مقدمه:
وقتی صحبت از وصیتنامۀ امام خمینی پیش می آید، همه یاد وصیتنامۀ الهی سیاسی معروف ایشان می افتند؛ در حالی که ایشان در دوران حیات خویش چندین وصیتنامه نوشته و شاگردان و نزدیکان خود را وصی قرار داده بود.
در این مقاله به وصیت امام خمینی به حاج سید احمد خمینی با عنوان های : وصیتی از پدری پیر به فرزندی جوان، خودخواهی و خودبینی، ارث شیطان، نماز، راه وصول به مقصد، در پیری همه چیز از دست میرود، نماز، نردبان وصول الیالله، مواظبت در خدمتگزاری، عالم محضرخداست ، پی پردازیم.
وصیت امام خمینی به حاج سید احمد خمینی
وصیتی از پدری پیر به فرزندی جوانالحمدلله و الصّلوة و السلام علی رسولالله صلی الله علیه و آله
وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوی سرای جاوید میرود با دست خالی از حسنات و نامهای سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت الله و رجاء به عفوالله است .
به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر که خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرماید.
فرزندم! کتابی را که به تو هدیه میکنم شمّهایست از صلوة عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک؛ هرچند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفرنامه. و اعتراف میکنم که آنچه نوشتهام از حد الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست، و خود تاکنون به بارقهای از این شمّه دست نیافتم.
پسرم! آنچه در این معارج است غایة القصوای آمال اهل معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقا شکار کس نشود دام بازگیر) (1) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مأیوس شویم که او- جلّ و علا- دستگیر ضعفا و معین فقراء است.
عزیزم! کلام در سفر از خلق به حق، و از کثرت به وحدت، و از ناسوت به مافوق جبروت است، تا حدّ فنای مطلق که در سجده اول حاصل شود، و فنای از فنای که پس از صحو، (2) در سجده دوم حاصل گردد.
و این تمام قوس وجود است مِن الله و الیالله. و در این حال، ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ). (3)
پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت میکنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیای بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.
خودخواهی و خودبینی، ارث شیطان
فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است، که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفیّ او- جلّ و علا- سرباز زد. و بدان که تمام گرفتاریهای بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است.و شاید آیه شریفه «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ» (4) در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ریشه دارد، باشد.
و هرکس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح میشود.
پسرم! سعی کن که به این پیروزی دستیابی، یا دست به بعض مراحل آن. همّت کن و از هواهای نفسانیه که حدّ و حصر ندارد، بکاه، و از خدای متعال- جلّ و علا- استمداد کن که بیمداد او کس به جایی نرسد.
نماز، راه وصول به مقصد
و نماز، این معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به این مقصد است. و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقّق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن، ولو به قدرت طاقت خویش، شمّهای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نمودیم.و دورنمایی از صلوة معراج سیّد انبیا و عرفا- علیه و علیهم و علی آله الصلوة و السلام- را مشاهده کردیم؛ که خداوند منّان ما و شما را به این نعمت بزرگ منّت نهد. راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان، و زاد مثل من یا هیچ یا بسیار اندک است، مگر لطف دوست- جلّ و علا- شامل شود و دستگیری کند.
در پیری همه چیز از دست میرود
عزیزم! از جوانی به اندازهای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست میرود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری میدهد تا جوانی با غفلت از دست برود.و به پیران وعده طول عمر میدهد. و تا لحظه آخر با وعدههای پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز میدارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، میگیرد.
هرچه مقام معرفت بالا رود ...
و پیوند با اولیای او اگر برای پیوند به او نباشد، حیله شیطانی است که از هر طریق سدّ راه حق کند. هیچگاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیای خُلّص چنین بودند و خود را لاشیء (5) میدیدند؛ و گاهی حسنات خود را از سیّئات میشمردند. پسرم! هرچه مقام معرفت بالا رود، احساس ناچیزی غیر او- جلّ و علا- بیشتر شود.
نماز، نردبان وصول الیالله
در نماز این مرقاة (6) وصول الی الله پس از هر ستایش، تکبیری وارد است، چنانچه در دخول آن «تکبیر» است که اشاره به بزرگتر بودن از ستایش است، ولو اعظم آن که نماز است.و پس از خروج، تکبیرات است که بزرگتر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال میرساند. چه میگویم، کی توصیف کند! و چه توصیف کند! و کی را توصیف، و با چه زبان و چه بیان توصیف کند! که تمام عالم.
از اعلی مراتب وجود تا اسفل سافلین، هیچ است و هرچه هست او است؛ و هیچ از هستی مطلق چه تواند گفت. و اگر نبود امر خدای تعالی و اجازه او جلّ و علا شاید هیچ یک از اولیا سخنی از او نمیگفتند.
در عین حال که هرچه هست سخن از او است لاغیر، و کس نتواند از ذکر او سرپیچی کند که هر ذکر، ذکر او است. (وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ) (7)؛ و (إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) (8) که شاید از لسان حق خطاب به همه موجودات است:
(وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ) (9) این نیز به لسان کثرت است، وگرنه او حمد است و حامد است و محمود (إِنَّ رَبَّک یُصَلِّی) (10)؛ (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ). (11)
در خدمتگزاری دنبال کسب شهرت و محبوبیّت نباش
پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمتهای بیمنتهای اوییم، پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که همه از اویند.هیچگاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حقّ منّت بر ما دارند، که وسیله خدمت به او- جلّ و علا- هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد.
و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پرنفعتر است انتخاب کن، نه آنچه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جلّ و علا است.
عالم محضر اوست
پسر عزیزم! خداوند حاضر است و عالم محضر او است، و صفحه نفس ماها یکی از نامههای اعمالمان. سعی کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیکتر کند انتخاب کن که آن رضای او جلّ و علا است.در دل به من اشکال من که اگر صادقی، چرا خود چنین نیستی؟! که من خود میدانم که به هیچ یک از صفات اهل دل موصوف نیستم، و خوف آن دارم که این قلم شکسته در خدمت ابلیس و نفس خبیث باشد، و فردا از من مؤاخذه شود.
لکن اصل مطالب حق است اگرچه به قلم مثل منی [است] که از خصلتهای شیطانی دور نیستم. و به خدای تعالی در این نَفسهای آخر پناه میبرم و از اولیای او- جلّ و علا- امید دستگیری و شفاعت دارم.
بارالها! تو خود از این پیر ناتوان و احمد جوان دستگیری کن، و عاقبت ما را ختم به خیر فرما، و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهی ده. والسلام علی من اتبع الهدی.
شب 15 ربیع المولود 1407-روحالله الموسوی الخمینی(1365/8/27)
نتیجه:
از مطلب فوق ینی وصیت امام خمینی به حاج سید احمد خمینی چند نکته قابل برداشت است.
الف:وصیت نامه زمان خاصی ندارد و هر وقت می توانیم وصیت بنویسیم.
ب: متن وصیت نامه فوق با محوریت نماز بخاطر اهمیت و جایگاه این فریضه الهی که مورد غفلت واقع می شود.
ج:وصیت به فرزند به این معنا است که اول توصیه و راهنما و سفارش را از خانواده خودت شروع کن .مسیری که مورد غفلت بعضی از مسئولین کشوری است.
د: هرچه می توانید در دوران جوانی می توانید بدست بیاورید از فرصت زمانی استفاده کنید و غافل نشوید.
پینوشتها:
1. دیوان حافظ: 172.
عنقا شکار کس نشود دام بازگیر***کانجا همیشه باد بدست است دام را
2. بیداری.
3. سوره حدید، آیه 3: «اوست اول و آخر و پیدا و نهان».
4. سوره بقره، آیه 193: «با آنان پیکار کنید تا فتنه نباشد و دین از آن خدا گردد».
5. هیچ چیز.
6. چیزی که آلت ترقی است، نردبان.
7. سوره اسراء، آیه 23: «و پروردگار تو حکم فرموده که جز او را نپرستید».
8. سوره فاتحه، آیه 5: «فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میطلبیم».
9. سوره اسراء، آیه 44: «هیچ موجودی نیست جز آن که او را به پاکی میستاید، ولی شما تسبیحشان را نمیفهمید».
10. «بدرستی که پروردگار تو نماز میگذارد» (مرا درود فرستادن است نظیر آیه «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیّ» است). (اصول کافی 1: 13/443)
11. سوره نور، آیه 35: «خدا نور آسمانها و زمین است».
صحیفه امام، ج20، ص 154-158.
* این مقاله در تاریخ 1401/9/5 بروز رسانی شده است