ادبیّات پس از جنگ نخست جهانی

میان پرده‌ای کوتاه

پس از جنگ جهانی اول مردم نمی‌خواستند چیزی درباره‌اش بخوانند اما پس از جنگ دوم مردم جز درباره‌ی آن نوشته‌ی دیگری را نمی‌خواستند. (شاید اگر آدم سخت نگران بمبهای هیدرژنی باشد خواندن چیزهایی در خصوص بمبهای
شنبه، 21 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
میان پرده‌ای کوتاه
میان پرده‌ای کوتاه

 

نویسنده: جان بوینتن پرسلی
برگردان: ابراهیم یونسی



 

 ادبیّات پس از جنگ نخست جهانی

پس از جنگ جهانی اول مردم نمی‌خواستند چیزی درباره‌اش بخوانند اما پس از جنگ دوم مردم جز درباره‌ی آن نوشته‌ی دیگری را نمی‌خواستند. (شاید اگر آدم سخت نگران بمبهای هیدرژنی باشد خواندن چیزهایی در خصوص بمبهای شدید الانفجارِ معمولی، خود مفرّ و گریزگاهی بنماید.) آثاری که پس از جنگ جهانی اول منتشر شد نیست به سیل خروشانی که از جنگ دوم سرچشمه گرفت و هنوز هم جاری است در حکم قطره‌ای بود. اما گونه‌ای ادبیات را، اگرچه نه چندان، بیشتر در این قطره می‌توان باز یافت تا در سیل - و فهم این نکته دشوار نیست. جنگ دوم جهانی سخت بی آرام بود، بر همه جا دست یازید و فرقی بین نظامی و غیر نظامی قائل نبود، حال آنکه جنگ اول جنگجویان را از دیگران جدا کرد، و ایشان را اگر نمی‌کشت و ناقص نمی‌کرد سالها در جهان کابوس خویش، در میان سنگرها و سیمهای خاردار و حفره‌های محل ترکش گلوله‌ها نگه می‌داشت، و همین امپراطوری جنون آمیزِ سرما و گل و آهن تفته بود که بیشتر سربازانی که به خانه باز می‌آمدند می‌خواستند فراموش کنند - و همین خود به توضیح شور تب آلود اوایل سال‌های بیست مساعدت می‌کند. اما فشار محض تجربه‌ای که یاد آن بر خاطره‌ها سنگینی می‌کرد - و یکی از عللی که مردم دست به قلم می‌برند و چیز می‌نویسند این است که می‌خواهند از فشار تجربه بیاسایند - برای قلیلی از ایشان فزون از حد تحمل بود؛ و چون چنین بود از جنگ نوشتند و لاجرم از هزار و یک قصه‌ای که تاکنون درباره‌ی جنگ جهانی دوم گفته و نگاشته آمده است به ادبیات نزدیک‌تر شدند. جهان غریبِ خطوطِ مقدمِ جبهه‌ای که این جنگجویان سابق می‌کوشیدند به طور عمده برای کسانی وصف کنند که خود هرگز تجربه نکرده بودند برای هر دو یکی بود: نفرت و کینه و تعصبات قومی سیاستمداران و سردبیران روزنامه‌ها و استادان دانشگاهها و روحانیان را در این جهان راه نبود؛ همه‌ی ساکنان این جهان - که در آن عالم زن و کانون خانواده و ملافه‌ی تمیز در چشمشان کم کمک قیافه‌ی رؤیا به خود می‌گرفت - نه با دیگر آدمیان بلکه با دستگاه عظیمی که جراحت و مرگ توزیع می‌کرد، با سرما و گرسنگی و تشنگی و جنون عظیم و بی پروای قرن، که ایشان را بدرون حفره‌ها رانده بود، در کشمکش و ستیز بودند.
ما به هر حال تنی چند از نویسندگان مدتها پیش از آنکه امکان یابند جهان سربازان را برای دیگران وصف کنند کشته شدند. یکی از ایشان «آلن فورنیه (1)» بود که از همان سپتامبر 1914 یعنی یک سال پس از اینکه نخستین رمان خویش موسوم به سرگردان (2) را منتشر کرد ناپدید شد، چون جسدش هرگز پیدا نشد. این رمان در نظر برخی از خوانندگان جز یک سرگذشت رقیق و دل انگیز دوران کودکی نیست، اما برای عده‌ای دیگر افسون و جاذبه‌ای خاص دارد و در نظر این گروه شاهکارکی است. در بین کشتگان نبرد «مارن (3)»، شارل پگی (4) بود. وی یکی از آن سیماهای عجیبی است که هر قدر نوشته‌هایش رضایتبخش نباشد و هر چند دیگر اهمیت سابقشان را نداشته باشند جامعه‌ی ادب نمی‌تواند ایشان را نادیده انگارد و از سر باز کند. این اشخاص در حقیقت به ادبیات تعلق ندارند بلکه نخست در مقام قهرمانان زندگی می‌کنند و سپس به صورت قهرمانان افسانه‌ای به زندگی ادامه می‌دهند - اگرچه «پگی» همه چیز را وقف ادامه‌ی «دفترهای پانزده روزه (5)» کرد، که از 1900 تا 1914 منتشر نمود. موفق‌ترین و پرشورترین آثار فرانسوی پس از جنگ کتاب آتش (6) نوشته‌ی‌ هانری باربوس (7) بود، هر چند به سال 1916 منتشر شد و در تمام طول و وسعت خویش ملهم از چیزی جز شور میهن پرستی مرسوم نبود. ژرژ دوهامل (8) که در مقام جراح در ارتش خدمت کرده بود در اثر خویش به نام زندگی شهیدان (9) منتشره به سال 1917 شرح حال بیماران خویش را با احساسی عمیق وصف کرد؛ و نیز دوست و همکارش «ژول رومن (10)» که پس از جنگ همچون خو وی در جهان وقایع نگاری داستانی، که در فرانسه به نام آثار قهرمانی (11) شهرت داشت، غوطه ور گشت در اثر خویش به نام اونانی میسم (12) که در دو مجلد انتشار یافت و می‌توان آن را صورت اولیه و غیر سیاسی «رئالیسم سوسیالیستی» دانست نبرد «وردن (13)» را توصیف کرد؛ و این شاید موثرترین گزارشی است که فرانسه را در جریان جنگ نشان می‌دهد. یکی دیگر از تلفات بعدی جنگ اشرافزاده‌ای پر شور بود از مردم ملهستان، که خویشتن را «گیوم آپولینر (14)» می‌خواند، زیرا اگرچه پس از جنگ از جهان رفت مدتها پیش از آن زخمی سخت برداشته بود. وی شاعر و شخصیتی بود، و در سالهای بلافاصله پیش از جنگ و نیز در طی آن کارگردان و گرداننده‌ی همه‌ی جنبشهای «آوان گارد (15)»ی پاریس بود.
در زبان انگلیسی بهترین آثار ادبی مربوط به جنگ را رمان نویسان عرضه نکردند. قلیلی از ایشان در خدمت نظام بودند - اگرچه «فورد مادکس فورد (16)» را نباید از یاد برد، چون بهترین کارش رمانهایی است که درباره‌ی جنگ نگاشته است - اما مؤام (17) از مأموریت اطلاعاتی خویش در آشندن (18) حسن استفاده را کرد؛ «هیووالپول (19)» بر اساس تجاربی که در جبهه‌ی روسیه اندوخته بود جنگل تار (20) را نگاشت، که شاید بهترین و جاودانی‌ترین اثر داستانی او است؛ کامپتن مکنزی (21) با نقل و گزارشی واقعی و در عین حال با مزه‌ی کارهایی که طی جنگ در مدیترانه‌ی شرقی کرده بود خطر تعقیب و پی گردی را بر خود خرید. در میان شعرا از «روپرت بروک (22)» باید یاد کرد که یکی از نخستین ضایعات جنگ و فقدانش برای ادبیات انگلیس ضایعه‌ای عظیم بود. اشعار جنگی بسیار مقبول و مردم پسندش که بیان کننده‌ی خُلق و حالتی بود که می‌رفت دگرگون شود نه تنها توجه سخن شناسان را از اشعار اولیه و بسیار بهترش منحرف کرده بلکه حتی بر این حقیقت آشکار نیز پرده کشیده است که وی در اشکال متعدد نظم و نثر آینده‌ای درخشان در پیش روی داشت و اندک اندک کمال می‌یافت و حتی در این حد هم که بود مطلوب بود. از شاعرانی که این حالت را بیان می‌داشتند، یعنی کسانی که در مقام ساکنان جهان عجیب جنگ چیز می‌نوشتند، بهتر از همه «ویلفرد اوون (23)» بود که در جنگ کشته شد؛ و «رابرت نیکولز (24)» که پس از جنگ در قالبهای متعدد چیز نوشت اما تا حدی به علت ضعف مزاج هرگز نتوانست چنانکه باید در کار مداومت ورزد و منتهای استفاده را از ذوق و قریحه‌ی خویش به عمل آورد. هم چنین «زیگفرید ساسون (25)» و «رابرت گریوز (26)» که خاطرات صمیمانه و جالبی از زندگی ایام جنگ را به دست دادند. «وی.جی. ترنر (27)» که شاعری بلند اندیشه بود، و اینک آثارش چندان مورد توجه نیست، در جنگ شرکت جست اما جز اندکی درباره‌ی آن ننوشت. دیگر از سربازان شاعر که اگرچه آوازه‌ی بلندش مدیون نقد و رسالاتی است که پس از جنگ در زمینه‌ی زیبایی شناسی می‌نگاشت «هربرت رید (28)» بود؛ و بالاخره غم انگیزترین مورد این ماجرا شاعری بود که هیچ گاه از جنگ باز نگشت، و او «ادوارد تامس (29)» بود که پس از سالها رنج و مزدوری سرانجام در اواخر سالیان سی عمر، رگه‌ای لطیف و شاعرانه را در خویشتن کشف کرد، اما در 1917 در «آراس (30)» جان باخت.
لیکن این «ادمون بلندن (31)» شاعر بلند پایه و سنت پرست بود که یکی از بهترین کتابها به نام ته صداهای جنگ (32) را در باب خاطرات جبهه به رشته‌ی تحریر کشید، هر چند درسر تا سر آن نوعی سبک روحی و نشاط را ارائه می‌کند که خاص ارواح نیک بخت است. نقطه‌ی مقابل این کتاب سرخوردگی (33) نوشته‌ی «سی .ای. مونتاگ (34)» است که اشاراتی تند و تلخ دارد که همچون داستانها و مقالات این شخصیت، و نویسنده‌ی منچستر گاردین (35) (و هم او مکتبی کامل از ژورنالیستهای ادیب را به وجود آورد) اغلب بسیار متکلف و حاکی از خودآگاهی فزون از اندازه است. با این همه حاوی قطعاتی نیز هست که از نیرو و لطف و زیبایی بسیار بهره دارند؛ و مسلماً سقوط دردناک روحیه‌ها و شور میهن دوستانه‌ی خالی از شائبه‌ی داوطلبان اولیه را بهتر از هر اثر دیگری که در انگلستان درباره‌ی جنگ نگاشته آمده است توصیف می‌کند. حالت مشابهی از سرخوردگی را که در نثری حتی زنده‌تر و تندتر از این بیان شده می‌توان در مقالات زمان جنگ «اچ.ام.تام لینسن (36)» که خبرنگار جنگی بود بازیافت. اما تام لینسن که سبکش قسمتی از آهنگ، هر چند نه رنگ، خود را به ثارو (37) مدیون است و خود یکی از بهترین نویسندگان وصفی زمان است در دو سیاحتنامه‌ی خود به نامهای دریا و جنگل (38) و نشانهای مدّ (39) که در نوع خود شاهکارند به کمال می‌رسد. بالاخره، از موفق‌ترین نمایشنامه‌ی مربوط به جنگ به نام پایان سفر (40) نوشته‌ی آر.سی. شریف (41) یاد باید کرد. شریف از این لحاظ بختیار بود که نمایشنامه‌اش که طرحی خوب اما سبکی اشرافی و قراردادی داشت در زمان مناسب بر صحنه آمد، یعنی ده سال پس از جنگ، آنگاه که عامه آماده‌ی قبول چنین نمایشنامه‌ای بود.
پنج سال پیش از پایان سفر، امریکاییان نمایشنامه‌ی جنگی خویش یعنی بهای پیروزی (42) نوشته‌ی ماکسول اندرسن (43) و لارسن استالینگز (44) را که نمایشنامه‌ای از مقوله‌ای دیگر و بسیار پر هیاهو بود بر صحنه دیده بودند. بیشتر آثار امریکایی مربوط به جنگ ساخته‌ی ارواح پر از شور و التهابی بود که منتظر نماندند کشورشان بیطرفیی را که به خفّت می‌زد پایان دهد: از آن جمله بودند «الن سیگر (45)» شاعر که در 1916 در حالی که در کنار فرانسویان می‌جنگید کشته شد، و «ای.ای. کامینگز (46)» شاعر که داوطلبانه برای فرانسویان آمبولانس می‌راند و سرانجام خویشتن را در همان اتاق بس بزرگ (47) ی یافت که با آن قدرت توصیف کرد، و ارنست همینگوی (48) که دوش به دوش ایتالیاییها جنگید، چنان که در وداع با اسلحه (49) که شاید بهترین اثر وصفی او است توصیف می‌کند؛ و بالاخره ویلیام فاکنر (50) که به نیروی هوایی کانادا پیوست. اما عجب آنکه جالبترین گزارش را درباره‌ی مفهوم و کیفیت جنگهای سنگری یکی از امریکاییانی نوشت که اگرچه خود در خدمت نظام بود هرگز در جنگ شرکت نجسته بود. آری، این کیفیت و مفهوم را در توصیف دیداری از یکی از خطوط سابق جبهه، در شب لطیف است (51) نوشته‌ی اسکات فیتزجرالد (52) می‌یابیم.
اما به هر حال این طرفِ مقابل بود که پرخواننده‌ترین رمان جنگ را به دست داد؛ این رمانی بود نوشته‌ی ای.ام. رمارک (53)، تحت عنوان در جبهه‌ی غرب خبری نیست (54). هم اکنون آلمانی و هم معادل انگلیسی آن، که عبارات آشنای مقتبس از نشریه‌های خبری است، مفهوم تلخ و ریشخندآمیز واحدی دارند مشعر بر اینکه آنچه حتی ارزش انتشار نداشت و آنچه که تنها با شانه بالا افکندنی، در قالب کلمات، از آن یاد می‌شد برای افرادی که در خطوط مقدم جبهه بودند می‌توانست جهنمی باشد. این کتاب، رمانی بزرگ نبود اما سبک روشن و منجزش با صدای خفه و خشنی که هر جزئی از آن در جای ویژه‌ی خود فرو می‌افتد همه‌ی صحنه‌های غیرانسانی را با مهارتی که نویسنده - که دیگر در پنجه‌ی احساسات شدید نبود - هرگز در کارهای آتی خویش دیگر بدان دست نیافت به ذهن فرا می‌خواند. «آرنولدتسوایگ (55)» از «رمارک» مسن‌تر و مجرب‌تر بود، اما اگر اثرش به نام ماجرای گروهبان گریشا (56) در خارج از آلمان هرگز از موفقیت اثرِ رمارک برخوردار نگشت قسمتی بدین جهت است که صحنه‌ی داستان جبهه‌ی شرق است نه جبهه‌ی آشنای غرب، و نیز بدین علت که این یک تصویر یا یک رشته خطوط تند سیاه و سفیدی نبود که همچون نقاطی که در فواصل بین سنگرها قرار داشتند در پرتو برق مداوم نورافکنها دیده می‌شدند، و هر سربازی به خوبی می‌توانست به یاد آورد. به جای این چیزها، گروهی را با دقت هر چه بیشتر در عملیاتی پیچیده ارائه می‌کرد. رمان «تسوایگ» در مقام مطالعه در وضع افراد معصوم و درمانده‌ای که در دام دستگاههای جنگی ارتش گرفتار آمده و تباه گشته‌اند شاید در میان آثار داستانی قبل و بعد از جنگ بی رقیب باشد، و اوج آن یعنی اعدام گریشا توسط جوخه‌ی آتش با چنان نیروی عظیمی در می‌رسد که در شگفت می‌مانیم از اینکه چگونه نویسنده‌ی کتاب، که بعدها با جریانات صهیونیستی آلوده شد، در عرصه‌ی ادب مقام و موقعیت رمان نویسی بلند پایه را نیافت. اما می‌شد که فرد را در دستگاه ارتش به شیوه‌ای بس متفاوت، به طرزی کمیک نه تراژیک، و لذا نزدیکتر به خُلق و حالتی که طی سالیان بین دو جنگ و پس از آن شایع بود ارائه کرد، و نخستین استاد این سبک، بی گمان «یارسلاوهاشک (57)» از مردم چک است. اثر وی به نام شویک، سرباز خوب (58) که می‌توان نوعی جفت ادبی دوش فنک (59) چارلی چاپلینش دانست، حماسه‌ی مسخره‌ی مرد ریزنقش و نیم نابغه و ناقلایی است که خویشتن را با موفقیت از جلو گلوله‌ها و خمپاره‌ها می‌دزدد و از پیچ و خم سلسله‌ی تشریفات اداریِ آوارِ امپراطوری فرسوده‌ی ‌هاپسبورگ (60) جان به سلامت می‌برد. امروزه، هم در زمینه‌ی آثار داستانی و هم در زمینه‌هایی جز آن به «شویک» های بیشتری نیاز داریم.
بدینسان به پایان این میان پرده‌ی کوتاه می‌رسیم. درست پس از پایان جنگ، جنگی که طول مدتش وصول به صلحی معقول از راه مذاکره را ناممکن ساخته بود و سرانجام در ویرانی و تلخکامی به سر آمد، «ییتس» در یکی از اشعار فخیم و فرانگرانه‌ی خویش چنین گفت:
چزها از هم دور می‌شوند؛ مرکز نمی‌تواند یکپارچگی خویش را همچنان بدارد.
هرج و مرجِ محض، رها گشته و بر جهان تاخته است.
موجِ خون آلوده عنان گسسته است، و در همه جا
آداب ساده و بی زیان را در کام می‌کشد
نیکان عاری از هرگونه ایمان و اعتقادند، حال آنکه
بدان سرشار از احساسات تند و نیرومندند.
شاید اگر جنگی نبود و یا خود اگر بود پیش از آنکه واحد سیاسی اروپا از هم بپاشد، یعنی پیش از آنکه عناصر بهتر جای خود را به عوامل بدتر دهند، بدان پایان داده می‌شد یحتمل نه فقط در عرصه‌ی سیاست بلکه در قلمرو ادب نیز این مرکز می‌توانست یکپارچگی خویش را حفظ کند. اگر چنین می‌شد شاید می‌توانست موازنه‌ی بین درونگرایی و برونگرایی را به ادبیات باز گرداند و بین عالم درون فرد و جهان برون جامعه‌ای که در آن می‌زیست، همچنین بین انچه ضمیر آگاه در کورمالی به سوی تاریکی کشف می‌کرد و آنچه در روشنایی باز می‌یافت و نیز آنچه تنی چند از ارواح فوق العاده حساس یا بی قرار و نااستوار می‌خواستند مکشوف سازند و آنچه توده‌ی مردم از خواندنش لذت می‌برد تعادلی برقرار سازد. با در نظر گرفتن تغییرات مشهود ناشی از جنگ، که در «زمینه‌ی آثار» مذکور افتاد، باز می‌توان احساس کرد که بذرهای اساسیی که هر یک بعدها در ادبیاتی خاص خود شکفت سالها پیش در اعماقی دور از دسترس چیزهای ناشی از حوادث سیاسی افشانده شد؛ و چون حرکت زمان در ضمیر نابه خودآگاه آدمی سخت کُند و اسرارآمیز است - و بالاخره همین ضمیر نابه خود آگاه است که همه‌ی آنچه را که در ادبیات عالی و با شکوه است می‌آفریند و هم از آن تأثر می‌پذیرد و بدان پاسخ می‌گوید - لذا در این مقام، آنچه در سالهای بین 1914 و 1918 روی داد تنها بارقه‌ی انفجاری و از دست دادن ناگهانی تعادلی بود، و آنچه نه فقط در سالهای 1900 یا 1880 بلکه مدتها پیش از آن، آنگاه که ناراحتی و بی قراری عجیب انسان نوین برای نخستین بار احساس شد، تصور و احساس و نوشته شد می‌توانست بی مانع و رادع به راه خویش ادامه دهد و لاجرم به آنچه در دهه‌های بیست یا سی یا چهل، آنگاه که جنگی دیگر در رسید، نگاشته و ستوده شد منتهی گردد. یک چیز مسلم است و آن اینکه جنگ جهانی اول هر چه کرد به حال ادبیات سودمند نبود.

پی‌نوشت‌ها:

1) Alain Fournier رمان نویس فرانسوی (1884-1914).
2) The Wanderer عنوان اصلی این رمان Le Grand Meaulnes است که در انگلیسی «سرگردان» ترجمه شده است.
3) Marne
4) Charles Péguy شارل پگی نویسنده‌ی فرانسوی (1873-1914).
5) Cabiers de la Quinzaine
6) Le Feu
7) Henry Barbusse نویسنده‌ی فرانسوی (1873-1935).
8) Georges Duhamel نویسنده‌ی فرانسوی (1884-1966).
9) Vie des martyrs
10) Jules Romains فیلسوف و شاعر و رمان نویس و نایشنامه نویس فرانسوی (1885- ).
11) roman-fleuves
12) unanimisme
13) Verdun
14) Guillaume Apollinaire شاعر فرانسوی (1880-1918).
15) avant-garde
16) Ford Madox Ford نویسنده‌ی انگلیسی (1873-1939).
17) Maugham سامرست مؤام رمان نویس و دراماتیست انگلیسی (1874-1965).
18) Ashenden
19) Hugh Walpole نویسنده‌ی انگلیسی (1884-1941).
20) The Dark Forest
21) Compton Mackenzie رمان نویس و شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی (1883- ).
22) Rupert Brooke شاعر انگلیسی (1887-1915).
23) Wilfrid Owen شاعر انگلسی (1893-1918).
24) Robert Nichols شاعر و دراماتیست انگلیسی (1893-1944).
25) Siegfried Sassoon شاعر و نویسنده‌ی انگلیسی (1886- ).
26) Robert Graves نویسنده و شاعر ایرلندی (1895- ).
27) W. J. Turner شاعر، داستان نویس و موسیقی شناس استرالیایی (1889-1946).
28) Herbert Read شاعر و منتقد انگلیسی (1893- ).
29) Edward Thomas شاعر و زندگینامه نویس انگلیسی (1878-1917).
30) Arras شهری در شمال فرانسه.
31) Edmund Blunden ادموند چارلز بلندن شاعر و منتقد انگلیسی (1896- ).
32) Undertones of War
33) Disenchantment
34) C. E. Montague چارلز ادموند مونتاگ نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی (1867-1928).
35) Manchester Guardian
36) H. M. Tomlinson نویسنده‌ی انگلیسی (1873-1958).
37) Thoreau
38) The Sea and The Jungle
39) Tidemarks
40) Journey"s End
41) R. C. Sherriff رابرت سدریک شریف رمان نویس و نمایشنامه نویس انگلیسی (1896- ).
42) What Price Glory
43) Maxwell Anderson دراماتیست امریکایی (1888- ).
44) Laurence Stallings رمان نویس و نمایشنامه نویس امریکایی (1894- ).
45) Alan Seeger شاعر امریکایی (1888-1916).
46) E. E. Cummings ادوارد استلین کامینگز شاعر و نقاش امریکایی (1894-1962).
47) The Enormous Room,
48) Ernest Hemingway
49) Farewell to Arms ترجمه‌ی نجف دریابندری، صفی علیشاه، تهران، 1333.
50) William Faulkner
51) Tender is the Night
52) Scott Fitzgerald رمان نویس امریکایی (1896-1940).
53) E. M. Remarque اریش ماریا رمارک رمان نویس آلمانی (1898- ).
54) All Quiet on the Western Front (Im Westen xichts Neues) ترجمه‌ی ‌هادی سیاح، ابن سینا، تهران، 1334.
55) Arnold Zweig رمان نویس و مقاله نویس آلمانی.
56) Case of Sergeant Grischa
57) Jaroslav Hašek نویسنده‌ی چک (1883-1923).
58) The Good Soldier Schweik، «مصدر سرکار ستوان»، ترجمه‌ی حسن قائمیان، تهران 1324.
59) Shoulder Arms
60) Hapsburg

منبع مقاله :
پریستلی، جان بوینتن؛ (1387)، سیری در ادبیات غرب، ترجمه‌ی ابراهیم یونسی، تهران: نشر امیرکبیر، چاپ چهارم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط