بازخوانی پرونده تهاجم فرهنگی از نگاه رهبر حکیم انقلاب
نويسنده: سید محسن موسوی
چکیده: یكی از مسئولان طراز اول كشور صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه ای به آمریكایی ها كرد. این توصیه كاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعكس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست. توصیه وی به آمریكاییها این بود كه بیهوده وقت خود را با عراق و كره شمالی و كشورهایی از این قبیل تلف نكنید. مسئله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نكنید، سراغ ایران بروید، كانون و سرچشمه آنجاست، اما ایران مثل عراق و كره شمالی و افغانستان نیست كه بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر كرد. نظام و حكومت اسلامی به مردم متكی است، مردم آن را حفظ كرده اند. باید كاری كنید كه مردم آن را رها كنند. راهش این است كه مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریكایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این كه سرمایه ای صرف كنید، با یك حمله و تحرك احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.
باز گشت به گذشته و بررسی آنچه کرده ایم انتخاب سیاستهای آینده را سهلتر می کند . در این نوشتار با بررسی مقوله تهاجم فرهنگی و به تعبیر مقام معظم رهبری شبیهخون و ناتوی فرهنگی نظام سلطه علیه کشورمان که امروز مهمترین معضل و مشکل مبتلابه جامعه ماست قصد داریم راهی را که در آینده می بایست بپیمائیم بهتر و روشنتر دیده و مسئولین فرهنگی را به وظابف خطیر خود متوجه نمائیم .
نخستین نشانه های تهاجم فرهنگی پس از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) پدیدار شد . دشمنان انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، به خوبی دریافته اند كه برای فروپاشی این بنیان مرصوص، راهی جز نابودی پایه های فكری و اعتقادی آن وجود ندارد، همچنان كه از تصریح بدان نیز هیچ ابایی نداشته و ندارند .
ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم كرد، بلكه كار ما صرفاً فرهنگینه و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض كنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از كشور، كتاب هویت ص 19) از این روی پس از جنگ تحمیلی به ساماندهی یك حركت تهاجمی فرهنگی، علیه نظام اسلامی پرداختند. سرگرم بودن دولت سازندگی به بازسازی ویرانه های وسیع ناشی از جنگ تحمیلی و غفلت از مقوله فرهنگ دینی و اسلامی نیز، بستر مناسبی را برای این حركت خطرناك فراهم كرد. تفكر تكنوكراتی و فن سالاری در این دوره، جایگزین تفكر مبتنی بر زهد، اخلاص، پارسایی، ایثار، پركاری و كم توقعی گردید و لیبرالیسم فرهنگی نیز در سایه این غفلت مجدداً جان گرفت و حركت خزنده خود را به سوی بنیان های فرهنگی و عقیدتی مردم آغاز كرد.
در چنین شرایطی رهبر فرزانه انقلاب، این دیدبان بصیر انقلاب، پس از مشاهده نشانه های اولیه این تهاجم، زنگ خطر را به صدا درآوردند و با هشدارهای مكرر خود به كارگزاران ومسئولین دولت وقت، آنان را متوجه این نقطه آسیب كردند.
مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند:
در حال حاضر، یك جبهه بندی عظیم فرهنگی كه با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) كه تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368)
این هشدار، اولین واكنش مقام معظم رهبری به غفلت احتمالی مسئولین فرهنگی در آینده بود. بخش مهمی از همت رهبری معظم انقلاب در این مقطع هشت ساله، مصروف بیدارگری ها و توجه دادن عموم مردم و مسئولین فرهنگی و امنیتی به شكل گیری جبهه جدید دشمن، و تهاجم ناپیدای آنها در حوزه فرهنگ، اخلاق و دین؛ و تبیین ابزارها و اهداف این تهاجم؛ و بیان ماهیت تهاجم فرهنگی و تفاوت آن با تبادل فرهنگی و. . . شد.
مطالعه این هشدارها با توجه به سیر تاریخی آنها، می تواند خوانندگان محترم را كاملا با فضای فرهنگی آن روز، و نیز مواضع رهبر معظم انقلاب ونگرانی های روز افزون ایشان، بیشتر آشنا سازد. در زیر با گوشه هایی از این دغدغه ها و دلواپسی ها آشنا می شوید.
1- عناصر فرهنگی جامعه - هر كه هستند، هر چه هستند، چه وابستگان به دانشگاه ها، چه وابستگان به حوزه های علمیه و چه دیگران - باید بدانند كه امروز دشمن بیشترین همت خود را روی تهاجم فرهنگی گذاشته است. من به عنوان یك آدم فرهنگی این را عرض می كنم، نه به عنوان یك آدم سیاسی. . . الان یك كارزار فكری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هر كس بتواند بر این صحنه ی كارزار و نبرد تسلط پیدا كند، خبرها را بفهمد، احاطه ی ذهنی داشته باشد و یك نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد كه الان دشمن از طرق فرهنگی، بیشترین فشار خود را وارد می آورد، كم هم نیستند قلم به مزدها و فرهنگی های دین و دل و وجدان باخته و نشسته پای بساط فساد استكبار - چه غالباً و اكثراً در خارج از كشور و چه تك و توكی در داخل كشور - كه برای مقاصد استكباری قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، كار هم بكنند و دارند می كنند.
نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل می شود پاسخ داد. كار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد. تفنگ او، قلم است، این را می گوییم، تا مسئولین فرهنگ و كشور و كارگزاران امور فرهنگی در هر سطحی و شما فرهنگیان عزیز - اعم از معلم و دانشجو و روحانی و طلبه و مدرّستان، تا دانش آموزتان و تا كسانی كه در بیرون این نظام آموزشی كشور مشغول كارند - احساس كنید كه امروز، سرباز این قضیه شمایید و بدانید كه چگونه دفاع خواهید كرد و چه كاری انجام خواهید داد.
مثل جنگ نظامی، چشم ها را باید باز كرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامی هم، هر طرفی كه بدون شناسایی و دیده بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شكست خواهد خورد. در جنگ فرهنگی هم، همین طور است. اگر ندانید كه دشمن كار می كند یا از آن كه می داند، فرمان نبرید، از فرمانده ی فرهنگی دستور نگیرید، یا او از نیروی شما استفاده نكند و مانور و سازماندهی را درست انجام ندهد، پشت سرش شكست است. (مقام معظم رهبری، 12 اردیبهشت 1369)
2- امروز به نظر من، از همه خطرناك تر در داخل، روش های فرهنگی است. . . از اساسی ترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس می كنم كه در زمینه ی اداره ی فرهنگ اسلامی این جامعه داریم دچار یك نوع غفلت و بی هوشی می شویم - یا شده ایم - كه بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج كنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369)
3- آن طور كه من احساس كرده ام و از مجموع كارهایی كه دارد می شود، فهمیده ام، این است كه حمله ی همه جانبه ای سازماندهی شده است. . . آن كاری كه می خواهند بكنند، این است كه پشت جبهه ی انقلاب را كلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه ی انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، این ها فكر كردند كه اگر ما بتوانیم كمندی دور این خیل انبوهی كه پشت سر مسئولین بیندازیم و این ها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد. . . احساس می شود كه در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - كه متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آن جا حضور دارند - در سالن های فرهنگی، در جشنواره ها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یك بخش یا یك مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند كار می كنند. . . اما حالا سیاسی اش هم كرده اند. . . این كار، كار بسیار خطرناكی است.
البته خطرناكی كه می گوییم، نه این كه بی علاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط این كه بیمار و طبیب احساس كنند كه بیماری هست، اگر احساس كردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آن جاست كه من و شما نفهمیم كه چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض می كنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی كه در یك فضای فرهنگی استشمام می كند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من كاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاه های تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 1370)
4- این كه ما مكرر گفته ایم و می گوییم كه توطئه ی فرهنگی در جریان است و من آن را به عیان در مقابل خودم مشاهده می كنم، متكی به استدلال است. شعار نمی دهم، من این را مشاهده می كنم. امروز دشمن با شیوه ی بسیار زیركانه ای در داخل، در حال یك جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی علیه ماست. این همان مقدمه ای است كه می خواستم عرض بكنم. . . نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله ی دشمن است. ما باید نگذاریم، ما باید نسل جوانی را حفظ كنیم كه اگر جنگ بود دفاع كند، اگر حادثه یی در داخل بود حضور پیدا كند، آن جا كه نوبت علم و تربیت علمی و تحقیقی است، درس بخواند و خودسازی كند، آن جایی كه صحبت آینده است خود را آماده كند، روی این نسل جوان كه مایه ی تكیه و امید است دارد به تدریج با شكل ها و شیوه های گوناگون، كار و تلاش می شود، این تلاش هم عمدتاً فرهنگی است. البته محافلی برای این كه جوانان را ببرند و آلوده به فساد بكنند وجود دارد كه جنبه ی غیر فرهنگی و جنبه ی عملی دارد. لیكن آنچه كه بیش از همه خطرناك است ذهن و فكر و روحیه ی جوان است، این را باید دریافت. (مقام معظم رهبری، 25 شهریور 1370)
5- این مسئله تهاجم فرهنگی كه ما بارها روی آن تأكید كرده ایم، واقعیت روشنی است. با انكار آن ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انكار كرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی كن خودت را بیدار كنی، ما باید توجه داشته باشیم كه انقلاب فرهنگی در تهدید است كما این كه اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. . . ما نبایستی چیزی را كه روشن و واضح است، انكار كنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانه های جمعی ما، در كتاب هایی كه می نویسند، در ترجمه هایی كه می كنند، در شعرهایی كه می سرایند، در برنامه های فرهنگی علی الظاهر بی ارتباط به ما كه در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - كه عناصری فرهنگی هستید - می شنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناك علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع كنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمی گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفته ایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر .1370)
6- تهاجم فرهنگی، مثل خود كار فرهنگی، اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یكی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است كه سعی كنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، كه همان چیزهایی ست كه یك تمدن را نگه می دارد منصرف كنند، همان كاری را كه در اندلس، در قرن های گذشته كردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و می گساری و این چیزها مشغول كردند، این كار حالا هم دارد انجام می گیرد. . . صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیركی دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید - خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید كه دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره اش كردند، اگر اول یك ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلم های جنسی وقیح وادار كردند، شهوت او را تحریك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشكیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی فاسد می كنند و حالا دشمن دارد این كار را می كند .( مقام معظم رهبری، 21 مرداد 1371)
7- من یك وقت گفتم این ها دارند شبیخون فرهنگی می زنند. این راست است، و خدا می داند كه راست است، بعضی نمی فهمند. یعنی صحنه را نمی بینند. كسی كه صحنه را می بیند ملتفت است كه دشمن دارد چه كار می كند و می فهمد كه شبیخون است و چه شبیخونی هم هست!
من در یك جمله ساده و كوتاه عرض كنم كه یك ملت، با ایمان و اعتقادش مبارزه می كند، اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت كردن با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن، دست و چشم و بدن ابزار است. . . حالا اگر دشمن با امواج خبری وارد كشور ما بشود، با رادیوهایش وارد كشور ما بشود و حرف هایش را وارد كشور ما كند و در ذهن ملت این جور وارد كند كه مبارزه خوب نیست، دفاع از اسلام فایده ای ندارد، ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد، هر چه زحمت بكشید و مبارزه كنید ضرر كرده اید، آیا باز هم در مملكت ایران، مبارزه ای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟ معلوم است كه نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند كه با آمریكا و دشمنان اسلام مبارزه نمی كنند، خیلی ملت ها هستند كه قرآن هم می خوانند، نماز هم می خوانند، عبادت هم می كنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمی كنند كه هیچ با آنها دوستی هم می كنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی كه اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل كند، پیروز شده است. این جاست كه مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.
الان دارند این كار را می كنند. الان در جبهه های مختلف، دشمن دارد كار می كند، یك جبهه، جبهه جوان های ما در مدارس است. این جوان های عزیز ما، دختر و پسرهای پاكیزه ما، بچه های همین ملت اند، دل پاكیزه، جسم پاكیزه و مغز پاكیزه آنها را دارند با انواع و اقسام خباثت ها، با تحریكات شهوانی، با پخش كردن عكس های مهیج شهوت، با فیلم و ویدئو و نوار الان دارند این كار را می كنند. . . و با انواع و اقسام خباثت ها و رذالت ها به جوش می آورند و آنها را به فساد می كشانند به فساد! ببینید این چه جنایت بزرگی است! این یكی از كارهایی است كه دارد می كنند.
عده ای خیال كرده اند كه وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله می كنیم، فقط مسئله مان این است كه یك نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نكرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت می كنند، الا افرادی قلیل، مسأله این ها نیست، این فرعی است، اصل قضیه آن است كه در داخل خانه هاست و از مجامع جوان ها سرچشمه می گیرد و دشمنان آنجا دارند كار می كنند. آنكه آشكار نیست، آنكه پنهان است، خطر آنجاست، جوان های ما شهوت را انداختند دور، راحتی و لذت را انداختند دور، رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو دربیاورند. حالا دشمن دارد از جوان های ما انتقامش را می گیرد.امنقامش چیست؟ انتقام او این است كه جوان های ما را به لذات و شهوات سرگرم كند، پول خرج می كنند، عكس مبتذل چاپ می كنند و مجانی بین جوان ها منتشر می كنند، ویدئو درست می كنند، فیلم های مهیج شهوت را مجانی می دهند به این و آن كه نگاه كنند، البته یك عده از این طریق پول هم به دست می آورند، اما آنهایی كه سرمایه گذاری می كنند، برای پول سرمایه گذاری نمی كنند، می توانند آنها را در كشورهای دیگر، آزادانه پخش كنند و پول به دست بیاورند، این جا می خواهند نسل جوان را ضایع و نابود كنند. این هجوم یك مهاجم است، حالا بیننا و بین الله، اگر دستگاه قضایی این كشور، كسی را كه چنین فسادی را دارد دامن می زند دستگیر كرد، چه مجازاتی برای او مناسب تر از همه است؟ كسی كه هزاران جوان این مملكت را - جوانان پاك و پاكیزه ما را، بچه های معصوم ما را - به وادی فساد و شهوترانی می كشاند، مجازاتش چیست؟ به نظر من، این ها باید به شدیدترین وجه مجازات شوند. (مقام معظم رهبری، 15 اردیبهشت 1372)
8- این مسئله تهاجم فرهنگی كه بنده بارها از آن اسم می آورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد كه هر دویش برای شما قابل توجه است، یكی عبارت است از جایگزین كردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی كه این ادامه همان كاری است كه در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام می گرفته و در دوران اسلامی قطع شد. این ها دارند فشار می آورند كه همان كار، باید انجام بگیرد، این یك شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و به ارزش های جمهوری اسلامی و ارزش های ملت ایران، از طریق فرهنگی با نوشتن، با تهیه فیلم ها یا نمایشنامه ها یا تنظیم كتاب ها یا فصلنامه ها، این كار هم الان در كشور ما با هدایت بیگانه دارد انجام می گیرد. . . مسأله یك قشر خاص نیست، مسئله، مسئله ایران است، مسئله اسلام هست،مسئله عزیزترین اندوخته های یك ملت است، مگر شوخی است؟ دشمن می خواهد با این شوخی كند. دشمن می خواهد این را به بازی بگیرد. باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید كار كنند و امروز، روز كار است، امروز، روزی است كه همه - همه آنهایی كه دارای استعدادند - می توانند در زمینه فرهنگی كار كنند. كار نكرده هم زیاد است كه باید انجام بگیرد. (مقام معظم رهبری، 8 مرداد 1372)
9- جوان ها باید هوشیار باشند. جوان ها باید بدانند آنچه از ورای مرزها به وسیله كسانی كه هیچ به سرنوشت این ملت علاقه ندارند می رسد باید با آن به شكل با احتیاط برخورد كرد. نمی شود بی قید و شرط هر چه را كه از آن سوی مرزها می فرستند پذیرفت - اعم از كالا، كالای فرهنگی و همچنین امواج تبلیغی و فرهنگی - دشمن در كمین است، بخصوص در كمین جوان ها، شما در این تبلیغاتی كه می كنند نگاه كنید، یك كلمه در جهت رشد و ترقی اندیشه مردم اقدامی و حرفی زده نمی شود. تبلیغات دشمن در جهت ویرانگری و فاسد كردن است. در جهت معطل كرن نیروی كار و فكر و جسم جوانان است. باید با احتیاط با آن برخورد كرد. (مقام معظم رهبری، 27 شهریور 1375)
به رغم این همه هشدارها، هیچ پاسخ شایسته ای از سوی دولت وقت به آن داده نشد. صدای فرو ریختن ایمان واعتقادات دینی ملت، بویژه جوانان چنان در هیاهو و سرو صدای ناشی از ساخت و ساز برج ها، تأسیسات، بنیان های اقتصادی و مراكز تفریحی گم شده بود كه گویی هرگز صدایی و طنینی وجود نداشته و دولت وقت، مشعوف از توفیقات حاصله در حوزه های سخت افزاری نظام، همچنان می ساخت و به پیش می تاخت. غافل از اینكه به تعبیر مقام معظم رهبری:
«سازندگی كشور، بدون توجه به این مهم (كار فرهنگی) كار حكیمانه و عاقلانه ای نیست. (مقام معظم رهبری، 5 بهمن 1376)
غفلت بزرگ دولت از این مقوله مهم، رفته رفته منجر به پدید آمدن موجی از نابسامانی ها و نوعی آنارشیسم فرهنگی در این عرصه مهم وحساس گردید. اهداف فرهنگی دشمن در این مقطع زمانی و اندكی پیش از آن، نوعاً در حوزه نشر و عمدتاً از طریق ادبیات داستانی تعقیب می شد. توهین به ارزش های اعتقادی اسلام و نظام، به سخره گرفتن مقدسات دینی و ارزش های دفاع مقدس، ترویج سكس بیانی و تصویری، ابتذال اخلاقی و آزادی جنسی، از جمله موضوعاتی بود كه در این گونه آثار با وقاحت تمام دنبال می شد.
از دهه دوم انقلاب به بعد، نگاه استراتژیست های آمریكا معطوف به اقداماتی از درون شد. این اقدامات بر خلاف اقدامات نوع اول، تدریجی، زمان بر و فاقد خشونت های معمول میادین نبرد بود. ضمن این كه می توانست پایه ها و عناصر اقتدار نظام را از درون مورد تهاجم بی رحمانه خود قرار دهد.
در این رویكرد، هدف اصلی تغییر پلكانی هویت دینی و انقلابی نسل های بعدی انقلاب بود، و موثرترین ابزارها در این پروژه ترویج فساد و فحشا و بی بند و باری اخلاقی، بویژه در بین جوانان و تشكیك در مبانی فكری و باورهای اعتقادی آنها بود كه در واقع پایه و زیربنای رفتار فردی و اجتماعی مردم را شكل می دهد.
به بیانی دیگر، نظام سلطه برای شكست انقلاب اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب، با اندكی تقدم و تأخیر، دو سیاست را به طور جدی به مرحله اجرا درآورد: یكی «سیاست بی ثبات سازی» كه در واقع بازسازی طرح فروپاشی شوروی در ایران بود و دیگری، «سیاست راهبردی تهاجم فرهنگی» كه حوزه اخلاق، فرهنگ و دین را پوشش می داد.
پروژه تهاجم فرهنگی كه به طور مشخص از دهه دوم آغاز و با روندی صعودی تا امروز نیز ادامه دارد، در حقیقت امنیت حوزه های اخلاقی و فرهنگی كشورمان بویژه نسل نورسته، خلاّق و جوان ما را مورد هدف قرار داده و آنچه نظام سلطه را به تداوم این سیاست ترغیب می کند پاسخگو بودن آن به اهداف طراحان و استراتژیست های كهنه كار غربی است. این سیاست، پیش از این در كشورهای دیگر آزموده شد و با موفقیت همراه بود. مهم ترین این كشورها، كشور اسلامی اندلس بود. اروپایی ها با ا عمال این سیاست این كشور مهم اسلامی را، به شكست و هزیمت واداشتند و آن را با كم ترین هزینه به تصرف خود درآوردند.
سرگذشت اندلس (اسپانیا) برای ما مسلمانان گرچه بسیار تلخ، غمبار و عبرت آموز است، اما برای دشمنان اسلام برگی درخشان در رویارویی با مسلمانان و تجربه ای بسیار موفق و نسخه ای قابل توصیه در همه سرزمین های اسلامی است.
مقام معظم رهبری در یكی از سخنان خود، ضمن هشدارهایی به جوانان و مسئولین فرهنگی، این سیاست خطرناك را چنین تشریح و تحلیل می كند:
امروز شما جوان ها هدف توطئه ای بسیار خطرناك هستید. این خطرات هر جایی كه اسلام و ایمان هست و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. رهایی از آنها هم وجود دارد. و این چیزی است كه من و شما باید به آن فكر كنیم.
یكی از مسئولان طراز اول كشور صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه ای به آمریكایی ها كرد. این توصیه كاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعكس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست. توصیه وی به آمریكاییها این بود كه بیهوده وقت خود را با عراق و كره شمالی و كشورهایی از این قبیل تلف نكنید. مسئله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نكنید، سراغ ایران بروید، كانون و سرچشمه آنجاست، اما ایران مثل عراق و كره شمالی و افغانستان نیست كه بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر كرد. نظام و حكومت اسلامی به مردم متكی است، مردم آن را حفظ كرده اند. باید كاری كنید كه مردم آن را رها كنند. راهش این است كه مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریكایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این كه سرمایه ای صرف كنید، با یك حمله و تحرك احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.
پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشكهای آمریكایی ویران می شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریكایی ها دست و پا می زدند، یك استراتژیست نظامی آمریكا گفت: اگر به جای این موشكها، برای جوان های افغان، لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبك غربی و آمریكایی بفرستید، بدون صرف این هزینه می توانید افغانستان را تصرف كنید و خرج تسلیحات در كیسه تان باقی می ماند. به جای بمب و موشك و راكت، سی دی های پورنوگرافی و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج كنید. آن وقت كار بر شما آسان می شود. . .
سیاست امروز سیاست اندلسی كردن ایران است. موضوعی كه من با شما در میان می گذارم شكل موعظه ندارد، بلكه موضوعی اساسی است كه با بهترین عناصر یك ملت - كه شما جوانان باشید - در میان گذاشته می شود. . . نسل جوان كشور كه بیش از نیمی از ملت و جمعیت كشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانیا تا جنوب فرانسه، كشوری اسلامی به وجود آوردند. این كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شكوفا شد. شكوفایی علم در آن سرزمین داستانهایی دارد و خود غربیها نیز به آن معترف اند. البته اكنون سعی می كنند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمان ها را بكلی پاك كنند، اما خود آنها، این تاریخ را ثبت كرده اند، و البته در تواریخ ما هم ثبت شده است.
اروپایی ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگیرند، اقدامی بلند مدت كردند. آن روز صهیونیست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سیاسی علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوان ها پرداختند و در این راستا انگیزه های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یكی از كارها این بود كه تاكستان هایی را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده كنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد كردن یك ملت را عوض نمی كند. امروز هم آنها همین كار را می كنند.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی كینه می ورزند و با آن عناد دارند.
فرهنگ اسلامی، آرای روشنفكران اروپا را به چالش كشیده و لیبرال دمكراسی را كه پرچم برافراشته غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلال طلبی و رشادت را در جامعه بزرگ و یك میلیارد و چند صد میلیونی مسلمانان، ترویج می كند و این امر در حساس ترین منطقه دنیا از لحاظ استراتژیك و منابع نفتی و زیر زمینی، شدت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی این جامعه بزرگ را به فكر حیات مجدد خود انداخته است، بنابراین به آن كینه می ورزند و قصد كوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسی سخن می گویند، اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمكراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران ، پلورالیسم، شكاكیت، شك در مسلّمات و اولیات اعتقادی، تسامح و تساهل را ترویج می كنند، می گویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آن تساهل و تسامح داشته باشید، اما این مربوط به داخل جامعه ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی می رسد كه خودشان آن را ارزش های آمریكایی و غربی خطاب می كنند، دیگر جای گفتگو نیست، مشابه سازی، یكسان سازی، جهانی سازی، اعتقادات مسلمی است كه دنیا باید در مقابل آنها كوچك ترین اعتراضی نكند. (مقام معظم رهبری، 6 فروردین 1381)
بررسی سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت و متولیان فرهنگی كشور در دوره حاكمیت اصلاح طلبان و نوع مواجهه آنها با این استراتژی پیچیده، مستلزم شناخت دقیق خصلت های بینشی مجموعه كارگزاران و فضای فكری حاكم بر دولت و مسئولین فرهنگی آن است. با نگاهی به فضای كلی این دوره و مشخصه های آن در حوزه فرهنگ و سیاست، می توان چشم انداز شفاف تری از وضعیت فرهنگی این مقطع تاریخی و سیاست های دولت و نقش آن در مهار یا تشدید بحران های فرهنگی كشور دست یافت .
دوره هشت ساله حاكمیت اصلاح طلبان از مشخصه های مهمی برخوردار است. در این دوره اتفاقات و رویدادهای بسیار مهم در حوزه سیاست خارجی و بین الملل به وقوع پیوست كه باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.
عرصه فرهنگ و سیاست داخلی در این دوره نیز، آكنده از اتفاقات تلخ و شیرین بود. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو حوزه و رویكرد تعاملی آن دو با یكدیگر، ناگزیر به بررسی برجسته ترین مشخصه های این دوره در حوزه های یاد شده هستیم. از این منظر مهم ترین مشخصه هایی كه این دوره را نسبت به دوره های قبل متمایز می سازد، عبارتند از: توسیع بی سابقه فضای سیاسی كشور، گسترش فعالیت نهادهای مدنی، نظیر احزاب و مطبوعات، یكجانبه نگری در مطالبات ملی، پرخاشگری و رادیكالیزه شدن فضای سیاسی كشور، هنجار ستیزی و آنارشیسم فرهنگی و بالأخره ظهور پاره ای از بحران های زنجیره ای.
علی رغم شعار قانونگرایی که آقای خاتمی هم در انتخابات و هم بعد آن داده و بر آن اصرار داشتند ، این مقوله هم در اثر ابزار انگاری در تصرف گروهی قرار گرفت که با توجه به عقبه خود در حاكمیت، برای هدم بنیان های دینی، انقلابی و فرهنگی همواره در پی یافتن فرصت ها بوده اند. زیرا جریان كلی قانونگرایی در این دوره ، از سوی عناصری تدبیر و هدایت می شد كه قانونگرایی را نه به عنوان یك آرمان و نه به مثابه یك ابزار برای انتظام عقلایی امور جامعه، بلكه آنرا وسیله ای برای مقاصد و اهداف خویش می خواستند و یا همچون اصحاب سبت با ابزار قانون، به جان قانون افتادند.
و دیدیم كه در اثر آن، چه فتنه ها و آشوب ها در این دوره به پا خواسته اند. چه رفتارهای غیرقانونی كه با مهر قانون، امكان ظهور و بروز یافتند. چه قوانینی كه به اسم قانونگرایی نقض و شكسته شدند و در مقابل، نهادهای قانونی مسئول، مثل قوه قضائیه، به دلیل برخورد با عناصر قانون شكن و مطبوعات خاطی و متخلف، متهم به قانون شكنی می شدند. حافظان امنیت ملی به دلیل عمل به اوّلی ترین وظایف خود كه برخورد با تحركات غیرقانونی و كنترل آشوب های خیابانی است، به اسم قانون گرایی تحویل قانون گردیدند. اصل خدشه ناپذیر نظارت استصوابی، غیرقانونی تلقی شده و شورای نگهبان به قانون شكنی متهم گردید.
با اینکه عناصر افراطی دوم خردادی را مردم ترد کرده و اکنون در مصادر قدرت قرار ندارند ولی بر رسانه ها تسلط داشته و بعلت تجربه کافی در این امر بااستفاده ابزاری از آن همان سیاستهای دوران اصلاحات را دنبال می کنند . با کمی دقت در رفتار گروههای فشار که در رویکرد جدید به دنبال ائتلاف با گروههای دیگر دوم خردادی بوده و حتی با ساده انگاری تلاش می کنند تا بعضی از مسئولین نظام را با خود همراه کنند متوجه وابستگی و دلبستگی آنها به غرب می شویم .
اینها هنوز به غرب و فرهنگ غرب دلبسته اند و دیدیم که در قضیه دانشگاه کلمبیا همان موضعی را گرفتند که غربیها می خواستند و در دانشگاه تهران ماهیت خود را بیشتر و بهتر نشان دادند . اینها ثمره تلاش روزافزون و چندین و چند ساله نظام سلطه هست که با تهاجم به بنیانهای فکری جامعه توانستند عده ای را از درون حاکمیت با خود همراه کنند .
اگر به بیانات و هشدارهای مقام معظم رهبری توجه کافی می شد و مسئولین وقت دنبال کار را گرفته و در برابر تهاجم فرهنگی نظام سلطه جبهه قویی را ایجاد می کردند ، امروز صدای استراتژیستهای آمریکایی را از حلقوم گروهای فشار مخالف دولت اسلامی نمی شنیدیم .
مقام معظم رهبری چند سال پیش به مسئولین فرمودند که امروز بهترین مبارزه با آمریکا خدمت به مردم هست ، همانکاری که دولت اسلامی از ابتدای تشکیل بر آن همت گماشته و علی رغم کارشکنی مخالفین و بدون توجه به جوسازی آنها این هدف متعالی را سرلوحه همه سیاستهای خود قرار داده ولی گروههای فشار با فریبکاری و با شعارهای مردم فریب دولت منتخب مردم را به شدت زیر حملات خود گرفته اند تا جایی که بنظر می رسد با وجود اینها دیگر نیازی به دشمن خارجی نداریم چرا که اینان همان سیاستهای دشمن را مو به مو و با کمترین در داخل هزینه اجرا می کنند . خدا کند که از خواب غفلت بیدار شوند و دنیا و آخرت خود را به رضایت غربی های دغل کار نفروشند . انشاالله
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر / یاعلی
منبع: فصل آگاهی
باز گشت به گذشته و بررسی آنچه کرده ایم انتخاب سیاستهای آینده را سهلتر می کند . در این نوشتار با بررسی مقوله تهاجم فرهنگی و به تعبیر مقام معظم رهبری شبیهخون و ناتوی فرهنگی نظام سلطه علیه کشورمان که امروز مهمترین معضل و مشکل مبتلابه جامعه ماست قصد داریم راهی را که در آینده می بایست بپیمائیم بهتر و روشنتر دیده و مسئولین فرهنگی را به وظابف خطیر خود متوجه نمائیم .
نخستین نشانه های تهاجم فرهنگی پس از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) پدیدار شد . دشمنان انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، به خوبی دریافته اند كه برای فروپاشی این بنیان مرصوص، راهی جز نابودی پایه های فكری و اعتقادی آن وجود ندارد، همچنان كه از تصریح بدان نیز هیچ ابایی نداشته و ندارند .
ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم كرد، بلكه كار ما صرفاً فرهنگینه و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض كنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از كشور، كتاب هویت ص 19) از این روی پس از جنگ تحمیلی به ساماندهی یك حركت تهاجمی فرهنگی، علیه نظام اسلامی پرداختند. سرگرم بودن دولت سازندگی به بازسازی ویرانه های وسیع ناشی از جنگ تحمیلی و غفلت از مقوله فرهنگ دینی و اسلامی نیز، بستر مناسبی را برای این حركت خطرناك فراهم كرد. تفكر تكنوكراتی و فن سالاری در این دوره، جایگزین تفكر مبتنی بر زهد، اخلاص، پارسایی، ایثار، پركاری و كم توقعی گردید و لیبرالیسم فرهنگی نیز در سایه این غفلت مجدداً جان گرفت و حركت خزنده خود را به سوی بنیان های فرهنگی و عقیدتی مردم آغاز كرد.
در چنین شرایطی رهبر فرزانه انقلاب، این دیدبان بصیر انقلاب، پس از مشاهده نشانه های اولیه این تهاجم، زنگ خطر را به صدا درآوردند و با هشدارهای مكرر خود به كارگزاران ومسئولین دولت وقت، آنان را متوجه این نقطه آسیب كردند.
مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند:
در حال حاضر، یك جبهه بندی عظیم فرهنگی كه با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) كه تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368)
این هشدار، اولین واكنش مقام معظم رهبری به غفلت احتمالی مسئولین فرهنگی در آینده بود. بخش مهمی از همت رهبری معظم انقلاب در این مقطع هشت ساله، مصروف بیدارگری ها و توجه دادن عموم مردم و مسئولین فرهنگی و امنیتی به شكل گیری جبهه جدید دشمن، و تهاجم ناپیدای آنها در حوزه فرهنگ، اخلاق و دین؛ و تبیین ابزارها و اهداف این تهاجم؛ و بیان ماهیت تهاجم فرهنگی و تفاوت آن با تبادل فرهنگی و. . . شد.
مطالعه این هشدارها با توجه به سیر تاریخی آنها، می تواند خوانندگان محترم را كاملا با فضای فرهنگی آن روز، و نیز مواضع رهبر معظم انقلاب ونگرانی های روز افزون ایشان، بیشتر آشنا سازد. در زیر با گوشه هایی از این دغدغه ها و دلواپسی ها آشنا می شوید.
1- عناصر فرهنگی جامعه - هر كه هستند، هر چه هستند، چه وابستگان به دانشگاه ها، چه وابستگان به حوزه های علمیه و چه دیگران - باید بدانند كه امروز دشمن بیشترین همت خود را روی تهاجم فرهنگی گذاشته است. من به عنوان یك آدم فرهنگی این را عرض می كنم، نه به عنوان یك آدم سیاسی. . . الان یك كارزار فكری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هر كس بتواند بر این صحنه ی كارزار و نبرد تسلط پیدا كند، خبرها را بفهمد، احاطه ی ذهنی داشته باشد و یك نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد كه الان دشمن از طرق فرهنگی، بیشترین فشار خود را وارد می آورد، كم هم نیستند قلم به مزدها و فرهنگی های دین و دل و وجدان باخته و نشسته پای بساط فساد استكبار - چه غالباً و اكثراً در خارج از كشور و چه تك و توكی در داخل كشور - كه برای مقاصد استكباری قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، كار هم بكنند و دارند می كنند.
نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل می شود پاسخ داد. كار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد. تفنگ او، قلم است، این را می گوییم، تا مسئولین فرهنگ و كشور و كارگزاران امور فرهنگی در هر سطحی و شما فرهنگیان عزیز - اعم از معلم و دانشجو و روحانی و طلبه و مدرّستان، تا دانش آموزتان و تا كسانی كه در بیرون این نظام آموزشی كشور مشغول كارند - احساس كنید كه امروز، سرباز این قضیه شمایید و بدانید كه چگونه دفاع خواهید كرد و چه كاری انجام خواهید داد.
مثل جنگ نظامی، چشم ها را باید باز كرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامی هم، هر طرفی كه بدون شناسایی و دیده بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شكست خواهد خورد. در جنگ فرهنگی هم، همین طور است. اگر ندانید كه دشمن كار می كند یا از آن كه می داند، فرمان نبرید، از فرمانده ی فرهنگی دستور نگیرید، یا او از نیروی شما استفاده نكند و مانور و سازماندهی را درست انجام ندهد، پشت سرش شكست است. (مقام معظم رهبری، 12 اردیبهشت 1369)
2- امروز به نظر من، از همه خطرناك تر در داخل، روش های فرهنگی است. . . از اساسی ترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس می كنم كه در زمینه ی اداره ی فرهنگ اسلامی این جامعه داریم دچار یك نوع غفلت و بی هوشی می شویم - یا شده ایم - كه بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج كنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369)
3- آن طور كه من احساس كرده ام و از مجموع كارهایی كه دارد می شود، فهمیده ام، این است كه حمله ی همه جانبه ای سازماندهی شده است. . . آن كاری كه می خواهند بكنند، این است كه پشت جبهه ی انقلاب را كلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه ی انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، این ها فكر كردند كه اگر ما بتوانیم كمندی دور این خیل انبوهی كه پشت سر مسئولین بیندازیم و این ها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد. . . احساس می شود كه در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - كه متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آن جا حضور دارند - در سالن های فرهنگی، در جشنواره ها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یك بخش یا یك مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند كار می كنند. . . اما حالا سیاسی اش هم كرده اند. . . این كار، كار بسیار خطرناكی است.
البته خطرناكی كه می گوییم، نه این كه بی علاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط این كه بیمار و طبیب احساس كنند كه بیماری هست، اگر احساس كردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آن جاست كه من و شما نفهمیم كه چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض می كنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی كه در یك فضای فرهنگی استشمام می كند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من كاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاه های تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 1370)
4- این كه ما مكرر گفته ایم و می گوییم كه توطئه ی فرهنگی در جریان است و من آن را به عیان در مقابل خودم مشاهده می كنم، متكی به استدلال است. شعار نمی دهم، من این را مشاهده می كنم. امروز دشمن با شیوه ی بسیار زیركانه ای در داخل، در حال یك جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی علیه ماست. این همان مقدمه ای است كه می خواستم عرض بكنم. . . نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله ی دشمن است. ما باید نگذاریم، ما باید نسل جوانی را حفظ كنیم كه اگر جنگ بود دفاع كند، اگر حادثه یی در داخل بود حضور پیدا كند، آن جا كه نوبت علم و تربیت علمی و تحقیقی است، درس بخواند و خودسازی كند، آن جایی كه صحبت آینده است خود را آماده كند، روی این نسل جوان كه مایه ی تكیه و امید است دارد به تدریج با شكل ها و شیوه های گوناگون، كار و تلاش می شود، این تلاش هم عمدتاً فرهنگی است. البته محافلی برای این كه جوانان را ببرند و آلوده به فساد بكنند وجود دارد كه جنبه ی غیر فرهنگی و جنبه ی عملی دارد. لیكن آنچه كه بیش از همه خطرناك است ذهن و فكر و روحیه ی جوان است، این را باید دریافت. (مقام معظم رهبری، 25 شهریور 1370)
5- این مسئله تهاجم فرهنگی كه ما بارها روی آن تأكید كرده ایم، واقعیت روشنی است. با انكار آن ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انكار كرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی كن خودت را بیدار كنی، ما باید توجه داشته باشیم كه انقلاب فرهنگی در تهدید است كما این كه اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. . . ما نبایستی چیزی را كه روشن و واضح است، انكار كنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانه های جمعی ما، در كتاب هایی كه می نویسند، در ترجمه هایی كه می كنند، در شعرهایی كه می سرایند، در برنامه های فرهنگی علی الظاهر بی ارتباط به ما كه در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - كه عناصری فرهنگی هستید - می شنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناك علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع كنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمی گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفته ایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر .1370)
6- تهاجم فرهنگی، مثل خود كار فرهنگی، اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یكی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است كه سعی كنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، كه همان چیزهایی ست كه یك تمدن را نگه می دارد منصرف كنند، همان كاری را كه در اندلس، در قرن های گذشته كردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و می گساری و این چیزها مشغول كردند، این كار حالا هم دارد انجام می گیرد. . . صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیركی دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید - خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید كه دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره اش كردند، اگر اول یك ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلم های جنسی وقیح وادار كردند، شهوت او را تحریك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشكیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی فاسد می كنند و حالا دشمن دارد این كار را می كند .( مقام معظم رهبری، 21 مرداد 1371)
7- من یك وقت گفتم این ها دارند شبیخون فرهنگی می زنند. این راست است، و خدا می داند كه راست است، بعضی نمی فهمند. یعنی صحنه را نمی بینند. كسی كه صحنه را می بیند ملتفت است كه دشمن دارد چه كار می كند و می فهمد كه شبیخون است و چه شبیخونی هم هست!
من در یك جمله ساده و كوتاه عرض كنم كه یك ملت، با ایمان و اعتقادش مبارزه می كند، اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت كردن با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن، دست و چشم و بدن ابزار است. . . حالا اگر دشمن با امواج خبری وارد كشور ما بشود، با رادیوهایش وارد كشور ما بشود و حرف هایش را وارد كشور ما كند و در ذهن ملت این جور وارد كند كه مبارزه خوب نیست، دفاع از اسلام فایده ای ندارد، ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد، هر چه زحمت بكشید و مبارزه كنید ضرر كرده اید، آیا باز هم در مملكت ایران، مبارزه ای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟ معلوم است كه نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند كه با آمریكا و دشمنان اسلام مبارزه نمی كنند، خیلی ملت ها هستند كه قرآن هم می خوانند، نماز هم می خوانند، عبادت هم می كنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمی كنند كه هیچ با آنها دوستی هم می كنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی كه اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل كند، پیروز شده است. این جاست كه مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.
الان دارند این كار را می كنند. الان در جبهه های مختلف، دشمن دارد كار می كند، یك جبهه، جبهه جوان های ما در مدارس است. این جوان های عزیز ما، دختر و پسرهای پاكیزه ما، بچه های همین ملت اند، دل پاكیزه، جسم پاكیزه و مغز پاكیزه آنها را دارند با انواع و اقسام خباثت ها، با تحریكات شهوانی، با پخش كردن عكس های مهیج شهوت، با فیلم و ویدئو و نوار الان دارند این كار را می كنند. . . و با انواع و اقسام خباثت ها و رذالت ها به جوش می آورند و آنها را به فساد می كشانند به فساد! ببینید این چه جنایت بزرگی است! این یكی از كارهایی است كه دارد می كنند.
عده ای خیال كرده اند كه وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله می كنیم، فقط مسئله مان این است كه یك نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نكرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت می كنند، الا افرادی قلیل، مسأله این ها نیست، این فرعی است، اصل قضیه آن است كه در داخل خانه هاست و از مجامع جوان ها سرچشمه می گیرد و دشمنان آنجا دارند كار می كنند. آنكه آشكار نیست، آنكه پنهان است، خطر آنجاست، جوان های ما شهوت را انداختند دور، راحتی و لذت را انداختند دور، رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو دربیاورند. حالا دشمن دارد از جوان های ما انتقامش را می گیرد.امنقامش چیست؟ انتقام او این است كه جوان های ما را به لذات و شهوات سرگرم كند، پول خرج می كنند، عكس مبتذل چاپ می كنند و مجانی بین جوان ها منتشر می كنند، ویدئو درست می كنند، فیلم های مهیج شهوت را مجانی می دهند به این و آن كه نگاه كنند، البته یك عده از این طریق پول هم به دست می آورند، اما آنهایی كه سرمایه گذاری می كنند، برای پول سرمایه گذاری نمی كنند، می توانند آنها را در كشورهای دیگر، آزادانه پخش كنند و پول به دست بیاورند، این جا می خواهند نسل جوان را ضایع و نابود كنند. این هجوم یك مهاجم است، حالا بیننا و بین الله، اگر دستگاه قضایی این كشور، كسی را كه چنین فسادی را دارد دامن می زند دستگیر كرد، چه مجازاتی برای او مناسب تر از همه است؟ كسی كه هزاران جوان این مملكت را - جوانان پاك و پاكیزه ما را، بچه های معصوم ما را - به وادی فساد و شهوترانی می كشاند، مجازاتش چیست؟ به نظر من، این ها باید به شدیدترین وجه مجازات شوند. (مقام معظم رهبری، 15 اردیبهشت 1372)
8- این مسئله تهاجم فرهنگی كه بنده بارها از آن اسم می آورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد كه هر دویش برای شما قابل توجه است، یكی عبارت است از جایگزین كردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی كه این ادامه همان كاری است كه در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام می گرفته و در دوران اسلامی قطع شد. این ها دارند فشار می آورند كه همان كار، باید انجام بگیرد، این یك شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و به ارزش های جمهوری اسلامی و ارزش های ملت ایران، از طریق فرهنگی با نوشتن، با تهیه فیلم ها یا نمایشنامه ها یا تنظیم كتاب ها یا فصلنامه ها، این كار هم الان در كشور ما با هدایت بیگانه دارد انجام می گیرد. . . مسأله یك قشر خاص نیست، مسئله، مسئله ایران است، مسئله اسلام هست،مسئله عزیزترین اندوخته های یك ملت است، مگر شوخی است؟ دشمن می خواهد با این شوخی كند. دشمن می خواهد این را به بازی بگیرد. باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید كار كنند و امروز، روز كار است، امروز، روزی است كه همه - همه آنهایی كه دارای استعدادند - می توانند در زمینه فرهنگی كار كنند. كار نكرده هم زیاد است كه باید انجام بگیرد. (مقام معظم رهبری، 8 مرداد 1372)
9- جوان ها باید هوشیار باشند. جوان ها باید بدانند آنچه از ورای مرزها به وسیله كسانی كه هیچ به سرنوشت این ملت علاقه ندارند می رسد باید با آن به شكل با احتیاط برخورد كرد. نمی شود بی قید و شرط هر چه را كه از آن سوی مرزها می فرستند پذیرفت - اعم از كالا، كالای فرهنگی و همچنین امواج تبلیغی و فرهنگی - دشمن در كمین است، بخصوص در كمین جوان ها، شما در این تبلیغاتی كه می كنند نگاه كنید، یك كلمه در جهت رشد و ترقی اندیشه مردم اقدامی و حرفی زده نمی شود. تبلیغات دشمن در جهت ویرانگری و فاسد كردن است. در جهت معطل كرن نیروی كار و فكر و جسم جوانان است. باید با احتیاط با آن برخورد كرد. (مقام معظم رهبری، 27 شهریور 1375)
به رغم این همه هشدارها، هیچ پاسخ شایسته ای از سوی دولت وقت به آن داده نشد. صدای فرو ریختن ایمان واعتقادات دینی ملت، بویژه جوانان چنان در هیاهو و سرو صدای ناشی از ساخت و ساز برج ها، تأسیسات، بنیان های اقتصادی و مراكز تفریحی گم شده بود كه گویی هرگز صدایی و طنینی وجود نداشته و دولت وقت، مشعوف از توفیقات حاصله در حوزه های سخت افزاری نظام، همچنان می ساخت و به پیش می تاخت. غافل از اینكه به تعبیر مقام معظم رهبری:
«سازندگی كشور، بدون توجه به این مهم (كار فرهنگی) كار حكیمانه و عاقلانه ای نیست. (مقام معظم رهبری، 5 بهمن 1376)
غفلت بزرگ دولت از این مقوله مهم، رفته رفته منجر به پدید آمدن موجی از نابسامانی ها و نوعی آنارشیسم فرهنگی در این عرصه مهم وحساس گردید. اهداف فرهنگی دشمن در این مقطع زمانی و اندكی پیش از آن، نوعاً در حوزه نشر و عمدتاً از طریق ادبیات داستانی تعقیب می شد. توهین به ارزش های اعتقادی اسلام و نظام، به سخره گرفتن مقدسات دینی و ارزش های دفاع مقدس، ترویج سكس بیانی و تصویری، ابتذال اخلاقی و آزادی جنسی، از جمله موضوعاتی بود كه در این گونه آثار با وقاحت تمام دنبال می شد.
از دهه دوم انقلاب به بعد، نگاه استراتژیست های آمریكا معطوف به اقداماتی از درون شد. این اقدامات بر خلاف اقدامات نوع اول، تدریجی، زمان بر و فاقد خشونت های معمول میادین نبرد بود. ضمن این كه می توانست پایه ها و عناصر اقتدار نظام را از درون مورد تهاجم بی رحمانه خود قرار دهد.
در این رویكرد، هدف اصلی تغییر پلكانی هویت دینی و انقلابی نسل های بعدی انقلاب بود، و موثرترین ابزارها در این پروژه ترویج فساد و فحشا و بی بند و باری اخلاقی، بویژه در بین جوانان و تشكیك در مبانی فكری و باورهای اعتقادی آنها بود كه در واقع پایه و زیربنای رفتار فردی و اجتماعی مردم را شكل می دهد.
به بیانی دیگر، نظام سلطه برای شكست انقلاب اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب، با اندكی تقدم و تأخیر، دو سیاست را به طور جدی به مرحله اجرا درآورد: یكی «سیاست بی ثبات سازی» كه در واقع بازسازی طرح فروپاشی شوروی در ایران بود و دیگری، «سیاست راهبردی تهاجم فرهنگی» كه حوزه اخلاق، فرهنگ و دین را پوشش می داد.
پروژه تهاجم فرهنگی كه به طور مشخص از دهه دوم آغاز و با روندی صعودی تا امروز نیز ادامه دارد، در حقیقت امنیت حوزه های اخلاقی و فرهنگی كشورمان بویژه نسل نورسته، خلاّق و جوان ما را مورد هدف قرار داده و آنچه نظام سلطه را به تداوم این سیاست ترغیب می کند پاسخگو بودن آن به اهداف طراحان و استراتژیست های كهنه كار غربی است. این سیاست، پیش از این در كشورهای دیگر آزموده شد و با موفقیت همراه بود. مهم ترین این كشورها، كشور اسلامی اندلس بود. اروپایی ها با ا عمال این سیاست این كشور مهم اسلامی را، به شكست و هزیمت واداشتند و آن را با كم ترین هزینه به تصرف خود درآوردند.
سرگذشت اندلس (اسپانیا) برای ما مسلمانان گرچه بسیار تلخ، غمبار و عبرت آموز است، اما برای دشمنان اسلام برگی درخشان در رویارویی با مسلمانان و تجربه ای بسیار موفق و نسخه ای قابل توصیه در همه سرزمین های اسلامی است.
مقام معظم رهبری در یكی از سخنان خود، ضمن هشدارهایی به جوانان و مسئولین فرهنگی، این سیاست خطرناك را چنین تشریح و تحلیل می كند:
امروز شما جوان ها هدف توطئه ای بسیار خطرناك هستید. این خطرات هر جایی كه اسلام و ایمان هست و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. رهایی از آنها هم وجود دارد. و این چیزی است كه من و شما باید به آن فكر كنیم.
یكی از مسئولان طراز اول كشور صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه ای به آمریكایی ها كرد. این توصیه كاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعكس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست. توصیه وی به آمریكاییها این بود كه بیهوده وقت خود را با عراق و كره شمالی و كشورهایی از این قبیل تلف نكنید. مسئله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نكنید، سراغ ایران بروید، كانون و سرچشمه آنجاست، اما ایران مثل عراق و كره شمالی و افغانستان نیست كه بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر كرد. نظام و حكومت اسلامی به مردم متكی است، مردم آن را حفظ كرده اند. باید كاری كنید كه مردم آن را رها كنند. راهش این است كه مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریكایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این كه سرمایه ای صرف كنید، با یك حمله و تحرك احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.
پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشكهای آمریكایی ویران می شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریكایی ها دست و پا می زدند، یك استراتژیست نظامی آمریكا گفت: اگر به جای این موشكها، برای جوان های افغان، لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبك غربی و آمریكایی بفرستید، بدون صرف این هزینه می توانید افغانستان را تصرف كنید و خرج تسلیحات در كیسه تان باقی می ماند. به جای بمب و موشك و راكت، سی دی های پورنوگرافی و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج كنید. آن وقت كار بر شما آسان می شود. . .
سیاست امروز سیاست اندلسی كردن ایران است. موضوعی كه من با شما در میان می گذارم شكل موعظه ندارد، بلكه موضوعی اساسی است كه با بهترین عناصر یك ملت - كه شما جوانان باشید - در میان گذاشته می شود. . . نسل جوان كشور كه بیش از نیمی از ملت و جمعیت كشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانیا تا جنوب فرانسه، كشوری اسلامی به وجود آوردند. این كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شكوفا شد. شكوفایی علم در آن سرزمین داستانهایی دارد و خود غربیها نیز به آن معترف اند. البته اكنون سعی می كنند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمان ها را بكلی پاك كنند، اما خود آنها، این تاریخ را ثبت كرده اند، و البته در تواریخ ما هم ثبت شده است.
اروپایی ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگیرند، اقدامی بلند مدت كردند. آن روز صهیونیست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سیاسی علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوان ها پرداختند و در این راستا انگیزه های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یكی از كارها این بود كه تاكستان هایی را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده كنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد كردن یك ملت را عوض نمی كند. امروز هم آنها همین كار را می كنند.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی كینه می ورزند و با آن عناد دارند.
فرهنگ اسلامی، آرای روشنفكران اروپا را به چالش كشیده و لیبرال دمكراسی را كه پرچم برافراشته غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلال طلبی و رشادت را در جامعه بزرگ و یك میلیارد و چند صد میلیونی مسلمانان، ترویج می كند و این امر در حساس ترین منطقه دنیا از لحاظ استراتژیك و منابع نفتی و زیر زمینی، شدت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی این جامعه بزرگ را به فكر حیات مجدد خود انداخته است، بنابراین به آن كینه می ورزند و قصد كوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسی سخن می گویند، اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمكراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران ، پلورالیسم، شكاكیت، شك در مسلّمات و اولیات اعتقادی، تسامح و تساهل را ترویج می كنند، می گویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آن تساهل و تسامح داشته باشید، اما این مربوط به داخل جامعه ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی می رسد كه خودشان آن را ارزش های آمریكایی و غربی خطاب می كنند، دیگر جای گفتگو نیست، مشابه سازی، یكسان سازی، جهانی سازی، اعتقادات مسلمی است كه دنیا باید در مقابل آنها كوچك ترین اعتراضی نكند. (مقام معظم رهبری، 6 فروردین 1381)
بررسی سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت و متولیان فرهنگی كشور در دوره حاكمیت اصلاح طلبان و نوع مواجهه آنها با این استراتژی پیچیده، مستلزم شناخت دقیق خصلت های بینشی مجموعه كارگزاران و فضای فكری حاكم بر دولت و مسئولین فرهنگی آن است. با نگاهی به فضای كلی این دوره و مشخصه های آن در حوزه فرهنگ و سیاست، می توان چشم انداز شفاف تری از وضعیت فرهنگی این مقطع تاریخی و سیاست های دولت و نقش آن در مهار یا تشدید بحران های فرهنگی كشور دست یافت .
دوره هشت ساله حاكمیت اصلاح طلبان از مشخصه های مهمی برخوردار است. در این دوره اتفاقات و رویدادهای بسیار مهم در حوزه سیاست خارجی و بین الملل به وقوع پیوست كه باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.
عرصه فرهنگ و سیاست داخلی در این دوره نیز، آكنده از اتفاقات تلخ و شیرین بود. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو حوزه و رویكرد تعاملی آن دو با یكدیگر، ناگزیر به بررسی برجسته ترین مشخصه های این دوره در حوزه های یاد شده هستیم. از این منظر مهم ترین مشخصه هایی كه این دوره را نسبت به دوره های قبل متمایز می سازد، عبارتند از: توسیع بی سابقه فضای سیاسی كشور، گسترش فعالیت نهادهای مدنی، نظیر احزاب و مطبوعات، یكجانبه نگری در مطالبات ملی، پرخاشگری و رادیكالیزه شدن فضای سیاسی كشور، هنجار ستیزی و آنارشیسم فرهنگی و بالأخره ظهور پاره ای از بحران های زنجیره ای.
علی رغم شعار قانونگرایی که آقای خاتمی هم در انتخابات و هم بعد آن داده و بر آن اصرار داشتند ، این مقوله هم در اثر ابزار انگاری در تصرف گروهی قرار گرفت که با توجه به عقبه خود در حاكمیت، برای هدم بنیان های دینی، انقلابی و فرهنگی همواره در پی یافتن فرصت ها بوده اند. زیرا جریان كلی قانونگرایی در این دوره ، از سوی عناصری تدبیر و هدایت می شد كه قانونگرایی را نه به عنوان یك آرمان و نه به مثابه یك ابزار برای انتظام عقلایی امور جامعه، بلكه آنرا وسیله ای برای مقاصد و اهداف خویش می خواستند و یا همچون اصحاب سبت با ابزار قانون، به جان قانون افتادند.
و دیدیم كه در اثر آن، چه فتنه ها و آشوب ها در این دوره به پا خواسته اند. چه رفتارهای غیرقانونی كه با مهر قانون، امكان ظهور و بروز یافتند. چه قوانینی كه به اسم قانونگرایی نقض و شكسته شدند و در مقابل، نهادهای قانونی مسئول، مثل قوه قضائیه، به دلیل برخورد با عناصر قانون شكن و مطبوعات خاطی و متخلف، متهم به قانون شكنی می شدند. حافظان امنیت ملی به دلیل عمل به اوّلی ترین وظایف خود كه برخورد با تحركات غیرقانونی و كنترل آشوب های خیابانی است، به اسم قانون گرایی تحویل قانون گردیدند. اصل خدشه ناپذیر نظارت استصوابی، غیرقانونی تلقی شده و شورای نگهبان به قانون شكنی متهم گردید.
با اینکه عناصر افراطی دوم خردادی را مردم ترد کرده و اکنون در مصادر قدرت قرار ندارند ولی بر رسانه ها تسلط داشته و بعلت تجربه کافی در این امر بااستفاده ابزاری از آن همان سیاستهای دوران اصلاحات را دنبال می کنند . با کمی دقت در رفتار گروههای فشار که در رویکرد جدید به دنبال ائتلاف با گروههای دیگر دوم خردادی بوده و حتی با ساده انگاری تلاش می کنند تا بعضی از مسئولین نظام را با خود همراه کنند متوجه وابستگی و دلبستگی آنها به غرب می شویم .
اینها هنوز به غرب و فرهنگ غرب دلبسته اند و دیدیم که در قضیه دانشگاه کلمبیا همان موضعی را گرفتند که غربیها می خواستند و در دانشگاه تهران ماهیت خود را بیشتر و بهتر نشان دادند . اینها ثمره تلاش روزافزون و چندین و چند ساله نظام سلطه هست که با تهاجم به بنیانهای فکری جامعه توانستند عده ای را از درون حاکمیت با خود همراه کنند .
اگر به بیانات و هشدارهای مقام معظم رهبری توجه کافی می شد و مسئولین وقت دنبال کار را گرفته و در برابر تهاجم فرهنگی نظام سلطه جبهه قویی را ایجاد می کردند ، امروز صدای استراتژیستهای آمریکایی را از حلقوم گروهای فشار مخالف دولت اسلامی نمی شنیدیم .
مقام معظم رهبری چند سال پیش به مسئولین فرمودند که امروز بهترین مبارزه با آمریکا خدمت به مردم هست ، همانکاری که دولت اسلامی از ابتدای تشکیل بر آن همت گماشته و علی رغم کارشکنی مخالفین و بدون توجه به جوسازی آنها این هدف متعالی را سرلوحه همه سیاستهای خود قرار داده ولی گروههای فشار با فریبکاری و با شعارهای مردم فریب دولت منتخب مردم را به شدت زیر حملات خود گرفته اند تا جایی که بنظر می رسد با وجود اینها دیگر نیازی به دشمن خارجی نداریم چرا که اینان همان سیاستهای دشمن را مو به مو و با کمترین در داخل هزینه اجرا می کنند . خدا کند که از خواب غفلت بیدار شوند و دنیا و آخرت خود را به رضایت غربی های دغل کار نفروشند . انشاالله
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر / یاعلی
منبع: فصل آگاهی