راهکارهای توسعه حجاب
نويسنده: فتحيه فتاحی زاده
در فرهنگ اسلام، محور اصلاحات، فرهنگ سازی است. لذا با فعاليتهای آموزشی، فرهنگی و تبليغی میتوان فضای اجتماعی جامعه را به سمتی هدايت کرد که افراد به صورت طبيعی و خودجوش به رعايت عفاف و حجاب رغبت نمايند.
بدين ترتيب، اقدامات بازدارنده بايد در حد ضرورت، نقش تکميلی خود را ايفا نمايد. در برخورد با پديده بدحجابی بايد مشکل فرهنگی و سياسی آن را از هم تمايز ساخته و متناسب با خاستگاههای آن به برخوردی سنجيده و برنامهريزی شده پرداخت. نکته اساسی اين که وقتی اکثريت جامعه گرفتار يک ناهنجاری است مقابله با اکثريت نتيجه بخش نخواهد بود، مگر اين که با موارد مستهجن که عموم مردم آن را زشت میشمارند، برخورد شود و در دراز مدت با بستر سازی فرهنگی، اين ناهنجاری گسترده را به سطح محدودی تقليل داد، در اين صورت دايره اقدامات متوجه افرادی است که در اقليت قرار گرفتهاند.
اما راهکارهای بنيادين که در توسعه حجاب میتوانند نقش جدی ايفا نمايند، بدين قرار است:
وقتی فرهنگ سازان جامعه خود گرفتار اسراف و تبذير شوند، از اخلاق و معنويت فاصله بگيرند، نسبت به مفاسد اخلاقی و ابتذال در پوشش بیتفاوت شوند، پيامدهای ذيل نتايج طبيعی چنين گرايشی است:
الف) بی توجهی نسبت به کار آمدی دين در عرصههای مختلف اجتماعی، جوان را به سمت بی هويتی و پرداختن به ضد ارزشها سوق میدهد. وقتی پويايی دين در عرصه حيات بشری کم رنگ شود، بدينی است دختران و پسران، ابزار وجود و اثبات شخصيت خويش را در مظاهر غير دينی مانند خود آرايی و مدگرايی جست و جو نمايند.
ب) عدم اهتمام به تقويت باورهای دينی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينی خود احساس حقارت نمايد و بنبست فکری در اين باب، خودباختگی به فرهنگ غرب را در پیدارد.
احيای ارزشهای اصيل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزشها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اينها نقش مهمی در اين زمينه خواهد داشت.
زن مؤمن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مینگرد باور داشته باشد و بداند که شخصيت و عظمت او در گرو روح بلند، انديشه والا و جان پيراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و مشی اسلامی فرا میخواند و بداند تن آرايه بسته و ظاهر فريبنده هرگز نمايانگر شخصيت او نيست.
کلام بيدارگر حضرت مسيح که فرمود:
به حق برای شما میگويم: تن چه سودی دهد در صورتی که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهای شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهايتان تباه باشد و بهرهای نبريد آن گاه که پوست خود را آراسته و پاک نگاه داريد و دلهای شما چرکين باشد.
در زن بايد باور استوار، ايمان عميق ايجاد شود. زنی که دل به حق داده و انديشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنيویاش را پذيرفته چطور حاضر میشود خودآرايی و خود نمايی کند و خود را در معرض نگاههای آلوده قرار دهد و زمينههای تلذذ ديگران و مآلاً فساد آفرينی را به وجود آورد؟!
کلام بلند حضرت علی(ع) که میفرمايد:
«المرء بايمانه؛ آدمی در گرو باورهای خويش است.» نشانگر آن است که باورهای درست و ايمانهای راسخ، عالیترين نقش را در کيفيت زندگانیِ انسان ايفا میکنند.
البته از ضعف فرهنگی جامعه بانوان نيز نبايد غفلت نمود، يکی از معضلات فکری و فرهنگی جوامع، عدم شناخت و آگاهی زنان نسبت به هويت واقعی خود و تمايزات و تفاوتهای روحی و جسمی خود با مردان است و تا هنگامی که اين آگاهی حاصل نشود نمیتوانند ارزش خود را بشناسند.
بنابراين، طبيعی است که در جهت احکام و قوانين مربوط به خود، جديت و اهتمام لازم را نخواهند داشت. و جامعه نيز در انجام تکاليف خود نسبت به زنان کوتاهی خواهد کرد و اين همه منجر به محروميت فرهنگی و دورماندن زنان از حقوق مسلمشان خواهد شد.
بديهی است برنامههای آموزشی و تشويق بانوان به فراگيری و اهتمام نسبت به مسائل مربوط به خويش، تا حدودی میتواند در رفع اين معضل مفيد و مؤثر باشد.
جهت تحقق اين مهم بايد تمامی متوليان و دست اندرکاران از آگاهی لازم و حساسيت کافی نسبت به اين موضوع برخوردار باشند تا زمينه گسترش عفاف و حجاب فراهم شود.
گاهی برنامههای تبليغی و فرهنگی، زمينه تحقير زنان و تضعيف موقعيت آنان را فراهم نموده است. از اين رو، مناسب است با اجتناب از عرضه برنامههايی که زنان را به سوی جلوهگری سوق میدهد هم چنين با پرهيز از نمايش زنان در فيلمها و سريالها و... به عنوان انسانهايی کم بهره از معرفت، احساسی و فاقد هويت، بر جايگاه و هويت واقعی آنان تأکيد نموده و زمينههای تعالی آنها را فراهم سازند.
رعايت وقار و متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونيت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای مختلف اجتماعی است، بعضاً در ميان هنرپيشگان مورد بی مهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصيل تحقير شده است. ريشه چنين نگرش را بايد در عدم آگاهی و يا ضعف اعتقادی برخی دست اندرکاران رسانهای دانست.
به نظر میرسد نهادهای فرهنگی بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دينی نه به عنوان تحميل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمايلاتی خود جوش متجلی شود.
زن به عنوان موجودی خلاق، برخوردار از ظرافتهای شخصيتی و دارنده بسياری از کمالات و استعدادها در رسانه بايد خصوصيات مثبت او به عنوان يک مادر، همسر و کسی که نقشهای برجسته را عهدهدار است، معرفی شود و از شخصيتپردازیهای ناصحيح که زن را ظلمپذير و ضعيف و يا در نقشی تصنعی و دور از واقعيت نمايش میدهد، پرهيز کند.
زن به لحاظ ساختار تکوينی از ويژگیهايی برخوردار است؛ از شاخصترين اين خصوصيتها، کمال جويی معنوی زن است. از آن جا که زن از احساس و تخيل بهرهمند است؛ میتواند در مسير کمالات معنوی بهتر و سريعتر گام بردارد؛ احساس و تخيلی که محور هنر و تربيت هنرمند است؛ اگر به اين ساحت که جزو جوهره و ماهيت زنان است توجه کافی شود ديگر زن در عرصه هنر با نقشهای منفیِ پرخاشگری، ساده لوحی و... ظاهر نمیشود.
نمايش روش و منش زنان پاکدلی که در عرفان عملی طی طريق کرده و به مراتبی از قرب دست يافتهاند و پرداختن به زمينهها و بسترهايی که آنان را به اين جهت سوق داده میتواند برای ديگران نيز سازنده و مؤثر باشد.
اين حقيقت را بايد از طريق برنامههای رسانه به ويژه به جامعه زنان تفهيم کرد که هر چه آدمی به لذايذ بيرونی و عرصه برونی وجود خويشتن بپردازد، از عرصه درون و خويشتننگری باز خواهد ماند.
لازمه تکامل و حرکت سازنده، تعمق و انديشه درونی و انصراف از تکثر بيرونی است و اين همه زمانی ميسر میشود که زن، در کنار زندگی متعارف و روزمره خود بخشی از برنامه زندگیاش را به مطالعه، اختصاص دهد.
رسانه در اين جهت میتواند ارائه طريق نمايد، ترتيب و تنظيم برنامههای آموزشی (با تأکيد بر آموزههای دينی) آن هم در اوقاتی که نوعاً خانمها امکان بهره برداری از آن را دارند و ساعاتی که از اشتغالات بيرون و احياناً داخل منزل فارغ شده، از بهترين زمان ارائه برنامه است.
حضرت زهرا(س) را کوثر دانسته، به عنوان الگو و اسوه معرفی کرده و بدين ترتيب، لياقت و شايستگی زن را در رسيدن به کمالات معنوی به اثبات رسانيده است.
و الگو بودن زنان صالح و وارسته را برای همگان اعم از زن و مرد تبيين نموده است. با توجه به اين که الگوها در ساختار روحی و رفتاری انسان نقش مؤثری دارند، يکی از تأسفهای جدی عصر حاضر اين است که زن مسلمان آن چنان که شايسته و بايسته است با چهرههای بلند تاريخ اسلام آشنا نيست. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش، پيام آور عاشورا، حضرت زينب(س) و ديگر چهرههای والای تاريخ گذشته و معاصر بايد برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هويت و شخصيت و وقار و متانت میتواند در جامعه حضور پيدا کرده و ايفای نقش نمايد.
توصيه امام صادق(ع) تأمل برانگيز و قابل توجه است:
به زنان دوستی آل علی(ع) را الهام کنيد.
زن اگر حب علی7 را فرا گرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را الگو پذيرفت و بر راهی رفت که اهل بيت: رفتهاند و آنان را سرمشق گرفت، رويين تن میشود و حضورش در جامعه دلهره آفرين نخواهد بود.
تصويری که از زن در جوامع اسلامی عرضه میشود و نحوه نگرش و برخورد زن، همه گويای اين مطلب است که التقاط و انحرافی صورت گرفته است. به اين معنا که برخی از احکام دينی با آداب و سنت ناصواب که بعضی ريشه در جاهليت نخستين دارد، در آميخته است و مسلمانان بايد به عنوان مالکان برترين ميراث دينی فهم دينی را از رسوبات فرهنگیهای جاهلی و سنتهای غلط بپيرايند.
مصلحان واقعی جوامع يعنی انبيا نسبت به عرف زمان خودشان دست به اصلاحات زدند و ديدگاههایِ ناصواب را تغيير دادند. پيامبر گرامی اسلام(ع) با عرف مقابله نمود و هويت از دست رفته زن را به جامعه باز گردانيد. دستورات الهی را در همسانی زن و مرد به مردم ابلاغ نمود.
بدين ترتيب يکی از واقعيتهای تلخ جوامع اسلامی، ديدگاههای افراطی و گرايشهای نادرستی است که به عنوان مذهب و عرف اسلامی درباره مسائل زنان رواج داشته است، تبيين ناهنجاریها و اثرات سوئی که بر اين نگرش مترتب است، به سادگی امکانپذير نمیباشد چرا که بسياری از مصاديق اين مسأله به عنوان ارزش تلقی میشود. البته اين مهم از منظر انديشمندان مخفی نمانده و نسبت به آن هشدار دادهاند. يکی از نويسندگان از انحرافی که درجوامع اسلامی رخ نموده، داد سخن میزند:
مسلمانان در برخورد با زنان از مسير تعاليم شريعت اسلام منحرف گذشته و روايات مدسوس و مجعول در بين آنان گسترش يافته، از اين رو زن مسلمان در ورطه جهل و غفلت از دين و دنيا سقوط کرده است. آموزش زنان گناه عظيم شمرده میشود، رفتن به مسجد ممنوع و اطلاع او نسبت به اوضاع و احوال فرهنگی ـ اجتماعی و سياسی امری بعيد تلقی میشود.
اين درحالی است که زن دائما گرفتار نگرش افراطی و تفريطی بوده و رفتار عادلانه را کمتر تجربه کرده است. بر اين اساس توصيه به رعايت حجاب در محيطهای زنانه، تأکيد بر گونه خاصی از حجاب بدون توجه به شرايط آب و هوايی و منطقه جغرافيايی و بافت فرهنگی را میتوان نمودهای نگرش افراطی دانست.
به طور کلی، طی کردن مسير اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط میتواند فضای رغبت و ميل به رعايت حجاب را فراهم کند. اما به طور مشخص اقدامات ذيل تا حدودی مؤثر و مفيد است.
1. معماری و شهرسازی متناسب با فرهنگ حجاب صورت پذيرد از جمله معماری مراکز آموزشی دخترانه به گونهای باشد که تا حدودی آزادی عمل را برای آنان فراهم نمايد تا آنان مجبور نباشند ساعات متمادی پوشش کامل را رعايت کنند.
2. برنامهريزی در جهت توسعه فرهنگ حجاب بايد چنان باشد که شرايط و مقتضيات فرهنگی، روحی و سنی افراد لحاظ شود و نيز به نوع کار و خصوصيات اقليمی و منطقهای ـ با رعايت اصل حکم حجاب ـ توجه شود. بدين ترتيب نبايد بر رنگ خاص يا شکل خاص پافشاری نمود.
3. بايد تدابيری انديشيد تا چادر و لباسهايی که به عنوان حجاب استفاده میشود با قيمت مناسب و سهل الوصول در اختيار همگان قرار گيرد.
4. توجه به حس تنوعطلبی و مدگرايی جوانان و متناسب با فرهنگ دينی و آداب محلی و منطقهای آنان، الگوهای پوششی ارائه شود.
هدايت و جهتدهی اين غريزه آن قدر مهم است که اگر در موقع مناسب خود انجام نگيرد، جامعه را گرفتار کجروی و ابتذال خواهد کرد. جلوهگری زن و صرف انرژی و توان او در جهت جلب رضايت و توجه مردان يکی از نمودهای اين ابتذال است، که نهايتاً زبونی و حقارت قشر زن را در پی دارد چرا که محيط اشتغال را به محيطی همراه با تبرج تبديل میکند و بخشی از نياز مرد را در محيط اجتماعی اشباع مینمايد و بازيچه مردان هوسباز میشود.
(ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضکم علی بعض...)
بر اين اساس، قرآن کريم بر تفاوتهايی که در سايه خلقت انسان به طور طبيعی در اصناف بشر قرار داده شده، صحه میگذارد. اما اختلافاتی که به دست بشر به خاطر روابط ظالمانه بشری به وجود آمده، به هيچ وجه مورد قبول اسلام نيست.
بدين ترتيب، پذيرش مرزها و تفاوتهای جنسيتی ميان زن و مرد که ريشه در نظام خلقت آن دو دارد، امری کاملاً منطقی و عقلانی است. اما تبعيضها، بی عدالتیها و بی توجهی به خواستهها و آزادیهای مشروع زنان که ناشی از برداشتهای ناصحيح از اسلام میباشد و ريشه در انديشههای خرافی و مردسالارانه دارد امر را بر بسياری از مردم مشتبه ساخته و عموماً اين نحوه نگرش و برخورد را در مبانی و معارف دينی و اعتقادی جست و جو میکنند. اين همه، مسئوليت دست اندرکاران فرهنگ و هنر را سنگينتر کرده که در جهت تصحيح و پالايش افکار عمومی جامعه تلاش کنند و مرز ميان تعصبات و ارزشهای دينی را بازشناسی و تفکيک نمايند.
اقدامات عملی که میتواند در زدايش اين نوع نگرش کارساز باشد، بسيار متنوع و متعدد است به عنوان مثال: در عرصه ورزش جهت حضور فعال و سالم بانوان بايد سرمايهگذاری شود مسلماً فراهم نمودن زمينه فعاليت بانوان در اين زمينه از نظر اقتصادی سرمايهگذاری مضاعفی را میطلبد.
به ويژه در جامع اسلامی که بايستی تقويت فرهنگ دينی و حفظ موازين اسلامی مدنظر مسئولين مربوطه باشد.
در عرصه دانش و پژوهش هم بايد اقدامات جدی صورت بگيرد. قشر پژوهشگر و فرهيخته بانوان شاهد تبعيضها و نابرابریهايی در ارائه خدمات مراکز علمی ـ پژوهشی و کتابخانهها هستند. وجود اين محدوديتها که نوعاً توجيه منطقی و يا شرعی ندارد جامعه فرهنگی زنان را به عقبنشينی از صحنه پژوهش و تحقيق سوق میدهد، در حالی که اگر دست اندرکاران و مسئولان مراکز علمی و فرهنگی نگرشی مثبت به حضور زنان در اين عرصه داشته باشند، با چنين مشکلی روبرو نخواهيم بود.
راهکارهای بنيادينی که میتوانند در توسعه حجاب نقش جدی ايفا نمايند بدين قرار است:
عدم اهتمام به تقويت باورهای دينی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينی خود احساس حقارت نمايد و بنبست فکری در اين باب خودباختگی به فرهنگ غرب را در پی دارد.
احيای ارزشهای اصيل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزشها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اينها نقش مهمی در اين زمينه خواهد داشت.
اين شيوه، آسيبهای جدی بر جامعه تحميل میکند.
آگاهی مجريان و توجه آنان به معضلات اخلاقی جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات میتواند گام مؤثری در رفع مشکلات فرهنگی جامعه باشد.
رعايت متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونيت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای اجتماعی است، گاه در ميان هنرپيشگان مورد بیمهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصيل تحقير شده است.
نهادهای فرهنگی بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دينی نه به عنوان تحميل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمايلاتی خودجوش متجلی شود.
يکی از تأسفهای جدی عصر حاضر اين است که زن مسلمان به طور بايسته با چهرههای بلند تاريخ اسلام آشنا نيست.
و در نهايت به حس تنوعطلبی و مدگرايی جوانان توجه شود و متناسب با فرهنگ دينی و آداب محلی و منطقهای آنان، الگوهای پوششی ارائه شود.
منبع:مجله پیام زن
بدين ترتيب، اقدامات بازدارنده بايد در حد ضرورت، نقش تکميلی خود را ايفا نمايد. در برخورد با پديده بدحجابی بايد مشکل فرهنگی و سياسی آن را از هم تمايز ساخته و متناسب با خاستگاههای آن به برخوردی سنجيده و برنامهريزی شده پرداخت. نکته اساسی اين که وقتی اکثريت جامعه گرفتار يک ناهنجاری است مقابله با اکثريت نتيجه بخش نخواهد بود، مگر اين که با موارد مستهجن که عموم مردم آن را زشت میشمارند، برخورد شود و در دراز مدت با بستر سازی فرهنگی، اين ناهنجاری گسترده را به سطح محدودی تقليل داد، در اين صورت دايره اقدامات متوجه افرادی است که در اقليت قرار گرفتهاند.
اما راهکارهای بنيادين که در توسعه حجاب میتوانند نقش جدی ايفا نمايند، بدين قرار است:
1. احيای فرهنگ اسلامی و اصلاح باورهای عمومی
وقتی فرهنگ سازان جامعه خود گرفتار اسراف و تبذير شوند، از اخلاق و معنويت فاصله بگيرند، نسبت به مفاسد اخلاقی و ابتذال در پوشش بیتفاوت شوند، پيامدهای ذيل نتايج طبيعی چنين گرايشی است:
الف) بی توجهی نسبت به کار آمدی دين در عرصههای مختلف اجتماعی، جوان را به سمت بی هويتی و پرداختن به ضد ارزشها سوق میدهد. وقتی پويايی دين در عرصه حيات بشری کم رنگ شود، بدينی است دختران و پسران، ابزار وجود و اثبات شخصيت خويش را در مظاهر غير دينی مانند خود آرايی و مدگرايی جست و جو نمايند.
ب) عدم اهتمام به تقويت باورهای دينی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينی خود احساس حقارت نمايد و بنبست فکری در اين باب، خودباختگی به فرهنگ غرب را در پیدارد.
احيای ارزشهای اصيل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزشها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اينها نقش مهمی در اين زمينه خواهد داشت.
زن مؤمن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مینگرد باور داشته باشد و بداند که شخصيت و عظمت او در گرو روح بلند، انديشه والا و جان پيراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و مشی اسلامی فرا میخواند و بداند تن آرايه بسته و ظاهر فريبنده هرگز نمايانگر شخصيت او نيست.
کلام بيدارگر حضرت مسيح که فرمود:
به حق برای شما میگويم: تن چه سودی دهد در صورتی که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهای شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهايتان تباه باشد و بهرهای نبريد آن گاه که پوست خود را آراسته و پاک نگاه داريد و دلهای شما چرکين باشد.
در زن بايد باور استوار، ايمان عميق ايجاد شود. زنی که دل به حق داده و انديشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنيویاش را پذيرفته چطور حاضر میشود خودآرايی و خود نمايی کند و خود را در معرض نگاههای آلوده قرار دهد و زمينههای تلذذ ديگران و مآلاً فساد آفرينی را به وجود آورد؟!
کلام بلند حضرت علی(ع) که میفرمايد:
«المرء بايمانه؛ آدمی در گرو باورهای خويش است.» نشانگر آن است که باورهای درست و ايمانهای راسخ، عالیترين نقش را در کيفيت زندگانیِ انسان ايفا میکنند.
2. اصلاح نگرشهای فرهنگی در سياستگزاران و برنامهريزان
البته از ضعف فرهنگی جامعه بانوان نيز نبايد غفلت نمود، يکی از معضلات فکری و فرهنگی جوامع، عدم شناخت و آگاهی زنان نسبت به هويت واقعی خود و تمايزات و تفاوتهای روحی و جسمی خود با مردان است و تا هنگامی که اين آگاهی حاصل نشود نمیتوانند ارزش خود را بشناسند.
بنابراين، طبيعی است که در جهت احکام و قوانين مربوط به خود، جديت و اهتمام لازم را نخواهند داشت. و جامعه نيز در انجام تکاليف خود نسبت به زنان کوتاهی خواهد کرد و اين همه منجر به محروميت فرهنگی و دورماندن زنان از حقوق مسلمشان خواهد شد.
بديهی است برنامههای آموزشی و تشويق بانوان به فراگيری و اهتمام نسبت به مسائل مربوط به خويش، تا حدودی میتواند در رفع اين معضل مفيد و مؤثر باشد.
3. هماهنگی کليه نهادهای ذیربط
جهت تحقق اين مهم بايد تمامی متوليان و دست اندرکاران از آگاهی لازم و حساسيت کافی نسبت به اين موضوع برخوردار باشند تا زمينه گسترش عفاف و حجاب فراهم شود.
4. اصلاح عملکرد رسانهها
گاهی برنامههای تبليغی و فرهنگی، زمينه تحقير زنان و تضعيف موقعيت آنان را فراهم نموده است. از اين رو، مناسب است با اجتناب از عرضه برنامههايی که زنان را به سوی جلوهگری سوق میدهد هم چنين با پرهيز از نمايش زنان در فيلمها و سريالها و... به عنوان انسانهايی کم بهره از معرفت، احساسی و فاقد هويت، بر جايگاه و هويت واقعی آنان تأکيد نموده و زمينههای تعالی آنها را فراهم سازند.
رعايت وقار و متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونيت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای مختلف اجتماعی است، بعضاً در ميان هنرپيشگان مورد بی مهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصيل تحقير شده است. ريشه چنين نگرش را بايد در عدم آگاهی و يا ضعف اعتقادی برخی دست اندرکاران رسانهای دانست.
به نظر میرسد نهادهای فرهنگی بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دينی نه به عنوان تحميل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمايلاتی خود جوش متجلی شود.
زن به عنوان موجودی خلاق، برخوردار از ظرافتهای شخصيتی و دارنده بسياری از کمالات و استعدادها در رسانه بايد خصوصيات مثبت او به عنوان يک مادر، همسر و کسی که نقشهای برجسته را عهدهدار است، معرفی شود و از شخصيتپردازیهای ناصحيح که زن را ظلمپذير و ضعيف و يا در نقشی تصنعی و دور از واقعيت نمايش میدهد، پرهيز کند.
زن به لحاظ ساختار تکوينی از ويژگیهايی برخوردار است؛ از شاخصترين اين خصوصيتها، کمال جويی معنوی زن است. از آن جا که زن از احساس و تخيل بهرهمند است؛ میتواند در مسير کمالات معنوی بهتر و سريعتر گام بردارد؛ احساس و تخيلی که محور هنر و تربيت هنرمند است؛ اگر به اين ساحت که جزو جوهره و ماهيت زنان است توجه کافی شود ديگر زن در عرصه هنر با نقشهای منفیِ پرخاشگری، ساده لوحی و... ظاهر نمیشود.
نمايش روش و منش زنان پاکدلی که در عرفان عملی طی طريق کرده و به مراتبی از قرب دست يافتهاند و پرداختن به زمينهها و بسترهايی که آنان را به اين جهت سوق داده میتواند برای ديگران نيز سازنده و مؤثر باشد.
اين حقيقت را بايد از طريق برنامههای رسانه به ويژه به جامعه زنان تفهيم کرد که هر چه آدمی به لذايذ بيرونی و عرصه برونی وجود خويشتن بپردازد، از عرصه درون و خويشتننگری باز خواهد ماند.
لازمه تکامل و حرکت سازنده، تعمق و انديشه درونی و انصراف از تکثر بيرونی است و اين همه زمانی ميسر میشود که زن، در کنار زندگی متعارف و روزمره خود بخشی از برنامه زندگیاش را به مطالعه، اختصاص دهد.
رسانه در اين جهت میتواند ارائه طريق نمايد، ترتيب و تنظيم برنامههای آموزشی (با تأکيد بر آموزههای دينی) آن هم در اوقاتی که نوعاً خانمها امکان بهره برداری از آن را دارند و ساعاتی که از اشتغالات بيرون و احياناً داخل منزل فارغ شده، از بهترين زمان ارائه برنامه است.
5. اصلاح نظام الگوسازی
حضرت زهرا(س) را کوثر دانسته، به عنوان الگو و اسوه معرفی کرده و بدين ترتيب، لياقت و شايستگی زن را در رسيدن به کمالات معنوی به اثبات رسانيده است.
و الگو بودن زنان صالح و وارسته را برای همگان اعم از زن و مرد تبيين نموده است. با توجه به اين که الگوها در ساختار روحی و رفتاری انسان نقش مؤثری دارند، يکی از تأسفهای جدی عصر حاضر اين است که زن مسلمان آن چنان که شايسته و بايسته است با چهرههای بلند تاريخ اسلام آشنا نيست. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش، پيام آور عاشورا، حضرت زينب(س) و ديگر چهرههای والای تاريخ گذشته و معاصر بايد برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هويت و شخصيت و وقار و متانت میتواند در جامعه حضور پيدا کرده و ايفای نقش نمايد.
توصيه امام صادق(ع) تأمل برانگيز و قابل توجه است:
به زنان دوستی آل علی(ع) را الهام کنيد.
زن اگر حب علی7 را فرا گرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را الگو پذيرفت و بر راهی رفت که اهل بيت: رفتهاند و آنان را سرمشق گرفت، رويين تن میشود و حضورش در جامعه دلهره آفرين نخواهد بود.
6. به کارگيری روشهای صحيح برای گسترش حجاب
تصويری که از زن در جوامع اسلامی عرضه میشود و نحوه نگرش و برخورد زن، همه گويای اين مطلب است که التقاط و انحرافی صورت گرفته است. به اين معنا که برخی از احکام دينی با آداب و سنت ناصواب که بعضی ريشه در جاهليت نخستين دارد، در آميخته است و مسلمانان بايد به عنوان مالکان برترين ميراث دينی فهم دينی را از رسوبات فرهنگیهای جاهلی و سنتهای غلط بپيرايند.
مصلحان واقعی جوامع يعنی انبيا نسبت به عرف زمان خودشان دست به اصلاحات زدند و ديدگاههایِ ناصواب را تغيير دادند. پيامبر گرامی اسلام(ع) با عرف مقابله نمود و هويت از دست رفته زن را به جامعه باز گردانيد. دستورات الهی را در همسانی زن و مرد به مردم ابلاغ نمود.
بدين ترتيب يکی از واقعيتهای تلخ جوامع اسلامی، ديدگاههای افراطی و گرايشهای نادرستی است که به عنوان مذهب و عرف اسلامی درباره مسائل زنان رواج داشته است، تبيين ناهنجاریها و اثرات سوئی که بر اين نگرش مترتب است، به سادگی امکانپذير نمیباشد چرا که بسياری از مصاديق اين مسأله به عنوان ارزش تلقی میشود. البته اين مهم از منظر انديشمندان مخفی نمانده و نسبت به آن هشدار دادهاند. يکی از نويسندگان از انحرافی که درجوامع اسلامی رخ نموده، داد سخن میزند:
مسلمانان در برخورد با زنان از مسير تعاليم شريعت اسلام منحرف گذشته و روايات مدسوس و مجعول در بين آنان گسترش يافته، از اين رو زن مسلمان در ورطه جهل و غفلت از دين و دنيا سقوط کرده است. آموزش زنان گناه عظيم شمرده میشود، رفتن به مسجد ممنوع و اطلاع او نسبت به اوضاع و احوال فرهنگی ـ اجتماعی و سياسی امری بعيد تلقی میشود.
اين درحالی است که زن دائما گرفتار نگرش افراطی و تفريطی بوده و رفتار عادلانه را کمتر تجربه کرده است. بر اين اساس توصيه به رعايت حجاب در محيطهای زنانه، تأکيد بر گونه خاصی از حجاب بدون توجه به شرايط آب و هوايی و منطقه جغرافيايی و بافت فرهنگی را میتوان نمودهای نگرش افراطی دانست.
به طور کلی، طی کردن مسير اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط میتواند فضای رغبت و ميل به رعايت حجاب را فراهم کند. اما به طور مشخص اقدامات ذيل تا حدودی مؤثر و مفيد است.
1. معماری و شهرسازی متناسب با فرهنگ حجاب صورت پذيرد از جمله معماری مراکز آموزشی دخترانه به گونهای باشد که تا حدودی آزادی عمل را برای آنان فراهم نمايد تا آنان مجبور نباشند ساعات متمادی پوشش کامل را رعايت کنند.
2. برنامهريزی در جهت توسعه فرهنگ حجاب بايد چنان باشد که شرايط و مقتضيات فرهنگی، روحی و سنی افراد لحاظ شود و نيز به نوع کار و خصوصيات اقليمی و منطقهای ـ با رعايت اصل حکم حجاب ـ توجه شود. بدين ترتيب نبايد بر رنگ خاص يا شکل خاص پافشاری نمود.
3. بايد تدابيری انديشيد تا چادر و لباسهايی که به عنوان حجاب استفاده میشود با قيمت مناسب و سهل الوصول در اختيار همگان قرار گيرد.
4. توجه به حس تنوعطلبی و مدگرايی جوانان و متناسب با فرهنگ دينی و آداب محلی و منطقهای آنان، الگوهای پوششی ارائه شود.
7. توجه به هدايت زمينههای طبيعی ميل به خودنمايی
هدايت و جهتدهی اين غريزه آن قدر مهم است که اگر در موقع مناسب خود انجام نگيرد، جامعه را گرفتار کجروی و ابتذال خواهد کرد. جلوهگری زن و صرف انرژی و توان او در جهت جلب رضايت و توجه مردان يکی از نمودهای اين ابتذال است، که نهايتاً زبونی و حقارت قشر زن را در پی دارد چرا که محيط اشتغال را به محيطی همراه با تبرج تبديل میکند و بخشی از نياز مرد را در محيط اجتماعی اشباع مینمايد و بازيچه مردان هوسباز میشود.
8. تقويت مرزهای زنانگی و مردانگی
(ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضکم علی بعض...)
بر اين اساس، قرآن کريم بر تفاوتهايی که در سايه خلقت انسان به طور طبيعی در اصناف بشر قرار داده شده، صحه میگذارد. اما اختلافاتی که به دست بشر به خاطر روابط ظالمانه بشری به وجود آمده، به هيچ وجه مورد قبول اسلام نيست.
بدين ترتيب، پذيرش مرزها و تفاوتهای جنسيتی ميان زن و مرد که ريشه در نظام خلقت آن دو دارد، امری کاملاً منطقی و عقلانی است. اما تبعيضها، بی عدالتیها و بی توجهی به خواستهها و آزادیهای مشروع زنان که ناشی از برداشتهای ناصحيح از اسلام میباشد و ريشه در انديشههای خرافی و مردسالارانه دارد امر را بر بسياری از مردم مشتبه ساخته و عموماً اين نحوه نگرش و برخورد را در مبانی و معارف دينی و اعتقادی جست و جو میکنند. اين همه، مسئوليت دست اندرکاران فرهنگ و هنر را سنگينتر کرده که در جهت تصحيح و پالايش افکار عمومی جامعه تلاش کنند و مرز ميان تعصبات و ارزشهای دينی را بازشناسی و تفکيک نمايند.
اقدامات عملی که میتواند در زدايش اين نوع نگرش کارساز باشد، بسيار متنوع و متعدد است به عنوان مثال: در عرصه ورزش جهت حضور فعال و سالم بانوان بايد سرمايهگذاری شود مسلماً فراهم نمودن زمينه فعاليت بانوان در اين زمينه از نظر اقتصادی سرمايهگذاری مضاعفی را میطلبد.
به ويژه در جامع اسلامی که بايستی تقويت فرهنگ دينی و حفظ موازين اسلامی مدنظر مسئولين مربوطه باشد.
در عرصه دانش و پژوهش هم بايد اقدامات جدی صورت بگيرد. قشر پژوهشگر و فرهيخته بانوان شاهد تبعيضها و نابرابریهايی در ارائه خدمات مراکز علمی ـ پژوهشی و کتابخانهها هستند. وجود اين محدوديتها که نوعاً توجيه منطقی و يا شرعی ندارد جامعه فرهنگی زنان را به عقبنشينی از صحنه پژوهش و تحقيق سوق میدهد، در حالی که اگر دست اندرکاران و مسئولان مراکز علمی و فرهنگی نگرشی مثبت به حضور زنان در اين عرصه داشته باشند، با چنين مشکلی روبرو نخواهيم بود.
چکيده
راهکارهای توسعه حجاب
راهکارهای بنيادينی که میتوانند در توسعه حجاب نقش جدی ايفا نمايند بدين قرار است:
1. احيای فرهنگ اسلامی
عدم اهتمام به تقويت باورهای دينی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينی خود احساس حقارت نمايد و بنبست فکری در اين باب خودباختگی به فرهنگ غرب را در پی دارد.
احيای ارزشهای اصيل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزشها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اينها نقش مهمی در اين زمينه خواهد داشت.
2. اصلاح نگرشهای فرهنگی در سياست گزاران و برنامهريزان
اين شيوه، آسيبهای جدی بر جامعه تحميل میکند.
آگاهی مجريان و توجه آنان به معضلات اخلاقی جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات میتواند گام مؤثری در رفع مشکلات فرهنگی جامعه باشد.
3. اصلاح عملکرد رسانهها
رعايت متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونيت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای اجتماعی است، گاه در ميان هنرپيشگان مورد بیمهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصيل تحقير شده است.
نهادهای فرهنگی بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دينی نه به عنوان تحميل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمايلاتی خودجوش متجلی شود.
4. اصلاح نظام الگوسازی
يکی از تأسفهای جدی عصر حاضر اين است که زن مسلمان به طور بايسته با چهرههای بلند تاريخ اسلام آشنا نيست.
5. بهکارگيری روشهای صحيح برای گسترش حجاب
و در نهايت به حس تنوعطلبی و مدگرايی جوانان توجه شود و متناسب با فرهنگ دينی و آداب محلی و منطقهای آنان، الگوهای پوششی ارائه شود.
منبع:مجله پیام زن