حوادث و نويد نصرت
منجي موعود از منظر نهج البلاغه (9):
ترجمه: «آگاه باشيد! پدر و مادرم فداي آنان باد که از کساني اند که در آسمان ها نام هايشان معروف و در زمين گمنامند. هان اي مردم! منتظر باشيد در آينده پيش آمدهايي که خواهد شد؛ از پشت کردن زندگي و روزگار خوش و قطع پيوندهايتان، تا روي کار آمدن خردسالان شما. و اين حوادث زماني خواهد شد که ضربا شمشير بر مؤمن آسانتر از کسب يک درهم از راه حلال است، وقتي که پاداش گيرنده اجرش از آن که مي بخشد بيشتر مي باشد، روزگاري است که بدون نوشيدن شراب مست مي شويد از فراواني نعمت و خوشي ها بدون اجبار و ضرورت سوگند مي خوريد و از روي اختيار، بدون اضطرار و ناچاري دروغ مي گوييد، و اين حوادث هنگامي به شما روي آورد که بلا و سختي شما را بگزد چنان که پالان، دوش شتر را زخم کند و بگزد. آه چه بسيار آن رنج طولاني است، و چقدر اين اميدواري و آرزوي گشايش، دور است.»
واژه ها:
قتب: گران بار و خسته، پالان
غارب: بين گردن و کوهان، دوش، پشت
عضّ: گاز، نيش
توضيح و تفسير:
ابتدا به مقام و منزلت بزرگواران و پاکاني اشاره مي کند که تعدادشان معدود و نام بلندشان در آسمان ها نزد ملائک معصوم، مشهور و شناخته شده است، به خاطر علّو مرتبه و طينت پاکشان، ليکن نزد زمينيان يا اکثر اهل زمين ناشناخته و مجهولند (عوام به خاطر گمراهي و جهلشان به آن پاکان بلند مقام معرفت نيافته اند و خواص هم آن گونه که بايسته و شايسته است به آنان معرفت و شناخت پيدا نکردند چرا که معرفتشان محدود است).
با توجه به اين تکريم والا و شروع سخن با تعبير پدر و مادرم فداي آنان باد و ديگر قراين مي توان گفت برترين و قطعي ترين مصداق اين جماعت امامان و اهل بيت معصوم پيامبر صلي الله عليه و آله و جمله ي «ما أطول هذا العنآء و أبعد هذا الرجآء!» ناظر به رنج طولاني دوران غيبت و سختي ها و يأس در زمان انتظار که فرج (پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام) براي شيعيان پيش آيد مي باشد.(2)
سپس اصحاب را مخاطب قرار داده، گوشه اي از فتنه ها و حوادث آينده را باز مي گويد: «ألا فتوقعوا...» زماني که برنامه ها و نظام زندگي دنيوي و اخروي شما (با آري پراکنده، هواهاي نفساني و اختلافات و تبعيت از تئوري هاي نظام هاي شرقي و غربي به جاي پياده کردن اسلام ناب) در هم ريزد، پيوندهاي خويشاوندي و روابط اجتماعي با تقليد از فرهنگ هاي بيگانه و غير مکتبي، (روابط و بنيان خانواده ي متزلزل) گسسته شود، کهتران و کوچک خردان بي تجربه (به نام تخصص و جوان گرايي) بر بزرگان و مجريان با تعهد، مقدم داشته شوند(3) و امور جامعه را در دست گيرند که خود اين کار در نظام اجتماعي و حاکميت ديني، اختلال ايجاد مي کند. و لذا باري مالک اشتر، حاکم مصر مي نويسد:
«... ثمّ انظر في أمور عماّلک...(4)؛ کارمندانت را با دقت و آزمون و مشورت از ميان خاندان هاي خيرخواه و با عفاف و شايسته (با تقوا و تخصص و کارآمد) گزينش کن، از مسلماناني که سوابق حسنه و درخشان دارند انتخاب و ضمن تأمين کامل مالي آنها، نظارت و بازرسي هم داشته باش...»
و حضرت مهدي عليه السلام براي آن که حکومت حق و عدل، برترين کارگزاران را دارد. امام علي عليه السلام در ادامه ي پيشگويي جامعه قبل از ظهور مي فرمايد:
«اين درهم ريختگي نظام و امور اجتماعي زماني رخ مي نمايد که روابط اقتصادي سالم و صحيح در جامعه نباشد و سيستم توليد، توزيع و مصرف بر محور حلال استوار نگردد».
با آن همه تأثير روحي، اخلاقي و ارزشي که تهيه ي روزي و زندگي حلال در ديدگاه اسلام وجود دارد، امام حسين عليه السلام در احتجاج با کوفيان تبهکار مي فرمايد:
«ملئت بطونکم من الحرام...؛(5) چون شکم هايتان از حرام پر شده (حرام بر شما حاکم)، به اين روز سيه و غير انساني رسيده ايد.»
در شرايطي که بخشنده ي مال حرام به خاطر حرام بودنش و اين که براي ريا و شهرت و هدف هاي فاسد انجام مي دهد اجر و پاداشي نمي برد ولي آنکه مي گيرد به خاطر نياز و اين که نقطه ي عائله اش را تأمين مي کند و از آلودگي و مرگ آنها را نجات دهد، اجر مي برد بعلاوه او نسبت به بررسي حلال و حرام بودنش الزام ندارد. و ممکن است مقصود اين باشد که اگر فقير آن مال حرام را نگيرد باز فرد بخشنده آن را در راه فساد و گناه مصرف کند ولي نيازمند با قبول آن مال، مانع ارتکاب گناه به همان اندازه مي شود.(6)
و اين نابساماني، زماني خواهد شد که شما مست هوس ها و غوطه ور در نعمت و خوش گذراني ها گشته ايد و در غفلت به سر مي بريد (که گفته اند: مستي هواهاي نفساني بيشتر و شديدتر از مستي شراب است)، در گفت و گوهاي خود، بدون هيچ ضرورتي سوگند و قسم مي خوريد و دروغ گويي عادت تان مي شود.
آن گاه با تشبيهي زيبا از بلاها و فتنه هاي دروني و گزنده، پرده بر مي دارد و مي فرمايد:
«اين حوادث زماني پيش آيد که رنج ها و گرفتاري ها از خودي ها و نزديکان باشد همان ها که بايد نگه دارنده باشند، گزنده و زخم کننده مي شوند؛ همان گونه که جهاز شتر بدن او را گاه رنج مي دهد و مي گزد (آيا تک تک اين پيشگويي در جامعه ي ما نمايان نيست؟!».
سرانجام امام علي عليه السلام گويا به رنج طولاني شيعه در دوران غيبت و اميد خلاص و رهايي از ظلم ها و آزمون ها اشاره دارد و آرزوي دور را نويد مي دهد که با ظهور و قيام آخرين ذخيره ي صالحان، حجه بن الحسن- عجل الله فرجه الشريف- محقق خواهد شد، ان شاء الله.
در واقع حضرت علي عليه السلام انتظار مثبت و سازنده و پويا را پيام دارد که همراه با شناخت امام عليه السلام و پايداري و صبر در برابر مسائل و سختي هاي عصر غيبت بوده و از طرفي با تلاش و تدبير و تحريک و آماده باش هميشگي مقرون است.
پی نوشت:
1- نهج البلاغه، خطبه 229.
2- منهاج البراعه: ج11، ص143-146؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد: ج13، ص96؛ نهج البلاغه فيض الاسلام و...
3- از حکيمي پرسيدند: علت انقراض دولت ساساني چه بود؟ پاسخ داد: آنان کارمندان کهتر و کم توان و تجربه را بر کارهاي بزرگ گماشتند، در نتيجه از عهده ي انجام امور برنيامدند و کارگزاران بزرگوار را بر کارهاي کوچک گماردند و در نتيجه به امور اعتنا نکردند، به دنبال آن وحدت و انسجام آنان شکست و نظامشان در هم ريخت و سقوط کردند.
4- نهج البلاغه، نامه ي 53.
5- موسوعه کلمات الامام الحسين، ص422.
6- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد: ج13، ص97.