نویسنده: محمدرضا ناجی و دیگران
مترجمان: شهناز رازپوش، محمدتقی زاده مطلق، سپیده معتمدی
مترجمان: شهناز رازپوش، محمدتقی زاده مطلق، سپیده معتمدی
از جایگاه تاریخ در طبقهبندی علوم در کتابهای نخستین متفکران مسلمان نظیر کِندی و ابوزید بلخی، آگاهی در دست نیست. برخی از اندیشمندان نیز، مانند فارابی و به پیروی از او ابن سینا، به تأسی از دانشمندان یونانی، در طبقهبندی علوم جایی برای تاریخ در نظر نگرفتهاند (1). نخستین کوششها در نشان دادن اهمیت تاریخ به عنوان شاخهای علمی و تثبیت جایگاه آن، از نیمهی دوم سدهی چهارم صورت گرفت. ابو عبدالله خوارزمی در مفاتیح العلوم (تألیف بین 367 تا 372) ضمن علوم شریعت و علوم عربی وابسته به آن، از تاریخ به عنوان یکی از اصطلاحات دبیران دیوان رسایل یاد کرده و به جای «تاریخ»، عنوان «اَخبار» را برای بیان رویدادها و سرگذشتهای پادشاهان و خلفا برگزیده است. وی باب ششم کتابش را در نه فصل به این موضوع اختصاص داده و اصطلاحات و واژههای مرتبط با تاریخ را که در تاریخ ایران و روم و جاهلیت عرب و فتوح و مغازی اسلام به کار میرفته، توضیح داده است. (2)
همچنین شَعیابن فَریغون در جوامع العلوم (تألیف در نیمهی قرن چهارم) مباحثی مانند آگاهی از آغاز آفرینش و حوادث طبیعی اعصار کهن، اخبار و احوال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه و تابعین که از علم آثار به شمار میآید، اخبار خلفا و فتوح و فتنههای زمان آنان، ایام العرب و آگاهی از کتب و سِیَر و آثار مدون ساسانیان را از گونههای علم دانسته و در ردیف دیگر انواع علوم، از شرعی و عقلی، برشمرده است. (3)
جایگاه تاریخ به منزلهی علم، نخستین بار در رسائل اخوان الصفا (نیمهی سدهی چهارم) با صراحت بیان شده است. در رسالهی هفتم این مجموعه، «علم السِیَر و الاخبار» از انواع نه گانهی علوم عملی به شمار آمده است. (4)
ابن ندیم در الفهرست (تألیف در 377) پس از فصل مربوط به نحویان و لغت شناسان، فصلی را به اَخباریان (مورخان) و نسب شناسان و سیره نویسان و وقایع نگاران اختصاص داده است. (5) ابن حَزم (متوفی 456) علم اَخبار (تاریخ) را مانند شریعت و لغت، از علوم تمیز دهندهی ملتها دانسته که بر اساس قلمرو پادشاهان، سالها، کشورها، طبقات یا به طور پراکنده به مراتبی تقسیم میشود (6). در طبقهبندی فخرالدین رازی (متوفی 606) در جامع العلوم (7) و شمس الدین محمد بن محمود آملی در نفائس الفنون، (8) «علم تواریخ و سیَر و علم مغازی» میان علوم دینی و ادبیات جای گرفته است. جای شگفتی است که ابن خلدون (متوفی 808) با آنکه در مقدمهی کتاب تاریخ خود (9) تاریخ را فنی با هدفی شریف و سودهای فراوان و در عین حال صعبالوصول میشناساند، که جویندهی آن به منابع و دانشهای گوناگون نیازمند است، هنگام برشمردن علوم، (10) سخنی از تاریخ به میان نمیآورد.
طاشکو پری زاده (متوفی 968) تصویر کاملی از تاریخ در مفتاح السعادة ارائه داده است؛ به گفتهی وی (11) «علم تواریخ» عبارت است از شناخت احوال گروهها و شهرها و رسوم و عادات آنان و دستاوردهای اشخاص و انساب و وفیات ایشان. این دانش از طریق مطالعهی سرگذشت انبیا و اولیا و علما و حکما و شعرا و پادشاهان و به قصد آگاهی از اوضاع گذشته، به دست میآید و بدان وسیله انسان پند میگیرد و از راه آگاهی از فراز و نشیب روزگار تجاربی کسب میکند تا به کمک آنها از زیان بپرهیزد و به منافع دست یابد. طاشکو پری زاده گفتگوی شاهان، حکایات صالحان، داستانهای پیامبران، مغازی و سیر، تاریخ خلفا و طبقات اصناف مختلف را از شاخههای علم تاریخ در مفهوم گستردهی آن شمرده است. (12)
در سدهی نهم چند تن از علمای بزرگ مصر، در دفاع از تاریخ و تثبیت جایگاه آن در میان علوم دینی، کتابهایی تألیف کردند. محمد بن سلیمان کافیجی در 867 المختصر فی علم التاریخ را در بیان تعریف و اصول و مسائل و فواید تاریخ به منزلهی دانشی سودمند، و نیز ویژگیها و روشهای مورخ و معیارها و درجهی اعتبار اطلاعات تاریخی تألیف کرد. (13) شاگرد او، عبد الرحمان بن ابی بکر سیوطی (متوفی 911)، نیز کتابی کوچک به نام الشماریخ فی علم التاریخ نوشت و در آن دربارهی مبدأگذاری تاریخ پیش و پس از اسلام و فواید علم تاریخ و مسائلی کلی دربارهی تاریخ بحث کرد. مشروحترین کتاب دربارهی تاریخ، الاعلان بالتوبیخ لِمن ذَمّ التاریخ از محمد بن عبدالرحمان سخاوی (902) است. وی در این کتاب به بیان تعریف، موضوع، مسائل، فواید و غایت تاریخ پرداخته و آثار و دستاوردهای تاریخی را به حسب موضوعات یا به ترتیب مورخان دسته بندی و معرفی کرده است. این دانشمندان تاریخ را نه خادمی محض، بلکه تا حدودی هم تراز علم حدیث به شمار میآوردند. (14)
پینوشتها:
1- ر.ک. نصر، ص54-56.
2- ص79، 97-130.
3- ص135.
4- ج1، ص266-267.
5- ص101- 128.
6- ج4، ص78-79.
7- ص50-65.
8- تألیف در 742؛ ج2، ص 170-263، 301-333.
9- ج1، ص 13.
10- ر.ک. ج1، ص 549 به بعد.
11- ج1، ص231.
12- ر.ک. ج1، ص 260-262.
13- روزنتال، ص 54-55.
14- همان، ص 54.
ابن حزم، رسائل ابن حزمالاندلسی، چاپ احسان عباس: رسالة مراتب العلوم، بیروت 1980-1983.
ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، المسمی دیوان المبتدا و الخبر، چاپ خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت 1408/ 1988، 8 ج.
ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران 1350 ش.
اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، قم 1405.
محمد بن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیحالعلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن 1968.
فرانتس روزنتال، تاریخ و تاریخنگاری در اسلام، ترجمهی اسدالله آزاد، مشهد 1365ش.
شعیابن فریغون، جوامعالعلوم، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانهی توپقاپیسرای، ش 2768، فرانکفورت 1405/ 1985.
محمد بن محمود شمسالدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، چاپ ابراهیم میانجی، تهران 1379.
احمد بن مصطفی طاشکوپریزاده، مفتاحالسعادة و مصباح السیادة، بیروت 1405/ 1985.
محمد بن عمر فخررازی، جامعالعلوم، یا، حدایق الانوار فی حقایق الاسرار، معروف به کتاب ستینی، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران 1346 ش.
حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمهی احمد آرام، تهران 1359 ش.
منبع مقاله :
ناجی، محمدرضا و دیگران؛ (1390)، تاریخ و تاریخنگاری، ترجمهی شهناز رازپوش، محمدتقی زاده مطلق، سپیده معتمدی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ دوم