نویسنده: Christopher Toll
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
نیز مشهور به ابنالحائک، ابن ذیالدومینه، یا ابن ابیالدومینه
(ت. صنعا، یمن، 272 [؟]؛ و . پس از 330 [؟] ، جغرافیا، علوم طبیعی.
حمدانی به یکی از قبایل مشهور بخش جنوبی عربستان، به نام حمدان، تعلق داشت و خانوادهاش به مدت چهار نسل در صنعا زیسته بودند. (1) او سفرهای بسیار کرد، از عراق دیدن نمود، و زمان نسبتاً زیادی در مکه به سر آورد. با روشنفکران زمان خود، از قبیل ابنالانباری و غلام ثعلبِ لغتشناس و شاگردشان ابن خالویه، مکاتبه داشت. بعداً در شهرهای ریدا و صعده، واقع در بخش جنوبی عربستان، بسر برد. دخالت در مبارزههای سیاسی موجب شد که دوبار به زندان افتد.
حمدانی در خصومتهای بیوقفهای که میان قبیلههای شمالی و جنوبی عربستان جریان داشت غیرتمندانه جانب خویشاوندانش را میگرفت. او این موضوع را به روشنترین نحو در شعر الدامغه («شکستگی سر») خود بیان کرده است. دیگر اشعارش نیز مضمونی سیاسی دارند. شاید غرور ملی وی باعث شده باشد که دو اثر ماندنی برای کشور و برای مردمش به یادگار گذارد: کتاب تاریخی الاکلیل («تاج») ، نوشتهی سال 322، و کتاب جغرافیایی صفت جزیرةالعرب («شرح شبه جزیرهی عربستان»)
فقط چهار دفتر از دفترهای دهگانهی کتابالاکلیل برجای مانده است. دفترهای یکم، دوم، و دهم شجرهنامههای قبایل جنوب عربستان را در بردارند، و دفتر هشتم توصیفی است از قصرهای کهنی که حِمیَریان در یمن برپا کردهاند. دربارهی دفترهای گمشده، گفته میشود که دفتر سوم مربوط بوده است به شایستگیهای قبایل جنوب عربستان، و دفترهای چهارم تا ششم مربوط بودهاند به تاریخ بخش جنوبی عربستان، پیش از اسلام؛ گفته شده است که دفتر هفتم حاوی نقدی دربارهی سنتهای نادرست، و دفتر نهم حاوی نوشتههائی به خط حمیری بوده است. و باز گفته شده است که در تمامی اثر قطعاتی در زمینهی اخترشناسی و فیزیک و نیز استنباطهای کهن در مورد حادث یا قدیم بودن جهان به طور پراکنده مندرج بوده است. (2)
کتاب صفت جزیرةالعرب عمدتاً مبتنی بر مشاهدات خود حمدانی است. او در مواردی انگشتشمار از اطلاعات جغرافیدانان دیگری، از قبیل جرمی ابوالحسن الخزاعی، احمدبن حسن عادی الفلجی، و محمدبن عبدالله بن اسماعیل السکسکی، استفاده کرده است. در مقدمهی کتاب به جغرافیای بطلمیوس، به هرمس تریسمگیستوس، و به دیوسکوریدس اشاره میکند. (3) وی به سندهند، کتاب اخترشناسی هندی، و به فزاری، مترجم عربی آن، و به اخترشناسان خود صنعا نیز استنادهائی میکند. (4) این اثر، گذشته از اطلاعات مطلقاً جغرافیایی، شامل مشاهداتی است دربارهی میوهها و سبزیها، سنگها و فلزهای گرانبها، و مطالب زبانشناختی. در واژه نامههای جغرافیایی یاقوت و بکری غالباً به این اثر استناد شده است، و کتاب بکری نقل قولهای متعددی از کتاب الاکلیل را نیز در بردارد.
حمدانی، پیش از نگارش اثر جغرافیایی خود، کتابی در زمینهی اخترشناسی نوشت با عنوان سرائرالحکمه فی علمالنجوم («رازهای دانایی دربارهی اخترشناسی») ، که فقط دفتر دهم آن محفوظ مانده است. او در این کتاب از دوروتئوس صیدونی و بطلمیوس سخنانی نقل میکند. گفته میشود که حمدانی جدولهای اخترشناختی نیز تألیف کرده، اما هیچ یک از آنها برجای نمانده است. اثر پزشکی او به نام قوا («نیروها») ، که آن نیز در دست نیست، ظاهراً با نوشتههای اخترشناختی وی ارتباط داشت، زیرا وی در آن اثر ثابت کرده بود که چگونه دمای هوا از سیّارهها تأثیر میپذیرد. (5)
از یک مجموعهی سه گانهی مربوط به اموال و متعلقات و مشتمل بر کتابهای الحرث و الحیله («کشاورزی و روش آن»)، الابل («شتران») ، و کتاب الجوهرتین العتیقتین («دو فلز گرانبها[زر و سیم]»)، فقط آخری بر جای مانده است؛ این اثر بعد از همهی آثار دیگری که ذکرشان رفت نوشته شده است. او در این کتاب دربارهی زر و سیم در همهی جنبههای ممکن - از جمله جنبههای دینی، ادبی، و زبانشناختی - به بررسی میپردازد. اما این کتاب اصولاً نخستین و جامعترین گزارش به زبان عربی است دربارهی عملیات فلزکاری: استخراج، پالایش، تعیین میزان خلوص، زراندود کردن، لحیمکاری، و سکهزنی - که همهی آنها مبتنی بوده است بر مشاهدات خود حمدانی در ضرابخانههای یمن و بر اطلاعات بدست آمده از صنعتگرانی که در آن ضرابخانهها کار میکردهاند. در بخش نظری مربوط به منشأ فلزات، مورد استعمالشان در پزشکی، و از این قبیل، او به ارسطو، دوروتئوس صیدونی ، و بقراط استناد میکند. تعدادی از اصطلاحات فنی برای وزنها و سکهها منشأ یونانی دارند.
تأثیرهای زبان یونانی و پارسی در این کتاب به هم درآمیختهاند. بخش جنوبی عربستان تا سال (هفتم هجری (628 م ) یکی از حوزههای حکمرانی ایران بود، و مهاجرت ایرانیان در قرنهای بعد همچنان ادامه داشت. تأثیر زبان پارسی در مجموعهی اصطلاحات مربوط به مواد شیمیایی و ابزارها به نحو خاصی محسوس است. آثار حمدانی نمایشگر تصویر به هم پیوستهای است از جهان، که خاص زمانهی او است؛ در این تصویر، تأثیر اجرام آسمانی بر عناصر و کیفیات برای پیدایش و ویژگیهای فلزات و دیگر مواد، برای جغرافیا، برای شرایط زندگانی آدمی، قطعی و مسلّم است - و، در نتیجه، شالودهای برای پزشکی نیز به شمار میرود.
حمدانی برای نخستین بار آنچه را در واقع امکانپذیر و در عمل سودمند است بر پایهی مشاهدات خودش بنا کرد. برای تبدیل عناصر کمارزش به طلا یا نقره از اکسیر شیمیدانان بهرهای نگرفت. به عقیدهی وی، طلا از کانهی طلا بدست میآید و نقره از کانهی نقره، و نه هرگز از فلز نوع دیگر. فلزات با روش شیمیایی - فنیای که دقیقاً توصیف شده بود تصفیه میشدند، بیآنکه از شیوههای جادویی یا عبادی در این کار استفاده شود. حمدانی در جزئیات امور بسیار دقیق و موشکاف بود؛ تعدادی از ابزارها را میتوان با پیروی از توصیفهای او به طور کامل بازسازی کرد. وی نظریههای پیشینیان را بدون بررسی نقّادانه نمیپذیرفت و با ارسطو و بطلمیوس اختلافنظر داشت. (6) عقاید متضاد دربارهی مسألهای واحد با یکدیگر مقایسه شدهاند: دربارهی موضوعهای زبانشناختی، عقاید لغتشناسان و عقاید افراد غیرمتخصص؛ عقاید فیلسوفان یونانی و کارشناسانی که عملاً به امور معاون میپردازند دربارهی مسائل مربوط به منشأ طلا و نقره؛ عقاید دانشوران یونانی، هندی، و چینی دربارهی وسعت جهان مسکون. (7) به این ترتیب حمدانی یکی از نمایندگان شایستهی وحدت فرهنگهای یونانی، ایرانی و عرب بود.
الاکلیل: دفترهای یکم - دوم. چاپ عکسی (برلین، 1943) ؛ ویراسته م. علی الاکوع الحوالی، 2 جلد (قاهره، 1963-1966). دفتر یکم: ویراستهی ا. لوفگرن، 2 جلد ، شمارهی 1 از جلد پنجاه و هشتم در کتابخانهی اکمانیانا (اوپسالا، 1954-1965). چکیدهای از دفتر دوم مندرج است در Sudarabisches Mutabih، ویراستهی ا. لوفگران، جلد پنجاه و هفتم در کتابخانهی اکمانیانا (اوپسالا، 1953) . دفتر هشتم: «Die Burgen und Schlosser Sudarabiens nach dem Iklil des Hamdan l » . از د. هـ. مولر، در SAWW، 94 (1879)، 335-423؛ همان، 97 (1881)، 955-1050؛ «Auszuge aus dem VIII. Buche des Iklil »، از همو، در Sudarabische Alterthumer im Kunsthistorischen Hofmuseum (وین، 1899)، 80-95؛ ویراستهی ا. م. کرملی (بغداد، 1931)؛ ترجمهی ن. ا. فریس زیر عنوان The Antiquities of South Arabia، شماره 3 از متنهای شرقی پرینستن (پرینستن، 1938)؛ و ویراستهی فریس، شمارهی 7 از متنهای شرقی پرینستن (پرینستن، 1940) . دفتر دهم: ویراستهی م. د. خطیب (قاهره، 1949) .
صفت جزیرةالعرب : Al-Hamdanl’s Geographie der arabischen Halbinsel، ویراستهی د. هـ. مولر، 2 جلد (لیدن، 1884-1891؛ تجدید چاپ، آمستردام، 1968)؛ sudarabien nach al-hamdanis beschreibung der arabischen Halbinsel، جلد بیست و هفتم، شمارهی 3 در رسالههای مربوط به اطلاعات دربارهی مشرق زمین (لایپ تسیش، 1942) ؛ Ancient West Arabia، از ک. ریبین (لندن، 1951) ، 43 به بعد برای ترجمهای از مشاهدات حمدانی در زمینهی وضع امور شبه جزیرهی عربستان از لحاظ زبانشناسی (صفحات 134-136 از ویراستهی مولر) ؛ و ویراستهی م. ع. ب. نجدی (قاهره، 1953).
کتاب الجوهرتینالعتیقتین: چاپ و ترجمهی آن به زبان آلمانی با عنوان Die beiden Edelmetalle Gold und Silber، از کریستوفر تول، در مجموعهی بررسیهای سامیشناختی اوپسالا، شمارهی 1 (اوپسالا، 1968).
نیز- طبقاتالامم، از صاعد اندلسی، ویراستهی ل. شیخو (بیروت، 1912) ، 58، نیز ترجمهی ل. بلاشر با عنوان Kitab Tabakat al-umam (پاریس، 1935) ، 114؛ معجم مااستعجم، از بکری، ویراستهی ف. ووستنفلت، 2 جلد (گوتینگن - پاریس، 1876-1877) ، و ویراستهی م. سقا، 4 جلد (قاهره، 1945-1951)؛ انباه الروات علی انباه النهات، از قفطی، ویراستهی م. ابراهیم، یکم (قاهره، 1950) ، 279-284؛ تاریخالحکما، از همو، ویراستهی لیپرت (لایپ تسیش، 1903) ، 163؛ و معجمالبلدان از یاقوت، ویراستهی ف. ووستنفلت، 6 جلد (لایپ تسیش، 1866-1870).
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
(ت. صنعا، یمن، 272 [؟]؛ و . پس از 330 [؟] ، جغرافیا، علوم طبیعی.
حمدانی به یکی از قبایل مشهور بخش جنوبی عربستان، به نام حمدان، تعلق داشت و خانوادهاش به مدت چهار نسل در صنعا زیسته بودند. (1) او سفرهای بسیار کرد، از عراق دیدن نمود، و زمان نسبتاً زیادی در مکه به سر آورد. با روشنفکران زمان خود، از قبیل ابنالانباری و غلام ثعلبِ لغتشناس و شاگردشان ابن خالویه، مکاتبه داشت. بعداً در شهرهای ریدا و صعده، واقع در بخش جنوبی عربستان، بسر برد. دخالت در مبارزههای سیاسی موجب شد که دوبار به زندان افتد.
حمدانی در خصومتهای بیوقفهای که میان قبیلههای شمالی و جنوبی عربستان جریان داشت غیرتمندانه جانب خویشاوندانش را میگرفت. او این موضوع را به روشنترین نحو در شعر الدامغه («شکستگی سر») خود بیان کرده است. دیگر اشعارش نیز مضمونی سیاسی دارند. شاید غرور ملی وی باعث شده باشد که دو اثر ماندنی برای کشور و برای مردمش به یادگار گذارد: کتاب تاریخی الاکلیل («تاج») ، نوشتهی سال 322، و کتاب جغرافیایی صفت جزیرةالعرب («شرح شبه جزیرهی عربستان»)
فقط چهار دفتر از دفترهای دهگانهی کتابالاکلیل برجای مانده است. دفترهای یکم، دوم، و دهم شجرهنامههای قبایل جنوب عربستان را در بردارند، و دفتر هشتم توصیفی است از قصرهای کهنی که حِمیَریان در یمن برپا کردهاند. دربارهی دفترهای گمشده، گفته میشود که دفتر سوم مربوط بوده است به شایستگیهای قبایل جنوب عربستان، و دفترهای چهارم تا ششم مربوط بودهاند به تاریخ بخش جنوبی عربستان، پیش از اسلام؛ گفته شده است که دفتر هفتم حاوی نقدی دربارهی سنتهای نادرست، و دفتر نهم حاوی نوشتههائی به خط حمیری بوده است. و باز گفته شده است که در تمامی اثر قطعاتی در زمینهی اخترشناسی و فیزیک و نیز استنباطهای کهن در مورد حادث یا قدیم بودن جهان به طور پراکنده مندرج بوده است. (2)
کتاب صفت جزیرةالعرب عمدتاً مبتنی بر مشاهدات خود حمدانی است. او در مواردی انگشتشمار از اطلاعات جغرافیدانان دیگری، از قبیل جرمی ابوالحسن الخزاعی، احمدبن حسن عادی الفلجی، و محمدبن عبدالله بن اسماعیل السکسکی، استفاده کرده است. در مقدمهی کتاب به جغرافیای بطلمیوس، به هرمس تریسمگیستوس، و به دیوسکوریدس اشاره میکند. (3) وی به سندهند، کتاب اخترشناسی هندی، و به فزاری، مترجم عربی آن، و به اخترشناسان خود صنعا نیز استنادهائی میکند. (4) این اثر، گذشته از اطلاعات مطلقاً جغرافیایی، شامل مشاهداتی است دربارهی میوهها و سبزیها، سنگها و فلزهای گرانبها، و مطالب زبانشناختی. در واژه نامههای جغرافیایی یاقوت و بکری غالباً به این اثر استناد شده است، و کتاب بکری نقل قولهای متعددی از کتاب الاکلیل را نیز در بردارد.
حمدانی، پیش از نگارش اثر جغرافیایی خود، کتابی در زمینهی اخترشناسی نوشت با عنوان سرائرالحکمه فی علمالنجوم («رازهای دانایی دربارهی اخترشناسی») ، که فقط دفتر دهم آن محفوظ مانده است. او در این کتاب از دوروتئوس صیدونی و بطلمیوس سخنانی نقل میکند. گفته میشود که حمدانی جدولهای اخترشناختی نیز تألیف کرده، اما هیچ یک از آنها برجای نمانده است. اثر پزشکی او به نام قوا («نیروها») ، که آن نیز در دست نیست، ظاهراً با نوشتههای اخترشناختی وی ارتباط داشت، زیرا وی در آن اثر ثابت کرده بود که چگونه دمای هوا از سیّارهها تأثیر میپذیرد. (5)
از یک مجموعهی سه گانهی مربوط به اموال و متعلقات و مشتمل بر کتابهای الحرث و الحیله («کشاورزی و روش آن»)، الابل («شتران») ، و کتاب الجوهرتین العتیقتین («دو فلز گرانبها[زر و سیم]»)، فقط آخری بر جای مانده است؛ این اثر بعد از همهی آثار دیگری که ذکرشان رفت نوشته شده است. او در این کتاب دربارهی زر و سیم در همهی جنبههای ممکن - از جمله جنبههای دینی، ادبی، و زبانشناختی - به بررسی میپردازد. اما این کتاب اصولاً نخستین و جامعترین گزارش به زبان عربی است دربارهی عملیات فلزکاری: استخراج، پالایش، تعیین میزان خلوص، زراندود کردن، لحیمکاری، و سکهزنی - که همهی آنها مبتنی بوده است بر مشاهدات خود حمدانی در ضرابخانههای یمن و بر اطلاعات بدست آمده از صنعتگرانی که در آن ضرابخانهها کار میکردهاند. در بخش نظری مربوط به منشأ فلزات، مورد استعمالشان در پزشکی، و از این قبیل، او به ارسطو، دوروتئوس صیدونی ، و بقراط استناد میکند. تعدادی از اصطلاحات فنی برای وزنها و سکهها منشأ یونانی دارند.
تأثیرهای زبان یونانی و پارسی در این کتاب به هم درآمیختهاند. بخش جنوبی عربستان تا سال (هفتم هجری (628 م ) یکی از حوزههای حکمرانی ایران بود، و مهاجرت ایرانیان در قرنهای بعد همچنان ادامه داشت. تأثیر زبان پارسی در مجموعهی اصطلاحات مربوط به مواد شیمیایی و ابزارها به نحو خاصی محسوس است. آثار حمدانی نمایشگر تصویر به هم پیوستهای است از جهان، که خاص زمانهی او است؛ در این تصویر، تأثیر اجرام آسمانی بر عناصر و کیفیات برای پیدایش و ویژگیهای فلزات و دیگر مواد، برای جغرافیا، برای شرایط زندگانی آدمی، قطعی و مسلّم است - و، در نتیجه، شالودهای برای پزشکی نیز به شمار میرود.
حمدانی برای نخستین بار آنچه را در واقع امکانپذیر و در عمل سودمند است بر پایهی مشاهدات خودش بنا کرد. برای تبدیل عناصر کمارزش به طلا یا نقره از اکسیر شیمیدانان بهرهای نگرفت. به عقیدهی وی، طلا از کانهی طلا بدست میآید و نقره از کانهی نقره، و نه هرگز از فلز نوع دیگر. فلزات با روش شیمیایی - فنیای که دقیقاً توصیف شده بود تصفیه میشدند، بیآنکه از شیوههای جادویی یا عبادی در این کار استفاده شود. حمدانی در جزئیات امور بسیار دقیق و موشکاف بود؛ تعدادی از ابزارها را میتوان با پیروی از توصیفهای او به طور کامل بازسازی کرد. وی نظریههای پیشینیان را بدون بررسی نقّادانه نمیپذیرفت و با ارسطو و بطلمیوس اختلافنظر داشت. (6) عقاید متضاد دربارهی مسألهای واحد با یکدیگر مقایسه شدهاند: دربارهی موضوعهای زبانشناختی، عقاید لغتشناسان و عقاید افراد غیرمتخصص؛ عقاید فیلسوفان یونانی و کارشناسانی که عملاً به امور معاون میپردازند دربارهی مسائل مربوط به منشأ طلا و نقره؛ عقاید دانشوران یونانی، هندی، و چینی دربارهی وسعت جهان مسکون. (7) به این ترتیب حمدانی یکی از نمایندگان شایستهی وحدت فرهنگهای یونانی، ایرانی و عرب بود.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی.
از آثار برجای ماندهی حمدانی، آنچه در زیر میآید چاپها و شرح اصلی است:الاکلیل: دفترهای یکم - دوم. چاپ عکسی (برلین، 1943) ؛ ویراسته م. علی الاکوع الحوالی، 2 جلد (قاهره، 1963-1966). دفتر یکم: ویراستهی ا. لوفگرن، 2 جلد ، شمارهی 1 از جلد پنجاه و هشتم در کتابخانهی اکمانیانا (اوپسالا، 1954-1965). چکیدهای از دفتر دوم مندرج است در Sudarabisches Mutabih، ویراستهی ا. لوفگران، جلد پنجاه و هفتم در کتابخانهی اکمانیانا (اوپسالا، 1953) . دفتر هشتم: «Die Burgen und Schlosser Sudarabiens nach dem Iklil des Hamdan l » . از د. هـ. مولر، در SAWW، 94 (1879)، 335-423؛ همان، 97 (1881)، 955-1050؛ «Auszuge aus dem VIII. Buche des Iklil »، از همو، در Sudarabische Alterthumer im Kunsthistorischen Hofmuseum (وین، 1899)، 80-95؛ ویراستهی ا. م. کرملی (بغداد، 1931)؛ ترجمهی ن. ا. فریس زیر عنوان The Antiquities of South Arabia، شماره 3 از متنهای شرقی پرینستن (پرینستن، 1938)؛ و ویراستهی فریس، شمارهی 7 از متنهای شرقی پرینستن (پرینستن، 1940) . دفتر دهم: ویراستهی م. د. خطیب (قاهره، 1949) .
صفت جزیرةالعرب : Al-Hamdanl’s Geographie der arabischen Halbinsel، ویراستهی د. هـ. مولر، 2 جلد (لیدن، 1884-1891؛ تجدید چاپ، آمستردام، 1968)؛ sudarabien nach al-hamdanis beschreibung der arabischen Halbinsel، جلد بیست و هفتم، شمارهی 3 در رسالههای مربوط به اطلاعات دربارهی مشرق زمین (لایپ تسیش، 1942) ؛ Ancient West Arabia، از ک. ریبین (لندن، 1951) ، 43 به بعد برای ترجمهای از مشاهدات حمدانی در زمینهی وضع امور شبه جزیرهی عربستان از لحاظ زبانشناسی (صفحات 134-136 از ویراستهی مولر) ؛ و ویراستهی م. ع. ب. نجدی (قاهره، 1953).
کتاب الجوهرتینالعتیقتین: چاپ و ترجمهی آن به زبان آلمانی با عنوان Die beiden Edelmetalle Gold und Silber، از کریستوفر تول، در مجموعهی بررسیهای سامیشناختی اوپسالا، شمارهی 1 (اوپسالا، 1968).
دوم. خواندنیهای فرعی.
دربارهی حمدانی و آثارش، Geschichte der arabischen Literatur، از کارل بروکلمان، یکم (وایمار، 1898)، 229؛ چاپ دوم، یکم (لیدن، 1943)، 263 به بعد، و پیوست یکم (لیدن، 1937) ، 409؛ Ein Hamdanl-Fund، از اوسکار لوفگرن، شمارهی 7 در نسخههای خطی دانشگاه اوپسالا مربوط به سال 1935) ( اوپسالا، 1935)؛ و «al Hamdanl » ، از همو، در Encyclopedia of Islam، چاپ دوم، جلد سوم (لیدن - لندن، زیر چاپ) ، 124 به بعد.نیز- طبقاتالامم، از صاعد اندلسی، ویراستهی ل. شیخو (بیروت، 1912) ، 58، نیز ترجمهی ل. بلاشر با عنوان Kitab Tabakat al-umam (پاریس، 1935) ، 114؛ معجم مااستعجم، از بکری، ویراستهی ف. ووستنفلت، 2 جلد (گوتینگن - پاریس، 1876-1877) ، و ویراستهی م. سقا، 4 جلد (قاهره، 1945-1951)؛ انباه الروات علی انباه النهات، از قفطی، ویراستهی م. ابراهیم، یکم (قاهره، 1950) ، 279-284؛ تاریخالحکما، از همو، ویراستهی لیپرت (لایپ تسیش، 1903) ، 163؛ و معجمالبلدان از یاقوت، ویراستهی ف. ووستنفلت، 6 جلد (لایپ تسیش، 1866-1870).
پینوشتها:
1- خود حمدانی در کتاب الاکلیل، دفتر دهم، 198 و صفحات قبل، و آندلسی، 58، ترجمه 114 به بعد، شرحی دربارهی اصل و نسب حمدانی به دست دادهاند.
2- آندلسی، 58 به بعد، ترجمه 115؛ قفطی، یکم، 281.
3- فهرست جزیرةالعرب، نمایه.
4- همان، 27.
5- کتاب الجوهرتین، 72 آ.
6- همان، 156؛ صفت جزیرةالعرب، 29.
7- کتاب الجوهرتین، 9 ب و بعد، 21 آ؛ صفت جزیرةالعرب، 27.
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول