نویسنده: پیمان باقری تلواژگانی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
(مطالعه موردی جنگ های سیف الدوله حمدانی (356 -324 ه.ق )
کلید واژه: حمدانیان، رومیان، سیف الدوله، روابط سیاسی، جنگ.
کفه رومیان در مرحله دوم زمان امپراتوری قسطنطین هفتم - پورفیر و جنیتوس- حدو قرن چهارم ه.ق نسبت به مسلمانان سنگین تر شد. در آن ایام خلافت عباسی بسیار ضعیف و دولت های کوچک مستقل در شرق و غرب اسلامی برپا شده بود. دوران رومانوس از لحاظ سیاست بیزانس در شرق بسیار با اهمیت است. در آن زمان رومیان پس از سه قرن موضع گیری دفاعی، حالت هجوم به خود گرفتند و به پیروزی هایی دست یافتند و تا اندازه ای ولایات مرزی خود را از زیر فشار یورش های اعراب رهانیدند. در دوازده سال پایانی امپراتوری رومانوس، مسلمانان تنها دو بار توانست جبهه را بگشاید.
رومانوس در کنار کرکواس به عنوان فرمانده کل قوا موفق بود، زیرا وی درخشانترین سردار روم در چندین قرن به حساب می آمد. وی روح تازهای در سپاه روم دمید و به آن ها را به سوی پیروزی کشاند. کرکواس اولین حلقه از سلسله سرداران بزرگ است. یکی در سال 324 ه.ق به کمک میلیاس ارمنی بر ملطیه دست یابد و اهالی را کوچ دهد. هم چنین کراسوس به افتخار فتوحات رومانوس، در سمت دیگر فرات شهری به نام رومانوپولیس ساخت. وی در دهه چهارم یک رشته پیروزی در ارمنیه و جزیره شمالی به دست آورد و در 942 میافارقین و دارا و نصیبین را نیز حتی فتح نمود. در شرایطی که خلافت عباسی در ضعف و امپراتوری بیزانس در اوان قدرت بود، سیف الدوله با جهاد خویش قلمرو خلافت عباسی را از خطر توسعه طلبی بیزانس حفظ کرد. در واقع این مرحله از جنگ ها با نام سیف الدوله به عنوان سردار بزرگ عربی- اسلامی عجین شده است و به حق با رقیبش کرکواس برابری می کرد.
منشا اصلی حکومت حمدانیان به دوران ضعف دولت عباسیان در اواخر قرن سوم هجری قمری باز می گردد. با وجود اینکه حمدانی ها دولتی شیعی مذهب را در منطقه شامات تشکیل دادند و به عنوان رقیبی هر چند کوچک برای عباسیان به حساب می آمدند؛ باید این حکومت را شعبه ای استقلال یافهته از این حکومت تلقی کرد. نسب حمدانیان به ربیعه پسر معدبن عدنان ساکن جزیرة العرب ساکن باز می گردد. - مکتفی - خلیفه عباسی در سال 292 ه.ق منشور امارت موصل و اطراف آن را به ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان بن حمدون التغلبی داد. بنابراین در اواخر قرن سوم ه.ق به سال 292 ه.ق شروع به حکومت داری در منطقه شامات کرردند. آن ها ابتدا در موصل و سپس در حلب تا سال 393 ه.ق به حکومت پرداختند.
با وجود اینکه حمدانیان زمان زیادی را در این قسمت به حکومت نپرداختند؛ اما به دلیل موقعیت حساس این ناحیه و هجوم رومیان برای تسخیر نواحی مسلمانان نشین و بازگرداندن اراضی مقدس به مسیحیان، حضور حمدانیان در آن هنگام و تلاش آن ها برای مقابله و حتی حمله به آن ها بسیار مهم بود. در واقع مهمترین نقش حمدانیان حفاظت از مرزهای قلمرو اسلامی در مقابل تهاجم رومیها به حساب می آمد. این سلسله مهمترین مانع توسعهطلبی رومیان در نواحی مسلماننشین به شمار میرفتند. از اینرو در منشور حکومتی آنان که از سوی دربار عباسیان ابلاغ میشد، جهاد از مهمترین وظایف حاکم حمدانی عنوان شد. در میان حاکمان سلسله حمدانی، سیف الدوله بیش از دیگران در نزد مسلمانان معروف می باشد. وی در دوران حکومت خویش اقدامات بسیار مهمی را انجام داد. فعالیت های او را می توان به دو بخش تقسیم کرد. 1. توجه ویژه وی به فرهنگ 2. جنگ با روم. در واقع بیشترین جهاد علیه رومیان را، سیفالدوله در فاصله سالهای ۳۲۴ تا ۳۵۶ ه.ق انجام داده است؛ که همین امر او را به کابوسی برای رومیان تبدیل کرده بود.
سیفالدوله که به عنوان قدرت مندترین حاکم حمدانی به حساب می آمد؛ با سیاست خویش توانست اغلب نقاط سوریه را فتح نماید و قلمروش را از جنوب تا دمشق و از شمال تا حدود امپراتوری روم امتداد دهد. سیف الدوله از سال 324 هـ تا سال 356 هـ به مدت 25 سال با رومیان جنگید و در حقیقت چهل جنگ با رومیان انجام داد. جنگهای سیف الدوله با روم لشکری عظیم و دهها هزار نفری میطلبید، سیف الدوله با استفاده از احساسات دینی، جنگاوران خود را قانع میکرد که در جنگ با روم یک وظیفه دینی را به جا میآورند، همچنانکه با غنایم نیز طمع آنان را برمیانگیخت. اما با مرگ سیفالدوله در سال 356 ه.ق رومیان با استفاده از آشفتگی اوضاع داخلی حمدانیان و ضعف جانشینان سیفالدوله، به جبران شکست های خود پرداختند.
در یک نگاه کلی می توان تحولات سیاسی و نطامی دولت حمدانیان با روم را به چهار مرحله تقسیم کرد:
1) از 332 تا 324 ه.ق / 944- 938 م
2) از 343 تا 333 ه.ق / 954- 944 م
3) از 348 تا 343 ه.ق / 959- 954 م
4) از 356 تا 349 ه.ق / 967- 960 م
نکته بسیار مهم در این زمینه مدت زمان زیاد این جنگ ها در دوران سیف الدوله می باشد. استمرار طولانی مدت این نبردها نشان از توان نظامی بالای حاکم حمدانی بود.
سیف الدوله در ذی قعده 326 ه.ق/ 937 م با سپاه خویش از حلب به حوالی هنزیط حرکت نمود. وی حسن بن علی القواس را در رأس یک گروه جنگی برای گرفتن حصن تل فرستاد. در نبردی که میان او و سپاه روم روی داد؛ حصن زیاد به تصرف مسلمانان در آمد. سیف الدوله پس از این فتح، هفت روز در آنجا اقامت نمود. با حضور کرکواس و سپاه 100 زهرا نفری وی در منطقه، فرمانده حمدانی به ناچار به شمیشاط عقب نشست و نیروهای رومی نیز به تعقیب او پرداختند. سیف الدوله در منطقه ای به نام - به نام مقدمیه اردو زد و به تجهیز سپاه خویش برای مقابله با رومیان پرداخت. سیف الدوله در عید سعید قربان، با سپاه خویش به حوالی ناحیه حصن سلام و حصن رسید و نام این نواحی را به فال نیک گرفت. رومیان پیش آمدند و میان سیف الدوله و دسته ای از آنان برخورد روی داد که سیف الدوله هفتاد بطریق (پاتریارک) را اسیر کرد و بر تخت و کرسی دمستق (فرمانده کل قوای روم شرقی) دست یافت. در این جنگ دو غلام سیف الدوله، یماک و عبدالاعلی بن مسلم آزمون خوبی دادند.(ازدی،1999: 23 و2) ابوالمحاسن اتابکی به غلط این پیروزی را به ناصرالدوله نسبت میدهد.(ابن تغرى، 1392، ج2: 263)
سیف الدوله در سال 328 ه.ق از نصیبین برای غزا به طرف منازگرد حرکت کرد و در این شهر اردو زد و سپس آهنگ قالیقلا نمود. پیش از این رومیان در روبروی آن شهری موسوم به هنجیج را ساخته بودند. با رسیدن خبر سیف الدوله به این منطقه، سپاه روم قالیقلا را ویران کردند. ابوالعباس آن شاعر نامی، آن شهر را به دختر زیبایی تشبیه کرده که خود را با حجاب بحر پوشانیده بود و اکنون بیوه ای داغ دیده است. اما سیف الدوله از عقب نشینی روم سودی نبرد، زیرا زمستان فرا رسید. او در ارزن الروم اقامت گزید تا برف کاسته شد و سپس به سوی خلاط در ارمنیه، و از آنجا نیز پیشتر رفت. تا آنجا جورجیا، پادشاه ارمنیه و خزران که قبلاً به حضور هیچ فرمانروایی نرفته بود به محضر سیف الدوله آمد. امیر به قلعه هایی که از وی گرفت وی را خلعت بخشید و شهرهایش را پس داد و تضمین اطاعت از وی گرفت.(ازدی، 1999: 3)
با موفقیت هایی که سیف الدوله در این سال – 328 ه.ق – به دست آورده بود؛ او توانست شهر موش در جنوب مرادسو - آبریز فرات - و بسیاری قلاع دیگر روم را ویران کند. به همین خاطر مسلمانان بیش از گذشته به پیشروی در منطقه پرداختند. امپراتور روم از این امر خشمگین شد و در نامه ای به تمسخر، عنوان کرد که سیف الدوله انگار ناحیه قلونیه را تسخیر کرده است. حاکم حمدانی از این امر ناراحت شد و به سپاه خویش دستور داد که یا این شهر را می گیریم و یا شهید می شویم. به این ترتیب با رشادت های فراوان، منطقه قلونیه به تصرف مسلمانان درآمد. پس از این سیف الدوله در نامه ای خبر این پیروزی را به رومانوس نوشت. رومیان مضطرب شدند و لشکری به مقابله وی فرستادند که این لشکر نیز به سختی شکست خورد.(ازدی، 1999: 3)
اما ابن الارزق روایت دیگری از جنگ های سیف الدوله در 328 ه.ق در این زمینه ارائه می دهد که سیف الدوله از میافارقین به سوی ارمنیه حرکت کرد و در – طیطوانه - ساحل غربی دریاچه وان و بیست کلیومتری – خلاط - اردو زد. در این منطقه جاجیق دیرانی شاه راسبورکا، احمدبن عبدالرحمان ابوالمعز حاکم خلاط، ارجیش و برکزی، عبدالحمید حاکم منازگرد، دشته الورک و هرک و آشوب بن جرجور ملقب به فرمانروای بزرگ ارمنی را به خدمت خود احضار کرد.(ابن الارزق، 1386: 2-111)
با همه این اوصاف سیف الدوله در دوران امیرالامرائی – ناصرالدوله - گرفتار مشکلات بغداد شد و به اجبار بین سالهای 333-330 ه.ق با اخشیدیان در سوریه به درگیری پرداخت. همین امر باعث شد که فعالیت جنگی موثری در این دوره از وی بر ضد رومیان صورت نگیرد. لذا آن ها زا موقعیت به دست آمده؛ نهایت استفاده را بردند و بر مسلمانان که نیرویشان در جنگ داخلی برای کسب قدرت به سر می بردند؛ پیروزی هایی به دست آورند، چنانکه در سال 330 ه.ق به حلب نزدیک شدند و ویرانی هایی به بار آوردند و حدود پانزده هزار نفر را اسیر گرفتند.(ابن اثیر، 1965، ج8: 127)
رومیان بازهم از این فرصت استفاده کردند و در سال 331 ه.ق بر دیار بکر تاختند. پس از گرفتن اسیران فراوان، از آنجا به نصیبین رهسپار شدند. با رسیدن سپاه روم به این منطقه، آن ها در قبال رهایی اسیران اهل رها، شمایل مقدس و دستارچه عیسی (ع) را درخواست کردند. این تقاضا در دارالخلافه بغداد مورد بحث و نظر واقع شد. المتقی خلیفه دستور داد؛ تا مجلسی رسمی برای مذاکره فقها، قضات و مقامات دولتی در این مورد برگزار شود. عده ای در این مجلس دادن این دستارچه که از قدیم در رها بوده را تسلیم اسلام و مسلمانان در مقابل مسیحیان تلقی می کردند. اما علی بن عیسی- وزیر سابق- آزاد ساختن اسیران مسلمان و بازگرداندنشان از دارالکفر را امری مبرم و ضروری می دانست. به ویژه آن که دولت حمدانی در آن لحظه تاب مقاومت در برابر روم را نداشت. بدین گونه دستارچه مقدس تسلیم روم شد و در عوض اسیران شهر رها را آزاد شدند. پس ا زاین واقعه پیمان صلحی میان دو طرف بسته شد.(الانطاکی، 1990: 9-98)
بدین ترتیب مرحله اول روابط حمدانیان با روم به پیروزی رومیان و توسعه فرمانروایی آن ها در منطقه به پایان رسید. پس از عقب نشینی سیاسی مسلمانان در مقابل مسیحیان، حتی ارمنیه از طاعت مسلمانان سرکشیده به نیروهای رومی پیوست. با گرفتن نصیبیبن و تصاحب دستارچه عیسی (ع) مقام کراکوس در نظر مسیحیان بالا رفت و در ادامه وی شهرهای ارزن و ملطیه و رُها و مرعش و آمِد و سمیساط را تسخیر کرد. البته موفقیت های کرکواس را می توان به گرفتاری عباسیان در مشکلات داخلی نسبت داد، همچنان که سیف الدوله نیز به سبب همین مشکلات از جبهه بیزانس روی گردانده بود.(الانطاکی، 1990: 9-98)
با این وجود در سال 336 ه.ق رومیان بر شام تاختند و اسیر بسیار گرفتند. اما سیفالدوله به تعقیب آن ها پرداخت کرد و تمامی اسیران را آزاد کرد و در نزدیکی سواحل شامف کنار حصن برزویه توقف کرد و قلعه تحت اختیار ابوتغلب کُردی را محاصره نمود. در همان هنگام – لاون- پسر - برداس فوکاس -، سردار بیزانسی قلعه – حَدَث - را محاصره کرد. به همین دلیل اهالی این شهر از سیفالدوله کمک طلبیدند؛ اما وی سوگند خورد تا حصن برزویه را فتح نکند؛ از آنجا کوچ نخواهد کرد. این امر در سال 337 ه.ق به وقوع پیوست و وی محمد بن ناصرالدوله را در حلب گمارد و به سوی میافارقین حرکت نمود.(ابن عدیم، 2010، ج1: 99).
اما پیروزی های سیف الدوله مقطعی بود و بلافاصله رومیان قلعه حدث را در به تصرف خویش درآوردند. و بر در همان اوقات بر مرعش مستولی شده و اهل طرسوس را کشتار کردند و در جنگی خود سیفالدوله را به شکست دادند.(مسکویه، 1379، ج2: 164).
این حملات در سال 338 ه.ق بازهم ادامه یافت و رومیان مجدداً محمدبن ناصرالدوله - نایب سیفالدوله در حلب - را در بوقا شمال انطاکیه شکست دادند و چهارصد رزمنده مسلمان را کشته و بسیاری را اسیر نمودند.(ابن عدیم، 2010 ، ج1: 122)
این شکست ها برای سیفالدوله بسیار گران بود؛ به همین دلیل با لشکری 30 هزار نفره به نیروی چهار هزار نفره - قاضی ابوالحصین - در طرسوس پیوست و در روز یکشنبه نیمه ربیع الاول 339 ه.ق /950 م به قیساریه و آنگاه به کابادوکیه تاخت و از آنجا وارد خاک روم شد؛ چند قلعه را گشود و اسیر گرفت.(ابن مسكویه، 1369، ج6: 164)
سیفالدوله در ادامه به سمندو، آنگاه به خرشنه تاخت و بیشتر اهالی این مناطق را یا به قتل رساند و یا به اسارت گرفت. سپس وی به صارخه از شهرهای روم- به فاصله هفت روز راه تا قسطنطنیه- رسید و آنجا را محاصره کرد و در جنگ با دمستق - فرمانده کل قوای روم - شرقی پیروز شد و جمعی از بطریقان (پاتریارکان) لشکر بیزانس را اسیر کرد. در این نبرد چند ماهه مسلمانان غنائم بسیار و اسیران پرشمار به دست آوردند.(چلپى، خلیفه، 1376: 102)
با وجود پیروزی چشم گیر سیف الدوله، طرسوسیان و اعراب مراجعت کردند و رومیان در – کیکرون - در منطقه - حدث راهش – راه سیفالدوله را در هنگام بازگشت، بستند و در یک معبر تنگ موسوم به - مقطع الانفار- وی را محاصره نمودند. رومیان با بریدن درختان و ایجاد راهبندان و غلتانیدن صخره از بالای کوهها بر سر لشکر سیفالدوله بسیاری را کشتند. سیفالدوله چهارصد اسیر برجسته رومی را به دلیلی اینکه مبادا به دشمن نپیوندند؛ را به قتل رساند و بسیاری از شتران و چهارپایان خود را هم از بین برد. بارهای سنگین که اسب و شتر را خسته میکرد به دور ریخت و به پیکاری بی امان دست زد و نهایت دلیری از خود نشان داد. در همین جنگ سیفالدوله برای آنکه اسیر دشمن نشود؛ خود را با اسب از قله کوه به درهای عمیق پرتاب کرد. با این وجود امیر حمدانی با یک حرکت شگفت انگیز که همچون افسانه به حساب می آید نجات یافت. رومیان تمام لشکر سیفالدوله را کشتند و او توانست با تعداد بسیار کمی به حلب باز گردد و لذا این جنگ را ثغریان غزاه المصیبه نامیدند.(ابن عدیم، 2010، ج1: 120 و ج6: 2524)
متنبی در سه قصیده مراحل مختلف جنگ غزاه المصیبه را توصیف می کند. در قصیده جیمیه نخست پیروزی های مسلمانان را می ستاید.(برقوقی، 1365، ج1: 359) اما در قصیده عینیه حوادث جنگ را همچون شاهدی عینی با جزئیات جالبی بدست می دهد. هر چند شعری است حماسی و مدیحه آمیز، اما از لحاظ تاریخی ارزش آن را نمی توان سنجید ولی بهر حال به نقاطی از میدان جنگ اشاره دارد.(برقوقی، 1365، ج2: 329)
طبق آنچه شارح دیوان نوشته است لشکر سیفالدوله چنان خسته و ناتوان شده بودند که در مقطع الانفار پیشروی و حتی ایستادگی نتوانستند؛ بکنند و دشمن راه پس را بسته و راه پیش نیز نبود، سیفالدوله ناچار اسیران را کشت و بازگشت. او در پایان شب به برخی مسلمانان برخورد که برخی از خستگی در میان کشتگان خوابیده بودند و برخی اسیران را حرکت می دادند که اگر زنده اند، کار آنان را تمام کنند و اشاره متنبی به همین نکته است: «به دمستق بگو، کسانی که خود را تسلیم شما کردند به امیر خیانت ورزیدند و امیر برای این کار مجازاتشان کرد. شما آنها را خفته میان خود یافتید. گویا مصیبت زده کشتگان شما بودند. مپندارید آنها را که اسیر گرفته اید رمقی داشتند، کفتار جز صید مرده را نمی خورد».(برقوقی، 1365، ج2: 329)
جنگ غزاه المصیبه در سال 339 ه.ق برای همه مسلمانان و برای سیف الدوله خسارت بزرگی به همراه داشت. امیدهای فرمانده رشید اسلام به ناامیدی گرایید و به کرامت نفس وی لطمه زیادی خورد. پس از بازگشت سیفالدوله به حلب، رومیان بی هیچ مانعی دست غارت، کشتار افراد و گرفتن اسیر پرداختند. در این میان دمستق پیشنهاد مصالحه داد؛ اما سیفالدوله نپذیرفت.(ذهبی، بی تا، ج16: 163) و درصدد جنگ دوباره ای با روم بود.
سیفالدوله نیروهای خود را گرد آورد و در تابستان 340 ه.ق / 951 م به روم تاخت و در منطقه عربسوس چند ده را آتش زد. وی در صدد نفوذ در خاک دشمن تا سمندو بود؛ اما سپاهیانش به دلیل اطلاع از یک نیروی چهل هزار نفر روم از پیشروی پشیمان شدند. از شعر متنبی برمی آید که سیفالدوله در سر شور گشودن روم را داشته اما سپاهیانش بیم زده بوده اند. در شرح دیوان می خوانیم که متنبی در شعری امیر را تشویق به جنگ می کرد. امیر گفت: اگر اینها هم مثل تو می گفتند ما روی از معرکه برنمی گرداندیم، اما هیچ یک از حاضران جواب نیکو و مساعدی نداد.(برقوقی، 1365، ج1: 390) با وجود اینکه سپاهیان سیف الدوله از نفوذ در خاک حریف بازمانده بودند؛ اما هنوز به عنوان نیروی بازدارنده بسیار مهمی در مقابل رومیان در منطقه به حساب می آمدند.
سیفالدوله به نوسازی قلاعی که خراب شده بود اهتمام داشت، چنانکه در سال 340 ه.ق ابوفراس را مأمور کرد قلعه رعبان را که زلزله ویران کرده بود بازسازی کند، وی در 37 روز آن را به انجام رساند.(یاقوت، 1990، ج2: 791) در سال 341 ه.ق رومیان تاج فتح سَروج را هم بر سر فتوحات خود نهادند.(ذهبی، بی تا، ج16: 166؛ چلپى، خلییفه، 1376: 77) در آن موقع سیفالدوله شهر مرعش را که توسط بیزانسیان در 337 ه.ق / 949م ویران شده بود؛ تجدید بنا نمود. دمستق فرمانده رومی تلاش می کرد تا مانع بازسازی مرعش شود؛ اما سیفالدوله وی را فراری داد و ساختمان شهر را به اتمام رساند.
در بین سال های 342 و 343 ه.ق موازنه قدرت در منطقه تغییر یافت و دولت حمدانی و سیف الدوله در خاک روم نفوذ کردند و با وجود کیمن برداس فوکاس با لشکری فراوان در - درب موزار - نزدیک ملطیه کمین بر شهرهای زبطره بین سمیساط و حَدَث و ملطیه تاختند. کرده بود.(الانطاکی، 1990: 113) سیفالدوله توانست کم کم دشمن را به دشتی هموار بکشاند. در اینجا لشکریان اسلام شکست سختی بر رومیان وارد کردند و از طرفین بسیاری کشته شدند. آنگاه سیفالدوله از فرات گذشت و به دره هنزیط (یا هرطیط) روی نهاد و وارد سمیساط شد.(یاقوت، 1990، ج2: 791)
اما وقتی سیف الدوله خبر یافت که برداس فوکاس غیبت وی را غنیمت شمرده، به شام تغییر موضع داد و دشمن را حین عبور از نهر جیحان غافلگیر کرد و آنان را شکست سختی داد. در این نبرد - به طریق لاون – پسر- ملائین- کشته شد. هم چنین قسطنطین پسر دمستق را هم اسیر و با خود به حلب برد. با مرگ بیمار شدن این اسیر، سیفالدوله با جوانمردی کم نظیری شخصاً از او دلجویی و عیادت می کرد و چون آن پسر درگذشت؛ سیفالدوله به آیین مسیحیان برای وی مراسم عزاداری برگزار نمود.(الانطاکی، 1990: 113)
ابنشداد در این زمینه می نویسد که دمستق حاضر شد؛ هشتصد هزار دینار پرداخت کند و سه هزار اسیر را آزاد تا پسرش را پس بگیرد. ولی سیفالدوله این موضوع را قبول نکرد و این از اشتباهات سیفالدوله بود. در نتیجه دمستق یک عطار نصرانی را محرمانه مأمور کرد آن پسر را مسموم سازد.(ابن شداد، 1978: 3-92) ابنعدیم نیز نقل می کند که: ««دمستق بعد از درگذشت پسرش عزلت گزید و رهبانیت پیشه کرد و پلاس پوشید که این همه شاید از اندوه پسرش باشد»».(ابن عدیم، 2010، ج1: 124) به هر حال سیفالدوله بعد پیروزی درخشانش وارد حلب شد؛ مردم شهر را آراستند و تاق نصرت ها برپا نمودند و شاعران در مدحش شعرها سرودند و دمستق را بر اینکه پسرش در اسارت مرده نکوهیدند.(برقوقی، 1365: 293؛ ثعالبی، 1986،ج1: 22) با این جنگ مرحله دوم جنگ های حمدانیان با روم به پایان می رسید. سیف الدوله در این مرحله، شکست گذشته را جبران نمود. تاثیر ای دوره از نبرد ها برای مسلممانان بسیار زیاد بود. آن ها از رهگذر این پیروزی ها، توانستند جلوی پیشروی مستمر مسیحیان را درون سرزمین های اسلامی بگیرند. این مرحله در آغاز با پیروزی رویمان شروع شد ولی با شکست آن ها به پایان رسید.
به هر حال سیفالدوله پس از بازسازی حدث به سوی سمندو بازگشت و اسیر فراوانی را به همراه داشت. از جمله این افراد می توان به تئودوس لوچ داماد دمستق، نواده دمستق و جمعی از بطریقان اشاره کرد. در همین جنگ نقفور بن برداس از ترس کشته شدن، در قناتی پنهان شد.(ابن اثیر، 1965، ج8: 201) شاعران از جمله برقوقی در توصیف جنگ حدث به سرودن شعر پرداخته اند.(برقوقی، 1365: 319)
برداس در 344 ه.ق / 955 م برای تصرف حدث تلاش فراوانی کرد و سپس آنجا را محاصره نمود و در دیوار شهر شکافی انداخت. اما چون سیفالدوله به سمت وی حرکت نمود؛ بدون بروز جنگی هزیمت نمود.(الانطاکی، 1990: 113) به نظر می آید فرماندهان ثغور بیزانس از این جنگ ها که دام و زراعتشان را از بین میبرد؛ عاجز شده بودند، به همین دلیل نمایندگانی از طرسوس، اذنه و المصیصه همراه پیک امپراتور برای طلب صلح نزد سیفالدوله روانه شدند.(ازدی، 1999: 8)
در سال 344 ه.ق سیفالدوله بر هنزیط تاخت و در ساحل نهر ارسناس - شاخه جنوبی فرات و گذرگاه منطقه – با سپاه اردو زد.(ابن عدیم، 2010، ج1: 125؛ الانطاکی، 1990: 114) و یانس پسر - شمشقیق - را در تلّ به طریق غافلکیر کرد و آنجا را گرفت.(ابن عدیم، 2010: 126) سپاه روم در بازگشت؛ راه را بر لشگر سیفالدوله بستند و در آن هنگام جنگ دیگری میان دو طرف به وجود آمد که باز هم سیفالدوله بر آن ها پیروز شد.(الانطاکی، 1990: 113)
رومیان پس از این شکست بر ابوالعشائر پسر عموی سیفالدوله، که در حال ساخت - حصن عرمدا- یا - عرنداس- بود؛ پیروزی شدند و ابوالعشائر به دست لاون پسر دمستق اسیر شد. پس از این واقعه وی را به قسطنطنیه انتقال دادند که پس از مدتی در اسارت جان سپرد.(الانطاکی، 1990: 113)
سیفالدوله در جمادی الاخر سال 345 ه.ق / 956م همراه مرزنشنیان به غزا رفتند و یک گروه جنگجو را برای مقابله با رومیان به سمندو فرستاد. سردار رومی بلنتس ملقب به – استراتگوس - و سیفالدوله هر دو قصد تصرف حصن زیاد را داشتند. اب این وجود به دلیل آگاهی از حرکت دمستق به سوی شام برای جلوگیری اوبه اجبار بازگشت.(الانطاکی، 1990: 114)
سیفالدوله در این جنگ بسیاری از استحکامات و آبادی های روم، هم چون خرشنه و صارخه را ویران کرد و در حن نبرد پسر بلنتس و نیز - ابن غزال -، -به طریق مقدونیه - را اسیر نمود و چون از غزا بازگش؛ت زنجیر اسیران را گشود و به ایشان خلعت بخشید و به آن ها احسان نمود.(ابن عدیم، 2010، ج1: 127) به دنبال این پیروزی ها امیر بیزانسی طرسوس به اطاعت حمدانیان درآمد. اما هنوز سیفالدوله در حلب آرام نیافته بود که بیزانسیان بر میافارقین تاختند و دهات اطراف آن را سوزاندند و به غارت این مناطق پرداختند. در این نبرد تعداد زیادی از افراد به اسارت گرفته شدند و به اردوگاه های خویش بازگشتند.(ابن اثیر، 1965، ج8: 205)
در سال 346 ه.ق دمستق قلعه حدث را که مورد نزاع دو طرف بود؛ محاصره نمود و با شرط صلح و امان دادن به اهالی آنجا را گشود و سپس ویران ساخت. هدف وی از این اقدام پنهان ماندن پایگاه مسلمانان برای هجوم بر روم بود. این پدیده، یعنی ویران سازی قلعه ها، یک روش جنگی بود که هر دو گروه بدان متوسل می شدند و نزدیک آنجا اردو زدند. لشگر مسلمانان در این جنگ شکست خوردند؛ اسلحه شان را به غنیمت گرفته شد و - نجا - سردار لشکر با حالتی مصیبت ناک به حلب بازگشت.(الانطاکی، 1990: 114)
پیروزی رومیان در این جنگ برای آن ها به مدت طولانی باقی ماند. - باسیل پارا کمومنیس - و – یانس- به کمک هم در سال 347 ه.ق سمیساط را در کمتر از نصف روز تسخیر کردند. در برخورد دیگری که در حوالی قلعه رعبان نزدیک فرات روی داد؛ بر سپاه سیفالدوله نیز پیروز گردیدند و بسیاری از لشکریانش وی را اسیر کردند. تعداد اسیران مسلمان در ورود به شهر قسطنطنیه حدود 1700 تخمین زده می شود.(الانطاکی، 1990: 115) مرحله سوم جنگ های سیف الدوله با رومیان به شکست مسلمانان ختم شد. این پیروزی برای حریف بسیار اهمیت داشت؛ چرا آن ها که به نوعی توانستند گذشته را جبران کنند. اما نکته مهم در این زمینه اینکه در حدود سال های 8-347 ه.ق، پایان این مرحله حکومت قسطنطین پسر لاون به پایان رسید و رومانوس دوم بر جای وی بر تخت سلطنت تکیه زد.
- مرحله چهارم 356- 349 / 967- 960 ه.ق:
دوره چهارم جنگ های مسلمانان با رومیان با امپراتوری رومانوس دوم شروع شد؛ که این مرحله با تفوق امپراتوری رومیان مشخص می شود. این برتری نتیجه فعالیت ها و نبوغ نظامی نقفور فوکاس بود که در آینده به امپراطوری روم رسید. نقفور سردار برجسته ای بود که پیروزی های درخشانی بر سپاهیان حمدانی یافت و همچون حریفی برابر با سیفالدوله مقابله می نمود. او رئیس یک خاندان نجیب از زمینداران آسیای صغیر بود و پدرش و پدربزرگش نیز دو از سردار ممتاز بودند. نقفور نه تنها در امور نظامی متبحر بود؛ بلکه در نویسندگی نیز دستی توانا داشت. او کتابی ارزشمند درباره سازمان دادن سپاه و فن جنگ نوشت که هنوز موجود است. امپراتور در وجود نقفور بهترین یار و یاور خویش را یافت که بتواند نقشههای توسعه طلبی وی را در شرق و جزیره پیش ببرد.(ابن عدیم، 2010، ج 1: 129)
رومانوس در فرمانی – نقفور - را فرمانده کل قوای غرب و برادرش لیون را دمستق فرمانده کل قوای شرق نمود. در این هنگام - لاون یالیون - به طرسوس تاخت و پس کشتار وسیع و گرفتن اسیران زیاد، در اول شوال 348 ه.ق / 959م قلعه هارونیه را گشود.(الانطاکی، 1990: 116؛ ابن عدیم، 2010، ج1: 129) وی پس از این پیروزی، آهنگ دیار بکر نمود و در آنجا با سیفالدوله مواجه شد. به همین دلیل پس راه خود را از دیار بکر به سوی شام برگردانید و در راه هر کس را می دید؛ به قتل می رساند و دژهای بسیاری را ویران کرد. اوج افتخرات وی به اسیر گرفتن - محمدبن ناصرالدوله – باز می گردد که تأثیر شدیدی بر مسلمانان گذاشت تا آنجا که اعلان جهاد نمودند و کافور به عنوان اعلان جنگ علیه بیزانس به دارالصناعه رفت.(الانطاکی، 1990: 116)
این شکست برای سیفالدوله بسیار گران تمام شد؛ به همین دلیل در 349 ه.ق با سی هزار نفر رهپسار جنگ روم گردید. تا این که به منطقه – خرشنه - رسید؛ اما وقتی از - مغاره الکحل - بازگشت، رومیان راه را بر او بستند. – طرسوسیان - به سیفالدوله نصیحت کردند که از این درب باز نگردد، بلکه همراه طرسوسیان بازگردد، اما چون رأی خود را میپسندید، دوست داشت استبداد ورزد و با احدی مشورت نمینمود. مبادا بگویند با نظر دیگری راه درست را یافته است. در نبرد بین سیفالدوله ولاون روز پنجشنبه شکست بر سیفالدوله افتاد و رومیان اُسرا و غنایم را پس گرفتند و بر خزاین و اسلحه و چهارپایان سیفالدوله دست یافتند و فقط با سیصد نفر توانست برگردد»»(ابن عدیم، 2010، ج1: 130) بار دیگر در غرب این منطقه، نقفور جزیره کرت را در همان سال باز پس گرفت و مساجدش را ویران سازد. مسلمانان مصر هم متقابلاً کلیساها را به عنوان عکس العمل ویران کردند. در هرحال، نقفور به خاطر این پیروزی به فرمان امپراتور فرمانده کل قوای شرق شد.(ابن عدیم، 2010، ج1: 130) با پیروزی نقفور در این جنگ، نبرد اعراب و بیزانس وارد مرحله جدیدی گشت، زیرا وی در میدان کارزار به مانند همتای خود سیفالدوله از تبحر زیادی برخوردار بود.
مهم ترین تاثیر را سیف الدوله در تغییر آرایش دفاعی به وجود آورد. وی علاوه بر دفاع از مناطق شامات، حملات گسترده ای را نیز به نیروهای رومی کرد. سسیف الدوله با هجوم های مستمر خویش تا نفوذ خویش را تا نزدیکی های قسطنطنیه امتداد داد که این مسئله برای مسیحیان بسیار مهم و گران تمام شد. با همه این اوصاف سیف الدوله به دلایلی از جمله غرور بیش از حد و اطمینان از پیروزی قطعی خویش، شکست هایی را نیز متحمل شد و در نهایت مرحله چهارم نیز با پیروزی مسیحیان به پایان رسید. اما تاثیر مقاومت و هجوم های غافلگیر کننده سیف الدوله بر سپاه نیرومند روم تاثیرات خود را تا مدت های زیادی حفظ کرد.
فهرست منابع و ماخذ:
الف) منابع فارسی
1. ابن الارزق، تاریخ میافارقین، تصحیح بدوی عبداللطیف عوض، ترجمه و تحشیه حسین قرچانلو، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران، 1386.
2. چلپى، مصطفى بن عبدالله، حاجى خلیفه، ترجمه تقویم التواریخ، مصحح میر هاشم محدث، احیاء كتاب، تهران، 1376.
3. مسكویه، احمد بن على ابن، تجارب الامم، ج2، 6، مصحح ابو القاسم امامى، سروش، تهران، 1379.
ب) منابع عربی:
4. ابن اثیر، جزرى، الكامل فی التاریخ، ج8، دارالصادر، بیروت، 1965.
5. ابن تغرى بردی، یوسف بن تغرى، النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة، ج 2و 3، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 16 ج، الموسسة المصریة العامة، قاهره، 1392 ه.ق.
6. ابن شداد، عزالدین ابوعبدالله، الاعلاق الخطیره، تحقیق سامی الدهان، منشورات المعهد الفرنسی، دمشق، 1963.
7. ابن عدیم، عمر بن أحمد، زبده الحلب، ج،1 و6، دار الكتب العلمیة، بیروت، 2010م.
8. ازدی، جمال الدین ابوالحسن، اخبار الدوله المنقطعه، ترجمه و تحقیق مجموعه من المحققین، دارالبدایه، بی جا، 1999.
9. انطاکی، یحیی بن سعید، تاریخ الانطاکی المعروف بصله تاریخ اوتیخا، جروس برس، طرابلس، 1990م.
10. الانطاکی، یحیی بن سعید بن یحیی، تاریخ الانطاکی، جروس برس، لبنان، 1990.
11. برقوقی، عبدالرحمن، شرح الدیوان المتنبی، ج1 و 2، دارالکتاب العربی، بیروت، 1365.
12. برقوقی، عبدالرحمن، شرح دیوان المبتنی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1365.
13. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، ج1، گرداورنده شمس الدین ابراهیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1986.
14. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، دار صادر، بیروت ، 199م .
15. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج16، دار الکتاب العربی، بی جا، بی تا.
چکیده:
دوره اعتلای خاندان حمدانیان در سرزمین شام از قرن سوم ه.ق به بعد قابل بررسی می باشد. یکی از این موارد روابط سیاسی این حکومت با دولت های هم جوار آن بود. بررسی این موضوع در شناخت اوضاع منطقه غرب آسیا و ایران به ویژه شامات اهمیت فراوانی دارد. یکی از مشکلات اساسی دولت حمدانیان روابط سیاسی این حکومت با دولت های اطرافشان بود. آن ها در دو جبهه به دفاع از منطقه خویش می پرداختند. در یک سو آل بویه به عنوان دولتی اسلامی به ناحیه تحت اختیار آن ها چشم طمع داشت و در سوی دیگر رومیان با نیروهای نظامی خویش به سوی سرزمین های اسلامی – شام، فلسطین و مصر رهسپار می شدند. در این میان سیف الدوله یکی از فرمانروایان بزرگ سلسله حمدانی در دوره حکومت خویش تاثیرات بسیاری از خود برجای گذاشت و به مقابله همه جانبه با نیروهای مهاجم رومیان پرداخت. بر این اساس مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی این دوره از جنگ های حکومت حمدانی با رومیان در زمان سیف الدوله بپردازد. اما سوال اصلی مقاله نیز به همین موضوع اختصاص دارد که: «« سیف الدوله حمدانی چه نقشی در جنگ های میان مسلمان و مسیحیان در قرن چهارم ه.ق داشته است.»» فرضیه مذکور در این زمینه بر این استوار است که رشادت و آمادگی نظامی سیف الدوله در میدان های کارزار در مقابل رومیان، اصلی ترین دلیل مقاومت همه جانبه او و هم چنین پیروزی در تعدادی از جنگ های او بوده است.کلید واژه: حمدانیان، رومیان، سیف الدوله، روابط سیاسی، جنگ.
مقدمه:
رومیان در فاصله سال های 314-319 ه.ق/ 927-931 م در مرزهای اسلامی بلامنازع تاخت و تاز می کردند، ملطیه را گرفتند؛ بر سمیساط تاختند و حتی در مسجد جامع آن شهر ناقوس نواختند.کفه رومیان در مرحله دوم زمان امپراتوری قسطنطین هفتم - پورفیر و جنیتوس- حدو قرن چهارم ه.ق نسبت به مسلمانان سنگین تر شد. در آن ایام خلافت عباسی بسیار ضعیف و دولت های کوچک مستقل در شرق و غرب اسلامی برپا شده بود. دوران رومانوس از لحاظ سیاست بیزانس در شرق بسیار با اهمیت است. در آن زمان رومیان پس از سه قرن موضع گیری دفاعی، حالت هجوم به خود گرفتند و به پیروزی هایی دست یافتند و تا اندازه ای ولایات مرزی خود را از زیر فشار یورش های اعراب رهانیدند. در دوازده سال پایانی امپراتوری رومانوس، مسلمانان تنها دو بار توانست جبهه را بگشاید.
رومانوس در کنار کرکواس به عنوان فرمانده کل قوا موفق بود، زیرا وی درخشانترین سردار روم در چندین قرن به حساب می آمد. وی روح تازهای در سپاه روم دمید و به آن ها را به سوی پیروزی کشاند. کرکواس اولین حلقه از سلسله سرداران بزرگ است. یکی در سال 324 ه.ق به کمک میلیاس ارمنی بر ملطیه دست یابد و اهالی را کوچ دهد. هم چنین کراسوس به افتخار فتوحات رومانوس، در سمت دیگر فرات شهری به نام رومانوپولیس ساخت. وی در دهه چهارم یک رشته پیروزی در ارمنیه و جزیره شمالی به دست آورد و در 942 میافارقین و دارا و نصیبین را نیز حتی فتح نمود. در شرایطی که خلافت عباسی در ضعف و امپراتوری بیزانس در اوان قدرت بود، سیف الدوله با جهاد خویش قلمرو خلافت عباسی را از خطر توسعه طلبی بیزانس حفظ کرد. در واقع این مرحله از جنگ ها با نام سیف الدوله به عنوان سردار بزرگ عربی- اسلامی عجین شده است و به حق با رقیبش کرکواس برابری می کرد.
منشا اصلی حکومت حمدانیان به دوران ضعف دولت عباسیان در اواخر قرن سوم هجری قمری باز می گردد. با وجود اینکه حمدانی ها دولتی شیعی مذهب را در منطقه شامات تشکیل دادند و به عنوان رقیبی هر چند کوچک برای عباسیان به حساب می آمدند؛ باید این حکومت را شعبه ای استقلال یافهته از این حکومت تلقی کرد. نسب حمدانیان به ربیعه پسر معدبن عدنان ساکن جزیرة العرب ساکن باز می گردد. - مکتفی - خلیفه عباسی در سال 292 ه.ق منشور امارت موصل و اطراف آن را به ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان بن حمدون التغلبی داد. بنابراین در اواخر قرن سوم ه.ق به سال 292 ه.ق شروع به حکومت داری در منطقه شامات کرردند. آن ها ابتدا در موصل و سپس در حلب تا سال 393 ه.ق به حکومت پرداختند.
با وجود اینکه حمدانیان زمان زیادی را در این قسمت به حکومت نپرداختند؛ اما به دلیل موقعیت حساس این ناحیه و هجوم رومیان برای تسخیر نواحی مسلمانان نشین و بازگرداندن اراضی مقدس به مسیحیان، حضور حمدانیان در آن هنگام و تلاش آن ها برای مقابله و حتی حمله به آن ها بسیار مهم بود. در واقع مهمترین نقش حمدانیان حفاظت از مرزهای قلمرو اسلامی در مقابل تهاجم رومیها به حساب می آمد. این سلسله مهمترین مانع توسعهطلبی رومیان در نواحی مسلماننشین به شمار میرفتند. از اینرو در منشور حکومتی آنان که از سوی دربار عباسیان ابلاغ میشد، جهاد از مهمترین وظایف حاکم حمدانی عنوان شد. در میان حاکمان سلسله حمدانی، سیف الدوله بیش از دیگران در نزد مسلمانان معروف می باشد. وی در دوران حکومت خویش اقدامات بسیار مهمی را انجام داد. فعالیت های او را می توان به دو بخش تقسیم کرد. 1. توجه ویژه وی به فرهنگ 2. جنگ با روم. در واقع بیشترین جهاد علیه رومیان را، سیفالدوله در فاصله سالهای ۳۲۴ تا ۳۵۶ ه.ق انجام داده است؛ که همین امر او را به کابوسی برای رومیان تبدیل کرده بود.
سیفالدوله که به عنوان قدرت مندترین حاکم حمدانی به حساب می آمد؛ با سیاست خویش توانست اغلب نقاط سوریه را فتح نماید و قلمروش را از جنوب تا دمشق و از شمال تا حدود امپراتوری روم امتداد دهد. سیف الدوله از سال 324 هـ تا سال 356 هـ به مدت 25 سال با رومیان جنگید و در حقیقت چهل جنگ با رومیان انجام داد. جنگهای سیف الدوله با روم لشکری عظیم و دهها هزار نفری میطلبید، سیف الدوله با استفاده از احساسات دینی، جنگاوران خود را قانع میکرد که در جنگ با روم یک وظیفه دینی را به جا میآورند، همچنانکه با غنایم نیز طمع آنان را برمیانگیخت. اما با مرگ سیفالدوله در سال 356 ه.ق رومیان با استفاده از آشفتگی اوضاع داخلی حمدانیان و ضعف جانشینان سیفالدوله، به جبران شکست های خود پرداختند.
جنگ های سیف الدوله با روم
سیف الدوله پس از استقرار در حلب به سال 333 ه.ق / 944م مبارزه منظم و پیگیر با رومیان را بر عهده گرفت، اما رابطه جنگی وی با رومیان در واقع به زمان های پیش از آن بر می گردد. سیف الدوله از 324 تا 356 ه.ق / 939 تا 945م به مدت 25 سال با رومیان جنگید. تعداد جنگ های وی در این دوره به حدود 40 مورد می رسید.(ثعالبی، 1986، ج1: 21؛ بیات، 1384: 128)در یک نگاه کلی می توان تحولات سیاسی و نطامی دولت حمدانیان با روم را به چهار مرحله تقسیم کرد:
1) از 332 تا 324 ه.ق / 944- 938 م
2) از 343 تا 333 ه.ق / 954- 944 م
3) از 348 تا 343 ه.ق / 959- 954 م
4) از 356 تا 349 ه.ق / 967- 960 م
نکته بسیار مهم در این زمینه مدت زمان زیاد این جنگ ها در دوران سیف الدوله می باشد. استمرار طولانی مدت این نبردها نشان از توان نظامی بالای حاکم حمدانی بود.
- مرحله اول 332- 324 ه.ق / 944- 938 م:
در این دوره سیف الدوله به عنوان والی برادرش ناصرالدوله در جزیره به حکومت می پرداخت و به نیابت وی با روم به جنگ می پرداخت. نخستین جنگ سیف الدوله با روم در 21 سالگی او اتفاق افتاد. وی برای جلوگیری از پیشرفت -یوحنا کرکواس – به آمد و سمیساط لشگر کشید؛ اما از سردار رومی شکست خورد. با مغلوب شدن سیف الدوله، رومیان وارد شهر سمیساط شدند. با وجود درگیری بین دو سپاه در حوالی این منطقه، اهالی شهر امان یافتند.(ابن تغرى، 1392، ج3: 58) با وجود شکست سیف الدوله در اولین نبرد با رومیان، وی از تلاش برای مقابله با این نیروی تازه وارد به منطقه دست برنداشت.سیف الدوله در ذی قعده 326 ه.ق/ 937 م با سپاه خویش از حلب به حوالی هنزیط حرکت نمود. وی حسن بن علی القواس را در رأس یک گروه جنگی برای گرفتن حصن تل فرستاد. در نبردی که میان او و سپاه روم روی داد؛ حصن زیاد به تصرف مسلمانان در آمد. سیف الدوله پس از این فتح، هفت روز در آنجا اقامت نمود. با حضور کرکواس و سپاه 100 زهرا نفری وی در منطقه، فرمانده حمدانی به ناچار به شمیشاط عقب نشست و نیروهای رومی نیز به تعقیب او پرداختند. سیف الدوله در منطقه ای به نام - به نام مقدمیه اردو زد و به تجهیز سپاه خویش برای مقابله با رومیان پرداخت. سیف الدوله در عید سعید قربان، با سپاه خویش به حوالی ناحیه حصن سلام و حصن رسید و نام این نواحی را به فال نیک گرفت. رومیان پیش آمدند و میان سیف الدوله و دسته ای از آنان برخورد روی داد که سیف الدوله هفتاد بطریق (پاتریارک) را اسیر کرد و بر تخت و کرسی دمستق (فرمانده کل قوای روم شرقی) دست یافت. در این جنگ دو غلام سیف الدوله، یماک و عبدالاعلی بن مسلم آزمون خوبی دادند.(ازدی،1999: 23 و2) ابوالمحاسن اتابکی به غلط این پیروزی را به ناصرالدوله نسبت میدهد.(ابن تغرى، 1392، ج2: 263)
سیف الدوله در سال 328 ه.ق از نصیبین برای غزا به طرف منازگرد حرکت کرد و در این شهر اردو زد و سپس آهنگ قالیقلا نمود. پیش از این رومیان در روبروی آن شهری موسوم به هنجیج را ساخته بودند. با رسیدن خبر سیف الدوله به این منطقه، سپاه روم قالیقلا را ویران کردند. ابوالعباس آن شاعر نامی، آن شهر را به دختر زیبایی تشبیه کرده که خود را با حجاب بحر پوشانیده بود و اکنون بیوه ای داغ دیده است. اما سیف الدوله از عقب نشینی روم سودی نبرد، زیرا زمستان فرا رسید. او در ارزن الروم اقامت گزید تا برف کاسته شد و سپس به سوی خلاط در ارمنیه، و از آنجا نیز پیشتر رفت. تا آنجا جورجیا، پادشاه ارمنیه و خزران که قبلاً به حضور هیچ فرمانروایی نرفته بود به محضر سیف الدوله آمد. امیر به قلعه هایی که از وی گرفت وی را خلعت بخشید و شهرهایش را پس داد و تضمین اطاعت از وی گرفت.(ازدی، 1999: 3)
با موفقیت هایی که سیف الدوله در این سال – 328 ه.ق – به دست آورده بود؛ او توانست شهر موش در جنوب مرادسو - آبریز فرات - و بسیاری قلاع دیگر روم را ویران کند. به همین خاطر مسلمانان بیش از گذشته به پیشروی در منطقه پرداختند. امپراتور روم از این امر خشمگین شد و در نامه ای به تمسخر، عنوان کرد که سیف الدوله انگار ناحیه قلونیه را تسخیر کرده است. حاکم حمدانی از این امر ناراحت شد و به سپاه خویش دستور داد که یا این شهر را می گیریم و یا شهید می شویم. به این ترتیب با رشادت های فراوان، منطقه قلونیه به تصرف مسلمانان درآمد. پس از این سیف الدوله در نامه ای خبر این پیروزی را به رومانوس نوشت. رومیان مضطرب شدند و لشکری به مقابله وی فرستادند که این لشکر نیز به سختی شکست خورد.(ازدی، 1999: 3)
اما ابن الارزق روایت دیگری از جنگ های سیف الدوله در 328 ه.ق در این زمینه ارائه می دهد که سیف الدوله از میافارقین به سوی ارمنیه حرکت کرد و در – طیطوانه - ساحل غربی دریاچه وان و بیست کلیومتری – خلاط - اردو زد. در این منطقه جاجیق دیرانی شاه راسبورکا، احمدبن عبدالرحمان ابوالمعز حاکم خلاط، ارجیش و برکزی، عبدالحمید حاکم منازگرد، دشته الورک و هرک و آشوب بن جرجور ملقب به فرمانروای بزرگ ارمنی را به خدمت خود احضار کرد.(ابن الارزق، 1386: 2-111)
با همه این اوصاف سیف الدوله در دوران امیرالامرائی – ناصرالدوله - گرفتار مشکلات بغداد شد و به اجبار بین سالهای 333-330 ه.ق با اخشیدیان در سوریه به درگیری پرداخت. همین امر باعث شد که فعالیت جنگی موثری در این دوره از وی بر ضد رومیان صورت نگیرد. لذا آن ها زا موقعیت به دست آمده؛ نهایت استفاده را بردند و بر مسلمانان که نیرویشان در جنگ داخلی برای کسب قدرت به سر می بردند؛ پیروزی هایی به دست آورند، چنانکه در سال 330 ه.ق به حلب نزدیک شدند و ویرانی هایی به بار آوردند و حدود پانزده هزار نفر را اسیر گرفتند.(ابن اثیر، 1965، ج8: 127)
رومیان بازهم از این فرصت استفاده کردند و در سال 331 ه.ق بر دیار بکر تاختند. پس از گرفتن اسیران فراوان، از آنجا به نصیبین رهسپار شدند. با رسیدن سپاه روم به این منطقه، آن ها در قبال رهایی اسیران اهل رها، شمایل مقدس و دستارچه عیسی (ع) را درخواست کردند. این تقاضا در دارالخلافه بغداد مورد بحث و نظر واقع شد. المتقی خلیفه دستور داد؛ تا مجلسی رسمی برای مذاکره فقها، قضات و مقامات دولتی در این مورد برگزار شود. عده ای در این مجلس دادن این دستارچه که از قدیم در رها بوده را تسلیم اسلام و مسلمانان در مقابل مسیحیان تلقی می کردند. اما علی بن عیسی- وزیر سابق- آزاد ساختن اسیران مسلمان و بازگرداندنشان از دارالکفر را امری مبرم و ضروری می دانست. به ویژه آن که دولت حمدانی در آن لحظه تاب مقاومت در برابر روم را نداشت. بدین گونه دستارچه مقدس تسلیم روم شد و در عوض اسیران شهر رها را آزاد شدند. پس ا زاین واقعه پیمان صلحی میان دو طرف بسته شد.(الانطاکی، 1990: 9-98)
بدین ترتیب مرحله اول روابط حمدانیان با روم به پیروزی رومیان و توسعه فرمانروایی آن ها در منطقه به پایان رسید. پس از عقب نشینی سیاسی مسلمانان در مقابل مسیحیان، حتی ارمنیه از طاعت مسلمانان سرکشیده به نیروهای رومی پیوست. با گرفتن نصیبیبن و تصاحب دستارچه عیسی (ع) مقام کراکوس در نظر مسیحیان بالا رفت و در ادامه وی شهرهای ارزن و ملطیه و رُها و مرعش و آمِد و سمیساط را تسخیر کرد. البته موفقیت های کرکواس را می توان به گرفتاری عباسیان در مشکلات داخلی نسبت داد، همچنان که سیف الدوله نیز به سبب همین مشکلات از جبهه بیزانس روی گردانده بود.(الانطاکی، 1990: 9-98)
- مرحله دوم 333- 343 ه.ق/ 944- 954م:
با استقرار سیف الدوله در حلب به سال 333 ه.ق مرحله جدید تقابل با رومیان آغاز شد. وی پس از صلح با اخشیدیان(مسكویه، 1379، ج6: 117)، تمام همت خود را متوجه رومیان کرد که به چند پیروزی بر مسلمانان دست یافته بودند. به همین دلیل بلافاصله در سال 333 ه.ق دست به کار نبرد با رومیان شد. در این حین کرکواس مرعش و بغراس در چهار فرسخی انطاکیه را تصرف و بی هیچ مقاومتی دست به کستار اهالی آن جا زد و تعدادی زیادی را نیز به اسارت گرفت. بر این اساس سیفالدوله به سوی منطقه کوهستانی صعب العبور تاخت و از دره ها لشکر روم را محاصره نمود و توانست اسیران را آزاد نماید و غنائم بسیاری به دست آورد. در ادامه سیف الدوله شهری از شهرهای دشمن را که دیوارش نیمه ویران بود؛ گرفت و بسیاری را اسیر کرد. البته در این پیروزی وی تعدادی از نیروهایش را نیز از دست داد.(ابن عدیم، 2010، ج1: 99)با این وجود در سال 336 ه.ق رومیان بر شام تاختند و اسیر بسیار گرفتند. اما سیفالدوله به تعقیب آن ها پرداخت کرد و تمامی اسیران را آزاد کرد و در نزدیکی سواحل شامف کنار حصن برزویه توقف کرد و قلعه تحت اختیار ابوتغلب کُردی را محاصره نمود. در همان هنگام – لاون- پسر - برداس فوکاس -، سردار بیزانسی قلعه – حَدَث - را محاصره کرد. به همین دلیل اهالی این شهر از سیفالدوله کمک طلبیدند؛ اما وی سوگند خورد تا حصن برزویه را فتح نکند؛ از آنجا کوچ نخواهد کرد. این امر در سال 337 ه.ق به وقوع پیوست و وی محمد بن ناصرالدوله را در حلب گمارد و به سوی میافارقین حرکت نمود.(ابن عدیم، 2010، ج1: 99).
اما پیروزی های سیف الدوله مقطعی بود و بلافاصله رومیان قلعه حدث را در به تصرف خویش درآوردند. و بر در همان اوقات بر مرعش مستولی شده و اهل طرسوس را کشتار کردند و در جنگی خود سیفالدوله را به شکست دادند.(مسکویه، 1379، ج2: 164).
این حملات در سال 338 ه.ق بازهم ادامه یافت و رومیان مجدداً محمدبن ناصرالدوله - نایب سیفالدوله در حلب - را در بوقا شمال انطاکیه شکست دادند و چهارصد رزمنده مسلمان را کشته و بسیاری را اسیر نمودند.(ابن عدیم، 2010 ، ج1: 122)
این شکست ها برای سیفالدوله بسیار گران بود؛ به همین دلیل با لشکری 30 هزار نفره به نیروی چهار هزار نفره - قاضی ابوالحصین - در طرسوس پیوست و در روز یکشنبه نیمه ربیع الاول 339 ه.ق /950 م به قیساریه و آنگاه به کابادوکیه تاخت و از آنجا وارد خاک روم شد؛ چند قلعه را گشود و اسیر گرفت.(ابن مسكویه، 1369، ج6: 164)
سیفالدوله در ادامه به سمندو، آنگاه به خرشنه تاخت و بیشتر اهالی این مناطق را یا به قتل رساند و یا به اسارت گرفت. سپس وی به صارخه از شهرهای روم- به فاصله هفت روز راه تا قسطنطنیه- رسید و آنجا را محاصره کرد و در جنگ با دمستق - فرمانده کل قوای روم - شرقی پیروز شد و جمعی از بطریقان (پاتریارکان) لشکر بیزانس را اسیر کرد. در این نبرد چند ماهه مسلمانان غنائم بسیار و اسیران پرشمار به دست آوردند.(چلپى، خلیفه، 1376: 102)
با وجود پیروزی چشم گیر سیف الدوله، طرسوسیان و اعراب مراجعت کردند و رومیان در – کیکرون - در منطقه - حدث راهش – راه سیفالدوله را در هنگام بازگشت، بستند و در یک معبر تنگ موسوم به - مقطع الانفار- وی را محاصره نمودند. رومیان با بریدن درختان و ایجاد راهبندان و غلتانیدن صخره از بالای کوهها بر سر لشکر سیفالدوله بسیاری را کشتند. سیفالدوله چهارصد اسیر برجسته رومی را به دلیلی اینکه مبادا به دشمن نپیوندند؛ را به قتل رساند و بسیاری از شتران و چهارپایان خود را هم از بین برد. بارهای سنگین که اسب و شتر را خسته میکرد به دور ریخت و به پیکاری بی امان دست زد و نهایت دلیری از خود نشان داد. در همین جنگ سیفالدوله برای آنکه اسیر دشمن نشود؛ خود را با اسب از قله کوه به درهای عمیق پرتاب کرد. با این وجود امیر حمدانی با یک حرکت شگفت انگیز که همچون افسانه به حساب می آید نجات یافت. رومیان تمام لشکر سیفالدوله را کشتند و او توانست با تعداد بسیار کمی به حلب باز گردد و لذا این جنگ را ثغریان غزاه المصیبه نامیدند.(ابن عدیم، 2010، ج1: 120 و ج6: 2524)
متنبی در سه قصیده مراحل مختلف جنگ غزاه المصیبه را توصیف می کند. در قصیده جیمیه نخست پیروزی های مسلمانان را می ستاید.(برقوقی، 1365، ج1: 359) اما در قصیده عینیه حوادث جنگ را همچون شاهدی عینی با جزئیات جالبی بدست می دهد. هر چند شعری است حماسی و مدیحه آمیز، اما از لحاظ تاریخی ارزش آن را نمی توان سنجید ولی بهر حال به نقاطی از میدان جنگ اشاره دارد.(برقوقی، 1365، ج2: 329)
طبق آنچه شارح دیوان نوشته است لشکر سیفالدوله چنان خسته و ناتوان شده بودند که در مقطع الانفار پیشروی و حتی ایستادگی نتوانستند؛ بکنند و دشمن راه پس را بسته و راه پیش نیز نبود، سیفالدوله ناچار اسیران را کشت و بازگشت. او در پایان شب به برخی مسلمانان برخورد که برخی از خستگی در میان کشتگان خوابیده بودند و برخی اسیران را حرکت می دادند که اگر زنده اند، کار آنان را تمام کنند و اشاره متنبی به همین نکته است: «به دمستق بگو، کسانی که خود را تسلیم شما کردند به امیر خیانت ورزیدند و امیر برای این کار مجازاتشان کرد. شما آنها را خفته میان خود یافتید. گویا مصیبت زده کشتگان شما بودند. مپندارید آنها را که اسیر گرفته اید رمقی داشتند، کفتار جز صید مرده را نمی خورد».(برقوقی، 1365، ج2: 329)
جنگ غزاه المصیبه در سال 339 ه.ق برای همه مسلمانان و برای سیف الدوله خسارت بزرگی به همراه داشت. امیدهای فرمانده رشید اسلام به ناامیدی گرایید و به کرامت نفس وی لطمه زیادی خورد. پس از بازگشت سیفالدوله به حلب، رومیان بی هیچ مانعی دست غارت، کشتار افراد و گرفتن اسیر پرداختند. در این میان دمستق پیشنهاد مصالحه داد؛ اما سیفالدوله نپذیرفت.(ذهبی، بی تا، ج16: 163) و درصدد جنگ دوباره ای با روم بود.
سیفالدوله نیروهای خود را گرد آورد و در تابستان 340 ه.ق / 951 م به روم تاخت و در منطقه عربسوس چند ده را آتش زد. وی در صدد نفوذ در خاک دشمن تا سمندو بود؛ اما سپاهیانش به دلیل اطلاع از یک نیروی چهل هزار نفر روم از پیشروی پشیمان شدند. از شعر متنبی برمی آید که سیفالدوله در سر شور گشودن روم را داشته اما سپاهیانش بیم زده بوده اند. در شرح دیوان می خوانیم که متنبی در شعری امیر را تشویق به جنگ می کرد. امیر گفت: اگر اینها هم مثل تو می گفتند ما روی از معرکه برنمی گرداندیم، اما هیچ یک از حاضران جواب نیکو و مساعدی نداد.(برقوقی، 1365، ج1: 390) با وجود اینکه سپاهیان سیف الدوله از نفوذ در خاک حریف بازمانده بودند؛ اما هنوز به عنوان نیروی بازدارنده بسیار مهمی در مقابل رومیان در منطقه به حساب می آمدند.
سیفالدوله به نوسازی قلاعی که خراب شده بود اهتمام داشت، چنانکه در سال 340 ه.ق ابوفراس را مأمور کرد قلعه رعبان را که زلزله ویران کرده بود بازسازی کند، وی در 37 روز آن را به انجام رساند.(یاقوت، 1990، ج2: 791) در سال 341 ه.ق رومیان تاج فتح سَروج را هم بر سر فتوحات خود نهادند.(ذهبی، بی تا، ج16: 166؛ چلپى، خلییفه، 1376: 77) در آن موقع سیفالدوله شهر مرعش را که توسط بیزانسیان در 337 ه.ق / 949م ویران شده بود؛ تجدید بنا نمود. دمستق فرمانده رومی تلاش می کرد تا مانع بازسازی مرعش شود؛ اما سیفالدوله وی را فراری داد و ساختمان شهر را به اتمام رساند.
در بین سال های 342 و 343 ه.ق موازنه قدرت در منطقه تغییر یافت و دولت حمدانی و سیف الدوله در خاک روم نفوذ کردند و با وجود کیمن برداس فوکاس با لشکری فراوان در - درب موزار - نزدیک ملطیه کمین بر شهرهای زبطره بین سمیساط و حَدَث و ملطیه تاختند. کرده بود.(الانطاکی، 1990: 113) سیفالدوله توانست کم کم دشمن را به دشتی هموار بکشاند. در اینجا لشکریان اسلام شکست سختی بر رومیان وارد کردند و از طرفین بسیاری کشته شدند. آنگاه سیفالدوله از فرات گذشت و به دره هنزیط (یا هرطیط) روی نهاد و وارد سمیساط شد.(یاقوت، 1990، ج2: 791)
اما وقتی سیف الدوله خبر یافت که برداس فوکاس غیبت وی را غنیمت شمرده، به شام تغییر موضع داد و دشمن را حین عبور از نهر جیحان غافلگیر کرد و آنان را شکست سختی داد. در این نبرد - به طریق لاون – پسر- ملائین- کشته شد. هم چنین قسطنطین پسر دمستق را هم اسیر و با خود به حلب برد. با مرگ بیمار شدن این اسیر، سیفالدوله با جوانمردی کم نظیری شخصاً از او دلجویی و عیادت می کرد و چون آن پسر درگذشت؛ سیفالدوله به آیین مسیحیان برای وی مراسم عزاداری برگزار نمود.(الانطاکی، 1990: 113)
ابنشداد در این زمینه می نویسد که دمستق حاضر شد؛ هشتصد هزار دینار پرداخت کند و سه هزار اسیر را آزاد تا پسرش را پس بگیرد. ولی سیفالدوله این موضوع را قبول نکرد و این از اشتباهات سیفالدوله بود. در نتیجه دمستق یک عطار نصرانی را محرمانه مأمور کرد آن پسر را مسموم سازد.(ابن شداد، 1978: 3-92) ابنعدیم نیز نقل می کند که: ««دمستق بعد از درگذشت پسرش عزلت گزید و رهبانیت پیشه کرد و پلاس پوشید که این همه شاید از اندوه پسرش باشد»».(ابن عدیم، 2010، ج1: 124) به هر حال سیفالدوله بعد پیروزی درخشانش وارد حلب شد؛ مردم شهر را آراستند و تاق نصرت ها برپا نمودند و شاعران در مدحش شعرها سرودند و دمستق را بر اینکه پسرش در اسارت مرده نکوهیدند.(برقوقی، 1365: 293؛ ثعالبی، 1986،ج1: 22) با این جنگ مرحله دوم جنگ های حمدانیان با روم به پایان می رسید. سیف الدوله در این مرحله، شکست گذشته را جبران نمود. تاثیر ای دوره از نبرد ها برای مسلممانان بسیار زیاد بود. آن ها از رهگذر این پیروزی ها، توانستند جلوی پیشروی مستمر مسیحیان را درون سرزمین های اسلامی بگیرند. این مرحله در آغاز با پیروزی رویمان شروع شد ولی با شکست آن ها به پایان رسید.
- مرحله سوم 348- 343 ه.ق / 959- 954 م:
اما مرحله سوم نبردهای سیفالدوله با عملیات نظامی در ربیع الاول سال 343 ه.ق آغاز شد. وی در آن هنگامی مشغول نوسازی ثغر حدث بود. دمستق برداس فوکاس با لشکری گران از رومی ها، روسی ها، ارمنی، بلغاری، سقلابی، ترک و خزر که به قول متنبی «جز با ترجمان حرف یکدیگر را نمی فهمند»(برقوقی، 1365: 324) به مسلمانان حمله کرد. این مرز از 337 ه.ق در دست رومیان قرار داشت.(ذهبی، بی تا، ج16: 70) خبر این حمله بر خلاف گفته ابن عدیم می باشد که خبر راهب شدن و عزلت گزیدن برداس فوکاس را می نویسد. به هرحال سیفالدوله مشغول نوسازی ثغر حدث بود که برداس با پنجاه هزار سوار و پیاده در حالی که صلیب اعظم را همراه داشتند؛ سپاه مسلمانان را محاصره کردند. جنگ شدیدی میان دو طرف درگرفت که به بازهم پیروزی مسلمانان انجامید. در حین نبرد سیفالدوله با دلیری بی نظیر صفوف سپاه دشمن را شکافت تا بر دمستق دست یابد؛ اما وی گریخت.(ابن عدیم، 2010، ج1: 124؛ ثعالبی، 1986،ج1: 23)به هر حال سیفالدوله پس از بازسازی حدث به سوی سمندو بازگشت و اسیر فراوانی را به همراه داشت. از جمله این افراد می توان به تئودوس لوچ داماد دمستق، نواده دمستق و جمعی از بطریقان اشاره کرد. در همین جنگ نقفور بن برداس از ترس کشته شدن، در قناتی پنهان شد.(ابن اثیر، 1965، ج8: 201) شاعران از جمله برقوقی در توصیف جنگ حدث به سرودن شعر پرداخته اند.(برقوقی، 1365: 319)
برداس در 344 ه.ق / 955 م برای تصرف حدث تلاش فراوانی کرد و سپس آنجا را محاصره نمود و در دیوار شهر شکافی انداخت. اما چون سیفالدوله به سمت وی حرکت نمود؛ بدون بروز جنگی هزیمت نمود.(الانطاکی، 1990: 113) به نظر می آید فرماندهان ثغور بیزانس از این جنگ ها که دام و زراعتشان را از بین میبرد؛ عاجز شده بودند، به همین دلیل نمایندگانی از طرسوس، اذنه و المصیصه همراه پیک امپراتور برای طلب صلح نزد سیفالدوله روانه شدند.(ازدی، 1999: 8)
در سال 344 ه.ق سیفالدوله بر هنزیط تاخت و در ساحل نهر ارسناس - شاخه جنوبی فرات و گذرگاه منطقه – با سپاه اردو زد.(ابن عدیم، 2010، ج1: 125؛ الانطاکی، 1990: 114) و یانس پسر - شمشقیق - را در تلّ به طریق غافلکیر کرد و آنجا را گرفت.(ابن عدیم، 2010: 126) سپاه روم در بازگشت؛ راه را بر لشگر سیفالدوله بستند و در آن هنگام جنگ دیگری میان دو طرف به وجود آمد که باز هم سیفالدوله بر آن ها پیروز شد.(الانطاکی، 1990: 113)
رومیان پس از این شکست بر ابوالعشائر پسر عموی سیفالدوله، که در حال ساخت - حصن عرمدا- یا - عرنداس- بود؛ پیروزی شدند و ابوالعشائر به دست لاون پسر دمستق اسیر شد. پس از این واقعه وی را به قسطنطنیه انتقال دادند که پس از مدتی در اسارت جان سپرد.(الانطاکی، 1990: 113)
سیفالدوله در جمادی الاخر سال 345 ه.ق / 956م همراه مرزنشنیان به غزا رفتند و یک گروه جنگجو را برای مقابله با رومیان به سمندو فرستاد. سردار رومی بلنتس ملقب به – استراتگوس - و سیفالدوله هر دو قصد تصرف حصن زیاد را داشتند. اب این وجود به دلیل آگاهی از حرکت دمستق به سوی شام برای جلوگیری اوبه اجبار بازگشت.(الانطاکی، 1990: 114)
سیفالدوله در این جنگ بسیاری از استحکامات و آبادی های روم، هم چون خرشنه و صارخه را ویران کرد و در حن نبرد پسر بلنتس و نیز - ابن غزال -، -به طریق مقدونیه - را اسیر نمود و چون از غزا بازگش؛ت زنجیر اسیران را گشود و به ایشان خلعت بخشید و به آن ها احسان نمود.(ابن عدیم، 2010، ج1: 127) به دنبال این پیروزی ها امیر بیزانسی طرسوس به اطاعت حمدانیان درآمد. اما هنوز سیفالدوله در حلب آرام نیافته بود که بیزانسیان بر میافارقین تاختند و دهات اطراف آن را سوزاندند و به غارت این مناطق پرداختند. در این نبرد تعداد زیادی از افراد به اسارت گرفته شدند و به اردوگاه های خویش بازگشتند.(ابن اثیر، 1965، ج8: 205)
در سال 346 ه.ق دمستق قلعه حدث را که مورد نزاع دو طرف بود؛ محاصره نمود و با شرط صلح و امان دادن به اهالی آنجا را گشود و سپس ویران ساخت. هدف وی از این اقدام پنهان ماندن پایگاه مسلمانان برای هجوم بر روم بود. این پدیده، یعنی ویران سازی قلعه ها، یک روش جنگی بود که هر دو گروه بدان متوسل می شدند و نزدیک آنجا اردو زدند. لشگر مسلمانان در این جنگ شکست خوردند؛ اسلحه شان را به غنیمت گرفته شد و - نجا - سردار لشکر با حالتی مصیبت ناک به حلب بازگشت.(الانطاکی، 1990: 114)
پیروزی رومیان در این جنگ برای آن ها به مدت طولانی باقی ماند. - باسیل پارا کمومنیس - و – یانس- به کمک هم در سال 347 ه.ق سمیساط را در کمتر از نصف روز تسخیر کردند. در برخورد دیگری که در حوالی قلعه رعبان نزدیک فرات روی داد؛ بر سپاه سیفالدوله نیز پیروز گردیدند و بسیاری از لشکریانش وی را اسیر کردند. تعداد اسیران مسلمان در ورود به شهر قسطنطنیه حدود 1700 تخمین زده می شود.(الانطاکی، 1990: 115) مرحله سوم جنگ های سیف الدوله با رومیان به شکست مسلمانان ختم شد. این پیروزی برای حریف بسیار اهمیت داشت؛ چرا آن ها که به نوعی توانستند گذشته را جبران کنند. اما نکته مهم در این زمینه اینکه در حدود سال های 8-347 ه.ق، پایان این مرحله حکومت قسطنطین پسر لاون به پایان رسید و رومانوس دوم بر جای وی بر تخت سلطنت تکیه زد.
- مرحله چهارم 356- 349 / 967- 960 ه.ق:
دوره چهارم جنگ های مسلمانان با رومیان با امپراتوری رومانوس دوم شروع شد؛ که این مرحله با تفوق امپراتوری رومیان مشخص می شود. این برتری نتیجه فعالیت ها و نبوغ نظامی نقفور فوکاس بود که در آینده به امپراطوری روم رسید. نقفور سردار برجسته ای بود که پیروزی های درخشانی بر سپاهیان حمدانی یافت و همچون حریفی برابر با سیفالدوله مقابله می نمود. او رئیس یک خاندان نجیب از زمینداران آسیای صغیر بود و پدرش و پدربزرگش نیز دو از سردار ممتاز بودند. نقفور نه تنها در امور نظامی متبحر بود؛ بلکه در نویسندگی نیز دستی توانا داشت. او کتابی ارزشمند درباره سازمان دادن سپاه و فن جنگ نوشت که هنوز موجود است. امپراتور در وجود نقفور بهترین یار و یاور خویش را یافت که بتواند نقشههای توسعه طلبی وی را در شرق و جزیره پیش ببرد.(ابن عدیم، 2010، ج 1: 129)
رومانوس در فرمانی – نقفور - را فرمانده کل قوای غرب و برادرش لیون را دمستق فرمانده کل قوای شرق نمود. در این هنگام - لاون یالیون - به طرسوس تاخت و پس کشتار وسیع و گرفتن اسیران زیاد، در اول شوال 348 ه.ق / 959م قلعه هارونیه را گشود.(الانطاکی، 1990: 116؛ ابن عدیم، 2010، ج1: 129) وی پس از این پیروزی، آهنگ دیار بکر نمود و در آنجا با سیفالدوله مواجه شد. به همین دلیل پس راه خود را از دیار بکر به سوی شام برگردانید و در راه هر کس را می دید؛ به قتل می رساند و دژهای بسیاری را ویران کرد. اوج افتخرات وی به اسیر گرفتن - محمدبن ناصرالدوله – باز می گردد که تأثیر شدیدی بر مسلمانان گذاشت تا آنجا که اعلان جهاد نمودند و کافور به عنوان اعلان جنگ علیه بیزانس به دارالصناعه رفت.(الانطاکی، 1990: 116)
این شکست برای سیفالدوله بسیار گران تمام شد؛ به همین دلیل در 349 ه.ق با سی هزار نفر رهپسار جنگ روم گردید. تا این که به منطقه – خرشنه - رسید؛ اما وقتی از - مغاره الکحل - بازگشت، رومیان راه را بر او بستند. – طرسوسیان - به سیفالدوله نصیحت کردند که از این درب باز نگردد، بلکه همراه طرسوسیان بازگردد، اما چون رأی خود را میپسندید، دوست داشت استبداد ورزد و با احدی مشورت نمینمود. مبادا بگویند با نظر دیگری راه درست را یافته است. در نبرد بین سیفالدوله ولاون روز پنجشنبه شکست بر سیفالدوله افتاد و رومیان اُسرا و غنایم را پس گرفتند و بر خزاین و اسلحه و چهارپایان سیفالدوله دست یافتند و فقط با سیصد نفر توانست برگردد»»(ابن عدیم، 2010، ج1: 130) بار دیگر در غرب این منطقه، نقفور جزیره کرت را در همان سال باز پس گرفت و مساجدش را ویران سازد. مسلمانان مصر هم متقابلاً کلیساها را به عنوان عکس العمل ویران کردند. در هرحال، نقفور به خاطر این پیروزی به فرمان امپراتور فرمانده کل قوای شرق شد.(ابن عدیم، 2010، ج1: 130) با پیروزی نقفور در این جنگ، نبرد اعراب و بیزانس وارد مرحله جدیدی گشت، زیرا وی در میدان کارزار به مانند همتای خود سیفالدوله از تبحر زیادی برخوردار بود.
نتیجه گیری:
با تشکیل حکومت حمدانیان در سرزمین شامات، اوضاع سیاسی این منطقه به نفع مسلمانان و به ضرر مسیحیان شروع شد. حضور سیف الدوله در راس امور سیاسی سلسله حمدانی، تاثیرات بسیاری از خود برجای گذاشت. در این دوره مسیحییان با تمام قوا به سرزمین های اسلامی حمله می کردند که با مقابله نیروهای مسلمان و به ویژه سیف الدوله قرار گرفتند. جنگ های وی با روم را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد.مهم ترین تاثیر را سیف الدوله در تغییر آرایش دفاعی به وجود آورد. وی علاوه بر دفاع از مناطق شامات، حملات گسترده ای را نیز به نیروهای رومی کرد. سسیف الدوله با هجوم های مستمر خویش تا نفوذ خویش را تا نزدیکی های قسطنطنیه امتداد داد که این مسئله برای مسیحیان بسیار مهم و گران تمام شد. با همه این اوصاف سیف الدوله به دلایلی از جمله غرور بیش از حد و اطمینان از پیروزی قطعی خویش، شکست هایی را نیز متحمل شد و در نهایت مرحله چهارم نیز با پیروزی مسیحیان به پایان رسید. اما تاثیر مقاومت و هجوم های غافلگیر کننده سیف الدوله بر سپاه نیرومند روم تاثیرات خود را تا مدت های زیادی حفظ کرد.
فهرست منابع و ماخذ:
الف) منابع فارسی
1. ابن الارزق، تاریخ میافارقین، تصحیح بدوی عبداللطیف عوض، ترجمه و تحشیه حسین قرچانلو، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران، 1386.
2. چلپى، مصطفى بن عبدالله، حاجى خلیفه، ترجمه تقویم التواریخ، مصحح میر هاشم محدث، احیاء كتاب، تهران، 1376.
3. مسكویه، احمد بن على ابن، تجارب الامم، ج2، 6، مصحح ابو القاسم امامى، سروش، تهران، 1379.
ب) منابع عربی:
4. ابن اثیر، جزرى، الكامل فی التاریخ، ج8، دارالصادر، بیروت، 1965.
5. ابن تغرى بردی، یوسف بن تغرى، النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة، ج 2و 3، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 16 ج، الموسسة المصریة العامة، قاهره، 1392 ه.ق.
6. ابن شداد، عزالدین ابوعبدالله، الاعلاق الخطیره، تحقیق سامی الدهان، منشورات المعهد الفرنسی، دمشق، 1963.
7. ابن عدیم، عمر بن أحمد، زبده الحلب، ج،1 و6، دار الكتب العلمیة، بیروت، 2010م.
8. ازدی، جمال الدین ابوالحسن، اخبار الدوله المنقطعه، ترجمه و تحقیق مجموعه من المحققین، دارالبدایه، بی جا، 1999.
9. انطاکی، یحیی بن سعید، تاریخ الانطاکی المعروف بصله تاریخ اوتیخا، جروس برس، طرابلس، 1990م.
10. الانطاکی، یحیی بن سعید بن یحیی، تاریخ الانطاکی، جروس برس، لبنان، 1990.
11. برقوقی، عبدالرحمن، شرح الدیوان المتنبی، ج1 و 2، دارالکتاب العربی، بیروت، 1365.
12. برقوقی، عبدالرحمن، شرح دیوان المبتنی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1365.
13. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، ج1، گرداورنده شمس الدین ابراهیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1986.
14. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، دار صادر، بیروت ، 199م .
15. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج16، دار الکتاب العربی، بی جا، بی تا.
/ج