برای شایعات وجود دارد: 1.شایعات توهمانگیز; 2.شایعات رؤیایی; 3.شایعات وحشت; 4.شایعات نجوایی; 5.شایعات معین; 6.شایعات غیر معین.
در سیره نبوی، شایعاتی از هر دسته را میتوان یافت.نمونهای از شایعات خزنده را در «حدیث افك» مشاهده میكنیم.این شایعه برای جریحهدار ساختن نزاهت و طهارت اهلبیت علیهم السلام پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و به دست عوامل مرموز روانی (حزب نفاق) ساخته و پرداخته گردید و به تدریج، موجی از هیجان و اضطراب را در جامعه اسلامی پدید آورد.این جریان در بازگشت از جنگ «بنی مصطلق» (مریسیع) در ماه شعبان سال ششم هجری روی داد آن وضعیت پر بیم و اضطراب با نزول آیات الهی به سر آمد و قرآن با قاطعیت كم نظیری با منافقان برخورد كرد. (19)
«كسانی كه آن دروغ بزرگ را ساختهاند، گروهی همفكر و مرتبط از شمایند.مپندارید كه شما را در آن شری بود.نه، خیر شما در آن بود.هر مردی از آنها بدان اندازه از گناه كه مرتكب شده است، به كیفر میرسد و از میان آنها، آنكه بیشترین بهتان را بر عهده دارد، به عذابی بزرگ گرفتار شود.چرا هنگامی كه آن بهتان را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خود گمان نیك نبردند و نگفتند كه این تهمتی آشكار است؟ چرا چهار شاهد بر ادعای خود نیاوردند؟ پس اگر شاهدانی نیاوردهاند نزد خدا در زمره دروغ گویانند.اگر فضل و رحمتخدا در دنیا و آخرت ارزانیتان نمیبود، به سزای آن سخنان كه میگفتید، شما را عذابی بزرگ میرسید.آنگاه كه آن سخن را از دهان یكدیگر میگرفتید و چیزی بر زبان میراندید كه درباره آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید كه كاری خرد و آسان است و حال آنكه نزد خدا كاری بزرگ بود.» (نور: 11- 15) از جمله شایعات تند و شدید كه در زمانی كوتاه، گروه وسیعی را زیر پوشش گرفت و انفعال و اضطراب فوری ایجاد كرد، شایعه قتل پیامبر صلی الله علیه وآله در نبرد احد بود. در این نبرد، ابن قمیئه لیثی به مصعب بن عمیر پرچمدار سپاه اسلام، حمله آورد و پس از زد و خوردی شدید، او را به شهادت رساند و به گمان اینكه پیامبر را كشته است، فریاد برآورد: «پیامبر را كشتم!» (20)
این خبر دروغ به سرعت میان دو طرف درگیر انتشار یافت و قریش یكصدا فریاد میزدند: «محمد به قتل رسیده است!» در نتیجه، دشمن جرات یافت و لشگر قریش موج آسا به حركت درآمد.از سوی دیگر، روحیه مجاهدان مسلمان نیز به شدت تضعیف گردید.حزب نفاق، كه در هر صحنه منتظر فرصت جهت تخریب و تضعیف است، به انتشار این خبر دامن زده، گفتند: اگر او پیامبر بود، كشته نمیشد.به آیین نخستخود (جاهلیت) بازگردید! تا آنجا كه برخی از مسلمانان به یكدیگر گفتند: كاش در اینجا كسی بود كه ما او را نزد عبدالله بن ابی میفرستادیم تا او از ابوسفیان برایمان امان بگیرد. انس بن نضر چون این سخن را شنید، با ناراحتی گفت: اگر محمد كشته شده است، خدای محمد كه كشته نشده، برخیزید و در همان راهی كه محمد كشته شد، شما هم جنگ كنید! سپاس سر به سوی آسمان بلند كرد و گفت: بار خدایا، من از این سخن ناهنجار اینان به درگاه تو پوزش میطلبم و از آن بیزارم.آنگاه به میدان آمد و مردانه جنگید تا كشته شد. (21)
از سوی دیگر، این شایعه چنان در گروهی از صحابه همچون عثمان و عمر مؤثر واقع شد كه فرار را بر قرار ترجیح داده، بیدرنگ رو به هزیمت نهادند و تا سه روز معلوم نشد كه به كجا فرار كردهاند انس چون بر عمر و طلحة بن عبیدالله گذشت، با ناراحتی پرسید: برای چه اینجا نشستهاید؟ گفتند: رسول خدا كشته شد انس گفت: پس از مرگ پیامبر زندگی را چه سود؟ ...برخیزید و به میدان روید تا شما هم چون او به شهادت رسید. (22)
قرآن كریم ضمن آیاتی، پرده از این شایعه و آثار تخریبی آن برمیدارد. (23)
نوع دیگر شایعات، شایعات غوطهور است كه از شیوه كر و فر پیروی میكند و هر از چندی كه موقعیت مناسب میباشد سربرمیآورند و به تحریك و تخریب میپردازند تا ارادهها را سست و دشمن را در دیده رزمندگان، بزرگ و شكستناپذیر جلوه دهند.تاریخ غزوات پیامبر صلی الله علیه وآله آكنده از اینگونه شایعات است كه غالبا به وسیله گروههای سست عنصر حزب نفاق، به ویژه «مرجفون» در سطح صفوف رزم انتشار مییافت و تخم یاس و ترس را در دلها میپراكند.در ذیل، نمونههایی از این شایعات را ملاحظه میكنید:
جنگ بدر
- «منافقان و آنان كه در دل بیماریی دارند، گفتند: اینان را دینشان فریفته است» . (24)(انفال: 49) - آنها كه در دل مرضی دارند، میبینی كه به دوستی با آنان (یهود و نصارا) شتاب میكنند و میگویند: میترسیم كه مبادا در گردش روزگار به ما آسیبی برسد.» (مائده: 52)
جنگ احد
- پیش از جنگ احد، عباس، عموی پیامبر صلی الله علیه وآله، خبر تجهیز سپاه قریش را بیدرنگ به مدینه فرستاد و پیك او در قبا، نامه را به پیامبر داد.هنوز پیامبر به مدینه نیامده بود كه یهودیان و منافقان در مدینه شایع كردند كه خبر خوشی برای پیامبر نرسیده است: (25) «آنانكه از جنگ باز ایستادند و درباره برادران خود گفتند كه اگر سخن ما را شنیده بودند، كشته نمیشدند.» (آل عمران: 168) - «میگفتند: اگر یقین داشتیم كه جنگی در میگیرد، با شما میآمدیم» (آل عمران: 167)جنگ احزاب
- «خدا و پیامبرش «جز فریب به ما وعدهای ندادهاند.» (احزاب: 12) - «و گروهی از آنان گفتند: ای مردم یثرب، اینجا جای ماندنتان نیست.بازگردید و گروهی از آنها از پیامبر رخصت میطلبیدند و میگفتند: خانههای ما را حفاظی نیست.خانههایشان بیحفاظ نبود، میخواستند بگریزند. (احزاب: 13) - سلمان فارسی میگوید: در جنگ احزاب، آنگاه كه مشغول حفر خندق بودم ناگهان با سنگی روبهرو شدم كه كار را بر من دشوار كرد; كلنگ در آن كارگر نبود.رسول خدا كه در آن نزدیكی بود، پیش آمد و كلنگ را گرفت و به سنگ زد و برقی زد.از ضربه دوم و سوم نیز برقی جست و سپس سنگ شكست.سلمان پرسید: یا رسولالله، این برقها چه بود؟ فرمود: تو هم دیدی؟ گفتم: آری فرمود:جرقه اول، كلید فتح یمن بود.جرقه دوم، كلید فتح شام و مغرب زمین، جرقه سوم، كلید فتح مشرق و ایران زمین بود كه خدا به من عنایت نمود» . (26)
ای سلمان اینها نشانه فتوحاتی است كه پس از من، خداوند برای شما خواهد گشود. شام فتح خواهد شد...و هیچ كس را یارای ستیز با شما نخواهد بود.یمن نیز برای شما فتح خواهد شد و خاور هم برای شما گشوده خواهد گشت و خسروپرویز پس از فتح كشورش كشته خواهد شد.سلمان گوید: همه اینها را دیدم. (27)
پیامبر این سخنان را هنگامی فرمود كه میدید چه ترس و بیمی مسلمانان را فرا گرفته است.
جنگ تبوك
- «و اگر به تو مصیبی رسد، میگویند: ما چاره كار خویش پیش از این اندیشیدهایم.» (توبه: 50) - «و بعضی از ایشان پیامبر را میآزارند و میگویند: او به سخن هر كس گوش میدهد (او گوش است)» (توبه: 61) - گفتند: «در هوای گرم به جنگ نروید.» (توبه: 81) - عبدالله بن ابی، كه به همراه گروهی از منافقان از حركتخودداری كرد، گفت: محمد میخواهد با این سختی و در هوای گرم و سرزمین دور با رومیان نبرد كند.آن هم با سپاهی كه تاكنون كسی مانندش را ندیده است.گویی محمد جنگ با رومیان را ساده پنداشته است.به خدا، گویا میبینم كه فردا اصحاب محمد همگی به بند اسارت درآیند. (28)- منافقان نیز به پیروی از سركرده خویش، همین شیوه را در پیش گرفتند و گفتند: میپندارند جنگ با رومیان مثل جنگ با دیگران است! به خدا قسم، فردا شما را به ریسمان، بسته خواهیم دید.ودیعة بن ثابت هم گفت: نمیدانم چرا قرآنخوانان ما از همه شكم بارهتر و به هنگام جنگ ترسوترند! (29)
جنگ حنین
در آغاز جنگ حنین كه مسلمانان غافلگیر شدند، به هزیمت رفتند.ظاهرا كار به زیان آنها مینمود.منافقان كفر و كینه درونی را آشكار ساختند.ابوسفیان گفت: اینان تا كرانه دریا عقب خواهند نشست.كلدة بن حنبل به او گفت: دهانت را ببند، سروری قریش برای من از ریاستبر «هوازن» بهتر است.سهیل بن عمرو گفت: محمد و یارانش این شكست را چگونه جبران خواهند كرد؟ ! (30)برخی نیز شایعات را براساس موضوع آنها طبقهبندی كردهاند.بر این اساس، هرگروه از شایعات را، كه حول موضوع خاصی دور میزند، در دستهای جدا قرار میدهند.موضوعات دامنه گستردهای دارند و از مسائل جنسی و بیماری گرفته تا سیاست، روابط خارجی و اقلیتها را شامل میشود.این شیوه میتواند فایده زیادی داشته باشد; زیرا تقریبا همه شایعات را شامل میشود. (31)
در یك تقسیمبندی دیگر، انگیزههای روانی محور قرار گرفتهاند.شایعاتی كه بر این اساس دستهبندی میشوند، بسته به انگیزهها باهم تقاوت دارند كه میتوان آنها را در سه شاخه قرار داد:
1.شایعات رؤیایی كه آكنده از خیالات و آرزوها هستند;
2.شایعات خیالی و موهوم كه در پی ایجاد ترس و وحشت و اضطراب هستند;
3.شایعات تفرقهانگیز، كه ایجاد بدبینی متقابل در نیروها میكنند. (32)
اهداف شایعات
اهداف شایعات در جنگ را میتوان به طور كلی در چند مورد خلاصه كرد:الف.گسیختگی و شكست روانی;
ب.استتار اطلاعات;
ج.تحقیر منابع خبری;
د.دستیابی به حقایق. (33)
بنابراین، انتشار شایعات در جنگ با توجه به چنین كاركردهایی، میتواند نقش تعیین كنندهای در جنگ ایفا نماید.در سیر غزوات پیامبراكرم صلی الله علیه وآله، گاه شاهد به كارگیری ماهرانه شایعات به عنوان ابزار جنگ روانی هستیم و این میرساند كه آن حضرت در چهارچوب خط مشی پایدار «دعوت - هدایت» و در پرتو حفظ موجودیت نظام و امنیت ملی، اساسا جنگ و ابزار كارامد آن را استثنایی از اصل نیرنگ و فریب دانستهاند; زیرا: «ان الحرب خدعه» (34) بر این پایه، از عواملی كه اتحاد احزاب مانند یهود بنیقریظه، مشركان مكه، قبایل غطفان و فزاره را در جنگ خندق متلاشی ساخت و به موقعیت تهدید كننده و بحرانی خاتمه بخشید، انتشار شایعاتی بود كه با مشورت و درایت پیامبر توسط نعیم ابن مسعود به اجرا درآمد.نعیم گوید: به پیامبر عرض كردم: ای رسول خدا، هر فرمانی كه میخواهی بده تا من بدان اقدام كنم; زیرا نه قوم من و نه هیچ كس دیگری از اسلام من اطلاع ندارند.پیامبر فرمودند: «تا آنجا كه بتوانی میان نیروهای دشمن اختلاف و پراكندگی بینداز.» نعیم، كه سابقه دوستی با بنیقریظه داشت، به نزد آنها آمد و مورد استقبال قرار گرفت.به دنبال ماموریت موفقیتآمیز نعیم بن مسعود از هم گسیختن صفوف دشمن، مدد الهی نیز فرود آمد.هوا به یكباره دگرگون شد.باد و طوفانی شدید همراه با سرمای سخت وزیدن گرفت، دیگهای غذا را برانداخت، خیمهها را از جا كند و آتشی برجا نگذارد.احزاب به ستوه آمدند و نمیتوانستند تشخیص دهند كه به كدام طرف باید بروند.بدینروی، پیشت كردند و شتابان پا به گریز نهادند. (35)
پخش شایعات گاه چنان مؤثر میافتد كه به فروپاشی كامل نیروهای مقابل میانجامد، تا جایی كه حتی حاضر میشوند به عنوان ستون پنجم دشمن عمل كرده، نظام ارتش را مختل سازند.این اقدامات میتواند سیر تحول جنگ را به كلی دگرگون سازد.معاویه پس از رویارویی نظامی با سپاه امام حسن علیه السلام این سیاست را اتخاذ كرد. او با سران سپاه امام علی مكاتبه كرد و آنان را تطمیع نمود.به آنان نوشت: حسن بن علی با من صلح میكند.او به عوامل جنگروانی نیز دستور داد تا این شایعه را در همه جا پخش كنند.چون نیروهای امام علیه السلام به فرماندهی عبیدالله بن عباس در منطقه مسكن و در برابر سپاه معاویه قرار گرفتند، معاویه شبانه به عبیدالله پیام فرستاد و گفت: حسن با من درباره صلح مراسله كرده و اختیار به من سپرده است.بدینگونه، او را تطمیع كرد و به جانب خود متمایل ساخت.پس از عبیدالله، قیس بن سعد زمام فرماندهی را به دست گرفت و آنان را به صبر و ثبات فرا خواند.در این هنگام، بسر بن ارطاة از سوی معاویه به سوی لشكر امام آمد و گفت: وای بر شما! این فرمانده شماست كه دستبیعتبه ما داده و امام شما، حسن نیز با ما صلح كرده است.پس برای چه خود را به كشتن میدهید؟ سرانجام، چنان نیروهای امام حسن علیه السلام تضعیف شدند كه بعضی از سران سپاه فرار كرده، به معاویه پیوستند و حتی گروهی اعلام آمادگی كردند امام مجتبی علیه السلام را در بند تحویل معاویه دهند و در چنین موقعیتبحرانی، امام مجتبی مجبور شدند از در صلح درآیند. (36)
تاثیر شایعات
بدون تردید، شایعات با توجه به نوع آنها و انگیزههایی كه میآفرینند، تاثیر فراوانی در روحیه شهروندان و رزمندگان میگذارند.برای مثال، شایعه قریبالوقوع بودن صلح - چنانكه ذكر شد - روح سستی و عدم فداكاری را میان نیروهای رزمی میپراكند و یا شایعاتی كه با انتشار خبر شكست، رعب و هراس ایجاد میكنند، تحریك كننده بوده، روحیه شكستپذیری را دامن میزنند و به لحاظ تاثیر فوقالعاده شایعات درآشفته ساختن افكار عمومیوفروپاشی نیروهای رزمی، قرآن كریم هرجا سخن از شایعه به میان میآید، با قاطعیت تمام با آن برخورد كرده و كیفری سختبرایآن مقرر میدارد.پیش از این به نمونههایی اشاره شد. (37)به طور كلی، تاثیرات شایعه در جامعه بدین شرح است:
1.گسترش ناامنی، ترس و اضطراب; 2.ایجاد تفرقه و رویارویی بین اقشار جامعه; 3. به خطر افتادن امنیت عمومی جامعه; 4.انحراف افكار عمومی; 5.مصروف شدن نیروی مردم برای انتقال و گسترش شایعه، هرچند ناخودآگاه باشد; 6.ایجاد بدبینی و سلب اعتماد مردم از مسؤولین; 7.حاكم شدن خستگی روحی، یاس و بیتفاوتی در جامعه; 8. نفوذ و حضور تدریجی دشمنان در جامعه به شكلی غیرمحسوس; 9.كاهش اعتماد مردم به وسایل ارتباط جمعی داخلی و نهادهای رسمی; 10.برهم زدن تعادل حركتبه سمت مطلوب در زمینههای گوناگون.
عوامل مؤثر در ترویجشایعه
عواملی كه در ترویجشایعه مؤثرند، به اختصار عبارتند از:1.میزان اهمیت موضوع در جامعه;
2.موقعیت و اوضاع و احوال مناسب;
3.ابهام در خبر یا موضوع;
4.اطلاعات و اخبار متناقض;
5.شدت هیجانات و تشنجهای عاطفی;
6.خلا اطلاعات.
بدون شك این سلاح خطرناك، در جایی كارگر خواهد افتاد كه اوضاع نفسانی ایمان، تسلیم و تقوا رو به ضعف گذارد.به این لحاظ، ترفندهای عوامل روانی حزب نفاق در میان مسلمانان مدینه كه در معرض آموزشهای تعالی آفرین و مستقیم پیامبر قرار داشتند و ایمان، تسلیم و تقوا را بر رفتارهای خویش حاكمیتبخشیده بودند، نه تنها تاثیر نداشت، بلكه نتیجه معكوس به دنبال داشت: «كسانی كه منافقان و عوامل روانی دشمن (در جنگ بدر صغرا) به آنان گفتند: مشركان برای جنگ با شما گرد آمدهاند; از آنها بترسید اما این سخنان بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیكو یاوری است. (آل عمران: 173) در مقابل، شایعهسازی و تبلیغات عوامل روانی حزب نفاق بر افرادی كه در آن پایه از ایمان و آگاهی نبودند، كاملا مؤثر بوده از اینرو، قبایل بادیهنشین اطراف مدینه، مانند غفار، اشجع و اسلم، كه تحت تاثیر تبلیغات منافقان قرار گرفته بودند، دشواری راه و سختی سفر برایشان قابل تحمل نبود و گفتار پیامبر در آنان، تحركی ایجاد نمیكرد.از اینرو، به حضور پیامبر آمدند و از شركت در جهاد پوزش طلبیدند: «گروهی از بادیهنشینان پوزش طلب از شركت در جهاد نزد تو آمدند تا به آنان اذن داده شود.» (توبه: 90) در بررسی شایعه، باید موارد همچون علت انتشار شایعه، انگیزههایی كه تحلیل شایعه توسط شایعات دیگر توجیه میشود، قوانین حاكم بر ساختشایعه و نحوه انتشار آن مورد توجه قرار گیرد.بیتردید، پرداختن به هرگونه تجزیه و تحلیل درباره شایعه، مستلزم آگاهی از این مطالب و مبادی است تا با تطبیق آنها بر پدیده شایعه، به یك ارزیابی درست دستیابیم.
قرآن كریم تجزیه و تحلیل اخبار و گزارشهای واصله از سوی منابع غیر متعهد را یك اصل لازمالاجرا دانسته، پیش از حصول اطمینان از صحت و سقم گزارش، از دست زدن به هرگونه اقدام، موضعگیری و تلاش نهی نموده است.از این اصل در قرآن كریم با واژه «تبین» و یك روایت «تثبت» تعبیر شده است: «ای كسانی كه آیمان آوردهاید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، تحقیق كنید تا مبادا از روی نادانی به مردمی آسیب برسانید; آنگاه از كاری كه كردهاید، پشیمان شوید.» (حجرات: 6) «فاسق» كسی را گویند كه طاعت و تعهدی نسبتبه حق ندارد و «نبا» خبر مهم و معتنابه را گویند و «تبین» نیز كه با «ابانه» و «استبانه» مترادف است، به معنای روشن ساختن و ایضاح است.از اینرو، امر به تبیین در واقع، نهی از ترتیب اثر دادن به گزارشهای تایید نشده و اقدام بر آن اساس است. (38)
مفسران درباره این آیه گفتهاند كه این آیه درباره ولید بن عقبة بن ابی معیط است كه از سوی پیامبر مامور جمعآوری مالیات (زكات) از قبیله «بنیمصطلق» گردید. افراد قبیله وقتی از ورود نماینده پیامبر مطلع شدند، با خوشحالی به استقبال او شتافتند، ولی از آنجا كه میان آنها و ولید در جاهلیت، خصومتشدیدی بود و یا بر اثر تصور غلط، كه آنها قصد كشتن او را دارند، از انجام ماموریتخودداری كرده به مدینه بازگشت و به پیامبر گزارش داد كه آنها از آیین اسلام برگشتهاند و از پرداخت زكات خودداری كردند و قصد داشتند خون او را بریزند.پیامبر سختخشمگین شدند و مسلمانان در آستانه اتخاذ تصمیمی جدی بودند كه آیه مزبور نازل شد. (39)
بنابراین، برای جلوگیری از زیانهای جبرانناپذیر و خطرهای بزرگ، اسلام دستور به تحقیق و تبیین داده است و تنها گزارش كسانی را مورد اعتماد دانسته كه حالتخداترسی درونی آنان را به عدالتیا وثوق سوق داده باشد.از همین رو، برخی موضوعات، شهادت چهار و یا دو عامل - آن هم با شروطی خاص - برای اثبات صحت گزارش، لازم دانسته است تا از بروز هرگونه خطر احتمالی جلوگیری نماید.
مقابله با شایعات
شایعات تاثیر فراوانی در روحیه ملی هر جامعهای دارد و در هنگام جنگ به دلیل زیانهای بزرگی كه بر جبهه داخلی وارد میآورند، اهمیتبیشتری مییابند.آشكار ساختن حقایق و گزارشهای صحیح و هماهنگی دستگاههای دولتی، مادام كه با آگاهی كافی از خطر و اهمیتشایعات و انگیزههای پشت پرده همراه نباشد و در محو شایعات مؤثر نخواهد بود. (40)
موارد ذیل برای مقابله با شایعات كارساز است:
1.ایمان و اعتماد به بیانیهها و گزارشهای رسمی;
2.ارائه حساب شده حقایق و واقعیتها در سطح وسیع برای پركردن خلا خبری، مشروط بر حذف جزئیاتی كه ممكن است دشمن از آنها بهرهبرداری كند;
3.اطمینان و اعتماد به فرماندهان و رهبران و مجموعه نظام حكومتی;
4.ایجاد فرصتهای كار، اشتغال و تولید; زیرا خستگی، كسالت و بیكاری، زمینه مناسبی برای تكوین، ترویج و پذیرش شایعات است.
5.كشف تبلیغات دشمن و مبارزه با عوامل شایعهپراكن داخلی. (41)
كیفر
در اسلام دو كیفر سختبرای اینگونه افراد مقرر گشته است: (42)1.تبعید: «...تو را بر آنها مسلط میگردانیم تا پس از آن جز اندكی با تو در شهر همسایه نباشند.» (احزاب: 60) 2.قتل: «اینان لعنتشدگانند; هرجا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی كشته شوند.» (احزاب: 61)
پیشگیری
در تعالیم و آموزههای دینی، راههای گوناگونی برای پیشگیری مقابله و محو شایعات ارائه شده است كه در ذیل، به برخی از آنها اشاره میشود:الف.تشكیك: پیش از اقدام به تجزیه و تحلیل شایعه، باید در حدی منطقی نسبتبه آن، موضع تردید و شك در پیش گرفت، آن را جزمی و قطعی تلقی نكرد و به یكباره به قبول و نشر آن اقدام نكرد.قرآن كریم در پی انتشار «حدیث افك» میفرماید: «چرا هنگامی كه آن بهتان را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خود گمان نیك نبردید و نگفتیدكه اینتهمتیآشكاراست؟» (نور: 12) بنابراین تشكیك به عنوان یك رفتار معقول، اولین گام در برخورد با هر شایعه و زمینهساز ورود به مدخل تحلیل و تبیین است.
ب.سكوت: ابتداییترین شكل انتقال شایعه، دهان به دهان گشتن آن و سپس انتشار در سطح وسیع است. (43)
از اینرو، برای جلوگیری از فراگیرشدن شایعه در مقیاسی دامنهدار، باید آن را در نقطه آغاز سركوب و زنجیره انتقال آن را قطع كرد.
قرآن كریم در ادامه بیان «حدیث افك» این راه را پیشرو میگذارد. «چرا آنگاه كه این سخن را شنیدید، نگفتید: ما را نشاید كه آن را باز گوییم» (نور: 16) این آیه لحن توبیخآمیز دارد و به آن دلیل، مسلمانان را به اظهار این گفته (این تهمتی بزرگ است) فرا میخواند كه از آگاهی یافتن از حقیقت امر، معذور و ناتوان نبودند. (44)
از اینجا، میتوان نتیجه گرفت عامل مهمی كه موجب بروز و رفتار «تشكیك» و «سكوت» میشود، حاكمیتحالت نفسانی «تقوا» بر روند پاسخدهی آدمی است.هسته اولیه تقوا، عبارت از پروا گرفتن از نفس كار زشت و پلیدی است.آنگاه پروا گرفتن از آثار و عواقب سوءكار زشتبه میان میآید.سرانجام، پاییدن خویشتن از خشم خدا، عذاب آخرت و آثار و عواقب شوم كار زشت و پلیدی. (45)
انعطاف
یكی از اهداف دشمن از پخش شایعات تهاجمی، ایجاد دامی برای دستیابی به اخبار و اطلاعات خطیر و تعیینكننده و استفاده از آنها در وارد ساختن ضربههای مؤثر و كاری است.بدین منظور، از شایعاتی كه میتواند سازمان نیروهای رزمی را دستخوش هرج و مرج و آشفتگی سازد، انتشار و اذاعه خبر انهدام مركز فرماندهی و هدایت عملیات است كه از یك سو، به منظور فروپاشی روحیه رزمی و از سوی دیگر، برای ستیافتن به آخرین اطلاعات واقعی و از زبان طرف درگیر صورت میگیرد.این شیوه در جنگ احد نقش داشت و دشمن شایع كرد كه پیامبر صلی الله علیه وآله كشته شد. این شایعه به سرعتبین صفوف مسلمانان رخنه كرد و موقعیت را به سود دشمن تغییر داد.آنان از هر سو، رو به گریز نهادند.مردم از كنار پیامبر میگذشتند و به آن حضرت توجهی نمیكردند.پیامبر آنان را از پشتسر فرا میخواند، آنها بدون اعتنا تا «مهراس» گریختند.چون پیامبر در دامنه كوه با ایشان رسید، گرد او جمع شدند و یاریاش كردند.كعب بن مالك گوید: «من كه در دامنه كوه بودم، اولین كسی بودم كه پیامبر را، با آنكه كلاهخود بر سر داشت، شناختم و فریاد كشیدم: این رسول خداست كه زنده و سرپاست، ولی پیامبر دستخود را روی دهان خویش گذاشتند و به من اشاره نمودند كه ساكتباشم.سپس زره جنگی مرا كه زرد بود، خواستند آن را پوشیدند و جامه جنگی خود را بیرون آوردند و من پوشیدم. (46)بنابراین، پیامبر بر آن بود كه دشمن را از نیل به هدف خویش - یعنی اطلاع از زنده بودن پیامبر - ناكام گذارد.آیهای كه در بحبوحه جنگ احد بر رسول گرامی خدا نازل شد، همین آهنگ را دارد: «جز این نیست كه محمد پیامبری است كه پیش از او نیز پیامبرانی دیگر بودهاند.آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به آیین نخستخود باز میگردید؟ هر كه بازگردد، هیچ زیانی به خدا نخواهد رسانید.خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.» (آل عمران: 144) ملاحظه میشود كه قرآن كریم با ظرافت تمام، واقعیتخبر (زنده بودن پیامبر) را به كلی پنهان داشته، هیچگونه اطلاعاتی در این زمینه نمیدهد، بلكه با انعطاف به مطلب دیگر و گشودن بحث در آن وادی، نهایت درایت را ایجاد زاویه انحرافی در برابر شایعه میداند و میفرماید: محمد تنها فرستادهای از سوی خدا برای ابلاغ پیام اوست; اگر به مرگ یا شهادت درگذرد، باز شما به آیین جاهلیت رجوع میكنید؟ شما را نشاید كه ایمانتان را به حیات او گره زنید; چه آنكه زمام امور به دستخدا و آیین او جاوادنه است.
حتی آنگاه كه مشركان صحنه جنگ را ترك گفته، آهنگ مكه داشتند، هنوز هم حقیقتبرای سپاه قریش در پرده ابهام بود.ابوسفیان پس از اظهار خوشحالی از این پیروزی و وعده جنگ در سال بعد، پرسید، ای عمر، تو را به دینتسوگند میدهم كه راستبگویی، آیا محمد را كشتهایم؟ وی پاسخ داد: هرگز، او هم اكنون گفتار تو را میشنود.ابوسفیان گفت: تو پیش من راستگوتر از ابن قمیئهای.ابن قمیئه به او گفته بود كه پیامبر را كشته است. (47)
بدینسان، پیامبر و قرآن كریم با كیاست كامل مانع از اطلاع دشمن بر اسرار نظامی مسلمانان شدند.
در پایان، اشاره به سخن ویرجیل، (Virgil) شاعر رومی سده اول پیش از میلاد در مورد شایعه و سرعت انتقال آن بهجاست.وی میگوید: «ای شایعه، هیچ شیطان دیگری از تو سریعتر و تندتر نیست، تو با هر حركتی كه به جلو میروی و پیشرفت میكنی، قدرت ویران كننده و تخریبی بیشتری به دست میآوری!» (48)
پینوشتها:
1- جان ام كالینز، استراتژی بزرگ، كورش بابندی، تهران، دفتر مطالعات وزارت خارجه، 1370، ص 478
2- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 617، روایت 483، باب 12
3- قاموس المنجد، ماده خدع
4- محمدحسن نجفی، جواهراللام، چاپ 3، تهران، دارالكتاب الاسلامیه، 1362، ج 21، ص 80
5- مصطفی طلاس، پیامبر و آئین نبرد، ترجمه حسن اكبری مرزناك، مؤسسه انتشارات بعثت، بیتا، ص 515 و 516
6- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، به تصحیح رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفة، 1988، ج 4، ص 852- 853 و نیز طباطبایی، ج 9، ص 1149- 1175
7- David L. sill (ED), International Encyclopedia Of the social Sciences (U.S.A, 1972), Vol. 13, pp. 576-577.
8- The Psychology of Rumor (Alport andPostman, New York, 1948), IX,X,XI.
9- مختار التهامی، الرای العام و الحرب النفسیه، مصر، دارالمعارف، 1967، ج 1، ص 102- 106
10- ر.ك.به: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، مصر، مطبعه المیمنیه، 1324 ه.
11- ر.ك.به: جارالله زمخشری، اساس البلاغه، تحقیق عبدالرحیم محمود، بیتا
12- ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، تحقیقعبدالسلاممحمدهارون، دارالكتبالعلمیه
13- نهجالبلاغه، خطبه 103
14- طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 15، ص 92
15- واقدی.ج 1، ص 114- 115
16- واقدی، پیشین، ج 2، ص 600- 603
17- صلاح نصر، الحرب النفسیة معركة الكلمة و المعتقد، قاهره، دارالقاهره، 1967، ج 1، ص 319- 320
18- جهت اطلاع بیشتر ر.ك.به:
S.A.Bysow, Geruchts, koiher, yiertejahrschrift fur sozideogie, 1928)
19- واقدی، پیشین، ج 2، ص 426- 436
20- واقدی، پیشین، ج 1، ص 232
21- طبرسی، پیشین، ج 2، ص 849
22- ابن هشام، سیره، ج 1، ص 88
23- ر.ك.به: آل عمران: 153- 155
24- ر.ك.به: جلالالدین سیوطی، الدر المنثور، ج 3، ص 91
25- واقدی، پیشین، ج 1، ص 204
26- ابن هشام، پیشین، ج 3، ص 230
27 الی 30- واقدی، پیشین، ج 2، ص 450/ج 3، ص 955- 966/ص 1003- 1004/ج 1، ص 910- 911
31- ج ا.اروینگ، روانشناسان كانادایی در سال 1943 شایعات مربوط به جنگ را به شش مورد تفكیك كرده است.
J. A: Iruing, the psychological analysis of wartime rumor patterhs in canada, 1943, 3/40-44.
32- صلاح نصر، پیشین، ج 1، ص 325- 329
33- همان، ص 335- 337
34- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 33، ص 331، روایت 56، باب 22
35- جهت اطلاع بیشتر: واقدی، پیشین، ج 2، ص 480- 487
36- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت، دارالكتب العربیه، 1967، ج16، ص42
37- ر.ك.به: احزاب: 60- 61 و نور 11- 20
38- محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، مؤسسهالاعلمیللمطبوعات، 1393 ق، ج 8، ص 311
39- طبرسی، پیشین، ج 9، ص 198
40- صلاح نصر، پیشین، ج 9، ص 399- 402
41- صلاح نصر، ج 1، ص 407- 408
42- محمدبن ادریس حصاص، احكام القرآن، بیروت، دارالكتب العلمیه، 1400 ق، ج 5، ص 245
43- ر.ك.به: نور: 15
44- فخر رازی، التفسیر الكبیر، چاپ سوم، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، بیتا، ج 23، ص 181
45- جلالالدین فارسی، فلسفه انقلاب اسلامی، تهران، امیركبیر، 1368، ص 41
46- همان، ص 42
47- واقدی، پیشین، ج 1، ص 293- 294
48- Koehig Fredrick, "Rumer in the Market Place" Aubm house (Pubishing company, 1985),p.183.