این اسلحهها ذخایر ملت هستند؛ نباید از بین بروند و اگر اشخاصی را دیدید كه میخواهند این اسلحهها را ببرند جداً ممانعت كنید و نگذارید كه اسلحهها دست افراد منحرف بیفتد. نگذارید اسلحهها دست دشمن ملت و دشمن اسلام بیفتد. همه ما موظفیم و تكلیف شرعی در این زمینه داریم. امروز حسّاسترین روزهایی است كه بر اسلام و مسلمین میگذرد. باید همه مواظب باشید و نگذارید كه دشمن در صفوف شما وارد شود، و نگذارید این اسلحهها دست دشمن بیفتد. و اگر خواستند به جاهایی كه اسلحه در آنجاست حمله كنند موظفید كه عموماً مخالفت كرده و دست آنها را كوتاه سازید. (1)
این یك اعجازی بود كه در ایران واقع شد و همین بود كه پیروز كرد اینها را بر یك همچو قدرتهایی، كه تخیل این [پیروزی] در ذهن كسی در عالم پیدا نمیشد. یك ایرانی كه فاقد همه چیز، سلاح مدرن، باشد، یا اگر در آن باشد استعمالش برایشان مشكل است، این بتواند این قدرتی كه همه قدرتها دنبالش بودند بتواند درهم بشكند و بیرون كند این را! در صورتی كه همه ابرقدرتها، بلكه همه قدرتهای مسلمین هم، تقریباً پشتیبانش بودند. بنده كه در پاریس بودم، بیشتر از همه از امریكا، هی سفارش میشد كه شما بگذارید اینها بمانند، شما نروید. حالا اخیراً كه خود مردكه رفته بود و بختیار كه جنایتش كمتر از او معلوم نیست باشد - در ایران بود و نخستوزیر بود، به خیال خودش، از طرف امریكا هی سفارش میشد؛ میآمدند گاهی با خود من ملاقات میكردند، به اسم اینكه من یك بازرگان هستم، و گاهی با سایر آقایانی كه آنجا بودند ملاقات میكردند كه آنها به من برسانند كه شما حالا نروید ایران، حالا زود است شما بروید ایران! من از همان اول فهمیدم كه وقتی دشمن ما میگوید شما نروید، معلوم میشود كه رفتن ما صلاح است، و لهذا ما كوشش كردیم برای آمدن، و اعلام كردیم كه هروقت راه باز شد ما میرویم، اینها راه را بستند. ما گفتیم هر روزی كه راه باز شد ما حركت میكنیم، آنها هم كه نمیتوانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم كه راه باز شد ما آمدیم؛ و بعد هم معلوم شد كه به صلاح بوده است. (2)
كارهایی كه اینها در اطراف مملكت میكنند - با اسمهای مختلف با بهانههای مختلف - اینها را ما باید علاج بكنیم؛ بعد از اینكه این علاج شد، وقت این است كه فروع را ما وارد بشویم و كارهای دیگری را بكنیم. تا ریشه اجنبی در اینجاست و تا ریشههای عفونتبار رژیم سابق هست و تا رژیم سابق به ریشههای فاسد خودش در اینجا هست هیچ كار انقلابی نمیتوانید بكنید. ما در بین انقلاب هستیم و باید ریشه اینها را از بین ببریم؛ ما نرسیدهایم به پیروزی؛ تا اینكه برسیم، بعد از به پیروزی رسیدن، آن مسائل پیش میآید. ما الان در بین راه هستیم، ما الآن در حال مبارزه هستیم و آقایان ملتفت باشند، توجه داشته باشند، اذهان شما را منحرف نكنند به فروع، و به اسم این كه برای كارگر كار بكنید، برای مدارس چه بكنید. اینها چیزهایی است كه آنها می خواهند نشود لكن تقاضایشان این است كه حالا با صورتهای مختلف طرح بكنند كه نگذارند آرامش در ایران پیدا بشود؛ والاّ ما شروع به خانهسازی میخواهیم بكنیم، آنها مانع هستند؛ دولت میخواهد كشاورزی را به راه بیندازد، كارخانهها را به راه بیندازد، آنها مانع هستند. این موانع را از اول از بین ببرید. اول باید دشمن را از بین برد، بعد طرحها را داد. (3)
شما باید به همه بفهمانید - و واقعش هم هست - كه شما همه چیز دارید. شما ملت را دارید - و عرض می كنم كه - موانع را رفع كردید كه مهم بود آن موانع؛ رفتند. حالا یك قدری دیرتر، یك قدری زودتر، كارها را خودتان انجام بدهید دیگر. وقتی مانع در كار نباشد، آنهایی كه كارشكنی میكردند، آنهایی كه میخواستند همه چیز ما عقب باشد، كشاورزی نشود، و این مصیبتها را به بار آوردند، اینها رفتند. حالا كه رفتند ما دیگر از چه بترسیم؟ ما خودمان درست میكنیم مسائل را. منتها البته وقت لازم دارد، كشاورزی وقت لازم دارد؛ موانع باید رفع بشود. كارخانهها وقت لازم دارد تا راه بیفتد. بودجه كمكم درست بشود. بودجه مملكت - خوب - آن هم هرچی داشتیم خوردند و رفتند. حالا از سر، ما باید فكر كنیم و مهمش این است كه نه خودمان روحمان را ببازیم، و نه دیگران روحشان را مأیوس كنیم. خودمان قوی باشیم. ما كار مهم را كردیم؛ كارهای دیگر كارهای مهم نیست. ما درست میكنیم كار را؛ میشود این كارها. (4)
هركاری كه میخواستند كردند و به ما تزریق كردند كه شما توانایی انجام كارها را ندارید و دانشمندان ما از آنها توسری میخورند. و این بود وضع ما، و مردم ما هم میگفتند: برای چه كسی كار بكنیم؛ چون همه چیز ما وابسته است. و مصیبت بالاتر این بود كه جوانان ما با دستور مستشاران خارجی عمل میكردند و منافعشان به جیب اجانب میرفت و قهراً هركسی كه میخواست در چنین محیطی انسان مستقلی باشد، توسری میخورد و از مسائل مأیوس و افسرده میشد. ولی اكنون كه بحمدالله، از شرّ آنها پاكسازی شده است، میبینید كه جوانان عزیز و مردم ما توانایی انجام كارها و برداشتن موانع را دارند. و من امیدوارم كه بزودی به حدّ خودكفایی برسیم. من دعاگوی همه شما هستم. (5)
اخرین سخنم در اینجا با شما اینكه به جمهوری اسلامی كه ثمره خون پدرانتان است، تا پای جان وفادار بمانید؛ و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتمالاوصیا و الاولیا، حضرت بقیةالله - روحی فداه - فراهم سازید. و به مسؤولین محترم جمهوری اسلامی ایران، برای چندمین بار، سفارش می كنم - و این نصیحت و سفارش همیشگی است - كه قدر این نعمتهای بزرگ الهی را بدانند؛ و در شرایط كنونی و آیندههای دور، اولویت را به این عزیزان و كسانی بدهند كه در راه اسلام خون دادهاند و مبارزه كردهاند؛ و بشدت از بهانهجویی و سنگاندازی و مانعتراشی و كاغذبازی، كه مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است، خودداری ورزند. خداوند به همه ما توفیق خدمت و اخلاص عنایت فرماید؛ و این گوهرهای گرانبها را از كیْد و وسوسههای شیطان محافظت كند. إنّ ربّی قریبٌ مُجیبٌ (6).
راهبردهای تصریحی:
1- حركت در مسیر انقلاب میبایست در جهت نفی خواستههای دشمن باشد.
2- عزم همگانی باید رفع موانع و سنگاندازیهای دشمنان و عوامل آنها باشد.
3- دشمن از هرچه بدگمانی كند آن چیز خوب و صلاح و صحیح است و هرچه را تبلیغ و تشویق كند، آن چیز بد و برخلاف مصالح و غلط است.
نكات استنباطی:
1- دشمن سعی دارد به انحاء مختلف در صفوف یك پارچهی ملت ایران نفوذ كند و مسیر حركت را منحرف نماید.
2- موانعی كه دشمن از طریق خرابكاری، ناامنی و تبلیغات روانی در كارها و برنامههای دولت ایجاد میكند، برای ناكارآمد جلوه دادن دولت و ایجاد شكاف بین ملت و دولت است.
پینوشتها:
1. صحیفه امام(ره)، ج6، ص 132.
2. صحیفه امام(ره)، ج12، صص 320 و 321.
3. صحیفه امام(ره)، ج7، ص83.
4. صحیفه امام(ره)، ج7، صص 374 و 375.
5. صحیفه امام(ره)، ج17، ص 62.
6. صحیفه امام(ره)، ج20، صص 38 و 39.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (9)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/م