هداياي شيعيان
منبع: ماهنامه موعود
حضرت صاحبالامر(ع) با دستخط مبارك خويش براي نائب اول خويش ـ محمد بن عثمان عمري ـ مرقوم فرمودند: ... اما اموال شما را نميپذيرم مگر براي اين كه شما پاكيزه شويد. پس هر كه ميخواهد صله كند و هر كه ميخواهد قطع نمايد كه آنچه خداوند به ما عطا نموده بهتر از آن چيزي است كه به شما داده است.
وظيفة هر مؤمن منتظري است كه بخشي از دارايي خود را براي امام زمانش(ع) هديه كند و هر سال نسبت به اين عمل مداومت نمايد. در اين عمل شريف، غني و فقير و مرد و زن يكسانند؛ جز اين كه ثروتمند به مقدار تواناييش تكليف دارد و فقير به مقدار استطاعت خود. چنان كه خداوند متعال فرموده است:
لايكلّف الله نفساً إلّا وسعها.1
خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نميكند.
و يا اين كه در آية ديگري بيان نموده:
لايكلّف الله نفساً إلّا ما آتيها.2
خداوند هيچ كس را جز به آنچه توانايي داده تكليف نميكند.
در روايات، اهل بيت(ع) صرف مال در راه امام زمان(ع) از مستحبات مؤكدي است كه از آن به عنوان «فريضه» تعبير شده است. براي نمونه از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند:
هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از اختصاص دادن درهمها براي امام(ع) نيست. و به درستي كه خداوند [يك] درهم را براي او [اهداكننده] در بهشت، مانند كوه احد ميگرداند.
سپس آن حضرت(ع) فرمودند:
خداوند در كتابش فرموده است: «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له أضعافاً كثيرةً؛3 چه كسي است كه به خداوند وامي نيكو دهد تا خدا [عوض] آن وام را چندين برابر، بسيار سازد.» به خدا سوگند كه اين در خصوص صلة امام است.4
همچنين از ايشان نقل شده كه فرمودند:
به درستي كه خداوند، آنچه را در اختيار مردم است، به دليل نياز به آن نخواسته بلكه هر حقي كه خداوند دارد، از آن وليّ اوست.5
از حضرت امام كاظم(ع) دربارة مفهوم آية
من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له و له أجرٌ كريمٌ؛6
كيست آنكه به خداوند قرض نيكويي بدهد تا او آن را برايش چندين برابر سازد و به آن كس پاداشي گرامي عطا نمايد.
فرمودند:
دربارة صلة امام نازل شده است.7
دربارة فضيلت اين امر، روايت شده كه يك درهم خرج كردن در راه حج، از يك ميليون درهم در غير آن بالاتر است و يك درهم كه به امام(ع) برسد، مانند خرج كردن يك ميليون درهم در [راه] حج است.8
در روايات اهل بيت(ع) منظور از اين آية:
الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل؛9
كساني كه آنچه را خداوند به پيوستنش دستور داده، ميپيوندند.
صلة امام در هر سال شمرده شده است كم باشد يا فراوان.
ائمة اطهار(ع) حكمت انجام اين صلة مبارك را تزكية شخص پرداختكننده و تعالي بيان كرده اند و چنانچه شخصي گمان كند كه امام(ع) به آنچه او ميپردازد، نياز دارد، به حيطة كفر وارد شده زيرا مردم نيازمند پذيرش صلة خويش از جانب امام(ع) هستند و نه بالعكس.10
نقل شده كه امام صادق(ع) خطاب به شيعيان فرمودند:
صلة آل محمد(ص) را از اموالتان وامگذاريد. هر كس غني است، به مقدار مكنتش و هر كس فقير است به مقدار فقرش. پس هر كه ميخواهد خداوند مهمترين خواستهاش را برآورد، بايد كه آل محمد(ص) و شيعيانشان را به وسيلة آنچه از همه بيشتر به آن نياز دارد، صله نمايد.11
حضرت صاحبالامر(ع) با دستخط مبارك خويش براي نائب اول خويش ـ محمد بن عثمان عمري ـ مرقوم فرمودند:
... اما اموال شما را نميپذيرم مگر براي اين كه شما پاكيزه شويد. پس هر كه ميخواهد صله كند و هر كه ميخواهد قطع نمايد كه آنچه خداوند به ما عطا نموده بهتر از آن چيزي است كه به شما داده است.12
اشاره:
همواره در طول تاريخ رسم شيعيان بر اين بوده كه بخشي از اموال خود را يا به معصومين(ع) تقديم نموده يا در مسير مورد نظر ايشان صرف ميكردهاند و اين اموال غير از خمس و حقوق واجبي است كه بر عهده آنها بوده است. اكنون كه ما در دورة غيبت كبري به سر ميبريم همچنان بسيارند شيعيان و عاشقاني كه بخشي از اموال خود را در راه ترويج وتبليغ دين و هرآنچه به ولي زمان حضرت مهدي(ع) مربوط ميشود؛ چه در قالب جلسات و حلقههاي وصل و چه انتشارات و امثال آن هزينه ميكنند. آنچه در اين جا ارائه شده مطلبي دربارة همين عمل است.وظيفة هر مؤمن منتظري است كه بخشي از دارايي خود را براي امام زمانش(ع) هديه كند و هر سال نسبت به اين عمل مداومت نمايد. در اين عمل شريف، غني و فقير و مرد و زن يكسانند؛ جز اين كه ثروتمند به مقدار تواناييش تكليف دارد و فقير به مقدار استطاعت خود. چنان كه خداوند متعال فرموده است:
لايكلّف الله نفساً إلّا وسعها.1
خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نميكند.
و يا اين كه در آية ديگري بيان نموده:
لايكلّف الله نفساً إلّا ما آتيها.2
خداوند هيچ كس را جز به آنچه توانايي داده تكليف نميكند.
در روايات، اهل بيت(ع) صرف مال در راه امام زمان(ع) از مستحبات مؤكدي است كه از آن به عنوان «فريضه» تعبير شده است. براي نمونه از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند:
هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از اختصاص دادن درهمها براي امام(ع) نيست. و به درستي كه خداوند [يك] درهم را براي او [اهداكننده] در بهشت، مانند كوه احد ميگرداند.
سپس آن حضرت(ع) فرمودند:
خداوند در كتابش فرموده است: «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له أضعافاً كثيرةً؛3 چه كسي است كه به خداوند وامي نيكو دهد تا خدا [عوض] آن وام را چندين برابر، بسيار سازد.» به خدا سوگند كه اين در خصوص صلة امام است.4
همچنين از ايشان نقل شده كه فرمودند:
به درستي كه خداوند، آنچه را در اختيار مردم است، به دليل نياز به آن نخواسته بلكه هر حقي كه خداوند دارد، از آن وليّ اوست.5
از حضرت امام كاظم(ع) دربارة مفهوم آية
من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له و له أجرٌ كريمٌ؛6
كيست آنكه به خداوند قرض نيكويي بدهد تا او آن را برايش چندين برابر سازد و به آن كس پاداشي گرامي عطا نمايد.
فرمودند:
دربارة صلة امام نازل شده است.7
دربارة فضيلت اين امر، روايت شده كه يك درهم خرج كردن در راه حج، از يك ميليون درهم در غير آن بالاتر است و يك درهم كه به امام(ع) برسد، مانند خرج كردن يك ميليون درهم در [راه] حج است.8
در روايات اهل بيت(ع) منظور از اين آية:
الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل؛9
كساني كه آنچه را خداوند به پيوستنش دستور داده، ميپيوندند.
صلة امام در هر سال شمرده شده است كم باشد يا فراوان.
ائمة اطهار(ع) حكمت انجام اين صلة مبارك را تزكية شخص پرداختكننده و تعالي بيان كرده اند و چنانچه شخصي گمان كند كه امام(ع) به آنچه او ميپردازد، نياز دارد، به حيطة كفر وارد شده زيرا مردم نيازمند پذيرش صلة خويش از جانب امام(ع) هستند و نه بالعكس.10
نقل شده كه امام صادق(ع) خطاب به شيعيان فرمودند:
صلة آل محمد(ص) را از اموالتان وامگذاريد. هر كس غني است، به مقدار مكنتش و هر كس فقير است به مقدار فقرش. پس هر كه ميخواهد خداوند مهمترين خواستهاش را برآورد، بايد كه آل محمد(ص) و شيعيانشان را به وسيلة آنچه از همه بيشتر به آن نياز دارد، صله نمايد.11
حضرت صاحبالامر(ع) با دستخط مبارك خويش براي نائب اول خويش ـ محمد بن عثمان عمري ـ مرقوم فرمودند:
... اما اموال شما را نميپذيرم مگر براي اين كه شما پاكيزه شويد. پس هر كه ميخواهد صله كند و هر كه ميخواهد قطع نمايد كه آنچه خداوند به ما عطا نموده بهتر از آن چيزي است كه به شما داده است.12
پينوشتها:
* با استفاده از: مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم(ع)، ج2، صص365ـ357.
1. سورة بقره (2)، آية 286.
2. سورة طلاق (65)، آية 7.
3. سورة بقره (2)، آية 245.
4. كليني، اصول كافي، ج1، ص537.
5. همان.
6. سورة حديد (57)، آية 11.
7. كليني، همان،ج1، ص538.
8. كليني، فروع كافي، ج4، ص260، ح31.
9. سورة رعد (13)، آية 21.
10. همان.
11. كليني، فروع كافي، ج4، ص260، ح31.
12. طبرسي، الإحتجاج، ج2، ص281.