نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش
برگردان: احمد بهمنش
مستعمرات اسپانیا:
در امریکای اسپانیائی تغییرات محسوسی به چشم نمیخورد: فاتحان اسپانیائی مخصوصاً به استخراج معادن مشغول بودند و از تجارت بیگانگان با این نواحی جلوگیری کرده و با توسل به زور و شکنجه به تغییر دادن مذهب هندیان و تحمیل بیکاری به آنها می پرداختند؛ نتیجه این سختگیریها تقلیل مردم بومی بود و در جزایر آنتیل بومیان بکلی از بین رفتند؛ گذشته از بدرفتاری فاتحان، بیماریهای مسری که توسط آنها به این حدود راه یافته بود در نقصان جمعیت تأثیر بسزا داشت. عمال و کارمندان اسپانیائی که زیردست دو نایب السلطنه این مستعمرات انجام وظیفه می کردند اختیار ادارهی امور را در دست داشتند و فقط دهکدهها و روستاها به وسیله حکام هندی اداره می شدند. سکنهی اروپائی این نواحی عبارت بود از اسپانیائیها که مستقیماً از اسپانیا آمده و بهترین مشاغل و مقامات در دست آنها بود و غیر از آنها سفیدپوستانی که در امریکا متولد شده بودند و میان این دو دسته اختلافهائی بروز کرد. بر این دو دسته باید عدهای را که از وصلت اروپائیها با بومیان به دنیا آمده بودند، افزود. محصول معادن طلا و نقره مدتها فراوان و قابل توجه بود و موجب ثروتمندی اسپانیا شد و برای استخراج این معادن عدهای غلام سیاه نیز به کارگماشته شدند. مبادلات بازرگانی منحصراً میان اسپانیا و مستعمرات آن دولت انجام می گرفت و دیگر کشورها اجازه شرکت در این کار را نداشتند.مستعمرات پرتغال:
پس از آنکه فیلیپ دوم پادشاه پرتغال شد برزیل در شمار مستعمرات اسپانیا درآمد. در همین موقع، فرانسویان و هلندیها تأسیساتی در ناحیهی آمازون و گویان دایر کردند و به محض آنکه پرتغال استقلال خود را بازیافت، برای بیرون راندن آنها بسیار کوشید. مهاجران پرتغالی فقط در سواحل ساکن می شدند و باهیا مرکز و پایتخت آنها بود.مستعمرات فرانسه:
فرانسویان، گذشته از گویان چندین جزیره از آنتیلهای کوچک (مارتی نیک،گوادلوپ) و جزیرهی ارض جدید را گرفته، سپس کوچ نشینهائی در کانادا دایر کردند و شهر کبک را بنا نهاده و با وجود دشمن و مقاومت سرخ پوستان (هندیان) به طرف مغرب پیش رفتند. روحانیان در این نواحی هم مانند مستعمرات اسپانیائی، قدرت و ثروتی به هم زدند. سیاحان و مکتشفین بی باک اروپائی، می سی سی پی و لوئی زیان را کشف کردند و جنگ با سرخ پوستان معروف به ایروکوا (1) با شدت از سرگرفته شد. با این حال کار استعمار فرانسویان همچنان پیش می رفت و شهر مون رئال توسط آنها ساخته شد، منتهی جنگ جانشینی اسپانیا، فرانسویان را مجبور کرد که ارض جدید و آکادی را به انگلیس واگذارند.مستعمرات انگلیس:
انگلیسیها کار استعمار را از قرن هفدهم و با تصرف ویرژینی در سال 1607 شروع کردند. مهاجران و کوچ نشینهای این مستعمره که آزادی کامل داشتند به جنگ با سرخ پوستان مجبور شدند و عدهای غلام سیاه به این سرزمین وارد کردند. کاتولیکهای انگلیسی که از سختگیریهای مذهبی در کشور خود ناراضی بودند، دومین کوچ نشین را، به نام مری لند (2)، تأسیس کردند. سپس نوبت به پوریتنها (3) رسید که در سال 1620 به حدود مای فلوور (4) آمده، من (5) ونیوها مشایر را به اختیار گرفتند. کوچ نشینهای دیگری هم (ماساچوست، رودآیلند، کونکتی کت) در نیمه اول قرن هفدهم توسط پوربتنها یا آنگلیکنها تأسیس شد. هر یک از این هفت کوچ نشین کارهای خود را خود اداره می کردند. جنگ داخلی در انگلیس عکس العملهائی در امریکا داشت و چون در این جنگها جمهوریخواهان پیروز شدند آزادی مذهبی را محدودکردند لیکن پس از احیای رژیم سلطنتی، قدرت به دست سلطنت طلبان افتاد و حرمت و اولویت مقام سلطنت همه جا مراعات شد. مهاجران و کوچ نشینها به کشاورزی و بازرگانی مشغول بودند و در برابر حملات سرخ پوستان، از خود دفاع می کردند.هلندیها هم دارای پایگاهی بودند که به تصرف انگلیسیها در آمد و در نیمهی دوم قرن هفدهم به نیویورک معروف شد؛ درهمین موقع مستعمرههائی به نام نیوجرسی و پنسیلوانی تأسیس یافت و ساکنان و مستمعرهی اخیر بیشتر از فرقه مذهبی کواکرها (6) بودند.
انگلیسیها سرانجام ارض جدید و آکادی را نیز تصرف کردند و ژامائیک را از اسپانیائیها گرفتند.
اقیانوسیه:
ماژلان در سفری که به دور دنیا انجام داده بود، جزایر ماریان را کشف کرده بود و دریانوردان دیگر اسپانیائی (مندانا (7) و غیره) بدون آنکه به وجود پنجمین قارهای پی برده باشند، جزایرهاوائی، کارولین، مارکیز را کشف کردند؛ سپس هلندیها در اقیانوس کبیر به اکتشافاتی پرداختند و سواحل استرالیا را که در آن موقع به هلند جدید معروف بود، و بدون تردید دریانوردان پرتغالی نیز آن نواحی را شناخته بودند، مورد توجه قرار دادند. یکی از دریانوردان هلندی موسوم به تاسمن (8)، تاسمانی (9) و زلند جدید را در سال 1642 کشف کرد و مدعی شد که استرالیا جزیرهای است، چون پیش از این معتقد بودند که استرالیا به قارهای وسیع و نامعلوم، در جنوب متصل می باشد. جنگهای بزرگ اروپا، از پیشرفت اکتشافات در نیمهی دوم قرن هفدهم بشدت کاست، منتهی وجود قاره جدید، که اقیانوسیه خوانده شد، مسلم و قطعی بود.استرالیا مسکن اقوامی بود که جمجمهی دولیکوسفال، قامت بلند، پوست تیره و موی سیاه داشتند و نژاد استرالیائی از آنها تشکیل می یافت. این مردم که به قبایل مختلف تقسیم شده بودند نیمه متمدن و فقیر بودند، زندگی آنها از شکار و صید ماهی می گذشت، سلاح آنها از سنگ تهیه می شد و مذاهب اولیه و ابتدائی داشتند (توتمیسم و آنیمیسم). در زلند جدید، مائوریها که از نژاد پولی نزی و دارای قامتی بلند، سیاه رنگ، و خیلی پیشرفته تر از مردم استرالیا بودند زندگی می کردند و تمام جزایر اقیانوسیه شرقی از آنها مسکون بود. اهالی پولی نزی به زبانهائی نزدیک به زبان اقوام ماله سخن می گفتند. آنها هم به شکار و صید ماهی و کشاورزی روزگار می گذراندند و دریانوردان ماهری نیز بودند و از همین مطلب می توان به علت پراکندگی و سکونت آنها در جزایر دوردست پی برد.
پینوشتها:
1- Iroquois.
2- Maryland.
3- Puritains.
4- Mayflower.
5- Maine.
6- Quakers.
7- Mendana.
8- Tasman.
9- Tasmanie.
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمهی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم