پيوندهاي واشنگتن ـ تل آويو
«گريس جيمز» روزنامه نگار آمريكائي كه نوشته ها و تحليل هاي او در اكثر نشريات اين كشور از جمله «نيويورك تايمز» مورد استفاده قرار مي گيرد و مواضع ضدجنگ او معروف است در مجله اينترنتي «تروث ديگ» به بررسي پيوندهاي اسرائيل با آمريكا پرداخته و معتقد است كه اسرائيل بدون حمايت آمريكا ماندني نيست».
هنگامي كه مصر با آموزش و پشتيباني اتحاد شوروي در جنگ 1352 از كانال سوئز عبور كرد و سوريه بر فراز بلندي هاي جولان قامت افراشت موجوديت اسرائيل در آستانه نابودي قرار گرفت. در گرماگرم اين رويارويي هواپيماهاي ترابري غول پيكر آمريكا به كمك اسرائيل شتافتند. هواپيماهاي آمريكايي هر نيم ساعت يك بار بر زمين مي نشستند تا به ارتش از هم پاشيده اسرائيل كه بيشتر توان زرهي خود را از كف داده بود خدمات بدهند. در طول مدتي كه جنگ ادامه داشت كمك هاي نظامي ايالات متحده به اسرائيل از مرز 2 2 ميليارد دلار گذشت.
مداخله آمريكا در اين درگيري از يك سو اعراب را به خشم آورد و از ديگر سو تحريم نفتي اوپك را به دنبال داشت كه خسارت اقتصادي قابل توجهي را براي غرب به ارمغان آورد. احتمالا اين جنگ را بايد شگفت انگيزترين نمونه سامانه حمايتي بي وقفه ايالات متحده از حيات دولت صهيونيسم دانست.
اسرائيل در نيمه شب 24 ارديبهشت 1327 متولد شد و 11 دقيقه بعد ايالات متحده آن را به رسميت شناخت. از آن زمان تاكنون دو كشور ارتباط تنگاتنگي با يكديگر داشته اند. در ابتداي رابطه واشنگتن نقش تعديل كنندهاي را ايفا مي كرد. پس از اشغال غزه در سال 1335 رئيس جمهور وقت آمريكا «آيزنهاور» اسرائيل را وادار به عقب نشيني از اين منطقه كرد. هواپيماهاي جنگي اسرائيل در جريان جنگ 6 روزه كه در سال 1346 اتفاق افتاد ناو آمريكايي «يو اس اس ليبرتي» را بمباران كردند اين كشتي با پرچم ايالات متحده در 15 مايلي ساحل اسرائيل مستقر بود و ارتباطات تاكتيكي و استراتژيك طرفين جنگ را شنود مي كرد. در نتيجه حمله اسرائيل به اين ناو 34 ملوان آمريكايي كشته و 171 نفر ديگر مجروح شدند. در پي اين تهاجم عمدي دلبستگي واشنگتن به اسرائيل براي مدتي به سردي گراييد. با اين وجود ثابت شده كه تنش هايي از اين دست دوام چنداني نداشته است و لابي پيچيده و كاركشته اسرائيل در آمريكا كه از لحاظ مالي به خوبي پشتيباني مي شود و همواره در پي يك كاسه كردن سياست خاورميانه اي اسرائيل و آمريكا بوده مسائل به وجود آمده را برطرف مي كند.
پيوند با آمريكا منافع بي شماري را براي اسرائيل به ارمغان آورده كه كمك مستقيم اقتصادي ـ نظامي ايالات متحده به ارزش 140 ميليارد دلار مهمترين بخش آن محسوب ميشود. اسرائيل سالانه 3 ميليارد دلار كمك مستقيم مالي دريافت مي كند. اين رقم تقريبا 20 درصد بودجه مربوط به كمك هاي خارجي ايالات متحده را شامل مي شود. اعطاي كمك هاي خارجي ايالات متحده منوط به آن است كه دريافت كنندگان كمك ها خريدهاي نظامي خود را از شركت هايي آمريكايي انجام دهند با اين وجود اسرائيل اجازه دارد حدود 25 درصد از پول دريافتي از آمريكا را صرف يارانه دادن به صنايع نظامي پر سود و رو به رشد خود كند.
همچنين اسرائيل بر خلاف دولت هاي ديگر از حسابرسي نحوه هزينه كردن كمك هاي مالي دريافتي معاف است و بدين ترتيب بودجه دولت اسرائيل معمولا صرف ساخت شهرك هاي يهودي نشين جديد مي شود تا از اين رهگذر اشغال سرزمين فلسطين توسط اسرائيل و ساخت ديوار امنيتي كه هزينه هر مايل آن يك ميليون دلار برآورد شده با قوت و قدرت ادامه يابد.
گذر پر پيچ و خم ديوار حائل از ميانه كرانه باختري محله هاي دور افتاده و پراكندهاي را پديد مي آورد كه زيستگاه فلسطينيان فقير است. پيش بيني مي شود هنگامي كه كار ساخت ديوار حائل پايان يابد آمد و شد به 40 درصد از سرزمين فلسطينيان غير ممكن شود. اين مساله بزرگترين زمين خواري اسرائيل از جنگ 1346 به اين سو خواهد بود. در اين ميان ايالات متحده از يك سو رسما با گسترش شهرك هاي يهودي نشين و ديوار حائل مخالفت مي كند و از ديگر سو هزينه هاي چنين اقداماتي را تامين مي كند.
ايالات متحده علاوه بر اعطاي نزديك به 3 ميليارد دلار كمك اقتصادي به اسرائيل براي توسعه سيستم هاي تسليحاتي زمينه دسترسي آن را به بخشي از حساسترين اندوخته هاي زرادخانه نظامي آمريكا ـ مانند بالگردهاي تهاجمي بلك هاك و جتهاي جنگنده اف 16 نيز فراهم آورده است. همچنين آمريكا اطلاعاتي را كه از همپيمانانش در ناتو دريغ مي كند در اختيار اسرائيل گذاشته است.
هنگامي كه اسرائيل از امضاي معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي سر باز زد ايالات متحده سكوت پيشه كرد تا اسرائيلي ها نخستين برنامه سلاح هاي هسته اي منطقه را تهيه و اجرا كنند.
افول جايگاه سياست خارجي ايالات متحده ـ به ويژه در دوران حكومت جرج دبليو بوش ـ باعث شده راهبردهاي اين كشور در عرصه جهاني تا حد ضميمه سياست خارجي اسرائيل تنزل كند. ايالات متحده از سال 1361 تاكنون 32 قطعنامه شوراي امنيت را كه در انتقاد از اسرائيل صادر شده وتو كرده است. تعداد دفعاتي كه آمريكا به وتوي قطعنامه هاي سازمان ملل متوسل شده از مجموع موارد وتوي ديگر اعضاي شوراي امنيت بيشتر است. ايالات متحده ادعا دارد از شوراي امنيت و قطعنامه هاي آن پشتيباني مي كند اما از فشار آوردن براي اجراي قطعنامه هايي كه عليه اسرائيل صادر شده رويگردان است. قطعنامه هايي كه اسرائيل را به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي فرا مي خواند.
جانبداري بيشرمانه آمريكا از اسرائيل خشم و تنفر اعراب را برانگيخته است. در اين راستا افراد اندكي را در خاورميانه مي توان يافت كه بين سياست هاي اسرائيل و آمريكا تفاوتي قائل باشند. با اين وصف هنگامي كه مسلمانان از مسئله حمايت آمريكا از اسرائيل به عنوان نخستين دليل انزجارشان از ايالات متحده ياد مي كنند بايد به حرف هاي آنها گوش فرا دهيم. پيامدهاي اين رابطه ناعادلانه و يك سويه در حال بازتاباندن آثار خود در جنگ مصيبت بار عراق افزايش تنش با ايران لبنان و نيز بحران انساني ـ سياسي در غزه است. سياست خاورميانه اي ايالات متحده كه تحت تاثير رابطه با اسرائيل نخ نما شده مي تواند كابوس شعله ور شدن آتش درگيري هاي منطقه اي را با ابعادي اسفبار عينيت بخشد. بسياري از مقامات حوزه سياستگذاري و نيز وزارت خارجه ايالات متحده از مدتها پيش چنين وضعيتي را پيش بيني كرده بودند.
گره زدن سرنوشت آمريكا به اسرائيل در خاورميانه مساله اي است كه در ابتدا مورد قبول صاحب نظران سياست خارجي آمريكاـ شخصيت هايي مانند ژنرال «جرج مارشال» وزير خارجه رئيس جمهور «هري ترومن» ـ نبود و همه در مورد تبعات آن هشدار مي دادند زيرا آنها ميدانستند هزينه اي كه بايد ايالات متحده در اين منطقه نفت خيز بپردازد از بزرگترين خطاهاي استراتژيك آمريكا در دوران پس از جنگ است و البته حق با آنها بود چنان كه اكنون در نتيجه اين تصميم امنيت آمريكا و اسرائيل به مخاطره افتاده و زمينه براي بروز يك جنگ منطقه اي مهيا شده است.
پيوندي كه هيچ توجيه ژئوپولتيكي ندارد هنگامي معنا مي يابد كه از منظر بومي و داخلي به آن نگريسته شود. لابي اسرائيل تبديل به يك جريان قدرتمند در نظام سياسي آمريكا شده كه هيچ كانديداي دموكرات يا جمهوريخواهي را جرات به چالش طلبيدن آن نيست. اين لابي موفق شده وزارت خارجه آمريكا را از آن گروه كارشناسان عرب كه موافق نظريه «وحدت منافع اسرائيل و آمريكا» نبودند پاكسازي كند. حاميان اسرائيل صدها ميليون دلار براي پشتيباني از آن گروه نامزدهاي انتخابات ايالات متحده كه دوستدار اسرائيل انگاشته مي شوند هزينه كرده و كساني را كه از اين مسير منحرف شده اند به سختي مجازات كرده اند; چنانكه بوش پدر را با اين استدلال كه به اندازه كافي در دفاع از منافع اسرائيل جدي نبود گوشمالي دادند و اين درسي شد براي بوش پسر كه اين مسئله را فراموش نكند. جرج دبليو بوش نخواست همانند پدرش رئيس جمهور يك دوره اي باشد.
... سياستهاي خاورميانه اي ايالات متحده توسط كساني طراحي مي شود كه پيوندهاي نزديكي با لابي اسرائيل دارند. هركس كه درصدد مقابله با مواضع خصمانه اسرائيل در اين خصوص برآيد همانند وزير خارجه سابق «كاولين پاول» بيرحمانه سرجايش نشانده مي شود. اين پيوستگي و ارتباط در دوران حكومت كلينتون نيز توسط تيمي از كارشناسان خاورميانه متمايل به اسرائيل وفادارانه پيگيري مي شد كه در ميان آنها چهره هايي مانند «دنيس راس» (هماهنگ كننده اسبق مسائل خاورميانه) و «مارتين اينديك» (معاون سابق قدرتمندترين لابي اسرائيل در واشنگتن موسوم به آيپاك ) جلب نظر مي كردند. افرادي مانند راس و اينديك حداقل ديدگاه هاي متعادلي داشتند و تا جايي كه مخالفت اسرائيل برانگيخته نمي شد با تشكيل يك دولت فلسطيني ـ اگرچه ناپايدار يا غير ممكن ـ موافق بودند. اما حكومت بوش به جناح راست افراطي لابي اسرائيل متوسل شد. اين شاخه از لابي اسرائيل ذرهاي با فلسطينيان سر آشتي ندارد و از سويي حتي يك كلمه انتقاد را به اسرائيل تحمل نمي كند و چهره هايي مانند «اليوت آبرامس» «جان بولتون» «داگلاس فيث» «لوئيس اسكوتر ليبي» بدنام «ريچارد پرل» «پل ولفوويتز» و «ديويد ورمسر» نمايندگان اين جريان سياسي هستند.
... به هر روي حكومت كنوني آمريكا اشتباهات فاحش و مصيبت بار اسرائيل ـ از ساخت ديوار امنيتي در كرانه باختري محاصره غزه و آغاز يك بحران انساني تا تهاجم ويرانگر و بمباران گسترده لبنان ـ را تاييد كرده است. در اين ميان چند تحرك نه چندان جدي كاخ سفيد براي انتقاد از عمليات نظامي اسرائيل تحت فشارهاي اسرائيل به عقب نشيني شتاب زده و تحقيرآميز دولت آمريكا از مواضعش منتهي شد. هنگامي كه ارتش اسرائيل در 1381 بار ديگر ساحل غربي را اشغال كرد رئيس جمهور بوش از نخست وزير وقت اسرائيل (آريل شارون ) خواست عمليات را متوقف و شروع به عقب نشيني كند. پس از يك هفته فشارهاي سنگين لابي اسرائيل و متحدان آن در كنگره (كه تقريبا همه نمايندگان كنگره را شامل مي شد!) رئيس جمهور آمريكا از موضع خود عقب نشست و شارون را «مرد صلح» ناميد! بدين ترتيب يكي از لحظات تحقيرآميز تاريخ ايالات متحده رقم خورد و روشن شد كه كنترل آمريكا در دست چه كساني است.
آينده ايالات متحده آبستن حوادث شومي است زيرا نه تنها اهداف سياست خارجي اسرائيل با منافع آمريكا همخوان و سازگار نيست بلكه به صورت جدي به آنها لطمه مي زند. رشد ستيزه جويي در خاورميانه زمزمه حمله به برخي كشورهاي منطقه و نيز شكست طرح بزرگ آمريكا در عراق همگي فرصت هاي بيسابقه اي را براي رقباي ايالات متحده به وجود آورده اند.
روشن شدن آتش درگيري هاي منطقه اي نه به سود اسرائيل است نه به نفع آمريكا اما به نظر مي رسد كساني كه سكان كشتي دولت ايالات متحده را در دست دارند عزم خود را جزم كرده اند كه آن را با سرعت مرگباري به صخره هاي پيش رويمان بكوبند.
آمريكا ادعا دارد از شوراي امنيت و قطعنامه هاي آن پشتيباني مي كند اما از فشار آوردن براي اجراي قطعنامه هايي كه عليه اسرائيل صادر شده رويگردان است. قطعنامه هايي كه اسرائيل را به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي فرا مي خواند.
«گريس جيمز» روزنامه نگار آمريكائي: سياست خاورميانه اي ايالات متحده كه تحت تاثير رابطه با اسرائيل نخ نما شده مي تواند كابوس شعله ور شدن آتش درگيري هاي منطقه اي را با ابعادي اسفبار عينيت بخشد. بسياري از مقامات حوزه سياستگذاري و نيز وزارت خارجه ايالات متحده از مدتها پيش چنين وضعيتي را پيش بيني كرده بودند
روزنامه نگار آمريكائي: جانبداري بيشرمانه آمريكا از اسرائيل خشم و تنفر اعراب را برانگيخته است. با اين وصف هنگامي كه مسلمانان از مسئله حمايت آمريكا از اسرائيل به عنوان نخستين دليل انزجارشان از ايالات متحده ياد مي كنند بايد به حرف هاي آنها گوش فرا دهيم. پيامدهاي اين رابطه ناعادلانه و يك سويه در حال بازتاباندن آثار خود در جنگ مصيبت بار عراق افزايش تنش با ايران لبنان و نيز بحران انساني ـ سياسي در غزه است.
لابي اسرائيل تبديل به يك جريان قدرتمند در نظام سياسي آمريكا شده كه هيچ كانديداي دموكرات يا جمهوريخواهي را جرات به چالش طلبيدن آن نيست. اين لابي موفق شده وزارت خارجه آمريكا را از آن دسته كارشناسان عرب كه موافق نظريه «وحدت منافع اسرائيل و آمريكا» نبودند پاكسازي كند
سياستهاي خاورميانه اي ايالات متحده توسط كساني طراحي مي شود كه پيوندهاي نزديكي با لابي اسرائيل دارند. هركس كه درصدد مقابله با مواضع خصمانه اسرائيل در اين خصوص برآيد همانند وزير خارجه سابق «كاولين پاول» بيرحمانه سرجايش نشانده مي شود.
آينده ايالات متحده آبستن حوادث شومي است زيرا نه تنها اهداف سياست خارجي اسرائيل با منافع آمريكا همخوان و سازگار نيست بلكه به صورت جدي به آنها لطمه مي زند. رشد ستيزه جويي در خاورميانه زمزمه حمله به برخي كشورهاي منطقه و نيز شكست طرح بزرگ آمريكا در عراق همگي فرصت هاي بيسابقه اي را براي رقباي ايالات متحده به وجود آورده اند.
هنگامي كه مصر با آموزش و پشتيباني اتحاد شوروي در جنگ 1352 از كانال سوئز عبور كرد و سوريه بر فراز بلندي هاي جولان قامت افراشت موجوديت اسرائيل در آستانه نابودي قرار گرفت. در گرماگرم اين رويارويي هواپيماهاي ترابري غول پيكر آمريكا به كمك اسرائيل شتافتند. هواپيماهاي آمريكايي هر نيم ساعت يك بار بر زمين مي نشستند تا به ارتش از هم پاشيده اسرائيل كه بيشتر توان زرهي خود را از كف داده بود خدمات بدهند. در طول مدتي كه جنگ ادامه داشت كمك هاي نظامي ايالات متحده به اسرائيل از مرز 2 2 ميليارد دلار گذشت.
مداخله آمريكا در اين درگيري از يك سو اعراب را به خشم آورد و از ديگر سو تحريم نفتي اوپك را به دنبال داشت كه خسارت اقتصادي قابل توجهي را براي غرب به ارمغان آورد. احتمالا اين جنگ را بايد شگفت انگيزترين نمونه سامانه حمايتي بي وقفه ايالات متحده از حيات دولت صهيونيسم دانست.
اسرائيل در نيمه شب 24 ارديبهشت 1327 متولد شد و 11 دقيقه بعد ايالات متحده آن را به رسميت شناخت. از آن زمان تاكنون دو كشور ارتباط تنگاتنگي با يكديگر داشته اند. در ابتداي رابطه واشنگتن نقش تعديل كنندهاي را ايفا مي كرد. پس از اشغال غزه در سال 1335 رئيس جمهور وقت آمريكا «آيزنهاور» اسرائيل را وادار به عقب نشيني از اين منطقه كرد. هواپيماهاي جنگي اسرائيل در جريان جنگ 6 روزه كه در سال 1346 اتفاق افتاد ناو آمريكايي «يو اس اس ليبرتي» را بمباران كردند اين كشتي با پرچم ايالات متحده در 15 مايلي ساحل اسرائيل مستقر بود و ارتباطات تاكتيكي و استراتژيك طرفين جنگ را شنود مي كرد. در نتيجه حمله اسرائيل به اين ناو 34 ملوان آمريكايي كشته و 171 نفر ديگر مجروح شدند. در پي اين تهاجم عمدي دلبستگي واشنگتن به اسرائيل براي مدتي به سردي گراييد. با اين وجود ثابت شده كه تنش هايي از اين دست دوام چنداني نداشته است و لابي پيچيده و كاركشته اسرائيل در آمريكا كه از لحاظ مالي به خوبي پشتيباني مي شود و همواره در پي يك كاسه كردن سياست خاورميانه اي اسرائيل و آمريكا بوده مسائل به وجود آمده را برطرف مي كند.
پيوند با آمريكا منافع بي شماري را براي اسرائيل به ارمغان آورده كه كمك مستقيم اقتصادي ـ نظامي ايالات متحده به ارزش 140 ميليارد دلار مهمترين بخش آن محسوب ميشود. اسرائيل سالانه 3 ميليارد دلار كمك مستقيم مالي دريافت مي كند. اين رقم تقريبا 20 درصد بودجه مربوط به كمك هاي خارجي ايالات متحده را شامل مي شود. اعطاي كمك هاي خارجي ايالات متحده منوط به آن است كه دريافت كنندگان كمك ها خريدهاي نظامي خود را از شركت هايي آمريكايي انجام دهند با اين وجود اسرائيل اجازه دارد حدود 25 درصد از پول دريافتي از آمريكا را صرف يارانه دادن به صنايع نظامي پر سود و رو به رشد خود كند.
همچنين اسرائيل بر خلاف دولت هاي ديگر از حسابرسي نحوه هزينه كردن كمك هاي مالي دريافتي معاف است و بدين ترتيب بودجه دولت اسرائيل معمولا صرف ساخت شهرك هاي يهودي نشين جديد مي شود تا از اين رهگذر اشغال سرزمين فلسطين توسط اسرائيل و ساخت ديوار امنيتي كه هزينه هر مايل آن يك ميليون دلار برآورد شده با قوت و قدرت ادامه يابد.
گذر پر پيچ و خم ديوار حائل از ميانه كرانه باختري محله هاي دور افتاده و پراكندهاي را پديد مي آورد كه زيستگاه فلسطينيان فقير است. پيش بيني مي شود هنگامي كه كار ساخت ديوار حائل پايان يابد آمد و شد به 40 درصد از سرزمين فلسطينيان غير ممكن شود. اين مساله بزرگترين زمين خواري اسرائيل از جنگ 1346 به اين سو خواهد بود. در اين ميان ايالات متحده از يك سو رسما با گسترش شهرك هاي يهودي نشين و ديوار حائل مخالفت مي كند و از ديگر سو هزينه هاي چنين اقداماتي را تامين مي كند.
ايالات متحده علاوه بر اعطاي نزديك به 3 ميليارد دلار كمك اقتصادي به اسرائيل براي توسعه سيستم هاي تسليحاتي زمينه دسترسي آن را به بخشي از حساسترين اندوخته هاي زرادخانه نظامي آمريكا ـ مانند بالگردهاي تهاجمي بلك هاك و جتهاي جنگنده اف 16 نيز فراهم آورده است. همچنين آمريكا اطلاعاتي را كه از همپيمانانش در ناتو دريغ مي كند در اختيار اسرائيل گذاشته است.
هنگامي كه اسرائيل از امضاي معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي سر باز زد ايالات متحده سكوت پيشه كرد تا اسرائيلي ها نخستين برنامه سلاح هاي هسته اي منطقه را تهيه و اجرا كنند.
افول جايگاه سياست خارجي ايالات متحده ـ به ويژه در دوران حكومت جرج دبليو بوش ـ باعث شده راهبردهاي اين كشور در عرصه جهاني تا حد ضميمه سياست خارجي اسرائيل تنزل كند. ايالات متحده از سال 1361 تاكنون 32 قطعنامه شوراي امنيت را كه در انتقاد از اسرائيل صادر شده وتو كرده است. تعداد دفعاتي كه آمريكا به وتوي قطعنامه هاي سازمان ملل متوسل شده از مجموع موارد وتوي ديگر اعضاي شوراي امنيت بيشتر است. ايالات متحده ادعا دارد از شوراي امنيت و قطعنامه هاي آن پشتيباني مي كند اما از فشار آوردن براي اجراي قطعنامه هايي كه عليه اسرائيل صادر شده رويگردان است. قطعنامه هايي كه اسرائيل را به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي فرا مي خواند.
جانبداري بيشرمانه آمريكا از اسرائيل خشم و تنفر اعراب را برانگيخته است. در اين راستا افراد اندكي را در خاورميانه مي توان يافت كه بين سياست هاي اسرائيل و آمريكا تفاوتي قائل باشند. با اين وصف هنگامي كه مسلمانان از مسئله حمايت آمريكا از اسرائيل به عنوان نخستين دليل انزجارشان از ايالات متحده ياد مي كنند بايد به حرف هاي آنها گوش فرا دهيم. پيامدهاي اين رابطه ناعادلانه و يك سويه در حال بازتاباندن آثار خود در جنگ مصيبت بار عراق افزايش تنش با ايران لبنان و نيز بحران انساني ـ سياسي در غزه است. سياست خاورميانه اي ايالات متحده كه تحت تاثير رابطه با اسرائيل نخ نما شده مي تواند كابوس شعله ور شدن آتش درگيري هاي منطقه اي را با ابعادي اسفبار عينيت بخشد. بسياري از مقامات حوزه سياستگذاري و نيز وزارت خارجه ايالات متحده از مدتها پيش چنين وضعيتي را پيش بيني كرده بودند.
گره زدن سرنوشت آمريكا به اسرائيل در خاورميانه مساله اي است كه در ابتدا مورد قبول صاحب نظران سياست خارجي آمريكاـ شخصيت هايي مانند ژنرال «جرج مارشال» وزير خارجه رئيس جمهور «هري ترومن» ـ نبود و همه در مورد تبعات آن هشدار مي دادند زيرا آنها ميدانستند هزينه اي كه بايد ايالات متحده در اين منطقه نفت خيز بپردازد از بزرگترين خطاهاي استراتژيك آمريكا در دوران پس از جنگ است و البته حق با آنها بود چنان كه اكنون در نتيجه اين تصميم امنيت آمريكا و اسرائيل به مخاطره افتاده و زمينه براي بروز يك جنگ منطقه اي مهيا شده است.
پيوندي كه هيچ توجيه ژئوپولتيكي ندارد هنگامي معنا مي يابد كه از منظر بومي و داخلي به آن نگريسته شود. لابي اسرائيل تبديل به يك جريان قدرتمند در نظام سياسي آمريكا شده كه هيچ كانديداي دموكرات يا جمهوريخواهي را جرات به چالش طلبيدن آن نيست. اين لابي موفق شده وزارت خارجه آمريكا را از آن گروه كارشناسان عرب كه موافق نظريه «وحدت منافع اسرائيل و آمريكا» نبودند پاكسازي كند. حاميان اسرائيل صدها ميليون دلار براي پشتيباني از آن گروه نامزدهاي انتخابات ايالات متحده كه دوستدار اسرائيل انگاشته مي شوند هزينه كرده و كساني را كه از اين مسير منحرف شده اند به سختي مجازات كرده اند; چنانكه بوش پدر را با اين استدلال كه به اندازه كافي در دفاع از منافع اسرائيل جدي نبود گوشمالي دادند و اين درسي شد براي بوش پسر كه اين مسئله را فراموش نكند. جرج دبليو بوش نخواست همانند پدرش رئيس جمهور يك دوره اي باشد.
... سياستهاي خاورميانه اي ايالات متحده توسط كساني طراحي مي شود كه پيوندهاي نزديكي با لابي اسرائيل دارند. هركس كه درصدد مقابله با مواضع خصمانه اسرائيل در اين خصوص برآيد همانند وزير خارجه سابق «كاولين پاول» بيرحمانه سرجايش نشانده مي شود. اين پيوستگي و ارتباط در دوران حكومت كلينتون نيز توسط تيمي از كارشناسان خاورميانه متمايل به اسرائيل وفادارانه پيگيري مي شد كه در ميان آنها چهره هايي مانند «دنيس راس» (هماهنگ كننده اسبق مسائل خاورميانه) و «مارتين اينديك» (معاون سابق قدرتمندترين لابي اسرائيل در واشنگتن موسوم به آيپاك ) جلب نظر مي كردند. افرادي مانند راس و اينديك حداقل ديدگاه هاي متعادلي داشتند و تا جايي كه مخالفت اسرائيل برانگيخته نمي شد با تشكيل يك دولت فلسطيني ـ اگرچه ناپايدار يا غير ممكن ـ موافق بودند. اما حكومت بوش به جناح راست افراطي لابي اسرائيل متوسل شد. اين شاخه از لابي اسرائيل ذرهاي با فلسطينيان سر آشتي ندارد و از سويي حتي يك كلمه انتقاد را به اسرائيل تحمل نمي كند و چهره هايي مانند «اليوت آبرامس» «جان بولتون» «داگلاس فيث» «لوئيس اسكوتر ليبي» بدنام «ريچارد پرل» «پل ولفوويتز» و «ديويد ورمسر» نمايندگان اين جريان سياسي هستند.
... به هر روي حكومت كنوني آمريكا اشتباهات فاحش و مصيبت بار اسرائيل ـ از ساخت ديوار امنيتي در كرانه باختري محاصره غزه و آغاز يك بحران انساني تا تهاجم ويرانگر و بمباران گسترده لبنان ـ را تاييد كرده است. در اين ميان چند تحرك نه چندان جدي كاخ سفيد براي انتقاد از عمليات نظامي اسرائيل تحت فشارهاي اسرائيل به عقب نشيني شتاب زده و تحقيرآميز دولت آمريكا از مواضعش منتهي شد. هنگامي كه ارتش اسرائيل در 1381 بار ديگر ساحل غربي را اشغال كرد رئيس جمهور بوش از نخست وزير وقت اسرائيل (آريل شارون ) خواست عمليات را متوقف و شروع به عقب نشيني كند. پس از يك هفته فشارهاي سنگين لابي اسرائيل و متحدان آن در كنگره (كه تقريبا همه نمايندگان كنگره را شامل مي شد!) رئيس جمهور آمريكا از موضع خود عقب نشست و شارون را «مرد صلح» ناميد! بدين ترتيب يكي از لحظات تحقيرآميز تاريخ ايالات متحده رقم خورد و روشن شد كه كنترل آمريكا در دست چه كساني است.
آينده ايالات متحده آبستن حوادث شومي است زيرا نه تنها اهداف سياست خارجي اسرائيل با منافع آمريكا همخوان و سازگار نيست بلكه به صورت جدي به آنها لطمه مي زند. رشد ستيزه جويي در خاورميانه زمزمه حمله به برخي كشورهاي منطقه و نيز شكست طرح بزرگ آمريكا در عراق همگي فرصت هاي بيسابقه اي را براي رقباي ايالات متحده به وجود آورده اند.
روشن شدن آتش درگيري هاي منطقه اي نه به سود اسرائيل است نه به نفع آمريكا اما به نظر مي رسد كساني كه سكان كشتي دولت ايالات متحده را در دست دارند عزم خود را جزم كرده اند كه آن را با سرعت مرگباري به صخره هاي پيش رويمان بكوبند.
آمريكا ادعا دارد از شوراي امنيت و قطعنامه هاي آن پشتيباني مي كند اما از فشار آوردن براي اجراي قطعنامه هايي كه عليه اسرائيل صادر شده رويگردان است. قطعنامه هايي كه اسرائيل را به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي فرا مي خواند.
«گريس جيمز» روزنامه نگار آمريكائي: سياست خاورميانه اي ايالات متحده كه تحت تاثير رابطه با اسرائيل نخ نما شده مي تواند كابوس شعله ور شدن آتش درگيري هاي منطقه اي را با ابعادي اسفبار عينيت بخشد. بسياري از مقامات حوزه سياستگذاري و نيز وزارت خارجه ايالات متحده از مدتها پيش چنين وضعيتي را پيش بيني كرده بودند
روزنامه نگار آمريكائي: جانبداري بيشرمانه آمريكا از اسرائيل خشم و تنفر اعراب را برانگيخته است. با اين وصف هنگامي كه مسلمانان از مسئله حمايت آمريكا از اسرائيل به عنوان نخستين دليل انزجارشان از ايالات متحده ياد مي كنند بايد به حرف هاي آنها گوش فرا دهيم. پيامدهاي اين رابطه ناعادلانه و يك سويه در حال بازتاباندن آثار خود در جنگ مصيبت بار عراق افزايش تنش با ايران لبنان و نيز بحران انساني ـ سياسي در غزه است.
لابي اسرائيل تبديل به يك جريان قدرتمند در نظام سياسي آمريكا شده كه هيچ كانديداي دموكرات يا جمهوريخواهي را جرات به چالش طلبيدن آن نيست. اين لابي موفق شده وزارت خارجه آمريكا را از آن دسته كارشناسان عرب كه موافق نظريه «وحدت منافع اسرائيل و آمريكا» نبودند پاكسازي كند
سياستهاي خاورميانه اي ايالات متحده توسط كساني طراحي مي شود كه پيوندهاي نزديكي با لابي اسرائيل دارند. هركس كه درصدد مقابله با مواضع خصمانه اسرائيل در اين خصوص برآيد همانند وزير خارجه سابق «كاولين پاول» بيرحمانه سرجايش نشانده مي شود.
آينده ايالات متحده آبستن حوادث شومي است زيرا نه تنها اهداف سياست خارجي اسرائيل با منافع آمريكا همخوان و سازگار نيست بلكه به صورت جدي به آنها لطمه مي زند. رشد ستيزه جويي در خاورميانه زمزمه حمله به برخي كشورهاي منطقه و نيز شكست طرح بزرگ آمريكا در عراق همگي فرصت هاي بيسابقه اي را براي رقباي ايالات متحده به وجود آورده اند.