نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش
برگردان: احمد بهمنش
وضع اجتماعی و اقتصادی:
در وضع اجتماعی از اواخر قرن اول تغییر مختصری پدید آمد. نفوذ خیرخواهانه امپراتوران تأئیر بسزائی در اصلاح اوضاع داشت. کشتن پسر توسط پدر، طلاق، کشتن غلامان، بدرفتاری با آنها، و واداشتن آنها به جنگ در سیرکها ممنوع شد و با این اقدامات آداب خشن آن زمان تعدیل گشت.اداره شهرستانها بخوبی انجام میگرفت. آنتوننها که خود شهرستانی بودند در این مورد دقت خاصی مبذول میداشتند. تعداد افراد مدنی مرتباً افزایش مییافت ولی تفاوتی میان ثروتمندترین افراد (1) و تهیدستترین (2) آنها پیدا نشد. بر تعداد شهرستانها نیز بر اثر توسعه دامنه فتوحات و همچنین تقسیم شهرستانهای سابق به قسمتهای کوچکتر، افزوده شد. در زمان اگوست 26 و در زمان مارک اورل 45 شهرستان وجود داشت.
در زمان نروا نیروی نظامی شامل سی لژیون و هر لژیون 6 هزار پیاده و 730 سوار سنگین اسلحه، از افراد مدنی بود. گذشت از این دستههای کمکی پیاده و سوار از افراد مدنی، غیر مدنی یا بربر، که تقریباً تعدادی برابر با لژیونهای مزبور داشتند در ارتش خدمت میکردند. این سپاهیان در اردوگاههای واقع در نزدیک مرزها به سر میبردند. به سربازان حقوق و غذا داده میشد و بعدها اسلحه و لباس آنها را نیز دولت میداد. نظم و انضباط بسیار دشواری داشتند و دائم در مشق و تمرین بودند. خدمت نظام برای افراد مدنی اجباری بود ولی آنها بتدریج از این کار خسته شده، میکوشیدند حتی الامکان از خدمت در ارتش بگریزند.
وضع مالی دورهی آنتوننها خوب بود و تقریباً همه این زمامداران برای تخفیف مالیاتها و مخارج زحماتی کشیدند. تجمل فوق العاده دورهی قیصرها از بین رفت و براثر سادگی امپراتوران، مردم نیز از آنها پیروی کردند. در این ایام هم جشنهای باشکوهی گرفته میشد ولی دولت معمولاً پول را در کارهای سودمند از قبیل ساختمانهای لازم، نگاهداری ارتش، توسعه امور خیریه به مصرف میرسانید. بازرگانی و صنعت هم رو به توسعه بود.
مذهب:
مذهب رسمی، که میتوان آن را مذهب ارباب انوع یونان و رم خواند (چون از لحاظ مذهبی تفاوتی میان این دو مذهب نبود)، با قبول ستایش امپراتوران که در واقع رشته اتحاد معنوی میان اقوام مختلف ساکن امپراتوری بودند، توسعه یافت. از طرف دیگر مذاهب بیگانه، بخصوص مذاهب شرقی، همه جا راه یافته پیروانی گرد خود جمع کردند. خدایان مصر، شامی و ایرانی با خدایان رومی درآمیختند و عقاید مختلف با هم تألیف شد. به علت وجود مذاهب شرقی، فلسفه اشراق، ریاضت و انزوا و شهوت پرستی که در مذهب رومی وجود نداشت در غرب منتشر شد و گذشته از این اعتقاد به موهومات، اهمیت نقش کاهنان و جمعیتهای مذهبی توسعه یافت.از این نهضتها همه مذهب برکنار ماند: مذهب دروئیدی، مذهب یهودی و مذهب مسیحی. مذهب دروئیدی، که کاملاً جنبه ملی داشت نماینده مخالف گلواها و بروتونها با استیلای رم بود و به همین دلیل امپراتوران با پیروان این مذهب سختگیریها کردند تا بتدریج از بین رفت. مذهب یهودی هم که مذهبی ملی و یکتاپرست بود آداب و آئین خود را محفوظ نگاه داشت و چون در پی جلب پیروان جدید نبود با آن مخالفتی نشد. یهودیان آداب دینی خود را آزادانه اجرا میکردند و از خدمت نظام معاف بودند ولی مالیات مخصوصی میپرداختند. پیروان این مذهب مورد تحقیر بودند و یهودیان خود از طرفداران سایر مذاهب نفرت داشتند. قوم یهود از زمان جنگهای فلسطین در تمام امپراتوری و بخصوص در رم و سایر شهرستانهای شرقی آن متفرق شدند.
اما مذهب مسیحی جنبه کاملاً ملی مذاهب دروئیدی و یهودی را نداشت و برعکس با همه مردم سروکار داشت و در جستجوی مؤمنان جدید بود. رومیها که در موضوع مذهب فوق العاده بیقید و بیاعتنا بودند، میتوانستند با این مذهب، در صورتی که ناسازگاری او با کفر و شرک در میان نبود، سازش کنند. مسیحیت بخصوص با پرستش امپراتوران مخالف بود ولی چون این امر یک فریضه سیاسی محسوب میشد، هرکس با آن مخالفت میکرد یاغی به شمار میآمد و علت شکنجهها را میتوان از همین مطلب دریافت. عیسویان را دشمنان حکومت میدانستند. با این حال امپراتوران دستور شکنجههای عمومی نمیدادند و اغلب حکام شهرستانها را در این موضوع آزاد میگذاشتند و بنابراین سختگیری با عیسوبان در زمانها و مکانهای مختلف تغییر میکرد.
با تمام این احوال مسیحیت، بخصوص در میان تهیدستان و غلامان پیشرفت میکرد و کلیسائی با سازمان منظم به وجود آورد و اسقفها (3) (ناظر و مراقب)، کشیشها (4) (قدما = شیوخ)، و شماسها (5) که انجام امور مادی را به عهده داشتند، جای رسولان و مبلغین سیار را گرفتند. هر جمعیت مذهبی یک اسقف داشت. گاهی از اوقات اسقفها گرد هم جمع آمده انجمنی (6) تشکیل میدادند و به بحث در مسائل مذهبی میپرداختند. بعضی از آنها مانند اسقف اسکندریه، انطاکیه و مخصوصاً رم اهمیت بیشتری یافتند. در مسیحیت هم بتدریج بدعتهائی راه یافت یعنی عقایدی که مورد قبول کلیسا نبود و با تعالیم عیسی تطبیق نمیکرد، مانند عقاید گنوستیکها (7) (که مدعی معرفت کامل به طبیعت خدا بودند)، دوستها (8) (منکر این بودند که عیسی جسم مادی داشته است)، آنتی نومیستها (9) (مخالف مراعات قانون).
آئین و آداب مسحیت نیز که شامل نماز، سرود و تعالیم دینی بود تعیین شد و اصول و شرایع آن مبتنی بر تعمید است که منشأ یهودی دارد، عشاء ربانی (10) به یاد غذائی که عیسی شب پیش از مرگ با حواریون صرف کرد، و همچنین اعیادی که مهمترین آنها عید فصح بود.
مسائل اخلاقی به صورت سابق و مبتنی بر محبت به همنوع و صدقه بود. پاکدامنی و بیچیزی بدون آنکه بر کسی تحمیل شود، مورد تحسین و ستایش بود.
علوم:
در علوم به استثنای علم حقوق پیشرفت کمی حاصل شد. مسائل حقوقی مورد توجه نویسندگان متعدد بود و با مقایسه قوانین قدیم مطالب تازهای نیز بر این علم افزوده شد. نظر علمای حقوق با منظور امپراتوران که رعایت انصاف در امر قضا و تخفیف مجازاتها بود تطبیق میکرد.مشهورترین پزشک این عصر جالینوس پرگامی، مؤلف کتب متعدد به زبان یونانی است که در توصیف امراض و درمان آنها دقت فراوانی به کار برده ولی در عین حال نظریههای خطائی نیز ابراز داشته است.
ادبیات:
ادبیات قرن آنتوننها با وجود آزادی بیشتری که نویسندگان داشتند، فاقد شکوه و درخشندگی دوره پیش بود. آثار منظوم این زمان مجموعههائی کم ارزش و بیفایده میباشند فقط ژوونال (11) از اهالی ایتالیا، شانزده منظومه هجوآمیز ساخته و در آنها از جامعهی رومی بشدت انتقاد کرده است. وی ثروتمندان را مورد حمله قرار داده معایب و حرکات مضحک آنها را توصیف کرده. او که به مسائل سیاسی اعتنائی نداشت از بیعدالتیهای اجتماعی گله میکند و برای ادای مقصود، روش مخصوصی که مبتنی بر واقع بینی شدید، قلمی تند و فرهنگی غنی بود به کار میبرد. او از تکرار مطالب، استعارات بیپروا، تصویر و تجسم آشکار چهرهها و اشعاری که ممکن بود انعکاس بدی داشته باشند، ابا نمیکرد.معروفترین رمان نویس این عصر، آپوله (12) است که در افریقا به دنیا آمده بود و چندین مقاله و رساله فلسفی نوشت ولی شاهکار او، « تغییر شکلها» (13) یا خر طلائی است که از لوسین (14) نویسندهی یونانی تقلید شده. این کتاب شرح ماجراهائی شگفت و افسون آمیز میباشد که برای ذکر وقایع نشاط آور، تأئرانگیز یا خلاف نزاکت چند بار موضوع و جریان عادی سرگذشت را قطع کرده است. همه مطالب کتاب با صراحت، با جذابیت و با رعایت واقع تنظیم یافته و موجب خستگی و ملال خاطر نمیشود چون تنوع مطالب و تضادهائی که در آن به کار رفته مرتباً احساس تازهای در خواننده ایجاد میکند. سبک انشاء ساختگی ولی شیرین و در خور تحسین است. این مجموعه به دوازده کتاب تقسیم میشود و آخرین آنها با سایر قسمتها متفاوت است و صورتی جدی، مذهبی و صوفیانه دارد.
از میان سایر نویسندگان باید تاسیت (15) را نام بود. وی معروفترین مورخ رومی، مؤلف کتاب ژرمانی، تواریخ و سالنامههاست. وی در وصف اخلاق و عادات زمان خود روان شناسی ماهر و نویسندهای مبتکر و سیاستمداری عمیق بوده و در تصویر و تجسم اوضاع دوره خود نظیر نداشته است. سوئتون (16)، تاریخ نویس، مؤلف کتاب دوازده قیصر، که مجموعهای است در شرح حال نخستین امپراتوران و با دقت و با اسناد و مدارک کافی و ذکر جزئیات تنظیم یافته. پلین (17) جوان، برادرزاده پلین قدیم، نویسنده جامعی است که مخصوصاً به واسطه نامههائی که خطاب به تراژان نوشته است معروف میباشد. در این نامهها وضع شهرستانها بدقت و صراحت تشریح شده. اولوژل (18)، نویسنده کتاب شبهای آتیک است، این کتاب با تبحر و تفنن کامل تنظیم یافته، کتابی است دارای مطالب متنوع که فلسفه و دستور زبان را به هم آمیخته ولی از نظر تاریخی هم مورد استفاده میباشد.
در مورد ادبیات یونانی باید به کتاب، افکار و نصایح مارک اورل، رمانها، اشعار و رسالات و مناظرات لوسین (19) که مذهب شک را با بیانی روشن و روحانی توصیف کرده است و همچنین آثار نویسندگان متوسط دیگر اشاره کرد. فعالیت ادبی این دوره زیاد بوده ولی آثار نویسندگان آن ارزش کمی داشته است و این دوره در واقع دوره تنزل عهد قدیم از نظر فکری و هنری بود.
هنرهای زیبا:
بناهای بزرگ و زیبا در سراسر امپراتوری ساخته شد. در رم دو ستون تراژان و مارک اورل، با کتیبههائی که از غلبه این دو امپراتور بر داسها و ژرمنها یاد میکند، قابل توجه میباشند. ستون تراژان با جزئیات دقیق و جالب خود زیبائی بیشتری دارد. هادرین، مقبرهای عظیم، معبد ونوس در رم، و مجموعه بناهائی که به ویلاهادریانا (20) معروف است و بناهائی در یونان، ساخت (طاق نصرت، رواقها، معابد، گرمابهها). در حجاری، گذشته از کتیبههای برجسته، مجسمههائی از خدایان، امپراتوران، و دیگر قهرمانها مانند آنتی نوس، ندیم هادرین، تهیه شد. این آثار که تعداد آنها زیاد است فاقد اصالت و ابتکار و تقلیدی از هنر هلنیستیک، که هنوز در شهرستانها رواج داشت، میباشد. از لحاظ جزئیات و بیان حالت، این هنر رو به کمال بود ولی از نظر زیبائی به پای آثار کلاسیک نمیرسید.پینوشتها:
1- Honestiores
2- Humiliores
3- Evêques
4- Prêtres= Presbytres
5- Diacres
6- Synodes
7- Gnostiques
8- Docètes
9- Antinomistes
10- (نان و شراب) Eucharistie
11- Juvénal
12- Apulée
13- Les Métamorphoses
14- Lucien
15- Tacite
16- Suétone
17- Pline
18- Aulu- Gelle
19- Lucien
20- Villa Hadriana
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم