نویسنده: رسول سعادتمند
ابراهیم مسائلی را میگفت؛ بعد هم بر میداشت [با] بتهایی که آن وقت [بود] مثل این بود که یکی به خدای تبارک و تعالی در مذهب ما جسارت کند این طور معارضه میکرد باهاشان. ولی مسائل را هم میگفت، مقابله میکرد با ستم، مقابله میکرد با ظلم. این معنایی که به خورد ما داده بودند قدرتهای مستکبر جهان که نباید دیانت در سیاست دخالت بکند، این از آن سیاستهایی بوده است که آنها داشتند برای عقب نگه داشتن مسلمین و برای اینکه نگذارند اینها معارضه کنند. و لهذا، اینها را وادار کردند، این قدر تبلیغ کردند که در بین بسیاری از قشرها این است که آخوند به سیاست چه کار دارد؟ چه کار داری، تو برو دعایت را بخوان! حتی حضرت عیسی سلام الله علیه که این اشخاصی که تابع او هستند خیال میکنند که حضرت عیسی فقط یک معنویاتی میگفته است، ایشان هم همین طور بوده؛ از اول بنا بوده بر این که معارضه کند. آن وقتی که متولد شده، تازه متولد شده است، میگوید که من کتاب آوردم. قرآن این را نقل میکند که تازه متولد شده بود، وقتی که مادرش به واسطه آن تهمتهایی که میزدند یهود برش میزدند ناراحت بود؛ همچو که متولد شد، گفت که نه، غصه نخور اگر کسی آمد پیشت باهات صحبت بکند، تو بگو که من صایمم و صایم بوده لابد و بروید از آن بچه بپرسید. اینها آمدند، حضرت تازه متولد شده بود. آمدند بنا کردند به حضرت مریم حرفهای نامربوط زدن. حضرت مریم هم اشاره کرد به او که بروید آنجا. گفتند: ما چه جور با این [بچه] تکلم کنیم؟ بعد ایشان شروع کرد که خدا به من کتاب داده است. ببینید چی میگوید! این مسئله کتاب دادن معلوم میشود یک مسائلی قبل از این است که ایشان متولد بشود. «کتاب بهم داده، به من توصیه کرده چه بکنم، چه بکنم»؛ همان مسائل را میگوید. یک همچو حضرت عیسایی نمینشیند تو خانه و مسئله بگوید تا چه بشود. اگر مسئله میخواست بگوید و مسئله گو بود، دیگر چرا دارش میکشیدند؟! دیگر چرا اذیتش میکردند؟!
و همین طور سایر انبیا و آن چیزی که از همه مشهودتر است. حضرت رسول سلام الله علیه است که آمد و تشکیل اداره داد، تشکیل حکومت داد. این معنایش این است که کار دارند به حکومت، در سیاست کار دارند و تشکیل حکومت دادن جز این است که دخالت در سیاست است و وارد شدن در عرصه سیاست است؟ بنابراین این مسئلهای را که در بین مسلمین همین طور تزریق کردند تا حتی بعض از خواص هم به این معنا اعتقاد پیدا کردند که شما بروید سراغ مسجد، ما هم میرویم سراغ حکومت، این برای این بود که این طور به سر ما بیاورند. این طور به سر همه مسلمین بیاورند که دارید مشاهده میکنید.
مسلمین باید بیدار بشوند. مسلمین از سیره انبیا و خصوصاً مسلمین از سیره پیغمبر اکرم باید مطالعه کنند. ببینند چه کرده است و ما باید تأسی کنیم. اگر پیغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدینه نشسته بود و قرآن را ذکر کرده بود و دیگر کاری هم نداشت، ما هم میرفتیم همین کار را میکردیم؛ ما تأسی میکردیم. اما کسی که آمده است، از همان اول که آمده است در مکه مشغول مبارزه بوده است یک نحوی غیر از آن نحوی که در مدینه دیگر مسلحانه بود تا وقتی آمد مدینه، در مدینه که آمد حکومت تشکیل داد. فرستاد؛ مبلغ فرستاد؛ حکومت فرستاد در همه جا؛ آن جایی که دستش میرسید. مژده داد ایشان به مردم که ما میگیریم دنیا را، همه را از بین میبریم، روم را از بین میبریم، ایران را از بین میبریم؛ یعنی، از آن وضعی که آنها دارند که بت پرستی میکنند یا آتش پرستی میکنند، این را از بین میبرند. و الا اِحیا کردند همین مدت کوتاهی که پیغمبر اکرم زندگی کرد؛ احیا کرد بشر را.
مسلمین باید تأسی کنند به او که او چه کرد، ما هم باید آن کار را بکنیم: او حکومت تشکیل داد، ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم؛ او جنگ کرد، ما هم باید جنگ بکنیم؛ او دفاع کرد، ما هم باید دفاع کنیم. بنابراین، ما اگر تابع این پیغمبر اکرم هستیم، اگر تابع ائمه هدی هستیم، ببینیم که اینها در ایام حیاتشان چه کردند. نشستند و مسئله گفتند؟ چنانچه مسئله گو بودند، چه کار داشتند بهشان این ظالمین و این مستکبرین که بکشندشان و حبسشان کنند و تبعیدشان کنند و ببرندشان به خارج و نگذارند که کسی پیششان برود؟ در عین حال که همه این مضیقهها بوده، شما میبیند که فقه چه جور دامنهای دارد و چه جور دامنههایی خواهد داشت و همهاش از کتاب و سنت است.
خدای تبارک و تعالی ما و شما را از شر این مستکبرین نجات بدهد. و ملتهای ایران را، ملتهای دیگران را، همه مسلمین را بیدار کند تا دماغ این مستکبرین را به خاک بمالد و آنها را رسوا کند؛ همان طوری که تا کنون رسوا کرده است.
منبع مقاله :
صحیفه امام، ج20، ص 411 تا 413.
و همین طور سایر انبیا و آن چیزی که از همه مشهودتر است. حضرت رسول سلام الله علیه است که آمد و تشکیل اداره داد، تشکیل حکومت داد. این معنایش این است که کار دارند به حکومت، در سیاست کار دارند و تشکیل حکومت دادن جز این است که دخالت در سیاست است و وارد شدن در عرصه سیاست است؟ بنابراین این مسئلهای را که در بین مسلمین همین طور تزریق کردند تا حتی بعض از خواص هم به این معنا اعتقاد پیدا کردند که شما بروید سراغ مسجد، ما هم میرویم سراغ حکومت، این برای این بود که این طور به سر ما بیاورند. این طور به سر همه مسلمین بیاورند که دارید مشاهده میکنید.
مسلمین باید بیدار بشوند. مسلمین از سیره انبیا و خصوصاً مسلمین از سیره پیغمبر اکرم باید مطالعه کنند. ببینند چه کرده است و ما باید تأسی کنیم. اگر پیغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدینه نشسته بود و قرآن را ذکر کرده بود و دیگر کاری هم نداشت، ما هم میرفتیم همین کار را میکردیم؛ ما تأسی میکردیم. اما کسی که آمده است، از همان اول که آمده است در مکه مشغول مبارزه بوده است یک نحوی غیر از آن نحوی که در مدینه دیگر مسلحانه بود تا وقتی آمد مدینه، در مدینه که آمد حکومت تشکیل داد. فرستاد؛ مبلغ فرستاد؛ حکومت فرستاد در همه جا؛ آن جایی که دستش میرسید. مژده داد ایشان به مردم که ما میگیریم دنیا را، همه را از بین میبریم، روم را از بین میبریم، ایران را از بین میبریم؛ یعنی، از آن وضعی که آنها دارند که بت پرستی میکنند یا آتش پرستی میکنند، این را از بین میبرند. و الا اِحیا کردند همین مدت کوتاهی که پیغمبر اکرم زندگی کرد؛ احیا کرد بشر را.
مسلمین باید تأسی کنند به او که او چه کرد، ما هم باید آن کار را بکنیم: او حکومت تشکیل داد، ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم؛ او جنگ کرد، ما هم باید جنگ بکنیم؛ او دفاع کرد، ما هم باید دفاع کنیم. بنابراین، ما اگر تابع این پیغمبر اکرم هستیم، اگر تابع ائمه هدی هستیم، ببینیم که اینها در ایام حیاتشان چه کردند. نشستند و مسئله گفتند؟ چنانچه مسئله گو بودند، چه کار داشتند بهشان این ظالمین و این مستکبرین که بکشندشان و حبسشان کنند و تبعیدشان کنند و ببرندشان به خارج و نگذارند که کسی پیششان برود؟ در عین حال که همه این مضیقهها بوده، شما میبیند که فقه چه جور دامنهای دارد و چه جور دامنههایی خواهد داشت و همهاش از کتاب و سنت است.
خدای تبارک و تعالی ما و شما را از شر این مستکبرین نجات بدهد. و ملتهای ایران را، ملتهای دیگران را، همه مسلمین را بیدار کند تا دماغ این مستکبرین را به خاک بمالد و آنها را رسوا کند؛ همان طوری که تا کنون رسوا کرده است.
منبع مقاله :
صحیفه امام، ج20، ص 411 تا 413.