شاعر: محمد مهدی روحی
باید برای یار حریمی درست کرد
گنبد برای مرد کریمی درست کرد
باید برای تربت خاکی مجتبی
از آه سینه سوز نسیمی درست کرد
بر سنگ قبر جملهی یا فاطمه نوشت
با قطرههای اشک گلیمی درست کرد
باید برای پاره جگر پاره جامه شد
با نور روضه قلب سلیمی درست کرد
نفرین برآنکه پایه گذار سقیفه شد
نفرین بر آنکه داغ عظیمی درست کرد
در کوچه راه مادر ارباب را گرفت
با تازیانه حال وخیمی درست کرد
از نسل او کسی حرمش را خراب کرد
بر شیعیان عذاب الیمی درست کرد
ای کاش بشنویم که مهدی قیام کرد
یک کاروان مرید صمیمی درست کرد
سوی بقیع رفته و آن بارگاه را
بهتر زبارگاه قدیمی درست کرد
ای کاش بشنویم که قبر کریم را
با دست خویش مرد رحیمی درست کرد
گنبد برای مرد کریمی درست کرد
باید برای تربت خاکی مجتبی
از آه سینه سوز نسیمی درست کرد
بر سنگ قبر جملهی یا فاطمه نوشت
با قطرههای اشک گلیمی درست کرد
باید برای پاره جگر پاره جامه شد
با نور روضه قلب سلیمی درست کرد
نفرین برآنکه پایه گذار سقیفه شد
نفرین بر آنکه داغ عظیمی درست کرد
در کوچه راه مادر ارباب را گرفت
با تازیانه حال وخیمی درست کرد
از نسل او کسی حرمش را خراب کرد
بر شیعیان عذاب الیمی درست کرد
ای کاش بشنویم که مهدی قیام کرد
یک کاروان مرید صمیمی درست کرد
سوی بقیع رفته و آن بارگاه را
بهتر زبارگاه قدیمی درست کرد
ای کاش بشنویم که قبر کریم را
با دست خویش مرد رحیمی درست کرد