شاید از همین روست که حضرت رسول(ص) از خداوند متعال تقاضای دیدار یاوران حضرت مهدی(ع) را داشته2 و ایشان را برادران، دوستان3، محبوبان و گرامیترین افراد امت در نزد خویش معرفی مینماید:
آنان رفیقان من، مورد علاقه و محبت شدید من و گرامیترین افراد امتم نزد من میباشند.
بیتردید همة آشنایان به ساحت آن ولیّ معظم الهی، خواهان ارتباط چهره به چهره با حضرتش هستند. پیش از آن که از امکان دیدار بگوییم، به گوشهای از رفعت شأن آن حجت بالغه الهی از دیدگاه ائمه اطهار(ع) که خود درخواست دیدار آن عزیز را داشتهاند، میپردازیم.
اولیای الهی همیشه خواهان دیدار امام عصر(ع) و طالب وصال آن واصل بالله تعالی بودهاند. اینک به برخی از این درخواستهای شورانگیز، اشارهای گذرا خواهیم داشت.
پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی(ص) از دیدار انوار ائمه اطهار(ع) در شب معراج خبر میدهد و آنگاه میفرماید:
و حجت قائم را دیدم که همچون ستارهای پرنور در میان ایشان میدرخشید. آنگاه از جانب ربالعالمین خطاب آمد: ای محمد، او را دوست بدار؛ همانا که من او و دوستداران او را دوست میدارم.1
شاید از همین روست که حضرت رسول(ص) از خداوند متعال تقاضای دیدار یاوران حضرت مهدی(ع) را داشته2 و ایشان را برادران، دوستان3، محبوبان و گرامیترین افراد امت در نزد خویش معرفی مینماید:
آنان رفیقان من، مورد علاقه و محبت شدید من و گرامیترین افراد امتم نزد من میباشند.4
از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به کمیلبن زیاد نخعی، عباراتی در باب مقام پرعظمت امام مهدی(ع) و یارانش بیان شده که هر یک به تنهایی اهل تدبر را کافی است. به این عبارت حیرتانگیز بنگرید:
علم به آنها هجوم آورده، به گونهای که حقایق امور بر آنان آشکار گردیده است. پس آنها با روح یقین همراه شده اند... و آنها بدانچه نادانان از آن وحشت دارند، انس گرفتهاند. بدنهای آنها در دنیاست، اما ارواحشان به محل اعلی تعلق دارد. آنها خلفا و جانشین خداوند و دعوتکنندگان به سوی دین اویند. آه آه چه فراوان مشتاق و شیفته دیدارشان هستم!5
از این گفتار والهانه مولایمان علی(ع) آیا جز مدح و ثنا و درخواست دیدار مهدی صاحبالزمان(ع) در وصف امام زمان(ع) میفرماید:
پناه دهی او از همه شما گستردهتر و دانش او از همه شما بیشتر و رسیدگی او به خویشان از همة شما برتر است... چقدر مشتاق دیدن اویم.6
جابر جعفی گوید، از حضرت امام محمد باقر(ع)، شکافندة علوم نبوی، شنیدم که امام علی(ع) در پاسخ کسی که از اوصاف مهدی سؤال کرد، اینگونه فرمود:
پدرم فدای آن پسر بهترین کنیزان باد!7
آیا در این بیان مولی الموحدین(ع) جز سر و جان نثار کردن بهر دوست، اشارة دیگری آمده است تا ازآن بگوییم.
قندوزی حنفی آورده است: پس از جنگ نهروان بود که حضرت امیر(ع) به ایراد سخن پرداخت و در فرازهایی از آن، از رخدادهای آینده قدری پرده برداشت: از جمله از قیام امام مهدی(ع): «آن فرمان خداست که در هنگامه مناسب خود، به طور قطع روی خواهد داد.» و آن عزیز را اینگونه توصیف فرمود:
هان! ای فرزند بهترین بانوان، تا کی برای دریافت فرمان ظهور از جانب خدا به انتظار خواهی ماند؟ بشارت باد تو را به پیروزی بزرگ و نزدیک از جانب پروردگار بخشایشگر! پدر و مادرم به فدای آن گروه که از نظر شمار اندکند و در شکوه و عظمت بسیار، و نامشان در روی زمین ناشناخته است.8
از نام ما مگویید، وزما نشان مجویید
بینام و بینشانیم، ما را که میشناسد
ما همنشین یاریم، از خلق برکناریم
هرچند درمیانیم، ما را که میشناسد9
نه تنها مولایمان مهدی(ع) مورد نظر مولای متقیان و امیر پاکان است، بلکه تعداد یاران اندک ناشناختهاش نیز هم! خدایا، تو را به امام نیکان، ما را نیز از این ناشناختگان اندک قرار ده!!
هنگامی که از امام حسین(ع) سؤال شد، آیا مهدی(ع) به دنیا آمده است؟ فرمود:
نه اما اگر او را درک کنم، تمام روزگار زندگیام را به خدمتگزاریش خواهم گذراند.10
دل میرود ز دستم، صاحبزمان خدا را
بیرون خرام از غیب، طاقت نماند ما را
ده روز مهر گردون، افسانه است و افسون
یک لحظه خدمت تو، بهتر ز ملک ما را
امام زینالعابدین(ع) در دعایی پرشرافت که به حرز آن حضرت مشهور است، از خداوند متعال این چنین دیدار حضرت مهدی(ع) را تمنا میکند:
و دیدار قائم آل محمد را روزیام گردان.11
ابوحمزة ثمالی که افتخار دیدار اهل بیت پیامبر(ص) را داشته است، میگوید: روزی در محضر امام باقر(ع) بودم در حالی که جمعی گرداگردش حضور داشتند. هنگامی که حاضران رفتند و مجلس خالی شد، امام فرمودند:
ای ابوحمزه، از رخدادهایی که خداوند وقوع آن را قطعی کرده، قیام قائم ماست. پس اگر کسی به آنچه میگویم تردید کند، به حال کفر، خداوند را ملاقات خواهد کرد. سپس فرمود:
پدر و مادرم فدای او که همنام و همکنیة من است و هفتمین امام پس از من است. پدرم فدای کسی که زمین را لبریز از عدل و داد میکند، همانگونه که پر از ستم و بیداد شده باشد.
ای ابوحمزه، هر کس سعادت دیدار او را یافت و با آن حضرت قیام کرد و تسلیم پیامبر(ص) و علی(ع) بود، بهشت بر او واجب میگردد، و هر کس که از آن وجود گرانمایه فرمانبرداری نکرد، البته خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش را در آتش قرار خواهد داد، و برای ستمگران چه بد جایگاهی است.12
دعای ندبه، آشنای دوران سحرخیزی جوانان جامعه اسلامی ماست که طنین خوشالحانش همراه نسیم صبحگاهی، هر جمعه بر دل مینشیند. عاشقان حضرتش با فرازهای این دعا چه عاشقانه هر صبح جمعه ترنم کردهاند و بر فراقش نالیدهاند:
آن عزیز باقیماندة الهی کجاست؟
پدر و مادرم به فدای تو و جانم سپر بلای تو باد،ای کاش میدانستم کجایی، و در چه وادی و سرزمینی هستی،
بر من سخت است که خلایق را ببینم و شما را نبینم.
کی شود شما ما را ببینی و ما نیز شما را؟13
اگر این ناله و شکوه از دوری و هجران نیست، پس ناله از درد فراق، کدام است؟
امهانی، بامدادان به دیدار امام باقر(ع) شرفیاب شد. پس از آن که بحثی دربارة ظهور امام حجت بن الحسن العسکری(ع) به میان آمد، آن حضرت امهانی را چنین نوید دادند:
خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنی! و خوشا به حال کسی که او را درک کند!
آن حضرت در جایی دیگر آنگاه که نشانههایی ویژه را در آستانه ظهور حضرت صاحبالزمان(ع) برمیشمارد، چنین میفرماید:
اگر آن زمانه را درک میکردم، خود را برای خدمت و یاری صاحبالامر آماده نگه میداشتم.15
در دعاهایی که از اهل بیت(ع) درباره آن امام منتظر وارد شده، عباراتی آمده که لبریز از تمنای دیدار است:
پروردگارا، آن طلعت زیبای رشید و آن تابنده پسندیده را به من بنمای! و چشمم را به دیدارش سرمهکش!16
پروردگارا، ولی مبارکت را در زندگی و بعد از مرگ ما، به ما بنمایان!17
ای خواهر و ای برادر! در حرف حرف کلام ولی مطلق الهی بنگر که چگونه شوق دیدار و تمنای وصال را در دل همگان نشانده است!
امکان دیدار
در عصر حضور و ظهور ائمه اطهار(ع) دیدار امام به طوراجمال برای همگان میسر بوده، ولی در دوران امامت حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) اقداماتی برای آمادهسازی شیعه و تغییر این نوع ارتباط به گونههای دیگر صورت گرفت تا اینکه پردهپوشی بر علاقهمندانش سخت و ناگوار نیاید. مسعودی میگوید:
امام هادی(ع) از بسیاری از موالیان خود، به جز معدودی از خواص، دوری میگزید، و زمانی که امر امامت به امام حسن عسکری(ع) منتهی شد، آن حضرت از پس پرده با خواص و غیر آنان سخن میگفت، مگر در اوقاتی که به قصد خانه سلطان سوار بر مرکب میشد.18
بعد از آن و در دوران غیبت صغرای ولی عصر(ع) مردم از طریق نائبان با آن حضرت ارتباط برقرار میکردهاند اما در دوران غیبت کبرای آن یگانه، دو مسئله اساسی مطرح میشود: نخست نیابت، و دیگری زیارت. آنچه بر اساس روایات، در دوران غیبت کبرا به طور کلی نفی میشود، داعیه نیابت و سفارت خاص از جانب آن حضرت است اما امکان زیارت آن حضرت در این دوران، از طرق متعدد قابل اثبات است.
نفی نیابت
تکذیب و رد نیابت خاص حضرت ولی عصر(ع) در عصر غیبت کبرا از تکالیف و وظایف مؤمنان است. شیعة امامیه معتقد است که با وفات آخرین نایب خاص آن حضرت در دوران غیبت صغرا ـ شیخ علی بن محمد سمری(ره) ـ وکالت و نیابت خاص از جانب امام زمان(ع) خاتمه یافته است. در توقیعی شریف که آخرین نایب خاص امام از ساحت مقدس ولی عصر(ع) دریافت داشت، اینگونه آمده است:به نام خداوند بخشاینده مهربان. ای علی پسر محمد سمری، خداوند اجر برادرانت را در مصیبت (رحلت) تو عظیم بدارد! تا شش روز دیگر از دنیا مفارقت خواهی کرد. پس کارهای خود را جمع کن و کسی را برای پس از وفاتت وصی و قائم خود مگردان زیرا غیبت دومین واقع شد، و بعد از این ظاهر نخواهم بود، مگر به اذن خداوند عزوجل، و آن بعد از زمانی طولانی خواهد بود که دلها سخت و زمین پر از ستم شود. و بعد از این جمعی از شیعیان ادعای مشاهده [ما را] خواهند کرد. آگاه باشید، کسی که ادعای دیدار [مرا] پیش از خروج سفیانی و صدای آسمانی کند، البته او دروغگوی افترا زننده است، و هیچ نیرو و قوهای نیست مگر از آن خداوند بلند مرتبه بزرگ.19
آنچه بیابهام، از این روایت شریف به دست میآید، این است که دیگر در دوران غیبت کبرای امام مهدی(ع) نیابت و سفارت خاصی که در دوران غیبت صغرا وجود داشت، هرگز ممکن و میسر نخواهد گشت. با این بیان، حضرت ولی عصر(ع) راه را بر مدعیان نیابت و سفارت خویش به طور کلی بستهاند تا دیگر کسی نتواند مدعی شود که واسطه بین حضرت و مردم است و هرگاه بخواهد میتواند با امام ارتباط برقرار کند و دستورات آن حضرت را به مردم ابلاغ نماید.
امکان زیارت
با توجه به فراوانی و تعداد افرادی که در دوران غیبت صغرا و کبرای امام عصر(ع) آن حضرت را زیارت کردهاند، شکی نیست که دیدار امام زمان(ع) امری شدنی و ممکن است. در این فراز، نظر برخی از علمای بزرگ شیعه را در اینباره مورد توجه قرار میدهیم:مرحوم «سید مرتضی» در کتاب تنزیه الأنبیا در جواب کسی که پرسید اگر امام غایب باشد و کسی نتواند به خدمت او برسد و از برکات وجودش بهره ببرد، پس چه فرقی بین وجود و عدم آن حضرت است، نوشته است: «اول چیزی که در پاسخ میگویم این که ما قطع نداریم که کسی خدمت او نرسد و آن حضرت را ملاقات نکند... این امری است که قطعی نشده... و نیز در جواب میتوان گفت: هرگاه علت پنهان شدن امام، خوف از ظالمان و تقیه از معاندان باشد، این علت در حق موالیان و شیعیان زایل میگردد.»20 عارف واله و بزرگ قرن اخیر، در پاسخی عارفانه به این سؤال که آیا دیدار امام زمان(ع) در دوران غیبت امکان دارد، فرموده است: «وقتی خدا را میشود دید، امام را که مخلوق خداست، چگونه نمیشود دید؟»22
و اینک پاسخ این پرسش را از زبان مبارک خود امام زمان(ع) جویا میشویم. علامه حلی طی سفری از حله به کربلا، به محضر نورانی امام عصر میرسد، اما حضرت را نمیشناسد. در طول مسیر، عصا از دست علامه به زمین میافتد. امام زمان(ع) خم میشوند، عصای علامه را برمیدارند و به دست ایشان میدهند. در همین هنگام سؤالی در ذهن علمه القا میشود و از محضر امام(ع) میپرسد: در این عصر و زمان که دورة غیبت کبراست، آیا میتوان حضرت صاحبالامر(ع) را ملاقات کرد؟ حضرت در پاسخ میفرمایند:
چگونه نمیتوان و حال آنکه دست او هماکنون در دست توست؟!
به محض اینکه علامه این پاسخ را میشنود، بیاختیار خود را به زمین میاندازد تا پای مبارک حضرت را ببوسد که در این هنگام از کثرت شوق مدهوش میشود.23
انواع دیدار
دیدار امام زمان(ع) در دوران غیبت برای همگان در یک سطح و مرتبه اتفاق نمیافتد، بلکه بر دو گونه تحقق مییابد: الف) عام (ملاقات بدون شناخت)، ب) دیدار خاص (ملاقات امام همراه با شناخت). ناگفته نماند که هرگونه دیدار خود دارای مراتب و درجاتی است که هر مرتبهای بستگی تامی به شخص دیدارکننده و سطح کمالی او دارد.الف) دیدار عام (ملاقات بدون شناخت): امام زمان(ع) علاوه بر حضور روحانی در تمام عوالم، در سراسر اقطار عالم مادی نیز حضور جشمانی دارند؛ چنانکه قطب عرفان ـ مولانا امیرالمؤمنین، علی(ع) ـ در اینباره میفرماید:
صاحب این امر در میان آنها راه میرود، در بازارهایشان رفت و آمد میکند، روی فرشهایشان گام برمیدارد، ولی او را نمیشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ایشان معرفی کند.24
بدین سان غیبت امام زمان(ع) به معنای نفی دیدار آن حضرت نیست، بلکه میتواند به معنای نفی شناخت آن حضرت باشد. چه بسیار افرادی که در دوران غیبت آن حضرت به شرف دیدارش نایل میشوند، ولی او را نمیشناسند. چه بسیار افرادی که سلام جانفزای آن حضرتش را میشنوند و حتی به سلام حضرتش پاسخ میگویند اما صاحب سلام را نمیشناسند: «به پروردگار علی سوگند! حجت خدا در میان آنان است، در کوچه و بازار ایشان گام بر میدارد، بر خانههای آنان وارد میشود، در شرق و غرب عالم به سیاحت میپردازد. گفتار مردمان را میشنود، بر اجتماعات ایشان وارد میشود و سلام میدهد. او مردمان را میبیند در حالی که دیده نمیشود...»25
شبیه همین گفتار از امام صادق(ع) به ما رسیده است که فرمود:
چگونه این امت انکار میکنند که خداوند بزرگ و عزیز با حجت خویش آنگونه رفتار مینماید که با یوسف رفتار کرد؟ (امام زمان(ع) به شکل ناشناس) در بازارهایشان حرکت میکند و بر فرشهایشان گام مینهد تا این که خداوند در اینباره به او اجازة ظهور دهد.26
چه بسیار مردمی که امام زمان(ع) را در طول مراسم حج دیدهاند ولی نشناختهاند. چه بسیار افرادی که آن حضرت را به هنگام حضورش به یاد میآورند و میگویند به خدا سوگند او را بارها در مکانهای متعدد دیدهایم، اما نشناختهایم:
به خدا سوگند که صاحباین امر در مراسم حج هر سال حضور مییابد و یکایک مردمان را میبیند و میشناسد، مردم نیز آن حضرت را میبینند، ولی نمیشناسند.27
از امام صادق(ع) نقل است که فرمود: «مردم امام خویش را نمییابند. پس امام هنگام حج در مراسم حج حضور مییابد و ایشان را میبیند ولی آنها وی را نمیبینند.»28
دیدار خاص (ملاقات همراه با شناخت): دانستیم که آنچه عموم مردمان در دوران غیبت امام عصر(ع) از آن محروم میمانند، شناخت آن حضرت است و نه دیدار او.29 در این میان، مهم آن است که انسان به چنان لیاقتی دست یابد که به هنگام دیدار، امام خویشرا بشناسد و از روی شناخت و معرفت عرض ارادت نماید:
دیدهای خواهم که باشد شهشناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
رادمردانی چون سید بن طاووس(ره) به چنان منزلت و قربی دست یافتهاند که حتی تن صدا و لهجة امام زمان را میشناسند و راه یافتگانی همچون سید بحرالعلوم به هنگام شنیدن لحن قرآن آن حضرت بدین سرود مترنم میشوند که:
چه خوش است صوت قرآن، ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن
پاکدلانی چون حاج شیخ محمدعلی فشندی به چنان درجهای از صفا و صمیمیت دست یافتهاند که حتی به نحوة راه رفتن امام و صدای پای آن حضرت آشنایند و میگویند: با امام زمان(ع) آن قدر آشنایم که آن حضرت را حتی از صدای کفش مبارکش میشناسم.31
دلباختگانی چون سید عبدالکریم کفاش، چنان غرق عشق روی یار میگردند که امام عصر(ع) هر هفته به دیدارشان میآیند و ایشان را مینوازند، چرا که به اعتراف خودشان: اگر هفتهای بر من بگذرد و روی مولایم را نبینم، به خدا سوگند که جان میدهم.31
عارفانی چون آیت حق سید علی آقای قاضی(ره)، چنان مست شهود و معرفت میگردند که به دیدار آن طلعت رشید بار مییابند و ناباوران را با این گفتار تأدیب میکنند: «کور است چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان(ع) نیفتد.»32
و سرو قامتانی چون ملاعلی نوری همدانی(ره)، چنان جرعهنوش صهبای ولایت و معرفت میگردند که به محض یاد کردن آن حضرت خود را در محضرش حاضر مییابند و افتخارشان این است که: چنان مقامی به من عطا فرمودند که هرگاه دیدار آن حضرت را اراده میکردم خود ار در محضرش حاضر میدیدم.33
با نگاهی گذرا به شرح حال کسانی که در طی دوران غیبت کبرای مولا امام زمان(ع)، سعادت شرفیابی به محضر مقدمش را یافته و یا از کرامات و عنایات حضرتش بهرهمند گشتهاند، میتوان دریافت که دیدار امام زمان(ع) بیش از آن که به شخص، زمان یا مکانی خاص بستگی داشته باشد، به عوامل روحی و معنوی ویژهای وابسته است که مهمترین آنها در حصول این توفیق الهی، توجه قلبی، مواظبت عملی، رعایت تقوا و استمرار بر گونهای خاص از عبادت خداوند و اطاعت اولیائش بوده است. با این همه، نقش زمانهای خاص چون شبهای جمعه، نیمة شعبان، نیمة رجب و مکانهایی خاص چون مکه مکرمه، مدینة منوره، مسجد سهله، مسجد کوفه و مسجد جمکران را برای حصول دیدار خاص و ملاقات همراه با شناخت قائم آل محمد(ص) و بهرهمندی از عنایات و الطاف ویژة آن حضرت، نباید نادیده گرفت.
آخرین تحلیل ما نکتهای عرفانی است، و آن این که، در واقع امام(ع) را هیچ کس به آنگونه که هست درک نمیکند زیرا او در قالبی نگنجد. مرحوم حاج آقا اسماعیل دولابی(ره) از این زاویه به این مسئله عالی نگریست که فرمود: «این که در روایت آمده است که هر کس ادعای مشاهدة امام زمان(ع) را کرد تکذیبش کنید، به این معناست که آنچه دیده است فقط پرتو مختصری از امام زمان(ع) است و مطلب خیلی بالاتر از این است. از طرف دیگر کسی که چیزی را دید، نباید به دیگران بگوید. لذا ما وظیفة تکذیب داریم، گرچه ممکن است راست بگوید.»34
برکات دیدار امام(ع)
دیدار امام عصر(ع) خود جزئی از فرج آن سرور عزیز است. برای روشنی این نکته، آنچه را که از آیات و روایات برمیآید به اختصار میآوریم، باشد که از برکات دیدار، ما را نیز حظی وافر عاید آید.طبق یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت فرج به دو قسم است:
الف) فرج شخصی، که خود بر دو گونه است: فرجی که بتواند انسان را از رذایل اخلاقی و صفات ناپسندی که قرآن و اهل بیت(ع) از آن نهی فرمودهاند، به دور دارد، و فرجی که انتساب به حضرت ولی عصر(ع) دارد و این نیز بر دو گونه است:
اول، شناخت امام به مقام نورانیت و ولایت الهی، که به همراه آن کمالات معنوی عدیدهای پدیدار میگردد.35
دوم، توفیق درک محضر امام(ع)، که به همراه آن پیمودن راه کمالات معنوی نیز آسان و میسر میگردد؛ چنانچه از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است:
خوشا به حال کسی که او امام زمان(ع)را ملاقات کند.36
ب) فرج عمومی، که در آن به رهبری امام زمان(ع) کل نظام بشری سامان یافته، بشر از ظلم و جور خلاصی مییابد. این همان دولت کریمهای است که عزت اسلام و ذلت کفر و نفاق در آن نهفته و وعده الهی و نهایت آرزوی سالکان راه بوده و هست:
بارخدایا، از تو امید آن داریم که دولت با کرامت آن امام را به ظهور آوری و اسلام و اهلش را بدان عزت بخشی و نفاق و اهلش را ذلیل و خوار گردانی.37
تردیدی نیست که گشایش در جمیع انواع نامبرده، به تلاش و کوشش سالکان راه بستگی تام دارد. گو اینکه فیض و لطف خداوند متعال و حضرت ولیالله الاعظم(ع) نیز نکتهای امیدبخش و غیرقابل انکار است، لیکن از مجموعه دانستههای خود بر این باورم که اندک تلاشی میتوان به ارتباط قلبی با آن جناب دست یافت، و سپس راه گشایش دیدار و لقای خارجی را نیز هموار ساخت، همانگونه که برای بسیاری این سیر الهی حاصل گشته است.
بر هم زنید یاران این بزم بیصفا را
مجلس صفا ندارد بییار مجلسآرا
بیشاهدی و شمعی هرگز مباد جمعی
بیلاله شور نبود مرغان خوشنوا را
ای هر دل از تو خرم، پشت و پناه عالم
بنگر دچار صدغم، یک مشت بینوا را
ای رحمت الهی دریاب مفتقر را
شاها به یک نگاهی بنواز این گدا را38
پی نوشت ها:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج36، ص323؛ و الحجّة القائم، کأنّه کوکب درّیّ فی وسطهم. یا محمّد، أحببه فإنّی أحبّه و أحبّ من یحبّه.
2. بصائرالدرجات، باب 14، ص83.
3. همان.
4. مجلسی، همان، ص129؛ أولئک رفقائی و ذووا ودّی و مودّتی و اکرم امّتی علیّ.
5. ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج18، باب 143، ص347؛ هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة؛ و باشروا روح الیقین و آنسوا بما استوحش منه الجاهلون صحبوا الدّنیا بأبدان أرواحها معلّقة بالمحلّ الأعلی أولئک خلفاء الله و الدّعاة إلی دینه آه آه شوقاً إلی رؤیتهم.
6. مجلسی، همان، ج51، ص115.
7. همان، ج51، ص36؛ بأبی ابن خیرة الإماء.
8. ینابیع المودة، باب 99، ص512؛ ذلک أمر الله و هو کائن وقتاً مریحاً. فیا ابن خیرة الإماء متی تنتظر؟ أبشر بنصرٍ قریبٍ من ربّ رحیم. فبأبی و أمّی عدة قلیلة أسمائهم فی الأرض مجهولة... .
9. فیض کاشانی.
10. موسوعة کلمات الإمام الحسین(ع)؛ لا ولو أرکته لخدمته أیام حیاتی.
11. محدث قمی، مفاتیحالجنان، حرز امام سجاد(ع)؛ ... و ارزقنی رؤیة قائم آل محمد.
12. مجلسی، همان، ج24، ص241؛ یا أبا حمزه من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول لقی الله و هو کافر؛ ... بأبی من یملأ الأرض قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً. یا أبا حمزه من أرکه فیقم له و سلّم لمحمّد و علیّ فقد وجبت له الجنّة و من لم یسلّم فقد حرّم الله علیه الجنة و مأواه النّار و بئس مثوی الظّالمین.
13. سید بن طاووس، الإقبال، ج1، ص508ـ511.
14. شیخ صدوق، کمالالدین، ج1، ص330؛ ... فیا طوبی لک إن أدرکته و یا طوبی لمن أدرکه.
15. مجلسی، همان، ج52، ص243؛ إنی لو أدرکت لأبقیت نفسی لصاحب هذا الأمر.
16. محدث قمی، مفاتیحالجنان، فرازی از زیارت حضرت صاحبالزمان(ع)؛ اللّهمّ أرنی الطّلعة الرّشیدة، و العزّة الحمیدة. و اکحل ناظری بنظره منّی إلیه.
17. همان؛ اللّهمّ أرنا وجه ولیّک المیمون فی حیاتنا و بعد المنون.
18. مسعودی، علیبن الحسن، اثبات الوصیّة، ص262.
19. شیخ صدوق، همان، باب 45. ص526، ح44.
20. میرزا حسین نوری، نجم الثاقب: در احوال حضرت ولی عصر(ع)، ص721.
21. عالم ربانی مرحوم آیتالله محمد جواد انصاری همدانی در سال 1380 ق. ولادت یافته و رحلتش در سال 1339 ش. اتفاق افتاده است. مقبره ایشان در مقابل صحن حضرت علی بن جعفر(ع) در شهر مقدس قم است.
22. مهدی طیب، مصباحالهدی، ص318.
23. تنگابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، ص355ـ364.
24. مجلسی، همان، ج52، ص255.
25. کلینی، الکافی، ج8، کتاب الحجّة، ص124، ح885.
26. مجلسی، همان.
27. همان، ج51، ص350.
28. حر عاملی، وسائلالشیعة، ج8، ص96، ج9.
29. مجلسی، همان، ج52، ص169.
30. روزی سید بحرالعلوم(ره) وارد حرم امیرمؤمنان(ع) میشود و به ناگاه این دو مصراع را بر زبان جاری میسازد و چون از علت آن میپرسند، مرحوم سید میگوید: چون به حرم وارد شدم، حضرت حجت(ع) را دیدم که بالای سر حضرت با صدایی بلند قرآن تلاوت میکند. از این رو این بیت بر زبانم جاری گشت. علی لو، سید بحرالعلوم دریای بیساحل، ص99.
31. حسین گنجی، ارتباط معنوی با حضرت مهدی(ع)، ص22.
32. مهدی طیب، همان، ص321.
35. حر عاملی، اثبات الهداة، ج3، ص495.
36. شیخ صدوق، همان، ص268.
37. فرازی از دعای افتتاح.
38. این اشعار از فقیه و اصولی بزرگ جناب آیتالله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی متخلص به «مفتقر» است.