اذن دخول پدر

در قوانین اجتماعی دنیا، وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است. این قانون در اسلام مورد تاكید و دقیق‌تر است؛ طوری كه حتی انسان هنگامی كه می‌خواهد وارد خانه مادر یا پدر یا فرزند خود هم شود، نباید بدون اجازه وارد شود.
جمعه، 24 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اذن دخول پدر
 اذن دخول پدر

 

نویسنده: محمد غفارنیا




 

در قوانین اجتماعی دنیا، وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است. این قانون در اسلام مورد تاكید و دقیق‌تر است؛ طوری كه حتی انسان هنگامی كه می‌خواهد وارد خانه مادر یا پدر یا فرزند خود هم شود، نباید بدون اجازه وارد شود.
در روایتی آمده است: مردی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: آیا هنگامی كه می‌خواهم وارد خانه مادرم شوم، باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. عرض كرد: مادرم غیر از من خدمتگزار دیگری ندارد؛ باز هم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: اتحب ان تراها عریانه: آیا دوست داری مادرت را برهنه ببینی؟ عرض كرد: نه. فرمود: اگر چنین است، پس از او اجازه بگیر. (1)
امام صادق (علیه السلام) ازجابربن عبدالله انصاری نقل می‌فرماید: پیامبر می‌خواست به خانه دخترش فاطمه تشریف ببرد. من هم با او بودم. وقتی به كنار در رسید، نخست دست به روی در گذاشت آن را حركت داد و فرمود: السلام علیكم. فاطمه (سلام الله علیها) جواب سلام پدر را داد. بعد پیامبر فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض كرد: وارد شو، ای رسول خدا. پیامبر فرمود: كسی كه همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟ فاطمه عرض كرد: مقنعه بر سر ندارم. حضرت فرمود: پس حجاب بگیر. بعد از درنگی دوباره پیامبر سلام كرد و فاطمه جواب داد. باز حضرت فرمود: اجازه دارم؟ عرض كرد: بلی، یا رسول الله. جابر می‌گوید: بعد از پاسخ موافق فاطمه، حضرت برای من نیز اجازه گرفت و با هم وارد خانه فاطمه (سلام الله علیها) شدیم. جابر می‌گوید: دیدم كه چهره فاطمه زرد شده. پیامبر پرسید: چرا رخسارت را زرد می‌بینم؟ عرض كرد سبب آن گرسنگی بوده یا رسول الله؟!
پیامبر خدا دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا گرسنگی و تباهی را از فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دور گردان. جابر می‌گوید: به خدا قسم همان جا دیدم خون در رگهای فاطمه جریان پیدا كرد و صورتش سرخ شد. از آن روز به بعد دیگر فاطمه گرسنه نگردید. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1-نورالثقلین: ج 3. ص586. تفسیر آیه 27نور.
2-نورالثقلین: ج 3. ص 587.

منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط