در مورد الجامع الکافی باید گفت که در الفلک الدوار اشاره ای دارد به سهم احمد بن میر بن الناصر الحسنی الجیلانی که از گیلان در زمان المهدی علی بن محمد (د. ۷۷۲ یا ۷۷۳ق) به یمن آمد و کتاب الجامع را نیز همراه خود داشت. این کتاب البته قبلا هم در یمن رواج داشته است. احمد بن میر کتاب را از کوفه تهیه کرده بوده است. نویسنده الفلک الدوار که این نسخه را در اختیار داشته گفته است که تاریخ آن مربوط به چهارصد و اندی بوده است. پس نسخه او احتمالا در زمان خود مؤلف کتابت شده بوده است و به گواهی الفلک الدوار، بر روی آن گواهی های سماع و قرائت بسیاری از دانشمندان کوفه دیده می شده است (نک: الفلک، ص ۶۲، ۱۸۷).
در کتاب الفلک الدوار، با بسیاری از طرق اصلی روایت فقه و حدیث زیدی نیز آشنا می شویم، مواردی که مناسبات میان زیدیان ایران، عراق و یمن را در طول قرنها نشان می دهد: از جمله کتاب امالی احمد بن عیسی بن زید که یکی از راههای انتقال آن به یمن از طریق قاضی جعفر بوده است به روایت از ابوعلی الحسن بن علی بن ملاعب الأسدی از ابو البرکات عمر بن ابراهیم بن حمزة علوی حسینی و ابوالحسن محمد بن احمد بن بحشل العطار از ابو الفرج محمد بن الحارث از محمد بن الحسین البزار معروف به ابن الصباغ از علی بن ماتی از محمد بن منصور المرادی، جامع امالی احمد بن عیسی بن زید. نویسنده الفلک الدوار می گوید که امالی محمد بن منصور بر نویسنده آن در سال ۲۵۶ق شنیده شده است (الفلک الدوار، ص ۱۸۳-۱۸۵). در الفلک الدوار همچنین طرق روایت کتابهای دیگر حدیثی از جمله امالی مرشد بالله نقل شده است، از جمله روایت عمران بن الحسن بن ناصر الشتوی العذری الهمدانی از فرزند احمد الکنی، قطب الدین یحیی و او از پدرش (نک: الفلک، ص ۱۹۷-۱۸۸).
در این کتاب از شماری از تفاسیر زیدی نیز سخن به میان می آید (الفلک، ص ۱۴ به بعد)، از تفسیر منسوب به قاسم رسی که در تفسیر چاپ شده مصابیح از سوره شمس تا سوره ناس را تشکیل می شود و نیز سوره فاتحه و تفسیر شماری آیات دیگر در کتاب همچنان خطی مجموع تفسیر الأئمة به قاسم رسی باز می گردد. در مورد تفاسیر الهادی الی الحق، که در ۷ یا ۶ جزء بوده ( نیز نک: الفلک، ص ۵۷) در تفسیر مصابیح، این تفاسیر از سوره منافقین تا سوره عم موجود است و نیز تفسیر آیات زیادی از قرآن در مجموع تفسیر الأئمة. در الفلک الدوار، از معانی القرآن او در ۹ جزء هم یاد می شود (ص ۵۷). تفسیر ناصر اطروش هم اهمیت داشته که ابو الفضل بن شهر دویر از آن در تفسیرش بسیار نقل کرده است. در مورد محمد بن الهادی و معروف به المرتضی، نیز تفسیر سوره کهف او و نیز تفسیر آیات زیادی در ضمن مجموع تفاسیر الأئمة را باید یاد کرد. برادرش احمد الناصر، تفسیر سوره اسراء را دارد در ضمن همان مجموع. علی بن سلیمان بن القاسم الرسی نیز تفسیر دارد که نصف اول آن موجود است. در دنباله از تفسیر المهدی الحسین بن القاسم العیانی باید یاد کرد که تفسیر الغریب دارد که یک جلد آن باقی است از سوره مریم تا سوره ناس (یک نسخه در برلین موجود است به شماره ۱۰۲۲۸ و من هم عکسی از آن دارم). تفسیر نویسنده زیدی ایرانی، ناصر ابو الفتح الدیلمی در ۴ جزء است به نام البرهان فی تفسیر القرآن. عکسی از آن در اختیار نویسنده این سطور هست. شایسته است به چاپ برسد. المنصور بالله هم تفسیری را آغاز کرده بوده که کامل نشده بوده است. از دیگر تفاسیر زیدیان باید به تفسیری اشاره کرد که به محمد بن منصور مرادی نسبت داده می شود و شامل دو تفسیر کبیر و صغیر بوده است.در کتاب الفلک الدوار فوائد دیگری هم هست؛ از جمله اشاره به کتابی در فضائل اهل بیت از حسن بن أحمد بن صالح الهمدانی السبیعی الحلبی در قرن چهارم به نام التبصرة فی فضائل العترة الطاهرة (الفلک، ص ۱۱۵). نیز توضیحی درباره شرح قاضی زید کلاری بر تحریر که در حقیقت عمدتا تلخیص شرح خود نویسنده التحریر، یعنی ابو طالب هارونی بوده که اصل آن در دست نیست اما از این شرح قاضی زید که موسوم به تعلیق نیز هست، نسخه های زیادی در اختیار است (نک: الفلک، ص ۶۴).
در مورد وضعیت مذهبی در دوره های مختلف در یمن، در الفلک الدوار اطلاعات جالبی دیده می شود، از جمله درباره اینکه در عصر المهدی علی بن محمد (قرن هشتم) در مساجد زیدیان در یمن کتابهای اهل سنت خوانده می شده و المهدی از این کار منع کرده بوده است. از گرایش سنی مآبانه ادیب یمنی، نشوان حمیری انتقاد می کند که در دوره الناصر لدین الله محمد بن المهدی علی بن محمد (د. ۷۹۳ق) هم این گرایش ادامه داشته و نویسنده به کتاب چاپ شده نهایة التنویه الهادی بن ابراهیم الوزیر (د. ۸۲۲ق) اشاره می کند که به این نوع گرایشات در کتابش پرداخته و آنها را نقد کرده بوده است (نک: الفلک الدوار، ص ۷۴-۷۵).
منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/