انواع انتظار
نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص207تاص209
منبع:درسنامه مهدویت2-ص207تاص209
به رغم روشني و قطعيت معناي راستين انتظار، تفاسير و برداشتهاي مختلفي از آن ارائه شده است. بخش عمدة اين برداشتها، مربوط به فهم انديشوران و دانشمندان و بخش ديگر، مربوط به برداشت برخي شيعيان از مسأله انتظار است.
دو برداشت اصلي و عمده، در اين زمينه، عبارت است از:
مرحوم مظفر در گفتاري کوتاه و جامع، انتظار را اينگونه تفسير کرده است که:
معناي انتظار ظهور مصلح حقيقي و نجات بخش الهي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين نيست که مسلمانان در وظايف ديني خود دست روي دست گذاشته و در آنچه بر آنها واجب است، مانند ياري حقّ، زنده کردن قوانين و دستورهاي ديني، جهاد و امر به معروف و نهي از منکر فروگذاري کنند و به اين اميد که قائم آل محمد(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيايد و کارها را درست کند، از آنها دست بردارند. هر مسلمان، موظف است خود را به انجام دستورهاي اسلام مکلف بداند؛ براي شناسايي دين از راه صحيح، از هيچ کوششي فروگذاري نکند و به توانايي خود از امر به معروف و نهي از منکر دست نکشد؛ همچنانکه پيامبر بزرگوار(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛1 «همه شما رهبر يکديگر و در راه اصلاح هم مسؤول هستيد».
بر اين اساس، يک مسلمان نميتواند به دليل انتظار به ظهور مهدي مصلح، از وظايف مسلّم و قطعي خود دست بکشد يا کوتاه بيايد؛ چه، انتظار به ظهور، نه اسقاط تکليف ميکند و نه مجوز تأخير انداختن عمل را ميدهد. سستي در وظايف دين و بيتفاوتي به آن به هيچ وجه جايز نيست.2
کوتاه سخن اين که: فرهنگ راستين انتظار با سه رکن اساسي استوار است:
علامه مطهري در اينباره مينويسد:
]اين نوع انتظار حاصل[ برداشتِ قشري مردم از مهدويّت و قيام و انقلاب مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه صرفاً ماهيت انفجاري دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ستمها، تبعيضها، اختناقها، حقكشيها و تباهيها ناشي ميشود.
نوعي سامانيافتن است كه معلول پريشان شدن است. آنگاه كه حق و حقيقت طرفداري نداشته باشد، باطل، يكّهتازِ ميدان گردد و جز نيروي باطل نيرويي حكومت نكند و فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ ميدهد و دست غيب براي نجات حقيقت ـ نه اهل حقيقت؛ زيرا حقيقت، طرفداري ندارد ـ از آستين بيرون ميآيد؛ بنابراين هر اصلاحي محكوم است؛ زيرا هر اصلاح يك نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشني هست دست غيب ظاهر نميشود.
بر عكس، هر گناه، فساد، ستم، تبعيض، حقكشي و هر پليدي ـ به حكم اينكه مقدمه صلاح كلي است و انفجار را قريب الوقوع ميكند ـ روا است؛ زيرا [هدف وسيلههاي نامشروع را مشروع ميكند]؛ پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است... .
اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و اين نوع انتظار فرج كه به نوعي تعطيل در حدود و مقررات اسلامي منجر ميشود و نوعي «اباحيگري» بايد شمرده شود، به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نميدهد.3
بنيانگذار نظام اسلامي ايران، در بياناتي ارزشمند پس از بيان برداشتهاي نادرست از انتظار، به شدت کساني را که چنين تصوراتي دارند، مذمت کرده است.4
بنابراين منتظر راستين، براي چنان برنامه مهمي، هرگز نميتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلكه بايد از هم اكنون به طور حتم در صف ياران آن حضرت قرار گيرد؛ چرا كه ايمان به نتايج و عاقبت اين تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نميدهد در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج داشتن «اعمال پاك» و «روحي پاكتر» و برخورداري از «شهامت» و «آگاهي» كافي است.
دو برداشت اصلي و عمده، در اين زمينه، عبارت است از:
1. انتظار صحيح و سازنده
مرحوم مظفر در گفتاري کوتاه و جامع، انتظار را اينگونه تفسير کرده است که:
معناي انتظار ظهور مصلح حقيقي و نجات بخش الهي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين نيست که مسلمانان در وظايف ديني خود دست روي دست گذاشته و در آنچه بر آنها واجب است، مانند ياري حقّ، زنده کردن قوانين و دستورهاي ديني، جهاد و امر به معروف و نهي از منکر فروگذاري کنند و به اين اميد که قائم آل محمد(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيايد و کارها را درست کند، از آنها دست بردارند. هر مسلمان، موظف است خود را به انجام دستورهاي اسلام مکلف بداند؛ براي شناسايي دين از راه صحيح، از هيچ کوششي فروگذاري نکند و به توانايي خود از امر به معروف و نهي از منکر دست نکشد؛ همچنانکه پيامبر بزرگوار(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛1 «همه شما رهبر يکديگر و در راه اصلاح هم مسؤول هستيد».
بر اين اساس، يک مسلمان نميتواند به دليل انتظار به ظهور مهدي مصلح، از وظايف مسلّم و قطعي خود دست بکشد يا کوتاه بيايد؛ چه، انتظار به ظهور، نه اسقاط تکليف ميکند و نه مجوز تأخير انداختن عمل را ميدهد. سستي در وظايف دين و بيتفاوتي به آن به هيچ وجه جايز نيست.2
کوتاه سخن اين که: فرهنگ راستين انتظار با سه رکن اساسي استوار است:
الف. نارضايتي و يا قانع نبودن از وضع موجود؛
ب. اميد داشتن به آينده بهتر؛
ج. حرکت و تلاش براي گذر از وضع موجود و قرارگرفتن در وضع مطلوب.
ب. اميد داشتن به آينده بهتر؛
ج. حرکت و تلاش براي گذر از وضع موجود و قرارگرفتن در وضع مطلوب.
2. انتظار غلط و ويرانگر
انتظار ويرانگر، فلجكننده و بازدارنده كه در واقع نوعي «اباحيگري» است، همواره مورد مذمت و سرزنش بزرگان دين قرار گرفته است و اين بزرگان پيروان مکتب اهل بيت را از آن پرهيز دادهاند.علامه مطهري در اينباره مينويسد:
]اين نوع انتظار حاصل[ برداشتِ قشري مردم از مهدويّت و قيام و انقلاب مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه صرفاً ماهيت انفجاري دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ستمها، تبعيضها، اختناقها، حقكشيها و تباهيها ناشي ميشود.
نوعي سامانيافتن است كه معلول پريشان شدن است. آنگاه كه حق و حقيقت طرفداري نداشته باشد، باطل، يكّهتازِ ميدان گردد و جز نيروي باطل نيرويي حكومت نكند و فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ ميدهد و دست غيب براي نجات حقيقت ـ نه اهل حقيقت؛ زيرا حقيقت، طرفداري ندارد ـ از آستين بيرون ميآيد؛ بنابراين هر اصلاحي محكوم است؛ زيرا هر اصلاح يك نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشني هست دست غيب ظاهر نميشود.
بر عكس، هر گناه، فساد، ستم، تبعيض، حقكشي و هر پليدي ـ به حكم اينكه مقدمه صلاح كلي است و انفجار را قريب الوقوع ميكند ـ روا است؛ زيرا [هدف وسيلههاي نامشروع را مشروع ميكند]؛ پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است... .
اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و اين نوع انتظار فرج كه به نوعي تعطيل در حدود و مقررات اسلامي منجر ميشود و نوعي «اباحيگري» بايد شمرده شود، به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نميدهد.3
بنيانگذار نظام اسلامي ايران، در بياناتي ارزشمند پس از بيان برداشتهاي نادرست از انتظار، به شدت کساني را که چنين تصوراتي دارند، مذمت کرده است.4
بنابراين منتظر راستين، براي چنان برنامه مهمي، هرگز نميتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلكه بايد از هم اكنون به طور حتم در صف ياران آن حضرت قرار گيرد؛ چرا كه ايمان به نتايج و عاقبت اين تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نميدهد در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج داشتن «اعمال پاك» و «روحي پاكتر» و برخورداري از «شهامت» و «آگاهي» كافي است.
پي نوشت ها:
1. قشيری، مسلم بن حجاج, صحيح, ج3, ص20؛ بخاري، محمدبن اسماعيل، صحيح, ج2, ص18؛ علامه مجلسی, بحار الانوار, ج72, ص38.
2. مظفر، محمّد رضا، عقايد الامامية، ترجمه: عليرضا مسجدجامعي, ص118.
3. مطهری، مرتضی, قيام و انقلاب مهدی (عليه السلام), ص54 (با تصرّف).
4. موسوی خمينی، روح الله, صحيفه نور, ج21 (14 فروردين 1367ش).