ذكر(قسمت اول)
«ذكر»، یعنی یادكردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذكر.[1] به عبارت دیگر، ذكر حالت روحی خاصی است كه انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار می دهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته می شود.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً...»[2]
ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد كنید... .
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اِعْلَمُوا اَنَّ خَیْرَ اَعْمالِكُمْ عِنْدَ مَلیكِكُمْ وَ اَزْكاها وَ اَرْفَعَها فی دَرَجاتِكُمْ وَ خَیرَما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمعسُ، ذِكْرُاللهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی فَاِنّهُ اَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقال اَنا جَلیسُ مِنْ ذَكَرَنی.»[3]
بدانید كه بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاكیزه ترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا می برد و بهترین چیزی كه آفتاب بر آن تابیده، ذكر خدای سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین كسی هستم كه مرا یاد كند.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«ذِكْرُ اللهِ سَجِیَّهُ كُلِّ مُحْسِنٍ وَ شیمَهُ كُلِّ مُؤْمِنٍ»[4]
یاد خدا خصلت هر نیكوكار و خوی هر مؤمنی است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«ما مِنْ شَیءٍ اِلا وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیهِ اِلا الذِّكْرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیه...»[5]
هر چیزی را حدّی است كه به آن منتهی میشود، مگر ذكر كه حدّی ندارد كه به آن پایان یابد... .
«اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[6]
از خدا بترسید كه خدا به كارهایی كه می كنید، آگاه است.
«یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»[7]
خیانت های چشمان و آنچه سینه ها پنهان ساخته می داند.
«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَما كُنْتُمْ»[8]
خدا با شماست، هرجا كه باشید.
«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[9]
ما از رگ ورید به او نزدیك تر هستیم.
در روایتی امام صادق از جمله سخت ترین تكالیف خداوند بر بندگانش را «ذِكْرُ اللهِ عَلی كُلِّ مَوطِنٍ» به یاد خدا بودن در هرجا شمرده، می فرماید:
«منظور از ذكر خدا، گفتنِ «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر» نیست ـ گرچه اینها هم ذكر است ـ بلكه مقصود آن است كه اگر انسان با حرام خدا روبه رو شد، یاد خدا او را از آن باز دارد.»[10]
امام صادق ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل كرده كه فرمود:
«هر كسی كه اوامر خدا را اطاعت نمود و از گناهان پرهیز كرد، همانا او ذاكر خداست، گرچه نماز و روزه (مستحبی) و قرائت قرآن او، اندك باشد و هر كس كه معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش كرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»[11]
از این احادیث، بخوبی روشن می شود كه منظور از ذكر، تنها ذكر زبانی نیست، گرچه ذكر زبانی هم ذكر بوده در مكتب اسلام دارای اهمیّت است، لكن مقصود حقیقی از ذكر خدا، رسیدن به درجه ای از ایمان و اعتقاد است، كه انسان بر اثر آن، پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته، و در نهان و آشكار، او را شاهد و ناظر اعمالش بداند و از زشتی ها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذكر، توجه قلبی به خداوند متعال است كه در اعمال انسان پرتو افكند.
الف ـ ذكر زبانی:
ذكر زبانی به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا كردن (آهسته حرف زدن)، درد دل كردن، درخواست كمك از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است.
ذكر زبانی گرچه از تمام مراتب ذكر، نازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است. زیرا كه زبان در این ذكر به وظیفه خود قیام كرده و به علاوه ممكن است، این تذكّر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود.[12]
در روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ این گونه ذكر، زیاد به چشم می خورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است. چنانچه خود آن بزرگواران نیز در این زمینه الگوی پیروان خود هستند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«... پدرم «كثیرالذّكر» بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن در حال ذكر گفتن خدا می یافتم، حتی صحبت كردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمی داشت. زبانش با گفتن «لا اله الا الله» به كامش چسبیده بود. او ما را جمع می كرد. كسانی را كه قرآن خواندن می دانستند به قرائت قرآن و كسانی را كه قرآن خواندن نمی دانستند، به ذكر خدا فرمان می داد تا خورشید طلوع كند».[13]
تسبیحات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، گفتن تسبیحات اربعه، «یا الله» و «یا ربّ»، «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلا بِاللهِ الْعَلیّ الْعَظیم» و استغفار و مانند آن، از جمله ذكرهای زبانی می باشند كه هر كدام ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزنده ای در انسان ایجاد می كند.
باید توجه داشت كه ذكر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلكه ذكر زبانی نشان ذكر قلبی و ابراز مكنون دل باشد یا دست كم مقدمه ذكر قلبی گردد.
ب ـ ذكر قلبی:
ذكر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است كه دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب می كند و روح را تصفیه كرده، انسان را از قید اسارت نفس می رهاند. اگر قلب به تذكّر محبوب و یاد حق تبارك وتعالی عادت كرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون می كند، بطوری كه حركات و سكنات چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذكر حق انجام می گیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمی دهند. كاملترین و بهترین مراتب ذكر نیز همین است كه در همه مراتب انسانی، جاری شده و حكمش ظاهر و باطن و نهان و آشكار را در برگیرد و اگر ذكر زبانی نیز از نظر مكتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است كه زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد كه زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی كنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاك و پاكیزه گردد.
علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ...»[14]
همانا خداوند سبحان، ذكر را جلا و صفای دلها قرار داده است... .
امام خمینی (قدس سرّه) می نویسد:
«پس ای عزیز! در راه ذكر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هرچه بكنی، كم كرده ای. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلكه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذكر حقّ شود و كلمه طیّبه لا اله الا الله صورت اخیره و كمال اقصای نفس گردد كه از این زادی بهتر برای سلوك الی الله و مُصلحی نیكوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر در معارف الهیه یافت نشود.
پس اگر طالب كمالات... و مهاجر الی الله هستی، قلب راعادت بده به تذكّر محبوب...»[15]
ج ـ ذكر عملی:
ذكر عملی آن است كه انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا كه صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هر جا كه صبحت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذكر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به كار رفته است
الف ـ آرامش و اطمینان دل: روح انسان ربّانی است،[16] تا با خدا پیوند نداشته باشد، قرار و آرام نمی گیرد، پیوند روح و دل انسان با خدا به وسیله یاد خدا پدید می آید و برقرار می ماند. علّت اصلی اضطرابها و آشفتگی های روانی، خستگیها و افسردگیهای روحی انسان دوره صنعتی، غفلت از یاد خداست. برای آرامش دل باید به یاد خدا روی آورد:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[17]
آگاه باشید كه با یاد خدا دلها آرام می گیرند.
ب ـ توجه خدا به انسان: در صورتی كه انسان به یاد خدا باشد، خدا نیز به یاد اوست و توجه خدا كه مدیر و مدبّر همه امور است به انسان همه مشكلات جسمی و روحی او را برطرف می سازد، خداوند می فرماید:
«فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ»[18]
به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.
فضیلت ذكر خدا
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً...»[2]
ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد كنید... .
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اِعْلَمُوا اَنَّ خَیْرَ اَعْمالِكُمْ عِنْدَ مَلیكِكُمْ وَ اَزْكاها وَ اَرْفَعَها فی دَرَجاتِكُمْ وَ خَیرَما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمعسُ، ذِكْرُاللهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی فَاِنّهُ اَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقال اَنا جَلیسُ مِنْ ذَكَرَنی.»[3]
بدانید كه بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاكیزه ترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا می برد و بهترین چیزی كه آفتاب بر آن تابیده، ذكر خدای سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین كسی هستم كه مرا یاد كند.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«ذِكْرُ اللهِ سَجِیَّهُ كُلِّ مُحْسِنٍ وَ شیمَهُ كُلِّ مُؤْمِنٍ»[4]
یاد خدا خصلت هر نیكوكار و خوی هر مؤمنی است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«ما مِنْ شَیءٍ اِلا وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیهِ اِلا الذِّكْرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیه...»[5]
هر چیزی را حدّی است كه به آن منتهی میشود، مگر ذكر كه حدّی ندارد كه به آن پایان یابد... .
حقیقت ذكر چیست؟
«اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[6]
از خدا بترسید كه خدا به كارهایی كه می كنید، آگاه است.
«یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»[7]
خیانت های چشمان و آنچه سینه ها پنهان ساخته می داند.
«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَما كُنْتُمْ»[8]
خدا با شماست، هرجا كه باشید.
«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[9]
ما از رگ ورید به او نزدیك تر هستیم.
در روایتی امام صادق از جمله سخت ترین تكالیف خداوند بر بندگانش را «ذِكْرُ اللهِ عَلی كُلِّ مَوطِنٍ» به یاد خدا بودن در هرجا شمرده، می فرماید:
«منظور از ذكر خدا، گفتنِ «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر» نیست ـ گرچه اینها هم ذكر است ـ بلكه مقصود آن است كه اگر انسان با حرام خدا روبه رو شد، یاد خدا او را از آن باز دارد.»[10]
امام صادق ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل كرده كه فرمود:
«هر كسی كه اوامر خدا را اطاعت نمود و از گناهان پرهیز كرد، همانا او ذاكر خداست، گرچه نماز و روزه (مستحبی) و قرائت قرآن او، اندك باشد و هر كس كه معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش كرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»[11]
از این احادیث، بخوبی روشن می شود كه منظور از ذكر، تنها ذكر زبانی نیست، گرچه ذكر زبانی هم ذكر بوده در مكتب اسلام دارای اهمیّت است، لكن مقصود حقیقی از ذكر خدا، رسیدن به درجه ای از ایمان و اعتقاد است، كه انسان بر اثر آن، پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته، و در نهان و آشكار، او را شاهد و ناظر اعمالش بداند و از زشتی ها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذكر، توجه قلبی به خداوند متعال است كه در اعمال انسان پرتو افكند.
انواع ذكر
الف ـ ذكر زبانی:
ذكر زبانی به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا كردن (آهسته حرف زدن)، درد دل كردن، درخواست كمك از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است.
ذكر زبانی گرچه از تمام مراتب ذكر، نازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است. زیرا كه زبان در این ذكر به وظیفه خود قیام كرده و به علاوه ممكن است، این تذكّر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود.[12]
در روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ این گونه ذكر، زیاد به چشم می خورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است. چنانچه خود آن بزرگواران نیز در این زمینه الگوی پیروان خود هستند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«... پدرم «كثیرالذّكر» بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن در حال ذكر گفتن خدا می یافتم، حتی صحبت كردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمی داشت. زبانش با گفتن «لا اله الا الله» به كامش چسبیده بود. او ما را جمع می كرد. كسانی را كه قرآن خواندن می دانستند به قرائت قرآن و كسانی را كه قرآن خواندن نمی دانستند، به ذكر خدا فرمان می داد تا خورشید طلوع كند».[13]
تسبیحات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، گفتن تسبیحات اربعه، «یا الله» و «یا ربّ»، «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلا بِاللهِ الْعَلیّ الْعَظیم» و استغفار و مانند آن، از جمله ذكرهای زبانی می باشند كه هر كدام ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزنده ای در انسان ایجاد می كند.
باید توجه داشت كه ذكر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلكه ذكر زبانی نشان ذكر قلبی و ابراز مكنون دل باشد یا دست كم مقدمه ذكر قلبی گردد.
ب ـ ذكر قلبی:
ذكر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است كه دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب می كند و روح را تصفیه كرده، انسان را از قید اسارت نفس می رهاند. اگر قلب به تذكّر محبوب و یاد حق تبارك وتعالی عادت كرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون می كند، بطوری كه حركات و سكنات چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذكر حق انجام می گیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمی دهند. كاملترین و بهترین مراتب ذكر نیز همین است كه در همه مراتب انسانی، جاری شده و حكمش ظاهر و باطن و نهان و آشكار را در برگیرد و اگر ذكر زبانی نیز از نظر مكتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است كه زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد كه زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی كنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاك و پاكیزه گردد.
علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ...»[14]
همانا خداوند سبحان، ذكر را جلا و صفای دلها قرار داده است... .
امام خمینی (قدس سرّه) می نویسد:
«پس ای عزیز! در راه ذكر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هرچه بكنی، كم كرده ای. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلكه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذكر حقّ شود و كلمه طیّبه لا اله الا الله صورت اخیره و كمال اقصای نفس گردد كه از این زادی بهتر برای سلوك الی الله و مُصلحی نیكوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر در معارف الهیه یافت نشود.
پس اگر طالب كمالات... و مهاجر الی الله هستی، قلب راعادت بده به تذكّر محبوب...»[15]
ج ـ ذكر عملی:
ذكر عملی آن است كه انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا كه صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هر جا كه صبحت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذكر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به كار رفته است
آثار ذكر
الف ـ آرامش و اطمینان دل: روح انسان ربّانی است،[16] تا با خدا پیوند نداشته باشد، قرار و آرام نمی گیرد، پیوند روح و دل انسان با خدا به وسیله یاد خدا پدید می آید و برقرار می ماند. علّت اصلی اضطرابها و آشفتگی های روانی، خستگیها و افسردگیهای روحی انسان دوره صنعتی، غفلت از یاد خداست. برای آرامش دل باید به یاد خدا روی آورد:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[17]
آگاه باشید كه با یاد خدا دلها آرام می گیرند.
ب ـ توجه خدا به انسان: در صورتی كه انسان به یاد خدا باشد، خدا نیز به یاد اوست و توجه خدا كه مدیر و مدبّر همه امور است به انسان همه مشكلات جسمی و روحی او را برطرف می سازد، خداوند می فرماید:
«فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ»[18]
به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.
پی نوشت:
[1] . قاموس قرآن ، ج 3، ص 15، به نقل از مفردات قرآن، اسلامیه.
[2] . احزاب، آیه 41.
[3] . عده الداعی، احمد بن فهد، ص 238.
[4] . شرح غررالحكم، آمدی، ج 4، ص 30.
[5] . اصول كافی، ج 4، ص 258.
[6] . حشر، آیه 18.
[7] . غافر (مؤمن)، آیه 19.
[8] . حدید، آیه 4.
[9] . ق، آیه 16.
[10] . بحارالانوار، مجلسی، ج 93، ص 151.
[11] . همان مدرك، ص 156.
[12] . اربعین حدیث، امام خمینی (قدس سره)، ج 1، ص 250، نشر فرهنگی رجا.
[13] . اصول كافی، ج 4، ص 258.
[14] . شرح غررالحكم، آمدی، ج 2، ص 558.
[15] . اربعین حدیث، امام خمینی (قدس سرّه)، ج 1،ص 249.
[16] . قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی (اسراء، آیه 85)، نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی (حجر، آیه 29).
[17] . رعد، آیه 28.
[18] . بقره، آیه 152.