اخراج اشو از امریکا

بنابر روایت اشو و طرفدارانش او در سال 1981 برای معالجه به امریکا رفت. اینکه اشو دقیقاً به چه مرضی مبتلا بوده و بیماری او در چه مرحله‌ای قرار داشته آشکار نشد. می‌دانیم که اشو چاق بود و به طور ارثی، بیماری...
چهارشنبه، 26 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخراج اشو از امریکا
اخراج اشو از امریکا

 

نویسنده: محمدتقی فعالی





 
بنابر روایت اشو و طرفدارانش (1) او در سال 1981 برای معالجه به امریکا رفت. اینکه اشو دقیقاً به چه مرضی مبتلا بوده و بیماری او در چه مرحله‌ای قرار داشته آشکار نشد. می‌دانیم که اشو چاق بود و به طور ارثی، بیماری قند داشت (2) و در ادامه‌ی زندگی نسبت به مواد عطرآگین مانند شامپوها و روغن‌ها آلرژی و حساسیت داشت، ولی این‌ها در حال کنترل بودند، پس بیماری می‌بایست چیزی دیگر و بزرگ‌تر بوده باشد که او مرکز آموزش و ترویج یعنی پونا را رها کند و به امریکا برود و یا آنکه خطرات و عوامل دیگری باعث شده باشد که دیگر نتواند در هندوستان بماند.
به تدریج اشو توانست تا در ایالت اریگان امریکا مزرعه‌ای به نام خودش ایجاد کند و تلاش کرد تا رؤیای جامعه‌ی مطلوب خود یا کمون اشو را در آنجا محقق کند. حدود سی میلیون دلار هزینه‌ی ایجاد مدرسه، خوابگاه، دیسکو و رستوران در فضای باز و دیگر امکانات رفاهی لازم برای اردوگاه اشو شد. (3)
دوستان و پیروان اشو از کشورهای مختلف در این محل گردهم آمدند و حدود 4000 نفر به طور ثابت در آنجا سکنی گزیدند، مجموع پیروان اشو را در این سال‌ها حدود 64000 نفر در آمریکا تخمین زده‌اند. یکی از اتهاماتی که بعدها اشو و دستیارش را نسبت به آن گناه‌کار شناختند، اقدام به نقض قوانین مهاجرت به امریکا بود که در طی همین سال‌ها با ازدواج‌های صوری مرتکب شده بود تا بتوانند اجازه‌ی اقامت در امریکا را برای پیروان خود بگیرد.
اشو نذر کرده بود که مدتی طولانی را در سکوت بگذراند و یا به تعبیری آشناتر روزه‌ی سکوت بگیرد و جز در مواقع اضطراری سخنی از او شنیده نشود. این دوره، سه سال طول کشید (1984-1981). با آغاز این دوره منشی مخصوص اشو که خانمی به نام شیلا بریستون بود، اداره‌ی امور اردوگاه اشو را در اریگان به دست گرفت.
شیلا بریستون پس از آنکه به اشو علاقمند شد، از سنت اسم عوض کردنِ استاد هم پیروی کرده و نام خود را به «ما آناند شیلا» (4) تغییر داده بود و در میان پیروان آیین اشو نیز به همین نام شهرت پیدا کرد.
در دوره‌ی سکوت اشو، همین دستیار و منشی مخصوص او بود که به جای او سخنرانی می‌کرد و هدایت مراسم مراقبه و اداره‌ی اردوگاه را به طور کامل برعهده داشت؛ در واقع او یک جانشین کامل برای اشو به شمار می‌رفت.
از سوی دیگر، دوستان اشو از نظر مالی به مزرعه‌ی اشو کمک می‌کردند و مقدار این درآمدها گاه رقم قابل توجهی را تشکیل می‌داد، از جمله هدایایی که در این دوره به اشو و شیلا داده شد، یک اتومبیل رولزرویس گران قیمت بود.
اشو تا سال 1985، جواهراتی برای شخص خود به ارزش یک میلیون دلار گرد آورده بود (5) و کاملاً زندگی‌اش به یک زندگی لوکس و تجملاتی بدل شده بود.
شب‌ها صدای بلند موسیقی در کمون اشو می‌پیچید، آنها در ساعت‌های مشخصی به رقص و مراقبه می‌پرداختند، دست‌ها را بالا و پایین می‌آوردند و بعد هوهوکُنان فعالیت‌های تند و سریع انجام داده و بالاخره دراز می‌کشیدند و با چشم‌های بسته سکوت می‌کردند.
خانواده‌ای در کار نبود و در واقع همه‌ی اعضای این فرقه همانند دوره‌ی غارنشینی انسان‌ها و اندکی هم بعد از آن یعنی در آغاز دوره‌ی کشاورزی یک خانواده‌ی گروهی را تشکیل داده بودند و به لحاظ تأمین نیازهای جنسی برای خود قانون و محدودیتی قائل نمی‌شدند ولی به قول اشو کسی در این اردوگاه بچه‌دار نمی‌شد.
رفتار مغرورانه و مملو از خودشیفتگی اشو به شیلا هم سرایت کرده بود و او هم مانند استاد گاهی به اعتماد به نفسی که به خیال‌پردازی، توهم و نادیده گرفتن واقعیات شبیه‌تر بود، رفتارها و سخنانی را به نمایش می‌گذاشت که دردسر می‌آفرید. در مزرعه‌ی اشو، بحث از مخالفان هم مطرح می‌شد و اینکه چگونه باید با آنها برخورد کرد؛ البته تنها در میان محروم‌ترین افراد فرقه.
دستگاه‌های استراق سمع در ساختمان‌های مختلف مزرعه‌ی اشو به وسیله‌ی شیلا نصب شده بود تا امنیت بیشتری را برای اردوگاه تأمین کند. شواهدی از مسموم کردن برخی از مخالفان فرقه‌ی اشو در امریکا هم وجود دارد ولی اطلاعات در این مورد کامل نیست و تنها به عنوان یکی از اتهامات مطرح در دادگاه محل بحث بوده است.
ماجرایی که در سال 1985 اتفاق افتاد، سبب شد تا ضربه‌ی مهلکی به مزرعه‌ای اشو وارد شود و او دیگر نتواند به فعالیت خود ادامه دهد. ماجرا از این قرار بود که در اثر وجود باکتری «سالمونلا» در سالاد رستوران اشو، 751 نر مسموم شدند که در این میان 49 نفر به دلیل شدت مسمومیت در بیمارستان بستری شدند. پلیس ایالتی مدت‌ها بود که به این مزرعه حساس شده بود، آنها مزرعه را پلمپ کردند و برخی از نشریات این واقعه را بزرگ‌ترین ترور زیستی در امریکا عنوان کردند.
در همین زمان بود که شیلا با یکی از طرف‌داران سوئیسی اشو ازدواج کرد و برای آنکه درگیر این ماجرا نشود به آلمان غربی گریخت. اشو بازداشت شد و به مدت یک هفته بازجویی شد و در مجموع دوازده روز را در زندان گذراند.
اشو دولت ریگان را پشت پرده می‌داند و ارتباط وثیق دولت امریکا با واتیکان را عامل اساسی برای پیش آمدن این توطئه قلمداد می‌کند. در بازجویی‌ها و دادگاه، اشو تمام مسئولیت اتفاقات رخ داده را بر دوش شیلا افکند، با این حال دادگاه پس از بررسی‌های حقوقی، اشو را به اتهام نقض قوانین مهاجرت و نقض قوانین ازدواج و خانواده به چهارصد هزار دلار جریمه و ده سال زندان تعلیقی و محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم کرد؛ براساس این حکم او باید پنج سال از امریکا دور باشد و اگر به امریکا برگردد ده سال حکم تعلیقی او ابلاغ خواهد شد. (6)
دستگیری و خوار و خفیف کردن اشو برای او باورنکردنی بود، او که چند سالی را در ناز و نعمت افسانه‌ای و در حایگاهی که کمتر از پادشاهی نبود گذرانده بود، شب را در یک سلول با تشک کثیف سپری کرد و سوپی در زندان خورده بود که اصلاً برایش پذیرفتنی نبود و احساس تهوّع به او دست داده بود. البته فشار عصبی ماجراهای پیش آمده هم می‌تواند در این امر مؤثر باشد.
اما از این واقعه می‌شد استفاده‌های دیگری هم برد، فرصت خوبی پیش آمده بود تا او این بار تجاوزگری غربی را که پیش‌تر از آن سخن گفته بود، (7) متهم کند و چهره‌ای مظلوم و ستمدیده همچون منجیان بزرگ از خود به نمایش بگذارد و توجه دیگران را به خود جلب کند.
پس از این ماجرا، اشو و طرف‌دارانش صرف‌نظر از همه‌ی ظن و گمان‌ها این شایعه را بر سر زبان‌ها انداختند که او را در معرض تشعشع مواد رادیواکتیو قرار داده‌اند و در تشک او که یک شب را روی آن خوابیده بود این مواد را قرار داده بودند. بعد هم احتمالاً با خوراندن سم موش کش که در غذای او ریخته بودند او را مسموم کرده‌اند. برخی دیگر از نظرات هم تجویز مسکن‌های قوی در زندان که برای سلامت و تسکین اشو به او داده بودند را عاملی برای بدتر شدن حال اشو عنوان کرده‌اند ولی در مجموع انگشت اتهام اشو و طرف‌دارانش به طور مستقیم به سوی دولت امریکا نشانه رفته است.
واقعیت آن است که اگرچه اشو با همه‌ی ادیان و تشکیلات آنها مخالف است ولی این مخالف با مسیحیت شدت بیشتری پیدا می‌کند. او از سر دوراندیشی، اندک احترامی برای مسیح قائل می‌شود و هر آنچه که پس از او در تاریخ مسیحیت پیش آمده را نفی می‌کند و گاه جمله‌هایی از انجیل که توسط عیسی (علیه‌السلام) نقل شده را به سخره می‌گیرد. از طرفی اشو، ملیت را نفی می‌کند و به صورتی آشکار به مبارزه با نهاد خانواده برمی‌خیزد، او با سیاست‌مداران مخالف است و در انتقادهایش ادب و احترام طرف مقابل را رعایت نمی‌کند. برای همین زمانی که این اتفاق‌ها افتاد گروه‌هایی که اشو را می‌شناختند و از اندیشه‌های غیر عملی و غیر عقلانی او با خبر بودند، ناراحت نشدند. یکی از ارزش‌هایی که کلیسای کاتولیک به طور اساسی بر آن تأکید دارد، نهاد خانواده است و یکی از دو اتهامی که اشو به خاطر آن محکوم شد نقض قوانین ازدواج و خانواده در امریکا است. بنابراین اشو آن‌قدر برای خود مخالف و دشمن درست کرده بود که در این لحظه نتواند بفهمد این اتفاق‌ها از کجا آب می‌خورد ولی در این میان چه بهتر که دشمنی بزرگ داشته باشد و این دشمن بزرگ نمی‌تواند بهتر از دولت آمریکا باشد تا بر بزرگی و اهمیت کار او بیفزاید!
اگر دولت امریکا می‌خواست که اشو را از میان بردارد، نیازی به این کارها نبود. امروزه سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی امریکا و جهان راه‌هایی بسیار آسان‌تر، مؤثر و بی سر و صدا برای تأمین اهداف خود دارند. سمومی که به طور دقیق مشخص است که در چند ساعت بعد اثر می‌کند تا نتیجه به طور قطعی حاصل شود و نه آنکه مقداری تحت تأثیر اشعه‌ی رادیواکتیو یا سم موش کش قرار گیرد و بعد هم به امان خدا رها شود و معلوم نباشد که چند ماه یا چند سال بعد اثر کند! علاوه بر آن، تمام آنچه که اشو و طرف‌دارانش از ظن و گمان‌های پزشکان نقل می‌کنند چیزی جز همان ظن و گمان نیست، نه مستنداتی و نه یافته‌های پزشکی که بتواند این امر را اثبات کند. ولی اشو از همین گمان‌ها، یقین می‌سازد و اصرار دارد که بگوید این امریکایی‌ها بودند که او را مسموم کرده به مرگ کشانده‌اند.
مدتی طول نکشید تا شیلا را با چند تن از دوستانش در آلمان دستگیر کردند و برای محاکمه به امریکا برگرداندند. شیلا تهمتی را که اشو مبنی بر اقدام به قتل او و مسموم کردن پزشک‌های اشو به او زده بود را انکار کرد. ولی اتهامات او متعدد بود؛ اقدام به قتل اشو و پزشکان او، حمله به مقدسات و تجاوز، ایجاد حریق عمدی، استراق سمع و نقض قوانین مهاجرت، اتهامات او را تشکیل می‌دادند.
دادگاه، شیلا را به چهار سال و نیم زندان محکوم کرد و او زندانی شد، ولی به دلیل رفتار خوبش در زندان پس از گذراندن 29 ماه حبس از زندان آزاد و از امریکا به آلمان غربی اخراج شد. (8) پس از زندان، شیلا خود را بی‌گناه دانست و گفت که تنها برای حفاظت از اشو آن کارها را کرده است. (9) شیلا در این سال‌ها در منطقه‌ای دورافتاده در سوئیس به سر می‌برد و در خانه‌ی خود از تعدادی بیمار روانی نگهداری می‌کند و از سخنرانی کردن به شدت پرهیز می‌کند و حاضر نیست درباره‌ی گذشته سخنی بگوید و تلخی‌های آن را به یاد آورد. بدون تردید یکی از کسانی که می‌تواند ماهیت فرقه‌ی اشو را برای ما آشکار کند همین خانم شیلا است. او محرم اسرار، جانشین و مدیر فرقه‌ی اشو در امریکا بود و نزدیک‌ترین فرد به اشو به شمار می‌رفت. همین خانم در این ماجرا بیشترین صدمه را می‌خورد و از طرف اشو متهم به قتل می‌شود و دو سال و نیم از عمر خود را در زندان سپری می‌کند. او با ازدواج کردن در واقع به آیین اشو پشت کرده بود و در واقع دیگر نمی‌خواست نقش قبلی را داشته باشد. با رخ دادن اتفاقات سال 1985، شیلا می‌بیند که به طور جدی در معرض خطر قرار گرفته است و از طرفی هم نمی‌خواهد که آخرین سال‌های جوانی و میانسالی خود را در زندان سپری کند و همسرش را هم از دست بدهد بنابراین فرار می‌کند و اینجا است که اشو تنها می‌ماند و همه‌ی اتهام‌ها را گردن این خانم فراری می‌اندازد، تا هم خود را خلاصی داده باشد و هم اینکه شیلا نتواند وضعیت بدتری برای او ایجاد کند.
سکوت و کناره‌گیری شیلا از آموزه‌های اشو، خودش برای عبرت گرفتن کافی است، هر چند که او هنوز هم برای آنکه آرامشش را از دست ندهد و دوباره پایش به معرکه باز نشود از گذشته سخنی نمی‌گوید تا قضیه را روشن کند، او تلاش می‌کند تا آن را فراموش کند.
اشو از فعالیت‌های اجتماعی در امریکا به مدت ده سال محروم شده بود و این با مرگ اشو چندان فاصله نداشت. هویت اشو در گروی همین فعالیت‌ها بود. او امریکا را ترک کرد و به قصد عزیمت به اروپا به آن سمت پرواز کرد ولی هیچ یک از کشورهای اروپایی اجازه‌ی ورود و اقامت را به او نمی‌دادند و خواهان دردسری تازه نبودند. به ناچار اشو به اوروگوئه رفت ولی پس از مدتی اوروگوئه هم او را اخراج کرد. در تمامِ این اجازه ندادن‌ها و اخراج‌ها، اشو دولت امریکا را پشت پرده می‌داند.
سرانجام اشو پس از توقفی کوتاه در جامائیکا و پرتغال و نپال (در سال 1986) پس از اخراج از بیست و یک کشور (10) به هندوستان برگشت و در پایگاه خود در پونا اقامت گزید.
با بازگشت اشو به پونا، فعالیت مرکز آموزشی - تفریحی یا پارک اشو رونق دوباره‌ای یافت ولی مشکل آن بود که اشو بیماری‌اش شدت پیدا کرده بود و روندی از بهبودی در آن دیده نمی‌شد. او دیگر نمی‌توانست همچون گذشته سخنرانی کند و در جلسات فرقه حاضر باشد و از شادی و نشاطش چیزی باقی نمانده بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. تایلر کلارک، روایت دیگری از مهاجرت اوشو به هندوستان را در نوشته‌های خود بیان می‌کند. او هم مانند اوشو، مستندات و شواهدی برای تصدیق سخنش ارائه نکرده است. او می‌گوید که اوشو به دلیل فرار از مجازات در هندوستان به امریکا گریخته است.
(Taylor, Clark, The Red Menace, Ibid.)
2. اوشو، خاطرات اوشو: اینک برکه‌ای کهن، ترجمه سیروس سعدوندیان، ص 61.
3. Taylor, clark, Ibid
4. Ma Anand Sheela
5. Clark, Taylor, The Red Menace (where Are Theuy Now?)
www.wweek.Com / story. Php? Story = 5721
6. اوشو، خاطرات اوشو: اینک برکه‌ای کهن، ترجمه سیروس سعدوندیان، ص 33.
7. اشو، شکوه آزادی، ترجمه میرجواد سید حسینی، ص 116.
8. The Newyork Times, 14 Descember, 1988. Bhagwans' Former Secretry Freed From Jail And Diported
9. Ibid.
10. اوشو، خاطرات اوشو: اینک برکه‌ای کهن، ترجمه سیروس سعدوندیان، ص 23.

منبع مقاله :
فعالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های اشو، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط