" کتاب اقرار الصحابه بفضل امام الهدی و القرابه تالیف الشیخ الفقیه العالم العابد الفقیر الی کرم الله تعالی ابی القاسم محمد بن جعفر بن علی المشهدی الحائری [۴] غفرالله له و لوالدیه آمین " .در مقدمه نیز نام کتاب از سوی مولف به تصریح آمده است .چنانکه از تعابیر به کار رفته برای عنوان کتاب و مولف بر صفحه آغازین کتاب برمی آید ، این تعابیر از آن خود مولف کتاب بوده و حتی این احتمال قوی است که این نسخه مستقیما از روی نسخه اصل مولف کتابت شده باشد .
مولف در مقدمه از نقش علما در عصر غیبت با آوردن احادیثی از امامان (ع ) به ویژه امام عسکری (ع) ستایش می کند و وظیفه آنان را برای هدایت مردم متذکر می شود . چنانکه از نام کتاب هم برمی آید ، کتاب شامل ابواب متعددی هر یک ویژه یکی از صحابه پیامبر ( ص ) است که در فضایل حضرت امیر ( ع ) روایاتی را نقل کرده است . باب نخست در مورد روایاتی است از خلیفه نخست ابوبکر و دخترش عایشه ام المؤمنین در فضل حضرت امیر (ع) و به ترتیب باب دوم شامل مرویات عمر بن الخطاب و باب سوم درباره مرویات عثمان بن عفان و باب چهارم درباره مرویات طلحه بن عبیدالله و باب پنجم درباره مرویات سعد بن ابی وقاص و باب ششم درباره مرویات عبدالرحمان بن عوف و باب هفتم درباره مرویات ابوعبیده بن الجراح و باب هشتم از معاویه بن ابی سفیان است . متاسفانه دنباله کتاب افتاده و معلوم نیست که مولف تا چند تن از صحابه را بدین ترتیب محور ابواب کتاب خویش قرار داده است ، خاصه که در هر باب به تفصیل به نقل روایات هر یک از این صحابه می پردازد . این کتاب شامل روایات بسیار در فضایل حضرت امیر ( ع ) و مشتمل بر روایات قابل توجه تاریخی است . در این کتاب روایات زیادی از شیخ مفید به ویژه در بخشهای تاریخی نقل شده است . در این میان ، احادیث مرسل و یا بدون اسناد کامل نیز بسیار است . گاهی نیز در میان احادیثی که نقل کرده مطالب کوتاهی را در حول روایات مطرح می کند . شایان ذکر است که میان صفحات ۵۰ و ۵۳ نسخه نیز افتادگی دارد .
در اینجا برخی از نکات مهم سندی کتب را که برای شناخت رجال این دوره و دوره های متقدم تر به کار می آید نقل می کنیم . ابتدا به ذکر مشایخ او در این کتاب می پردازیم :
۱ - الشیخ الفقیه سدید الدین شاذان بن جبریل ادام الله علوه قراءه علیه فی شهر ( خوانده نمی شود شاید صفر ) سنه احدی و سبعین و خمسمائه (ص ۴ عکس )
۲ - اخبرنی الشیخ الفقیه الجلیل العالم نجم الدین عبدالله الدرویسی ( الدوریستی ) اطال الله بقاه ( ص ۲۱ عکسی ) [۵]
و نیز : فمن ذلک ما حدثنی به الشیخ الجلیل نجم الدین عبدالله بن جعفر الدورسی ( الدوریستی ) ادام الله عزه ( ص ۱۷۰ )
ونیز : اخبرنا الشیخ الفقیه العالم نجم الدین ابومحمد عبدالله بن جعفر الدوریستی ادام الله علوه قال اخبرنی جدی عن جده عن ابیه عن الشیخ ابی جعفر محمد بن علی بن بابویه ( ص ۲۴۵ )
و نیز : اخبرنا الشیخ الجلیل العالم نجم الدین عبدالله الدوریسی ( الدوریستی ) ادام الله علوه فی کتاب الحسنی تصنیف جده السعید ابی جعفر الدوریسی ( درست آن : ابی عبدالله جعفر الدوریستی ) رضی الله عنه فی شهور سنه احدی و سبعین و خمسمائه قال : حدثنی احمد بن عبدون بن احمد البزار ( البزاز ) بمدینه السلام سنه احدی و اربعمائه و انا من ابناء عشرین سنه قال ثنا ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب الشیبانی قال ثنا جابر ( درست آن : رجاء ) بن یحیی العبرتائی الکاتب سنه اربع عشره و ثلثمائه قال ثنا محمد بن الحسن بن سحنون (درست آن : محمد بن الحسن بن شمون [۶] ) ( ص ۲۶۳ – ۲۶۴ ) . چنانکه می بینیم در اینجا از کتاب الحسنی از جعفر بن محمد دوریستی نقل قول می کند[۷] .
۳ - انشدنا الشریف الاجل العالم عز الدین شرفشاه الافطسی رضی الله عنه قال انشدنی الشریف الاجل العالم مجد الشرف عز الساده حمزه بحلب فی شهور سنه عشرین و خمسمائه قال انشدنی بابویه مرفوعا ( ص ۴۹ عکسی )
و نیز : سمعت الشیخ الاجل العالم عزالدین شرفشاه الافطسی رضی الله عنه و نحن نقرا علیه کتاب عیون الاخبار ( ص ۲۷۰ – ۲۷۱ )۴ – اخبرنی به الشیخ العفیف الفقیه ابو البقا بن نمار ( نما ) فی ذی القعده سنه ثلث و ستین و خمسمائه بحله الجامعین ( ص ۲۲۳ )[۸] و نیز :
اخبرنا الشیخ الجلیل العفیف ابو البقا هبه الله بن نما رضی الله عنه فی داره الحله ( بحله ) الجامعین فی رمضان سنه سبع و سبعین و خمسمائه قال ثنا الشیخ العالم البقیه جمال الدین ابو عبد الله الحسین بن احمد بن طحال المقدادی بحله الجامعین فی ذی القعده سنه ؟ و ثلثین و خمسمائه از ابوعلی ابن الشیخ از پدرش شیخ طوسی در رجب ۴۵۵ ق و او از محمد بن هارون بن موسی تلعکبری ( ص ۸۱ )
در روایت دیگری ابن طحال از الشیخ الرئیس الاجل العالم شیخ الاسلام عز العلماء ابو الوفاء عبد الجبار بن عبدالله بن علی المری ( المقری ) الرازی رحمه الله تعالی فی مدرسته بالری یوم العشرین من شعبان سنه ثلث و عشرین و خمسمائه قال حدثنی الرئیس المخلص سعد المعانی ( المعالی ) ذو الکفایتین ابوالجوائز بن باری الکاتب رحمه الله تعالی فی یوم احد عاشر ذی القعده سنه ثمان و خمسین و اربعمائه فی مشهد الامام موسی بن جعفر علیما السلام بالنیل قال اخبرنا ابوالحسن علی بن محمد بن علی بن سعید الوراق ... ( ص ۸۹ )
۵ - حدثنی به الشیخ سدید الدین عربی بن مسافر العبادی رضی الله عنه فی منزله بحله الجامعین من سنه سبعین و خمسمائه ( ص ۱۰۱ ) [۹]
۶ – اخبرنی الشریف الاجل ضیاء الدین ابوالفتح محمد بن الجعفریه رضی الله عنه فی ذی الحجه سنه ثمان و ستین و خمسمائه قال حدثنی ابوالعباس احمد بن محمد الطبری بقرائتی علیه بالری قال اخبرنی السید محمد بن الحسن بن زید الزیدی ( ص ۲۲۴ ) [۱۰]
و نیز : حدثنی الشریف الاجل العالم ضیاء الدین محمد بن یحیی( شاید یحیی تصحیف محمد باشد ) بن الجعفریه رضی الله عنه قال حدثنی الفقیه عماد الدین محمد بن ابی القاسم الطبری عن ( محمد بن احمد بن ) شهریار الخازن عن ابن فاطرمین (؟) قال ثنا ابوالجوائز و ابو العوائد ابنا علی بن باری الکاتبان الواسطیان قالا ثنا ابو عبدالله محمد بن وهبان البدیبلی ( الدیبلی ) قال ثنا ابو محمد هارون بن موسی البعلبکری ( التلعکبری ) قال ثنا محمد بن همام بن سهیل الکاتب ( ص ۱۵۱- ۱۵۲ ) [۱۱]
۷ - اخبرنی القاضی ابومحمد عبدالله بن سلیمان من الصحیحین عن مسلم و البخاری فی شهور سنه سبعین و خمسمائه ( ص ۱۵۸ ) [۱۲]
۸ - اخبرنی الشیخ الجلیل ابو العباس احمد بن علی الحمال املاء ( ص ۱۵۹ )
۹ - اخبرنا الشیخ الجلیل الزاهد ابو نصر بن ابی رشید[۱۳] بمشهد مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام فی ذی الحجه سنه اثنتین و سبعین و خمسمائه قال انا الشیخ الامین ابوعبدالله محمد بن احمد شهریار الخازن قراه علیه و انا اسمع بالمشهد المذکور سنه عشرین و خمسمائه قال ثنا ابوالقاسم الحسین بن محمد بن سلیمان المقری بالکوفه قراه علیه سنه ثلث و ستین و اربعمائه قال ثنا ابو احمد ( درست آن ابوبکر محمد ) بن یحیی بن العباس الصولی ( ص ۲۰۱ ) . این سند بی تردید در اسناد به صولی دارای افتادگی است .
۱۰ - حدثنی الشیوخ الاجلاء العلماء سدید الدین شاذان و نجم الدین عبدالله الدوریستی و نجیب الدین یحیی (؟) و جمال الدین ابوالحسن (درست آن : جمال الدین الحسین بن هبه الله ) بن رطبه[۱۴] و سدید الدین عربی و السید الاجل العالم ضیاء الدین ابوالفتح ابن الجعفریه رضی الله عنهم اجمعین عن الشیخ ابی علی و بعضهم عن الشیخ العماد عن ابی علی ( ص ۲۶۸ )
و بعد از سطوری می گوید : اخبرنا الشیوخ الثقاه ادام الله سعادتهم بالاسناد المتقدم عن الشیخ ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی رضی الله عنه ( ص ۲۷۱ )از نکات قابل توجه کتاب می توان این موارد را برشمرد :
۱- نقل خطبه فدک از هارون بن موسی تلعکبری از ابن عقده و با این تعبیر در پایان : قال الشریف ( که به خاطر افتادگی سند آغازین معلوم نیست که دقیقا چه کسی است ) قال هارون بن موسی رضی الله عنه هذا آخر ما سمعته من ابی العباس بن عقده و هو جمیع ما کان فی اصله ( ص ۶۵ )
۲ - نقل از صاحب الوصیه فی کتابه (ص ۶۶ )
۳- نقل روایت ساختگی سقیفه از ابو حامد مرورودی ( ص ۶۷ به بعد و با سند آغازین به ابوحیان توحیدی و ابوحامد ) [۱۵]
۴- نقل از صاحب کتاب الروضه فی کتابه ( ص ۱۵۶ )
۵- ارجاع به کتاب شریف مرتضی ، الشافی فی الامامه ( ص ۲۱۳ )
۶ - آمدن این عبارت : و للشیخ العالم جمال الدین ابوالفرج ابن الجوزی الواعظ ببغداد سنه ثمان و سبعین فی ایام المستضی بامر الله لنفسه .... ( ص ۲۴۴ )
ابن المشهدی چنانکه پیشتر نیز گفتیم مولف کتاب المزار[۱۶] است که به المزار الکبیر [۱۷] در میان علمای امامی شناخته می شود . در این کتاب که در سالهای اخیر به چاپ رسید ، از مشایخی نقل حدیث می کند که شماری از آنان در کتاب اقرارالصحابه نیز جزو مشایخ او نام برده شده اند . این موارد را در پاورقی ها نشان دادیم . اینک مابقی مشایخ اورا ابتدا بر اساس کتاب المزار او و نیز اجازات امامیه در بحار الانوار می آوریم[۱۸] :
۱ - املاها علی : النصیر ادام الله عزه ( ص ۵۸ )
۲ - از الشیخ الجلیل المقری مسلم بن نجم المعروف بابن الاخت البزاز الکوفی الزیدی ( ص ۱۲۰ )
۳ - از فقیه جلیل عز الدین ابوالمکارم حمزه بن زهره الحسینی الحلبی ( ص ۱۲۰) . طبق سند دیگر از" حمزه ابوالمکارم ادام الله عزه " در وقت بازگشت از حج در سال ۵۷۴ در مسجد سهله کوفه ( ص ۱۴۰ و ۱۴۹) روایت می کند . در بحار روایت ابن المشهدی از ابوالمکارم حمزه بن علی ابن زهره علوی حسینی حلبی هنگام نزول او در حله که در طی سفر حج او در سال ۵۷۴ ق بوده ، دیده می شود ( نک : بحار ۱۰۴/۱۷۹ )
۴ - از السید الاجل عبدالحمید بن التقی بن عبدالله بن اسامه العلوی الحسینی رضی الله عنه در ذی قعده ۵۸۰ در حله الجامعین ( ص۱۲۶ )
۵ – از ابو جعفر محمد المعروف به ابن الحمد النحوی در ۵۷۱ ق ( ص ۲۶۳ )
۶ - از ابوالبقاء هبه الله بن نما و ابوالخیر سعد بن ابی الحسن الفراء رضی الله عنهما و آن دو از ابوعبدالله الحسین بن طحال المقدادی در نهم جمادی الآخره سال ۵۳۱ ق در منزلش در مشهد حضرت امیر ( ع) ( یعنی در نجف اشرف ) ( ص ۱۳۲ )
۷ - ابن المشهدی در المزار در یک جا از ابن شهرآشوب مستقیما روایت می کند ( ص ۵۴۴ ) ولی در جای دیگری به واسطه از او روایت کرده است (ص ۱۳۶). در بحار ( ۱۰۶/ ۴۶ ) نیز روایت مستقیم او از ابن شهرآشوب آمده است . با وجود اینکه می دانیم ابن شهرآشوب در ۵۶۷ق در حله بوده [۱۹] ، احتمال دارد روایت مستقیم او از ابن شهرآشوب ناشی از سقط در سند باشد .
در اجازات بحار با این نمونه ها برمی خوریم :
۱ - روایت او از ورام بن ابی فراس ؛ در بحار ۱۰۶/۲۲
۲ - روایت او از ابن بطریق و قرائت کتابهای ابن بطریق نزد مولف و دریافت اجازه از او ؛ در بحار ۱۰۶/۲۲-۲۳ . قرائت او بر ابن بطریق در امل الآمل (۲/۳۴۵ ) نیز آمده است .
۳ - روایت ابن المشهدی از الشیخ المقری ابوعبدالله محمد بن هارون ابن الکال ؛ در بحار ۱۰۶/۲۳
۴ - روایت از ابومحمد جعفر بن ابی الفضل بن شعره الجامعانی و ابوعبدالله الحسین بن احمد بن رده و نیز از الشریف الاجل شرفشاه بن محمد بن زباره ؛ در بحار ۱۰۶/۲۳
قابل ذکر است که در رمضان سال ۵۷۳ ق ابن المشهدی ، نزد شرفشاه یاد شده و استاد برجسته خود شاذان بن جبریل کتاب المفید فی التکلیف بصروی ( شاگرد سید مرتضی ) را خوانده بوده است ( نک : بحار ۱۰۶/۲۴ )
۵ - گفته شده است در حالی که هنوز بیست سال نداشت ، المقنعه شیخ مفید را نزد الشیخ المکین ابی منصور محمد بن الحسن بن منصور النقاش الموصلی در حالی که این استاد سن زیادی داشت به سند عالی برخواند ( نک : بحار ۱۰۶/۴۴ ) . باتوجه به دانسته های ما از مشایخ ابن المشهدی و دوره زمانی تحصیلات او از یک سو و این نکته که از ابومنصور النقاش به عنوان یکی از نخستین استادان ابن زهره – استاد ابن المشهدی – نام برده شده که ابن زهره متولد در سال ۵۱۱ ق در حدود بیست سالگی نزد او المقنعه را در حالی که النقاش سن بالایی داشته خوانده بوده است [۲۰] ، به نظر می رسد که در گزارش خواندن المقنعه توسط ابن المشهدی نزد النقاش سقط و تحریفی صورت پذیرفته باشد ، بطوری که پذیرش آن را با دشواری توأم می کند .
۶ - در مورد صحیفه سجادیه باید گفت که ابن المشهدی یکی از حلقات روایت کتاب بوده است از محضر سید اجل بهاءالشرف محمد بن الحسن علوی حسینی ( که نام او در ابتدای سند آغازین صحیفه مشهور آمده است ) و به قرائت الشریف الاجل نظام الشرف ابی الحسن ابن العریضی العلوی الحسینی در جلسات سماع در محضر بهاء الشرف محمد در شوال سال ۵۵۶ ق .
و نیز باید به قرائت صحیفه از سوی او بر پدرش و نیز بر هبه الله بن نما و نیز بر جعفر بن ابی الفضل بن شعره و الشریف ابوالفتح بن الجعفریه و الشریف ابی القاسم ابن الزکی العلوی و الشیخ سالم بن قبارویه ( شاید قبادویه ) که همگی آنان از السید بهاءالشرف محمد یاد شده ، صحیفه را روایت می کردند ، اشاره کرد ( نک : بحار ، ۱۰۶/۴۷- ۴۸ ؛ ۱۰۷/۵۳ و ۶۲ و ۸۱ و ۹۴ )۷ - از شاگردان او به این موارد اشاره رفته است : یکی فخار بن معد الموسوی و دیگری نجیب الدین محمد بن جعفر ابن نما [۲۱]
چنانکه با بررسی اسناد گذشته روشن می شود ، ابن المشهدی در فاصله سالهای ۵۵۶ تا ۵۸۰ قمری در حله و نجف اشرف و کوفه ( و شاید شهرهای دیگر ) نزد مشایخ مختلف تحصیل فقه و حدیث می کرده و احتمالا سال ۵۵۶ ق که سال حضور در مجلس بهاء الشرف به منظور اخذ صحیفه بوده ، وی در دوران جوانی خود بوده است .
ابن المشهدی دست کم دو کتاب دیگر هم داشته است که از یکی از آن دو تنها در کتاب المزار خود نام می برد و از دیگری تنها از طریق کتابهای متاخرتر خبر داریم و البته از هیچ یک از این دو کتاب نسخه ای تا کنون به دست نیامده است ؛ اما از کتاب دوم نقلهایی در منابع بعدی موجود است . کتاب نخست با عنوان بغیه الطالب و ایضاح المناسک لمن هو راغب فی الحج است که در المزار از آن نام برده و چنانکه ازنامش پیداست درباره حج و مناسک آن است (نک : المزار ، ص ۱۰۲ ).
کتاب دوم درباره فضایل ائمه اطهار (ع ) و به صورت منقولات روایی بوده است و نقلهایی از آن موجود است . عنوان کتاب ما اتفق من الاخبار فی فضل الائمه الاطهار بوده که در نهج الایمان ابن جبر (در ص ۲۱۷ و ۴۱۳ و ۴۷۰ و ۴۷۱ و ۵۱۰ و ۵۴۱ ) و در الصراط المستقیم (در ۱/۲۸۵ و ۲/۲۴ و ۳۴ و ۵۲ و ۵۵ ) و در تاویل الآیات (۱/ ۳۷۸ ) از آن نقل شده است [۲۲] . علاوه بر این ابن طاووس در الیقین نیز یک جا از خط ابن المشهدی نقل می کند و اورا" المحدث الاخباری" می نامد . [۲۳]
پینوشتها:
[۱] پدر او هم از عالمان حدیث بوده و چنانکه انتظار هم می رود بنا بر برخی گزارش ها ، گرچه در کتابهای موجود ابن المشهدی چنین چیزی دیده نمی شود ، پسر از پدر نقل روایت می کرده است ، نک : پس از این . نیز می دانیم که نسخه ای از الاستبصار در کتابخانه شیخ هادی کاشف الغطاء موجود است ، از آغاز کتاب تا آخر کتاب الصلاه به خط جعفر بن علی بن جعفر المشهدی که در شنبه هشتم ذیقعده ۵۷۳ ق ازآن فارغ شده است ؛ نک : الذریعه ۲/ ۱۴ – ۱۵ .در این تاریخ ابن المشهدی ما مشغول تحصیل دانش بوده است .
[۲] برای شرح احوال او در منابع متقدم ، نک : امل الآمل ۲/ ۲۵۳
[۳] مجلسی معتقد است که ابن طاووس بر المزار مشهدی متکی بوده است ، گرچه ظاهرا از وی کمتر نامی در کتب ابن طاووس آمده است نک : بحار ۱/۱۸
[۴] در اجازات هم از او به عنوان الحائری نام برده شده است
[۵] روایت او از این دو شیخ نامدار امامی مذهب در المزار او نیز دیده می شود : روایت از ابومحمد عبدالله بن جعفر الدوریستی و ابو الفضل شاذان بن جبریل ( ص ۳۱ ) . در المزار از دوریستی با تعبیر " رضی الله عنه " یاد کرده که نشان از وفات او در زمان تالیف المزار است ، ص ۱۲۲. این مورد نشان از این می دهد که مولف کتاب اقرار الصحابه را پیش از المزار نوشته است .
[۶] برای این طریق و نقد نجاشی نسبت به آن نک : رجال نجاشی ، ص ۳۳۶
[۷] برای این کتاب و برخی نقل قولها از آن نک : ابن طاووس ، الاقبال ص ۳۸۵ و ۴۱۷ و ۴۲۲ ؛ نیز نک : کلبرگ ، کتابخانه ابن طاووس ، ص ۲۹۵ – ۲۹۶ .
[۸] در المزار نیز روایت او از ابن نما دیده می شود : از الشیخ الفقیه ابوالبقاء هبه الله بن نما در خانه اش در حله بلد الجامعین در رمضان سال ۵۶۹ ( ص ۴۳۴ – ۴۳۵ ) و نیز نام کامل او در المزار : الشیخ ابوالبقاء هبه الله بن نما بن علی بن حمدون در حله ( ص ۵۶۷ )
[۹] روایت ابن المشهدی از عربی بن مسافر در المزار نیز دیده می شود : در یک سند مشترکا از ابو محمد عربی بن مسافر العبادی و نیز هبه الله بن نما بن علی بن حمدون در ربیع الاول ۵۷۳ و آنها از ابن طحال و ابوعبدالله الیاس بن هشام الحائری ( ص ۵۲۳ ) . بنا بر یک سند دیگر در المزار ، ابن المشهدی از عربی بن مسافر در خانه وی در حله در ۵۷۳ ق روایت حدیث کرده است ( ص ۵۶۷ – ۵۶۶ ) . روایت ابن نما از شیخ فقیه ابومحمد الیاس بن هشام الحائری در کتاب اقرار نیز آمده است ( ص ۱۶۰ عکسی )
[۱۰] ابوالفتح القیم بالجامع ( ص ۱۲۰ ) این ابوالفتح احتمالا همان است که در المزار او را چنین خوانده است :
[۱۱] در المزار، روایت ابن المشهدی از محمد بن ابی القاسم الطبری عماد الدین در ۵۵۳ قمری در مشهد حضرت امیر (ع ) ( ص ۴۷۳ ) را می بینیم که باید در اینجا یک واسطه افتاده باشد ، چرا که ابن المشهدی ظاهرا مستقیما نمی تواند از عماد طبری نقل روایت کرده باشد . در عین حال باید گفت که او در المزار در جای دیگری به واسطه " ابوالفتح محمد بن محمد الجعفریه ادام الله عزه "از طبری نقل روایت می کند ( ص ۴۸۵ ) واین درست همان چیزی است که در اسناد کتاب اقرار الصحابه نیز دیده می شود . همچنین در المزار به واسطه شاذان بن جبریل از عماد طبری روایت می کند ( ص ۲۶۳ )
[۱۲] می دانیم که ابن المشهدی کتاب المزار خود را برای کسی نوشته که از وی به این صورت تعبیر می کند : قاضی مجد الدین (؟) ابو القاسم هبه الله بن سلمان ( المزار ص ۲۷) و به احتمال قوی او هموست که پدر علامه حلی به واسطه او صحیح بخاری را به یک واسطه از عبدالاول بن عیسی سجزی راوی مشهور صحیح روایت می کرده است ( بحار ، ۱۰۴/۸۹ ). پرسش ما این است که آیا رابطه ای میان این قاضی ابوالقاسم هبه الله بن سلمان با قاضی ابومحمد عبدالله بن سلیمان هست یاخیر ؟
[۱۳] برای او نک : تراجم الرجال آقای سید احمد اشکوری ، ۱/ ۴۸۲ . نام وی محمد و لقبش رازی و مقیم نجف اشرف بوده و در ۵۳۲ ق نسخه ای از تلخیص الشافی را کتابت کرده بوده است .
[۱۴] روایت از ابن رطبه سوراوی در المزار ، ص ۴۸۵ نیز دیده می شود .
[۱۵] درباره این روایت از سقیفه که مستقلا هم در دمشق به چاپ رسیده ، محققانی که درباره ابوحیان توحیدی کار کرده اند ، معمولا نکاتی را در کتابها و یا مقالات خود مطرح کرده اند ، از همه مهمتر کرمر در کتاب خود درباره محفل فلسفی ابوسلیمان سجستانی تحقیقاتی را در این مورد عرضه کرده است . نیز به مقاله ابوحامد مرورودی دائره المعارف بزرگ اسلامی مراجعه شود .
[۱۶] برای نقل از المزار او در فرحه الغری ، نک : ص ۱۲۰ و ۱۲۱ و ... ؛ برای المزار او نک کلبرگ ، کتابخانه ابن طاووس ، ص ۴۲۶
[۱۷] عنوان المزار الکبیر در : بحار الانوار ۱/۱۸و ۱۰۰/۱۰۱
[۱۸] برای فهرستی از مشایخ او ، نک : الذریعه ۲۰/ ۳۲۴
[۱۹]؛ ص ۶۳ نک : سند آغازین کتاب سلیم بن قیس هلالی ، بیروت ، موسسه اعلمی در عین حال توجه به سند آغازین کتاب سلیم بن قیس الهلالی ، این احتمال را تقویت می کند که شاید راوی این کتاب از مشایخ سه گانه در آغاز سند به شیخ طوسی ، ابن المشهدی باشد و در حقیقت اوست که نسخه کتاب را به روایت از این سه تن که همگی در شمار مشایخ او نیز ذکر شده اند ، برای نسل بعد به واسطه نسخه اصل خود روایت می کرده است ، گرچه نام او که عادتا باید در اجازه ای در آغاز یا پایان کتاب ( که به آن بلاغ می گفته اند ) ثبت شده باشد ، از نسخه مادر افتاده و به تدریج این نسخه مشهور از کتاب سلیم بدون آنکه راوی نسخه اصل شناخته گردد ، در اختیار علمای امامیه قرار گرفته است .
[۲۰] نک : بحار الانوار ، ۱۰۶/ ۴۴
[۲۱] ؛ برای روایت صحیفه توسط این دو از او ، نک : بحار ، ۱۰۷/ ۵۳ ، ۸۱ نک : بحار الانوار ، ۱۰۴/۱۹۷ ؛ ۱۰۵/ ۴۵ ، ۱۵۸
[۲۲] حر عاملی مولف این کتاب را کسی جز مولف المزار و با عنوان محمد بن جعفر الحائری می شناخته است ، نک : امل ۲/۲۵۲
[۲۳] الیقین ص ۴۲۱ روایتی در فضایل حضرت امیر (ع ) به نقل از جابر بن عبدالله انصاری ؛ برای این نقل از ابن المشهدی در کتاب الیقین ، نک : کتابخانه ابن طاووس از کلبرگ ، ص ۳۶۸ فارسی ؛ شاید این روایت از کتاب اقرار نقل شده است .
http://ansari.kateban.com/