شخصیت‌پردازی كافكا در داستان پزشك دهكده

شخصیت اصلی داستان «پزشك دهكده» پزشك پیری است كه در شبی برفی «سفری عاجل» در پیش دارد تا «در دهكده‌ای به فاصله ده مایل» بیماری را از مرگ نجات دهد. او رزا، مستخدمه جوانش، را نزد روستاییان می‌فرستد تا
چهارشنبه، 15 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شخصیت‌پردازی كافكا در داستان پزشك دهكده
شخصیت‌پردازی كافكا در داستان پزشك دهكده

 

نویسنده: بهروز حاجی‌محمدی




 

شخصیت اصلی داستان «پزشك دهكده» (1) پزشك پیری است كه در شبی برفی «سفری عاجل» در پیش دارد تا «در دهكده‌ای به فاصله ده مایل» بیماری را از مرگ نجات دهد. او رزا، مستخدمه جوانش، را نزد روستاییان می‌فرستد تا برای این سفر، اسبی قرض بگیرد. پس از نومیدی از روستاییان، به درِ خوكدانی خانه خود لگدی محكم می‌زند و با تعجب مهتری را در كنار «دو اسب قوی و درشت هیكل» می‌بیند. مهتر خود را به مستخدمه می‌رساند و صورت او را با خشونت گاز می‌گیرد. پزشك می‌خواهد مهتر را سر جایش بنشاند، اما با خود می‌گوید: «نمی دانم از كجا آمده است، و در این موقع كه همه مردم خودشان را كنار كشیده‌اند، دارد به فریادم می‌رسد.» پزشك در كالسكه می‌نشیند. رزا از بیم مهتر به داخل خانه پناه می‌برد و چراغها را به سرعت خاموش می‌كند. با نهیب مهتر، كالسكه از جا كنده می‌شود و پزشك در یك لحظه صدای در خانه را می‌شنود «كه زیر ضربه‌های مهتر می‌شكند و خرد می‌شود.» لحظه‌ای بعد به مقصد می‌رسد. با خود می‌گوید: «انگار كه خانه بیمارم درست روبروی خانه من باشد». بیمار جوان كه در ابتدا سالم به نظر می‌رسد، به التماس از پزشك می‌خواهد برای درمانش تلاش نكند. پزشك متعاقباً در پهلوی راست بیمار، زخمی عمیق می‌بیند كه در آن كرم‌‌هایی بزرگ درهم می‌لولند. اطرافیان خرافاتی بیمار، پزشك را برهنه می‌كنند و در كنار بیمار بر بستر می‌خوابانند؛ با این امید عبث كه بیمار شفا یابد. بیمار می‌گوید كه با این زخم به دنیا آمده است و پزشك هم، در عین حال كه كاری از او ساخته نیست، موقعیت بیمار را چندان هم نامطلوب نمی‌بیند و زخم را از حساسیت بیمار ناشی می‌داند. بیمار آرامش می‌یابد و چشم فرو می‌بندد. پزشك بر كالسكه سوار می‌شود و به سوی دهكده‌ی خود می‌رود. اما اسب‌ها، بسیار آهسته حركت می‌كنند. پزشك می‌گوید: «در اسبها جنبشی ندیدم؛ آهسته همچون پیرمردان، در بیابان پوشیده از برف حركت كردیم... هرگز به این ترتیب به منزل نخواهیم رسید؛ مطب رو به رونقم از دست رفت؛ پزشك دیگری غصبش خواهد كرد... مهتر در خانه‌ام عربده می‌كشد؛ رزا قربانی اوست... عریان، در معرض یخبندان این شوربخت‌ترین عصر، با كالسكه‌ای زمینی و اسب‌های غیرزمینی، من پیرمرد، سرگردانم.» (پزشك دهكده، ص20)
پزشك دهكده داستانی نمادین و در عین حال سوررئالیستی است. در كشف ویژگی‌های شخصیت اصلی، توجه به این دو نكته ضروری است. نخست به اجمال نمادها را بررسی می‌كنیم. در این داستان دو نوع مردانگی مطرح می‌شود. از یك سو با پزشكی پیر مواجهیم كه نمی‌تواند مستخدمه‌اش را از دست متجاوزی وحشی برهاند و نهایتاً در سفری عبث و پایان‌ناپذیر گرفتار می‌شود. از سوی دیگر مهتری پیش روی ماست كه پزشك را از مایملك خود محروم می‌سازد و به مستخدمه‌اش نیز تجاوز می‌كند. او نمادی از مردانگیِ خشن، بی‌رحم، قدرتمند و قانون‌گریز است. این تیپ‌ِ داستانی در دیگر داستان‌های كافكا نیز تكرار می‌شود. به عنوان مثال در رمان محاكمه، دانشجوی حقوق، همسر مستخدم دادگاه را در آغوش گرفته و او را به قصد تجاوز از جلسه دادگاه خارج می‌كند.
در حیطه‌ی نمادشناسی، اشارات دكتر بهرام مقدادی شایان تأمل است:

... از سوی دیگر شباهتی میان نام خدمتكار (رزا) به معنی گل سرخ و زخم پهلوی پسر جوان كه از قرمزی به رنگ گل سرخ است دیده می‌شود. هنگام معاینه‌ی بیمار، پزشك زخم را در پهلوی او مشاهده می‌كند و درست در همان لحظات است كه خدمتكار جوان، رزا، مورد تجاوز مهتر قرار می‌گیرد و سرخی خون بكارت از دست رفته‌اش قرمزی زخم پهلوی بیمار را بازتاب می‌كند. پس در هر دو مورد زخم به وجود آمده است ولی پزشك نمی‌تواند هیچ یك از این زخم‌ها را درمان كند. وجود كرم‌‌هایی كه در درون زخم می‌لولند نماد از بین رفتن معصومیت است. پس زخم در این داستان اشاره به زخم‌‌هایی است كه در زندگی وجود دارند و اندك اندك انسان را از پای درمی آورند. (2) (شناختی از كافكا، صص 174 و 175)

نكته‌ی دیگری كه به درك شخصیت و موقعیت پزشك كمك می‌كند، وقوع رخدادها در دو جهان عین و ذهن است. در واقع خواننده با نوعی سوررئالیسم مواجه است. در ابتدای داستان گفته می‌شود كه از دهكده پزشك تا روستای مقصد دو مایل فاصله است. اما اسب‌ها به هنگام عزیمت، این مسافت را «فقط در یك لحظه» طی می‌كنند. همین مسافت به هنگام بازگشت، به مسافتی پایان‌ناپذیر و ابدی بدل می‌شود. پزشك به هنگام بازگشت می‌گوید: «هرگز به این ترتیب به منزل نخواهیم رسید.» در نمونه‌ای دیگر، در اوایل داستان، «در خوكدانی كه سالها بی‌استفاده مانده» است، مهتری با دو اسب مشاهده می‌شود. عبارت «كالسكه‌ای زمینی و اسب‌های غیرزمینی» نیز تأكیدی بر سوررئالیسم حاكم بر داستان است.
پزشك پیر، ناتوان از شفای بیمار، در دفاع از مستخدمه و حفظ او نیز ناكام مانده است. پزشك پیر، مثل بسیاری از شخصیت‌های داستانی كافكا، تأكیدی بر عدم امكان رابطه با دیگران است. او به صراحت می‌گوید: «نسخه نوشتن كار آسانی است، اما با مردم تفاهم پیدا كردن مشكل است.» او شخصیتی است كه به حكم وظیفه‌ی شغلی در پی كمك به دیگران است. هرچند كه در این راه كاملاً ناكام و عقیم جلوه می‌كند.

پی‌نوشت‌ها:

1.A Country Doctor در: فرانتس كافكا، پزشك دهكده، چند داستان كوچك. ترجمه‌ی فرامرز بهزاد، تهران: انتشارات خوارزمی، 1356.
2. در ادبیات غرب، كرم به عنوان نماد جنسی شواهد دیگری هم دارد. از جمله می‌توان به شعر كوتاهی از ویلیام بلیك، شاعر انگلیسی (1757-1827) به نام گل سرخ بیمار (The Sick Rose)‌اشاره كرد؛ هرچند كه از این شعر، تفسیرهای دیگری نیز از منظرهای متفاوت انتقادی ارائه شده است:
ای گل سرخ، تو بیماری/ كرم نامرئی/ كه پرواز می‌كند در شب/ در طوفان پر تاب و تب/ بستر شاد گلگونت را یافته است/ و عشق تاریك و پوشیده‌اش/ حیات تو را نابود می‌كند.
برای متن انگلیسی این شعر رجوع كنید به:
Helen Gardner,The New Oxford Book of English Verse,p.483

منبع مقاله :
حاجی‌محمدی، بهروز، (1393)، شخصیت‌های اصلی در آثار كافكا، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط