رهبر بزرگ ما، امام خمینی (ره)، به راستی احیاگر دین، ارزشها و تعالیم اسلامی در دوران معاصر بود که توانست اسلام را به عنوان رسالتی الهی، حرکتی متمدن و روشی برای زندگی فردی و اجتماعی مطرح کند و در عین حال، اصول، مبانی، هویت و حتی اصطلاحات کلی اسلام را حفظ نماید. او به ارائه یک برنامه نظری و تئوریک اکتفا نکرده، بلکه آن را در عرصههای عمل، با وجود خطرات بسیار، به دنبال پیروزی چشمگیر خود، حکومتی بر پا کرد که بزرگترین و فراگیرترین خیزش و بیداری مسلمانان را برداشت.
به عقیده من، عوامل مهمی که موجب تحقق چنین دستاوردهای بزرگ تاریخی توسط امام(ره) گردید عبارتند از:
دیدگاه ایشان پیرامون نقش و اهمیت دو عامل «زمان» و «مکان» در روند«جتهاد فقهی»؛ تا آنجا که حضرت امام (ره) معتقد بودند اظهار نظری که این دو نکته را در برنداشته باشد، اجتهاد محسوب نمیشود و صاحب چنین نظریه ای مجتهد نخواهد بود. همین دیدگاه بود که امام (ره) را قادر ساخت با پیوند میان حال و گذشته، و با درک عمیق اسلام، نظریاتی ارائه کنند که موجب جاودانگی ایشان در همه زمانها و مکانها گردید.
از دیگر مفاهیمی که امام(ره) آن را احیا کردند، مفهوم «جهاد و مبارزه» بود. بدون شک بررسی این مفهوم، بدون توجه به مجموعه افکار و دیدگاههای امام (ره) درباره اندیشه سیاسی اسلام و فقه سیاسی اسلامی، به ویژه مسائل مربوط به حکومت، دولت و رهبری، ممکن نخواهد بود. همچنین برای درک این مفهوم لازم است به لزوم پرداختن به مسأله دفاع از امت و سرزمینها و ارزشهای آن توجه کنیم، چرا که بررسی مسأله جهاد و مبارزه، بدون توجه به هدف مورد نظر آن، امکان پذیر نیست.
اگر بخواهیم به عظمت دستاوردهای امام (ره) در این زمینه؛ یعنی احیای مفهوم جهاد و مبارزه پی ببریم، باید وضعیت امت اسلام، پیش از نهضت امام خمینی (ره) و نیز اندیشههای رایج در حوزههای علمیه در آن زمان را در نظر بگیریم و به یاد آوریم که اندیشه جدایی دین از سیاست، افکار و اذهان مسلمین و حوزههای علمیه را به شدت تحت تأثیر قرار داده و باور اطاعت از حاکم مسلمان، حتی اگر ظالم و طغیانگر و مستبد باشد، در افکار بسیاری از مسلمین رسوخ کرده بود. امام (ره)، آخوندهایی را که این مفهوم را ترویج میکردند، «آخوندهای درباری» نامیدند. از سوی دیگر، مفهوم «تقیه» به معنی منفی آن، بسیاری از مردم را حتی از اندیشه خیزش و مبارزه باز میداشت. علاوه بر آن در عرصه جنبشهای اسلامی، عقیدهای بر اساس اندیشههای فقهی ریشه دار در راستای لزوم اطاعت از رهبر دینی وجود نداشت.
مهمتر و خطرناک از همه این تهدیدات، آن بود که هرکس به فکر عبور از مرز این اندیشهها – که ظاهری مقدسمآبانه و مشروع پیدا کرده بود – میافتاد، یقینا مورد اتهام و تهمت واقع میشد و چنین مسألهای برای حضرت امام (ره) هم پیش آمد، اما ایشان با عزمی استوار و ارادهای که آمادگی رویارویی با هر پیشامدی، حتی شهادت را هم داشت، با همه این مشکلات مقابله کرده و سرانجام با ویران کردن پایههای این تفکرات، برداشت صحیح خود از اسلام ناب را ارائه نمودند.
آنچه میخواهم ذکر کنم این است که امام (ره)، تنها به مقابله با شاه یا اربابان آمریکایی او و یا جریان تمدن غرب که به کشورهای ما هجوم آورده اکتفا نکردند، بلکه در عرصههای داخلی نیز با جریانات فکری خطرناکتری به مبارزه پرداختند که رنج و اندوه بسیاری در روح ایشان ایجاد کرد و فرمودند: علمای متحجر و خشک مقدسها، بیش از شاه و ظلم و ستم او قلب مرا آزرده است.
امام (ره) در راه اصلاح و تصحیح مفاهیم و تصورات نادرستی که وجود داشت تلاش بسیار کردند و بر همین اساس فریاد مبارزه و نهضت خود را آغاز نمودند که در اینجا تنها به بعضی عناوین آن اشاره میکنم:
1) تأکید بر وجود رابطه میان دین با دنیا و زندگی و ابعاد مختلف آن، از جمله حکومت و مخالفت با جدایی دین از سیاست و حکومت و دور نگهداشتن علمای دینی از صحنه مسئولیتهای عمومی.
2) ارائه مفهومی جدید و متفاوت پیرامون مسأله تقیه، شرایط و موقعیتهای آن.
3) مخالفت با این تصور که انتظار فرج در زمان غیبت حضرت امام مهدی (عج) به معنی سکوت و دست روی دست گذاشتن میباشد.
4) مخالفت با تفکری که کنارگیری عابدان و زاهدان از مسئولیتهای اجتماعی را نشانه تقدس و پاکی آنان میداند. امام(ره) دوری این گروهها از صحنه جامعه را در واقع افتادن در دام شیطانی تلقی میکردند و نه تنها آن را نشانه تقدس نمیدانستند، بلکه ضربه زدن به باورهای دینی انسان و عدم پایبندی به اصول میشمردند و برای اثبات این عقیده، نمونههایی از سیره و روش پیامبران و ائمه اطهار(ع) اشاره داشتند.
بدین ترتیب حضرت امام (ره) اندیشه اصیل امر به معروف و نهی از منکر را در مبارزه با ظلم و فساد، احیا کرده و این تکلیف شرعی را با آنچه که سیر و سلوک الی الله و وصول به مقام قرب الهی نامیده میشود در ارتباط میدانستند.
5) ارائه بینش اسلامی استواری درباره مسأله رهبری دینی که تحت عنوان «ولایت فقیه» مطرح گردید.
6) یافتن راه حل مناسب فقهی برای یکی از مشکلات اساسی موجود بر سر راه نهضت اسلامی که عبارت بود از چگونگی و همگامی میان گرایشهای دینی و اسلامی نهضت از یک سو و جریان ملی میهنی از سوی دیگر، که بتواند با طرح شعارهای ملی، اقشار مختلف جامعه را گردهم جمع کند.
7) احیای بینشی که معتقد است خداوند طبق وعدهای که در قرآن فرموده مسلمین را در رسیدن به پیروزی یاری میدهد که این بینش تأثیرات تربیتی و روحی زیادی در پیشبرد نهضت و مبارزه ایجاد کرد.
8) تکیه بر اراده و خواسته ملت و اعتماد بر آنان و قدرتی که امت در ایجاد تحولات دارد و بهره گیری از همه اقشار جامعه و امتفا نکردن به گروههای خاص و نخبگان.
9) عدم اعتماد و اتکای به شرق و غرب برای پیشبرد نهضت.
10) تأکید بر گسترش آگاهیهای سیاسی و تاریخی برای شناخت اوضاع و احوال دنیا و تشخیص دقیق دوست از دشمن.
11) تعیین اولویتها و اعتقاد بیشائبه به رعایت آن اولویتها
12) تأکید بر ابعاد انسانی و اخلاقی روشها و اهدافی که نهضت به آن میاندیشد.
13) تأکید بر وحدت و دوری از نزاع و تفرقه و پرهیز از هر نوع فتنه انگیزی، به منظور تقویت روحیه همکاری و جستجوی پیگیر برای یافتن اصول مشترک میان ملتها و تمامی مستضعفان جهان.
14) تأکید بر نقش رهبر به عنوان راهنما و مرشد و لزوم به دور ماندن ساحت رهبر از هر نوع شائبه و شبهه و در عین حال حضور مستمر در صحنه و آمادگی او برای هر نوع فداکاریب.
علاوه بر همه این مفاهیم و اندیشهها، امام(ره) ویژگی دیگری هم در رهبری نهضت داشتند که عبارت است از عرفان و روح معنوی بلند ایشان. من گمان میکنم که امام (ره) در مبارزه و رویارویی با شاه و استکبار، همان روشی را در پیش گرفتند که در سیر و سلوک عرفانی خود به سوی خداوند از آن استفاده کرده، یا لااقل بسیاری از اصول آن را در مبارزه هم به کار بردند. به عنوان مثال، امام (ره) به عنوان اولین شرط نهضت همواره مردم را به بیداری و هوشیاری و دوری از غفلت و توجه به آثار کارهای شاه و اربابانش در ایران فرامیخواندند.
از طرفی، امام (ره) در درسهای اخلاق خود، همین مضامین و تعبیرات را به عنوان اولین شرط مبارزه با نفس و رسیدن به خدا عنوان میفرمودند. در ادامه، از ملت میخواستند که با عزم و اراده محکم برای به دست گرفتن ابتکار عمل در صحنه مبارزه بهپاخیزند. امام(ره) این مفهوم اصیل اسلامی، یعنی جهاد و مبارزه را بار دیگر احیا کردند. تجربه نشان داده که گفتار امام (ره )، تنها به عرصه انقلاب اسلامی محدود نمیشود و اینکه برخی میگویند موفقیت نهضت امام (ره) به ویژگیهای جامعه ایران مربوط میشود و نه فقط به مفاهیم آن، ادعای درستی نیست چرا که تجربه مقاومت اسلامی لبنان ( که از زمان حملات گسترده صهیونیستها در سال 1982میلادی (1361ه ش) شروع شد) هنوز هم تحت تأثیر گفتار و عملکردهای امام (ره) قرار دارد. امام خمینی (ره ) بود که در اندیشه و قلب و دیدگان مجاهدان تجلی نمود و راه را به آنان نشان داد و در باغ شهادت را به روی عاشقان گشود و افقهای روشنی را در برابر آنان ترسیم کرد.
در دیدگاه امام (ره )، مقاومت اسلامی، عبادتی در عرصههای پیکار و دفاع بود نه در گوشههای انزوا و کنج مساجد. مقاومت اسلامی، درس وحدت ملی و روش ایجاد حرکت میهنی را در مکتب امام (ره) آموخت و با تکیه بر ملت و مجاهدان مخلص، از خداوند متعال، نصرت و پیروزی را طلب نمود. از نظر امام (ره )، مقاومت، یک مفهوم اخلاقی و انسانی تأثیر گذار است که رهبر و راهنمای خود را شناخته و با وی بیعت نموده است. اولویتهای خود را بر مبنای راه و روش امام (ره) تعیین نموده و دوست و دشمن را از یکدیگر باز شناخته است. مقاومت لبنان، با تکیه بر راه امام (ره)، در مسیر فداکاری و جانفشانی گام برداشته و یقین پیدا کرده که جهاد و مبارزه، کوتاهترین راه برای رسیدن به پیروزی و شهادت، کوتاهترین راه وصول عاشقان به لقای پروردگار است.
مقاومت اسلامی لبنان، ثمره اندیشه، افکار، روحیات و نفس گرم امام (ره ) بوده و به روح بزرگ ایشان وفادار خواهد ماند تا برای وطن، مجد و عظمت و برای امت اسلام، کرامت و عزت به ارمغان آورد، سرزمینهای مقدس را آزاد کند و با خون خود خواهد جنگید تا بر شمشیر پیروز شود و خمینی کبیر (ره )، نام و عنوان و روح و عشق جنبش مقاومت خواهد بود و خونی است که در رگها جاری شده و به پیکره امت، امید میبخشد.
در یکصدمین سالگرد حضرت امام (ره) و در این همایش پر برکت به روح بلند و پیکر مطهر ایشان سلام و درود میفرستیم و از خداوند متعال میخواهیم که ما را بر راه آن بزرگوار ثابت قدم نموده و با ایشان و اجداد طاهرینشان محشور فرماید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
منبع: مجله سوره
به عقیده من، عوامل مهمی که موجب تحقق چنین دستاوردهای بزرگ تاریخی توسط امام(ره) گردید عبارتند از:
دیدگاه ایشان پیرامون نقش و اهمیت دو عامل «زمان» و «مکان» در روند«جتهاد فقهی»؛ تا آنجا که حضرت امام (ره) معتقد بودند اظهار نظری که این دو نکته را در برنداشته باشد، اجتهاد محسوب نمیشود و صاحب چنین نظریه ای مجتهد نخواهد بود. همین دیدگاه بود که امام (ره) را قادر ساخت با پیوند میان حال و گذشته، و با درک عمیق اسلام، نظریاتی ارائه کنند که موجب جاودانگی ایشان در همه زمانها و مکانها گردید.
از دیگر مفاهیمی که امام(ره) آن را احیا کردند، مفهوم «جهاد و مبارزه» بود. بدون شک بررسی این مفهوم، بدون توجه به مجموعه افکار و دیدگاههای امام (ره) درباره اندیشه سیاسی اسلام و فقه سیاسی اسلامی، به ویژه مسائل مربوط به حکومت، دولت و رهبری، ممکن نخواهد بود. همچنین برای درک این مفهوم لازم است به لزوم پرداختن به مسأله دفاع از امت و سرزمینها و ارزشهای آن توجه کنیم، چرا که بررسی مسأله جهاد و مبارزه، بدون توجه به هدف مورد نظر آن، امکان پذیر نیست.
اگر بخواهیم به عظمت دستاوردهای امام (ره) در این زمینه؛ یعنی احیای مفهوم جهاد و مبارزه پی ببریم، باید وضعیت امت اسلام، پیش از نهضت امام خمینی (ره) و نیز اندیشههای رایج در حوزههای علمیه در آن زمان را در نظر بگیریم و به یاد آوریم که اندیشه جدایی دین از سیاست، افکار و اذهان مسلمین و حوزههای علمیه را به شدت تحت تأثیر قرار داده و باور اطاعت از حاکم مسلمان، حتی اگر ظالم و طغیانگر و مستبد باشد، در افکار بسیاری از مسلمین رسوخ کرده بود. امام (ره)، آخوندهایی را که این مفهوم را ترویج میکردند، «آخوندهای درباری» نامیدند. از سوی دیگر، مفهوم «تقیه» به معنی منفی آن، بسیاری از مردم را حتی از اندیشه خیزش و مبارزه باز میداشت. علاوه بر آن در عرصه جنبشهای اسلامی، عقیدهای بر اساس اندیشههای فقهی ریشه دار در راستای لزوم اطاعت از رهبر دینی وجود نداشت.
مهمتر و خطرناک از همه این تهدیدات، آن بود که هرکس به فکر عبور از مرز این اندیشهها – که ظاهری مقدسمآبانه و مشروع پیدا کرده بود – میافتاد، یقینا مورد اتهام و تهمت واقع میشد و چنین مسألهای برای حضرت امام (ره) هم پیش آمد، اما ایشان با عزمی استوار و ارادهای که آمادگی رویارویی با هر پیشامدی، حتی شهادت را هم داشت، با همه این مشکلات مقابله کرده و سرانجام با ویران کردن پایههای این تفکرات، برداشت صحیح خود از اسلام ناب را ارائه نمودند.
آنچه میخواهم ذکر کنم این است که امام (ره)، تنها به مقابله با شاه یا اربابان آمریکایی او و یا جریان تمدن غرب که به کشورهای ما هجوم آورده اکتفا نکردند، بلکه در عرصههای داخلی نیز با جریانات فکری خطرناکتری به مبارزه پرداختند که رنج و اندوه بسیاری در روح ایشان ایجاد کرد و فرمودند: علمای متحجر و خشک مقدسها، بیش از شاه و ظلم و ستم او قلب مرا آزرده است.
امام (ره) در راه اصلاح و تصحیح مفاهیم و تصورات نادرستی که وجود داشت تلاش بسیار کردند و بر همین اساس فریاد مبارزه و نهضت خود را آغاز نمودند که در اینجا تنها به بعضی عناوین آن اشاره میکنم:
1) تأکید بر وجود رابطه میان دین با دنیا و زندگی و ابعاد مختلف آن، از جمله حکومت و مخالفت با جدایی دین از سیاست و حکومت و دور نگهداشتن علمای دینی از صحنه مسئولیتهای عمومی.
2) ارائه مفهومی جدید و متفاوت پیرامون مسأله تقیه، شرایط و موقعیتهای آن.
3) مخالفت با این تصور که انتظار فرج در زمان غیبت حضرت امام مهدی (عج) به معنی سکوت و دست روی دست گذاشتن میباشد.
4) مخالفت با تفکری که کنارگیری عابدان و زاهدان از مسئولیتهای اجتماعی را نشانه تقدس و پاکی آنان میداند. امام(ره) دوری این گروهها از صحنه جامعه را در واقع افتادن در دام شیطانی تلقی میکردند و نه تنها آن را نشانه تقدس نمیدانستند، بلکه ضربه زدن به باورهای دینی انسان و عدم پایبندی به اصول میشمردند و برای اثبات این عقیده، نمونههایی از سیره و روش پیامبران و ائمه اطهار(ع) اشاره داشتند.
بدین ترتیب حضرت امام (ره) اندیشه اصیل امر به معروف و نهی از منکر را در مبارزه با ظلم و فساد، احیا کرده و این تکلیف شرعی را با آنچه که سیر و سلوک الی الله و وصول به مقام قرب الهی نامیده میشود در ارتباط میدانستند.
5) ارائه بینش اسلامی استواری درباره مسأله رهبری دینی که تحت عنوان «ولایت فقیه» مطرح گردید.
6) یافتن راه حل مناسب فقهی برای یکی از مشکلات اساسی موجود بر سر راه نهضت اسلامی که عبارت بود از چگونگی و همگامی میان گرایشهای دینی و اسلامی نهضت از یک سو و جریان ملی میهنی از سوی دیگر، که بتواند با طرح شعارهای ملی، اقشار مختلف جامعه را گردهم جمع کند.
7) احیای بینشی که معتقد است خداوند طبق وعدهای که در قرآن فرموده مسلمین را در رسیدن به پیروزی یاری میدهد که این بینش تأثیرات تربیتی و روحی زیادی در پیشبرد نهضت و مبارزه ایجاد کرد.
8) تکیه بر اراده و خواسته ملت و اعتماد بر آنان و قدرتی که امت در ایجاد تحولات دارد و بهره گیری از همه اقشار جامعه و امتفا نکردن به گروههای خاص و نخبگان.
9) عدم اعتماد و اتکای به شرق و غرب برای پیشبرد نهضت.
10) تأکید بر گسترش آگاهیهای سیاسی و تاریخی برای شناخت اوضاع و احوال دنیا و تشخیص دقیق دوست از دشمن.
11) تعیین اولویتها و اعتقاد بیشائبه به رعایت آن اولویتها
12) تأکید بر ابعاد انسانی و اخلاقی روشها و اهدافی که نهضت به آن میاندیشد.
13) تأکید بر وحدت و دوری از نزاع و تفرقه و پرهیز از هر نوع فتنه انگیزی، به منظور تقویت روحیه همکاری و جستجوی پیگیر برای یافتن اصول مشترک میان ملتها و تمامی مستضعفان جهان.
14) تأکید بر نقش رهبر به عنوان راهنما و مرشد و لزوم به دور ماندن ساحت رهبر از هر نوع شائبه و شبهه و در عین حال حضور مستمر در صحنه و آمادگی او برای هر نوع فداکاریب.
علاوه بر همه این مفاهیم و اندیشهها، امام(ره) ویژگی دیگری هم در رهبری نهضت داشتند که عبارت است از عرفان و روح معنوی بلند ایشان. من گمان میکنم که امام (ره) در مبارزه و رویارویی با شاه و استکبار، همان روشی را در پیش گرفتند که در سیر و سلوک عرفانی خود به سوی خداوند از آن استفاده کرده، یا لااقل بسیاری از اصول آن را در مبارزه هم به کار بردند. به عنوان مثال، امام (ره) به عنوان اولین شرط نهضت همواره مردم را به بیداری و هوشیاری و دوری از غفلت و توجه به آثار کارهای شاه و اربابانش در ایران فرامیخواندند.
از طرفی، امام (ره) در درسهای اخلاق خود، همین مضامین و تعبیرات را به عنوان اولین شرط مبارزه با نفس و رسیدن به خدا عنوان میفرمودند. در ادامه، از ملت میخواستند که با عزم و اراده محکم برای به دست گرفتن ابتکار عمل در صحنه مبارزه بهپاخیزند. امام(ره) این مفهوم اصیل اسلامی، یعنی جهاد و مبارزه را بار دیگر احیا کردند. تجربه نشان داده که گفتار امام (ره )، تنها به عرصه انقلاب اسلامی محدود نمیشود و اینکه برخی میگویند موفقیت نهضت امام (ره) به ویژگیهای جامعه ایران مربوط میشود و نه فقط به مفاهیم آن، ادعای درستی نیست چرا که تجربه مقاومت اسلامی لبنان ( که از زمان حملات گسترده صهیونیستها در سال 1982میلادی (1361ه ش) شروع شد) هنوز هم تحت تأثیر گفتار و عملکردهای امام (ره) قرار دارد. امام خمینی (ره ) بود که در اندیشه و قلب و دیدگان مجاهدان تجلی نمود و راه را به آنان نشان داد و در باغ شهادت را به روی عاشقان گشود و افقهای روشنی را در برابر آنان ترسیم کرد.
در دیدگاه امام (ره )، مقاومت اسلامی، عبادتی در عرصههای پیکار و دفاع بود نه در گوشههای انزوا و کنج مساجد. مقاومت اسلامی، درس وحدت ملی و روش ایجاد حرکت میهنی را در مکتب امام (ره) آموخت و با تکیه بر ملت و مجاهدان مخلص، از خداوند متعال، نصرت و پیروزی را طلب نمود. از نظر امام (ره )، مقاومت، یک مفهوم اخلاقی و انسانی تأثیر گذار است که رهبر و راهنمای خود را شناخته و با وی بیعت نموده است. اولویتهای خود را بر مبنای راه و روش امام (ره) تعیین نموده و دوست و دشمن را از یکدیگر باز شناخته است. مقاومت لبنان، با تکیه بر راه امام (ره)، در مسیر فداکاری و جانفشانی گام برداشته و یقین پیدا کرده که جهاد و مبارزه، کوتاهترین راه برای رسیدن به پیروزی و شهادت، کوتاهترین راه وصول عاشقان به لقای پروردگار است.
مقاومت اسلامی لبنان، ثمره اندیشه، افکار، روحیات و نفس گرم امام (ره ) بوده و به روح بزرگ ایشان وفادار خواهد ماند تا برای وطن، مجد و عظمت و برای امت اسلام، کرامت و عزت به ارمغان آورد، سرزمینهای مقدس را آزاد کند و با خون خود خواهد جنگید تا بر شمشیر پیروز شود و خمینی کبیر (ره )، نام و عنوان و روح و عشق جنبش مقاومت خواهد بود و خونی است که در رگها جاری شده و به پیکره امت، امید میبخشد.
در یکصدمین سالگرد حضرت امام (ره) و در این همایش پر برکت به روح بلند و پیکر مطهر ایشان سلام و درود میفرستیم و از خداوند متعال میخواهیم که ما را بر راه آن بزرگوار ثابت قدم نموده و با ایشان و اجداد طاهرینشان محشور فرماید.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
منبع: مجله سوره