وضعیت اجتماعی و فرهنگی بین سال‌های 1830- 1848

مهمترین پیش آمد اجتماعی این زمان، تبدیل فرانسه به یک حکومت سلطنتی آزادیخواه است، در این حکومت، نجبا قدرت خود را به نفع بورژوازی از دست دادند. در بلژیک نیز قدرت در دست بورژوازی بود و در کشورهای اسکاندیناوی هم
چهارشنبه، 27 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وضعیت اجتماعی و فرهنگی بین سال‌های 1830- 1848
 وضعیت اجتماعی و فرهنگی بین سال‌های 1830- 1848

 

نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

وضع اجتماعی:

مهمترین پیش آمد اجتماعی این زمان، تبدیل فرانسه به یک حکومت سلطنتی آزادیخواه است، در این حکومت، نجبا قدرت خود را به نفع بورژوازی از دست دادند. در بلژیک نیز قدرت در دست بورژوازی بود و در کشورهای اسکاندیناوی هم قدرت این طبقه افزایش می‌یافت. در این ایام نهضت سوسیالیستی میان کارگران رواج می‌گرفت. در انگلیس، اوون (1)، کوچ نشین‌های کمونیستی را طرح می‌ریخت و جمعی دیگر، بدون نتیجه و پیشرفت، اعتصاب و مبارزه طبقات را تبلیغ می‌کردند. در سرزمین آلمان، کارل مارکس، اصول و مبانی سوسیالیسم را با کتاب معروف خود، سرمایه، رواج می‌داد و کنگره‌ای که در سال 1847 تشکیل یافت، اتحاد کارگران تمام کشورها را، پبشنهاد کرد منتهی تعداد کارگران هنوز کم بود و سازمان منظمی نداشتند، بنابراین پیشرفتی نصیب آنها نشد و فقط وضع زنان و خردسالانی که در کارخانه‌های انگلیس، مشغول کار بودند، بهبود یافت.
در آمریکا، حکومت آزادیخواهان ادامه داشت و مبارزات اجتماعی از بین رفت، ولی موضوع برده فروشی مطرح بود. در کشورهای اروپائی برده فروشی منع و این تصمیم بزودی اجرا شد منتهی در ایالات جنوبی ممالک متحده امریکا، با وجود مخالفت ایالات شمالی و با وجود خطری که این مسأله پیش می‌آورد، این کار رواج داشت. در امریکای جنوبی، به استثنای برزیل، برده فروشی منسوخ شده، ولی در افریقا و آسیا همچنان معمول بود.

وضع اقتصادی:

از اخترامات صنعتی این دوره می‌توان قایق‌های پره دار (ملخ)، تلگراف مورس (2)، ماشین تحریر، لامپ مای برق، لاستیک اتومبیل، ماشین حساب، چکش‌های بزرگ، را نام برد. پاره‌ای از صنایع نیز در راه کمال قدم گذاشتند، مانند عکاسی در نتیجه‌ی زحمات داگر (3)، فلزکاری در نتیجه‌ی استفاده بیشتر از ماشین‌هائی که ابزارکار را به حرکت می‌آورد، موتورها، آسیاها، بافت پارچه‌ها.
در عین اینکه اصل حمایت از تجارت داخلی در اغلب کشورها رایج بود، در انگلیس مبادله آزاد معمول شد. در آلمان، ایجاد اتحادیه گمرکی، کار تجارت را آسان کرد و لغو گمرک‌های داخلی در سویس، همین تسهیلات را فراهم آورد. استقلال مستعمرات اسپانیا در امریکا و جنگ انگلیس و چین بازارهای تازه‌ای را به روی بازرگانان اروپائی گشود.
وسایل حمل و نقل، بخصوص بر اثر اختراع پره (ملخ) و افزایش خطوط راه آهن توسعه یافت. کار پست تا آن موقع هنوز نامنظم و ناقص بود و دولت انگلیس نخستین کشوری است که نرخ‌های ثابت و تمبر پست را به مرحله عمل درآورد.
بر تعداد بانک‌ها افزوده شد، بسیاری از آنها به نشر اسکناس می‌پرداختند به طوری که کثرت و تنوع پول‌ها مشکلاتی در کار معاملات ایجاد می‌کرد. در این ایام بحران‌های مالی متعددی اتفاق می‌افتاد.
در اقتصاد سیاسی، عقاید تازه‌ای از طرف استوارت میل و کرنس (4) انگلیسی، که طرفدار تعاون و همکاری بودند و دونوایه (5) و باستیا (6) فرانسوی، مخالفان سوسیالیسم، و به وسیله‌ی لیست (7) آلمانی، هواخواه آزادی تجارت، ابراز می‌شد.

مذهب:

در زمینه مذهبی، بر قدرت و جمعیت هواخواهان دربار رم افزوده می‌شد. با این حال پس از انقلاب سال 1830 عکس العملی در فرانسه بروز کرد و نظیر آن در اسپانیا پس از مرگ فردیناند هفتم، در سویس علیه اتحاد جداگانه (سندربوند) و یسوعی‌ها، در روس و همچنین در روسیه با آزار لهستانی‌های کاتولیک از طرف تزار، به چشم می‌خورد. گذشته از این برخورد که میان کلیسا و ممالک اروپائی به وقوع پیوست، جنبشی که کاملاً جنبه مذهبی داشت به وجود آمد که عبارت بود از توجه به مذهب کاتولیک به صورتی آزادتر؛ پیشروان این نهضت، در فرانسه لامونه (8)، لاکوردر (9) و مونتالامبر (10) بودند که از طرف پاپ تکفیر شدند و جز لامونه، بقیه از در تسلیم درآمدند.
در تاریخ مذاهب پروتستان و ارتدوکس، وقایع قابل ملاحظه‌ی معدودی، که از آن جمله است افزایش فرقه‌های مخالف، آزادی ملل مسیحی بالکان، جلب نظر می‌کند.
در اسلام باید به ظهور نهضت بهائی گری در ایران اشاره کرد. بانی این فرقه علی محمد معروف به باب است که از سال 1840 به تبلیغ عقاید عرفانی و آزادی در اجرای اعمال مذهبی و تحولات اجتماعی پرداخت و به پیروان خود توصیه کرد که هر چه را عقل حکم می‌کند بپذیرند. پیروان او فتنه‌هائی به پا کردند که با عکس العمل شدید دولت مواجه شد. باب در سال 1849 به قتل رسید.

فلسفه:

هربارت آلمانی تابع کانت و مخالف هگل بود. او قائل به وجود مطلقی بود که بی پایان و ناشناختنی است. موجودات را غیرممتد می‌دانست و پدیدارها را (فنومن) مناسباتی در بین موجودات می‌شمرد و فکر و اراده را به یک معنی می‌گرفت.
شوپنهاور آلمانی اراده را ذات وجود می‌دانست. به عقیده‌ی او اراده است که عقل و وجود را بر طبق قوانین تغییرناپذیر ایجاد می‌کند. موجودات فانی می‌شوند ولی اراده هرگز فنا نمی‌پذیرد. اما اراده، متأسفانه بدترین جهان ممکن را به وجود آورده است. شوپنهاور فیلسوفی بدبین بود و در نظر او زیستن، رنج بردن محسوب می‌شد و تنها علاج این رنج را درهم شکستن اراده می‌دانست. به عقیده او هنر می‌تواند سعادت را از راه تأمل در معنی حاصل نماید.
اگوست کنت فرانسوی مؤسس مذهب تحصلی است (پوزیتویسم). وی تقریر فلسفه خود را با طبقه بندی علوم، که فلسقه نظر تألیفی به همه‌ی آنهاست آغاز می‌کند. فلسفه اولی و علم الهی را به دور می‌اندازد و آراء خود را که جنبه‌ی اجتماعی و اخلاقی دارد جانشین آنها می‌سازد. کنت اخلاقی جدیدی را طالب است که مبتنی بر «غیرخواهی» است و دیانتی را ابداع می‌کند که به دین انسانیت معروف است و پرستش مردان بزرگ آئین اوست. مذهب تحصلی، فلسفه‌ای مبتنی بر سندیت و حکومت عامه و اصالت جامعه است.
استوارت میل انگلیسی، منطقی مبتنی بر تجربه آورد. وی قائل به اصالت حس و اصالت فرد است و اخلاق را بر پایه‌ی جستجوی سعادت می‌گذارد. او دین را نیز ناشی از تجربه می‌داند. تجربه است که ما را به خدا راهبر می‌شود. او خدا را قادر مطلق نمی‌داند و از همین راه مسأله شر را حل می‌کند.

علوم:

پیشرفت و کشف‌های تازه در علوم ریاضی ادامه داشت. گوس (11)، اعدادانگاری را به وسیله هندسه نشان داد. لوباچفسکی (12)، نخستین هندسه‌ی نااقلیدسی را وضع کرد و معتقد بود که از یک نقطه می‌توان خطوط متوازی متعددی نسبت به یک خط مستقیم ترسیم کرد.‌هامیلتون، محاسبه کواترنیون‌ها (13) (جمله‌های جبری انگاری) و لاوی تیس (14) محاسبه‌ی همسنگی‌ها (15) را (تطبیق تمام موضوع‌های جبری با هندسه) تنظیم کرد. عده‌ای از دانشمندان هم به مطالعه‌ی منحنی‌های درجات عالی و معادلات پرداختند.
در علم نجوم، باید به کشف سیاره نپتون که بر اثر محاسبات لووریه (16)، در سال 1846 صورت گرفت و همچنین شش سیاره‌ی کوچک دیگر اشاره کرد. آراگو (17) به مطالعه خورشید پرداخت. بسل (18)، فهرستی از 26500 ستاره تنطیم کرد. بررسی سحابی‌ها ادامه یافت و سحابی‌های تازه‌ای کشف شد.
پیشرفت‌های فیزیک مخصوصاً مربوط به دیدگانی (اپتیک) و برق بود. در دیدگانی، فروئن هوفر (19) متوجه خطوطی در طیف شمسی شد و تجزیه طیفی که تعیین نوع فلز محتوی در یک شعله آتش را ممکن می‌ساخت مربوط به همین زمان می‌باشد. ویتستون (20) سرعت برق را اندازه گرفت و پواسون (21) میدان پتانسیل (22) را تعیین کرد.
در شیمی، برزلیوس، خاصیت بعضی از اجسام را که حالات مختلف نسبت به خواص مختلف دارند (23) مورد مطالعه قرار داد. اجسام ساده تازه ای، تجزیه و جدا شد (Ruthenium, Didyme, Lanthanc) و گروهی از اجسام مرکب که بسیاری از آنها آلی بودند کشف گردید (کلروفرم، آستیلن، الکل‌های گوناگون، نیتروگلیسیرین، فنول، اسید سالی سیلیک، آتروپین و...). بررسی تخمیرها نیز در حال پیشرفت بود، منتهی درباره‌ی علت آن نظرهای مختلفی وجود داشت.
در علوم طبیعی، نخستین نقشه‌های زمین شناسی تنظیم یافت. در بوتانیک طبقه بندی‌های تازه‌ای انجام گرفت و به مطالعه‌ی سلول‌ها و آوندها (24)، اعمال و وظایف
مختلف گیاه‌ها پرداختند، و طرز تکثیر و تولید مثل گمزادان (نباتات بی گل) کشف شد. در جانورشناسی، ژوفرواسنت هیلر (25)، تأثیر محیط در تغییر اعضا و اندام (ارگان) و بالنتیجه تکامل انواع را به ثبوت رسانید. وی علم تازه‌ای به نام رویان شناسی (مطالعه اعضاء و اندام از تخم تا بلوغ) ایجاد کرد. در علم پزشکی نیز، بر اثر توجه به بافت شناسی، استعمال میکروسکوپ، اختراع بیهوشی که در عملیات جراحی تسهیلاتی فراهم می‌آورد، و توسعه‌ی بهداشت، پیشرفتهائی حاصل شد و معالجه چشم و گوش و حلق هر یک به صورت علمی جداگانه و مستقلی درآمدند.
در تاریخ، آثار و تألیفات قابل ملاحظه‌ای انتشار یافت و نویسندگان این آثار در فرانسه، میشله، تی یر، توک ویل (26)، در آلمان رانکه (27)،کورسیوس (28)، درویزن (29)، و در انگلیس کارلایل (30) و ماکولی (31) می‌باشند. گذشته از این، مطالعات باستان شناسی و زبان شناسی، بخصوص درباره‌ی آسیای قدیم توسعه یافت.

ادبیات:

رمانتیسم که در حدود سال 1830 شکوه و جلوهای خاص داشت، در این موقع نخستین آثار ضعف و انحطاط را نشان می‌داد؛ نئوکلاسیک‌ها و پیشقدمان نهضت رئالیسم با آن به جنگ برخاسته بودند، ولی با این حال شاهکارهائی در این سبک، بخصوص در فرانسه که دیرتر از کشورهای ژرمنی، رمانتیسم در آن شروع شده بود، به وجود آمد. ویکتور هوگو انتشار مجموعه‌های شعری خود را دنبال کرد (نداهای باطن، سایه روشن‌ها) و تمایلات فلسفی خود را با ابهامات سابق به هم آمیخت. آلفرد دوموسه، شادیها و تألمات خود را با شوریدگی و تأثری عمیق به رشته تحریر درآورد و جنبه‌ی شوخی و استهزاء، ظرافت، هیجان جوانی، جذبه و ملاحتی غیرقابل وصف، غفلت و بی قیدی، پیوند خاطره و خیال را بر آن افزود (شب‌ها، Rolla و...). تئوفیل گوتیه، فاقد حساسیت و تخیل ولی هنرمندی بی همتا بود، و قدرت او در تجسم و نقاشی حالات مختلف، کمتر از مهارت او در شعر نبود، هنر را برای هنر می‌خواست و در واقع از مکتبی که قبل از هر چیز در پی توصیف زیبائی است پیروی می‌کرد (میناکاری‌ها و قلمزنی‌ها). در آلمان، لنو (32)، نومیدی و بدبینی رمانتیک‌ها را، با نیروئی تازه، بیان نمود.‌هارتمن (33)، آیخن دورف (34)، کرنر (35)، شعرای غنائی آلمان و دارای ذوقی لطیف با بیانی شیرین و یا عارفانه می‌باشند. در انگلیس بزرگترین شاعر، رابرت برونینگ (36) شاعری مبتکر، با نیرو و دارای افکار متنوع و عالی، ولی متأسفانه پیچیده و تاریک بوده است (Sordello، زنگ‌ها و انارها، حلقه و کتاب). همسر او، الیزابت بارت (37) مؤلف اشعاری با نشاط، پرشور و پرهیجان می‌باشد. در روسیه، لرمونتوف، شاعری بدبین و اندوهگین بود، ولی عشق به طبیعت از خلال اشعار او هویداست. کولتسوف (38) به توصیف زندگی پریشان و تسلیم به سرنوشت روستائیان روسیه پرداخت. در لهستان میتس کیه ویچ (39) اشعار رثائی، و یک حماسه (Messre Thadee) سرود و احساسات میهن پرستانه و مذهبی خود را با شدت و حرارت تام در آنها بیان کرد.
در هنگری، پتوفی (40)، بیشتر از جهت سرودهائی، که به خاطر میهن و تشویق هم میهنان برای دفاع از آن، سرود معروف شد. در فنلاند، مجموعه‌ای حماسی، معروف به کالوالا (41)، انتشار یافت، که شامل قطعات مختلف اشعار ملی و عامیانه بود.
رمان نویسی شاید پیشرفت بیشتری داشت. هوگو و گوتیه، گذشته از جنبه‌ی شاعری، از نظر رمان نویسی نیز معروف بوده‌اند؛ شاهکار هوگو نوتردام دوپاری که توصیف زنده‌ای است از قرون وسطی و رمان مشهورگوتیه، مادموازل دوموپن (42) می‌باشد. ژرژساند مشهورترین رمان نویس فرانسوی در این عصر بوده و آثاری با جنبه کاملاً رمانتیک (اندیانا، Lelia) و رمان‌هائی اجتماعی و انسانی (کارگران سیار، Consuelo) و بعدها داستانهائی از زندگی روستائی به رشته تحریر درآورده (برکه‌ی شیطان؛ فادت کوچک (43)).
بالزاک از لحاظ قدرت تخیل و فراوانی آثار، برتر از معاصران خود بود؛ وی رئالیسم را با رمانتیسم درآمیخت، قهرمانهائی با زندگانی عجیب به وجود آورد، به توصیف محیط‌های مختلف پرداخت و در «کمدی انسانی» (44) خود که مجموعه‌ای از بیست رمان می‌باشد توصیفی دقیق و روشن از رستوراسیون (احیاء حکومت سلطنتی) به عمل آورد، (اوژنی گرانده، بابا گوریو، دخترعمو بت (45)، پسر عمو پونس (46)). استاندال به مناسبت دقت روحی و بی اعتنائی که به شیوه نگارش داشت، فاصله بیشتری از رمانتیسم گرفت. وی نیرو و کار را می‌ستود و تأثیرات آن را در ضمیر و باطن با تعمق و بصیرت بررسی می‌کرد (سرخ و سیاه، راهبه پارم (47)). در انگلیس، رمان نویس معروف، دیکنس (48) است که آثاری عامیانه، انسانی، با قهرمانانی زنده و اغلب دور از حقیقت، و توأم با اندوه و جذبه‌ای آمیخته با مطایبه داشت (David Copperfield, Olivier Twist و روزگاران سخت و...)؛ شارنوت برونته (49) رمانی با عنوان جین ایر (50) نوشت که متین و محکم و شورانگیز بود، بالورلیتن (51) رمان‌های تاریخی زیبائی نوشت (واپسین روزهای پومپی (52)، Rienzi ). دیسرائلی (53) آثاری شگفت و عجیب داشت که از لحاظ طرز تجسم حوادث و مشاهدات جلب توجه می‌کرد (Tancrede, Sybille). در روسیه، لرمونتوف به رمان نویسی نیز می‌پرداخت (قهرمان زمان ما) لیکن معروفترین رمان نویس روسیه، گوگول است که آثاری رئالیست و دراماتیک داشت و مانند دیکنس از مطایبه و محبت استفاده می‌کرد (Tarass Boulba ، ارواح متوفی). در کشورهای متحد امریکا، ادبیات به و سیله‌ی ادگارپو (54) شروع شد؛ وی اشعار، حکایات پلیسی، قصه‌های اسرارآمیز و توهمی تنظیم کرد و خیال و حساسیت و فلسفه را با هم آمیخت. در ژاپن، رمان نویسی در حال پیشرفت بود و معروفترین رمان نویس این دوره کی یوکوتی باکین (55) می‌باشد که آثاری متعدد، اخلاقی بادقت و موشکافی در سبک نگارش، از خود به یادگار گذاشت.
در قبال این پیشرفت که نصیب شعر و رمان شد، تئاتر ظاهراً اهمیت کمتری داشت. جالب ترین شاهکار درامی را می‌توان، در کمدی‌های دلپذیر موسه جستجو کرد (دختران جوان بچه می‌اندیشند، با عشق نباید شوخی کرد، هوسهای ماریان (56)). آثار او دارای جنبه‌ی تغزلی و عاطفی و از لحاظ روانشناسی، دقیق و عمیق، و سرشار از تفنن و صداقت و سادگی بود. هوگو، درام‌های تازه‌ای نوشت؛ گوگول، کمدی هجوآمیز بازبین (57) را با کامیابی به معرض نمایش گذاشت. در اسپانیا، زوریلا (58)، رمان دون ژوان تنوریو (59) را نوشت.

هنرهای تجسمی:

معماری رمانتیک که از معماری گوتیک تقلید می‌کرد با بنای کار وست مینستر در لندن و کاتدرال کلنی ادامه داشت. در حجاری و مجسمه سازی، رود (60) وسیله ارتباط و واسطه‌ی کلاسی سیسم و رمانتیسم بود (عزیمت داوطلبان) و سرانجام رمانتیسم پیروز شد. باری (Barye) در ساختن مجسمه حیوانات تخصص داشت.
در نقاشی باید از دو هنرمند بزرگ فرانسوی یاد کرد؛ این دو نقاش معروف انگر (61) و دولاکروا (62) نام داشته‌اند. انکر، کلاسی سیسم و رمانتیسم را به هم آمیخت: وی رسام و صورت سازی کامل، هواخواه قدیم، و در جستجوی نجابت، ملایمت و حقیقت بود (وصول هومر به مرتبه‌ی خدائی، روژه (63)در حال آزادکردن آنژلیک، چشمه) و حال آنکه دولا کروا منحصراً به سبک رمانتیک کار می‌کرد و هنرمندی تند و پرهیجان، رنگ آمیزی عالی، لایق و موزون و دوستدار قرون وسطی و آثار و دورنماهای خارجی بود (دانت و ویرژیل، کشتارسیو (64)، صلیبی‌ها). در انگلیس، ترنر (65)، بیشتر به نقاشی منظره‌ها، کوهستان و دریا می‌پرداخت، در رنگ آمیزی مهارت کامل داشت و در آثار او روشنائی خیره کننده‌ای جلب نظر می‌کند (آپولون و پی تون، سیاحت چایلدهارولد). در آلمان چندین مکتب رمانتیک با تمایلات مختلف ظهورکرد؛ بزرگترین نقاش آلمانی راتل (66)، است که پرده‌های تاریخی جالبی کشید. رمانتیسم در بلژیک و سویس (دیده (67) وکالام (68)) و همچنین در روسیه نیز راه یافت؛ لیکن در هلند، اسپانیا و ایتالیا هیچ اثری نگذاشت و هنرمندان این کشورها به سنت‌های ملی خود ادامه می‌دادند. در ژاپن چندین مکتب رقیب دیده می‌شود و هوکوزائی (69)، فعالیت قابل ملاحظه‌ای را که در پیش گرفته بود به ثمر رسانید.

موسیقی:

در این موقع، اپرا، در فرانسه رواج بسیار داشت و آثاری از اوبر (70)، که ساده و موزون بود (زنی لال از اهالی پورتی چی (71)) از‌هالوی (72) قطعاتی خوش آهنگ و عادی (زن یهودی)، از آدام (73)، پرده‌هائی زنده و با نشاط (خانه‌ی ییلاقی) از برلیوز (74)، شاهکارهائی بسیار بدیع (عذاب ابدی فوست (75)، تروائی‌ها) و از میربیر (76) آلمانی، صحنه‌هائی ماهرانه و مجلل (هوگنوها (77)، پیغمبر) نمایش داده می‌شد.
شوپن، اهل لهستان، قطعاتی برای رقص، موسیقی تغزلی (سونات) مخصوص پیانو، و همچنین ملودی‌هائی تنظیم کرد. در آثار او جذبه، افکار شاعرانه، صداقت و هیجان زیادی دیده می‌شود؛ لیست (78)، مجارستانی، آثار زیادی از قبیل چند نماز (Messes)، موسیقی عرفانی (اوراتوریو)، سمفونی داشت؛ آثار او تابناک، صریح، دراماتیک و رسا ولی فاقد هیجان و تأثر عمیق می‌باشند.
مندلسون (79)، آلمانی، چندین سرود در تجلیل مسیح (کانتات)، موسیقی تغزلی، سمفونی، درآمدها (80)، موسیقی عرفانی نوشت؛ این آثار سرشار از ظرافت، هماهنگی، نشاط و ذوق می‌باشند ولی ابتکار و تازگی زیادی ندارند. شومن (81) آلمانی نیز قطعات متعددی برای پیانو ساخت (رقص، موسیقی تغزلی، موسیقی عاشقانه) و سرودها و سمفونی‌هائی سرود؛ موسیقی وی بسیار زیبا، زنده و شیرین، و درخشنده و خیال انگیز و گاهی شدید و دراماتیک است.

تعلیم و تربیت:

دو دانشمند صاحب نظر و معروف این دوره در تعلیم و تربیت، هربارت (82) و فروبل (83) آلمانی می‌باشند؛ هربارت گذشته از آنکه فیلسوف بود به کار تعلیم و تربیت نیز توجه داشت. وی به نظم و انضباط و ورزش اهمیت بسیار می‌داد و توجه و الهام را اساس تعلیمات می‌دانست و در واقع تعلیم و تربیت علمی را پایه گذرای کرد. فروبل، بیشتر به دوره‌ی اول کودکی توجه داشت و در تربیت طفل به بازی اهمیت زیاد می‌گذاشت و باغبانی، سرود و آواز، رسم و نقاشی و ورزش را برای طفل لازم می‌شمرد. بازیهای فروبل عبارت بود از تمرین برس (84)، تازدن (85) و چین دادن، چسباندن (86)، قالب گیری و نمونه سازی (87) وی عقاید خود را عملی کرد و آموزشگاههائی معروف به آموزشگاه مای فروبلی یا باغ‌های کودکان تأسیس کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- Owen.
2- Morse.
3- Dagurre.
4- Cairnes.
5- Dunoyer.
6- Bastiat.
7- List.
8- Lamnnais.
9- Lacordaire.
10- Montalembert.
11- Gauss.
12- Lobatchevski.
13- Quaternions.
14- Bellavitis.
15- Equipollences.
16- Le Verrier.
17- Arago.
18- Bessel.
19- Frauenhofer.
20- Wheatstone.
21- Poisson.
22- Potenciel.
23- Allotropie.
24- Vaisseaux.
25- Geoffroy Saint- Hilaire.
26- Tocqeville.
27- Ranke.
28- Curtius.
29- Droysen.
30- Carlyle.
31- Macaulay.
32- Lenau.
33- Hartmenn.
34- Eichendorff.
35- Kerner.
36- Robert Beowning.
37- E. Barret.
38- Koltsov.
39- Mickiewicz.
40- Petöfi.
41- Kalevala.
42- Mlle de Maupin.
43- la petite Fadette.
44- Comédie Humaine.
45- la Cousine Bette.
46- le Cousin Pons.
47- la Chartreuse de Parme.
48- Dickens.
49- ëCharlotte Bront.
50- Jane Eyre.
51- Bulwer Lytton.
52- les derniers jours de Pompei.
53- Disraeli.
54- Edgar Poe.
55 Kyokoutei Bakin.
56- Marianne.
57- Reviseur.
58- Zorilla.
59- Don Juan Tenorio.
60- Rude (اهل فرانسه).
61- Ingres.
62- Delacroix.
63- Roger.
64- Massacres de Scio.
65- Turner.
66- Rathel.
67- Diday.
68- Calame.
69- Hokousaï.
70- Auber.
71- Portici.
72- Halevy.
73- Adam.
74- Berlios.
75- Faust.
76- Meyerbeer.
77- les Huguenots.
78- Liszt.
79- Mendelssohn.
80- Ouvertures.
81- Schumann.
82- Herbart.
83- Froebel.
84- Découpage.
85- Pliage.
86- Collage.
87- Modelage.

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمه‌ی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط