فضيلت دعا
منبع: سایت اندیشه قم
1-افضل عبادات:
از امام باقر ـ عليه السّلام ـ سئوال كردند «برترين عبادات كدام است؟ فرمودند: هيچ چيزي بهتر از درخواست حاجت از خداوند متعال نيست»[3] و «وقتي از آن حضرت سئوال شد كه قرائت قرآن افضل است يا دعاي بسيار؟ فرمودند: بسيار دعا كردن برتر است به دليل آيهي كريمه كه فرمود اگر دعا نكنيد، عنايت و توجهي به شما نميشود. (فرقان/ 77) »[4] و امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «بسيار دعا كنيد چرا كه مسلمان براي برآوردن حاجت خويش وسيلهاي بهتر از دعا و روي آوردن به خدا و تضرع به سوي او نخواهد يافت. پس چيزي طلب كنيد كه خداوند آنرا اجازه داده است و دعوت خداوند را لبيك گوييد تا از عذاب الهي نجات يابيد و رستگار شويد»[5] و نيز امام باقر ـ عليه السّلام ـ در روايتي در تفسير آيه «ان ابراهيم لاوّاه حليم» (114 توبه) فرمودند: اوّاه يعني زياد دعا كننده، چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز اميرالمؤمنين را دعاء يعني زياد دعا كننده ناميدهاند. [6]2-كليد رحمت:
3-نور آسمان و زمين:
4-محبوبترين عمل نزد خداوند:
حتي برخي مواقع به خاطر علاقه به مناجات بندگان مومن خويش، برآوردن حاجت آنان را به تاخير مياندازد. تا صداي او را هر چه بيشتر بشنود. امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «خداوند اجابت دعاي مومن را به تاخير مياندازد به خاطر اينكه مشتاق شنيدن صداي اوست و ميگويد صدايي است كه شنيدنش را دوست دارم و دعاي منافق را هر چه زودتر اجابت ميكند و ميفرمايد: صدايي است كه از شنيدن آن بيزارم.»[13]
5-سلاح مومن:
6-شفاي دردها:
7-چراغ تاريكيها:
و بالاترين فضيلت اين است كه خداوند متعال دعا را مستجاب ميكند به اين مفهوم كه همين دعا محقق شود، استجابت نيز خواهد آمد، زيرا خداوند متعال در آيه «ادعوني استجب لكم»[19] و «اجيب دعوة الداع اذا دعان»[20] هيچ شرطي براي استجابت قرار نداده است، بلكه تنها شرط آن تحقق دعاي واقعي است. و چه فضيلتي بالاتر از اين كه خداوند بلافاصله و بدون قيد و شرط پاسخ دعا كننده را بدهد.[21]
آنچه باقي ميماند اين است كه اين همه فضيلت براي چيست؟ و حاجت خواستن از خدا و يا سخن گفتن خاضعانه با او چه نكته پنهاني دارد كه اين ارزشها را در پي خود آورده است؟
توجه به حالات دعاي انسان كه در قرآن ذكر شده است ما را به اين نكته رهنمون ميشود. در آيه 8 سوره زمر و 62 سوره نمل، و 65 از سوره عنكبوت، بيان ميكند كه آدمي در حالت گرفتاري و شدايد و يا در سفر دريايي، خدا را ميخواند و اين دعا خالصانه است. در روايتي از امام صادق نيز اميد كسي كه در دريا به تخته پارهاي آويزان است به تصوير كشيده شده است.[22] اين آيات ضمن بيان فطري بودن باور به خداوند اين نكته را نيز به منصه ظهور ميرسانند كه خالصترين دعا در حالتي صورت ميبندد كه دست انسان از همهي اسباب عادي كوتاه باشد و تنها عامل موثر را خدا بداند ـ انقطاع از ماسوا و اتصال به حق تعالي ـ و اين دعا، دعايي است كه در روايتي از امام صادق عليه السلام اجابت آن ضمانت شده است.[23]
به همين دليل است كه در روايات، توصيه شده كه حتي بند كفش پاره شده و نمك غذا را از خدا طلب كنيد.[24] زيرا كسي كه تا اين حد، خود و بلكه تمام ماسوا را ناتوان ميبيند كه توانايي تهيه نمكي براي غذا را بدون عنايت الهي ندارند به حقيقت توحيد افعالي رسيده است و هيچ موثري را بجز خدا در نمييابد و باور دارد كه لاموثر في الوجود الا الله، و اين مقام، مقام اعتراف به فقر ذاتي آدمي واقرار به غناي مطلق حق تعالي است كه يا ايها الناس انتم الفقراï؛€ الي الله و الله هو الغني الحميد (فاطر 15) و به همين جهت است كه اگر دعاي انسان نباشد خداوند به او اعتنايي نميكند (فرقان/ 77). امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي براي توضيح مفهوم استكبار از عبادت، عبادت را به دعا تفسير كردهاند[25]و نتيجه آنكه، كساني كه دعا نكنند داخل جهنم خواهند شد، و با توضيحات قبل روشن ميشود كه كسي كه دعا نميكند در واقع براي غير خدا، استقلال را به رسميت ميشناسد و اين چيزي به جز شرك در ربوبيت نيست و لذا در روايتي ديگر پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند كسي كه به مخلوقات اعتصام بورزد خداوند دعاي او را مستجاب نميكند و بلكه تاثير اسباب را نيز از بين ميبرد.[26]
از آن چه آمد، چرايي فضيلت دعا آشكار شد، و با اين وصف ميتوان درك كرد كه چرا دعا مخ و جانمايهي عبادت است. عبادت پرستش است و اوج پرستش به اوج نياز است و اوج نياز در دعاي خالص تجلي ميكند.
پی نوشت:
[1] . علامه طباطبايي، ترجمهي الميزان، ج 2، ص 44.
[2] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[3] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 30.
[4] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 81، ص 223.
[5] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 31.
[6] . ابن فهد حلي، عدة الداعي و نجاح الساعي، تحقيق: احمد موحدي قمي، مكتبه الوجداني، قم، بيتا، ص 33.
[7] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[8] . الميزان، ج 2، ص 41.
[9] . شيح كليني، كافي، ج 2، ص 468.
[10] . همان، ص 467.
[11] . همان، ص 476.
[12] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 290.
[13] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 296.
[14] . شيح صدوق، ثواب الاعمال، ص 26.
[15] . شيح كليني، كافي، ج 2، ص 469.
[16] . الميزان، ج 2، ص 42.
[17] . همان، ج 2، ص 470.
[18] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 90، ص 300.
[19] . مؤمن، 60.
[20] . بقره، 186.
[21] . ر.ك: الميزان، ج 7، ص 87 ـ 88؛ علامه طباطبايي در ذيل آيه 186 سوره بقره اين نكته را به خوبي تشريح كردهاند: الميزان، ج 1، ص 30 ـ 40.
[22] . صدوق، محمد بن علي، معاني الاخبار، به تصحيح علي اكبر غفاري، موسسه النشر الاسلامي، قم، 1418 ق. چاپ چهارم. ص 4.5.
[23] . ري شهري محمد، ميزان الحكمه، دار الحديث، بيروت، 1419. چاپ سوم، ج 2- ص 882.
[24] . همان، ص 872.
[25] . همان، ص 868.
[26] . همان ص 884.