اعتماد و تعاون

‏«هنگامی می‌توان گفت که دو یا چند عامل با هم تعاون دارند که آن‌ها دست به اقدام مشترکی بزنند که برای به نتیجه رسیدن آن، کنش‌های هر یک از آن‌ها ضروری باشد» (Williams, 1988, p. 5). بنابراین در تعریف کلّی، تعاون به اکثر
يکشنبه، 6 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتماد و تعاون
 اعتماد و تعاون

 

نویسنده: دی‌یگو گامبتا
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان

 

Trust and Cooperation
‏«هنگامی می‌توان گفت که دو یا چند عامل با هم تعاون دارند که آن‌ها دست به اقدام مشترکی بزنند که برای به نتیجه رسیدن آن، کنش‌های هر یک از آن‌ها ضروری باشد» (Williams, 1988, p. 5). بنابراین در تعریف کلّی، تعاون به اکثر تلاش‌ها و اقدامات انسانی ربط پیدا می‌کند، از بازی گرفته تا ازدواج، از قراردادهای بازاری تا روابط بین‌المللی، از تولید صنعتی تا آموزش و پرورش. حتی رقابت، به جای آنکه بدیلی برای تعاون و همیاری باشد، غالباً بر پایه‌ی نظم و ترتیبات تعاونی استوار می‌شود.
‏تعاون ایجاب می‌کند که عاملان- افراد، شرکت‌ها و حکومت‌ها- درباره‌ی مجموعه قواعدی، یا «قراردادی» که باید در جریان فعالیت مشترک آن‌ها رعایت شود، توافق کنند (Binmore and Dasgupta, 1986, p. 3). این حال لزومی ندارد که توافق و قواعد نتیجه‌ی ارتباطات صریح یا حتی قصد و نیت علنی باشد. این توافق‌ها و قواعد ممکن است در جریان کنش متقابل بر مبنای سنت، تجربه‌ی موفق پیشین، آزمایش و خطا یا فرایندهای تکاملی به وجود آید (Axelrod, 1984; Sugden, 1986). در این معنا، رفتار تعاونی در میان گونه‌های غیر بشر نیز ممکن است که در واقع هم غالباً هست- برخلاف این دیدگاه سنتی که اکنون نادرستی آن نیز به اثبات رسیده که «رقابت برای بقا» اصلی‌ترین ویژگی دنیای حیوانی است (Hinde, 1982; Bateson, 1986).
‏هر گاه عاملان نتوانند کنش‌های یکدیگر را بدون زحمت و دردسر زیر نظر بگیرند، تعاون مسائلی به بار می‌آورد که علوم‌اجتماعی علاقه‌ی خاصی به آن‌ها دارد. «هرگاه کنش‌های ضروری دست کم یکی از طرفین تعاون تحت کنترل مستقیم طرف دیگر نباشد... طبق این تعریف، وضعیتی است که در آن دو عامل با هم تعاون دارند و لزوماً حداقل یکی از آن‌ها به دیگری وابسته است» (Williams, 1988, p. 5) در چنین وضعیتی است که اهمیت اجتماعی و پختگی فکری لازم برای درک تعاون به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد. از این‌رو، تعاون در آنِ واحد هم شکننده و هم موضوعی برای تصمیم‌گیری‌های مخاطره‌آمیز می‌شود، خصوصاً برای طرف وابسته. هنگامی که نظارت بر کنش‌های دیگری دشوار باشد، تصمیم به وارد شدن در فعالیت تعاونی-که عموماً با توجه به هزینه‌ها صورت می‌گیرد- همواره با خطر کنار کشیدن احتمالی دیگران همراه است. در همین جاست که بحث تعاون ما را به مفهوم اعتماد نزدیک می‌کند که از عناصر بارز تعامل اجتماعی است و البته مطالعه‌ی چندانی درباره‌ی آن صورت نگرفته است.
‏موضوع مورد اعتماد ممکن است توانایی فنی افراد معینی باشد که سلامتی یا آسایش ما گاهی وابسته به آن‌ها می‌شود (مانند پزشک یا خلبان). یا ممکن است به قابل اطمینان بودن و لیاقت و کارایی بعضی گروه‌ها (مثل نگهبانان مرزی) و حتی امور انتزاعی (مثل نظام حمل‌ونقل) مربوط شود (Luhmann, 1979, 1988; Barber, 1983). در هرحال چیزی که برای تعاون بسیار اساسی و ضروری است این است که به خواست و تمایل دیگران برای انجام تعهدات «قراردادی»شان اعتماد کنیم. به‌این معنا، اعتماد (یا بی‌اعتمادی) را می‌توان به صورت سطح خاصی از احتمال ذهنی وصف کرد که یک عامل بر اساس آن برآورد می‌کند که آیا یک یا چند عامل (الف)، که قرار است با او همیاری و تعاون صورت بگیرد، همیاری خواهد داشت (یا نه). ("Can we trust trust?", in Gambetta, 1988, p. 217) وقتی می‌گوییم به الف اعتماد داریم (یا اینکه الف قابل اعتماد است) منظور تلویحی ما این است که الف احتمالاً عملی را انجام خواهد داد که به نفع ماست (یا دست کم به ضرر ما نیست) و این احتمال آن قدر زیاد هست که ما وارد تعاون با الف شویم. به همین ترتیب، وقتی می‌گوییم به الف اعتماد نداریم مقصود این است که احتمال مذکور پایین‌تر از آستانه‌ی ضروری است، به قدری که ما را از تعاون باز
می‌دارد.
‏هرگاه دست کم چهار شرط وجود داشته باشد، اعتماد به مسئله‌ی مهمی تبدیل می‌شود:
1. اعتماد به الف وقتی که باید درباره‌ی کنش خود تصمیم‌گیری کنیم، باید برکنش ما هم تأثیری داشته باشد، خواه پیش از آن که بتوانیم کنش‌های الف را زیر نظر بگیریم و خواه بدون توجه به توانایی ما برای نظارت برکنش‌های الف (Dasgupta, 1988, p. 51).
2. الف باید آزادی داشته باشد، خصوصاً آزادی برآورده نکردن توقعات ما را (اعتماد روشی برای کنار آمدن با آزادی دیگران است، (Luhmann, 1979; Dunn, 1984). اما اعتماد فقط به آزادی دیگران مربوط نمی‌شود.
3. ما هم باید آزادی امتناع از تعاون را در صورت اعتماد نکردن داشته باشیم، چون اگر قدرت انتخاب نداشته باشیم در بهترین حالت فقط می‌توانیم امید ببندیم یا متکی باشیم نه‌ این‌که اعتماد کنیم.
4. سرانجام، اگر می‌توانستیم اطلاعات کاملی درباره‌ی سایر عاملان به دست آوریم، دیگر مسئله‌ای به نام اعتماد وجود نداشت. بنابراین می‌توان گفت که اعتماد نشان‌دهنده‌ی پاسخی موقتی و ذاتاً شکننده به جهل و نادانی ما و روشی برای کنارآمدن با «تنگناهای آینده‌نگری ماست» (Shklar, 1985, p. 151).
‏طبق یکی از سنت‌های مهم تفکر غربی- که شامل ماکیاولی، هیوم و آدام اسمیت می‌شود و حتی امروزه نیز خصوصاً در علم اقتصاد رایج است- اعتماد را معادل با منبع و ثروتی می‌دانند که نه فقط مانند سایر منابع، کمیاب است بلکه مانند عشق، دگرخواهی و همبستگی غیرممکن است که با میل و اراده به وجود آید. در نتیجه اعتماد را باید با قناعت و امساک خرج کرد و ما نمی‌توانیم با خیال راحت به آن تکیه کنیم که همیاری و تعاون را حتماً به ارمغان خواهد آورد (Elster and Moene, 1988). اما آلبرت هرشمن (Hirshman, 1984) و داسگوپتا (Dasgupta, 1988)، این دیدگاه را زیر سؤال برده و نشان داده‌اند که اعتماد همچون سایر منابع نیست که با استفاده و مصرف تهی شود بلکه با استفاده و مصرف نشدن، ته می‌کشد. همچنین چند نمونه‌ی تاریخی به روشنی نشان می‌دهد که اعتماد را می‌توان از روی قصد و نیت «ایجاد کرد» (Velez-Ibanez, 1983) و یقیناً می‌توان از روی قصد و نیت آن را نابودکرد (Pagden, 1988).
‏اعتماد و تعاون به شیوه‌های ظریف و پیچیده‌ی گوناگون بر هم تأثیر می‌گذارند. برای نمونه، قضیه فقط این نیست که تصمیم بگیریم که آیا به الف اعتماد کنیم یا نه، بلکه شاید این نیز همان‌قدر مهم باشد که‌ آیا الف به ما اعتماد دارد یا نه. در نتیجه ممکن است تعاون هرگز صورت نبندد چون الف از شرکت در تعاون امتناع می‌کند فقط به‌این دلیل که به همکاری با ما اعتماد ندارد. علاوه بر این، همان طورکه نظریه‌ی بازی نشان می‌دهد، ممکن است تعاون به ‌این دلیل صورت نبندد که سایر عاملان مطمئن نیستند که ما به آن‌ها اعتماد داریم: الف ممکن است از شرکت در تعاون امتناع کند چون معتقد است که ما به او (الف) برای همکاری اعتماد نداریم و در نتیجه ما همکاری نخواهیم کرد. برای نیل به تعاون، اعتماد باید دوسویه باشد و عاملان نیز باید این را بدانند.
‏هرچند که بی‌اعتمادی مطلق، تعاون و همیاری میان عاملان آزاد را غیرممکن می‌کند (Gabatta, 1988, pp. 224-9) تعاون ضرورتاً وابسته به سطوح بسیار بالایی از اعتماد نیست. در واقع همیاری و تعاون موفقیت‌آمیز می‌تواند مستقل از اعتماد انجام پذیرد و تأثیر مثبتی روی سطح اعتماد داشته باشد (Axelrod, 1984). وقتی به ملاحظه و بررسی این مسئله می‌پردازیم که‌ آیا در همیاری و تعاون شرکت کنیم یا نه، عوامل دیگری نیز وجود دارد که باید مد نظر قرار دهیم ازجمله میزان خسارت و زیان در صورت ناکام ماندن تعاون و همیاری، دورنمای تعامل‌های آینده، علایق و منافع الف، و امکان وارد آمدن ضربه‌های مهلک از جانب الف.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط