زندگي سالم
زندگي سالم ابعاد مختلفي دارد . زندگي سالم در ابعاد جسماني ، رواني - اجتماعي ، معنوي و شناسايي موقعيتهاي پرخطر مطرح شده است .
• تنظيم اهداف زندگي
• احترام
• عزت نفس
• رشد و تعالي
• برخورد با استرسها
کودکان و نوجوانان زماني از عزت نفس زياد بهره مند مي شوند که بتوانند احساسات مثبتي را به کمک عوامل زير تجربه کنند :
• همبستگي : اين احساس زماني تجربه مي شود که نوجوان از پيوندهاي مهم زندگي خود راضي باشد .
• بي همتايي : اين احساس هنگامي به وجود مي آيد که نوجوان بتواند صفات يا ويژگيهايي را که موجب تفاوت و تمايز او از ديگران بشود ، بشناسد و به آنها احترام بگذارد .
• قدرت : احساس قدرت وقتي به وجود مي آيد که نوجوان بداند منابع ، فرصت و قابليت آن را دارد که برشرايط زندگي خويش اثر بگذارد .
به عبارت ديگر عزت نفس عبارت است از شناسايي خود و ارزش گذاردن به آن ، عوامل مؤثر در عزت نفس قوي عبارتند از :
۱ - خودآگاهي و شناسايي خود
۲ - ارزش گذاردن به هر آنچه که هست
۳ - باور به بي همتايي و بي نظير بودن خود
۱ - احساس تسلط و کنترل بر زندگي : اين افراد باور دارند که بر زندگي خود مسلط هستند ، مي توانند زندگي خود را در مسيرهاي مورد نظر خود پيش برند و قادرند که مسائل و مشکلات خود را حل کنند .
۲ - داشتن تعهد و مسئوليت : افراد سرسخت ، تعهدات ، اعتقادات و مسئوليتهايي را براي خود قائل هستند که در شرايط پرفشار زندگي به آنها کمک مي کند .
۳ - روحيه مبارزه و چالش : اين افراد آماده اند که با شرايط و اتفاقات زندگي روبه رو شده و در صورتي که نياز به تغيير باشد ، آماده اند که با تغييراتي که لازمه زندگي است هماهنگ شوند . آنها با مشکلات دست و پنجه نرم مي کنند و در صورت رويارويي با مشکلات با آنها مي جنگند . در مقابل استرسها و مشکلات ، متوسل به مقابله هاي مسأله دار و استفاده از حمايت اجتماعي مي شوند ، در مقابل مشکلات خسته نشده و از آنها اجتناب نمي کنند .
« چنانچه انسان چرايي براي زندگي داشته باشد ، با هر چگونگي مي سازد »
فرانکل سه راه را براي معنا دادن به زندگي مطرح مي کند :
۱ - خلق و ارائه چيزي به جهان : از طريق فعاليتهاي هنري مثل نقاشي ،مجمسه سازي ، ادبيات ،تئاتر و يا هر نوع فعاليت خلاقانه ديگر از جمله فعاليتهاي علمي ، مشارکت اجتماعي ، انجام امور شغلي ، فرزند پروري موفق و نظاير آن
۲ - گرفتن چيزي از جهان : مانند لذت بردن از طبيعت ، پرداختن به کوهنوردي ، مسافرت ،لذت بردن از پديده هاي طبيعي ،روابط بين فردي ،خانواده و ... لذت بردن از نيل به اهداف و موفقيتها .
۳ - نگرش به زندگي : نگرشي که فرد نسبت به زندگي خود دارد ، بسيار تعيين کننده است ، در اينجا فرد آزاد است و مي تواند نگرش و باور مثبت يا منفي داشته باشد ، باورهاي بدبينانه يا خوش بينانه به زندگي ، پايگاه کنترل دروني يا بيروني و
* عوامل جسماني
* عوامل رواني - اجتماعي
• تنظيم اهداف زندگي
• احترام
• عزت نفس
• رشد و تعالي
• برخورد با استرسها
* عوامل معنوي
عوامل جسماني
عوامل رواني - اجتماعي
• ارتباط و پيوندهاي انساني
• تنظيم اهداف زندگي
• احترام
احترام ديگران به فرد
• عزت نفس
کودکان و نوجوانان زماني از عزت نفس زياد بهره مند مي شوند که بتوانند احساسات مثبتي را به کمک عوامل زير تجربه کنند :
• همبستگي : اين احساس زماني تجربه مي شود که نوجوان از پيوندهاي مهم زندگي خود راضي باشد .
• بي همتايي : اين احساس هنگامي به وجود مي آيد که نوجوان بتواند صفات يا ويژگيهايي را که موجب تفاوت و تمايز او از ديگران بشود ، بشناسد و به آنها احترام بگذارد .
• قدرت : احساس قدرت وقتي به وجود مي آيد که نوجوان بداند منابع ، فرصت و قابليت آن را دارد که برشرايط زندگي خويش اثر بگذارد .
به عبارت ديگر عزت نفس عبارت است از شناسايي خود و ارزش گذاردن به آن ، عوامل مؤثر در عزت نفس قوي عبارتند از :
۱ - خودآگاهي و شناسايي خود
۲ - ارزش گذاردن به هر آنچه که هست
۳ - باور به بي همتايي و بي نظير بودن خود
• رشد و تعالي
• برخورد با استرسها
۱ - احساس تسلط و کنترل بر زندگي : اين افراد باور دارند که بر زندگي خود مسلط هستند ، مي توانند زندگي خود را در مسيرهاي مورد نظر خود پيش برند و قادرند که مسائل و مشکلات خود را حل کنند .
۲ - داشتن تعهد و مسئوليت : افراد سرسخت ، تعهدات ، اعتقادات و مسئوليتهايي را براي خود قائل هستند که در شرايط پرفشار زندگي به آنها کمک مي کند .
۳ - روحيه مبارزه و چالش : اين افراد آماده اند که با شرايط و اتفاقات زندگي روبه رو شده و در صورتي که نياز به تغيير باشد ، آماده اند که با تغييراتي که لازمه زندگي است هماهنگ شوند . آنها با مشکلات دست و پنجه نرم مي کنند و در صورت رويارويي با مشکلات با آنها مي جنگند . در مقابل استرسها و مشکلات ، متوسل به مقابله هاي مسأله دار و استفاده از حمايت اجتماعي مي شوند ، در مقابل مشکلات خسته نشده و از آنها اجتناب نمي کنند .
عوامل معنوي
« چنانچه انسان چرايي براي زندگي داشته باشد ، با هر چگونگي مي سازد »
فرانکل سه راه را براي معنا دادن به زندگي مطرح مي کند :
۱ - خلق و ارائه چيزي به جهان : از طريق فعاليتهاي هنري مثل نقاشي ،مجمسه سازي ، ادبيات ،تئاتر و يا هر نوع فعاليت خلاقانه ديگر از جمله فعاليتهاي علمي ، مشارکت اجتماعي ، انجام امور شغلي ، فرزند پروري موفق و نظاير آن
۲ - گرفتن چيزي از جهان : مانند لذت بردن از طبيعت ، پرداختن به کوهنوردي ، مسافرت ،لذت بردن از پديده هاي طبيعي ،روابط بين فردي ،خانواده و ... لذت بردن از نيل به اهداف و موفقيتها .
۳ - نگرش به زندگي : نگرشي که فرد نسبت به زندگي خود دارد ، بسيار تعيين کننده است ، در اينجا فرد آزاد است و مي تواند نگرش و باور مثبت يا منفي داشته باشد ، باورهاي بدبينانه يا خوش بينانه به زندگي ، پايگاه کنترل دروني يا بيروني و