انواع ديدار
منبع: تنهاراه
ديدار امام زمان (عليه السلام) در دوران غيبت براي همگان در يک سطح و مرتبه اتفاق نميافتد، بلکه بر دوگونه تحقق مييابد:
« صاحبُ هذا الامرِ يتَرَدَّدُ بَينَهُم و يمشي فِي أَسواقِهِم وَ يطَأُ فَرشَهُم و لا يعرِفونَهُ حَتَّي يأذَنَ اللهُ لَهُ أن يعَرِّفَهُم نَفسَهُ ...»؛1 «صاحب اين امر در ميان آنها راه ميرود، در بازارهايشان رفت و آمد ميکند، روي فرشهايشان گام برميدارد، ولي او را نميشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ايشان معرفي کند.»
بدين سان غيبت امام زمان (عليه السلام) به معناي نفي ديدار آن حضرت نيست، بلکه ميتواند به معناي نفي شناخت آن حضرت باشد. چه بسيار افرادي که در دوران غيبت آن حضرت به شرف ديدارش نايل ميشوند، ولي او را نميشناسند. چه بسيار افرادي که سلام جان فزاي آن حضرت را ميشنوند و حتي به سلام حضرتش پاسخ ميگويند، اما صاحب سلام را نميشناسند.
چه بسيار مردمي که امام زمان (عليه السلام) را در طول مراسم حج ديدهاند، ولي نشناختهاند. چه بسيار افرادي که آن حضرت را به هنگام ظهورش به ياد ميآورند و ميگويند به خدا سوگند او را بارها در مکانهاي متعدد ديدهايم، اما نشناختهايم: « به خدا سوگند که صاحب اين امر در مراسم حج هر سال حضور مييابدو يکايک مردمان را ميبيند و ميشناسد، مردم نيز آن حضرت را ميبينند، ولي نميشناسند.»2
« إعلَم يا أخِي، إنَّ کُلَّ مُؤمِنٍ مُخلِصٍ يمکِنُ أن يرَي الإمامَ وَ لايعرِفُهُ»؛3 «بدان اي برادرم، همانا براي هر مؤمن مخلصي اين امکان وجود دارد که امام را ببيند و او را نشناسد.»
در اين ميان، مهم آن است که انسان به چنان لياقتي دست يابد که به هنگام ديدار، امام خويش را بشناسد و از روي شناخت و معرفت عرض ارادت نمايد.
بزرگمرداني چون سيد بن طاووس و حاج شيخ محمد علي فشندي به چنان درجهاي از صفا و صميميت دست يافتهاند که حتي به نحوهي راه رفتن امام و صداي پاي آن حضرت آشنايند و ميگويند: با امام زمان آن قدر آشنايم که حضرت را حتي از صداي کفش مبارکش ميشناسم.4
دلباختگاني چون سيد عبدالکريم کفاش، چنان غرق عشق روي يار ميگردند که امام عصر (عليه السلام) هر هفته به ديدارشان ميآيند و ايشان را مينوازند، چرا که به اعتراف خودشان: اگر هفتهاي بر من بگذرد و روي مولايم را نبينم، به خدا سوگند که جان ميدهم.5
عارفاني چون آيت حق سيد علي آقاي قاضي، چنان مست شهود و معرفت ميگردند که هر روز به ديدار آن طلعت رشيد بار مييابند و ناباوران را با اين گفتار تأديب ميکنند: کور است چشمي که صبح از خواب بيدار شود و در نظر نگاهش به امام زمان نيفتد.6
با نگاهي گذرا به شرح حال کساني که در طي دوران غيبت کبراي مولا امام زمان (عليه السلام) سعادت شرفيابي به محضرش را يافته و يا از کرامات و عنايات حضرتش بهرهمند گشتهاند، ميتوان دريافت که ديدار امام زمان (عليه السلام) بيش از آن که به شخص، زمان يا مکاني خاص بستگي داشته باشد، به عوامل روحي و معنوي ويژهاي وابسته است که مهمترين آنها در حصول اين توفيق الهي، توجه قلبي، مواظبت عملي، رعايت تقوا و استمرار بر گونهاي خاص از عبادت خداوند و اطاعت اوليائش بوده است. با اين همه، نقش زمانهاي خاص چون شبهاي جمعه، نيمهي شعبان، نيمهي رجب، و مکانهايي خاص چون مکهي مکرمه، مدينهي منوره، مسجد سهله، مسجد کوفه، و مسجد جمکران را براي حصول ديدار خاص و ملاقات همراه با شناخت حضرت و بهرهمندي از عنايات و الطاف ويژهي آن حضرت، نبايد ناديده گرفت.
آخرين تحليل ما نکتهاي عرفاني است، و آن اين که، در واقع امام (عليه السلام) را هيچ کس به آنگونه که هست درک نميکند چرا که او در قالبي نگنجد. مرحوم حاج آقا اسماعيل دولابي از اين زاويه به اين مسئلهي عالي نگريست که فرمود: اين که در روايت آمده است که هر کس ادعاي مشاهدهي امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشريف را کرد تکذيبش کنيد، به اين معناست که آنچه ديده است فقط پرتو مختصري از امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشريف است و مطلب خيلي بالاتر از اين است. از طرف ديگر کسي که چيزي را ديد، نبايد به ديگران بگويد. لذا ما وظيفهي تکذيب داريم، گرچه ممکن است راست بگويد.7
1- ديدار امام (ملاقات بدون شناخت)؛
2- ديدار خاص (ملاقات امام همراه شناخت).
ناگفته نماند که هر گونه ديدار خود داراي مراتب و درجاتي است که هر مرتبهاي بستگي تامي به شخص ديدار کننده و سطح کمال او دارد.2- ديدار خاص (ملاقات امام همراه شناخت).
1- ديدار عام (ملاقات بدون شناخت)
« صاحبُ هذا الامرِ يتَرَدَّدُ بَينَهُم و يمشي فِي أَسواقِهِم وَ يطَأُ فَرشَهُم و لا يعرِفونَهُ حَتَّي يأذَنَ اللهُ لَهُ أن يعَرِّفَهُم نَفسَهُ ...»؛1 «صاحب اين امر در ميان آنها راه ميرود، در بازارهايشان رفت و آمد ميکند، روي فرشهايشان گام برميدارد، ولي او را نميشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ايشان معرفي کند.»
بدين سان غيبت امام زمان (عليه السلام) به معناي نفي ديدار آن حضرت نيست، بلکه ميتواند به معناي نفي شناخت آن حضرت باشد. چه بسيار افرادي که در دوران غيبت آن حضرت به شرف ديدارش نايل ميشوند، ولي او را نميشناسند. چه بسيار افرادي که سلام جان فزاي آن حضرت را ميشنوند و حتي به سلام حضرتش پاسخ ميگويند، اما صاحب سلام را نميشناسند.
چه بسيار مردمي که امام زمان (عليه السلام) را در طول مراسم حج ديدهاند، ولي نشناختهاند. چه بسيار افرادي که آن حضرت را به هنگام ظهورش به ياد ميآورند و ميگويند به خدا سوگند او را بارها در مکانهاي متعدد ديدهايم، اما نشناختهايم: « به خدا سوگند که صاحب اين امر در مراسم حج هر سال حضور مييابدو يکايک مردمان را ميبيند و ميشناسد، مردم نيز آن حضرت را ميبينند، ولي نميشناسند.»2
2- ديدار خاص (ملاقات همراه شناخت)
« إعلَم يا أخِي، إنَّ کُلَّ مُؤمِنٍ مُخلِصٍ يمکِنُ أن يرَي الإمامَ وَ لايعرِفُهُ»؛3 «بدان اي برادرم، همانا براي هر مؤمن مخلصي اين امکان وجود دارد که امام را ببيند و او را نشناسد.»
در اين ميان، مهم آن است که انسان به چنان لياقتي دست يابد که به هنگام ديدار، امام خويش را بشناسد و از روي شناخت و معرفت عرض ارادت نمايد.
بزرگمرداني چون سيد بن طاووس و حاج شيخ محمد علي فشندي به چنان درجهاي از صفا و صميميت دست يافتهاند که حتي به نحوهي راه رفتن امام و صداي پاي آن حضرت آشنايند و ميگويند: با امام زمان آن قدر آشنايم که حضرت را حتي از صداي کفش مبارکش ميشناسم.4
دلباختگاني چون سيد عبدالکريم کفاش، چنان غرق عشق روي يار ميگردند که امام عصر (عليه السلام) هر هفته به ديدارشان ميآيند و ايشان را مينوازند، چرا که به اعتراف خودشان: اگر هفتهاي بر من بگذرد و روي مولايم را نبينم، به خدا سوگند که جان ميدهم.5
عارفاني چون آيت حق سيد علي آقاي قاضي، چنان مست شهود و معرفت ميگردند که هر روز به ديدار آن طلعت رشيد بار مييابند و ناباوران را با اين گفتار تأديب ميکنند: کور است چشمي که صبح از خواب بيدار شود و در نظر نگاهش به امام زمان نيفتد.6
با نگاهي گذرا به شرح حال کساني که در طي دوران غيبت کبراي مولا امام زمان (عليه السلام) سعادت شرفيابي به محضرش را يافته و يا از کرامات و عنايات حضرتش بهرهمند گشتهاند، ميتوان دريافت که ديدار امام زمان (عليه السلام) بيش از آن که به شخص، زمان يا مکاني خاص بستگي داشته باشد، به عوامل روحي و معنوي ويژهاي وابسته است که مهمترين آنها در حصول اين توفيق الهي، توجه قلبي، مواظبت عملي، رعايت تقوا و استمرار بر گونهاي خاص از عبادت خداوند و اطاعت اوليائش بوده است. با اين همه، نقش زمانهاي خاص چون شبهاي جمعه، نيمهي شعبان، نيمهي رجب، و مکانهايي خاص چون مکهي مکرمه، مدينهي منوره، مسجد سهله، مسجد کوفه، و مسجد جمکران را براي حصول ديدار خاص و ملاقات همراه با شناخت حضرت و بهرهمندي از عنايات و الطاف ويژهي آن حضرت، نبايد ناديده گرفت.
آخرين تحليل ما نکتهاي عرفاني است، و آن اين که، در واقع امام (عليه السلام) را هيچ کس به آنگونه که هست درک نميکند چرا که او در قالبي نگنجد. مرحوم حاج آقا اسماعيل دولابي از اين زاويه به اين مسئلهي عالي نگريست که فرمود: اين که در روايت آمده است که هر کس ادعاي مشاهدهي امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشريف را کرد تکذيبش کنيد، به اين معناست که آنچه ديده است فقط پرتو مختصري از امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشريف است و مطلب خيلي بالاتر از اين است. از طرف ديگر کسي که چيزي را ديد، نبايد به ديگران بگويد. لذا ما وظيفهي تکذيب داريم، گرچه ممکن است راست بگويد.7
پي نوشت ها:
1 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 154 .
2 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 350 .
3 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 350 .
4. حسين گنجی، ارتباط معنوی با حضرت مهدی (عليه السلام)، ص 22 .
5. حسين گنجی، ارتباط معنوی با حضرت مهدی (عليه السلام)، ص 62 .
6 . طیار مراغی و حسنزاده، اسوهی عرفان، ص 110؛ به نقل از روح مجرد، ص 513.
7. مهدی طيب، مصباح الهدی در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء، ص 321.