مترجم: دکتر سید حسین سیدی
شریف جرجانی سه تعریف ارائه میدهد، که یکی به جدال مربوط میشود و دو تعریف دیگر به جدل، این تعریفها تقریباً تفاوتی با هم ندارند، جز در سبک و شیوه و به هم نزدیکند. در تعریف جدال میگوید: «بیان مقصودی است که به اظهار و بیان مذاهب مربوط مربوط میشود.» و در تعریف نخست از جدل میگوید: «قیاسی است تشکیل شده از مشهورات و مسلمات؛ و غرض از آن ملزم ساختن خصم و مُجاب ساختن کسی است که در فهم مقدمات برهان عاجز است.» پیداست شیوهی منطق دانان و متکلمان بر این تعریف گسترده است که اینها به جدال و گفتگو و دلیل تراشی مشهورند. اما در تعریف دوم میگوید: «رفع فساد از سخن با دلیل یا شبهه، و یا قصد تصحیح سخن وی که در حقیقت همان خصومت است.»
پس، جدال در این تعاریف بین مراء (ستیزه گری) و دشمنی، و بین ساکت ساختن و ملزم نمودن خصم است؛ گویی جدال، درگیری و مشاجره است و سلاح آنها سخن و دلیل میباشد و گویی هدف آن چیزی جز غلبه بر خصم و سپس اظهار دلیل، بر وی نیست.
به عبارت دیگر، نوعی انتقام گرفتن از راه کلام و به کار بستن دلیل و برهان است و گاهی برای دو طرف گرایشی به اعتراف به حقیقت و کوتاه آمدن در برابر آن وجود ندارد. و گاهی حق به جانب یکی باشد و دیگری به آن اعتراف نکند. باور رایج آن است که جدل سازندهی حق است و آن را هرگونه که بخواهد آشکار میسازد، و حق آن نیست که طبیعت جدال آن را فرض میشمارد.
راغب اصفهانی معتقد است، جدال عبارت است از: مذاکره به روش درگیری و غلبه جستن بر دیگری، و اصل آن از «جدلتُ الحبلَ» یعنی ریسمان را محکم یافتم، و «جدلتُ البناءَ»؛ یعنی ساحتمان را محکم ساختم، میباشد. گویی دو طرف مجادله هر یک دیگری را از نظرش به هم میبافد. و گفته شده است: اصل جدال، درگیری و طرف مقابل را بر زمین سخت افکندن است. خداوند میفرماید: الَّذِینَ یجَادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ (2)؛ وَإِنْ جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ (3)؛ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا (4)؛ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا (5)؛ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَیءٍ جَدَلًا (6)؛ یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ (7)؛ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ (8)؛ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یجَادِلُ فِی اللَّه (9).
لفظ جدال، جدل، مجادله و مشتقات آن در آیات قرآن تنها در مقام ذم، توهین و زشت جلوه دادن آمده است و تنها در چند جا، سبک آرام و نرم و گفتگو که ابزار إقناع و قدرت دلیل و بیان میباشد، غلبه دارد؛ مثل: وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (10)؛ وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (11)؛ وَ قَد سَمِعَ اللهُ قَولَ اللتَّى تُجادِلُكَ فى زَوجِها (11).
در هر جای قرآن که لفظ جدال یا مشتقات آن آمده است، معنای مشترکی با موضع دیگر دارد و به واسطهی برخی از صفاتی که شخصیت روشن و متمایز آن را حفظ میکند، با آن متفاوت است؛ مثلاً در این آیات: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِیرٍ (12)؛ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّبِعُ كُلَّ شَیطَانٍ مَرِیدٍ (13)؛ الَّذِینَ یجَادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ (14). مجادله به معنای گفتگوی مبتنی بر جهل و اصرار در ضلالت است که به سخن خالی از دلیل و حجت گرایش دارد. جدال این قوم تنها عناد و غرق شدن در باطل و اوهام است و صاحب اعتقادهای منحرف عیب ناک هستند که به واسطهی روشهای منحرف عیب ناک ظاهر میشوند.
در آیات: یجَادِلُونَكَ فِی الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَینَ (15)؛ مَا یجَادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ كَفَرُوا (16)؛ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ (17)؛ مجادله به معنای ستیزه و رویارویی با حق و رویگردانی از آن و گرایش به باطل از روی سرکشی و استکبار است؛ و انکار حق آشکار و ندیدن نور چیرهی پیدا و روشن تنها با غلتیدن در گودال غفلت یا نابینایی ممکن است، که امواج نور پراکنده در اطرافش برای او سودمند نیست. در این آیات اشاره به این دارد که این مجادله کنندگان حق را واقعاً میشناسند، ولی بر انکار آن اصرار میورزند؛ و باطل را هم به خوبی میشناسند، ولی در پذیرش و حمایت و دفاع از آن افراط میکنند.در آیهی: وَإِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَى أَوْلِیائِهِمْ لِیجَادِلُوكُمْ (18)؛ حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ یجَادِلُونَكَ یقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ (19)؛ وَیعْلَمَ الَّذِینَ یجَادِلُونَ فِی آیاتِنَا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ (20)، اشارهی آشکار و دلیل روشنی است بر این که، مجادله فنی از فنون وسوسه است که اهریمنان به نزدیکان و هواداران خود القا میکنند تا شاید به واسطهی آن، دیدگان آنهایی را که بر لبهی آتش قرار دارند، خیره سازند و گام آنهایی را که بر دیانت و اعتقادات او پریشان گام برمی دارند، بلغزانند. و کارشان به این صورت است که وحی را برای آنها به گونهای جلوه میدهند که همان سخنان و همی، باطل و خرافه است که در دیگر کتابها آمده است. البته مجادله کنندگان میدانند که از جانب حق است و به این شیوه بر آن اقامهی دلیل میکنند و چارهای از این سرنوشت محتوم که به آن باز خواهند گشت، ندارند.
مراء از مهمترین معانی است که موجب جدال میگردد و به معنای درگیری و خصومت در کلام در خلال گفتگوست؛ و یا همان جدال است وقتی از اصل خود، که همان نرمی و اقناع است، به درشتی و ستیزه تبدیل میشود. غزالی معتقد است: آنچه که موجب مراء و جدل در نفس میشود: «خود را با اظهار علم و فضل برتر نشاندن و حمله به غیر با اظهار نقص یا اظهار فضل است که از قبیل تزکیهی نفس است و مقتضای طغیان و ادعای بزرگی و برتری است؛ و از صفات خداوند است. اما ناقص نشان دادن دیگری مقتضای طبیعت حیوان (وحشی گری) است که لازمهاش در بدن دیگری و آزار رساندن به اوست.»
ترمذی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت میکند که فرمودند: «قومی بعد از هدایت گمراه نشد، جز به واسطهی جدل»؛ یعنی جدل علت گمراهی آنها و انتقال آنها از نور و یقین به تاریکی و حیرت و گمراهی بوده است. مراد از این جدل، دشمنی میان مردم است که در حدیث دیگری، ام سلمة از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است، حضرت فرمودند: «اولین چیزی که بعد از پرستش بتها و شرابخواری به من دستور داده شد و از آن نهی شدهام، دشمنی با یکدیگر بوده است.» همچنین فرمودند: «مراء را ترک کنید، که حکمت آن قابل فهم نیست و از فتنهی آن ایمنی نمیباشد.»
لقمان به فرزندش گفت: «پسرم! با دانشمندان مجادله مکن که با تو دشمنی میکنند.» البته مراد وی بحث و گفتگو با دانشمندان نیست که امر رایجی است نزد دانشمندان و چارهای از آن هم نیست، چرا که خود گفتهاند: سؤال کلید دانش است، بلکه منظور آن است که سخن دانشمندان را هنگام فراگیری باید به اکرام و قدردانی برگرفت و رد سخنان آنها تنها باید با اقامهی دلیل باشد و در نهایت نرمی و تواضع، البته این برای دانشمندان شایستهتر است و جز با تواضع با آنها، علم از آنها صادر نمیشود.
در اصول کافی، از قول امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمودند: «با شخصی بردبار و نادان مراء مکنید که شخص بردبار، تو را به خشم میآورد و نادان، تو را آزار میرساند.» و همچنین از ایشان روایت شده است: «شما را از ستیزه جویی برحذر میدارم؛ چون موجب دشمنی میشود و زشتی را آشکار میسازد.» به این دلیل ستیزه را مشارة گفتهاند که دو طرف بحث و گفتگو تنها شر و آزار را مبادله میکنند، وقتی که وارد جدالی میشوند که هدفی جز رسیدن به بزرگی نیست. و هدفی جز خوار نمودن اخلاقی نیست که خداوند به حفظ و حمایت آن از بیهودگی و گسست فرمان داده است تا جامعهی بشری بر آن باقی بماند و هرج و مرج و پراکندگی در آن نفوذ نکند.
از مسلم بن یسار نقل کردهاند که میگفت: «شما را از مراء برحذر میدارم؛ چون نشانهی جهل دانشمند میباشد و شیطان در آن هنگام در پی لغزاندن است.» به این دلیل به ترک مراء فرا میخواند که مراء دانشمند را خشمگین میسازد و او را به هیجان میکشاند؛ و در چنین احوالی لغزش و غفلت رخ میدهد که اجتناب ناپذیر است. از مالک بن انس نقل کردهاند که میگفت: «از این نوع جدال چیزی نصیب دین نمیشود.» همچنین میگفت: «مراء قلب را تیره میکند و کینه به بار میآورد.» از ابن ابی لیلی نقل شده است که میگفت: «با دوستم مراء نمیکنم؛ چون یا وی را تکذیب میکنم و یا خشمگین.» همهی این سخنان تلاش دارند تا آدمی را از مراء و جدال دور سازند؛ چون: وَ كَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَیءٍ جَدَلًا (21).
پینوشتها:
1- مجادله (58)، آیهی 1: خدا گفتار [زنی] را که دربارهی شوهرش با تو گفتگو و به خدا شکایت میکرد شنید؛ و خدا گفتگوی شما را میشنود، زیرا خدا شنوای بیناست.
2- غافر (40)، آیهی 35: کسانی که درباره آیات خدا- بدون حجتی که برای آنان آمده باشد- مجادله میکنند.
3- حج (22)، آیهی 68: و اگر با تو مجادله کردند، بگو: خدا به آنچه میکنید داناتر است.
4- هود (11)، آیهی 32: واقعاً با ما جدال کردی! و بسیار هم جدال کردی،
5- زخرف (43)، آیهی 58: آن [مثال] را جز از راه جدال برای تو نزدند.
6- کهف (18)، آیهی 54: انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد.
7- هود (11)، آیه ی74: دربارهی قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا میکرد.
8- غافر (40)، آیهی 5: و به وسیلهی باطل جدال نمودند.
9- حج (22)، آیه ی3: و برخی از مردم دربارهی خدا مجادله میکنند.
10- نحل (16)، آیهی 125: و با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله نمای.
11- عنکبوت (29)، آیهی 46: و با اهل کتاب جز به شیوهای که بهتر است مجادله مکنید.
12- حج (22)، آیهی 8: و از میان مردم کسی است که دربارهی خدا بدون هیچ دانش و بی هیچ رهنمود و کتاب روشنی به مجادله میپردازد.
13- همان، آیهی 3: و برخی از مردم دربارهی خدا بدون هیچ علمی مجادله میکنند، و از هر شیطان سرکشی پیروی مینمایند.
14- غافر (40)، آیهی 35: و کسانی که دربارهی آیات خدا- بدون حجتی که برای آنان آمده باشد- مجادله میکنند.
15- انفال (8)، آیهی 6: با تو دربارهی حق- بعد از آن که روشن گردید- مجادله میکنند.
16- غافر (40)، آیهی 4: جز آنهایی که کفر ورزیدند، کسی در آیات خدا ستیزه نمیکند.
17- همان، آیهی 5: و به وسیلهی باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند؛ پس آنان را فرو گرفتم.
18- انعام (6)، آیهی 121: شیطانها به دوستان خود وسوسه میکنند تا با شما ستیزه کنند.
19- همان، آیهی 25: تا آنجا که وقتی نزد تو میآیند با تو جدال میکنند. کسانی که کفر ورزیدند میگویند: «این کتاب چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست».
20- شوری (42)، آیهی 35: و آنان که در آیات ما مجادله میکنند بدانند که ایشان را روی گریزی نیست.
21- کهف (18)، آیهی 54: انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد.
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمهی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم