نویسنده: Morris H. Saffron
مترجم: رضا سندگل
مترجم: رضا سندگل
[Benjamin minj dāgәr]
Benjamin Minge Duggar
(ت. گلیئن، آلاباما، 10 شهریور 1251 / اول سپتامبر 1872؛ و. نیوهیون، کنتیکت، 19 شهریور 1335 / 10 سپتامبر 1956)، آسیبشناسی گیاهی.
داگر، چهارمین از شش پسر یک پزشک روستا، اندکی پیش از پانزدهمین سالروز تولد خود وارد دانشگاه آلاباما شد، اما علاقهی شدید به علم کشاورزی او را بر آن داشت تا بعد از دو سال به «کالج کشاورزی و مکانیک میسی سیپی» (کالج ایالتی میسی سیپی کنونی) نقل مکان کند. داگر اندکی بعد از فراغت از تحصیل (1270)، سرپرستی همفکر به نام جورج ف. اتکینسن در «مؤسسهی (پولی تکنیک) آلاباما» یافت؛ او در آنجا یک سال در سمت دستیار قارچشناسی و فیزیولوژی گیاهی خدمت کرد و به دلیل نوشتن رسالهای کاملاً مستند تحت عنوان «رشد سخت هاگهای راونلیا کاسیایکوْلا» به دریافت فوق لیسانس نایل شد. پیش از انتقال به هاروارد، یک سال دیگر را در سمت دستیار مدیر ایستگاه آزمایشی کشاورزی یونیون تاون، آلاباما گذراند. او در هاروارد، از 1272، تحت نظارت و. فارلوْ و روْلند ثکستر کار کرد، در ردکلیف به تدریس گیاهشناسی پرداخت، و دورههای لازم در علوم انسانی را به پایان رساند به طوری که سرانجام درجهی فوق لیسانس از هاروارد که مایهی دلبستگی بسیار بود نصیبش شد. داگر بعد از یک سال دیگر کار عملی – این بار در مورد سِن ویرانگر گندم در ایلینوْیز – به اتکینسن در کوْرنل، پیوست. او در اینجا همّ خود را معطوف رشد و شیمیِ هاگ قارچ ساخت و کار لازم برای دریافت دکتری را به پایان رساند.
داگر ضمن سفری یک ساله در اروپا (1278-1279) با مقامات برجستهای چون ویلهلم پففر در لایپ تسیش و گئورْگ کلپس و یولیوس کون، هر دو در هاله، به مطالعه پرداخت. در بازگشت به امریکا، یک سال در سمت متخصص فیزیولوژی گیاهی در «دفتر صنعت گیاهی وزارت کشاورزی ایالات متحد» گذراند. در آنجا دلبستگی عمیقی به بیماریهای پنبه و کشت قارچ پیدا کرد. داگر، در حالی که در سمت مشاور دفتر به خدمت ادامه میداد، نخستین مقام آموزشی عمدهی خود را، به عنوان استاد و مدیر گروه گیاهشناسی دانشگاه میزوری، پذیرفت (1281). در نمایشگاه سنت لوئیس (1283) به مناسبت نمایش قارچهای خوراکی و قارچهای دیگر یک جایزهی بزرگ به او اعطا شد. در یک سفر خارجی دیگر (1284-1285) نخست به مونیخ رفت، و در آنجا با کارل فوْن / گوْبل در «مؤسسهی گیاهشناسی» کار کرد، و سپس رهسپار بوْن، موْنپلیه، و الجزایر شد. داگر، هنگامی که در سمت استاد فیزیولوژی گیاهی به کوْرنل بازگشت، دو اثر مهم را کامل کرد: Fungus Diseases of Plants («بیماریهای قارچی گیاهان»، نیویورک 1905)، نخستین تکنگاشت در همهی زبانها که منحصراً به موضوع آسیبشناسی گیاهی اختصاص داشت، و سالها به عنوان متن معیار باقی ماند، و Plant Physioligy With Special Reference to Plant Production («فیزیولوژی گیاهی با اشارهی خاص به تولید گیاهی»، نیویورک، 1911).
داگر سپس در سمت استاد محقق فیزیولوژی گیاهی دانشگاه واشینگتن و مدیر «باغ گیاهشناسی میزوری» به میزوری بازگشت. مطالعات این دوره عبارتند از مطالعات مربوط به تشکیل رنگدانهی سرخ در گوجه فرنگی، آنزیمهای جلبکهای سرخ، تثبیت ازوْت، و روشهای تعیین تراکم ئیدروْژن در سیالهای زیستی. در جنگ جهانی اول، داگر در زمینهی نیازهای نمک گیاهان عالی اطلاعات با ارزشی عرضه کرد. بعداً (1299) توجه خود را به مسألهی حادّ ویروس موْزائیک توتون معطوف ساخت و به صورت محققی پیشتاز در این رشته درآمد.
داگر، بعد از پانزده سال خدمت در دانشگاه واشینگتن، آخرین مقام دانشگاهی خود، استادی فیزیوْلوژی گیاهی و گیاهشناسی اقتصادی دانشگاه ویسکانسین، را پذیرفت؛ او این سمت را از 1306 تا 1322، که مفتخر به بازنشستگی شد، حفظ کرد. اما ارزشمندترین دورهی زندگی علمی او هنوز در پیش بود. در جنگ جهانی دوم در مقام مشاور «شورای ملی اقتصاد» خدمت کرد، و در 1323 مقام مشاور در تحقیق قارچشناسی در بخش لدرلی «شرکت سیانامید امریکا» را پذیرفت. بعد از دورهی کوتاهی که به تحقیق دربارهی داروهای ضد مالاریا اختصاص یافت، داگر توجه خود را به جست و جو برای یافتن سازوارههای جدیدِ مولد پادزیست (آنتی بیوتیک) معطوف ساخت. یک تحقیق سه ساله دربارهی استرپتومایسز اوْرئوفاسینز (streptomyces aureofaciens) به معرفی کلوْرتتراسیکلین (اوْرئوْمایسین) منجر شد (1327)، که رویداد مهم دیگری در تاریخ تلاش انسان در غلبه بر باکتریهای بیماریزا بود.
داگر، مردی با شور و شوق بسیار توانایی جسمانی فراوان، در سازماندهی دانشمندان علوم گیاهی امریکا نقشی پویا برعهده گرفت. او، که بنیادگذار «انجمن زارعت امریکا» (1286) و «انجمن آسیبشناسی گیاهی امریکا» (1287) بود، در «مجمع امریکایی برای پیشبرد علم»، «انجمن طبیعیدانان امریکا»، «انجمن گیاهشناسی امریکا» (رئیس، 1302)، و «انجمن امریکایی فیزیولوژیدانان گیاهی» (رئیس، 1326) نیز فعال بود. او نویسندهای کثیرالتألیف و همچنین ویراستار چندین نشریهی مهم بود، از جمله Proceedings of the International Congress of Plant Sciences («خلاصهی مذاکرات کنگرهی بینالمللی علوم گیاهی»، 1926)؛ Biological Effects of Radiation («تأثیرات زیستشناختی تشعشع»، 1936)، که فصل موسوم به «تأثیرات تشتشع در باکتریها»ی آن را او نوشت؛ و Botanical Abstracts for physiology («چکیدههای گیاهشناسی برای فیزیولوژی»، (1917-1926). وقتی که این نشریهی اخیر در نشریهی Biological Abstracts («چکیدههای زیستشناسی») ادغام شد، او به عنوان ویراستار بخش فیزیولوژی گیاهی آن به کار ادامه داد (1305-1312).
در میان افتخارات بسیاری که نصیب داگر شد میتوان از عضویت در «انجمن فلسفی امریکا» (1300) و «فرهنگستان ملی علوم» (1306)، و همچنین دریافت درجات افتخاری از دانشگاه میزوری (دکتری در حقوق 1323)، دانشگاه واشینگتن (دکتری در علوم 1332) و دانشگاه ویسکانسین (دکتری در علوم 1335)، نام برد. داگر، که فردی متواضع اما همواره کمال طلب بود، از بسیاری از جنبههای زندگی بیشترین لذت را برد. حاصل ازدواج او در 1280 با مری ل. رابرتسن (که در 1301 درگذشت) دو پسر و سه دختر بود. از ازدواج دوم، با السی ریست (1306) یک دختر به دنیا آمد.
داگر در مقام یک دانشمند به پیشرفت تحقیق در زمینهی مورد انتخاب خود، از دوران ریختشناسی تا دورهی جدید، با تأکید بر فیزیولوژی، کمک کرد. محققاً کار پیشتازانهی سال 1288 او در میان کارهای مرسوم و معتبر علم امریکایی جایگاه شایستهای برای او تأمین کرده است، و کشف اوْرئوْمایسین مقام افتخارآمیزی در تاریخ پزشکی نصیب داگر ساخته است.
نیز ـــــ «Benjamin Minge Duggar»، در 1952 Current Biography (1953)، 166-169.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Benjamin Minge Duggar
(ت. گلیئن، آلاباما، 10 شهریور 1251 / اول سپتامبر 1872؛ و. نیوهیون، کنتیکت، 19 شهریور 1335 / 10 سپتامبر 1956)، آسیبشناسی گیاهی.
داگر، چهارمین از شش پسر یک پزشک روستا، اندکی پیش از پانزدهمین سالروز تولد خود وارد دانشگاه آلاباما شد، اما علاقهی شدید به علم کشاورزی او را بر آن داشت تا بعد از دو سال به «کالج کشاورزی و مکانیک میسی سیپی» (کالج ایالتی میسی سیپی کنونی) نقل مکان کند. داگر اندکی بعد از فراغت از تحصیل (1270)، سرپرستی همفکر به نام جورج ف. اتکینسن در «مؤسسهی (پولی تکنیک) آلاباما» یافت؛ او در آنجا یک سال در سمت دستیار قارچشناسی و فیزیولوژی گیاهی خدمت کرد و به دلیل نوشتن رسالهای کاملاً مستند تحت عنوان «رشد سخت هاگهای راونلیا کاسیایکوْلا» به دریافت فوق لیسانس نایل شد. پیش از انتقال به هاروارد، یک سال دیگر را در سمت دستیار مدیر ایستگاه آزمایشی کشاورزی یونیون تاون، آلاباما گذراند. او در هاروارد، از 1272، تحت نظارت و. فارلوْ و روْلند ثکستر کار کرد، در ردکلیف به تدریس گیاهشناسی پرداخت، و دورههای لازم در علوم انسانی را به پایان رساند به طوری که سرانجام درجهی فوق لیسانس از هاروارد که مایهی دلبستگی بسیار بود نصیبش شد. داگر بعد از یک سال دیگر کار عملی – این بار در مورد سِن ویرانگر گندم در ایلینوْیز – به اتکینسن در کوْرنل، پیوست. او در اینجا همّ خود را معطوف رشد و شیمیِ هاگ قارچ ساخت و کار لازم برای دریافت دکتری را به پایان رساند.
داگر ضمن سفری یک ساله در اروپا (1278-1279) با مقامات برجستهای چون ویلهلم پففر در لایپ تسیش و گئورْگ کلپس و یولیوس کون، هر دو در هاله، به مطالعه پرداخت. در بازگشت به امریکا، یک سال در سمت متخصص فیزیولوژی گیاهی در «دفتر صنعت گیاهی وزارت کشاورزی ایالات متحد» گذراند. در آنجا دلبستگی عمیقی به بیماریهای پنبه و کشت قارچ پیدا کرد. داگر، در حالی که در سمت مشاور دفتر به خدمت ادامه میداد، نخستین مقام آموزشی عمدهی خود را، به عنوان استاد و مدیر گروه گیاهشناسی دانشگاه میزوری، پذیرفت (1281). در نمایشگاه سنت لوئیس (1283) به مناسبت نمایش قارچهای خوراکی و قارچهای دیگر یک جایزهی بزرگ به او اعطا شد. در یک سفر خارجی دیگر (1284-1285) نخست به مونیخ رفت، و در آنجا با کارل فوْن / گوْبل در «مؤسسهی گیاهشناسی» کار کرد، و سپس رهسپار بوْن، موْنپلیه، و الجزایر شد. داگر، هنگامی که در سمت استاد فیزیولوژی گیاهی به کوْرنل بازگشت، دو اثر مهم را کامل کرد: Fungus Diseases of Plants («بیماریهای قارچی گیاهان»، نیویورک 1905)، نخستین تکنگاشت در همهی زبانها که منحصراً به موضوع آسیبشناسی گیاهی اختصاص داشت، و سالها به عنوان متن معیار باقی ماند، و Plant Physioligy With Special Reference to Plant Production («فیزیولوژی گیاهی با اشارهی خاص به تولید گیاهی»، نیویورک، 1911).
داگر سپس در سمت استاد محقق فیزیولوژی گیاهی دانشگاه واشینگتن و مدیر «باغ گیاهشناسی میزوری» به میزوری بازگشت. مطالعات این دوره عبارتند از مطالعات مربوط به تشکیل رنگدانهی سرخ در گوجه فرنگی، آنزیمهای جلبکهای سرخ، تثبیت ازوْت، و روشهای تعیین تراکم ئیدروْژن در سیالهای زیستی. در جنگ جهانی اول، داگر در زمینهی نیازهای نمک گیاهان عالی اطلاعات با ارزشی عرضه کرد. بعداً (1299) توجه خود را به مسألهی حادّ ویروس موْزائیک توتون معطوف ساخت و به صورت محققی پیشتاز در این رشته درآمد.
داگر، بعد از پانزده سال خدمت در دانشگاه واشینگتن، آخرین مقام دانشگاهی خود، استادی فیزیوْلوژی گیاهی و گیاهشناسی اقتصادی دانشگاه ویسکانسین، را پذیرفت؛ او این سمت را از 1306 تا 1322، که مفتخر به بازنشستگی شد، حفظ کرد. اما ارزشمندترین دورهی زندگی علمی او هنوز در پیش بود. در جنگ جهانی دوم در مقام مشاور «شورای ملی اقتصاد» خدمت کرد، و در 1323 مقام مشاور در تحقیق قارچشناسی در بخش لدرلی «شرکت سیانامید امریکا» را پذیرفت. بعد از دورهی کوتاهی که به تحقیق دربارهی داروهای ضد مالاریا اختصاص یافت، داگر توجه خود را به جست و جو برای یافتن سازوارههای جدیدِ مولد پادزیست (آنتی بیوتیک) معطوف ساخت. یک تحقیق سه ساله دربارهی استرپتومایسز اوْرئوفاسینز (streptomyces aureofaciens) به معرفی کلوْرتتراسیکلین (اوْرئوْمایسین) منجر شد (1327)، که رویداد مهم دیگری در تاریخ تلاش انسان در غلبه بر باکتریهای بیماریزا بود.
داگر، مردی با شور و شوق بسیار توانایی جسمانی فراوان، در سازماندهی دانشمندان علوم گیاهی امریکا نقشی پویا برعهده گرفت. او، که بنیادگذار «انجمن زارعت امریکا» (1286) و «انجمن آسیبشناسی گیاهی امریکا» (1287) بود، در «مجمع امریکایی برای پیشبرد علم»، «انجمن طبیعیدانان امریکا»، «انجمن گیاهشناسی امریکا» (رئیس، 1302)، و «انجمن امریکایی فیزیولوژیدانان گیاهی» (رئیس، 1326) نیز فعال بود. او نویسندهای کثیرالتألیف و همچنین ویراستار چندین نشریهی مهم بود، از جمله Proceedings of the International Congress of Plant Sciences («خلاصهی مذاکرات کنگرهی بینالمللی علوم گیاهی»، 1926)؛ Biological Effects of Radiation («تأثیرات زیستشناختی تشعشع»، 1936)، که فصل موسوم به «تأثیرات تشتشع در باکتریها»ی آن را او نوشت؛ و Botanical Abstracts for physiology («چکیدههای گیاهشناسی برای فیزیولوژی»، (1917-1926). وقتی که این نشریهی اخیر در نشریهی Biological Abstracts («چکیدههای زیستشناسی») ادغام شد، او به عنوان ویراستار بخش فیزیولوژی گیاهی آن به کار ادامه داد (1305-1312).
در میان افتخارات بسیاری که نصیب داگر شد میتوان از عضویت در «انجمن فلسفی امریکا» (1300) و «فرهنگستان ملی علوم» (1306)، و همچنین دریافت درجات افتخاری از دانشگاه میزوری (دکتری در حقوق 1323)، دانشگاه واشینگتن (دکتری در علوم 1332) و دانشگاه ویسکانسین (دکتری در علوم 1335)، نام برد. داگر، که فردی متواضع اما همواره کمال طلب بود، از بسیاری از جنبههای زندگی بیشترین لذت را برد. حاصل ازدواج او در 1280 با مری ل. رابرتسن (که در 1301 درگذشت) دو پسر و سه دختر بود. از ازدواج دوم، با السی ریست (1306) یک دختر به دنیا آمد.
داگر در مقام یک دانشمند به پیشرفت تحقیق در زمینهی مورد انتخاب خود، از دوران ریختشناسی تا دورهی جدید، با تأکید بر فیزیولوژی، کمک کرد. محققاً کار پیشتازانهی سال 1288 او در میان کارهای مرسوم و معتبر علم امریکایی جایگاه شایستهای برای او تأمین کرده است، و کشف اوْرئوْمایسین مقام افتخارآمیزی در تاریخ پزشکی نصیب داگر ساخته است.
کتابشناسی
زندگینامهای از این دانشمند مقالهای است با عنوان «Benjamin Minge Duggar»، از ج. واکر، در BMNAS، 32 (1958)، 113-131، همراه با کتابشناسی و تصویر:نیز ـــــ «Benjamin Minge Duggar»، در 1952 Current Biography (1953)، 166-169.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول