نویسنده: عیسی ولایی
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
هرگاه در كلام لفظی وجود داشته باشد كه آن لفظ دارای معنای حقیقی و مجازی باشد، و شنونده هم به هر دو معنی آگاهی داشته، اما احتمال میدهد قرینهای كه دلالت بر معنای مجازی كند از طرف گوینده صادر گشته، ولی به دست او نرسیده كه در نتیجه در مقصود گوینده تردید حاصل میگردد. در چنین مواردی تكلیف چیست؟ علمای اصول میگویند در صورت چنین احتمالی اصالة الحقیقه (1) را جاری كرده، در نتیجه معنای مجازی منتفی میگردد. (2) زیرا علی الاصول باید كلام را بر معنای حقیقی آن حمل كرد تا قرینهی خلاف واصل گردد. و این اصل بر شنونده و گوینده حجت است، زیرا نه گوینده حق دارد شنونده را از اینكه حمل بر معنای حقیقی كرده مؤاخذه كند و نه شنونده حق دارد آن را حمل بر معنای مجازی كند. والا مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. مثلاً كلمهی «دكتر» به كسی اطلاق میگردد كه مراحل خاصی از تحصیلات دانشگاهی را به اتمام رسانده باشد، اما اطلاق این كلمه به دانشجوی دكترا مجاز است. در مادهی 158 آیین دادرسی مدنی: پاكنویس حكم را دادنامه نامیده، پس اگر به پیش نویس حكم دادنامه اطلاق شود مجاز است.اصالة الحقیقه از اصول لفظیه است. (در مقابل «اصول عملیه») آیا اصالة الحقیقه حجت است یا خیر؟
پینوشتها:
1.مبادی الوصول الی علم الاصول، ص 73؛ الوافیه فی اصول الفقه، ص61 و 183؛ اصول الفقه، ج1،ص 29؛ الذریعه الی اصول الشریعه، ج1، ص15.
2.الوافیه فی اصول الفقه، ص60؛ اصول الفقه، ج1، ص 29.
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم