نویسنده: Gerrit A. Lindeboom
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[xerit xreyns]
Gerit Grijns
(ت. لردام، هلند، 7 خرداد 1244 / 28 مه 1865؛ و. اوترخت، هلند، 20 آبان 1323 / 11 نوامبر 1944) ، فیزیولوژی.
خرینس پسر کورنلیس دیرک خرینس بازرگان و یونتا کریستینا سرت بود. در دبیرستان دلفت درس خواند و در 1264 تحصیلات پزشکی را در دانشگاه اوترخت آغاز کرد. در 1280، با تقدیم رسالهای با عنوان «خدمت به فیزیولوژی عصب بینایی» ، درجهی دکتری در پزشکی گرفت. وی برای این پژوهش ناگزیر بود که در شب به کار پردازد، زیرا گالوانومتر بسیار حساسی که او از آن استفاده میکرد در اثر آمد و رفتهای روزانه مختل میشد. خرینس در 1272 آخرین امتحانی را که به وی حق طبابت میداد با موفقیت گذرانید. کمک هزینهی تحصیلی به او امکان داد که به مدت شش ماه در لایپ تسیش، زیر نظر کارل لوتویش، به مطالعه در زمینهی فیزیولوژی بپردازد. خرینس، پس از آن که در 24 شهریور 1272 با یوهانا خسینا د ویلده ازدواج کرد، به عنوان پزشک مأمور رهسپار هند شرقی هلند شد. در نخستین سالهای اقامتش در خاور دور بیماران بسیاری را درمان کرد که به بری بری مبتلا بودند، بیماریای که در آن زمان شیوع فراوان و منشأی ناشناخته داشت.
دولت هلند، در 1265، هیأت «پکلهارینگ – وینکلر» را با دستورالعملهائی برای پژوهش دربارهی علت بیماری بری بری اعزام کرده بود. اعضای هیأت در پایان کار اعلام کردند که به احتمال قوی عاملی عفونی، یعنی یک باکتری کروی شکل (coccus) عامل ایجاد کنندهی بیماری است. کریستیان ایکمان، که بعداً برندهی جایزهی نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی شد، مأموریت یافت که بررسیهای آنان را ادامه دهد. او در باتاویا، جاوه، آزمایشگاهی کوچک برای کالبدشناسی مرضی و باکتری شناسی در اختیار داشت. خرینس همکار او شد اما ناچار بود که در 1274-1275 به هیأت اعزامی «آچه» در سوماترا بپیوندد. در آنجا شاهد بیماران مبتلا به بری بری بود اما فرصتی برای پژوهشهای کامل و دقیق نداشت.
هنگامی که ایکمان در 1275 به هلند بازگشت، خرینس مأمور شد که به تحقیقات او ادامه دهد. ایکمان به شباهت نزدیک بری بری در انسان با التهاب چند عصب مختلف (polyneuritis) در ماکیان اشاره نمود و ثابت کرده بود که تغذیه فقط با برنج کاملاً پاک شده (یعنی آسیاب شده و خالی از سبوس) موجب التهاب چند عصب مختلف در ماکیان میشود، اما برنجی که کاملاً پاک نشده (یا سبوس آن با دست گرفته شده) باشد مانع بروز بیماری میشود و حتی بیماری را درمان میکند. ایکمان به وجود نوعی باکتری یا سم اعتقاد راسخ داشت، و این اعتقاد حتی مربوط به چندین سال پس از آن بود که خرینس، در 1280، این اندیشه را عنوان کرده بود که کمبود «مواد حفاظی» عامل ایجاد کنندهی این بیماری است و نه تنها فقدان پروتئینها، ئیدراتهای کربون، چربیها، و موادّ کانی در غذا، بلکه نبود مواد دیگر (که هنوز ناشناخته اند) نیز ممکن است موجب بیماری شوند. همین مفهوم «گرسنگی جزئی» تبدیل به نقطهی آغاز و شالودهی نظریهی نوین ویتامینها شد. خرینس در همین زمان در «مدرسهی پزشکان بومی» در زمینهی کالبدشناسی درس میداد، و بعداً در رشتههای فیزیولوژی و چشم پزشکی به تدریس پرداخت و کتاب درسی سادهای دربارهی آنها نوشت. او جز برای وقفهای کوتاه مدت درسالهای 1281-1283، که دورهی مرخصی را به علت ضعف مزاج در اروپا میگذرانید، تحقیقاتش را تا سال 1291، که مدیر آزمایشگاه شد، پی گرفت.
خرینس در 1296 به هلند بازگشت، و در 1300 در دانشگاه کشاورزی دولتی، واخنینگن، به سمت استاد فیزیولوژی حیوانی منصوب شد. در سال تحصیلی 1308-1309 در مقام معاون دانشگاه خدمت کرد. در سال بازنشستگی او (1314)، در هفتادمین سال تولد وی، در یک مجمع گرامیداشت، ترجمهای از آثار انتشار یافته اش دربارهی تغذیه (1271-1290) و ترجمهی پایان نامه اش به انگلیسی به او تقدیم شد. به پاس اندیشههای تابناک و فوق العاده ثمربخش وی دربارهی نارسایی تغذیه، در سال 1319 «مدال اسوامردام» ، که عبارت «بنیادگذار و پدر آموزهی نوین تغذیه» بر آن حک شده بود، به وی اعطا گردید.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Gerit Grijns
(ت. لردام، هلند، 7 خرداد 1244 / 28 مه 1865؛ و. اوترخت، هلند، 20 آبان 1323 / 11 نوامبر 1944) ، فیزیولوژی.
خرینس پسر کورنلیس دیرک خرینس بازرگان و یونتا کریستینا سرت بود. در دبیرستان دلفت درس خواند و در 1264 تحصیلات پزشکی را در دانشگاه اوترخت آغاز کرد. در 1280، با تقدیم رسالهای با عنوان «خدمت به فیزیولوژی عصب بینایی» ، درجهی دکتری در پزشکی گرفت. وی برای این پژوهش ناگزیر بود که در شب به کار پردازد، زیرا گالوانومتر بسیار حساسی که او از آن استفاده میکرد در اثر آمد و رفتهای روزانه مختل میشد. خرینس در 1272 آخرین امتحانی را که به وی حق طبابت میداد با موفقیت گذرانید. کمک هزینهی تحصیلی به او امکان داد که به مدت شش ماه در لایپ تسیش، زیر نظر کارل لوتویش، به مطالعه در زمینهی فیزیولوژی بپردازد. خرینس، پس از آن که در 24 شهریور 1272 با یوهانا خسینا د ویلده ازدواج کرد، به عنوان پزشک مأمور رهسپار هند شرقی هلند شد. در نخستین سالهای اقامتش در خاور دور بیماران بسیاری را درمان کرد که به بری بری مبتلا بودند، بیماریای که در آن زمان شیوع فراوان و منشأی ناشناخته داشت.
دولت هلند، در 1265، هیأت «پکلهارینگ – وینکلر» را با دستورالعملهائی برای پژوهش دربارهی علت بیماری بری بری اعزام کرده بود. اعضای هیأت در پایان کار اعلام کردند که به احتمال قوی عاملی عفونی، یعنی یک باکتری کروی شکل (coccus) عامل ایجاد کنندهی بیماری است. کریستیان ایکمان، که بعداً برندهی جایزهی نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی شد، مأموریت یافت که بررسیهای آنان را ادامه دهد. او در باتاویا، جاوه، آزمایشگاهی کوچک برای کالبدشناسی مرضی و باکتری شناسی در اختیار داشت. خرینس همکار او شد اما ناچار بود که در 1274-1275 به هیأت اعزامی «آچه» در سوماترا بپیوندد. در آنجا شاهد بیماران مبتلا به بری بری بود اما فرصتی برای پژوهشهای کامل و دقیق نداشت.
هنگامی که ایکمان در 1275 به هلند بازگشت، خرینس مأمور شد که به تحقیقات او ادامه دهد. ایکمان به شباهت نزدیک بری بری در انسان با التهاب چند عصب مختلف (polyneuritis) در ماکیان اشاره نمود و ثابت کرده بود که تغذیه فقط با برنج کاملاً پاک شده (یعنی آسیاب شده و خالی از سبوس) موجب التهاب چند عصب مختلف در ماکیان میشود، اما برنجی که کاملاً پاک نشده (یا سبوس آن با دست گرفته شده) باشد مانع بروز بیماری میشود و حتی بیماری را درمان میکند. ایکمان به وجود نوعی باکتری یا سم اعتقاد راسخ داشت، و این اعتقاد حتی مربوط به چندین سال پس از آن بود که خرینس، در 1280، این اندیشه را عنوان کرده بود که کمبود «مواد حفاظی» عامل ایجاد کنندهی این بیماری است و نه تنها فقدان پروتئینها، ئیدراتهای کربون، چربیها، و موادّ کانی در غذا، بلکه نبود مواد دیگر (که هنوز ناشناخته اند) نیز ممکن است موجب بیماری شوند. همین مفهوم «گرسنگی جزئی» تبدیل به نقطهی آغاز و شالودهی نظریهی نوین ویتامینها شد. خرینس در همین زمان در «مدرسهی پزشکان بومی» در زمینهی کالبدشناسی درس میداد، و بعداً در رشتههای فیزیولوژی و چشم پزشکی به تدریس پرداخت و کتاب درسی سادهای دربارهی آنها نوشت. او جز برای وقفهای کوتاه مدت درسالهای 1281-1283، که دورهی مرخصی را به علت ضعف مزاج در اروپا میگذرانید، تحقیقاتش را تا سال 1291، که مدیر آزمایشگاه شد، پی گرفت.
خرینس در 1296 به هلند بازگشت، و در 1300 در دانشگاه کشاورزی دولتی، واخنینگن، به سمت استاد فیزیولوژی حیوانی منصوب شد. در سال تحصیلی 1308-1309 در مقام معاون دانشگاه خدمت کرد. در سال بازنشستگی او (1314)، در هفتادمین سال تولد وی، در یک مجمع گرامیداشت، ترجمهای از آثار انتشار یافته اش دربارهی تغذیه (1271-1290) و ترجمهی پایان نامه اش به انگلیسی به او تقدیم شد. به پاس اندیشههای تابناک و فوق العاده ثمربخش وی دربارهی نارسایی تغذیه، در سال 1319 «مدال اسوامردام» ، که عبارت «بنیادگذار و پدر آموزهی نوین تغذیه» بر آن حک شده بود، به وی اعطا گردید.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی :
نوشتههای علمی مهم و معتبر خرینس در Geneeskundig tijdschrift voor Nederlandsch-Indië (1901-1910) به چاپ رسیدند. ترجمهی انگلیسی آنها با عنوانهای Research on Vitamins Physiology of Nervus opticus , 1900-1911 ، که رسالهی او بود، انتشار یافت. و هر دو به مناسبت هفتادمین سالروز تولد وی تجدید چاپ شدند (خرونینگن، 1921) .دوم. خواندنیهای فرعی :
هیچ زندگینامهی کاملی از خرینس در دسترس نیست. بهترین آنها، با همهی کوتاهی در Research of vitamins (بالا) مندرج است. برخی از یادداشتهای کوتاه، همه به زبان هلندی، به قرار زیرند (که بر حسب تاریخ فهرست بندی شده اند) : «Prof. Dr. G. Grijns»، از ا. بروژئوور، در Ltij، 44، شمارهی 531 (مارس 1932) ؛ «Toespraak tot prof. Grijns»، از ن. هـ. اِ سوِلنگربِل، در NTG، 85 (1941) ، 120-123، با پاسخ خرینس؛ «In Memoriam Prof. Dr. G. Grijns» ، از ب. ک. پ. یانسن، همان، 90 و 1946) ، 240-241، همراه با تصویر دانشمند؛ «Gerrit Grijns 1865-1944) ، از س. پوستموس، در Voeding، 16 (1955)، 3-4؛ و «Christiaan Eijkman en Gerrit Grijns»، از ی. ف. ریت، همان، 32 (1971)، 180-195.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول