انتظار سبز
منبع:نگین آفرینش
وقتي ابرهاي تيره، چهره خورشيد را پوشانده و دشت و دَمَن از دست بوسي آفتاب محروم گرديده و سبزه و گل از دوري مِهر عالم تاب پژمرده است چاره چيست؟ زماني كه عصاره آفرينش و خلاصه خوبيها و آيينه زيباييها رخ در نقاب غيبت كشيده و جهانيان از فيض حضور او بي نصيب ماندهاند چه ميتوان كرد؟
گلهاي باغ چشم به راهند تا سايه باغبان مهربان را بر سر خود ببينند و از دستان پر مهر او آب حيات بنوشند و دلهاي مشتاق، بي تاب چشمهاي اويند تا عنايت شور آفرين او را لمس كنند و اينجاست كه «انتظار» شكل ميگيرد. آري، همه منتظرند تا او بيايد و سبزي و نشاط را به ارمغان آورد.
به راستي «انتظار» چه زيبا و شيرين است اگر زيبايي آن در نظر آيد و شيريني آن در كام دل، چشيده شود.
حقيقت انتظار و جايگاه آن
براي «انتظار» معاني گوناگوني گفتهاند و لي با دقت و تأمّل در اين كلمه ميتوان به حقيقت معني آن پي برد. انتظار، چشم به راه بودن است و اين چشم به راهي به تناسب بستر و زمينه آن ارزش پيدا ميكند و آثار و پيامدهايي دارد. انتظار تنها يك حالت روحي و دروني نيست بلكه از درون به بيرون سرايت ميكند و حركت و اقدام را ميآفريند. به همين دليل است كه در روايات، انتظار به عنوان يك عمل و بلكه بهترين اعمال، معرفي شده است. انتظار به «منتظر» شكل ميدهد و به كارها و تلاشهاي او جهت خاصّي ميبخشد.
بنابراين «انتظار» با نشستن و دست روي دست گذاشتن، نميسازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نميشود؛ بلكه در حقيقت انتظار، حركت و نشاط و شور آفريني نهفته است.
آنكه در انتظار مهمان عزيزي است، سر از پا نميشناسد و در تلاش است تا خود و محيط اطراف خود را براي آمدن مهمان، آماده كند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
سخن درباره انتظار رويدادي بي نظير است كه در زيبايي و كمال، نهايت ندارد. انتظار روزگاري است كه در سبزي و خرّمي در تمامي روزگاران گذشته مثالي نداشته است و جهان چنان دوران زيبايي را هرگز تجربه نكرده است. اين همان انتظار حكومت جهاني امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه در روايات، از آن به «انتظار فرج» ياد شده است و آن را از بهترين اعمال و عبادات، بلكه پشتوانه قبولي همه اعمال، شمرده است.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
«بهترين اعمال امت من، انتظار فرج است.»1
امام صادق(عليه السلام) به ياران خود فرمود:
«آيا شما را از چيزي آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملي را از بندگان نميپذيرد؟ گفتند: بفرماييد. فرمود: گواهي به يگانگي خدا و نبوت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما ـ يعني ما امامان بخصوص ـ و تسليم شدن در برابر ايشان (=امامان) و پرهيزكاري و كوشش و خويشتن داري و انتظار قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) »2
بنابراين «انتظار فرج» انتظاري است كه ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد دارد كه لازم است به خوبي دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضيلت و آثار كه براي آن خواهيم شمرد آشكار گردد.
ويژگيهاي انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
گفتيم كه «انتظار» امري فطري است و براي همگان در هر قوم و آييني كه باشند وجود دارد اما انتظارهاي معمولي كه در جريان زندگي افراد و حتّي جامعهها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهميت باشد در مقايسه با انتظار موعود جهاني، كوچك و بي مقدار است زيرا كه انتظار ظهور او ويژگيهاي خاص خود را دارد:
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظاري است كه از ابتداي عالم آغاز شده است يعني از زمانهاي بسيار دور، انبياء و اولياء نويد ظهور او را دادهاند و در زمانهاي نزديك تر، همه امامان ما، آرزوي روزگار دولت او را داشتهاند.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اگر او را درك ميكردم، تمام عمر به او خدمت ميكردم.»3
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظار مصلح جهاني است. انتظار حكومت عدل جهاني است و انتظار تحقق همه خوبيها است. در اين انتظار، بشريت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاك خدايي، در آرزوي آن بوده و هيچگاه به صورت كامل به آن دست نيافته است، ببيند و مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان است كه عدالت و معنويت، برادري و برابري، عمران و آبادي زمين و امنيّت و صلح و عصر شكوفايي عقل و دانش بشري را براي انسانها به ارمغان ميآورد و برچيدن بساط استعمار و بردگي انسانها و نفي هر گونه ستم و ستمگري و رهايي اجتماع از انواع فسادهاي اخلاقي، ره آورد حاكميت اوست.
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظاري است كه تنها با فراهم شدن زمينههاي شكوفايي آن، خواهد شكفت و آن زماني است كه همه انسانها در طلب منجي و مصلح آخر الزمان باشند. او ميآيد تا با همكاري و همياري يارانش عليه بديها قيام كند نه اينكه تنها با معجزه كار جهان را سامان دهد.
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منتظرانش شوق ياري و همراهي او را ايجاد ميكند و به انسان هويت و حيات ميبخشد و او را از پوچي و بي هدفي نجات ميدهد.
آنچه گفته شد بخشي از ويژگيهاي آن انتظاري است كه به وسعت همه تاريخ است و ريشه در جان همه انسانها دارد و هيچ انتظار ديگري به خاك پاي اين انتظار سترگ نميارزد. بنابراين جا دارد كه ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بشناسيم و درباره وظايف منتظران ظهور او و پاداش بي نظير آنها سخن بگوييم.
ابعاد انتظار
انسان از زواياي مختلف داراي ابعاد گوناگون است: از سويي از بُعد نظري و عملي برخوردار است و از سوي ديگر داراي بُعد فردي و اجتماعي است و از زاويهاي ديگر در كنار بُعد جسمي، بُعد روحي و رواني دارد. بدون ترديد در همه ابعاد ياد شده نياز به چارچوبِ مشخصي است تا در قالب آن راه صحيح زندگي باز شود و مسيرهاي انحرافي به روي آدمي بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسير انتظار است.
انتظار موعود جهاني در همه ابعاد زندگي منتظر تأثير ميگذارد. در بعد فكري و نظري كه زير بناي اعمال و رفتار انسان است، باورهاي اساسي حيات آدمي را در حصار خود حفظ ميكند. به بيان ديگر انتظار صحيح ميطلبد كه منتظر، بنيانهاي اعتقادي و فكري خود را تقويت كند تا در دام مكتبهاي انحرافي گرفتار نشود و يا به خاطر طولاني شدن دوره غيبت امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به چاه يأس و نااميدي سقوط نكند.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام ايشان غايب خواهد شد پس خوشا به حال آنان كه در آن زمان، بر امرِ (ولايت) ما ثابت و استوار بمانند.»4
يعني در دوره غيبت كه دشمنان با انواع شبههها ميكوشند تا اعتقادات درست شيعيان را از بين ببرند به بركت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاي عقيدتي حفظ ميشود.
در بُعد عملي، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت ميدهد. منتظر بايد در ميدان عمل بكوشد تا زمينههاي ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراين، منتظر در اين بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت ميگمارد. در بُعد فردي هم به حيات روحي و رواني خود و كسب فضيلتهاي اخلاقي روي ميآورد و هم به تقويتِ جنبه جسمي و بدني ميپردازد تا نيرويي كار آمد براي جبهه نور باشد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«... كسي كه دوست دارد از ياران قائم(عليه السلام) باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهيزگاري پيشه كند و به اخلاق نيكو آراسته گردد...»5
ويژگي «انتظار» آن است كه آدمي را از محدوده خود فراتر ميبرد و او را با تك تك افراد جامعه مرتبط ميسازد. يعني انتظار نه تنها در زندگي فردي منتظر مؤثر است كه در حوزه رابطه فرد با جامعه نيز طرح و برنامه دارد و او را به تأثير گذاري مثبت در جامعه وا ميدارد و از آنجا كه شرط ظهور دولت حق آمادگي جمعي است، هر كسي به اندازه توان خود براي اصلاح جامعه ميكوشد و در برابر ناهنجاريهاي اجتماعي ساكت و بي تفاوت نميماند، چرا كه منتظر مصلح جهاني در انديشه و عمل، مسير صلاح و راستي را طي ميكند.
كوتاه سخن اينكه «انتظار» جريان مباركي است كه در تمام مويرگهاي حيات فرد و اجتماع منتظر جاري است و در همه عرصههاي زندگي، رنگ الهي به انسان و حيات او ميبخشد و چه رنگي از رنگ الهي بهتر و ماندگارتر؟!
قرآن كريم ميفرمايد:
... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللّه صِبْغَةً...6 ؛
رنگ الهي (بگيريد) و چه چيز از رنگ الهي داشتن نيكوتر است؟!
با توجه به آنچه گذشت، وظايف منتظرانِ مصلح كلّ، چيزي جز همان «رنگ خدايي داشتن» نيست كه به بركت انتظار در جاي جاي زندگي فردي و جمعي آنها جلوه گر ميشود. و با اين نگاه، ديگر آن وظايف بر دوش ما ـ منتظران ـ سنگيني نخواهد داشت بلكه به عنوان جريان شيريني كه به همه زواياي زندگي ما معني و مفهومي زيبا بخشيده است، به حساب ميآيد. به راستي اگر فرمانرواي ملك مهرباني و امير كاروان مِهرورزي تو را به عنوان سربازي شايسته براي خيمه ايمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار كشد، چگونه خواهي بود؟ آيا بايد بر تو تكاليفي را تحميل كنند كه چنين و چنان باش و اين كار و آن كار را انجام ده يا تو خود راه انتظار را شناختهاي و براي همان مقصدي كه برگزيدهاي گام خواهي زد؟!
گلهاي باغ چشم به راهند تا سايه باغبان مهربان را بر سر خود ببينند و از دستان پر مهر او آب حيات بنوشند و دلهاي مشتاق، بي تاب چشمهاي اويند تا عنايت شور آفرين او را لمس كنند و اينجاست كه «انتظار» شكل ميگيرد. آري، همه منتظرند تا او بيايد و سبزي و نشاط را به ارمغان آورد.
به راستي «انتظار» چه زيبا و شيرين است اگر زيبايي آن در نظر آيد و شيريني آن در كام دل، چشيده شود.
حقيقت انتظار و جايگاه آن
براي «انتظار» معاني گوناگوني گفتهاند و لي با دقت و تأمّل در اين كلمه ميتوان به حقيقت معني آن پي برد. انتظار، چشم به راه بودن است و اين چشم به راهي به تناسب بستر و زمينه آن ارزش پيدا ميكند و آثار و پيامدهايي دارد. انتظار تنها يك حالت روحي و دروني نيست بلكه از درون به بيرون سرايت ميكند و حركت و اقدام را ميآفريند. به همين دليل است كه در روايات، انتظار به عنوان يك عمل و بلكه بهترين اعمال، معرفي شده است. انتظار به «منتظر» شكل ميدهد و به كارها و تلاشهاي او جهت خاصّي ميبخشد.
بنابراين «انتظار» با نشستن و دست روي دست گذاشتن، نميسازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نميشود؛ بلكه در حقيقت انتظار، حركت و نشاط و شور آفريني نهفته است.
آنكه در انتظار مهمان عزيزي است، سر از پا نميشناسد و در تلاش است تا خود و محيط اطراف خود را براي آمدن مهمان، آماده كند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
سخن درباره انتظار رويدادي بي نظير است كه در زيبايي و كمال، نهايت ندارد. انتظار روزگاري است كه در سبزي و خرّمي در تمامي روزگاران گذشته مثالي نداشته است و جهان چنان دوران زيبايي را هرگز تجربه نكرده است. اين همان انتظار حكومت جهاني امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه در روايات، از آن به «انتظار فرج» ياد شده است و آن را از بهترين اعمال و عبادات، بلكه پشتوانه قبولي همه اعمال، شمرده است.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
«بهترين اعمال امت من، انتظار فرج است.»1
امام صادق(عليه السلام) به ياران خود فرمود:
«آيا شما را از چيزي آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملي را از بندگان نميپذيرد؟ گفتند: بفرماييد. فرمود: گواهي به يگانگي خدا و نبوت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما ـ يعني ما امامان بخصوص ـ و تسليم شدن در برابر ايشان (=امامان) و پرهيزكاري و كوشش و خويشتن داري و انتظار قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) »2
بنابراين «انتظار فرج» انتظاري است كه ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد دارد كه لازم است به خوبي دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضيلت و آثار كه براي آن خواهيم شمرد آشكار گردد.
ويژگيهاي انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
گفتيم كه «انتظار» امري فطري است و براي همگان در هر قوم و آييني كه باشند وجود دارد اما انتظارهاي معمولي كه در جريان زندگي افراد و حتّي جامعهها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهميت باشد در مقايسه با انتظار موعود جهاني، كوچك و بي مقدار است زيرا كه انتظار ظهور او ويژگيهاي خاص خود را دارد:
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظاري است كه از ابتداي عالم آغاز شده است يعني از زمانهاي بسيار دور، انبياء و اولياء نويد ظهور او را دادهاند و در زمانهاي نزديك تر، همه امامان ما، آرزوي روزگار دولت او را داشتهاند.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اگر او را درك ميكردم، تمام عمر به او خدمت ميكردم.»3
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظار مصلح جهاني است. انتظار حكومت عدل جهاني است و انتظار تحقق همه خوبيها است. در اين انتظار، بشريت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاك خدايي، در آرزوي آن بوده و هيچگاه به صورت كامل به آن دست نيافته است، ببيند و مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همان است كه عدالت و معنويت، برادري و برابري، عمران و آبادي زمين و امنيّت و صلح و عصر شكوفايي عقل و دانش بشري را براي انسانها به ارمغان ميآورد و برچيدن بساط استعمار و بردگي انسانها و نفي هر گونه ستم و ستمگري و رهايي اجتماع از انواع فسادهاي اخلاقي، ره آورد حاكميت اوست.
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظاري است كه تنها با فراهم شدن زمينههاي شكوفايي آن، خواهد شكفت و آن زماني است كه همه انسانها در طلب منجي و مصلح آخر الزمان باشند. او ميآيد تا با همكاري و همياري يارانش عليه بديها قيام كند نه اينكه تنها با معجزه كار جهان را سامان دهد.
انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منتظرانش شوق ياري و همراهي او را ايجاد ميكند و به انسان هويت و حيات ميبخشد و او را از پوچي و بي هدفي نجات ميدهد.
آنچه گفته شد بخشي از ويژگيهاي آن انتظاري است كه به وسعت همه تاريخ است و ريشه در جان همه انسانها دارد و هيچ انتظار ديگري به خاك پاي اين انتظار سترگ نميارزد. بنابراين جا دارد كه ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بشناسيم و درباره وظايف منتظران ظهور او و پاداش بي نظير آنها سخن بگوييم.
ابعاد انتظار
انسان از زواياي مختلف داراي ابعاد گوناگون است: از سويي از بُعد نظري و عملي برخوردار است و از سوي ديگر داراي بُعد فردي و اجتماعي است و از زاويهاي ديگر در كنار بُعد جسمي، بُعد روحي و رواني دارد. بدون ترديد در همه ابعاد ياد شده نياز به چارچوبِ مشخصي است تا در قالب آن راه صحيح زندگي باز شود و مسيرهاي انحرافي به روي آدمي بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسير انتظار است.
انتظار موعود جهاني در همه ابعاد زندگي منتظر تأثير ميگذارد. در بعد فكري و نظري كه زير بناي اعمال و رفتار انسان است، باورهاي اساسي حيات آدمي را در حصار خود حفظ ميكند. به بيان ديگر انتظار صحيح ميطلبد كه منتظر، بنيانهاي اعتقادي و فكري خود را تقويت كند تا در دام مكتبهاي انحرافي گرفتار نشود و يا به خاطر طولاني شدن دوره غيبت امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به چاه يأس و نااميدي سقوط نكند.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام ايشان غايب خواهد شد پس خوشا به حال آنان كه در آن زمان، بر امرِ (ولايت) ما ثابت و استوار بمانند.»4
يعني در دوره غيبت كه دشمنان با انواع شبههها ميكوشند تا اعتقادات درست شيعيان را از بين ببرند به بركت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاي عقيدتي حفظ ميشود.
در بُعد عملي، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت ميدهد. منتظر بايد در ميدان عمل بكوشد تا زمينههاي ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراين، منتظر در اين بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت ميگمارد. در بُعد فردي هم به حيات روحي و رواني خود و كسب فضيلتهاي اخلاقي روي ميآورد و هم به تقويتِ جنبه جسمي و بدني ميپردازد تا نيرويي كار آمد براي جبهه نور باشد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«... كسي كه دوست دارد از ياران قائم(عليه السلام) باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهيزگاري پيشه كند و به اخلاق نيكو آراسته گردد...»5
ويژگي «انتظار» آن است كه آدمي را از محدوده خود فراتر ميبرد و او را با تك تك افراد جامعه مرتبط ميسازد. يعني انتظار نه تنها در زندگي فردي منتظر مؤثر است كه در حوزه رابطه فرد با جامعه نيز طرح و برنامه دارد و او را به تأثير گذاري مثبت در جامعه وا ميدارد و از آنجا كه شرط ظهور دولت حق آمادگي جمعي است، هر كسي به اندازه توان خود براي اصلاح جامعه ميكوشد و در برابر ناهنجاريهاي اجتماعي ساكت و بي تفاوت نميماند، چرا كه منتظر مصلح جهاني در انديشه و عمل، مسير صلاح و راستي را طي ميكند.
كوتاه سخن اينكه «انتظار» جريان مباركي است كه در تمام مويرگهاي حيات فرد و اجتماع منتظر جاري است و در همه عرصههاي زندگي، رنگ الهي به انسان و حيات او ميبخشد و چه رنگي از رنگ الهي بهتر و ماندگارتر؟!
قرآن كريم ميفرمايد:
... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللّه صِبْغَةً...6 ؛
رنگ الهي (بگيريد) و چه چيز از رنگ الهي داشتن نيكوتر است؟!
با توجه به آنچه گذشت، وظايف منتظرانِ مصلح كلّ، چيزي جز همان «رنگ خدايي داشتن» نيست كه به بركت انتظار در جاي جاي زندگي فردي و جمعي آنها جلوه گر ميشود. و با اين نگاه، ديگر آن وظايف بر دوش ما ـ منتظران ـ سنگيني نخواهد داشت بلكه به عنوان جريان شيريني كه به همه زواياي زندگي ما معني و مفهومي زيبا بخشيده است، به حساب ميآيد. به راستي اگر فرمانرواي ملك مهرباني و امير كاروان مِهرورزي تو را به عنوان سربازي شايسته براي خيمه ايمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار كشد، چگونه خواهي بود؟ آيا بايد بر تو تكاليفي را تحميل كنند كه چنين و چنان باش و اين كار و آن كار را انجام ده يا تو خود راه انتظار را شناختهاي و براي همان مقصدي كه برگزيدهاي گام خواهي زد؟!
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 122.
2. الغيبة نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.
3. الغيبة نعماني، باب 13، ح 46، ص 252.
4. كمال الدين، ج 1، ح 15، ص 602.
5. الغيبة نعمانى، باب 11، ح 16، ص 200.
6. سوره بقره، آيه 138.