نویسنده: آیتالله محمد تقی مصباح یزدی
منطق، روش صحیح اندیشه را به ما میآموزد و فکر و اندیشه در جایی است که ذهن از معلوم به مجهول میرسد، بنابراین بدیهی است که تصوّرات و تصدیقات بدیهی مانند تصور مفهوم «وجود» و تصدیق به اینکه «اجتماع نقیضین محال است» هرگز محتاج قواعد منطقی نیستند. به طور کلی کاربرد منطق در جایی است که مسئلهی فکر و سیر ذهنی مطرح باشد و از این رو باید گفت که منطق تنها مقدمهی علم «فلسفه» به معنای خاص آن نیست، بلکه در هر استنتاج نظری که در آن پدیدهی تفکر و اندیشه مطرح است، قواعد منطق صوری جاری خواهد بود، گرچه آن مسئله، مشخصاً یک مسئلهی فلسفی نباشد.
همین جا اضافه میکنیم که اصطلاح «منطق صوری»، گرچه بر تمامی ابواب منطق کلاسیک یعنی منطق ارسطویی اطلاق میشود، امّا این بدان معنا نیست که در این منطق، هرگز سخنی پیرامون مواد تعریف و یا موادِ استدلال نرفته است. چون مباحث مقولات عشر (قاطیغوریاس) که خود یکی از رسالات منطقی ارسطو شمرده میشود، در حقیقت پیرامون مادهی تعاریف و مباحث صناعات خمس نیز پیرامون موادِ استدلال است.
البته در پارهای از کتابهای منطقی اخیر، مبحث مقولات عشر حذف گردیده و شاید این اقدام به جهت این است که این مبحث به عنوان یک بحث فلسفی در کتب رایج فلسفهی مطرح میشود و لذا نیازی به طرح آن در کتب منطقی نیست. اما مبحث صناعات خمس- که بحث از قیاس از حیث مواد است- همچنان که در کتب منطقیِ متداول مطرح است. بنابراین اگر مبحث صناعات خمس را «منطق مادّی» و مباحث مربوط به قالبهای تعاریف و استدلال را «منطق صورت» نامگذاری کنیم، نمیتوانیم منطق ارسطویی را تنها «منطق صوری» بنامیم و آن را در مقابل «منطق مادّی» قرار دهیم.
گاهی مراد از منطق صوری، منطق نظری در مقابل منطق عملی یعنی «متدلوژی» است. به این اصطلاح، منطق ارسطویی را نه میتوانیم نظری محض بدانیم- چرا که در آن مباحثی از قبیل آنچه امروزه در متدلوژی مطرح میشود آمده است- و نه میتوانیم آن را دقیقاً منطق عملی یا متدلوژی نام کنیم، چرا که در کتب متداول منطق کلاسیک، حتی در بخش صناعات خمس آنها همهی آنچه امروزه منطق عملی یا منطق مادّی یا فلسفهی علمی (متدلوژی علوم) نام گرفته، نیامده است.(1)
پینوشت:
1- متدلوژی بخشی از «اپیستمولوژی» یا شناختشناختی شمرده میشود. میتوان گفت بخش عمدهای از مباحث مربوط به متدلوژی و نیز شناختشناسی، در رشتههای مختلف علوم اسلامی مانند منطق، فلسفه و اصول به صورت پراکنده آمده است و اگر کسانی همهی این مباحث را با نظم و سامانی نو عرضه کنند، هنری بزرگ کردهاند و خدمتی شایان.
منبع مقاله :مصباح یزدی، محمدتقی، (1384)، شرح برهان شفا (جلد اول و دوم)، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمهالله)، چاپ اول