نویسنده: رسول سعادتمند
تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمدهاند، تمام. و همه آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لیقوم الناس بالقسط، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند. جانها را دادند، مالها را دادند، زحمتها کشیدند. نمیشود گفت پیغمبر یک شب و روز راحت خوابیده باشد. تمام زمان عمرش صرف این شد که با هر تربیتی که میشود، با قرآن، با احادیث خودش، با کلمات خودش، با موعظههای خودش، [جامعه را اصلاح کند.] وقتی که میبیند نمیشود این، با شمشیر، با شمشیر میزند و اشخاصی [را] که میخواهند این جامعه را از بین ببرند و ملت را تباه بکنند، آن با شمشیر، وقتی نمیشود با بینه و میزان عمل کرد، با حدید عمل میکند. ما همان ادعا [را] میکنیم که ما امت رسول الله هستیم و شیعه علی بن ابی طالب. ما باید مطالعه کنیم، ببینیم آنها چه کردند. شیعه این نیست که فقط بگوید من شیعه هستم، این است که ببیند چه کردند آنها، دنبال کند همان چیزهایی را که آنها کردند. پیغمبر اکرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد! برای اینکه اصلاح کند جامعه را، برای اینکه دست ستمکارها را کوتاه کند؛ دست این سرمایه دار چپاولگر را کوتاه کند، دست آن جبارهای ظالم را کوتاه کند؛ تمام عمرش مشغول این بود در مکه. به آنطور نمیتوانست؛ به بینات و به میزان و به موعظهها عمل میکرد تا وقتی که درصدد بود. نه اینکه نشسته بود همین طور؛ [در] صدد بود، آدم جمع میکرد تا وقتی که مدینه مهیا شد و ایشان هم آمدند مدینه. دیگر همهاش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سیاست بود و اینها. اگر امت رسول الله هستیم، این رسول الله! اگر شیعه علی بن ابی طالب هستیم، علی بن ابی طالب چقدر در جنگها رفت، در رکاب رسول الله بود تا آخر که رسول الله تشریف بردند. بعد یک جنگ باطنی داشت که صلاح این میدید که باید اجتماع محفوظ بماند و باید این استقرار پیدا بکند. آن روزی هم که بعد از مسائل ایشان با او بیعت کردند، آن روز هم مطلب خودشان را گفتند؛ اول برنامه شان را گفتند و مهمترین برنامه این بود که من حتی آن چیزهایی که صداق کردید از چپاولگریها برای زنهایتان، آن [را] هم ازتان میگیرم. از آنجا که ایشان این ندا را در داد، دیدند نمیشود با این زندگی کرد. این غیر مسئله قبلی است. این باهاش زندگی نمیشود [کرد.] شروع کردند و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امیر. چقدر کشته شد از مسلمانها؟! چقدر کشته شد از آن طرف؟! همه هم مسلمان بودند، مسلمان. آن مسلمان بازی خورده بود؛ آن طرف مسلمان بازی خورده بودند، این طرف مسلمانهای هدایت شده بودند. لکن وقتی مسلمانی هم بازی خورد و به جنگ با مسلمانهای هدایت شده برخاست، او هم جوابش حدید است. اگر بینات و میزان نتوانست کار خودش را بکند، جوایش حدید است.
منبع مقاله :
صحیفه امام، ج15.
منبع مقاله :
صحیفه امام، ج15.