نویسنده: لوئیسای. کوزر
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
Chicago Sociology
گروه جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو را آلبیون دبلیو. اسمال، جامعهشناس و مورخی که پیش از آن رئیس کالج کوچکی در ماین بود، ایجاد کرد و بنیادهایی گذاشت که قسمت اعظم جامعهشناسی امریکایی در قرن بیستم بر پایهی آنها بنا شد. دانشگاه جدید شیکاگو که عمدتاً از سوی جان راکفلر پشتیبانی میشد، رسالت خود میدانست که با دانشگاههای قدیمیتر سواحل شرقی ایالات متحده رقابت کند و به اثبات برساند که منطقهی غرب میانه قادر است کرسیهایی ایجاد کند که حرف اول را بزنند. گروه جامعهشناسی نیز در بلندپروازیهای دانشگاه شریک بود و اسمال گروه تراز اولی تأسیس کرد.
گروه جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو اولین گروهی نبود که درس جامعهشناسی ارائه میداد - پیش از آن دانشگاه براون، ییل و کلمبیا نیز درسهایی در این زمینه ارائه داده بودند، ولی اولینبار بود که ارائهی درسها و برنامهی پژوهشی این گروه بازتاب برداشت شخصی یک چهرهی اصلی نبود بلکه فعالیتی جمعیتی بود. برجستهترین اعضای این گروه، پیش از جنگ جهانی اول و پس از آن، علاوه بر آلبیون اسمال که رئیس گروه بود، دبلیو.ای. تامس، رابرت پارک، و ارنست برجس بودند. این گروه جدید روابط نزدیکی هم با گروه فلسفه داشت که جان دیویی و جرج هربرت مید در آنجا فلسفهای پراگماتیک با گرایش اصلاحگرایانه پرورانده بودند که اعضای گروه جامعهشناسی با آن همدل و دمساز بودند و به دانشجویان جامعهشناسی اجازهی دسترسی آسان به فلسفهی پراگماتیک بهطور اعم، و روانشناسی اجتماعی به طور اخص، را میداد.
همانطور که مارتین بلومر خاطر نشان ساخته است، «مکتب شیکاگو نمایندهی نخستین برنامهی موفقیتآمیز پژوهش جمعی جامعهشناسی در امریکا بود» (Blumer, 1984, p. XV).
در سالهای نخست، گروه جامعهشناسی درسهایی را ارائه میداد و تزهایی را با عنوان رسالهی دکترا میپذیرفت که هنوز ملهم از تفکر اجتماعی اصلاحطلب مسیحی یا تحت تأثیر انگیزههای دنیویتر مصلحانی همچون جین آدامز بود. در این سالهای آغازین رسالههایی مثل رسالههای سسیل نورث با عنوان تأثیر روابط اجتماعی مدرن بر مفاهیم اخلاقی به هیچوجه نامتعارف نبود. ولی درست پیش از جنگ جهانی اول، و همچنین پس از آن، این گروه از شور و شوق اصطلاحطلبانهی خود تا حدی دست برداشت و تحت هدایت دبلیو. آی. تامس و سپس تحت رهبری رابرت پارک، به پژوهشهای تجربی در محیطهای شهری روی آورد. این گروه شهر شیکاگو را آزمایشگاه خود قلمداد میکرد.
غالباً این اتهام را وارد ساختهاند که گروه شیکاگو چشم بر نظریهی اجتماعی بسته بود و طرفدار و نمایندهی تجربهگرایی خشک و بیروح بود. این سخن درست نیست. مردانی همچون تامس و پارک در آلمان و تحت تعلیم بعضی از دانشمندان پرآوازهی این کشور تحصیل کرده بودند. پارک رسالهی دکتریش را به راهنمایی فیلسوف برجستهی نوکانتی ویلهلم ویندلباند نگاشته بود. ولی این درست است که جامعهشناسان شیکاگو، برخلاف اکثر همکاران خود در جاهای دیگر، اصرار داشتند که جامعهشناسی در امریکا فقط در صورتی میتواند رشد کند که خود را وقف مطالعهی مسائل اجتماعی پرشماری کند که با امواج پرشتاب شهرنشینی، صنعتی شدن و رشد سرمایهداری پس از جنگ داخلی رویاروی جامعهی شهری امریکا قرار گرفته است. اعضای این گروه به مطالعهی سالنهای رقص، زنان پیشخدمت، کارگران فصلی، قیمتهای زمین در شیکاگو، جوانان بزهکار، دزدان و روابط نژادی در شیکاگو پرداختند. از دانشجویان شیکاگو انتظار میرفت نه فقط در رسالههایشان که در کارهای آیندهشان نیز به مسائل و مباحث اجتماعی واقعی بپردازند. و هنگامی که این دانشجویان سابق کمکم گروههای جامعهشناسی منطقهی غرب میانه و جاهای دیگر را به اشغال خود درآوردند، روحیهی شیکاگویی خود را نیز به آنجا منتقل کردند.
مکتب شیکاگو تا دههی 1930 بر جامعهشناسی امریکایی سیطره داشت. گروه شیکاگو، نشریهی امریکایی جامعهشناسی (AJS) را منتشر کرد که مدتهای مدیدی یکهتاز نشریههای جامعهشناسی بود، و گروههای تازهتر را به همان سیاقی مستعمره کرد که آتنیهای باستان در شهرهای شرقی مدیترانه مهاجرنشین میساختند. سلطهی شیکاگو هنگامی برافتاد که در دههی 1930 هاروارد، کلمبیا و سایر دانشگاههای شرق امریکا کمکم جامعهشناسی را نهادینه کردند، ولی مکتب شیکاگو چنان مدت درازی سیطرهی خود را حفظ کرده بود که حتی پس از زوال این سیطره نیز هنوز آن را مظهر پژوهش جامعهشناختی تجربی به شیوهی امریکایی میدانند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول