نویسنده: سیلوَن ترَن
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Industrial Relation
این اصطلاح عمدتاً از کار گروهی از پژوهشگران امریکایی- کلارک کر، جان تی. دانلوپ، فردریک هاربیسن و چارلز ای. مایرز- گرفته شده است؛ آنها در دههی 1950 با حمایت مالی بنیاد فورد، برنامهی پژوهشی بزرگی را دربارهی کار و کارگردان هدایت کردند که «مطالعهی بین دانشگاهی دربارهی مسائل کار و کارگر در توسعهی اقتصادی» نام داشت.اهمیت این رهیافت را باید با توجه به پژوهش مکتب روابط انسانی ارزیابی کرد که التون مایو و همکاران وی به صورت آزمایشها و مشاهدههای بزرگ- مقیاس در کمپانی وسترن الکتریک انجام دادند. از نتایج اصلی این پژوهش میتوان به اهمیت رابطهی میان کارگران و سرپرستانشان اشاره کرد. مایو و همکاران وی همچنین دریافتند که کارگران معمولاً به محدودکردن تولید گرایش دارند، حتی وقتی عواید آنها به سطح تولید بستگی داشته باشد: گروه به صورتی غیررسمی، بازده کار هر کارگر را تعیین و نوعی نظام کنترل اجتماعی بنا میکند. این نظام که کارگران را از درون و از بیرون حمایت میکند، به صورت قدرتی غیررسمی علیه قدرت رسمی مدیران عمل میکند (Mayo, 1933 and 1945). این یافتهها تفاوت فاحشی با افکار تایلر دربارهی «مدیریت علمی» داشت که طبق آن انگیزهی اصلی کارگران به حداکثر رساندن درآمدهایشان است. ولی مطالعات مکتب روابط انسانی شرح و نقدهای زیادی را متوجه خود ساخت.
دانشپژوهان روابط صنعتی، در مقایسه با مکتب روابط انسانی، بیشتر به تأثیر محیط فراسازمانی بر نگرشها و مواضع کارگران و کارفرمایان توجه دارند. از نظر آنها، شرایط اقتصادی و تجاری تأثیر مستقیمی بر اموری همچون فروش کل، غیبت از محل کار یا خواستههای کارگران را اعضای گروههای کار به شمار میآورند، همانطور که در رهیافت روابط انسانی نیز همین دیدگاه را دارند، بلکه آنها را اعضای گروههای اجتماعی دیگری مثل گروههای شغلی، خانواده و گروههای اقتصادی یا سیاسی نیز در نظر میگیرند. این شبکهی روابط بر نگرشها و مواضعی که کارگران نسبت به کارشان، نسبت به مدیران یا نسبت به سازمان دارند، تأثیر میگذارد.
نظریهپردازان روابط صنعتی از این انگارهی مکتب روابط انسانی که در آن مؤسسه نظام اجتماعی فراگیری تلقی میشود، انتقاد میکنند. به اعتقاد آنها، این به معنای نادیدهگرفتن تضاد است و تکریم ساختار یکنواختی که فرض میشود افراد را در نظم اجتماعی یکپارچهای متحد میکند (Kerr and Fisher, 1957).
جی. دانلوپ به روابط بین کنشگران نظام صنعتی اشاره میکند و نشان میدهد که ویژگیهای تکنولوژیک محل کار غالباً در همهی صنایع، همهی بخشهای اقتصاد، حتی گاهی فراتر از مرزهای ملی، مشترک است، و این ویژگیها اهمیت اساسی دارند. از نظر وی، توزیع قدرت در جامعه بر ساختیابی روابط صنعتی تأثیر میگذارد. دانلوپ اتحادیههای کارگری را نوعی معادل و همتای شرکتها میداند، رهبران اتحادیهها ناچارند با بازارکار سازگار شوند تا عواید اقتصادی کارگران را به حداکثر برسانند. (Dunlop 1950 and 1958; Dunlop and Whyte, 1950).
مطالعات روابط صنعتی نشان میدهد که نگرشها و مواضع کارگران به عواملی بسیار فراتر از کنترل کارفرمایان بستگی دارد و اعتراضهای کارگران تأثیر مثبتی بر فرآیند صنعتیشدن میگذارد (Kerr et. al., 1960). آنها با این انگاره موافق نیستند که جنبش کارگران را در کلیت آن در نظر میگیرند و در مقایسه با اسلاف خود، تحلیل بسیار وسیعتری از جنبش کارگران به دست میدهند. آنها جنبش کارگران را به منزلهی واکنشی به صنعتی شدن و ابعاد اقتصادی و اجتماعی آن، ، تحلیل میکنند. به این ترتیب، روشهای عمل و سازماندهی جنبشهای کارگری را باید بر اساس ابعاد مختلف صنعتی شدن، درک کرد، ابعادی همچون بازار کار، منابع سرمایهگذاری، سرعت توسعه یا انواع حاکمان.
مطالعات کلارک کر و همکاران وی به پیدایش نظریهی همگرایی انجامید، که مطابق آن جهان وارد «مرحلهی صنعتی شدن تمام و کمال» میشود.
کارهای التون مایو راه را برای نقدها و تحولات نظری دیگری باز کرد. از یک طرف، جامعهشناسی سازمانها تلاشی است برای تبیین روابط پیچیده ساختارهای رسمی و غیررسمی (برای نمونه، Gouldner, 1954; Etzioni, 1961, Crozier, 1964). از طرف دیگر، در «جامعهشناسی کار و شغل» فرانسوی کار جلوهگاه روابط اجتماعی است (Friedmann and Naville, 1961-2). در تحلیل کلیتر، تضاد اجتماعی یکی از مضامین اصلی است، کنشگران اجتماعی برای کنترل توسعهی اجتماعی باهم در ستیزند: عرصهی پیش روی مذاکره و توافق اجتماعی، عرصهای نامحدود است (Touraine, 1965).
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول