مقدمه
ابوالحسن علی بن موسی (علیه السلام) ملقب به «رضا»، امام هشتم از ائمه اثنی عشر (علیهم السلام) امامیه و دهمین معصوم از چهارده معصوم (علیه السلام) است. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه.ق و ماه تولد ایشان را ذوالحجه و ذوالقعده و ربیع الاول گفتهاند و مشهور آن است که روز تولد آن حضرت یازدهم ذوالقعده بوده است.کنیه آن حضرت «ابوالحسن» میباشد و چون امام موسی کاظم (علیه السلام) نیز مکَّنی به «ابوالحسن» بودهاند، حضرت رضا (علیه السلام) را «ابوالحسن ثانی» گفتهاند. مشهورترین لقب ایشان «رضا» بوده است و بنابر روایتی علت این لقب نیز آن است که: «رَضِی بِهِ المُخالِفُونَ مِن أعدَائِهِ کَمَا رَضِیَ بِهِ المُوافِقُونَ مِن أولِیائِهِ وَ لَم یَکُن ذَلِکَ لأَحَد مِن آبائِهِ عَلَیهِمُ السَلامُ فَلِذلِکَ سُمَی مِن بَینِهِم بِالرِضَا... .» (صدوق، 1363، ج1، ص13)
یعنی هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولایت عهد او) رضایت دادند و چنین چیزی برای هیچ یک از پدران او دست نداده بود، از این رو در میان ایشان تنها او به «رضا» نامیده شد.
البته روایات دیگری نیز در کتب متعدد نقل است که مأمون آن حضرت را «الرضی من آل محمد» نامیده است. (طبری، 1378، ج10، ص251؛ صدوق، 1363، ج2، ص 147)
در کتاب عیون اخبار الرضا روایتی به نقل از عبدالعظیم حسنی آمده است که نشان میدهد این نام گذاری توسط پدر بزرگوار ایشان یعنی امام موسی کاظم (علیه السلام) صورت گرفته است: «کَانَ مُوسَی بنُ جَعفَر (علیه السلام) یسَمَی وَلَدَهُ عَلِیاً (علیه السلام) الرِضَا وَ کَانَ یَقُولُ ادعُوا لِی وَلَدِی الرِضَا...» (مجلسی، 1412 ق، ج49، ص 5).
در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق نیز آمده است که احمد بن ابی نصر بزنطی از امام جواد (علیه السلام) در این رابطه سؤال کرد که عدهای گمان میکنند مأمون به دلیل رضایت پدر بزرگوارتان بر ولایت عهدی، ایشان را ملقب به رضا کردهاند. امام جواد (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: «کَذَبُوا وَ الله وَ فَجَروُا، بَل اللهُ تَعَالی سَماهُ الرِضَا لِأَنَهُ کَانَ (علیه السلام) رَضِیَ الله تَعَالَی ذِکرُه فِی سَمائِهِ وَ رَضِی لِرَسُولَهُ وَ الأَئِمَهَ بَعدَهُ فِی أَرضِهِ... وَ لِأَنَهُ رَضِی بِه المُخالِفُونَ مِن أَعدائِهِ کَما رَضِی المُوافِقُونَ مِن أَولِیائِهِ وَ لَم یَکُن ذلِکَ لِأَحَدِ مِن آبائِه (علیه السلام) فَلِذلِکَ سُمَی مِن بَینِهِم الرِضَا» (صدوق، 1413 ق، ج1، ص 237؛ صدوق، 1363، ج1، ص 14).
مادر آن حضرت «ام ولد» بود، یعنی از جمله کنیزانی که از مولای خود فرزند آورده بودند. در رابطه با نام و زادگاه مادر آن حضرت نیز اختلاف نظر است و احتمال بیشتر آن است که از مردم شمال آفریقا یا مغرب مراکش بوده است. نام اصلی مادر آن حضرت را «الخَیزُرَانَ المَرسِیَة»، «شَقرَاءَ النُوبِیةَ»، «سُکَینَةُ النُوبِیةُ» و «اُمُ البَنِین» دانستهاند. (مجلسی، 1413ق، ج49، ص3).
برخی دیگر از روایات بیان کننده این است که نام ایشان پیش از این «نجمه» یا «أوری» یا «سَکَنُ» یا «سِمانُ» و یا «تُکتَمُ» بوده و پس از تولد حضرت رضا (علیه السلام) توسط امام کاظم (علیه السلام) به «طاهره» تغییر یافته است. (مجلسی، 1412ق، ج49، ص11؛ طبرسی، 1358، ص 313).
شخصیت ملکوتی و مقام شامخ علمی و زهد و اخلاق حضرت رضا (علیه السلام) و اعتقاد شیعیان به ایشان سبب شده بود که نه تنها در مدینه بلکه در سراسر دنیای اسلام، علی بن موسی بن جعفر (علیه السلام) به عنوان بزرگترین و محبوبترین فرد خاندان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترین پیشوای دین بشناسند و نامش را با صلوات و تقدیس ببرند. آن حضرت در حالی که بیست سال بیشتر نداشت، در مسجد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مدینه بر منبر مینشست و برای مردم فتوی میداد.
در رابطه با خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی آن حضرت نقل است که: علمش بی کران و رفتارش پیامبرگونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام میگردید. کسی را با عمل و سخن خود نمیآزرد. سخن کسی را قطع نمیکرد. هیچ حاجت مندی را مأیوس باز نمیگرداند. در حضور مهمان به پشتی تکیه نمیداد و پای خود را دراز نمیکرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان مینشست و غذا میخورد. شبها کم میخوابید و قرآن بسیار میخواند. شبهای تاریک در مدینه میگشت و مستمندان را کمک میکرد. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس زندگی میکرد. نظافت را در هر حال رعایت میفرمود و عطر و بخور بسیار به کار میبرد. عادتاً جامه ارزان و خشن میپوشید ولی در مجالس و برای ملاقاتها و پذیراییها لباس فاخر در بر میکرد. غذا را اندک میخورد و سفرهاش رنگین نبود و در هر فرصت مناسب تلاش میکرد تا مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه سازد. (اربلی، 1381ق، ج2، ص 259)
در نهایت باید گفت که ویژگیها و صفات ایشان، همانند پدران بزرگوارشان که قلههای شرف و فضیلت را پیمودهاند، بر بلندای کمال و عظمت میدرخشد. ایشان به اعتراف همه منابع تاریخی و مورخان و هم عصرانش، در کثرت دانش و معارف عقلی و نقلی، یگانه عصر بود. (3)
از آن امام همان احادیث و روایات متعددی نقل شده است. بخشی از این آثار بر جای مانده از ایشان، ادعیهای میباشد که به جهت رفع حوائج مردم و دفع بلایای ارضی و سمائی به جامعه اسلامی آموزش دادهاند که اکنون در کتابی با عنوان « الصحیفة الرضویة الجامعة» توسط سید محمدباقر ابطحی اصفهانی جمع آوری شده است. (4)
این مقاله قصد دارد تا با بررسی مضامین این ادعیه گهربار- که زین پس در این مقاله اختصاراً « ادعیه رضویه» نامیده میشود- به روش تحلیل محتوا، ابتدا یک جمع بندی کلی از فضای حاکم بر این ادعیه ارائه کرده و سپس به تخریب و تحلیل گزارههای موجود در این ادعیه بپردازد.
1. ضرورت تحقیق
در رابطه با ضرورت این تحقیق نیز باید گفت که مهمترین ضرورت چنین تحقیقاتی، تبیین دقیقتر نقش و جایگاه «امام» در جامعه اسلامی است. مسئله امامت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی از جمله مسائل مهم و اساسی دین مبین اسلام است به گونهای که در روایات متعدد به عنوان یکی از امور زیربنایی و اساسی دین اسلام، معرفی شده است. در کتاب «وسائل الشیعه»، 39 حدیث (5) و در کتاب «مستدرک الوسائل»، 17 حدیث (6) با این مضمون نقل شده است که بنا و اساس اسلام بر چند موضوع استوار است و مهمترین آنها، امامت و ولایت میباشد.از جمله حدیثی از امام باقر (علیه السلام) در این رابطه نقل شده است که در آن به علت اهمیت مسئله ولایت اشاره کرده و میفرمایند: «بُنِی الإسلَامُ عَلَی خَمسَةِ أشیاءَ عَلَی الصَلَاةِ وَ الزَکَاةِ وَ الحَجِ وَ الصَومِ وَ الوَلَایةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلتُ وَ أی شَیءٍ مِن ذَلِکَ أفضَلُ فَقَالَ الوَلَایةُ أفضَلُ لِأنَهَا مِفتَاحُهُنَ وَ الوَالِی هُوَ الدَلِیلُ عَلَیهِن» بنای اسلام بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت استوار است. زراره از مهمترین این امور سؤال میکند و امام در پاسخ میفرمایند: ولایت، زیرا ولایت، کلید سایر مسائل است و والی نقش رهبری و هدایت مردم را به دیگر موارد دارد. (حرعاملی، 1387، ج1، ص13)
در این میان اگرچه بسیاری از محققان و پژوهشگران حوزه مطالعات علوم اسلامی کوشیدهاند به بازشناسی کلمات گهربار ائمه اطهار (علیهم السلام) و بررسی مبانی و اصول دیدگاه ایشان بپردازند، لیکن آن چه تاکنون مطرح شده، بیشتر شرح و تفسیر احادیث منقول از آنان همراه با غلبه نگاه شرح حالی و سیره نگاری بوده است.
در این میان به نظر میرسد لازم است جهت تبیین دیدگاهها و مبانی نظری و اعتقادی هر شخصیتی، به بررسی و تحلیل محتوای کلام او پرداخت چرا که به واسطه فهم گفتمان هر شخص و چینش منطقی کلمات او در کنار همدیگر و تحلیل محتوای آنهاست که میتوان تا اندازه زیادی به درکی جامع از دیدگاههای آن فرد در رابطه با موضوع مورد مطالعه و اعماق اندیشههای او دست یافت، چنانکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز بر این مسئله تأکید کرده و میفرمایند: «تَکَلَمُوا تُعرَفُوا فَإِنَ المَرءَ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ»؛ سخن بگوئید تا شناخته شوید، چرا که انسان در زیر زبان خود پنهان است. (سید رضی، 1386، حکمت 392)
لذا از آنجا که کتب و مقالات متعدد دیگری به بررسی صحت اسناد این روایات و ادعیه پرداختهاند، در این مقاله از پرداختن به این موضوع اجتناب شده و تلاش شده است تا با استفاده از رویکردهای نوین به حوزه علوم نقلی، این متون مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند.
نکتهای که نباید از آن غفلت کرد، علت برگزیدن روش تحلیل محتوا برای کشف نظام حاکم بر ادعیه رضویه است. در حقیقت یکی از ویژگیهای کلمات ائمه اطهار (علیهم السلام) به عنوان حاملان اصلی دین و مخاطبان اصلی قرآن کریم (7)، این است که کلام ایشان دارای ظاهر و باطن بوده و گاه ممکن است این بواطن تا چندین لایه درونی ادامه داشته باشد. لذا به نظر میرسد یکی از روشهای تحقیق مناسب و علمی برای کشف لایههای درونی ظواهر و بواطن آیات قرآن و کلمات ائمه اطهار (علیهم السلام)، استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و کیفی باشد. این روش قابلیت این را نیز دارد که مفاهیم به دست آمده را به صورت ساختاری بسط داده و طبقه بندی نموده و در قالب جدول، نمودار و مدل ارائه دهد. این روش در فضای رشتههای حوزه علوم انسانی و به ویژه رشته الهیات که با بسط تفصیلی دانش مواجه هستند، بسیار اثرگذار و کاربردی است.
2. روش تحقیق
چنانکه مطرح شد در این مقاله جهت تبیین دقیق مؤلفههای به کار رفته در ادعیه رضویه از روش «تحلیل محتوا» (8) استفاده شده که در ابتدا لازم است به معرفی این روش و انواع تکنیکهای آن پرداخته و در نهایت با بیان دلایل خود، نوع تکنیک مناسب برای انجام این تحقیق را معرفی کنیم.یکی از مهمترین روشهای شناسایی و جمع آوری دادهها (اطلاعات) که با توجه به موضوع، شرایط و هدف تحقیق، کاربرد بیشتری برای محققان داشته است، روش بررسی اسنادی میباشد که از طریق بررسی اسناد مکتوب نظیر انتشارات عمومی، نسخههای محدود، اسناد کمیاب و نقشهها، و اسناد غیر مکتوب نظیر عکسها، فیلمها، آثار هنری به جای مانده از گذشتگان صورت میگیرد. مزیت روش اسنادی مکتوب برای شناسایی تکمیلی در این است که در این روش استناد به طور دقیق انجام میشود، استفاده از آن سادهتر است، به تخصص ویژهای نیاز ندارد، و بخش عمدهای از اطلاعات لازم برای شناسایی در آن جمعآوری شدهاند. (کیوی و کامپنهود، 1381، ص 73)
زمینههای اصلی کاربرد روش بررسی اسناد عبارتند از: شناخت موضوع و جوانب آن، شناسایی نظریهها، شناسایی مطالعات و تحقیقات قبلی در این زمینه، جمع آوری اطلاعات و انتخاب و تدوین الگوی تحلیلی. (عزتی، 1376، صص 212-213)
نکته مهم و قابل توجه این است که انتخاب روش تحقیق اغلب اختیاری نیست و ماهیت موضوع تحقیق آن را دیکته میکند. تحقیق در یک موضوع پیچیده انسانی- اجتماعی (مانند انگیزش نیروی کار، کشف مؤلفههای قدرت نرم و ...) که در آن عوامل متعددی از حوزههای مختلف مؤثر است، نمیتواند در حوزهی روشهای کمی و دیدگاههای جزء نگر به مفاهیم اثر بخشی دست یابد هر چند که از نظر روش شناختی و اعتبار بخشی مورد تأیید باشد؛ و در نقطهی مقابل برای موضوعاتی که در آن استنتاج از طریق استقرا معتبر نباشد، روشهای کیفی نمیتوانند اثربخش و مفید باشند و اینجاست که ضرورت حیاتی سازگاری بین مبانی فلسفی و روشهای تحقیق نمایان میشود. (علی احمدی و غفاریان، 1382، ص 248)
روش تحلیل محتوا معمولترین روش تجزیه و تحلیل دادههای کیفی است و علیرغم شباهتهای کاربردی، از مبنای تحلیلی متفاوتی برخوردار میباشد. مهارتهای لازم برای انجام تحقیق کیفی عبارتند از: فاصله گرفتن از موضوع و تجزیه و تحلیل انتقادی شرایط، تشخیص پیش داوری و اجتناب از آنها، کسب اطلاعات معتبر و قابل اعتماد، و تفکر انتزاعی، برای انجام اینها، محقق تحقیقات کیفی به حساسیت نظری و اجتماعی، قدرت نگه داشتن فاصله تحلیلی از موضوع در حالی که بتواند از تجربیات گذشته، و دانش نظری برای تعبیر و تفسیر دیدهها و مشاهده تیزبینانه استفاده کند و به داشتن مهارت کافی در ایجاد ارتباط، نیازمند است. (استراوس و کوربین، 1384، ص18)
برای بررسی محتوای آشکار پیامهای موجود در یک متن میتوان از روش تحلیل محتوا استفاده کرد. در این روش محتوای آشکار و پیامها به طور نظام دار و کمی توصیف میشود. از این رو این روش را میتوان روش تبدیل دادههای کیفی به دادههای کمی قلمداد کرد. تحلیل محتوا روشی مناسب برای پاسخ دادن به سؤالهایی درباره محتوای یک پیام است. (کریپندورف، 1378، ص 36)
مهمترین کاربرد تحلیل محتوا توصیف ویژگیهای یک پیام است. کاربرد دیگر این روش، استنباط درباره فرستندگان پیام و دلایل یا پیش آیندهای پیام است. تحلیل محتوا برای استنباط جنبههای فرهنگی پیام و تغییرات فرهنگی نیز به کار میرود. استفاده از تحلیل محتوا به عنوان یک تکنیک تحقیقی، از اوایل قرن حاضر شروع شده و تاکنون تحولات زیادی را شاهد بوده است. این روش در پژوهشهای علوم رفتاری به ویژه روان شناسی و علوم تربیتی برای بررسیهای مربوط به محتوای کتابهای درسی به کار برده میشود.
لاسول، عمدهترین کاربرد تحلیل محتوا را، مطالعه ارتباطات به منظور پاسخ دادن به این سؤال قدیمی تحقیق در ارتباطات میداند که «چه کسی؟ چه چیزی را؟ به چه کسی؟ چرا؟ چگونه؟ و با چه تأثیری؟ میگوید.» (باردن، 1375، ص 31)
از لحاظ هدفهای تحقیق، این روش را میتوان در موارد زیر به کار بست:
- تحلیل ویژگیهای پیام به منظور توصیف آن؛
- تحلیل پیشینههای پیام به منظور توصیف فرستنده؛
- تحلیل پیامدهای پیام به منظور شناختن اثر آن بر روی مخاطب. (فیروزان، 1360، ص 216)
اگر چه تحلیل محتوا در گامهای اولیه صرفاً به منظور توصیف پیامهای ارتباطی به کار میرفت اما در فرآیند تکاملی خویش قدمهای بلندتری برداشت تا بدان جا که امروزه این روش از طریق اندازه گیری همبستگی متغیرهای مستتر در متن، توانایی کشف شرایط اجتماعی برای تولید کننده متون مورد تحلیل را یافته است. مسلماً در این مورد باید به تعریف دقیقتر متغیرها با پایایی و روایی بالایی دست یابیم. (هولستی، 1373، ص1)
روش تحلیل محتوا را گاهی فن «پرسشنامه معکوس»(9) نیز مینامند. پرسشنامه نامعلوم است و هدف تلویحاً یافتن این پرسشنامه بر اساس پاسخهایی است که پیشاپیش طی خبرها، مقالهها و داستانها داده شده و یا به عبارتی در این روش اسناد گفتاری چنان تحلیل میشوند که گویی جواب سؤالهای پرسشنامه این هستند. (فیروزان، 1360، ص 211)
لورتنس باردن در کتاب خود با عنوان «تحلیل محتوا» اشاره میکند که تحلیل محتوا در حقیقت فن پژوهش عینی، اصولی و کمی به منظور تفسیر و تحلیل محتوا است و تفکر بنیادی تحلیل محتوا عبارت است از قرار دادن اجزای یک متن (کلمات، جملات، پاراگرافها و امثالهم بر حسب واحدهایی که انتخاب میشوند) در مقولاتی که از پیش تعیین شدهاند.
در حقیقت تحلیل محتوا در رابطه با متنی معنی پیدا میکند که آن متن برای انتقال پیام و مفاهیمی نوشته شده باشد و دارای ماهیتی مشخص باشد لذا تحلیل محتوا در مورد کلمات عامیانهای که دارای مفاهیم ساده بدیهی و مشخصی هستند به کار نمیرود. پیامهایی که توسط متن منتقل میشود میتواند دارای معانی مختلفی باشد لذا به واسطه تحلیل محتوا باید معنای اصلی آن پیام را بازشناخت. روش بازشناسی و تحلیل این پیامها به صورت نظام مند بوده و از قوانین و دستورات مشخصی تبعیت میکنند لذا آشنا شدن با روش تحلیل محتوا نیز ضروری میباشد. (باردن، 1375، ص 29)
روشی که در این تحقیق به کار گرفته شده، روش تحلیل محتوا میباشد با این توضیح که روش تحلیل محتوا با رویکرد کمی و بسامد شماری واژگان، اصلاً وافی به مقصود این پژوهش نبوده و به اصطلاح روش شناختی روایی لازم را برای پاسخ گویی به سؤال تحقیق نداشت، بر این اساس رویکرد کیفی تحلیل محتوا مدنظر قرار گرفته است.
به عبارت دیگر روش تحلیل محتوا از این رو برای این تحقیق در نظر گرفته شده است که هدف عام آن ارائه توصیفی نظام یافته و عینی از ویژگیهای ارتباط میان کلمات و عناصر مورد تحقیق است که از آن میتوان برای دستیابی به نتایجی درباره مخاطبان دست یافت. (چوبینه، 1380، ص75)
جامعه آماری این تحقیق تعداد 104 دعای موجود در کتاب صحیفه رضویه میباشد که به ادعیه رضویه معروف است. لازم به ذکر است که تحلیلهای استخراج شده از این ادعیه در قالب جدولی با فرمت ذیل انجام شده است:
جدول 1: نمونه جدول تحلیل محتوا
ردیف |
متن دعا |
قالب بیانی |
جهت گیری |
نقطه تمرکز |
کدگذاری |
|
|
|
|
|
|
که در این مقاله به علت محدودیت، امکان درج همه جداول وجود ندارد لذا تنها به ذکر نتایج حاصل از تحلیل محتوای جداول اکتفا میشود.
2. تحلیل محتوای ادعیه رضویه
به منظور انجام این تحقیق، پس از مطالعه انواع فنون روش تحلیل محتوا که در منابع مختلف پیرامون آن بحث شده است، فن تحلیل محتوای مضمونی بر مبنای واحد جمله به صورت کمی و کیفی انتخاب شده و بر اساس آن جداول تحلیل محتوا تشکیل شده و سپس قالبهای بیانی، جهت گیریها و نقاط تمرکز هر کدام از جملات ادعیه امام رضا (علیه السلام) استخراج شده است. به عبارت دیگر فرآیند روش انجام این تحقیق به شرح ذیل میباشد:1. احصاء و نگارش ادعیه رضویه در جداول تحلیل محتوا؛
2. تقطیع جملات هر کدام از ادعیه بر مبنای قالبهای بیانی استفاده شده؛
3. استخراج قالب بیانی هر کدام از جملات ادعیه؛
4. استخراج جهت گیری اصلی هر کدام از جملات ادعیه؛
5. استخراج نقاط تمرکز هر کدام از جملات ادعیه؛
6. کدگذاری مضامین استخراج شده؛
7. دسته بندی قالبهای بیانی جهت استخراج نمودارهای آماری؛
8. دسته بندی جهت گیریهای ثبت شده در ذیل هر کدام از قالبهای بیانی جهت استخراج نمودارهای آماری؛
9. دسته بندی نقاط تمرکز ثبت شده در ذیل هر کدام از جهت گیریها به منظور استخراج نمودارهای آماری؛
10. کشف تحلیلهای کیفی و ارائه نظریه بر اساس نتایج تحقیق.
مراحل 1 تا 6 این تحقیق در جداول تحلیل محتوا و در نرم افزار Excel انجام شده و آنچه در ادامه میآید، مرحله 7 به بعد خواهد بود.
منظور از تحلیل محتوای کیفی نیز، تکنیکی برای تفسیر ذهنی محتوای دادههای متن از طریق کدگذاریهای طبقه بندی شده به صورت سیستماتیک میباشد که به دنبال مشخص ساختن الگوهایی است که در نهایت از مفاهیم ساخته میشوند. به عبارت دیگر تحلیلهای کیفی، به مثابه تکنیکی برای بررسی عمق بیشتری از پدیده اتخاذ میشوند که در نهایت منجر به نظریه پردازی میگردند. (هولستی، 1373، ص14)
1 -2. قالبهای بیانی ادعیه رضویه
هر انسانی به جهت بیان مطالب و مقاصد ذهنی خویش، گونهای از قالبهای بیانی را اخذ نموده و از آنها برای وصول به مطلوب ذهنی خود در کلام استفاده میکند. استفاده از قالبهای بیانی یک امر کاملاً طبیعی است و در حقیقت همچون بافت متن، در زمینه هر جملهای وجود داشته و محتوای اصلی آن جمله را بیان میکند.در این مقاله به منظور تحلیل محتوای ادعیه امام رضا (علیه السلام) ابتدا به تحلیل و استخراج قالبهای بیانی به کار رفته در این ادعیه پرداخته شده است. نمودار استخراج شده از سنجش فراوانی این قالبها بیانگر این مطلب مهم است که آن امام بزرگوار جهت بیان مطالب خود از چه قالبهای بیانی بیشترین و کمترین استفاده را نموده و چه قالبهای بیانی نیز در کلام خود ایجاد کردهاند.
لکن پیش از پرداختن به این مطلب در ابتدا لازم است این قالبهای بیانی معرفی و تعریف شوند، چرا که قالبهای بیانی، نقش راهنمای تحلیل گر را دارند و لازم است در ابتدای هر تحقیق و پژوهشی که با روش تحلیل محتوا انجام میشود، به شکل کاربردی تعریف شوند.
1-1 -2. تعاریف قالبهای بیانی
تعاریفی که در ذیل آمده، معیار انتخاب یک قالب برای قسمتی از ادعیه است. تبیین دقیق این معیارها به محقق کمک میکند تا انتخاب صحیح جهت کدگذاری مطالب انجام دهد.1-1-1 -2. تجلیل
منظور از تجلیل، عباراتی است که در آن فرد به همراهی یا دوستی با شخصی یا پیروی از مذهب و مسلکی افتخار میکند و آن را بزرگ میشمرد. یاد کردن با احترام از انبیاء الهی، دین مبین اسلام، قرآن کریم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) در کلام، نشان دهنده ارادت و احترام گوینده متن به این افراد و مقامات است.همچنین در بسیاری از موارد مشاهده میشود که گوینده یا نویسنده در ابتدای کلام خود به تعدادی از افراد و گروهها درود و سلام فرستاده و با احترام از ایشان یاد میکند. در این گونه موارد جهت تحلیل کلام لازم است پی جویی شود که علت و مقصد این درودها چیست و چه آثاری برای مخاطبین آن کلام یا نوشته ایجاد میکند.
در حقیقت باید گفت که تجلیل از این مقامات و افراد بعضاً به خاطر جایگاه آن شخصیت و یا گروه و اهمیت آن در منویات متکلم است. در برخی موارد گوینده کلام قصد دارد تا با اشاره به آن مقام و جایگاه، آن فرد را به عنوان الگو و اسوه معرفی نماید. این مطلب به ویژه در مواقعی که برخی اوصاف و ویژگیهای آن فرد نیز بیان میشود، جلوه بیشتری پیدا میکند.
گاه میتوان با توجه به اوصافی که برای هر یک از این افراد در متن بیان شده به جایگاه آن فرد در جامعه آرمانی مدنظر متکلم و میزان اهمیت آن جایگاه و رابطه آن با یکدیگر پی برد.
به عنوان مثال ممکن است گوینده در بخشی از کلام خود به نقش هدایتگرانه پیامبران برای نجات انسانها از گمراهی اشاره کرده باشد. از این کلام میتوان اینگونه نتیجه گرفت که در جامعه آرمانی مدنظر گوینده و آینده مطلوب او، انسانها برای یافتن راه نجات به آموزههای انبیاء توجه مینمایند و آنان را به عنوان الگو، اسوه خود قرار دادهاند.
2-1-1-2. توصیف
منظور از این قالب بیانی، هرگونه مطلب توصیفی است که به بیان برخی ویژگیها و مشخصات چیزی یا کسی در متن اشاره دارد. در این قالب بیانی، گزارهها در یک ساختار خبری به نهاد یا مفعول نسبت داده میشوند.توصیف گاه صرفاً بیانگر یک گزارهی خبری و گاهی نشان دهندهی اشتیاق و علاقه مندی متکلم به موضوع، پدیده یا فردی خاص است. در تفاوت بین جملات توصیفی و تجلیل باید به این نکته توجه داشت که جملات توصیفی هیچ بار ارزشی ندارند و طی آن صرفاً وصف یک شیء یا واقعه بیان میشود اما در تجلیل، نکوداشت صورت میگیرد. در توصیف ضرورتاً مطلوبیت وجود ندارد اما در تجلیل مطلوبیت وجود دارد. توصیف کاملاً نگاهش خنثی است اما تجلیل نگاه مثبت دارد. توصیف ممکن است مثبت یا منفی باشد اما تجلیل فقط مثبت است.
3 -1-1 -2. مناجات
برای قالب مناجات میتوان تعریف زیر را بیان داشت: عرض حال به محضر خداوند که توأم با خضوع و خشوع باشد. مناجات روح مشخصه و وجه ممیزه انسان در برابر سایر موجودات است چرا که با مقوله انسان شناسی ارتباط مستقیم دارد. انسان دارای دو بعد جسمی و روحی است و تربیت و رشد و تعالی نیز زمانی برای انسان اتفاق میافتد که هر دو بعد انسان مورد توجه واقع شوند.در این میان مفهوم کمال نیز زمانی مطرح میشود که در توجه انسان به رشد جسم و روح نوعی تعادل به وجود آید. لذا اگر انسانی تنها به تربیت و رشد یکی از دو بعد خویش بپردازد، در واقع از تعادل خارج شده و کمال بدون تعادل معنا ندارد.
این قالب، شباهت زیادی به قالب بیانی دعا دارد و به نحوی درخواست از خداوند است، اما با این تفاوت که مناجات، دربردارنده خضوع و تضرع فرد در برابر خداوند است و معمولاً فرد به بیان بزرگی و عظمت خداوند و کوچک بودن خود میپردازد، اما در دعا تنها توجه به خداوند است بدون نگاه به خویشتن.
4 -1-1 -2. حدیث نفس
حدیث نفس به کلامی گفته میشود که در آن فرد، خود را ملامت میکند و بر گذشته خود تأسف میخورد و با تضرع و زاری، بر گناهان خود اعتراف کرده و در واقع حدیث نفس خوانده است. در این مقام، فرد در خلوت، نفس خود را مخاطب قرار داده و با آن سخن میگوید اگرچه به نظر میرسد نوعی مناجات با خداوند نیز در آن نهفته باشد.5 -1-1 -2. دعا
در تعریف مفهومی دعا باید گفت که دعا، درخواست چیزی از خداوند به نحوی رسمیتر از مناجات است. این قالب بیانی به دلیل آن که دربرگیرنده مفاهیم و موضوعات متعددی است، خو به یک قالب بیانی کلی تبدیل شده است که در متون دینی از آن با عنوان «ادعیه» سخن گفته میشود لکن باید توجه داشت که در هر دعایی نیز میتوان از قالبهای بیانی متعددی استفاده کرد.این سخن بدان معناست که اصل ارتباط هر انسانی (به عنوان ضعیفترین موجود هستی) با خداوند (به عنوان تنها قادر و عالم جهان هستی) درخواست از او و طلب چیزی از خداوند میباشد که در عرف بدان دعا گفته میشود لکن هر انسانی برای بیان درخواستهای خود از خداوند میتواند از قالبهای بیانی متعددی استفاده کند و با ذکر مقدمات و مطالبی چند، این خواسته خود را صریحاً یا در ضمن مطالبی دیگر بیان دارد.
6 -1-1 -2. توصیه
منظور از توصیه، سفارشهایی است که گوینده کلام یا نویسنده متن از مخاطبان خود دارد. این توصیهها میتوانند در زمینههای مختلف بوده و موضوعات متعددی را شامل شوند لکن باید توجه داشت که امکان تحقق آنها عقلاً و عملاً وجود داشته باشند چرا که در غیر اینصورت به امید و آرزو تبدیل میشوند.7 -1-1 -2. تحذیر
همان گونه که در رابطه با توصیه گفته شد که یک خواهش و درخواست عمومی با استفاده از قالب ادبی امر است، تحذیر نیز یک خواهش و درخواست عمومی است لکن با استفاده از قالب ادبی نهی. این قالب بیانی دلالت بر این دارد که مخاطب را از انجام کاری برحذر داشته و از انجام این عمل نهی مینماید.8 -1-1 -2. درخواست
منظور از درخواست نیز نوعی از سفارشهایی است که به امور شخصی و فردی متکلم کلام مربوط میشود و نمیتوان آنها را به عموم مردم جامعه تعمیم داد. باید توجه داشت که مهمترین تفاوت توصیه و درخواست در جنبه عمومی یا شخصی بودن موضوع مورد سفارش است. به عنوان مثال جمله «اسلام را حفظ کنید» یه توصیه عمومی به همه مسلمانان جهان در حال حاضر و آینده است اما جمله «مرا عفو کرده و ببخشید» یه درخواست شخصی با موضوع طلب عفو میباشد و تنها مخاطب آن نیز حاضران در جمع یا افراد نزدیک به گوینده کلام میباشند.9 -1-1 -2. تحلیل
در قالب تحلیل، یکی از موارد زیر بیان میشود:- تطبیق یک شخصیت آرمانی «مانند امام حسین (علیه السلام)» بر یک مصداق معاصر «مانند امام خمینی (رحمه الله)».
- تبیین وضعیت موجود به نحوی که با یک بررسی تطبیقی میان دو وضعیت مختلف زمانی و مکانی گذشته و حال، آن دو وضعیت را با همدیگر مقایسه و در نهایت تطبیق کنیم.
- پیش بینی آینده بر اساس تحلیل روند موجود یا ملهم از گزارههای وحیانی. مثال: مستضعفین وارث زمین خواهند شد.
- بیان دلایل و استدلالهایی برای اثبات مطلب و مدعای مورد نظر.
- اشاره به علل و عوامل وقوع یک حادثه یا امری.
- بررسی چرایی وقوع یک حادثه یا امری.
- تبیین چگونگی وقوع یک امر و روند تدریجی تکامل آن.
- ارائه راه کارهای متعدد برای رسیدن به مقصدی واحد.
- اخذ نتیجهای واحد بر اساس مقدماتی چند. (یاوری و همکاران، 1388، صص 78-96)
10 -1-1 -2. قاعده
در این قالب بیانی، قانونها و سنتهایی الهی که بر اساس آن جامعه و نظام هستی استقرار مییابد، بیان شده است. این قالب بیانی بهترین راهنما برای ترسیم یک جامعه مطلوب است. قاعده و قانون، یک گزاره خبری است که دارای نتیجه یا راه کار نیز باشد که از یک اقدام یا کنش در زمان حال به دست میآید. این قواعد در برخی موارد به صورت جملات شرطی یا مرکب بیان میشوند و ارزش آنها از تحلیل بالاتر است. در تحلیل، فضای روز بیان میشود اما در قاعده، قانون مندیهای موجود بر فضای حاکم بیان میشود که در واقع نتیجه تحلیل صحیح و درست است.11 -1-1 -2. تنبیه
این قالب بیانی معمولاً به دو شکل زیر بیان میشود: بیان جملهای سؤالی که هدفش آگاهی دادن به دیگران یا بیدار کردن آنها باشد و با طرح آن، خواننده به فکر فرو میرود و یا بیان جملهای مهم که حاوی تذکری به مخاطبین باشد.در حقیقت کارکرد مهم این قالب بیانی، آگاهی بخشی به مخاطبین است چرا که ممکن است خواننده متن یا مخاطب کلام نسبت به مسئلهای غافل یا جاهل باشد که با طرح سؤال یا تذکر آگاه شده و نسبت به آن مطلب هوشیار میشود. این قالب بیانی معمولاً با عباراتی نظیر؛ بدانید که، آگاه باشید که و ... شروع میشود. (جانی پور، 1391، صص109-114)
در ادعیه ائمه اطهار (علیهم السلام) استفاده از آیات قرآن بیشتر با این رویکرد بوده و جهت آگاهی دادن به مخاطبان استفاده شده است. البته مواردی نیز وجود دارند که از آیات قرآن کریم برای معرفی خداوند متعال (توصیف) یا بیان قواعد و سنن الهی (قاعده) و توصیه به انجام دستورات الهی (توصیه) نیز استفاده شده است.
2-1-2. سنجش فراوانی قالبهای بیانی
اکنون پس از آشنایی اجمال با تعاریف هر کدام از قالبهای بیانی، نمودار سنجش فراوانی قالبهای بیانی به کار رفته در ادعیه رضویه درج میشود. مجدداً لازم به ذکر است که نمودار ذیل حاصل استخراج قالبهای بیانی جملات تقطیع شده ادعیه رضویه میباشد. این مطلب بدان معناست که هر کدام از ادعیه به چندین جمله تقطیع شده و در نهایت قالب بیانی آن جملات استخراج و دسته بندی شده است.2-2. تجلیلهای ادعیه رضویه
یکی از نکات مهم و قابل توجه در تحلیل محتوای ادعیه رضویه، فراوانی قالب بیانی «تجلیل» نسبت به دیگر قالبهای بیانی میباشد. بر اساس آنچه از جدول تحلیل محتوای ادعیه امام رضا (علیه السلام) استخراج شده است، در این متون از افراد، گروهها و مواردی تجلیل شده که در ادامه فهرست آنها در نمودار ذیل ارائه میشود:نمودار فوق که به ینجش فراوانی تجلیلهای صورت گرفته در ادعیه امام رضا (علیه السلام) میپردازد، بیانگر آن است که آن امام همام تلاش دارند تا در این متون، بیش از آن که به رفع حوائج مردم پرداخته و متونی را صرفاً جهت برآورده شدن حاجات مادی و معنوی به مردم آموزش دهند، نقش و جایگاه اهل بیت (علیهم السلام)، دین اسلام و قرآن کریم را به مردم جامعه گوشزد کرده و آنان را متوجه این مهم سازند که همه برکات و خیرات موجود بواسطه حضور این افراد و موارد است و همه نواقص و کمبودها نیز بواسطه توجه به این افراد و موارد برطرف خواهند شد.
نکته جالب آن است که در بسیاری از ادعیه صادره از امام رضا (علیه السلام) مشاهده میشود که پیش از بیان هرگونه مطلب و درخواستی، به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان اشاره شده و در برخی موارد صراحتاً از آنان نام برده شده است. (10)
در مواردی متعددی نیز به جایگاه والای اهل بیت (علیهم السلام) در نظام خلقت و همچنین جایگاه والای ایشان در نزد خداوند و این که همه امور هستی در دست اهل بیت (علیهم السلام) (9) است، اشاره شده و بدین وسیله تلاش شده است تا جامعه اسلامی از خلال قرائت این دعاها در مناسبات زمانی و مکانی مختلف و در هنگام وقوع حوادث و مشکلات متوجه مقام شامخ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) شده و از این طریق بدانان تقرب جویند. (11)
به عنوان یک نمونه میتوان به بخشی از دعای شماره 21 اشاره کرد که در آن به تجلیل از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخته و میفرمایند: «و أن علیاً أمیرالمؤمنینَ سَیدُ الأوصیاء و وارثُ عِلمِ الأنبیاء عَلَمُ الدِّینِ و مُبیرُ المُشرکینَ و مُمیَزُ المُنافِقینَ وَ مُجاهِدُ المَارقینَ إمامِی و حُجَّتِی وَ عُروتَی وَ صِراطِی و دَلیلی و مَحَجَّتی و مَن لا اثِقُ باعِمالی و لَو زَکَت و لَا أراها مُنجیةً لی و لَو صَلَحت إلا بوِلایتهِ و الأئتِمامِ به و الإقرار بِفَضائلهِ و القَبُول مِن حَمَلتِها و التَّسلیمِ لِرواتَها و أقِرُّ بأوصیائهِ مِن أبنائهِ أئمةً و حُجَجاً و أدلةً و سُرُجاً و أعلاماً و منَاراً و سادةً و اَبراراً».
3 -2. توصیفات ادعیه رضویه
همانگونه که در بخش تعاریف قالبهای بیانی گفته شد، منظور از قالب بیانی توصیف، هرگونه مطلب توصیفی است که به بیان برخی ویژگیها و مشخصات چیزی یا کسی در متن اشاره دارد. در تحلیل محتوای ادعیه رضویه، بخش عمدهای از مطالب به توصیف خداوند متعال اختصاص یافته است لذا منظور از این توصیفات نیز؛ تسبیح، تحمید، تهلیل، تکبیر و توحید خداوند متعال است.معنای تسبیح (سبحان الله) منزه داشتن خدا از هر صفت عدمی است که چون مرگ، عجز، جهل و غیره نقص شمرده شود. مؤلف قاموس القرآن نیز تسبیح را تنزیه خدا از هر بدی و نقصی دانسته است و مینویسد: «اصل التسبیح: التنزیه و التقدیس و التبرئة من النقائص» (قرشی، 1371، ج3، ص 213) در حقیقت ریشه این کلمه از «سبح» به معنای عبور و گذشتن با شتاب گرفته شده و لذا تسبیح، منزه دانستن و تنزیه خدای تعالی است و اصلش عبور و گذشتن با شتاب در پرستش و عبادت خداوند است. (راغب، 1412 ق، ج2، ص 176)
معنای تکبیر (الله اکبر) نیز این است که خدا از این که در وصف بگنجد بزرگتر است، پس خدای تعالی از هر وصفی که با آن توصیفش کنیم و حتی از خود این وصف نیز بزرگتر است. این معنا کاملاً با توحید اسلامی مناسب است چون توحیدی که دین مبین اسلام پیشنهاد کرده از هر توحید دیگری که در سایر شرایع دینی مطرح شده بالاتر و مهمتر است. (طباطبایی، 1374، ج20، ص126)
در ادعیه رضویه موارد متعددی از عبارات و جملات وجود دارد که بر تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر خدای تعالی اشاره دارد. از آن جمله میتوان به دعای شماره 3 اشاره کرد که میفرمایند: « سُبحانَ اللهِ، و الحَمدُ للهِ، وَ لا إله إلا اللهُ، و اللهُ اکبر» و در دعای شماره 4 نیز مجدداً بر این مطلب تأکید میکنند: «سُبحانَ اللهِ کَمَا یَنبغِی للهِ، الحَمدُ للهِ کَمَا یَنبغِی للهِ، لا إلهَ إلا اللهُ کَما یَنبغِی للهِ، اللهُ اکبر کَمَا یَنبغِی للهِ، لا حَولَ و لا قُوةَ إلا باللهِ کَما یَنبغِی لله و ...».
در دعای شماره 6 نیز به تحمید الهی پرداخته و میفرمایند: «اللهُمَ لکَ الحَمدُ علَی مَرَدِّ نوَازل البَلاءِ و مُلمَّاتُ الضَّراءُ... و لَکَ الحَمدُ رَبِّ عَلی هَنیءِ عَطائِکَ... و لَکَ الحَمدُ عَلَی إحسانِکَ الکَثیرِ... و لَکَ الحَمدُ یا رَبِّ علَی تَثمِیرکَ قَلیلَ الشُّکر...» که در آن امام (علیه السلام) به تحمید و شکرگذاری از خداوند برای همه عطایا و بلایا پرداختهاند اگرچه این دعا نیز در بخش تسبیحات و با عنوان مناجات با خداوند درج شده است.
در خصوص تهلیل نیز در دعای شماره 19 میفرمایند: «لا إله إلا اللهُ المَلِکُ الحقَ المُبین». در دعای شماره 40 نیز میفرمایند: «یا مَن لا شَبیةَ لهُ و لا مِثالَ، أنتَ اللهُ الذَّی لا إله إلا أنتَ و لا خالِقَ إلا أنتَ، تُفنی المَخلوقِینَ و تَبقَی أنتَ، حَلُمتَ عَمَّن عَصاکَ و فِی المَغفِرةِ رِضاَک».
در دعای شماره 74 نیز میفرمایند: «لا إله إلا اللهُ رَبُّنا و رَبُّ آبائِنَا الأولینَ لا إلهَ إلا اللهُ إلها واحداً و نَحنُ لَهُ مُسلمِونَ لا إلهِ إلا اللهُ لا نَعبُدُ إلا ایَّاه- مُخلصِینَ لَهُ الدِّینَ و لو کَرِهَ المُشرکُون».
در خصوص موضوع تکبیر نیز در دعای شماره 62 میفرمایند: « اللهُ اکبر، اللهُ اکبر، اللهُ اکبر عَلی مَا هَدانا، اللهُ اکبر عَلی ما رَزقَنا مِن بَهیمةِ الأنعام...» و در دعای شماره 43 نیز میفرمایند: « بسمِ الله العَظیم بسم اللهِ العَظیم ربِّ العرشِ العَظیم إلا ذَهَبت و انقَرضَت» که مجدداً در این دعا نیز بر بلند مرتبه بودن خداوند متعال اشاره شده است.
نکته قابل ذکر در این بخش، تعریف ویژهای است که برای اصطلاح «توحید» در این مقاله اتخاذ شده است. در ادعیه رضویه عبارات متعددی وجود دارد که به معرفی خداوند و بیان صفات و ویژگیهای او میپردازد و از آن جا که نمیتوان این عبارات را در قالبهای چهار گانه تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر جای داد لذا عنوان «توحید» برای این بخش از توصیفات اختصاص پیدا کرده است.
به عنوان مثال در دعای شماره 2 آمده است: «سُبحانَ خالِق النُور سُبحانَ خالقِ الظُلمةِ سَبحانَ خَالقِ المیِاهِ و سُبحانَ خالِق السَّماواتِ سُبحانَ خَالقِ الأرضینَ سُبحانَ [خَالق] الرِّیاح و النِّبات سُبحانَ خَالق الحَیاةِ و المَوت سُبحانَ خَالقِ الثَّری و الفَلَواتِ سُبحان الله و بِحمَدهِ» و اگر چه این دعا را در بخش تسبیحات ذکر کردهاند لکن به نظر میرسد امام رضا (علیه السلام) در این دعا بیشتر تلاش دارند تا صفت خالقیت خداوند را با ذکر مثالهایی تبیین و معرفی نمایند.
همچنین در دعای شماره 15 آمده است: «یا اللهُ یا وَلِیَ العافیةِ و رازقَ العَافیةِ و المُنعمَ بالعَافیةِ و المَنَّانَ بالعافیةِ و المتُفَضَّلَ بالعافیةِ عَلیَ و عَلی جَمیعِ خَلقکَ رَحمانَ الدُنیا و الأخرةِ و رَحیمَهُما صَلِّ عَلی محمد و آلِ محمدٍ و ارزقُنا العافیةَ و تمامَ العافیةَ فی شُکرِ العافیةِ فی الدُنیا و الآخرة یا اَرحم الراحِمین» که بخش اول آن تلاش دارد تا به معرفی صفاتی دیگر از خداوند متعال بپردازد. همچنین در این رابطه میتوان به ادعیه شماره 23 و 36 نیز اشاره کرد که کاملاً با رویکرد از آن حضرت صادر شده است.
نمودار ذیل بیانگر آن است که توصیفات بیان شده در ادعیه رضویه اکثراً در رابطه با خداوند متعال بوده و بیشتر به بیان صفات و ویژگیهای خداوند است:
4 -2. موضوعات ادعیه رضویه
در رابطه با موضوعات مطرح در ادعیه امام رضا (علیه السلام) به طور خاص باید گفت که این موضوعات از تحلیل محتوای متن ادعیه استخراج و طبقه بندی شده و به هیچ عنوان، عناوین مطرح برای هر کدام از ادعیه در این سنجش ملاک قرار نگرفتهاند. این مطلب بدان معناست که عناوین مطرح برای ادعیه در کتاب صحیفه رضویه در این پژوهش ملاک قرار نگرفته و محقق خود شخصاً در رابطه با هر کدام از ادعیه موضوع یا موضوعاتی را انتخاب کرده است.فهرستی از این موضوعات در نمودار ذیل ارائه شده است که بیانگر سنجش فراوانی آنها نیز میباشد:
به عنوان مثال آن حضرت برای طلب غفران در دعای شماره 7 میفرمایند: «یا کَریمُ اغِفر لِمَن فِی مَشارقِ الارضِ و مَغارِبها مِن المُؤمنینَ و المُؤمنات» که نشان از آن دارد که آن حضرت (علیه السلام) این طلب غفران را برای همگان خواستهاند.
آنچه در نمودار فوق نشان داده شده است، فهرستی از موضوعاتی میباشد که امام رضا (علیه السلام) در ادعیه خود آنها را برای مردم جامعه اسلامی از خداوند متعال طلب کردهاند. نکته قابل توجه در این فهرست؛ طلب هلاکت دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و طلب محشور شدن با اهل بیت (علیهم السلام) میباشد. اگر چه در نگاه اول ممکن است این سؤال پیش آید که به دلیل صادر شدن این ادعیه از طرف معصوم، این موارد در قالب بیانی «درخواست» باید گنجانده شوند لکن توجه به این مطلب مهم است که نوع الفاظ به کار رفته در این ادعیه و فضای غالب بر آن جملات به گونهای است که هر خواننده و مخاطبی متوجه میشود این الفاظ در قالب بیانی «دعا» به کار رفته و کلامی از زبان همگان و توصیهای برای همگان است و نه شخصی خاص.
5 -2. سنن الهی ادعیه رضویه
بخش دیگر از مطالب مطرح شده در ادعیه رضویه بیانگر قواعد و قوانینی است میتوان از آنها به سنن الهی تعبیر کرد. امام رضا (علیه السلام) در خلال مطالبی که در قالب دعا به مردم جامعه اسلامی آموزش دادهاند، تلاش کردهاند تا با معرفی این سنن و کارکردهای آنها، در حوزه اعتقادات نیز آموزشهای لازم را به مردم جامعه اسلامی ارائه دهند.آموزشهای اعتقادی از جمله وظایف خطیر و اختصاصی است که ائمه اطهار (علیهم السلام) در طول حیات پربرکت و گران مایه خود تلاش کردهاند تا در قالبهای مختلف و در هر فرصتی آن را به مردم منتقل کنند. در ادامه به یکی از مهمترین این قواعد و سنن الهی که در ادعیه رضویه مورد استناد قرار گرفتهاند، اشاره میشود.
به نظر میرسد از جمله قواعد ضمنی استجابت دعا از منظر امام رضا (علیه السلام)؛ صلوات فرستادن بر پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است. چنان که این امر را تقریباً در همه ادعیه صادر شده از ایشان شاهد هستیم و صراحتاً نیز بدان دستور دادهاند. به عنوان مثال در دعای شماره 32 میفرمایند: «یَا ماجدُ یا واحدُ یا کَریمَ یا دائمُ اتوجَهُ إلیکَ بمُحمدٍ نَبیکَ نَبیِّ الرَّحمةِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یا محمدُ یا رسولَ اللهِ إنی اَتوجَّهُ بک إلی اللهِ رَبِّکَ و رَبی و ربِّ کُلِّ شَیء أن تُصلَی عَلَی مُحمد و اَهل بیتهِ و اسألکَ نَفحةً کَریمةً مِن نَفحاتکَ و فَتحاً یَسیراً و رِزقاً واسعاً».
این قواعد به دو صورت در ادعیه شریفه رضویه بیان شدهاند:
الف) استفاده تضمنی از آیات قرآن کریم که در این زمینه میتوان به موارد متعددی اشاره کرد. به عنوان مثال ایشان در دعای شماره 45 میفرمایند: «إذا ذَهبَ لَکَ ضالةً او مَتاعُ فَقُل و عِندهُ مَفاتِحُ الغَیب... فی کتابٍ مبینٍ ثُمَّ تَقولُ اللهُمَّ إنکَ تَهدی منَ الضَّالةِ و تُنجِّی مِن العَمی و تَردُ الضَّالة».
همچنین در دعای شماره 46 نیز مکرر از آیات قرآن استفاده کرده و میفرمایند: «بسم الله الرحمن الرحیم، بسم اللهِ، بسم اللهِ، إن مَعَ العُسرِ یُسراً إن مَع العُسر یُسراً یُریدُ اللهُ بکُم الیُسر و لا یُریدُ بِکُم العُسرَ و لِتُکمِلُوا العدةَ و لِتُکبِّروُا اللهَ عَلی مَا هَداکُم و لَعلکُم تَشکروُنَ و إذا سَألکَ عبادِی عَنی فإنِّی قَریبُ اُجیبُ دَعوةَ الدَّاع إذا دَعان فَلیستَجیبُوا لِی و لیُومِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشدوُنَ و یُهَیَّئ لَکُم مِن امرکُم مرفَقاً و یُهیِّئ لَکُم مِن امرکُم رُشداً و عَلی اللهِ قَصدُ السبِّیلِ و مِنها جائرُ و لو شاءَ لهَداکُم اجمعَینَ ثُمَّ السَبیلَ یَسِّرهُ- ا وَ لَم یَرَ الذیِنَ کفَروا أنَّ السَّماواتِ و الارضَ کانَتا رَتقاً فَفَتقناهُما و جَعلنا مِنَ الماء کلَّ شَیء حَیِّ فلَا یؤُمنونَ فَانتبذَت به مَکاناً قَصِیِّا فأجاءَها المَخاضُ إلی جِذع النَّخلةِ قَالت یا لیَتنی مِتُّ قَبل هذا و کُنتُ نَسیاً مَنسیاً فَناداها من تحَتها الا تحزَنی قَد جَعلَ رُبکِ تَحتکِ سَریًا و هُزی إلیکِ بجذعِ النَخلةِ تُساقِط رُطباً جَنیِّا فَکُلی و اشرَبی و قَرِّی عیَناً فإما تَریَنَّ مِن البَشرِ احداً فَقُولی إنی نَذرتُ للرحمنِ صَوماَ فَلن اُکلَّمَ الیَومَ إنسیَّا و ...».
در دعای شماره 90 نیز که در خصوص امر ازدواج است، با اشاره به آیاتی که خداوند در قرآن کریم به واسطه آنها مردم را به ازدواج و تشکیل خانواده دعوت کرده، تلاش دارند تا این امر (ازدواج) را نوعی اطاعت از دستورات الهی تلقی کنند.
ب) استفاده تلویحی از سنن الهی. در حقیقت باید گفت که بسیاری از قاعدههایی که امام رضا (علیه السلام) در ادعیه خود بدان اشاره کردهاند، به صورت استفاده تلویحی از سنن الهی بوده است. به عنوان مثال ایشان در دعای شماره 30 میفرمایند: «اللهُمَّ جَدیرُ مَن امرتهُ بالدُّعاءِ ان یَدعُوکَ و مَن وَعدتهُ بالاستجابةِ أن یَرجُوکَ و لِیَ اللهُمَّ حاجةُ قَد عَجزَت عنَها حِیلَتی و کَلَّت مِنها طَاقتی و ضَعفَت عَن مَرامِها قُدرتِی...» که در این دعا امام رضا (علیه السلام) تلاش دارند با بیان این مطلب که دعوت کردن مردم به دعا از جمله اوامر و دستورات الهی است و خداوند خود وعده داده است که دعای بندگان را اجابت کند و این یکی از سنن الهی است لذا بر طبق آن است که امام حاجت خود را از خداوند طلب میکنند.
به عنوان نمونهای دیگر میتوان به دعای شماره 63 اشاره کرد که در آن میفرمایند: «اللهُمَّ کَما سَترتَ عَلی ما لَم اعلَم فَاغفِر لِی مَا تَعلمُ و کَما وَسعِنی عِلمُکَ فَلیَسعنی عفوُکَ و کمَا بدَاتنی بالإحسانِ فَاتمَّ نِعمتکَ بالغُفرانَ و کَما اکرمتَنی بمِعرفتکَ فاشفَعها بِمغفرتِکَ و کَما عَرفتَّنی وحدانیتَّکَ فَاکرمنی بطاعَتکَ [لماعیتک] و کمَا عصَمتنَی ما لَم اکُن اعتِصمُ منهُ إلا بعِصمتِکَ فَاغفر لی ما لو شئتَ عَصمتَنی منهُ یا جوادُ یا کریمَ یا ذَاالجلال و الإکرام». در این دعا نیز امام (علیه السلام) تلاش دارند تا با بیان اقداماتی که خداوند آنها را به عنوان وظیفه خود بیان کرده است، از خداوند طلب انجام برخی امور را بنماید.
6 -2. تنبیهات ادعیه رضویه
اگر چه قالب بیانی تنبیه به دو شکل جملات سؤالی و خبری به کار میرود لکن در ادعیه رضویه، این قالب بیانی تنها به شکل طرح جملات خبری جهت تذکر و با هدف آگاهی بخشی به مردم و غفلت زدایی به کار رفته است. این مطلب نیز بخش دیگری از وظایف اختصاصی ائمه اطهار (علیهم السلام) میباشد که به عنوان چراغ راهنمای سعادت و پرچمهای هدایت در جهان هستی انجام رسالت میکنند.آنچه در این مقاله از آن به قالب بیانی «تنبیه» تعبیر میشود، جملاتی است که توسط امام رضا (علیه السلام) جهت تذکر به مردم و هوشیار کردن آنان جهت تقرب به خداوند متعال و افزایش آگاهی مردم برای دینداری استعمال شده است که در ادامه به عنوان نمونه به چند مورد از این جملات اشاره میشود.
آن حضرت (علیه السلام) در دعای شماره 8 میفرمایند: «إلهی بدَت قُدرتکَ و لَم تَبدُ هَیئةُ لَک فَجهلوکَ و قَدَّروکَ و التَّقدیرُ علَی غَیر ما به شَبَّهُوک فَأنا بَریءُ یا إلهی مِنَ الذَّین بالتَشبیهِ طَلبُوکَ لَیس کَمثلِکَ شَیء و لَن یُدرکوکَ ظاهرُ ما بِهم مِن نَعمتکَ دَلَّهُم عَلیکَ لَو عَرفُوک و فی خَلقکَ یا إلَهی مَندوُحةُ أن یَتناوَلُوک بل شَبِّهوکَ بخَلقکَ فَمِن ثُم لَم یَعرفُوکَ و اتخَذُوا بَعضَ آیاتکَ ربَّا فَبذلکَ و صفُوک فَتعالیتَ یا إلهی و تَقَدَّسَت عَمَّا به المُشبَهِّونَ نَعتُوکَ یا سَامِعَ کلِّ صَوتٍ و یا سابِقَ کُلِّ فَوتٍ یا مُحیی العِظام و هیَ رَمیمُ و مُنشئهَا بعدَ المَوتِ صلِّ علَی محمدٍ و آل محمدٍ و اجَعل لی من کُلِّ هَمِّ فَرجاً و مَخرجاً و جَمیعِ المُؤمنینَ إنکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرُ».
کاملاً مشخص است که بخش اول این دعا در راستای آگاه سازی مردم به صفات واقعی خداوند متعال و بیان دقیق معارف الهی از آن امام همام صادر شده است با این که تنها در بخش پایانی برای رفع حوائج مؤمنان دعایی ذکر شده است. این گونه موارد که در ادعیه رضویه متعدد است بیانگر این مطلب میباشد که آن حضرت (علیه السلام) تلاش دارند تا از هرگونه موقعیت و فرصتی برای تبلیغ معارف دین و انتقال آن به مردم جامعه استفاده کرده و آنان را به طور دقیق با معارف حقه الهی آشنا سازند.
7 -2. توصیهها و تحذیرهای ادعیه رضویه
بخش دیگری از مطالب مطرح شده در ادعیه رضویه، توصیهها و تحذیرهایی میباشد که امام رضا (علیه السلام) در قالب جملات دعایی و تنبیهی، تلاش کردهاند تا این موارد را به مردم جامعه اسلامی تذکر دهند. در ذیل نموداری درج شده است که فهرستی از توصیههای مطرح در ادعیه رضویه در آن درج شده است:و سپس در ادعیه دیگری بر توسل جستن به اهل بیت (علیهمالسلام) توصیه کرده و به عنوان مثال در دعای شماره 21 این گونه دعا میکنند: « تَوسَّلتُ بهم إلیکَ- مُتقرباً إلی رَسولکَ مُحمد صلی الله علیه و آلهِ ثُمَ عَلِیٍّ أمیرِ المُؤمنین و الزهراءِ سَیِّدةِ النِساء العَالمین و الحَسَنِ و الحُسینِ و عَلیٍّ و مُحمدٍ و جَعفرٍ و موسی و عَلِیٍّ و مُحمدٍ و عَلِیٍّ و الحَسنِ و مَن بَعدهُم یُقیِمَ المَحجَّةَ إلی الحُجَّةِ المَستُورةِ مِنَ وُلدهِ المَرجُوِّ للامَّةِ مِن بعدهِ اللهُمِ فَاجعَلهُم فی هَذا الیَومِ و مَا بَعدهُ حِصنی مِنَ المَکارهِ... اللهُم بتَوسُّلی بِهم إلیکَ و تَقَرُّبی بَمَحبتهِم و تَحصُّنی بإمامتَهم افتَح عَلی فی هَذا الیَوم ابوابَ رِزقِکَ و انشُر علی رحَمتکَ و حَبِّبنی إلی خَلقِکَ و جَنبِنی بُغضَهُم و عَداوتَهُم إنکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرُ».
همچنین میتوان در این رابطه به دعای شماره 23 اشاره کرد که بخش سوم آن کاملاً با این رویکرد از آن امام همام صادر شده است که در کتب ادعیه به صورت جداگانه تحت عنوان «دعای توسل» از آن یاد میشود.
در رابطه با دیگر عناوین مطرح در ادعیه مانند مناجات و حدیث نفس نیز میتوان به دعای شماره 21 اشاره کرد که در آن حضرت با حالتی مناجات گونه به حدیث نفس پرداخته و بر کوتاهی خود در بندگی و گناهان خود اشاره میکنند: «بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ إن ذُنوبی و کَثرتَها قَد اخلقَت وَجهی عنِدکَ و حَجبتَنی عَن استیهَال رَحمتکَ و باعَدتنی عَن [استیجَار] [استنجاز] استیجاب مَغفرتِکَ وَ لَو لا تَعلُّقی بآلائکَ و تَمَسُّکی بالرَّجاء لِمَا وَعدتَ امثالِی مِنَ المُسرفیِنَ و أشباهی مِنَ الخَاطئینَ بقُولِکَ یا عِبادیَ الذینَ اَسرفُوا عَلی انفُسهِم لا تقَنَطُوا مِن رحمةِ اللهِ إن اللهَ یغَفِرُ الذُنوبَ جَمیعاً إنهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیمُ و حَذرتَ القانطِینَ مِن رَحمتکَ فَقُلتَ و مَن یَقنطُ مِن رَحمةِ رَبهِ إلا الضالُونَ ثُمَّ نَدبتَنا بِرحمتکَ إلَی دعُائکَ فَقُلتَ ادعُونی استَجب لَکُم إن الذینَ یسَتکبروُنَ عَن عبادَتی سَیدخُلَون جَهنَّم داخرِین». البته لازم به ذکر است که منظور آن حضرت (علیه السلام) از اعتراف به گناه، آموزش به توبه به بندگان است و مسلم است که مقام شامخ ائمه اطهار (علیهم السلام) از هرگونه پلیدی و رجسی دور است.
نتیجهگیری
کلمات گهربار ائمه اطهار (علیهم السلام) پس از قرآن کریم، گران قدرترین میراث دین مبین اسلام و دستورالعملی برای سعادت در هر دو جهان است. این محتوای غنی و هویت بخش قابلیت آن را دارد که در حوزههای مختلف علوم بشری مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان مبنایی برای مطالعات بنیادین و کاربردی در نظر گرفته شود.در این مقاله سعی شده است برخلاف کتب تاریخی و یا شرح حال نگاری که تنها از کلمات ائمه اطهار (علیهم السلام) برای استنادات تاریخی خود استفاده میکنند، به تحلیل محتوای آنچه امام رضا (علیه السلام) در ادعیه خود به مردم جامعه اسلامی آموزش دادهاند، پرداخته و از خلال آن، دیدگاهها و مبانی ایشان را پیرامون مسائل مهم استخراج نماید. همچنین از آن جا که این کلمات و عبارات، گفتارهای یک فرد عادی نبوده و از امام معصوم (علیهم السلام) صادر شده است، میتوان از تحلیل محتوای آنها به مبانی و اصولی دست یافت که راه گشای جامعه اسلامی جهت نیل به سعادت و کمال باشد، چرا که کلام معصوم (علیه السلام) در واقع تبیین کننده سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تفسیر آیات قرآن کریم است.
در کتب و منابع تاریخی و روائی، متونی با عنوان ادعیه رضویه نقل شده است که نتایج حاصل از تحلیل محتوای آنها نشان داد بیش از آن که این متون جنبه دعایی داشته باشند، جنبه آموزشی داشته و آن امام همام تلاش داشتهاند تا با استفاده از ابزار تبلیغاتی دعا، مفاهیم مهمی را به مردم و جامعه اسلامی آموزش دهند.
تجلیل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، ائمه اطهار (علیهم السلام)، انبیاء الهی، دین مبین اسلام و قرآن کریم از جمله قالبهای بیانی است که بیشترین کاربرد (25/2%) را در ادعیه رضویه داشته و بیانگر آن است که امام رضا (علیه السلام) تلاش داشتهاند در قالب دعا، جامعه اسلامی را در زمانها و شرایط گوناگون متوجه اهل بیت (علیهم السلام) کرده و جایگاه والای ایشان را گوشزد کنند. این مطلب زمانی بهتر تبیین میشود که توجه داشته باشیم در این ادعیه به توسل به اهل بیت (علیهم السلام) نیز بسیار سفارش شده (در حدود 41/7%) و به دفعات بر استجابت دعا در ضمن استجابت دعای ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز اشاره شده است.
پس از تجلیل، قالب بیانی توصیف دارای بیشترین فراوانی (%16/8) در ادعیه رضویه است. در این قالب بیانی نیز بیشتر بر معرفی خداوند و اشاره به صفات و ویژگیهای ذات اقدس خداوند متعال تأکید شده (37%) و تلاش شده است تا جامعه اسلامی با مفهوم دقیق «الله» به عنوان یگانه معبود و هستی بخش و اجابت کننده دعای بندگان آشنا شوند. این مطلب نیز زمانی بهتر فهمیده خواهد شد که توجه داشته باشیم در قالب بیانی «تنبیه» نیز بیشتر بر معرفی صفات خداوند و پرهیز از شرک و تشبیه خداوند به دیگر موجودات تأکید شده است.
دیگر مفاهیم آموزشی که در قالبهای بیانی «قاعده» و «تنبیه» نیز ذکر شده است، همه بیانگر آن است که رویکرد این ادعیه، بیشتر آموزشی بوده و اهتمام آن حضرت بر تبلیغ معارف حقه دین مبین اسلام بوده است. به عنوان مثال در قالب بیانی قاعده، آن حضرت به برخی از قواعد و سنن الهی در ادعیه خود اشاره کردهاند که از آن جمله میتوان به قاعده صلوات فرستادن بر پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) جهت استجابت دعا اشاره کرد. این قواعد به دو صورت بیان شدهاند: استفاده تضمنی از آیات قرآن کریم و اشاره تلویحی به سنن الهی.
پینوشتها:
1- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، 09195561365 janipoor@isu.ac.ir.
2. استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، Taghavian@isu.ac.ir.
3- نک: مفید، 1413ق، ج2، ص 313؛ طبرسی، 1390ق، ص372؛ راوندی، 1409ق، ج1، ص 420.
4- ر.ک: ابطحی اصفهانی، 1378، صص 150-211.
5- نک: حرعاملی، 1387، ج1، صص 13-29.
6- نک: نوری، 1408 ق، ج1، صص 69-75
7- اشاره به حدیث « إنَّما یَعرِفُ القُرآنَ مَن خُوطِبَ بهِ» (کلینی، 1377ق، ج8، ص 312).
8- Contents Aralysis
9-Inverse Questionnaire
10- به عنوان مثال ر.ک: ادعیه شماره 4، 8، 9، 0، 11، 18 و ...
11- به عنوان مثال ر.ک: ادعیه شماره 21، 23، 32 و ...
1. قرآن کریم.
2. ابطحی اصفهانی، سید محمد باقر (1378)، الصحیفة الجامعةلادعیة علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و ابنائه الاربعة، قم: مؤسسهی امام الهادی.
3. اربلی، علی بن عیسی (1381ق)، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تعلیق هاشم رسولی، تبریز: مکتبه بنی هاشم.
4. استراوس، آنسلم؛ کوربین، جولیت (1384)، اصول روش تحقیق کیفی: نظریه مبنایی، رویهها و شیوهها، ترجمه بیوک محمدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
5. باردن، لورنس (1375)، تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
6. جانی پور، محمد (1391)، قدرت نرم و دفاع مقدس، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
7. چوبینه، مهدی (1380)، طرح مطالعاتی راهنمای برنامه درسی، تهران: انتشارات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی.
8. حرعاملی، محمد بن حسن بن علی (1387)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ پنجم.
9. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودی، بیروت: دار العلم.
10. راوندی، قطب الدین (1409 ق)، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
11. سید رضی، ابوالحسن محمد بن حسین (1386)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مشهد: انتشارات سنبله، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
12. صدوق، محمد بن علی بن بابویه (1363)، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، قم: انتشارات جهان.
13. صدوق، محمد بن علی بن بابویه (1413 ق) من لا یحضره الفقیه، قم: انتشارات جامعه مدرسین.
14. طباطبایی، سید محمد حسین (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر، قم: انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه.
15. طبرسی، فضل بن حسن (1390ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مجمع البیان لعلوم القرآن)، تهران: کتابفروشی اسلامیه، چاپ چهارم.
16. طبرسی، فضل بن حسن (1358)، اعلام الوری بأعلام الهدی، قم: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لتحقیق التراث.
17. طبری، محمد بن جریر (1378)، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران: سروش.
18. عزتی، مرتضی (1376)، روش تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول.
19. علی احمدی، علیرضا؛ غفاریان، وفا (1382)، اصول شناخت و روش تحقیق (با نگاهی به مطالعات تاریخی) فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه الزهراء (علیها السلام)، تهران: سال سیزدهم، شماره 46 و 47، تابستان و پاییز.
20. فیروزان، توفیق (1360)، روش تحلیل محتوا، تهران: انتشارات آگاه.
21. قرشی، علی اکبر (1371)، قاموش قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
22. کریپندورف، کلوس (1378)، مبانی روش شناسی تحلیل محتوا، ترجمه هوشنگ نائینی، تهران: انتشارات روش.
23. کلینی، محمد (1377 ق)، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران: انتشارات اسلامی.
24. کیوی، ریمون و کامپنهود، لوک وان (1381)، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: انتشارات توتیا، چاپ ششم.
25. مجلسی، محمد باقر بن مولی محمد تقی (1412ق)، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمه الأطهار (علیهم السلام)، تهران: دار الکتب الإسلامیه.
26. مفید، محمد بن محمد بن النعمان (1413 ق)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. قم: موسسهی آل البیت.
27. نوری، میرزا حسین (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت: مؤسسه آل البیت.
28. هولستی، اُل. آر (1373)، تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمه نادر سالارزاده امیری، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
29. یاوری، وحید و همکاران (1388)، تصویرسازی از آینده از منظر شهدای انقلاب اسلامی، تهران: بنیاد شهید انقلاب اسلامی با همکاری مرکز تحقیقات علوم انسانی اسلامی دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول