نویسنده: ویلیام اَوتِویت
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Public Sphere
با این که تمایز میان عمومی و خصوصی به زمان یونان و روم باستان برمیگردد، اما مفاهیم حوزهی عمومی و عمومیبودن پیوند تنگاتنگ با تلقیهای قرن هجدهمی جامعهی مدنی دارد. تفکر اجتماعی قرن بیستم نیز با چیزی که «خصوصیگرایی» افراطی و همراه با آن، افول زندگی عمومی دانسته میشود، سروکار داشته است. بنابه استدلال یورگن هابرماس (Habermas, 1962)، عمومی بودن به مثابه اصلی انتقادی، و گشودن امور عمومی به روی بحث و گفت و گوهای شهروندان علاقهمند، جای خود را به افکار عمومی دستکاری شده داده است، و ریچارد سِنِت (Sennett, 1978) نیز سقوط انسان عمومی را اعلام میکند.فمینیسم هم سوگیری و تعصب جنسیتی موجود در تمایز میان «مرد عمومی» و «زن خصوصی» را آشکار ساخته (Elshtain) و هم نفس تمایز میان عمومی/ خصوصی را به پرسش کشیده است. این شعار فمینیستی که «امر شخصی همان امر سیاسی است» با پژوهشهایی همراه و تکمیل شده است که نشان میدهند، برای مثال، «حوزهی خصوصی» قرن نوزدهم نه تنها فاقد خلوت یا حریم شخصی بود بلکه عرصهی عمدهای برای فعالیت اقتصادی نیز بود (Davidoff, 1979)، و همچنین این که زنان آنقدرها هم نسبت به زندگی سیاسی و «عمومی» بیعلاقه نیستند که از آن حذف و طرد شوند، و در حالی که حضور دارند، نادیده گرفته شوند (siltanen and stanworth, 1984). همانطور که مارکس در نقد خویش از هگل اشاره کرده است، درد و مرضهای حوزهی عمومی و خصوصی به جای آن که یکدیگر را تسکین دهند میتوانند به وخامت بیشتر یکدیگر منجر شوند، مثلاً وقتی حوزهی خصوصی سیاستزدهای که موضوعی برای «هراسهای اخلاقی» و قانونگذاری شده (Donzelot, 1977, 1984) همراه با حوزهی سیاسی شخصی شده و تنزلیافتهای که ناخرسندیهای ناشی از آن در «گوشههای دنج» زندگی خصوصی تسکین مییابد همزیستی دارد. این شیوههای اندیشیدن دربارهی روابط میان امر عمومی و امر خصوصی تحت تأثیر پذیرش عمومی اهمیت رسانههای جمعی نیز قرار میگیرد (Tompson, 1990, esp.pp. 234-48).
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول