هنر بايد متعهد باشد

خصوصيت هنر در اين است كه آفرينش، جزو ذات آن شمرده مى‏شود. عناصرى هم كه بشر از آنها تركيب و آفريده شده، به گونه‏اى است كه حتى با پيشرفت علم، بعيد است شناخته و در نهايت، فهميده شود؛ نه اين‏كه ما امروز نمى‏توانيم به رمز وجودشان پى ببريم! همان طور كه مى‏دانيد، بشر، موجود بى‏نهايتى است و در وجودش نيز، بى‏نهايت عنصر به كار رفته است. اگر بخواهيم تشبيه ناقصى بكنيم، از يك تابلو مثال مى‏زنيم. انسان وقتى با ديدى دقيق به يك تابلو نقاشى، كه جزو هنرهاى مركب است، نگاه مى‏كند، مى‏بيند از صدها عنصر تشكيل شده است. وقتى چشم يك فرد
پنجشنبه، 6 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر بايد متعهد باشد
هنر بايد متعهد باشد
هنر بايد متعهد باشد

ذات هنر، آفرينش است

خصوصيت هنر در اين است كه آفرينش، جزو ذات آن شمرده مى‏شود. عناصرى هم كه بشر از آنها تركيب و آفريده شده، به گونه‏اى است كه حتى با پيشرفت علم، بعيد است شناخته و در نهايت، فهميده شود؛ نه اين‏كه ما امروز نمى‏توانيم به رمز وجودشان پى ببريم! همان طور كه مى‏دانيد، بشر، موجود بى‏نهايتى است و در وجودش نيز، بى‏نهايت عنصر به كار رفته است. اگر بخواهيم تشبيه ناقصى بكنيم، از يك تابلو مثال مى‏زنيم. انسان وقتى با ديدى دقيق به يك تابلو نقاشى، كه جزو هنرهاى مركب است، نگاه مى‏كند، مى‏بيند از صدها عنصر تشكيل شده است. وقتى چشم يك فرد عام به اين تابلو نگاه مى‏كند، فقط يك تابلو مى‏بيند؛ در حالى كه اين تابلو، بسيط نيست و مركب از عناصر فراوان است؛ پس، وجود خود بشر هم كه هنر بزرگ پروردگار عالم است، همين حالت را دارد. در وجود شما، انواع و اقسام عناصر تركيب شده به كار رفته، تا بهترين و زيباترين مخلوق آفرينش پديدار شده است. در بين عناصرى كه انسان از آنها به وجود آمده و شكل گرفته است، برخى حالت آفرينشى و خلاقيت دارند كه هنر، از جمله آنهاست. تا آن‏جا كه ما مى‏دانيم، شايد بهترينش هنر باشد. پس هنر، خاصيت آفرينشى دارد؛ حتى آن‏جا كه شما مى‏بينيد ظاهراً هنر، چيزى را مى‏پردازد، در واقع، پردازش نيست. اگر عمق و باطنى ملاحظه كنيد، مى‏بينيد كه هنر، سرگرم آفرينش است. به همين خاطر است كه هنر، گوهرى گرانبهاست و هنرمند، ارزش واقعى دارد.

هنر، موهبتى الهى

هر هنرمندى به تنهايى، يك دنياست؛ اين، خاصيت هنرى است كه در وجود اوست. اگر انسان فرصت مى‏كرد تا غمگسارانه پاى دل هنرمندها بنشيند، دنياى عجيب و زيبايى مى‏ديد؛ آميخته‏اى از غم‏ها و شادى‏ها، آرزوها و نگرانى‏ها و آرمان‏ها؛ ولى متأسفانه اين مجال وجود ندارد. در واقع، هنر، يك موهبت الهى و يك حقيقت بسيار فاخر است.
به طور طبيعى آن كسى كه اين موهبت از سوى پروردگار به او داده شده است، مثل همه ثروت‏هاى ديگر، بايد بار مسئوليتى را هم براى خودش قائل باشد؛ يعنى داده‏هاى خدا همراه با انجام تكليف‏هاست. اين تكليف‏ها، لزوماً همه دينى و شرعى نيست؛ تكليف‏هايى است كه خيلى از آنها از دل انسان برمى‏خيزد. وقتى شما چشم داريد، اين نعمتى است كه بعضى‏ها آن را ندارند؛ اما اين چشم، به طور طبيعى، غير از لذت‏ها و برخوردارى‏هايى كه به شما مى‏دهد، تكليفى را هم بر دوش شما مى‏گذارد؛ «چو مى‏بينى كه نابينا و چاه است». اين تكليف، به خاطر چشمى است كه شما داريد. لازم نيست كه دين به آدم بگويد يا يك آيه قرآن درباره‏اش نازل شده باشد؛ اين را دل شما مى‏فهمد. وقتى ثروت و موهبت و دستاوردى وجود دارد، در قبال آن، تكليفى هم خواهد بود.

زبان هنر، رساترين زبان‏ها

هنر، زبان رسايى دارد كه هيچ زبانى به رسايى آن نسيت؛ نه زبان علم، نه زبان معمولى، نه زبان موعظه، به رسايى زبان هنر نيست. يكى از رازهاى موفقيت قرآن، هنرى بودن آن است. قرآن، در اوج هنر است؛ فوق‏العاده است؛ آن وقت مردم را مسحور كرد والا اگر پيامبر اكرم، بدون زبان هنرى مى‏نشست با مردم همين طور حرف مى‏زد، البته عده‏اى علاقه‏مند پيدا مى‏كرد، اما آن صاعقه، آن رعد و برق، آن طوفان، ديگر به وجود نمى‏آمد. اين هنر است كه اين كارها را مى‏كند؛ آثار هنرى، اين گونه است.

هنر دينى چيست؟

هنر دينى، به هيچ وجه، به معناى قشرى‏گرى و تظاهر رياكارانه دينى نيست و اين هنر، لزوماً با واژگان دينى به وجود نمى‏آيد. اى بسا هنرى صددرصد دينى باشد، اما در آن، از واژگان عرفى و غيردينى استفاده شده باشد. نبايد تصور كرد كه هنر دينى آن است كه حتماً يك داستان دينى را به تصوير بكشد يا از يك مقوله دينى - مثلاً روحانيت - صحبت كند. هنر دينى آن است كه بتواند معارفى را كه همه اديان - و بيش از همه، دين خاتم - به نشر آن در بين انسان‏ها همت گماشته‏اند و جان‏هاى پاكى در راه نشر اين حقايق نثار شده است، نشر بدهد؛ جاودانه كند و در ذهن‏ها ماندگار سازد. اين معارف، معارف بلند دينى است. اينها حقايقى است كه همه پيامبران الهى، براى آوردن آنها به ميان زندگى بشر، بارهاى سنگينى را تحمل كردند. نمى‏شود ما اين جا بنشينيم و تلاش‏هاى زبده‏ترين انسان‏هاى عالم را - كه مصلحان و پيامبران و مجاهدان راه خدا بودند - تخطئه كنيم و نسبت به آن بى‏تفاوت بگذريم. هنر دينى، اين معارف را منتشر مى‏كند؛ ولو شما هيچ اسمى از دين و هيچ آيه‏اى از قرآن و حديثى در باب عدالت در خلال هنرتان نياوريد؛ مثلاً هيچ لزومى ندارد كه در مجاورات سينمايى يا در تئاتر، نام و يا شكلى كه نماد دين است، وجود داشته باشد؛ تا حتماً دينى باشد؛ نه، شما مى‏توانيد در باب عدالت، رساترين سخن را در هنرهاى نمايشى بياوريد؛ در اين صورت، به هنر دينى توجه كرده‏ايد.
آن چيزى كه در هنر دينى به شدت مورد توجه است، اين است كه اين هنر، در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هويت انسان و جامعه قرار نگيرد. هنر دينى عبارت است از هنرى كه بتواند مجسم كننده و ارائه كننده آرمان‏هاى دين اسلام... باشد. اين آرمان‏ها، همان چيزهايى است كه سعادت انسان، حقوق معنوى انسان، اعتلاى انسان، تقوا و پرهيزگارى انسان و عدالت جامعه انسانى را تأمين مى‏كند.

هنر بايد متعهد باشد

بعضى‏ها مى‏گويند: در هنر متعهد، كلمه اول با كلمه دوم تناقض دارد. هنر، يعنى آن چيزى كه مبتنى بر تخيل آزاد انسان است و متعهد، يعنى زنجير شده؛ اين دو، چگونه با هم مى‏سازد! اين، يك تصور است؛ البته تصور درستى نيست. بحث مسئوليت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او، به انسان بودن او برمى‏گردد. بالاخره يك هنرمند، قبل از اين كه يك هنرمند باشد، يك انسان است. انسان كه نمى‏تواند مسئول نباشد. اولين مسئوليت انسان، در مقابل انسان‏هاست. اگر چه انسان در مقابل طبيعت و زمين و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئوليت بزرگ او در قبال انسان‏هاست. در عين حال، هنرمند به خاطر ويژگى بسيار ممتازش، تعهد جداگانه‏اى غير از آن بيانى كه قبلاً گفتم، دارد.
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنر خودش و هم در قبال مضمون، تعهد دارد. كسى كه قريحه هنرى دارد، نبايد به سطح پايين اكتفا كند. اين، يك تعهد است. هنرمند تنبل و بى‏تلاش، هنرمندى كه براى تعالى كار هنرى خودش و ايجاد خلاقيت، تلاش نمى‏كند، در حقيقت، به مسئوليت هنرى خودش در قبال قالب، عمل نكرده است. هنرمند بايد دائم تلاش كند؛ تا آن جايى كه مى‏تواند، بايد براى اعتلاى قالب هنرى تلاش كند.
علاوه بر اين، تعهد در قبال مضمون است. ما چه مى‏خواهيم ارائه بدهيم؟ اگر انسان، محترم و عزيز است، دل و ذهن و فكر او هم عزيز و محترم است. نمى‏شود هر چيزى را به مخاطب داد؛ فقط به صرف اين كه او نشسته و دارد به حرف‏هاى ما گوش مى‏دهد؛ بايد ببينيم به او چه مى‏خواهيم بدهيم. البته بحث اين كه ما وارد كدام دسته‏بندى سياسى بشويم يا نشويم - اين حرف‏هايى كه بعضى از دوستان مى‏زنند - مسائلى است كه شما بايد از اينها عبور كرده باشيد. اينها، محل كلام نيست؛ محل كلام، اخلاق و فضيلت است. من مطلبى را - به گمانم - از قول رومن رولان خواندم كه گفته بود: در يك كار هنرى، يك درصد هنر، نود درصد اخلاق يا احتياطاً اين طورى بگوييم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسيد كه اين حرف، حرف دقيقى نيست. اگر از من سؤال كنند، من مى‏گويم: صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اينها با هم منافات ندارند. بايد صددرصد كار را با خلاقيت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالى‏بخش و پيش‏برنده و فضيلت‏ساز، پر كرد و انباشت. آن چيزى كه دغدغه برخى آدم‏هاى دل‏سوز در زمينه مسائل هنرى است، اين است كه ما به بهانه آزادى تخيل يا آزادى هنرى، فضيلت‏سوزى و هتك اخلاق نكنيم. اين، بسيار مهم است. بنابراين، هنر متعهد، يك واژه درست است.
مقام معظم رهبرى، حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اى
منبع: ماهنامه پرسمان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط