آموزش مهارتهای اندازه گیری

یک راه برای منسجم ساختن آموزش ریاضی به کودکان و عینیت بخشیدن به مفاهیم کمیّت و فاصله، استفاده از اندازه گیری است. کودک خردسال از این طریق می‌تواند دانش ریاضی در حال رشد خود را وسیله‌ای برای درک جهان پیش روی خود
يکشنبه، 4 بهمن 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش مهارتهای اندازه گیری
 آموزش مهارتهای اندازه گیری

 

نویسنده: برنارد اسپادک
مترجم: محمدحسین نظری نژاد



 

یک راه برای منسجم ساختن آموزش ریاضی به کودکان و عینیت بخشیدن به مفاهیم کمیّت و فاصله، استفاده از اندازه گیری است. کودک خردسال از این طریق می‌تواند دانش ریاضی در حال رشد خود را وسیله‌ای برای درک جهان پیش روی خود سازد. کودکان خردسال اندازه گیری را راحت و بطور مستقیم می‌آموزند. آموزش اندازه گیری را از تدریس مقایسه اشیاء با یکدیگر آغاز می‌کنند، با سنجش اشیاء نسبت به معیاری مشخّص، ساده و قراردادی ادامه می‌دهند تا به مقایسه و کیفیّت سنجی آنها با معیارهای متداول شده می‌رسند. هر زمینه از سنجش مسائل منحصر به خود را دارد.

اندازه گیری طول

کودکان در خردسالی با مسائل مربوط به اندازه‌ی طول مواجه می‌شوند. مسأله‌ی مقایسه‌ی ارتفاع دوپهلوی یک ساختمان مکعّبی یا پیدا کردن یک قطعه چوب از کارگاه نجّاری از جمله تجربه‌هایی است که آنها در زمینه‌ی مسائل خطّی به دست می‌آورند. تهیّه‌ی مجموعه‌ی قطعات چوب برای کودکان کاری ساده است. می‌توان از آنها خواست قطعه چوب بلندتر یا کوتاهتر را نشان دهند، یا حتّی دو به دو کنار هم بایستند تا ببینند قدّ کدام یک بلندتر است. از این طریق می‌توان مفاهیم «بلند»، «بلندتر»، «کوتاه»، «کوتاهتر»، «دراز»، «درازتر» را به آنها آموخت.
مقایسه‌ی طول، در یک مرحله بالاتر، شامل اندازه گیری و سنجش چیزهایی است که کنار هم قرار نمی‌گیرند؛ مقایسه‌ی دو ساختمان جدا از هم که از مکعّب ساخته‌اند یا ارتفاع میز و نیمکت آشپزخانه از آن جمله است. در این حالت کودک ناگزیر باید به شکلی اندازه‌ها را بنویسد و با هم مقایسه کند. برای اندازه گیری و مقایسه‌ی عینی ارتفاع یک ساختمان با ساختمان دیگر، شاید بتوان یک قطعه چوب را مقیاس قرار داد. بعد از تمرینهای زیادی از این قبیل، ابزار اندازه گیری معمول، مانند خط کش یا میله‌های یک یاردی را می‌توان به کار برد. کودکان می‌توانند، بعد از یادگیری شمارش اعداد، با شماره‌های خط کش و واحد «اینچ» آشنا شوند. بعد از مدتی به اندازه گیری اشیاء داخل اتاق بر حسب اینچ می‌پردازند. قبل از آشنایی با کسر، می‌توانند طول اشیاء را به صورت مثلاً از – سانتیمتر تا – سانتیمتر نشان دهند.
هنگامی که کودک در اندازه گیری چیزها مهارتی کسب کرده باشد نمی‌توان برای تواناییهای او در اندازه گیری حدّی تصورّ کرد و از این راه فرصتهای بیشماری برای اعمال جمع و تفریق برایش فراهم خواهد شد. او می‌تواند کف اتاقها، دیوارها، اثاثیّه‌ی منزل، وسائل درسی و آدمها را اندازه گیری کند. در نتیجه این نوع تمرینها، کودک از مقایسه‌ی اندازه‌ها صحبت می‌کند و درباره‌ی آن مطالبی را می‌نویسد.

اندازه گیری وزن

تعیین وزن یک شیئ از وضع ظاهری آن تا حدّی از تعیین طول آن شیئ مشکلتر است. سنجش وزن یک شیئ با دست از واقعیّت بسیار دور است زیرا حجم آن شیئ سبب خطای حواسّمان می‌شود. مثلاً نیم کیلو پر هموزن نیم کیلو سُرب به نظر نمی‌رسد. در آموزش مقایسه وزن اشیاء به کودکان استفاده از وسائل جنبی در نحوه‌ی قضاوت آنان مؤثر است.
برای کمک به کودکان در ابتدای آموزش مقایسه‌ی وزنها، یک ترازوی ساده وسیله‌ی مفیدی محسوب می‌شود. این وسیله را می‌توان یا از فروشندگان وسایل کمک آموزشی خریداری کرد یا با استفاده از یک قطعه چوب، مقداری نخ و دو قوطی حلبی ساخت. اگر معلّم خود چنین ترازویی می‌سازد باید دقت کند دوسوی آن، هنگامی که دو قوطی خالی است، کاملاً در حالت تعادل باشد.
از طرف دیگر، اندازه گیری وزن را می‌توان با مقایسه‌ی اشیاء آغاز کرد. دو شیئ را در دو کفّه‌ی ترازو می‌گذاریم و از کودک می‌خواهیم ببیند کدام کفّه بالا و کدام پایین‌تر است تا از این طریق نسبت به سبک یا سنگین بودن اشیاء قیاس عینی داشته باشد. مرحله‌ی بعد مقایسه و اندازه گیری اجسام به وسیله‌ی معیارهای قراردادی است. این قبیل معیارها را می‌توان از هر جنسی انتخاب کرد – واشر فلزی بزرگ، وزنه‌ی ماهیگیری یا سنگ برای این منظور مناسب است. بعد از مدّتی از وزنه‌های فلزی استاندارد استفاده می‌شود تا کودکان با وزنه‌های صدگرمی، دویست و پنجاه گرمی و نیم کیلویی آشنا شوند.
آنها، بعد از آشنایی با مقیاسات وزن، به این نکته پی می‌برند که ارتباط بین واحدها ارتباطی پیچیده است. این نسبتها را فقط باید بشکل قراردادی آموزش داد. به این منظور استفاده از یک میزان، که وزن انسان را می‌سنجد مفید است. کودکان با خواندن شماره‌ای که عقربه روی صفحه نشان می‌دهد وزن شیئ را تعیین می‌کنند. این کار آنها را با اندازه گیری غیرمستقیم آشنا می‌سازد زیرا با خواندن صفحه‌ی میزان توجّه آنها به این مسأله جلب می‌شود که سنگینی سبب حرکت و انتقال عقربه از صفر می‌شود.
بهتر آن است قبل از شناختن اندازه گیری غیر مستقیم کودکان را با اندازه گیری مستقیم آشنا کنیم. تعداد اشیائی که برای وزن کردن می‌توان در محیط مدرسه پیدا کرد بی شمار است. کودکان بعد از تعیین وزن اشیاء، وزنها را با هم مقایسه می‌کنند، جمع می‌بندند یا عمل تفریق انجام می‌دهند و از این طریق عباراتی را به صورت کتبی و شفاهی بیان می‌کنند. آنچه اهمیّت پیدا می‌کند آموزش زبان اندازه گیری یعنی مفاهیمی چون «سبکتر از»، «سنگینتر از»، «هموزن» می‌باشد.

اندازه گیری حجم

برای آموزش مقیاس حجم، ظروفی با اندازه و شکل متفاوت تهیه می‌کنند و با در اختیار گذاردن فرصت کافی از کودکان می‌خواهند ظرفها را پر کنند و محتوای هریک را در دیگری بریزند. تهیه ظرفهایی با حجم مساوی امّا با شکل متفاوت برای کلاس مفید به نظر می‌رسد. استفاده از این ابزار در یادگیری این نکته به کودکان کمک می‌کند که حجم تنها به بلندی یا پهنی ظرف بستگی ندارد. ظرفهایی را که دارای حجم استاندارد هستند نیز به موقع خود باید به کودکان نشان داد. فنجان، ظرفهای نیم لیتری و یک لیتری از آن جمله‌اند. نقاطی که برای بازی بچه‌ها با ماسه و آب در نظر گرفته می‌شود، یا هر نقطه از کلاس برای آشنایی با اندازه گیری حجم ظروف بسیار مناسب است.

اندازه گیری زمان

در سالهای اولیه کودکی به اندازه گیری زمان توجه زیادی می‌شود. زمان را بطور مستقیم اندازه می‌گیرند که این طریق آموزش برای خردسالان مشکل است. معلمان با تقویم و ساعت زیاد کار می‌کنند. متأسفانه این کار به دلایل زیادی مؤثر نمی‌افتد. بسیار دیده شده است که مربّیان کودکستان با استفاده از تقویم با کودکان صحبت می‌کنند در حالی که کودکان توجهی ندارند و فقط گهگاه از آنها پاسخی شنیده می‌شود.
برای آموزش اندازه گیری وقت دو راه وجود دارد که باید به هریک جداگانه اشاره کرد. یک راه خواندن صفحه ساعت و تقویم است. طریق دیگر اندازه گیری چیزی است که نمی‌توان آن را دید یا احساس کرد. گذشت زمان یک مقوله ذهنی است. همه ما مراحلی از زمان را پشت سر گذاشته ایم که بکُندی و با خستگی سپری شده است یا مراحلی که به سرعت گذشته است. درک مفهوم زمان برای کودک مشکل است. کودک خردسال در دوره پیش دبستانی خود کمتر نسبت به زمان شناخت پیدا کرده و تنها شاهد گذشت روز و شب و نظم حوادث روز از جمله تماشای برنامه تلویزیونی بوده است. از او هیچ انتظاری برای «وقت شناس» بودن نداشته‌اند. از چند نوبت تغییر فصول نیز تجربه اندکی اندوخته است. با آغاز مدرسه، ناگهان زندگی او با زمان تنظیم می‌شود و زمان از لحاظ روانی اهمیت بسیاری پیدا می‌کند.
بسیاری از مسائل کودکان در مورد کار با تقویم یا ساعت از این حقیقت ناشی می‌شود که از کودکان می‌خواهیم زمان دور از ذهنی را روی صفحه ساعت یا تقویم بخوانند بی آنکه نمادهای مشخص و نظامهای خاصّی را به آنها بیاموزیم. مسأله دیگر از روابط پیچیده اجزای زمان با یکدیگر و نیز عجز کودک در آشنایی با علائم بخش زمان نشأت می‌گیرد. غالب اوقات وظیفه کودک فقط به خاطر سپردن، و در حقیقت نفهمیدن، آنچه در مورد زمان به او می‌گویند می‌باشد. جای تعجب است که تاکنون تعداد راهنمایان برنامه درسی که وقت لازم را صرف تجزیه و تحلیل و شناسایی ماهیت عناصر سنجش زمان کنند اندک بوده است، در حالی که شناخت این عناصر برای تثبیت موفقیّت در آموزش این مبحث ضروری به نظر می‌رسد. مقاله «گاتکین» (Gotkin) در زمینه آموزش زمان به کودکان برنامه منظمی را ارائه می‌دهد. (1)
1-Lassar G. Gotkin, "A Calendar Curriculum for Disadvantaged Kindergarten Children," Teachers College Record. Vol. 68, No. 5 (February 1967), 406-17.
منبع مقاله :
اسپادک، برنارد؛ (1379)، آموزش در دوران کودکی، ترجمه محمّدحسین نظری نژاد، مشهد: شرکت به نشر، چاپ نهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط